
در این قسمت از سری مقالات معرفی شخصیتهای کتابهای کمیک، به سراغ یکی از بزرگترین دشمنان بتمن دنیای شرکت دی سی کامیکس یعنی رأس الغول یا «سر شیطان» میرویم.
پیش از اینکه بهسراغ مقدمه این مقاله برویم، قصد داریم نقل قولی از شخصیت رأس الغول را ارائه کنیم:
من هم با عنوان مجرم خطاب میشوم، هم با عنوان نابغه... و من هیچکدام از آنها نیستم! من یک هنرمندم! من یک تصویر از زمین در ذهنم دارم که در آن، این سیاره درست همانند یک کوه پوشانده از برف، تمیز و پاک است... یا حتی مثل یک بیابان!
رأس الغول رهبر تیم لیگ آدمکشها محسوب میشود که چندین قرن عمر دارد. نام او در زبان عربی بهمعنی «سر شیطان» است. او، جامعه انسانی و بشریت را بهعنوان یک سرطان میدید که سیاره زمین را مسموم میکردند. به همین دلیل، او بهدنبال راهی میگشت که بخش زیادی از آنها را نابود کند تا بلکه به این طریق بتواند این فاجعه زیست محیطی را بهطور کل از بین ببرد. او اغلب اوقات با بتمن وارد جنگ و مبارزه میشد؛ او امیدوار بود که بتواند بتمن را تبدیل به جانشین و وارث خودش کند.
رأس الغول یک شخصیت ابرشرور ساختگی محسوب میشود که در کتابهای کمیکی که توسط شرکت دی سی کامیکس منتشر میشوند، حضور دارد. بهطور معمول میتوان او را بهعنوان یکی از دشمنان اصلی قهرمان شهر گاتهام یعنی بتمن به حساب آورد. این شخصیت توسط ویراستاری به نام جولیوس شوارتز، نویسندهای به نام دنیل اونیل و همچنین هنرمندی به نام نیل ادمز خلق شده است. این کاراکتر برای اولینبار در قسمت ۲۳۲ سری کتاب کمیک Batman به نام Daughter of the Demon که در ماه ژوئن سال ۱۹۷۱ منتشر شده بود، ظاهر شد. رأس الغول یکی از سرسختترین دشمنان بتمن به حساب میآید. او یکی از شخصیتهایی است که گالری معروف شروران دنیای بتمن را تشکیل میدهند. به خاطر شهرت خیلی زیادی که او بهعنوان یک ابرشرور کسب کرده است و کارهای زیاد مختلفی هم انجام داده، بارها و بارها علاوهبر بتمن، با سوپرمن و همچنین دیگر قهرمانان دنیای دی سی هم وارد نبرد و مبارزه شده است.
رأس الغول که رهبر بسیار بزرگ لیگ آدمکشها محسوب میشود، فرزند «سنسی» است. او پدر تالیا الغول، نیسا راتکو و همچنین دوسان الغول به حساب میآید. از طرف دیگر، او پدر بزرگ مادری دیمین وین هم محسوب میشود. داستانهایی که حول محور رأس الغول میچرخد، اغلب اوقات شامل گودالهای لازاروس هم هست؛ گودالهایی که افراد در حال مرگ را به حالت قبل خود بازمیگرداند و باری دیگر نیروی زندگی را به آنها میدهد. گودالهای لازاروس به طرز قابل توجهی طول عمر رأس الغول را افزایش دادهاند. این گودالها به طرز خاصی باعث شدند که او به طرز مرگباری خطرناک باشد و بتواند در طی این چند قرن، سبکهای مبارزهای و مهارتهای مختلفی را بیاموزد.
جالب است بدانید که علاوهبر کتابهای کمیک، شخصیت رأس الغول در آثار مختلف مثل فیلمهای سینمایی، آثار تلویزیونی، بازیهای ویدیویی و غیره هم حضور داشته است. سایت محبوب آی جی ان شخصیت رأس الغول را در رتبه هفتم فهرست ۱۰۰ شخصیت شرور برتر کتابهای کمیک تاریخ، ثبت کرده است.
رأس الغول تقریبا ۷۰۰ سال پیش در یک قبیله عشایری در یکی از بیابانهای عربی چشم به جهان گشود. زمانیکه رأس الغول در سن جوانی بود، جذب مسائل علمی شد و خیلی زود به طرز عجیبی به آنها دل بست. اما به خاطر وضعیت قبلیهی عشایریاش، اصلا قادر به درس خواندن و مطالعه کردن نبود. به همین دلیل رأس تصمیم گرفت که قبیلهی خود را ترک کند و به شهری برود که بتواند در آنجا علم و دانش را مطالعه کند. بعد از گذشت مدتی او تبدیل به یک پزشک شد و خیلی زود با عشق زندگیاش یعنی «سورا» ازدواج کرد. بعدها، رأس الغول به وجود جایگاه پنهانی گودال لازاروس پی برد.
زمانیکه یک شاهزاده سادیستی و دیوانه در حال مرگ بود (رأس نمیدانست که او یک فرد سادیستی است)، او تلاش کرد تا با قرار دادن این شاهزاده درون گودال لازاروس، زندگیاش را نجات دهد. زمانیکه این شاهزاده وارد گودال شد و بعد از گذشت مدتی بیرون آمد، باعث شد که بهطور کامل دیوانه و روانی شود. این شاهزاده بعد از اینکه از گودال بیرون آمد، خیلی سریع به سمت سورا حملهور شد و در همین حین هم او را به قتل رساند. پادشاه بعد از خبردار شدن از این اوضاع، به خاطر کاری که رأس و گودال او با پسرش انجام داده بود، تصمیم گرفت که او را مجازات کند. به همین ترتیب حکمی را برای او در نظر گرفت و اعلام کرد که او باید مرگ بسیار سخت و دردناکی را داشته باشد. بعد از اعلام این دستور، رأس به زندان انداخته شد، آن هم درحالیکه جسد همسرش در کنارش قرار داشت.
رأس درنهایت توانست به کمک پسر یک زن پیر، از آن زندان آزاد شود. او تلاش کرد که این زن در حال مرگ را هم نجات دهد اما با شکست روبهرو شد. رأس الغول به خاطر اتفاقاتی که برای خودش و همچنین همسرش رخ داده بود، کاملا نابود شده بود. به همین ترتیب تصمیم گرفت که پسر این زن پیر را به سمت خودش بیاورد و آنها به همراه هم به قبیلهای رفتند که رأس در آن متولد شده بود. در این قبیله، رأس از عموی خود که رهبر این قبیله هم بود درخواست کمک کرد و او تضمین کرد که پادشاه سقوط میکند. عموی او پذیرفت که به آنها کمک کند و از همین رو آنها خیلی سریع مشغول طراحی نقشهی خود علیه پادشاه شدند.
رأس الغول کاملا نسبت به موضوع نظریه میکروبی بیماریها آشنا بود و اطلاعات خیلی زیادی داشت. دانش او در رابطه با این موضوع، خیلی بیشتر از چیزی بود که هرکس در آن برهه زمانی میتوانست اطلاعات داشته باشد. رأس با داشتن این اطلاعات و دانش توانست یک سری پارچه را آلوده کند و آنها را برای شاهزاده فرستاد. این شاهزاده خیلی زود مریض شد و پادشاه هم بهدنبال رأس میگشت تا درمانی برای پسر خود پیدا کند. رأس کمک کردن به او را رد کرد و درنهایت هم پادشاه و هم شاهزاده را به قتل رساند. بعد از این اتفاق، او تمام اعضای قبلیه خود را به پادشاهی فرستاد و در همین حین، تمام کسانی را که در کاخ بودند، به قتل رساند. درست بعد از این اتفاق، رأس لقب سر شیطان را روی خود گذاشت. رأس در این برهه زمانی با زنی که ترکیبی از چینی و عربی بود، در وودستاک آشنا شد و بعد از این اتفاق او صاحب یک دختر شد. او همچنین نام دختر خود را هم تالیا گذاشت.
القاب و اسامی مستعار: رأس الغول، سر شیطان، Messiah of the Crimson Sun، فرد ابدی، لیلاند مککاولی، تری جین کیس، هنری دوکارد و غیره.
خویشاوندان: سنسی (پدر، مرحوم)، Daughter of Acheron (خواهر ناتنی)، سورا (همسر، مرحوم)، ملیسانده (همسر، مرحوم)، دوسال الغول (پسر)، تالیا الغول (پسر)، نیسا راتکو یا همان نیسا الغول (دختر) و دیمین وین یا همان رابین (نوه).
تیمها: زندانیان تیمارستان آرکهام، هایو، لیگ آدمکشها، جامعه مخفی ابرشرورها، مردان جاودان، لایت و Dark Arcana.
متحدان: بین، بیگ الغول، کشیر، داریوس، دیوید کین، دیتونیتور، دکتر ایبنزر دارک، گریند، هنری دوکارد، جیسون تاد، جوناه هکس، لرک، مارا الغول، مرلین، مورگان له فی، نایت استار، نیسا راتکو، پروفسور مارکویچ، ریدلر، اسکراب، سنسی، شل کیس و غیره.
دشمنان: انارکی، باربارا گوردن، بتمن، قناری سیاه، کیسی جونز، کت وومن، کامپوزیت ترینیتی، کریپر، دیمین وین، دن دارگا، دیک گریسون، اسنس، گرین ارو، هنری دوکارد، جیسون بارد، جیسون تاد، جوکر، جولی مدیسون، لیدی فرانکشتاین، لئوناردو، مد داگ، استاد اسپلینتر، مرلین و غیره.
همانطور که در ابتدای متن هم به آن اشاره شد، شخصیت رأس الغول توسط ویراستاری به نام جولیوس شوارتز، نویسندهای به نام دنیل اونیل و همچنین هنرمندی به نام نیل ادمز خلق شده است. این کاراکتر برای اولینبار در قسمت ۲۳۲ سری کتاب کمیک Batman به نام Daughter of the Demon که در ماه ژوئن سال ۱۹۷۱ منتشر شده بود، ظاهر شد. خلق و تصویرسازی این شخصیت از آثار ساختگی دیگر مانند فیلم On Her Majesty's Secret Service (در خدمت سرویس مخفی ملکه) از سری فیلم James Bond (جیمز باند) که در سال ۱۹۶۹ اکران شد و همچنین فو مانچو الهام گرفته شده است. این شخصیت در ۷۱۷ کتاب کمیک حضور داشته که تنها در قسمت ۱ سری کتاب کمیک Robin Rises: Omega به نام Red Dawn Omega و همچنین قسمت ۹ سری کتاب کمیک Batman: Death and the Maidens جان خود را از دست داده است.
ظهور لیگ آدمکشها:
رأس الغول سفر خود به دور دنیا را آغاز کرد. علاوهبر رأس، عموی او و همچنین پسری که با آنها زندگی میکرد، برای افزایش طول عمر خود، از همان گودال لازاروس معروف استفاده میکردند. زمانیکه رأس در شهر لندن به سر میبرد، آن پسر را دید که در حال نوشتن در رابطه با گودال لازاروس و همچنین تمام زندگی خود، آن هم به زبان آنها بود. رأس بلافاصله بعد از دیدن این اتفاق، با این پسر درگیر شد و در تلاش بود که او را نسبت به نوشتن ادامه اطلاعات متوقف کند و درنهایت هم این پسر را به قتل رساند. رأس بعد از مبارزهای که با این پسر داشت، کمی ضعیف شد به همین دلیل به سراغ گودال لازاروس رفت تا بتواند روند بهبود و احیا را انجام دهد.
زمانیکه او دوباره به شهر لندن بازگشت، متوجه شد که عموی او، تمام پروندهها و سوابق تاریخیاش را دزدیده است. بااینحال، رأس همچنان سفر خود را ادامه داد و درنهایت در زمینه هنرهای رزمی تبدیل به یک استاد و متخصص شد. او همچنین در این برهه تبدیل به یک شمشیرباز خیلی بزرگ شد. رأس الغول در طی گذشت زمان ثروت فوقالعاده زیادی را به دست آورد. او تصمیم گرفت که با این ثروت بزرگ خود، سازمانهایی را به وجود بیاورد که جرم و جنایت را در جهان از بین ببرند؛ اولین سازمانی که او ساخت، با عنوان «شیطان» نام گرفت. جالب است بدانید که گروه لیگ آدمکشها، یکی از زیرمجموعهها و بخشهای فرعی سازمان شیطان یا همان دیمن بود.
رأس الغول یک اکو تروریست یا تروریست محیط زیست به حساب میآمد و تمام هدفش از تشکیل لیگ آدمکشها این بود که تمام جرم و جنایت و همچنین شرارتهای سرتاسر دنیا را نابود کند. او بعد از گذشت مدتی به این نتیجه رسید که تنها راه محقق کردن این هدف این است که بشریت بهطور کلی نابود شود و دوباره از ابتدا به وجود بیاید. همین موضوع باعث شد که رأس الغول چندین بار با جمعه ابرقهرمانی بهخصوص با بتمن روبهرو شود و نبردهایی بین آنها به وجود بیاید. در طی چندین سال، رأس نقشههای مختلف زیادی داشت که در انتهای همه آنها در تلاش بود که جهان را نابود کند.
در طی یکی از همین نقشهها، پای سازمان او هم به میان آمد. این سازمان یک ویروس به نام ابولا را در سرتاسر شهر گاتهام رها کرد تا مردم را به آن مبتلا کند. او همچنین با بین متحد شد. رأس تصور میکرد که بین یک وارث احتمالی بسیار خوب است اما تالیا اصلا شخصیت جنایتکارانه و وحشیانهی بین را دوست نداشت. زمانیکه رأس نوشتههای بتمن را در رابطه با اینکه چطور هر کدام از قهرمانان را میتوان شکست داد پیدا کرد، توانست تمام اعضای لیگ عدالت آمریکا را مورد ضرب شتم قرار دهد و آنها را به زمین بزند. او درنهایت شکست خورد اما کاری کرد که بتمن از میان اعضای لیگ عدالت آمریکا بیرون انداخته شود.
جنگ با بتمن:
زمانیکه تالیا احساس کرد که کم کم در حال دل بستن به بتمن است، رأس به این فکر افتاد که این پارتیزان شهر گاتهام میتواند یک وارث احتمالی خیلی خوب برای تدارکات و سامان او باشد. به همین ترتیب رأس تصمیم گرفت که هر طور شده، باید به هویت واقعی بتمن پی ببرد. رأس خیلی زود به این نتیجه رسید که فقط یک مرد بسیار ثروتمند میتواند تجهیزات مخصوص و ارزشمند بتمن را خریداری کند. طولی نکشید که رأس متوجه شد، آن مرد بسیار ثروتمند همان بروس وین است و به همین ترتیب توانست محل دقیق بت کیو را هم پیدا کند. رأس به بت کیو رفت تا از بتمن درخواست کمک کند؛ زیرا دختر او و همچنین رابین توسط یک فرد غریبهی مرموز ربوده شده بودند.
بعد از اینکه بتمن متوجه شد که تمام این اتفاقات زیر سر خود رأس است و او نقشهی تمام این اتفاق را کشیده، رأس به بتمن اعلام کرد که او در آن آزمون قبول شده است. بعد از این اتفاق، رأس به بتمن پیشنهاد داد تا تبدیل به وارث جدیدش شود اما بتمن این پیشنهاد را نپذیرفت و اعلام کرد که هدف اصلی او نسل کشی است و بتمن نمیتواند بخشی از این جنایت بسیار بزرگ باشد. بعد از اینکه بتمن پیشنهاد رأس را رد کرد، او هم بتمن را در فهرست دشمنان خونین و همیشگی خود قرار داد که در تلاش بود تا از یک دنیای فاسد دفاع کند.
یک دختر دیگر:
در طی مدت زمانیکه رأس در دوران قرن ۱۸ در کشور روسیه سفر میکرد، صاحب یک فرزند دختر دیگر شد و نام او را نیسا راتکو گذاشت. مادر نیسا، تمام خاطرات و داستانهای عاشقانهای را که در رابطه با رأس الغول داشت، برای او تعریف کرد. به همین دلیل، نیسا مصمم شد که پدر خود را هرچه زودتر پیدا کند. نیسا بالاخره توانست که پایگاه او را در آفریقای شمالی پیدا کند. رأس با هر چیزی را که از دخترش میدید، تحت تاثیر ثرار میگرفت. از آنجایی که نیسا توانسته بود محل دقیق سکونت پدرش را پیدا کند، رأس به او پیشنهاد داد تا یک جایگاه بالا رتبه را در سازمانش در درست بگیرد؛ پیشنهادی که نیسا بلافاصله قبول کرد.
بعد از گذشت مدتی، رأس همچنین محل دقیق گودالهای لازاروس را هم به نیسا نشان داد. بعدها، نیسا توانست کاری کند که این گودالها دوباره قابل استفاده شوند. درنهایت، اختلاف نظرهای بین نیسا و پدرش کم کم ظاهر شدند. نیسا کاملا با ایدهآلهای پدرش مخالف بود به همین دلیل تصمیم گرفت که این تشکیلات و سازمان را رها کند. رأس تصور میکرد که دخترش یک روز بالاخره به همراه فرزندانش باز میگردد تا این سازمان را تحت کنترل بگیرد اما او این تصور را رد کرد و رأس هم ارتباط خود با دخترش را انکار کرد. در طی جنگ جهانی دوم، درحالیکه نیسا و همچنین خانواده او در یکی از اردوگاههای کار اجباری قرار داشتند، رأس با نازیها متحد شد.
رأس دختر خود را درون آن اردوگاه رها کرد؛ آن هم درحالیکه نیسا در آن کمپ در حال شکنجه شدن بود و تمام اعضای خانواده او به قتل رسیده بودند. بعد از اینکه نیسا متوجه شد که پدرش او را در همان اردوگاه کار اجباری نازیها رها کرده، کم کم نقشهای را طرح ریزی کرد تا علیه پدر خود اقدامی بکند. بعد از گذشت مدتی، نیسا با خواهر ناتنی خود یعنی تالیا دوست و نزدیک شد. اما درواقع هدفش این بود که خواهر ناتنیاش را بدزدد و ذهن او را شستشو بدهد. از طرف دیگر هم نیسا در تلاش بود تا سوپرمن را به قتل برساند تا بلکه به این طریق، تمام امیدی را که در دنیا وجود داشت، از بین ببرد. اما درنهایت توسط بتمن متوقف شد. بااینحال، نیسا توانست به پدر خود به طرز بدی آسیب بزند و او را زخمی کند.
رأس در طی مدت زمانیکه در حال مرگ بود، اعلام کرد که تمام این اتفاقات، بخشی از نقشه خودش بود و میدانست که چنین اتفاقی قرار است رخ بدهد. از آنجایی که هیچ کدام از دخترانش با ایدهآلهای او و همچنین کارهایی که او انجام داده بود موافق نبودند، رأس اعلام کرد که هیچ مشکلی با مرگ خود ندارد و کاملا آماده است. درنهایت این اتفاق رخ داد و تالیا و نیسا هر دو تبدیل به سرهای شیطان و همچنین رهبر تیم لیگ آدمکشها شدند. تالیا هم همچنین در این برهه زمانی به بتمن اعلام کرد که دیگر هیچ عشق و علاقهای نسبت به او ندارد. نیسا هم با فرو کردن یک چاقو در قلب رأس، پدر خود را به قتل رساند. بعد از این ماجرا، آنها علیه بتمن اعلان جنگ کردند. از طرف دیگر هم بتمن تصمیم گرفت که جسد رأس را کامل بسوزاند تا او دیگر نتواند به این دنیا بازگردد.
بازگشت:
در این برهه زمانی، تالیا پسر خود یعنی دیمین را به استرالیا برد تا توسط یکی از افراد خود به نام «وایت گوست»، داستان و تاریخچهی پدر بزرگش یعنی همان رأس الغول را برای او تعریف کند. بااینحال، گوست بعد از دیدن دیمین تلاش کرد تا از جسم او بهعنوان یک میزبان برای بازگشت رأس استفاده کند. این نقشه توسط بتمن متوقف شد و او توانست این وایت گوست را شکست دهد. وایت گوست، زمانیکه بهطور اتفاقی و تصادفی درون گودال لازاروس افتاد، با مرگ و انتهای زندگی خود روبهرو شد. به همین ترتیب، رأس الغول بعد از گذشت مدتی در بدنی جدید توانست به زندگی خود بازگردد.
بااینحال، این جسم میزبان به او خیانت کرد و خود را در معرض امواج و تابش قرار داد و خود را مسموم کرد. همین موضوع باعث شد تا رأس به جسم جدیدی نیاز پیدا کند. او، دیمین را بهعنوان جسم جدید انتخاب کرد اما دیمین قبول نکرد که این کار را انجام دهد و تصمیم داشت که پدرش را نسبت به بازگشت رأس مطلع کند. از طرف دیگر هم رأس در تلاش بود تا کنترل و رهبری لیگ آدمکشها را باری دیگر در دست بگیرد و از چنگ سنسی در بیاورد. از آنجایی که رأس تقریبا درمانده شده بود، دیمین و رابین را دزدید و قصد داشت بتمن را تحت فشار بگذارد و او را مجبور کند که یکی را بهعنوان میزبان جدیدش انتخاب کند. درنهایت، رأس دیگر هیچ چارهای جز پذیرفتن پیشنهاد پسرش یعنی وایت گوست را نداشت.
بالاخره رأس با تلاشهای زیاد توانست بهگونهای در یک جسم جدید دوباره متولد شود. او خیلی زود خودش را به گاتهام رساند و به بتمن اطلاع داد که قصد دارد پایگاه عملیاتی جدید خود را در این شهر تأسیس کند. بتمن بلافاصله متوجه شد که رأس الغول دقیقا کجاست و چه قصدی دارد. آنها خیلی زود وارد مبارزه با یکدیگر شدند؛ مبارزهای که بتمن در طی آن اعلام کرد که دیگر «همه چیز برای همیشه به پایان رسیده است». بتمن بعد از این مبارزه، او را در قالب یک شخص دیگر و با هویت «تری جین کیس» به تیمارستان آرکهام برد و او را زندانی کرد.
بتمن به مسئولان آرکهام اعلام کرد که این بیمار، دارای اختلال چند شخصیتی است. پروندهها و سوابق او حاکی از آن بود که او اعدا میکرد که سوپرمن، مسیح و حتی «رهبر میلیارد یک گروه قاتل بینالمللی» است. به همین ترتیب آنها، رأس الغول را با امنیت بسیار بالا و با آرامش زیاد نگه داشته بودند. بتمن امیدوار بود که رأس با این نقشه، به مدت دههها در آن تیمارستان بماند و بپوسد. بعد از گذشت مدتی، رأس بالاخره توانست از آن تیمارستان فرار کند؛ هر چند که جزئیات دقیق روند فرار او از آرکهام هنوز مشخص نیست.
او دوباره به همان جایگاه سر شیطان خود بازگشت و در تلاش بود که خیابانهای شهر گاتهام را از هرگونه فساد و جرم و جنایت پاک کند. این موضوع تا زمانی ادامه داشت که شایعههای مرگ کاراگاه، آن هم بعد از ماجراهای بحران نهایی، به گوش رأس رسید. او بعد از شنیدن این خبر با رابطهای خود تماس گرفت و در تلاش بود که روی اعضای خانواده بتمن و همچنین جامعه ابرقهرمانی جاسوسی کند. درنهایت همین اقدامات باعث شد تا این شایعههای مطرح شده، به خودش هم اثبات شود. رأس هم میخواست برای اطمینان خودش به مدرک دست پیدا کند، هم قصد داشت که دیک گریسون را به سمت مسیری هل بدهد که بروس قبلا آن را طی کرده بود. به همین ترتیب رأس یک گروه از نینجاها را به عمارت وین فرستاد تا دیک را برای او بیاورند.
درست همانطور که انتظار میرفت، دیک توانست تمام افراد رأس الغول را شکست دهد. بعد از یک گفتگوی کوتاه، هر دوی آنها به یک توافق رسیدند. رأس در پایگاه خود منتظر بود تا دیک طبق قراری که با هم گذاشته بودند، به آنها بیاید. درنهایت دیک گریسون خودش را به آنجا رساند اما هیچکدام از دوستان ابرقهرمانی خود را همراهش نیاورده بود. رأس با دیک برخورد کرد و مدام در رابطه با از دست دادن بروس و همچنین انتخابهایی که او در پروسهی احیا دارد، صحبت میکرد.
او آنقدر این موضوع را کش داد تا دیک عصبانی شد و قصد ترک کردن آنجا را داشت اما رأس دوباره او را اذیت کرد و یک جفت شمشیری را که در مبارزه قبلی توسط خودش و کاراگاه استفاده شده بود، به او نشان داد. طولی نکشید که مبارزهی بین آن دو آغاز شد. هر دوی آنها به خاطر مردن بروس وین احساسات مخصوص به خود را داشتند و عصبانی بودند. در همین حین، رأس مدام در حال صحبت کردن با دیک بود و قصد داشت او را بیشازپیش در مسیر استفاده از لباس و کلاه بتمن هل بدهد. او قصد داشت که دیک را درست همانند پدرش، تبدیل به یک کاراگاه جدید بکند. دیک بالاخره توانست رأس را شکست دهد. بعد از این مبارزه که ظاهرا لذت زیادی هم برای دیک داشت، رأس شمشیری را که در مبارزه استفاده کرده بود، به او پیشنهاد کرد تا بهعنوان یک هدیه نگه دارد.
بااینحال دیک گریسون اصلا این شمشیر را نپذیرفت و به رأس گفت تا آن را بهعنوان یک یادآورنده نگه دارد زیرا آنها دوباره مسیرشان به هم خواهد خورد. رأس بعد از شنیدن این حرف متوجه شد که نقشهاش کامل شده است. بعد از این ماجرا، او یکی از افراد خود را خبر کرد و به او دستور داد تا آن شمشیر را به غار ببرد؛ شمشیر بعد از رسیدن به غار انتظار بازگشت دیک را میکشید، کاراگاه جدید. علاوهبر دیک گریسون، رأس همچنین با تیم دریک هم ارتباط برقرار کرد؛ تیم دریک در این برهه زمانی از هویت رد رابین استفاده میکرد. او در حال سفر و گشتن در سرتاسر اروپا بود و بهدنبال مدرکی مبنی بر زنده بودن بروس میگشت و کاملا زمان را از دست داده بود.
رأس منابع لیگ آدمکشها را به تیم پیشنهاد داد تا در این ماجراجوییاش از آنها استفاده کند. علاوهبر این، او یک تیم از قاتلان را هم در اختیار تیم قرار داد تا به او کمک کنند و هر تهدیدی را که در زندگی تیم وجود داشت از بین ببرند؛ پیشنهادی که تیم خیلی زود آن را پذیرفت و درنهایت مدرکی را که دنبالش بود، در بیابان عراق پیدا کرد. بااینحال، در همین حین رأس توسط یکی از سازمانهای رقیب که «Council of Spiders» نام داشتند، مورد حمله قرار گرفت. در طی این حمله، افراد رأس به قتل رسیدند و تیم هم در طی یکی از همین حملهها تا آستانهی مرگ پیش رفت. اما خیلی زود به یکی از تشکیلات لیگ که در استانبول قرار داشت، برده شد.
رأس برای اینکه بتواند این سازمان رقیب خود را نابود کند، تیم را تبدیل به رهبر ارتش خود کرد تا افراد حریف را نابود کند. تیم هم تنها در صورتی این پیشنهاد را پذیرفت که بتواند به پایگاه دادهی رأس دسترسی داده باشد و تمام پایگاههای لیگ را که در سرتاسر دنیا قرار داشت، نابود کند. همین موضوع باعث شد تا رأس از تیم کینه به دل بگیرد و نقشه انتقام را بکشد. او به خودش قول داد تا میراث بروس وین را نابود کند؛ درست به همان شکلی که تیم میراث او را نابود کرده بود. رأس بعد از اینکه به شهر گاتهام رسید، با تیم تماس گرفت و به او اطلاع داد که یک سری قاتل را به سراغ آنها فرستاده تا دیک و دیمین، استفانی براون، آلفرد پنی ورث، سلینا کایل، اوراکل، ویکی ویل، جیم گوردن، لوشس فاکس و جولی مدیسون را به قتل برساند. اما تیم به تمام دوستان خود چه در خانواده بتمن و چه در تیم تین تایتانز خبر داد تا در مقابل تمام افراد رأس بایستند و آنها را شکست دهند. بعد از این نبرد، آنها به پایگاه رأس که در گاتهام قرار داشت رفتند و با او برخورد کردند.
رأس مبارزه بسیار وحشیانه و خشنی را با تیم به راه انداخت اما تیم اعلام کرد که او هیچوقت قصد پیروز شدن در این مبارزه را نداشت. تیم متوجه شد که هدف دوم رأس این بود که با تهدید کردن شخصیت هاش، تمام منافع مالی بروس وین را به خودش منتقل کند و با استفاده از این وجوه، دوباره لیگ آدمکشهای خود را بازگرداند. تیم بعد از متوجه شدن این موضوع فقط به یک مقدار وقت نیاز داشت تا لوشس فاکس بتواند تمام منافع مالی صنایع وین را به تیم منتقل کند. زیرا تیم وارث قانونی بروس محسوب میشد و او تنها قصد داشت که از میراث بروس دفاع کند. از طرف دیگر هم لوشس فاکس کاملا به اهداف هاش شک کرده بود و تا حدودی میدانست که او قصد دارد صنایع وین را ورشکسته کند.
رأس بعد از اینکه تیم را با لقب «کاراگاه» خطاب کرد (تنها عنوانی که او، بروس را با آن خطاب میکرد)، او را از پنجره پنت هاوس بیرون انداخت. بعد از این اتفاق، رأس درحالیکه با یک زن ناشناس صحبت میکرد، به سمت یک مکان نامشخص عثب نشینی کرد. رأس خطاب به آن زن ناشناس اعلام کرد که تیم از تمام انتظاراتی که او داشته، سبقت گرفته است و میتواند یک «وارث بسیار شایسته» باشد. او در ادامه صحبتهای خود اعلام کرد که تیم دریک را درست همانند بروس وین و در سطح او میداند.
Road Home: Ra's Al Ghul:
در طی خط داستانی Road Home، مشخص شد که تمام اتفاقات بد و حملاتی که در زندگی ویکی ویل رخ میداد، زیر سر رأس الغول بود و او نقشهی تمام این اتفاقات را میکشید! به خاطر یک سری اتفاقاتی که رخ داده بود، ویکی ویل توانست اطلاعات زیاد و مفیدی را از تمام اعضای خانواده بتمن به دست بیاورد! چیزی که او نتوانست در این حین به دست بیاورد، مدارک محکمی بود که ثابت کند این شهروندان متفاوتی که در شهر گاتهام زندگی میکنند (بهطور مثال دیک گریسون، تیم دریک و باربارا گوردن)، قهرمانان مختلفی هم هستند (یا حتی بودند). زمانی رأس الغول متوجه شد که ویکی ویل قصد افشا کردن هویت واقعی بتمن را دارد، یک تیم بزرگ از قاتلان، مزدوران و نینجاها را دور هم جمع کرد تا به سراغ او بروند و او را به قتل برسانند.
رأس الغول اصلا دوست نداشت که پای دوستان و اعضای خانوادهی بروس وین به این ماجرا کشیده شود. او تنها قصد داشت تا از امپراطوری یا همان میراثی که بروس وین در طی تمام این سالها ساخته بود، محافظت کند. زمانیکه تمام افراد و سربازهای رأس الغول در مأموریت کشتن ویکی ویل با شکست روبهرو شدند، او تصمیم گرفت که خودش به سراغ این خبرنگار برود و کارش را یکسره کند! در طی همین ماجرا هم بروس وین خودش را به میان این دو انداخت و مقابل ویکی ویل نشان داد که تمام این مدت همان بتمن بوده است. به همین خاطر رأس الغول دست از زندگی ویکی ویل برداشت و به بروس وین اعلام کرد، دفعه بعدی که آنها با یکدیگر ملاقات میکنند، دشمن یکدیگر خواهند بود.
فلش پوینت:
در یک خط زمانی جایگزین در دنیای دی سی که رویداد فلش پوینت نام داشت، رأس الغول یک پسر جوان بود و عضوی از گروه هایو به حساب میآمد. او علیه استفاده از سلاحهای هستهای رأی داد تا بلکه به این طریق به جنگ غرب اروپا، میان آکومن و واندر وومن را به پایان برساند.
The New 52:
در مجموعه The New 52 که در سال ۲۰۱۱ انتشار خود را آغاز کرد، رأس الغول با یک لباس کلاهدار در شهر لیگ آدمکشها که Eth Alth'eban نام داشت، ظاهر شد. او بعد از یک برخورد با جیسون تاد، وارد اولین گودال لازاروس به نام Well of Sins شد. زمانیکه رأس از آن گودال بیرون آمد، تصمیم گرفت که با کشتن جیسون، خود را از دست دسیسههای دخترش و همچنین «دوکرا» خلاص کند.
به دستور رأس الغول، تمام زندانیها به خدمت او برده شدند. او به همه قول داد که با استفاده از قدرتهای جدید و تازه کشف شدهی خودش، تمام آنها را نابود میکند. در همین حین، رد هود با رأس درگیر شد و طولی نکشید که «اسنس» هم به این مبارزه پیوست. او اصرار داشت که به جیسون تاد و دوستانش اجازه میدهد که قلمرو او را ترک کنند وگرنه او یک مرگ دردناک و کاملا انسانی را خواهد داشت؛ درست به همان شکلی که او همیشه از رخ دادن آن میترسید. با وجود اینکه All-Caste نابود شده بودند، اما کارهایی که رأس الغول انجام داده بود، به طریقی باعث بازگشت و تولد دوباره احتمالی آنها شده بود.
رأس الغول که در این مبارزه با شکست روبهرو شده بود، قول داد که اگر دوباره رد هود را ببیند، درد و عذاب بسیار زیادی را برای او به وجود خواهد آورد. در این برهه زمانی، بتمن و آکوامن به یک جزیره که لیگ آدمکشها در آنجا مستقر شده بودند، رفتند؛ آن هم بعد از اینکه متوجه شدند، رأس جسد دیمین وین و دخترش تالیا را نبش قبر کرده است. رأس نقشههای بسیار شیطانیای داشت و به افراد خود دستور داده بود تا یک سری نهنگ و وال را شکار کنند. او قصد داشت با این کار، ابرانسانهایی را به وجود بیاورد و به نحوی، لیگ آدمکشهای خود را بازسازی کند.
بتمن که بهشدت درگیر افراد رأس الغول شده بود، توانست خود را از آنجا آزاد کند و به سرعت خود را به هواپیمای فراری او رساند. در آنجا، بتمن جسد تالیا و دیمین را دید و با قدرت زیادی سعی کرد تا خود را به بدنه هواپیما بچسباند. بتمن که بیرون از هواپیما بود و تلاش میکرد تا شیشه اتاقک هواپیما را بشکند، فریاد میزد که رأس هرچه زودتر جسد پسرش را به او تحویل بدهد. اما رأس اعلام کرد که خون خودش در رگهای دیمین است و بدن این پسر در دست فرد خوبی قرار دارد. او دستور داد که زاویه این هواپیما را تغییر دهند تا بلکه به این طریق، جریان هوا باعث افتادن بتمن شود. به همین ترتیب، بتمن از روی هواپیما به درون آب افتاد، جایی که آکوامن او را گرفت.
بعد از گذشت مدتی، بتمن و رأس با «گلوریس کاد فری» برخورد کردند. دلیل اصلی گلوریس از آمدن به زمین، به دست آوردن سنگ Chaos Shard بود؛ یک کریستال بسیار قدرتمند که زمانی به دارک ساید تعلق داشت. رأس الغول اعلام کرد که این کریستال در تابوتی که برای دیمین درست کرده بود، پنهان شده است. در طی ماجرای Batman Eternal، بروس برای مدت کوتاهی تصور میکرد که رأس مغز متفکر و علت اصلی تمام اتفاقاتی است که در زندگی او رخ میداد، صنایع وین ورشکسته شده بود و باعث شد که بتمن از خط قرمزهای خود عبور کند. بااینحال، زمانیکه بتمن با رأس برخورد کرد، دشمن او توضیح داد که او اتفاقا پیشنهاد همکاری با مغز متفکر اصلی را رد کرده است. زیرا رأس ترجیح میداد که زمانی بتمن را نابود کند که این شوالیه تاریکی تصور کند، میراث او درست مانند میراث رأس ابدی است.
DC Rebirth:
در این مجموعه، رأس الغول در خط داستانی قسمتهای ۹۳۵ تا ۹۵۶ سری کتاب کمیک Detective Comics حضور یافت و بخشی از League of Shadows بود. بعد از آن، رأس الغول در قسمت دوم سری کتاب کمیک Dark Nights: Metal حضور یافت و نقش یکی از اعضای Immortals را برعهده داشت؛ گروهی که توسط پیرترین و قدیمیترین موجودات مولتی ورس ساخته شده بود.
رأس الغول باتوجهبه طول عمر بسیار طولانی و گسترش یافته، توانسته اطلاعات و دانش بسیار زیادی را در رابطه با مبارزه تن به تن، شیمی، فنون کاراگاهی، فیزیک و هنرهای رزمی به دست بیاورد؛ اطلاعات او آنقدر زیاد است که میتوان گفت او در تمام این زمینهها از بتمن حرفهایتر است. او همچنین در طی این چندین قرنی که زندگی کرد، رابطهای بینالمللی زیادی پیدا کرد و ثروت فوقالعاده گستردهای را هم به دست آورد. رأس الغول زمانیکه در مبارزه و نبرد به سر میبرد، ترجیح میدهد که از سلاحهای باستانی استفاده کند (زیرا نسبت به سلاحهای مدرن، رأس زمان خیلی بیشتری داشت تا سلاحهای باستانی را کاربردیتر و مفیدتر کند).
این سلاحها عبارتاند از شمشیرهای هلالی شکل، کاتانا، بولاز (توپهای سنگین)، ستارههای تیز (شوریکن)، گلولههای دودزا و مواد منفجره خیلی کوچک. علاوهبر این، رأس یک خدمتکار بسیار متعهد و قوی به نام «اوبو» دارد که در هر شرایطی به او کمک خواهد کرد. بزرگترین ابزار رأس را میتوان گودالهای لازاروس دانست. این گودالها هرگونه آسیب و جراحتی را درمان میکنند؛ حتی اگر فردی هم اخیرا مرده باشد، این گودال میتواند او را دوباره به زندگی نخستین خود بازگرداند اما دیوانگی موقتیای را برای او به وجود میآورند (البته با افرادی مانند جوکر که از قبل دیوانه بودند، سلامت عقلی را به ارمغان میآرود).
قرار گرفتن مدام رأس الغول در معرض این گودالها، باعث شده تا او اندکی با افزایش استقامت، قدرت و بهبودی روبهرو شود اما هر چیز بسیار خوبی، ضعفهایی هم دارد؛ ضعف این اتفاق خوب هم این بود که رأس به مرور زمان و با بیشتر قرار گرفتن در گودالها، به مرور دیوانهتر از قبل میشد. رأس الغول نشان داد که علاوهبر قدرتها و تواناییهای فیزیکی، به یک سطح معینی هم از عرفان و تواناییهای این چنینی دست پیدا کرده است. او برای اینکه بتواند ادامه زندگی و طول عمر خود را تضمین کند، در چندین وضعیت و شرایط مختلف، نشان داده که میتواند روح خود را به جسمهای مختلف منتقل کند. این توانایی این قدرت را در اختیار او قرار میدهد تا در شرایطی که جسم خودش نابود شده یا فرصت انتقال او به گودال لازاروس وجود ندارد، بتواند زنده بماند.
جزئیات دقیق این روند بهصورت نامشخص باقیمانده و هنوز مشخص نشده است. برخی اوقات به نظر میرسد که این کار نیازمند انجام یک مراسم خاص است تا رأس الغول به آن درجه از توانایی برسد و آن کار را انجام دهد اما از طرف دیگر، مواقعی هم وجود دارد که به نظر میرسد او میتواند بدون هیچگونه برنامهریزی و فکری انجام دهد؛ صرفا با برقراری تماس فیزیکی با میزبان خود قادر به انجام این کار خواهد بود. در مجموعه New 52 رأس بهطور موقت توانست قدرتهای جادویی بسیار زیادی را کسب کند؛ آن هم بعد از حمام کردن در Well of Sins که اولین گودال لازاروس محسوب میشود. او ادعا میکرد که جاودانگی واقعی به او اعطا شده است و حتی قدرتهای خاصی مانند معلق ماندن در هوا، انتقال انرژی، خلق و دستکاری مواد را هم از خودش نشان داد. بااینحال، این موضوع خیلی طول نکشید و او این تواناییهای خود را بعد از مبارزه با جیسون تاد از دست داد.
در انتها به چند مورد از انیمیشنها، فیلمها و بازیهایی اشاره میکنیم که شخصیت رأس الغول/سر شیطان در آن حضور داشت:
- انیمیشن سریالی Batman: The Animated Series محصول سال ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۵ با صداپیشگی دیوید وارنر
- انیمیشن سریالی Superman: The Animated Series محصول سال ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۰ با صداپیشگی دیوید وارنر
- انیمیشن سریالی Batman Beyond محصول سال ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۱ با صداپیشگی دیوید وارنر
- انیمیشن سریالی Batman: The Brave and the Bold محصول سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۱ با صداپیشگی پیتر وود وارد
- انیمیشن سریالی Young Justice محصول سال ۲۰۱۰ تاکنون با صداپیشگی اودد فهر
- انیمیشن سریالی Beware the Batman محصول سال ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۴ با صداپیشگی لنس ردیک
- دنیای تلویزیونی Arrowverse محصول سال ۲۰۱۲ تاکنون با بازی مت نیبل
- سریال Gotham محصول سال ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۹ با بازی الکساندر صدیق
- فیلم Batman Begins محصول سال ۲۰۰۵ با بازی لیام نیسون
- فیلم The Dark Knight Rises محصول سال ۲۰۱۲ با بازی لیام نیسون (نقش بزرگسالی) و جاش پنس (نقش جوانی)
- انیمیشن Batman: Under the Red Hood محصول سال ۲۰۱۰ با صداپیشگی جیسون آیزکس
- انیمیشن Son of Batman محصول سال ۲۰۱۴ با صداپیشگی جیانکارلو اسپوزیتو
- انیمیشن Justice League vs. Teen Titans محصول سال ۲۰۱۶ با صداپیشگی ترنس سی کارسون
- سری بازی ویدیویی Batman: Arkham محصول سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۶ با صداپیشگی دی بردلی بیکر