
در این قسمت از سری مقالات معرفی شخصیت کمیک، به سراغ سومین رابین ملقب به رد رابین، یکی از بهترین اعضای خانواده بتمن دنیای دی سی کامیکس، یعنی تیم دریک رفتیم.
پیش از اینکه بهسراغ مقاله معرفی شخصیتهای دنیای کمیک این هفته برویم، نقل قولی از شخصیت تیم دریک را باهم بخوانیم:
درست از همان شب در سیرک، زمانیکه من برای اولینبار او را دیدم که از میان تاریکیها چرخید و بیرون آمد، از جایی که دیک هم به او پیوست و کار را ادامه داد... فهمیدم که بتمن و رابین از هر چیزی برای من مهمتر است و همه چیز در آنها معنی میشود. من هر دوی آنها را دنبال میکردم... خیلی خوب آنها را میشناختم. میدانستم که دیک چه زمانی تیم را ترک کرد تا تبدیل به نایت وینگ شود. میدانستم که جیسون چه زمانی آمد و تبدیل به رابین شد... و میدانستم که چه زمانی جان خود را از دست داد. من دیدم که بعد از جیسون، بتمن چقدر تغییر کرد زیرا دیگر رابینی نبود که به او اهمیت بدهد. ببین، من هیچوقت این را برای خودم نمیخواستم... اما میخواستم که بتمن و رابین آنطور که باید و شاید، دوباره به هم بپیوندند. حال اگر دیک نمیخواست برای تبدیل شدن به رابین بازگردد، یک نفر باید این کار را انجام میداد...!
زمانیکه تیموتی دریک تنها ۹ سال داشت، به خوبی توانست هویتهای اصلی بتمن و رابین را تشخیص دهد. چهار سال بعد از این کشف، بعد از مرگ جیسون تاد، تیم توانست بتمن را متقاعد کند که بهتر است تا خودش تبدیل به رابین جدید شود. او بعدها توانست جایگاه رهبری تیم یانگ جاستیس را به دست بیاورد. تیموتی جکسون «تیم» دریک یک شخصیت ابرقهرمانی محسوب میشود که در کتابهای کمیکی که توسط شرکت دی سی کامیکس منتشر میشوند، حضور پیدا میکند. این شخصیت اغلب اوقات با داستانهای ابرقهرمان بزرگ شهر گاتهام یعنی بتمن در ارتباط است.
شخصیت تیم دریک توسط مارو ولفمن و همچنین پت برودریک خلق شده است. او اولینبار در قسمت ۴۳۶ سری کتاب کمیک Batman که در اوت سال ۱۹۸۹ منتشر شده بود، حضور پیدا کرد. او در این خط داستانی، نقش سومین شخصیتی را داشت که قرار بود لباس همکار جوان بتمن یعنی رابین را بر تن کند. البته بعد از ماجراهایی که در خط داستانی کمیک Batman: Battle for the Cowl که در سال ۲۰۰۹ منتشر شد، رخ داد، تیم دریک تصمیم گرفت که لقب «رد رابین» را برای خود برگزیند. بااینحال، تیم در سال ۲۰۱۹ دوباره به همان شخصیت اصلی رابین خود بازگشت.
زمانیکه شرکت واندر کامیکس تصمیم گرفت که سری کتاب کمیک Young Justice را دوباره منتشر کند، این اتفاق رخ داد. البته بعدها او دوباره اسم خود را عوض کرد و لقب دریک را روی خود گذاشت. زمانیکه تیم هنوز کودکی بیش نبود، آن شبی که پدر و مادر دیک گریسون به قتل رسیدند، در آن سیرک حضور داشت. بعد از مرگ دومین رابین یعنی جیسون تاد، تیم کاملا شاهد این بود که چگونه بتمن بدون رابین، در حال غرق شدن در تاریکی است. به همین ترتیب هم قانع شده بود که بهتر است تا آموزشهای لازم را ببیند و تبدیل به رابین سوم شود. از آنجایی که این شخصیت محبوبیت زیادی به دست آورد، علاوهبر کتابهای کمیک، در آثار مختلف دیگر مانند انیمیشنهای تلویزیونی و بازیهای ویدیویی هم حضور داشت. در سال ۲۰۱۱ سایت محبوب آی جی ان در لیستی که از ۱۰۰ قهرمان برتر کتابهای کمیک تهیه کرده بود، تیم دریک را در رتبه ۳۲ قرار داد.
منشاء و خواستگاه اصلی:
تیم دریک فرزند جک و جنت دریک محسوب میشود. زمانیکه او در دوران کودکی به سر میبرد، به همراه پدر و مادر خود به سیرک رفت. او حتی توانست پیش از اینکه برنامه آغاز شود، عکسی هم با گریسونها بگیرد. همان شب، تیم با دیک گریسون آشنا شد؛ البته پیش از اینکه پدر و مادر این آکروباتباز جوان به طرز بدی به قتل برسند. درست از همان زمانیکه گریسونهای پرنده به قتل رسیدند و دیک هم در قالب رابین به بتمن پیوست، تیم دریک آنها را دنبال میکرد و تمام مدت آنها را تحت نظر داشت. یک روز او، رابین اصلی را در یک برنامه تلویزیونی دید؛ رابین در این برنامه، حرکت خاصی را انجام داد که تیم آن شب در سیرک از دیک گریسون دیده بود.
به همین دلیل هم او خیلی زود توانست ارتباط بین دیک گریسون و رابین و یکی بودن این دو نفر را متوجه شود. او همچنین بعد از اینکه فهمید که بروس وین قیم قانونی دیک گریسون شده است، دیگر مطمئن شد که بروس وین هم همان بتمن است. بعد از مرگ جیسون تاد، بتمن خیلی بیشتر از قبل خشن و بیپروا شده بود و مدام بیشتر به سمت تاریکی میرفت. تیم متوجه شد که این خصوصیات، اصلا در شخصیت اصلی بتمن جایی ندارد. به همین دلیل به سراغ دیک رفت و از او کمک خواست. در این برهه زمانی، دیک دیگر با لقب نایت وینگ فعالیت میکرد. تیم تلاش کرد تا دیک را متقاعد کند که دوباره لباس رابین را بپوشد؛ او اعلام کرد که این تنها راهی است که میتواند بتمن را سالم و منطقی نگه دارد.
دیک تا حدودی با این ماجرا موافقت کرد اما گفت که تنها با لباس و عنوان نایت وینگ به بتمن کمک خواهد کرد. تیم اصلا از تصمیم دیک خوشش نیامد و دوباره روی حرف خودش پافشاری کرد که بتمن به یک رابین نیاز دارد. درنهایت، او توانست خودش را به آلفرد برساند و او را متقاعد کند که با کمک هم، تغییراتی را در لباس رابین به وجود بیاورند؛ او در تلاش بود تا با این کار، خودش به بتمن کمک کند. بعد از این اتفاق، آلفرد و دیک هر دو پذیرفتند که تیم تبدیل به رابین جدید بشود، اما فقط در صورتی که بتواند بتمن را سر عقل نگه دارد و هیچ چیز را خرابتر از این نکند. بااینحال، زمانیکه بتمن از این موضوع خبردار شد، اعتراض کرد و گفت که یک همکار جدید نیاز ندارد؛ هرچند که در طی این مدت، کاملا متوجه پتانسیل تیم شده بود.
درنهایت، بتمن هم تیم را بهعنوان رابین جدید پذیرفت اما یک شرط برای او گذاشت؛ تیم باید پیش از اینکه بهطور رسمی تبدیل به رابین شود، یک سری آموزشهای فیزیکی و روحی را پشت سر میگذاشت. بتمن قصد داشت تا با این کار، کاملا مطمئن شود که تیم، به همان سرنوشت جیسون تاد مبتلا نمیشود. در طی مدت زمانیکه تیم دورههای آموزشی خود را میگذراند، پدر و مادرش ربوده شدند. بااینحال، تیم همچنان به تمرکز روی کار خود ادامه داد و درنهایت نقشههای یک دزد هکر را خنثی کرد و طبق دستورها بتمن پیش رفت. این در حالی بود که بتمن بهعنوان مهمترین مأموریت خود، به سراغ نجات پدر و مادر تیم رفت. بااینحال، بتمن خیلی دیر به محل وقوع ماجرا رسید.
آنها در طی این مدت مسموم شده بودند؛ مادر تیم کشته شده بود و پدر او هم در کما به سر میبرد. بتمن مدام نگران این بود که این فاجعه ممکن است ذهن تیم را از راه به در کند و مغزش بهطور کامل با هدف انتقام پر شود. اما زمانیکه تیم جان بتمن و «ویکی ویل» را از دست اسکرکرو نجات داد، او دیگر مطمئن شد چنین اتفاقی رخ نمیدهد و با خیال راحت میتواند آموزشهای او را ادامه دهد. بعد از گذشت مدتی، بتمن به تیم اجازه داد که بالاخره لباس پسر شگفتانگیز را بر تن کند. به همین دلیل هم یک نسخه جدید و مدرنیزه شدهای از لباس رابین را به او داد.
منشاء و خواستگاه مجموعه New 52:
در خط داستانی مجموعه New 52 تیم بهراحتی توانست هویت بتمن را کشف کند اما اینگونه وانمود کرد که در این امر شکست خورده است. تیم از آنجایی که وانمود کرده بود که در پیدا کردن هویت بتمن شکست خورده است و فوقالعاده مشتاق بود که یک بار دیگر توجه او را به سمت خود جلب کند، به سراغ پنگوئن رفت و چیزی حدود ۱۰۰ میلیون دلار را از او دزدید. بعد از این کار، او این پول را به افرادی داد که از لحاظ مالی دچار مشکل شده بودند. زمانیکه پنگوئن از این اتفاق خبردار شد، قاتلان مخصوصی را به سراغ تیم فرستاد تا او و اعضای خانوادهاش را به قتل برسانند اما درنهایت آنها توسط بتمن نجات داده شدند. پدر و مادر تیم بعد از این اتفاق تحت مراقبت شدید قرار گرفتند و خود تیم هم زیر نظر بتمن قرار گرفت و قرار بود که بهصورت مستقیم توسط خودش محافظت شود. بعد از گذشت مدتی هم تیم نام رد رابین را برای خود انتخاب کرد و تبدیل به همکار جدید بتمن شد.
لازم به ذکر است که اخیرا و در خط داستانی مجموعه Rebirth، تیم به تیمی که توسط بتمن و بت وومن رهبری و هدایت میشد، پیوست. این گروه از تیم، «اسپویلر»، «اورفن» و همچنین «کلی فیس» تشکیل شده بود. اعضای این تیم قرار بود تا با یک تهدید جدید و البته بسیار مرگبار مبارزه کنند که در شهر گاتهام فعالیت میکرد و اعضای این گروه را هدف خود قرار داده بود.
القاب و اسامی مستعار: تیموتی جکسون دریک، رد رابین، رابین، آلوین درپر، بتمن، کاراگاه، رد برد، تیم وین، گری گلانز، Spectacular Sunbird، کل کورکوران، بتمن بیاند و تیموتی دریک.
تیمها: All-Star Squadron، بتمن و رابین، خانواده بتمن، Batman Inc.، بتمنهای تمام ملتها، لیگ آدمکشها، بیگانهها، تایتانهای نوجوان، شبکه، تایتانها، تایتانهای فردا، صنایع وین، خانواده وین، یانگ جاستیس و غیره.
متحدان: آلن اسکات، آلفرد پنی ورث، آمتیست، انجل، آکوا گرل، ارجنت، باربارا گوردن، بارت آلن، بتمن، بت وومن، بیست، بیست بوی، بیوتیفول دریمر، برنارد داود، بیگ بیر، قناری سیاه، بلایند ساید، بلو بیتل، بلو برد، بامب شل، براهما، برینیاک ۵، بانکر، کاپیتان آمریکا، کیسی کیم، کاساندرا کین، کت وومن، کلی فیس، کلاید راولینز، کانر هاوک، کازمیک بوی، دیمین وین، دانا دریک، داون گرنجر، داون استار و غیره.
دشمنان: مامور دونالد فایت، آلتون کارور، آماکسون تاندر، امیزو، انارکی، آرتور لایت، بافلر، بامبو مانکی، بین، بت هد، بیلی هیو، بلک ماسک، بانی هافمن، بوت فیس، برادر بلاد، برادر آی، بولز آی، کلکیولیتور، کاپیتان بومرنگ، کاپیتان کلد، کت من، چیتر، چون یول، کلی فیس، کلاک کینگ، کلو مستر، کلد اسنپ، کاپر هد، کریکت، کراس کریستینا، دانته، دارک اوپال، دارک رایدر، دارک ساید، دیوید کین، ددلاین، دث استروک و غیره.
همانطور که در ابتدای متن هم به آن اشاره شده بود، شخصیت تیم دریک توسط مارو ولفمن و همچنین پت برودریک خلق شده است. او اولینبار در قسمت ۴۳۶ سری کتاب کمیک Batman که در اوت سال ۱۹۸۹ منتشر شده بود، حضور پیدا کرد. البته در این خط داستانی، او در قالب یک فلش بک بهعنوان کودکی که هنگام به قتل رسیدن پدر و مادر دیک گریسون در میان تماشاچیان بود، به تصویر کشیده شد. حضور بعدی تیم دریک در سال ۱۹۸۹ و خط داستانی محبوب کتاب کمیک A Death in the Family بود. او در خط داستانی قسمت ۴۴۲ سری کتاب کمیک Batman هم تبدیل به سومین شخصیتی شد که لباس رابین را بر تن میکنند. بعد از ماجراهای خط داستانی Battle For The Cowl، تیم دریک تبدیل به شخصیت جدیدی به نام رد رابین شد که برای اولینبار در قسمت اول مجموعه Red Robin حضور پیدا کرد. لازم به ذکر است که تاریخ تولد تیم دریک، در کتابهای کمیک، ۱۹ ژوئیه ۱۹۹۷ ذکر شده است. این شخصیت تا به امروز در ۲۵۶۷ کتاب کمیک حضور داشت که در هیچکدام از آنها جان خود را از دست نداده است.
همانطور که بالاتر هم گفته شد، تیم دریک بعد از کشف هویت بتمن و رابین، به دست آوردن تایید دیک گریسون و آلفرد پنی ورث، مرگ جیسون تاد و همچنین غرق شدن روز افزون شوالیه تاریکی در خشونت و بیپروایی، توانست بتمن را راضی کند که او را بهعنوان سومین رابین بپذیرد. تیم همیشه بیشتر از هر فرد دیگری حتی دیک و جیسون، به بروس شباهت داشت. از آنجایی هم که او دیگر قرار بود زیر نظر خود بتمن بزرگ شود و آموزش ببیند، شباهتهایی که بین آنها وجود داشت، بیشتر و بیشتر ملموس میشد. تیم در قالب رابین تبدیل به یک کاراگاه بسیار ماهر و مبارزی علیه جرم و جنایت شد. او یاد گرفت که چگونه مجرمان زیادی را که قصد نابود کردن شهر گاتهام را داشتند، شکست دهد و نقشههایشان را خنثی کند.
زمانیکه تیم در قالب رابین فعالیت میکرد، هم عضوی از گروه یانگ جاستیس بود و هم رهبر تیم تایتانهای نوجوان محسوب میشد. در طی همین برهه زمانی بود که او با قهرمانان جوان دیگر تیمی را تشکیل داد و درسهای بسیار ارزشمندی را یاد گرفت که بروس اصلا هیچکدام از آنها را به او آموزش نداده بود؛ بهطور مثال اهمیت بسیار زیادی که دوست و رابطه دوستانه دارد. او در طی این مدت، ارتباطهای دوستانه بسیار خوبی را به وجود آورد که اکثر آنها هم تا مدت زیادی به قوت خود باقی مانده بودند؛ بهطور مثال با سوپر بوی که مهمترین آنها محسوب میشود. رابین بعد از مرگ پدرش در خط داستانی رویداد Identity Crisis و همچنین بهترین دوستش در خط داستانی رویداد Infinite Crisis، شهر گاتهام را ترک کرد تا مدتی را در شهر بلاد هیون بگذراند.
در طی همین دوران بود که تیم در غم و اندوه غوطهور شده بود. به همین ترتیب او بهدنبال راهی میگشت تا کلونی از دوست خود را به وجود بیاورد. او در طی همین مدت هم برای ادای احترام به کانر، یک لباس جدید برای خود طراحی کرد و پوشید. بااینحال، زمانیکه تیم دوباره به شهر گاتهام بازگشت، بهطور رسمی توسط بروس پذیرفته شد. او همچنان فعالیت خود را بهعنوان رابین در شهر گاتهام ادامه داد؛ آن هم درست تا زمان مرگ آشکار بتمن در خط داستانی رویداد Final Crisis. بعد از این رویداد هم ماجراهای نبرد برای نقاب به میان آمد. از آنجایی که تیم دیگر نمیتوانست این وضعیت را تحمل کند، هویت رابین را رها کرد و آن را به دیمین وین سپرد. او ماموریتی را برای خود تعیین کرد که در قالب شخصیت رد رابین سرتاسر دنیا را بچرخد و مربی خود را پیدا کند. انتخاب هویت رد رابین عمدی و سنجیده بود زیرا او میدانست که در قالب این شخصیت، میتواند از خطهایی عبور کند و کارهایی انجام دهد که رابین قادر به انجام آنها نبود.
رد رابین خیلی زود توانست شهرت زیادی را به دست بیاورد اما مدت زیادی طول نکشید که این شهرت توسط جیسون تاد و فعالیتهای او لکهدار شد. تیم با اینکه با تمام وجودش میدانست که جیسون باید هرچه زودتر دستگیر شود، اما نمیتوانست به سراغ دیک، دیمین یا آلفرد برود. زیرا آنها هنوز در حال مبارزه با دشمنان بروس در شهر گاتهام بودند و با مشکلاتی که برایشان به وجود آمده بود، دستوپنجه نرم میکردند. تیم در طی مدت زمانیکه رد رابین بود، به ناچار مجبور شد که با «رأس الغول» متحد شود. زیرا او هم فوقالعاده به موضوع بتمن علاقمند بود و دوست داشت بداند که واقعا چه بلایی سر او آمده است. تیم در طی سفری که به عراق داشت، مدرک محکمی مبنی بر اینکه بروس در جریان زمان گیر افتاده است، پیدا کرد. مدت خیلی کمی بعد از این کشف، کانر کنت که او هم بهتازگی احیا شده بود، به ملاقات تیم رفت.
کانر کنت ثابت کرد که به جز اعضای لیگ آدمکشها، او تنها کسی است که تمام این مدت به مأموریت تیم برای پیدا کردن بروس، آن هم بهصورت زنده، ایمان داشت. تیم که هنوز لباس رد رابین را بر تن داشت، به شهر گاتهام بازگشت و با رأس الغول درگیر شد. زیرا قصد داشت تا به او بفهماند که باید دست از سر افرادی که برای خانواده بتمن عزیز هستند، بردارد و مدام آنها را به قتل نرساند. تیم در طی اقدامی که بروس هیچوقت آن را انجام نمیداد، با چند تن از متحدان بسیار نزدیکش ارتباط برقرار کرد تا با کمک هم از چند شخصیت مختلفی که هدف رأس بودند، دفاع کنند. زمانیکه دوستان تیم با قاتلان درگیر بودند و قصد ازبینبردن نقشههای شومشان را داشتند، تیم در طی نبردی با خود رأس درگیر شد.
جالب است بدانید که در طی این مبارزه، رأس با لقب «کاراگاه»، تیم را مورد خطاب قرار داد؛ لقبی که او همیشه، بتمن را با آن خطاب میکرد و به او بزرگترین کاراگاه دنیا میگفت. رأس قصد داشت تا با این کار، به این موضوع اشاره کند که هر چیزی که تیم دارد، از بتمن و بزرگ شدن زیر سایه او دارد. بعد از این ماجراها، تیم به شهر گاتهام بازگشت و یک پایگاه عملیاتی را تأسیس کرد. او متوجه شد که باید هویت رد رابین را در آغوش بگیرد و آن را بپذیرد. علاوهبر این، او متوجه شد که در طی این مدت، او برای این لباس و نام، افتخار به وجود آورده است. بعد از بازگشت بروس، رد رابین همچنان به فعالیت خود ادامه داد. او حالا نقش رهبر تیم Outsider را داشت و عضوی از Batman, Inc هم محسوب میشد.
- رابین، پسر شگفتانگیز:
تیم یک کاراگاه بسیار خوب و حرفهای محسوب میشد اما بااینحال، هنوز هم یک توانایی بسیار مهم را نداشت؛ آن هم چیزی نبود جز هنرهای رزمی. درست بعد از اینکه بتمن لباس رابین را به تیم داد، او را به پاریس فرستاد تا تواناییهای مبارزه کردت را از یک استاد هنرهای رزمی به نام «راول لاما» بیاموزد. او ضمن اینکه یک سری تکنیکهای بهبودی و درمان را از این استاد پیر و قدیمی یاد گرفت، هنرهای رزمی را هم از نوه او آموخت. تیم خیلی زود از وجود یک گروه جنایتکار سازمان یافته خبردار شد که توسط «کینگ اسنیک» هدایت و رهبری میشدند. به همین دلیل هم تصمیم گرفت که به سراغ آنها برود و آنها را متوقف کند. جالب است بدانید که «لیدی شیوا» هم از طرف دیگر کینگ اسنیک را تحت تعقیب قرار داده بود. زمانیکه او تیم را دید، پتانسیل زیادی که از هنرهای رزمی در او وجود داشت، توجهش را جلب کرد.
به همین ترتیب، لیدی شیوا، تیم را با خود برد و تصمیم داشت که خودش او را آموزش دهد. او همچنین به تیم پیشنهاد کرد تا به او یاد بدهد که چگونه تنها از یک سلاح، به خواستهی خودش، استفاده کند. تیم در آن زمان، چوب بو را انتخاب کرد زیرا این کمترین سلاح کشنده محسوب میشد. تقریبا در اواخر دورهی آموزشی، تیم و لیدی شیوا یک مسابقه سخت را برگزار کردند که درنهایت، تیم توانست با چوب خود، لیدی شیوا را شکست دهد. بعد از برد در این مسابقه، شیوا یک هدیه به تیم داد. این هدیه، یک چوب بو جمع شونده بود که تیم میتوانست آن را جمع و پنهان کند. کینگ اسنیک برنامه داشت تا یک طاعون و آفت را میان مردم آزاد کند اما درنهایت توسط تیم و لیدی شیوا متوقف شد.
درحالیکه کینگ اسنیک از ساختمان آویزان شده بود و ناامیدانه تلاش میکرد تا خود را نجات دهد، شیوا به تیم دستور داد تا بهعنوان مراسم «فارغالتحصیلی»، این فرد شرور را به قتل برساند. با اینکه شیوا دستور داده بود اما تیم قبول نکرد که این کار را انجام دهد. تیم بعد از این ماجراها، به شهر گاتهام بازگشت و بهطور رسمی تبدیل به همکار بتمن شد. تیم علاوهبر همکاری با بتمن، به مأموریتهای فردی زیادی هم میرفت؛ بهطور مثال مبارزه با قاتل رابین قبلی یعنی جوکر. او همچنین با هانترس هم متحد شد تا باری دیگر با کینگ اسنیک مبارزه کند. در همین حین، تیم هنوز نمیتوانست زندگی دوگانهی خود را متعادل کند و نمیتوانست هویت دیگر خود را هم تحت کنترل بگیرد.
در طی این برهه زمانی هم پدر تیم از کما بیرون آمد. اما ارتباط بین آنها اصلا دیگر شباهتی به قبل نداشت. زمانیکه پدر تیم از کما بیرون آمد، آنها متوجه شدند که اندامهایش از کمر به پایین فلج شده است. او خیلی زود متوجه شد که همسرش جان خود را از دست داده است و خودش هم مدت خیلی زیادی در کما بود. جک دوست داشت که ارتباط خود را دوباره با پسرش از سر بگیرد اما وظایفی که تیم در قالب شخصیت رابین داشت و همچنین ارتباط بین او و بروس، مشکلاتی را بین این پدر و پسر به وجود آورده بود. جک بالاخره توانست با کمکهای درمانگری به نام «دانا وینترز» قدرت پاهای خود را بازگرداند و دوباره همانند قبل از آنها استفاده کند. خیلی زود ارتباط احساسی و عاشقانهای بین جک و دانا برقرار شد. از همین رو هم دانا تلاش کرد تا مشکلاتی را که بین این پدر و پسر وجود دارد، برطرف کند.
او به جک کمک کرد تا از شر خشمی که نسبت به پسر خود داشت، رها شود. از طرف دیگر هم به تیم کمک کرد تا راحتتر با پدرش ارتباط برقرار کند. درنهایت دانا و جک هم بعد از گذشت مدتی با یکدیگر ازدواج کردند. از طرف دیگر هم تیم در این دوران در قالب رابین، ارتباط عاشقانهای را با دختر یکی از جنایتکاران به نام «کلو مستر» یعنی «استفانی براون» برقرار کرد. استفانی بهطور مخفیانه در قالب اسپویلر فعالیت میکرد. بتمن اصلا به رابین اجازه نمیداد که هویت واقعی خود را برای استفانی فاش کند.
یانگ جاستیس و تین تایتانز:
در این دوران، تیم هم با قهرمانان جوان هم سن و سال خودش تیم تشکیل داد و هم با قهرمانان دیگری مانند سوپرمن و فلش متحد شد. رابین، سوپر بوی و همچنین «ایمپالس» بعد از گذشت مدتی متوجه شدند که درکنار هم خیلی بهتر کار میکنند. به همین دلیل هم هر سه نفر آنها، تیم یانگ جاستیس را تشکیل دادند. خیلی زود، قهرمانان دیگری هم که در این محدوده سنی قرار داشتند، مانند «واندر گرل»، «سیکرت» و « Arrowette» هم به این تیم پیوستند. برای یک مدت زمانی، رابین وظیفه هدایت و رهبری این گروه را برعهده داشت. اما بعد مجبور شد تا بهطور موقت، این گروه را ترک کند تا به ماجرای Imperiex War بپیوندد. زمانیکه تیم در تلاش بود تا اعضای یانگ جاستیس را از آپوکالیپس نجات دهد، متوجه شد که بیشتر از نیمی از اعضای این گروه، به خاطر اقدامات بتمن، اعتماد خود را نسبت به تیم از دست دادهاند.
تعداد زیادی از قهرمانان متوجه شدند که بتمن، اطلاعات و سوابق هر کدام از آنها را در پایگاه داده خود ذخیره کرده است. او قصد داشت تا هر زمانیکه هر کدام از آن از خط قرمز عبور کردند، با استفاده از آن اطلاعات، آنها را شکست دهد. زمانیکه تیم به یانگ جاستیس بازگشت، تمام اعضای این گروه تصمیم گرفتند تا برای انتخاب یک رهبر، رأیگیری کنند؛ بهجای اینکه اجازه دهند تا تیم دوباره هدایت گروه را در دست بگیرد. واندر گرل درنهایت در این رأیگیری پیروز شد. اما از همان زمان، تیم ارتباط خود را با واندر گرل بیشتر کرد و راهنماییهای مختلفی را به او ارائه میکرد تا او بتواند بهتر وظایف رهبری خود را انجام دهد. علاوهبر این، اعضای تیم هنوز هم برای کارهای تاکتیکی و توصیههای مختلف به سراغ تیم میرفتند. گروه یانگ جاستیس درنهایت بعد از مرگ دانا تروی، بهطور کامل منحل شد.
رابین، سوپر بوی، ایمپالس و واندر گرل به سراغ تیم تین تایتانز رفتند و به آنها پیوستند تا درکنار سایبورگ، استار فایر و بیست بوی مبارزه کنند. حتی با اینکه رابین یکی از اعضای کوچک گروه بود و رهبر تایتانها محسوب نمیشد (سایبورگ رهبر گروه بود)، اما برخی اوقات از میان اعضای کوچکتر، او برای رهبری گروه انتخاب میشد. تیم دریک به دیگر اعضای گروه تین تایتانز کمک کرد تا با دث استروک، Ravager جدید و برادر بلاد مبارزه کنند. آنها همچنین با کمک هم به یک آینده جایگزین رفتند. در آنجا تیم با یک نسخه تاریکتر از خودش که تبدیل به یک بتمن بدون چارچوب اخلاقی، شده بود، مبارزه کرد. پیش از اینکه ماجرای War Games در شهر گاتهام رخ دهد، پدر تیم یعنی جک متوجه شد که هویت مخفی پسرش در اصل همان رابین است. او پسرش را تهدید کرد که هویت تمام اعضای خانواده بتمن را فاش میکند.
بااینحال، تیم هم به ناچار با پدرش قراری گذاشت. قرار بر این بود که اگر جک هویت اعضای خانواده بتمن را پیش خودش نگه دارد، تیم دیگر به فعالیتهای رابینی خود ادامه نمیدهد. خیلی زود، استفانی براون جایگزین تیم برای نقش رابین شد. اما این ماجرا خیلی طولانی نشد زیرا استفانی از دستورها بتمن سرپیچی کرد و از نقش رابین کنار گذاشته شد. بعد از مدت کوتاهی، جک متوجه شد که تیم، قرارشان را زیر پا گذاشته است. بااینحال، با وجود خطرات بسیار زیادی که وجود داشت، با اکراه اجازه داد که تیم به فعالیتهای خودش در نقش رابین ادامه دهد. بعدها در طی خط داستانی رویداد Identity Crisis، پدر تیم توسط کاپیتان بومرنگ به قتل رسید و او دیگر بهصورت رسمی تحت مراقبت و حفاظت بروس وین بهعنوان قیم قانونی قرار گرفت.
رد رابین:
دیگر در این دوران، زمان تیم بهعنوان رابین کم کم در حال نزدیک شدن به پایان خود بود و او شرایط بسیار بد و وحشتناکی را تحمل میکرد؛ او بهتازگی پدر خود را از دست داد و همچنین بهترین دوست خود یعنی سوپر بوی و پدر ناتنیاش یعنی بروس وین را هم در ماجراهای رویداد بحران بینهایت و بحران نهایی از دست داده بود. بعد از اینکه بروس از دنیای ابرقهرمانی رفت، دیک گریسون جای او را گرفت و لباس بتمن را بر تن کرد. حالا دیگر دیمین وین نقش رابین را برای دیک گریسون داشت. تیم که حتی در میان اعضای خانواده خودش هم حس یک فرد بیگانه را داشت، لباس رد رابین را بر تن کرد و تصمیم گرفت که بهتنهایی بهدنبال اهدافش برود. زمانیکه بروس وین از مرگ بازگشت، Batman, Incorporated را تشکیل داد. او تیم را تبدیل به یکی از اعضای این مجموعه کرد و بهعنوان رهبر تیم Outsiders، او را برگزید.
رد رابین در The New 52:
در مجموعه New 52، بخش زیادی از تاریخچه شخصیتی تیم حذف شد. او در این مجموعه لباس جدیدی را بر تن کرد و به اعضای تیم تین تایتانز پیوست و بخش زیادی از زمان خود را با آنها میگذراند. بعدها، او در طی ماجراهای Batman Eternal برای فردی به نام «هارپر رو» هم نقش یک دوست را داشت و هم یک مربی. بعد از انحلال گروه تایتانهای نوجوان، تیم لباس مخصوص پروازی خودش را رها کرد و به سراغ لباسی رفت که شباهت زیادی به یونیفرم رابینی خودش داشت.
سقوط شوالیه:
در خط داستانی Knightfall، زمانیکه بین زندانیان تیمارستان آرکهام را فراری داد و شهر را به خاک و خون کشید، تیم در گاتهام بود. تیم اولین نفری بود که به بتمن اعلام کرد که بین، مقصر اصلی تمام این ماجراها است. به همین دلیل هم تیم و بتمن آماده شدند تا مجرمان فراری را باری دیگر دستگیر کنند. آنها شروع بسیار خوبی داشتند زیرا در همان ابتدای کار به جلسه چاییخوری مد هتر برخورد کردند و توانست او را به همراه چندین اراذل دیگر دستگیر کنند. بتمن تصمیم گرفت که بهتر است آنها از یکدیگر جدا شوند. زیرا اعتقاد داشت که اینگونه میتوانند مجرمان بیشتری را دستگیر کنند. به همین ترتیب هم رابین به سراغ «برد»، که یکی از نوکران بین محسوب میشد، رفت و بتمن هم به سراغ «زز» رفت.
رابین در این حین توسط بین و کیلر کراک دستگیر شد اما مدت زیادی را زندانی نبود و خیلی زود توانست فرار کند. رابین بالاخره بعد از کمی تلاش توانست محل دقیق فایر فلای را پیدا کند. اما دیگر هم از لحاظ روحی و هم جسمی خیلی خسته شده بود. به همین دلیل هم به پیشنهاد بتمن برای استراحت به بت کیو رفت. اما مدت استراحت او خیلی طولانی نشد، زیرا ریدلر یک برنامه تلویزیونی زنده را در اختیار خودش گرفته بود؛ البته یک بمب تقلبی هم در دست داشت. رابین بلافاصله خود را به آنجا رساند، ریدلر را کتک زد و گروگانها را آزاد کرد. زمانیکه بین کمر بتمن را شکست و او را از روی یک پشت بام داخل مرکز شهر به پایین انداخت، رابین با آلفرد بود.
آنها یک آمبولانس پیدا کردند و بلافاصله بروس را به بت کیو بردند. رابین قصد داشت که بروس را به بیمارستان ببرد اما این اتفاق خیلی بزرگ بود و احتمال داشت که هویت تمام اعضای خانواده فاش شود. تنها کاری که رابین میتوانست انجام دهد، این بود که کنار بروس باشد و دعا کند. خوشبختانه بروس جان خود را از دست نداد. اما زمانیکه به هوش آمد، از لحاظ روانی آسیب دیده بود. زیرا شکست در مقابل بین، آسیب زیادی را به روان بروس وارد کرده بود (تازه علاوهبر کمرش که شکسته بود). تیم به سختی در آن وضعیت ایستاده بود و اصلا نمیتوانست مربی خود را در آن وضعیت بسیار بد تماشا کند اما در طی کل این ماجرا آنجا بود. او به آلفرد کمک کرد تا «دکتر شاندرا کینگ سالوینگ» را استخدام کنند که پزشک شخصی بروس باشد.
به محض اینکه بروس بهبودی خود را به دست آورد، تیم درباره تشدید خشونت و همچنین جنگ باندیای که در شهر گاتهام به وجود آمده بود، برای او صحبت کرد. تیم به بروس گفت که بهتر است فردی هویت بتمن را در دست بگیرد؛ حداقل تا زمانیکه بروس بهطور کامل بهبود پیدا کند. بروس با این موضوع موافقت کرد اما مشخص شد که پیشنهاد تیم، در اصل نایت وینگ بوده است. او اعتقاد داشت که دیک گریسون بهترین گزینه برای ادامه دادن راه بتمن است. اما بروس آن را نپذیرفت و اعلام کرد که او دیگر زندگی و همچنین مسئولیتهای خودش را دارد؛ البته دلیل اصلیای که بروس با این پیشنهاد موافقت نکرد، این بود که میترسید تا دیک با بین برخورد کند و درست همانند خودش آسیب ببیند. به همین دلیل هم بروس «ازرائیل» یا همان جین پاول ولی را انتخاب کرد.
از همین رو، تیم لباس بتمن را به ازرائیل داد؛ البته او هم تغییراتی را در این لباس به وجود آورد. وضعیتی که بروس در آن زمان داشت، تا حدودی برای رابین نگرانکننده و غمانگیز بود. زیرا در آن زمان پدرش یعنی جک هم هنوز در حال یاد گرفتن این بود که چگونه بعد از بیرون آمدن از کما، از اندامهای از دست رفتهاش استفاده کند. خیلی زود رابین به بتمن جدید پیوست و با او به گشتوگذار رفت. رابین با دیدن اینکه ازرائیل چقدر برای دستگیر کردن مجرمان خشونت به خرج میدهد، بهشدت ترسید. او مجبور بود که مدام به ازرائیل یادآوری کند که بودن در نقش بتمن، تنها این نیست که لباس او را بر تن کند و باید رفتارش هم مانند بتمن باشد. اما ازرائیل اصلا گوشش بدهکار این حرفها نبود و بیشتر از قبل در نقشش غرق میشد؛ تا جایی که درنهایت یک جنایتکار را هم به قتل رساند.
بروس به این نتیجه رسید که اگر بین توانسته در طی این مدت به هویت واقعی او پی ببرد، پس قطعا هویت تیم را هم به خوبی میداند. مدت زیادی طول نکشید که ثابت شد شک بروس درست بوده است. به همین دلیل هم او به همراه آلفرد به سمت خانه درک رفتند تا جک را که ربوده شده بود، نجات دهند. تیم قصد داشت که خودش به سراغ پدرش برود اما به پیشنهاد بروس، کنار ازرائیل ماند زیرا او بیشتر از هر فرد دیگری به تیم نیاز داشت. ازرائیل دیگر چندین برابر بیشتر از قبل خشن شده بود و مدام هم تیم را رد میکرد و اصلا حرفهای او را قبول نداشت. دیگر در این زمان تیم متوجه شد که بیشتر زمان خودش را با نایت وینگ میگذراند. این دو نفر بالاخره توانستند یک رابطه همکاری بسیار خوب و قوی را با هم برقرار کنند؛ به طوری که با کمک هم توانستند شروران بسیار زیادی را متوقف و دستگیر کنند.
تیم برای دیک توضیح داد که احساس میکرد برای بیپروایی ازرائیل مقصر است. اما در مقابل دیک این حرفش را رد کرد و توضیح داد که اصلا تقصیر تیم نیست. او همچنین بهشدت تعجب کرده بود که بروس برای پوشیدن لباس بتمن، اصلا از او سوالی نپرسیده بود. تیم در همین حین، به ازرائیل برخورد کرد که روی ریل قطار مشغول مبارزه با بین بود. رابین توانست افرادی را که در قطار بودند، نجات دهد؛ آن هم درحالیکه بتمن جدید مشغول کتک زدن بین بود. ازرائیل درنهایت بین را نکشت و همین اتفاق خیال رابین را راحت کرد. با اینکه ازرائیل، بین را نکشت، اما همچنان بیپروا و گستاخانه رفتار میکرد.
به نظر میرسید که سیستمی درون ازرائیل در جریان بود و او را از درون به هم میریخت. به طوری که بعد از گذشت مدتی بالاخره کنترل بهطور کامل از دست رفت و یک شب که آنها در بت کیو بودند، ازرائیل به سمت رابین حملهور شد؛ اما رابین به سختی توانست فرار کند و جان خود را نجات دهد. بعد از این اتفاق، ازرائیل خودش را در بت کیو زندانی کرد. در طی همین برهه زمان بود که بروس و آلفرد به همراه جک بازگشتند. کمر بروس توسط مرد ناشناسی بهصورت جادوییای بهبود پیدا کرده بود. بروس از دیدن پیشرفت تیم فوقالعاده خوشحال بود اما زمانیکه متوجه شد که ازرائیل فردی را به قتل رساند و تیم او را متوقف نکرد، بهشدت عصبانی شد.
تنها چیزی که تیم به بروس گفت، این بود که ازرائیل دیگر غیرقابل کنترل شده است و خودش را داخل غار زندانی کرده است. بروس با دیدن این وضعیت تصمیم گرفت که لباس را، حتی شده به زور، پس بگیرد. این موضوع به آن معنی بود که باید به سراغ لیدی شیوا میرفت و با استفاده از کمکهای او، دوباره به همان درجه بهترین وضعیت خود بازمیگشت. تیم از دیدن اینکه بروس و پدرش به سلامت بازگشتند، خیلی خوشحال بود. بروس با کمک رابین و نایت وینگ توانست با موفقیت از دوره آموزشی شیوا «فارغالتحصیل» شود. بروس قصد داشت که بهتنهایی با ازرائیل برخورد کند. بروس با موفقیت توانست ازرائیل را کتک بزند و او را شکست دهد. بعد از این ماجرا، بروس تصمیم گرفت که زمان بیشتری را صرف تمرین کردن و آموزش دیدن صرف کند؛ بهجای اینکه بلافاصله کار خود را بهعنوان بتمن از سر بگیرد.
در طی این مدت زمان، بروس لباس بتمن را به همان مردی داد که از همان ابتدا باید سراغ او میرفت؛ این مرد هم کسی نبود جز دیک گریسون. بتمن جدید و رابین خیلی زود و بسیار عالی با یکدیگر کنار آمدند و دوباره یک رابطه همکاری تقریبا بینقص را با یکدیگر تشکیل دادند. بعد از گذشت یک مدت زمان، بروس بازگشت و لباس بتمن را از دیک پس گرفت. خود دیک هم دوباره لباس نایت وینگ را بر تن کرد. از همان زمان، تیم و دیک یک ارتباط برادرانهی قوی را با هم شکل دادند و اغلب اوقات با یکدیگر متحد میشوند.
میراث:
در این برهه زمانی، تیم به همراه بتمن و نایت وینگ به یک صحرا سفر کردند. آنها در تلاش بودند تا مانع رأس الغول شوند که یک باستانی به نام Wheel of Plagues را پیدا نکند. اما همین سه نفر هم توسط افراد زیر دست رأس و همچنین پیرو جدید او یعنی بین، متوقف شدند. از آنجایی که آنها در این صحرا شکست خورده بودند، تیم و نایت وینگ به سمت پاریس رفتند تا مانع آزاد شدن طاعون توسط رأس شوند. این طاعون باعث میشد تا بخش بیشتری از موجودات زنده پاریس از صفحه هستی پاک شوند. تیم که نتوانست آنها را در یک شهر غریبه پیدا کند، بهدنبال شکارچیای به نام «هنری دوکارد» رفت و از او درخواست کمک کرد. تیم با کمک او توانست مکان چند تن از پیروان رأس را در لوور پیدا کند.
بعد از این ماجراها، او به همراه نایت وینگ به شهر گاتهام بازگشت تا به بتمن و هانترس کمک کنند. آنها با کمک هم در تلاش بودند تا از آزاد شدن آخرین طاعون هم جلوگیری کنند. بتمن در پی پیشگیری از آزاد شدن این طاعون، به همراه رابین، نایت وینگ و هانترس، مبارزه دوباره خود را با بین آغاز کرد. درحالیکه نایت وینگ و هانترس حواس افراد رأس را پرت میکردند، تیم مخفیانه وارد اتاق رایانه شد، اوراکل را به سیستم متصل کرد و بعد هم تمام آثار مختلف طاعون را بهطور کل پاک کرد. بعد از انجام این کار هم آنجا را منفجر کرد.
No Man's Land:
بهدنبال تخریب گسترده گاتهام در طی یک زلزله، تیم کم کم متوجه احساس بزرگی که نسبت به استفانی براون داشت، شد. همین موضوع باعث شد تا او ارتباطش را با نامزد خود یعنی «آری» به هم بزند و ارتباط جدیدی را با استفانی آغاز کند. ارتباط بین این دو بسیار سخت و پیچیده بود زیرا تیم اصلا نمیتوانست ارتباط خود را برای استفانی فاش کند. در طی این برهه زمان، تیم و اسپویلر اغلب اوقات روی پروندههای مختلف با یکدیگر کار میکردند. بااینحال، جک دریک خیلی زود تصمیم گرفت که اعضای خانوادهاش باید هرچه سریعتر گاتهام را ترک کنند و برای حفظ جانشان به شهر کی استون بروند. به همین ترتیب، تیم هم مجبور شد تا به خاطر تصمیم پدرش، گاتهام را ترک کند؛ آن هم درست زمانیکه همراهبا فلش، مشغول مبارزه با ریدلر و کاپیتان بومرنگ بود. زمانیکه تیم در شهر کی استون بود، مجبور شد تا به خاطر وضعیت بد استفانی، خیلی زود به گاتهام بازگردد؛ به همین دلیل هم از فلش کمک گرفت.
متاسفانه زمانیکه تیم به گاتهام بازگشت، در این شهر گیر افتاد و مجبور شد تا به همراه دیگر اعضای خانواده بتمن، به مبارزه ادامه دهد. او در این مدت توانست بهتنهایی مستر فریز و رت کچر را شکست دهد. بعد از گذشت مدتی، او توسط کیلر کراک دستگیر و زندانی شد اما آلفرد پنی ورث خیلی زود او را آزاد کرد. رابین حتی با «هاروی بولاک» هم متحد شد تا بتواند با باند کراک و پنگوئن مبارزه کند. به محض اینکه پدر تیم متوجه شد که پسرش مخفیانه دوباره به شهر گاتهام رفته است، کم کم به سراغ سیاستمدارها رفت تا بتواند به این طریق پسرش را نجات دهد. بالاخره او توانست به وسیلهی یک هلیکوپتر، به گاتهام برود. بعد از خبردار شدن از اصل ماجرا، سرانجام جک هم تبدیل به یکی از افرادی شد که تلاش میکرد تا شهر گاتهام دیگر یک منطقه بیطرف و رها شده نباشد.
مامور زخمی:
بعد از اینکه جیمز گوردن مورد اصابت گلوله قرار گرفت، تیم یکی از همان قهرمانهایی بود که اوراکل با آنها ارتباط برقرار کرد و از آنها خواست تا بهدنبال کت وومن بگردند. زیرا اوراکل شک کرده بود که کت وومن مسئول این تیراندازی باشد. تیم به همراه ازرائیل، بت گرل و همچنین نایت وینگ تیمی را تشکیل داد. هر کدام از آنها از یکدیگر جدا شدند و به نقاط مختلف شهر رفتند تا با افرادی صحبت کنند که کت وومن را میشناسند. این افراد به قهرمانان اطلاع دادند که او قصد دارد تا یک سری زمردهای نادر را به سرقت ببرد. به همین ترتیب این چهار قهرمان به سراغ او رفتند و با افراد او مبارزه کردند. این در حالی بود که تیم، کت وومن را تحت تعقیب قرار داد. کار به جایی رسید که آنها متوجه شدند که درواقع این هارلی کویین بود که محل دقیق کت وومن را به آنها اطلاع داد. زیرا او قصد داشت با انجام این کار، اسم خود را از هرگونه اتهامی پاک کند.
کت وومن بعد از اینکه رابین پیدایش کرد، دوباره پا به فرار گذاشت. رابین هم دوباره تعقیبش کرد، پیش از اینکه نایت وینگ، ازرائیل و بت گرل به سراغش بروند. او قصد داشت تا با این کار، تا حد زیادی او را خسته کند. زمانیکه تمام آنها کت وومن را پیدا کردند، او از روی یک سقف پرید و روی توری افتاد که قهرمانان از قبل آن را آنجا گذاشته بودند. تیم هم بلافاصله الکتریسیته به او وصل کرد. زمانیکه کت وومن به هوش آمد، اعلام کرد که تیرانداز یکی از افسرهای اداره پلیس بوده است. او در میان صحبتهای خود اعلام کرد که اسلحهای را که با آن به گوردن شلیک شده، نگه داشته است. به همین ترتیب، نایت وینگ اجازه داد که سلینا آزاد شود و برود. زیرا او اسلحه را میخواست و قصد داشت که برای آزمایشهای بیشتر به اوراکل بدهد. او هم خیلی زود توانست هویت تیرانداز را متوجه شود. بااینحال، اداره پلیس شهر گاتهام نتوانست اعترافی از این فرد بگیرد و درنهایت مجبور شد که او را رها کنند. همین آسیب منجر به بازنشستگی جیمز گوردن شد.
War Games:
مدت خیلی کمی پیش از بزرگترین جنگ باندی تاریخ شهر گاتهام، جک دریک متوجه شد که پسرش یک زندگی دوگانه دارد و در اصل همان رابین است. او به سراغ بروس وین رفت و او را تهدید کرد که همه چیز را فاش میکند. بااینحال، همانطور که ابتدای بالاتر هم گفته شد، تیم قبول کرد تا نقش رابین را کنار بگذارد تا بتواند به این طریق از هویت دیگر اعضا دفاع کند. بعد از بازنشستگی تیم، بتمن به نامزد او یعنی استفانی براون پیشنهاد کرد که لباس رابین را بر تن کند. اما مدت زیادی طول نکشید که بتمن به این نتیجه رسید که او اصلا به پای تیم نمیرسد؛ به همین دلیل هم او را کنار گذاشت. استفانی بهدنبال این بود تا به طریقی تایید بتمن را به دست بیاورد. به همین دلیل هم یک نقشه احتمالی را از بت کیو دزدید. بااینحال، او نتوانست در نقشهاش موفق عمل کند زیرا بتمن به او نگفته بود که بهطور مخفیانه هویت «مچز مالون» را انتخاب کرده است.
همین اتفاق هم باعث شد تا خانوادههای جنایتکار و بزرگ شهر گاتهام مقابل هم قرار بگیرند و سمت هم تیراندازی کنند. شکست استفانی منجر به بزرگترین جنگ باندی تاریخ شهر گاتهام شد. زمانیکه کم کم این جنگ رنگ وحشیانه و مرگباری به خود گرفت، تیم مجبور شد تا در خانهاش بنشیند و ماجرا را از تلویزیون تماشا کند. زیرا نمیتوانست قراری را که با پدرش گذاشته بود، زیر پا بگذارد. بااینحال، زمانیکه «اسکار فیس»، «Ventriloquist» و چند جنایتکار دیگر به دبیرستانش حمله کردند و بهدنبال «دارلا آکویستا» میگشتند، تیم دیگر نتوانست سر جایش بنشیند و مجبور شد که کاری انجام دهد؛ زیرا پدر او یعنی «هنری آکویستا» یکی از بازیکنان اصلی دنیای جرم و جنایت بود. تیم که هیچ لباس و تجهیزاتی نداشت، مجبور شد که به همان شکل به میدان نبرد برود و با همه جنایتکارانی که به مدرسهاش آمده بودند، مبارزه کند.
او در همین حین هم تلاش میکرد تا دانشآموزان را به داخل مدرسه هدایت کند و راه ورودی را بعد از آنها مسدود کند. اما در همین حین، دارلا هم توسط یکی از تیراندازان مورد اصابت گلوله قرار گرفت. تیم در اقدام بعدی، همه افراد را به مطب پرستار منتقل کرد. آنها در آن اتاق گیر افتاده بودند و انتظار میکشیدند تا فردی برای نجاتشان بیاید. بالاخره زمانیکه نایت وینگ، بت گرل و بتمن خود را به آنجا رساندند و در ماجرا دخالت کردند، این دانشآموزان هم نجات پیدا کردند. آنها با کمک یکدیگر توانستند این افراد مسلح را شکست دهند اما در همین حین هم اهالی رسانه شهر گاتهام خود را به آنجا رساندند و از همه چیز فیلم گرفتند. مدت کمی بعد از ماجرای مدرسه، تیم دوباره فعالیتهای رابینی خود را از سر گرفت. زیرا مدام از اینکه نمیتوانست کمکی بکند، احساس بدی داشت.
او یک بار روی سقف یک ساختمان بهصورت منطقی با پدرش صحبت کرد و جک هم پذیرفت که شهر به او نیاز دارد. تیم به همراه پدرش جک و همسر او یعنی دانا دریک به «لزلی تامپکینز» کمک میکردند تا کمبود خون را جبران کنند و همچنین بهصورت رایگان، در کلینیک به مردم برسند. بعد از اینکه بلک ماسک همه را فریب داد تا خود را به شکل «اورفئوس» در بیاورند، تمام باندهای گاتهام با یکدیگر متحد شدند و تحت کنترل او قرار داشتند. تیم به همراه نایت وینگ، بت گرل و همچنین «اونیکس» به سرعت به سراغ بتمن رفتند تا در نبردی که با تک تک جنایتکاران شهر گاتهام داشت، به او کمک کنند. بعد از این اتفاق، او به سراغ قاچاقچیهایی رفت که در بندرگاه آدامز قرار داشتند. آنها قصد داشتند تا یک سری سلاح را قاچاق بکنند.
بعد از شکست دادن آنها، او به سراغ «تریکستر» و «مستر فان» رفت و آنها را هم شکست داد. بعد از اینکه بلک ماسک برج ساعت اوراکل را تصاحب کرد، مبارزه او با بتمن آغاز شد. او قصد داشت به هر طریقی که شده، بتمن را به قتل برساند. از طرف دیگر هم رابین به همراه بت گرل، اونیکس، «Tarantula» و کت وومن به سراغ اسکرکرو رفتند و با او مبارزه کردند (البته او در این برهه زمانی به خاطر خیانت بلک ماسک دچار جهش شده بود و دیگر اسکر بیست بود). تیم بلافاصله نقشهای را مطرح کرد که آنها بتوانند بهراحتی اسکر بیست را شکست دهند، بدون اینکه نیروهای پلیس به سمت آنها شلیک کند. آنها به فرمانده گفتند که بدون هیچگونه مقاومتی تسلیم خواهند شد. اما بعد از شکست اسکر بیست، تیم نشان داد که دروغ گفته است و اصلا از این اخبار نیست. بعد از این جنگ بزرگ باندی، تیم به بروس اطلاع داد که قصد دارد شهر گاتهام را ترک کند. زیرا اعتقاد داشت که بیش از حد خطرناک شده است. به همین ترتیب بت گرل هم با او رفت. این دو با هم به شهر بلاد هیون رفتند و زمانیکه دیک آنجا نبود، تبدیل به محافظان آن شدند.
بحران هویت:
در طی رویداد بحران هویت، بتمن و رابین در لیگ عدالت آمریکا در رابطه با جنایتهایی جستوجو و تحقیق میکردند که ارتباطاتی با این مشکل داشت. در همان لحظه، اوراکل برای آنها پیغامی فرستاد و اعلام کرد که تیم باید بلافاصله با پدرش صحبت کند. تیم خیلی زود خودش را به آنجا رساند و آنها متوجه شدند که فردی در حال تهدید کردن پدرش است. جک به تیم اطمینان داد که هر اتفاقی هم که برایش رخ دهد، اصلا تقصیر او نیست. درنهایت مشخص شد که این مرد مرموز، همان کاپیتان بومرنگ یا دیگر هارکنس است. به همین ترتیب، جک و کاپیتان بومرنگ با یکدیگر درگیر شدند و به سمت هم تیراندازی میکردند. همین درگیری درنهایت منجر به کشته شدن هر دو نفر شد.
بتمن و رابین خیلی دیر به جک رسیدند و متاسفانه نتوانستند او را نجات دهند. بروس پیشنهاد کرد که تیم را به فرزندگی بگیرد و قیم قانونی او بشود اما تیم خیلی از این ایده خوشش نیامد. در عوض، تیم تصمیم گرفت تا سوابقی جعلی از عمویی که ظاهرا در بلاد هیون زندگی میکرد، درست کند. عموی تقلبی او درنهایت تبدیل به قیم قانونی او شد و تیم به بلاد هیون نقل مکان کرد. دلیلی هم که مادر ناتنی او یعنی دانا حضانت تیم را برعهده نگرفت، به خاطر این بود که بعد از کشته شدن همسرش، از لحاظ روحی آسیب زیادی دیده بود و وارد بیمارستان روانی شد. بتمن بالاخره توانست دروغهایی را که تیم برای پنهان کردنشان تلاش میکرد، متوجه شود. او همچنین کشف کرد که تیم دقیقا در حال انجام چه کاری است. بتمن بهجای اینکه عصبانی شود، تحت تاثیر او قرار گرفت و به او پیشنهاد کرد که به او آموزش دهد که چگونه میتواند بهطور کامل رد پای خود را پاک کند.
بازگشت جیسون تاد:
بعدها، یک شرور مرموز سر و کلهاش در شهر پیدا شد و با انتخاب لقب رد هود، فعالیت خود را آغاز کرده بود؛ لقبی که در گذشته به جوکر تعلق داشت. بعد از گذشت مدتی مشخص شد که رد هود در اصل همان جیسون تاد بوده است. جیسون همچنان به فعالیتهای خود برای آزار دادن بتمن ادامه داد. اما درکنار این موضوع، نسبت به رابین جدید خیلی علاقمند شده بود و دوست داشت بداند او کیست و چرا همه اعتقاد دارند که او فوقالعاده حرفهای و خوب است. به همین دلیل، به سراغ برج تایتانز رفت و به زور وارد آن شد؛ آن هم درحالیکه لباس رابین خود را با مقداری تغییرات پوشیده بود.
جیسون پیش از هر کاری به سراغ تیم رفت و مبارزه خود را با او آغاز کرد؛ آن هم درحالیکه کاری کرده بود تا دیگر اعضای گروه تایتانز مزاحم مبارزه آنها نشوند. جیسون از اینکه میدید که بتمن فردی را جایگزین او کرده، بهشدت عصبانی شد. علاوهبر این، او یکی از اعضای موقت تایتانز هم محسوب میشد اما اینکه بعد از مرگش هیچ مجسمهای از او در سالن تایتانهای از دست رفته وجود نداشت، او را بهشدت خشمگین کرده بود. جیسون تا حد خیلی زیادی تیم را مورد ضرب و شتم قرار داد. با اینکه او را نکشت، اما یک علامت «R» بهعنوان اول اسم رابین، روی سینه او حک کرد و از آنجا رفت.
تولد دوباره دی سی:
در مجموعه تولد دوباره، تیم دریک همچنان با لقب رد رابین فعالیت خود را ادامه میداد. او در این دوران، یک لباس جدید و بهطور کلی سومین لباس رد رابین خود را به دست آورد که شباهت بسیار زیادی هم به اولین لباس رابین داشت. با این تفاوت که بهجای یک R، دو عدد از آن روی لباس حک شده بود. بعدها، در خط داستانی قسمت ۹۶۵ سری کتاب کمیک Detective Comics مشخص شد که داستان گذشتهی تیم دریک تغییر کرده است و حالا تبدیل به همان نسخهای شده که هویت واقعی رابین و بتمن را بعد از مرگ جیسون تاد متوجه شده بود. او در این نسخه پیش از تبدیل شدن به رد رابین، لقب رابین را هم به دست آورده بود. تیم یکی از اعضای مهمی محسوب میشد که در خط داستانی کمیکهای کاراگاهی حضور داشت و عضوی از گروه جدید بتمن و بت وومن محسوب میشد؛ درکنار اورفن، اسپویلر و کلی فیس.
بتمن و بت وومن با آموزش دادن اعضای این گروه، قصد داشتند آنها را برای دشمنان جدیدی که با نام «کلونیستها» شناخته میشدند، آماده کنند. بعدها مشخص شد که کلونیستها یک گروه نظامی هستند که زیر نظر پدر بت وومن یعنی «جیک کین» هدایت میشدهد. آنها از بتمن الگوبرداری کرده بودند، اما روشهای بسیار خشونتباری را در پیش گرفته بودند. بعد از اینکه اعضای گروه بتمن را نجات دادند و تیم هم پایگاه داده آنها را هک کرد، به اصل نقشهشان پی بردند. جیک چندین مورد از پهبادهای خفاشی را به سراغ اعضای لیگ سایهها فرستاد و با همین کار چند صد نفر انسان بیگناه را به قتل رساند. تیم هم همانند دیگر اعضای گروه خود، تلاش کرد تا هرچه سریعتر افرادی را که در آن محلی که پهبادها به آن فرستاده شده بودند، قرار داشتند، نجات دهند و آنجا را تخلیه کنند.
تیم بهعنوان اولین کار، هدف مأموریت پهبادها را هک و حذف کرد. او کاری کرد که خودش هدف اصلی این پهبادها باشد. زیرا میدانست که اگر همان تک هدف هم از بین برود، پهبادها دیگر دست از فعالیت کردن برمیدارند. با اینکه تیم توانست موج اول پهبادها را نابود کند، اما به نظر میرسید که توسط موج دوم جان خود را از دست داده است. اعضای خانواده بتمن و همچنین همتیمیهای سابق او در تین تایتانز با دیدن این ماجرا، نابود شدند و آسیب بسیار زیادی دیدند. پیش از این مأموریت، تیم قبول کرد تا یک جایزه نبوغ مخصوص از دانشگاه آیوی دریافت کند. او در نظر داشت تا بعد از شکست دادن کلونیستها، تحصیل خود را در این دانشگاع ادامه دهد. بااینحال، مثل اینکه تیم پیش از اینکه توسط موج دوم پهبادها منفجر شود، توسط فردی به نام «میستر اوز» به یک محل ناشناخته تله پورت شد و زندانی شده بود.
تیم قسم خورد که دوستان او در آیندهای نزدیک او را پیدا خواهند کرد. بعدها، بتمن به واسطهی یک موجود رباتی به نام «آسکالون» که توسط انجمن سنت دوماس ساخته شده بود، متوجه شد که تیم هنوز زنده است. به همین ترتیب تلاش کرد تا با تمام وجود بهدنبال تیم بگردد و او را پیدا کند. تیم در زندان مستر اوز مجبور بود تا تمام خاطرات گذشتهاش را به خاطر اسیر کننده خود، دوباره تجربه کند. تیم در طی این مدت متوجه شد که آقای اوز از فناوری کریپتونی استفاده میکند. به همین دلیل خیلی راحت آن را هک کرد و توانست خودش را از آن زندان نجات دهد. بعد هم آقای اوز هویت اصلی خود را با نام «جور-ال» فاش کرد و خیلی زود ناپدید شد. تیم که در تلاش بود تا راه خروجی برای خود پیدا کند، بتمن را پیدا کرد اما متوجه شد که او در اصل تیم دریک از آیندهی Titans Tomorrow است.
او اصلا نمیتوانست آیندهای را بپذیرد که تصمیم گرفته تا در آن، تبدیل به بتمن شود. به همین دلیل مجبور شد تا به نسخه پیرتر خودش کمک کند که به سراغ دومزدی آزاد شده بگردند و او را دستگیر کنند و تحت کنترل بگیرند. تیم از نسخه آیندهای خود متوجه شد که دیک، جیسون و همچنین دیمین همگی تلاش کردند تا جای بتمن را بگیرند. اما تمام آنها یا توسط تیم بازنشسته شدند تا کنار گذاشته شدند. بعد از اینکه آنها دومزدی را به سمت سلول خود کشاندند و او را زندانی کردند، هر دو تیم به زندان آقای اوز تله پورت کردند و به گاتهام (در آینده Titans Tomorrow) رسیدند. پیش از اینکه این دو تیم از هم خداحافظی کنند، نسخه بزرگتر از کوچکتر خواست که از کانر معذرت خواهی کند اما نسخه کوچکتر تیم اصلا نمیدانست که کانر کیست. البته لازم به ذکر است که تیم کوچکتر به این موضوع اشاره کرده بود که نام کانر احساساتش را تکان داده بود اما نمیدانست چرا.
در همین لحظه، نسخه آینده تیم، نسخه جوانتر را ناتوان کرد. او در تلاش بود تا در بعد زمان به گذشته بازگردد و بت وومن را به قتل برساند. زیرا ظاهر او دلیل اصلی تبدیل شدن تیم به بتمن بود. بااینحال، نسخه جوانتر تیم توانست خودش را زودتر به شهر گاتهام برساند و با اعضای خانواده بتمن متحد شود. اما در اولین اقدام، آنها را از وجود نسخه پیرتر تیم مطلع کرد. بعد از یک نبرد با فردی به نام « Ulysses Armstrong» و همچنین برادر آی، تیم به همراه استفانی شهر گاتهام را ترک کردند تا در رابطه با موضوع خط زمانیهای جایگزین تحقیق کنند. او برای انجام این تحقیقات، به خاطرات گذشته خود که با دوستان قدیمیاش در گروه یانگ جاستیس داشت، متوصل شد. همین موضوع باعث شد تا او به سمت شهر مترو پلیس کشیده شود؛ جایی که او دوباره با واندر گرل و ایمپالس متحد شد و دوباره با «تین لنترن» و «جینی هکس» ملاقات کرد. این پنج قهرمان جوان بعد از گذشت مدتی به دنیای «جم ورلد» رفتند. آنها در آنجا با سوپر بوی متحد شدند و ملاقاتی هم با شاهزاده آمتیست داشتند. اعضای گروه یانگ جاستیس که در مولتی ورس گم شده بودند، برای بازگشتن به خانه، دچار مشکل شده بودند. تیم هم در همین برهه زمانی، هویت جدیدی با نام دریک را انتخاب کرد.
تیم پیش از آغاز فعالیتهای خود، وارد دورههای آموزشی بسیار پیشرفتهای در زمینه هنرهای رزمی شد. او در طی این مدت، به سبکهای مبارزهای غیر مسلح از جمله لئوپارد کونگ فو، ساواته، جودو، کاپوئریا، کاراته، کونگ فو اژدها و بیانگان تبحر بسیار زیادی به دست آورده بود. تیم این سبکها و تواناییها را توسط بتمن، نایت وینگ و همچنین لیدی شیوا آموزش دیده است. سبک مبارزهای تیم، کمتر از سبک دیک، شامل حرکات آکروباتیکی است. اما خب نسبت به بروس هم غیرقابل پیشبینیتر و روانتر است. او یکی از سه فرد معروفی در سرتاسر دنیا محسوب میشود که در تکنیکهای مرگبار هنرهای رزمی لئوپارد بلو، تخصص دارد؛ آن دو نفر دیگر هم بتمن و لیدی شیوا هستند.
تیم یک مبارز غیرمسلح بسیار شایسته و صالح محسوب میشود. او از یک چوب بو بهعنوان سلاح اصلی خود استفاده میکند. او اغلب اوقات هم با استفاده از هنر بونجوتسو یا تکنیکهای چوبی، حریف خود را درگیر میکرد. او آنقدر در استفاده از چوب خود مهارت و تخصص به دست آورده بود که حتی یک بار لیدی شیوا را هم در یک نبرد سخت شکست داد. او همچنین به این معروف است که میتواند در یک لحظه، با چندین نفر مبارزه کند و آنها را شکست دهد. تیم بهعنوان یک نوجوان در محدوده سن و سال خودش، در بهترین وضعیت فیزیکی قرار دارد. او بهطور مداوم با بروس و دیک تمرین میکرد و مدام بهدنبال این است که مهارتهای خودش را افزایش دهد.
تیم در هنرهای آکروباتیک هم مهارتهای زیادی به دست آورده است. البته اگرچه به حد و اندازهی دیک نمیرسد، اما در وضعیت بسیار خوبی قرار دارد و علاوهبر آن، هنر فرار و پنهانکاری را هم به خوبی بلد است. لازم به ذکر است که تیم به چندین زبان زنده دنیا مثل ژاپنی، ماندارین، آلمانی، انگلیسی، روسی و فرانسوی تسلط دارد. هوش او در حد بسیار بالایی قرار دارد و میتوان او را یک نابغه خواند. او یک کاراگاه استثنایی است. زیرا زمانیکه کودکی بیش نبود، با استفاده از مسائل کوچک توانست با موفقیت هویت بتمن و رابین را خیلی خوب حدس بزند.
حتی جالب است بدانید که خود بتمن هم اعلام کرده که تیم احتمالا کاراگاه بهتری نسبت به خودش میشود. هوش سطح بالای تیم باعث شد تا او تبدیل به یک دانشآموز خوب و خودآموز بسیار عالی در بسیاری از رشتههای مختلف باشد. او علوم کامپیوتر خوانده است و یک هکر و برنامهنویس بسیار ماهر محسوب میشود. او اطلاعات بسیار زیاد و عمیقی از علوم طبیعی دارد و از آنها در آزمایشگاه جرم خود استفاده میکند. زمانیکه او توانست بدن بهترین دوست خود یعنی کانر کنت را بعد از مرگش، کلونسازی کند، نشان داده شد که سطح دانش و هوش او چقدر گسترده است. او علوم رفتاری، بهویژه جرمشناسی را هم مطالعه کرده است و دانش و اطلاعات بسیار زیادی را هم در این زمینه به دست آورده است.
در انتها به چند مورد از انیمیشنها و بازیهایی و آثاری اشاره میکنیم که شخصیت تیم دریک/رابین/رد رابین در آن حضور داشت:
- انیمیشن سریالی Young Justice محصول سال ۲۰۱۰ تاکنون با صداپیشگی کامرون بوون
- انیمیشن سریالی The New Batman Adventures محصول سال ۱۹۹۷ تا ۱۹۹۹ با صداپیشگی متیو والنسیا
- انیمیشن سریالی Superman: The Animated Series محصول سال ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۰ با صداپیشگی متیو والنسیا
- انیمیشن سریالی Static Shock محصول سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۴ با صداپیشگی متیو والنسیا
- انیمیشن Batman: Mystery of the Batwoman محصول سال ۲۰۰۳ با صداپیشگی متیو والنسیا
- انیمیشن سریالی Justice League محصول سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۴ با صداپیشگی متیو والنسیا
- انیمیشن Batman Beyond: Return of the Joker محصول سال ۲۰۰۰ با صداپیشگی متیو والنسیا
- انیمیشن Batman Unlimited: Animal Instincts محصول سال ۲۰۱۵ با صداپیشگی یوری لاونتال
- انیمیشن Batman Unlimited: Monster Mayhem محصول سال ۲۰۱۵ با صداپیشگی یوری لاونتال
- انیمیشن Batman Ninja محصول سال ۲۰۱۸ با صداپیشگی کنگو کاوانیشی و ویل فریدل
- بازی Batman: Arkham City محصول سال ۲۰۱۱ با صداپیشگی تروی بیکر
- بازی Batman: Arkham Knight محصول سال ۲۰۱۵ با صداپیشگی متیو مرسر
- بازی Batman: Arkham VR محصول سال ۲۰۱۶ و ۲۰۱۷ با صداپیشگی تام آستن