معرفی شخصیت سیلور سرفر، نورین راد
نورین راد از سرزمین زن-لا، هرالد بسیار قدرتمند شخصیت گالاکتوس، بلعندهی دنیاها، به حساب میآید. او قدرتهای کیهانی را در اختیار دارد. علاوهبر این، نورین راد یک تخته موج سواری خاص دارد که سرعتی بالاتری سرعت نور دارد؛ تخته موج سواریای که او میتواند هر زمان و هر کجا که آن را لازم داشت، احضارش کند و آن را به کار بگیرد. نورین راد با استفاده از همین تخته نقرهای رنگ خود میتواند تا ستارههای بسیار دور و سرتاسر جهان سفر کند.
سیلور سرفر یک شخصیت ابرقهرمانی محسوب میشود که در کتابهای کمیکی که توسط شرکت مارول کامیکس منتشر میشوند، حضور مییابد. علاوهبر کتابهای کمیک، این شخصیت در انواع مختلف رسانهها مانند فیلمهای سینمایی، آثار تلویزیونی و بازیهای ویدیویی حضور یافته است. این شخصیت توسط جک کربی و استن لی خلق شده است. سیلور سرفر برای اولینبار در قسمت ۴۸ سری کتاب کمیک Fantastic Four که در سال ۱۹۶۶ منتشر شد، حضور یافته است. در سال ۲۰۱۱ سایت محبوب آی جی ان در فهرست ۱۰۰ قهرمان برتر کتابهای کمیک خود، شخصیت سیلور سرفر را در رتبه ۴۱ قرار داد.
نورین راد در یک سیاره صلحآمیز و بسیار آرام به نام زن-لا زندگی میکرد. جالب است بدانید که مردم این سیاره تمام بلاهایی را که مربوطبه زندگی انسانی بود و تقریبا تعداد زیادی از انسانها به خاطر همین بلاها مرده بودند (مانند گرسنگی، بیماری، جرم و جنگ)، از بین بردند. آنها درواقع در پایان جستجوها و تلاشهای خود برای کشف و پیشرفتهای علمی، یک مدینه فاضله و جامعه بسیار ایدهآل خلق کردند. پدر و مادر نورین، «جارتران» و «المار» نام داشتند. جارتران یک دانشمند بود و نورین مدام درس میخواند تا بتواند پا جای پای پدرش بگذارد و راه آن را ادامه دهد. مادر نورین یعنی المار، زمانیکه سن خیلی کمی داشت، وقتی که سرزمین خود یعنی زن-لا و آن چیزی را که این سرزمین به آن تبدیل شده بود دید، نتوانست با آن کنار بیاید و خودش را کشت.
زن-لا تبدیل به سرزمینی شده بود که هیچ مسیر و هدف خاصی نداشت و مردم آن فقط بهدنبال خوشگذرانی بودند. بااینحال، نورین همیشه خودش را مقصر این اتفاق میدانست و مدام خود را سرزنش میکرد. پدر نورین، بعد از مرگ همسرش، تصمیم گرفت تا فرزند خود را بهگونهای تربیت و بزرگ کند تا تبدیل به یک مرد بسیار بزرگ شود. زمانیکه نورین وارد دوره بزرگسالی خود شد، پدرش نسبت به دزدی ایدههایی که متعلق به فردی دیگری بوده، متهم شد. زمانیکه نورین از این اتفاقات با خبر شد و به سراغ پدرش رفت، متوجه شد که واقعا او این کارها را انجام داده است. نورین که با متوجه شدن این موضوع تا حد زیادی از پدرش بدش آمده بود، تصمیم گرفت که بهطور کامل بیخیال او شود و از زندگیاش بیرون برود. بعد از گذشت مدتی، جارتران که رفتار بسیار بدی از سمت مردم دریافت میکرد و به هیچ وجه حمایت پسر خود را نداشت، بهشدت افسرده شده بود و طولی نکشید که خودش را کشت.
سیلور سرفر فوقالعاده سریع است و میتواند در طی چند ثانیه، ۵۰۰ هزار سال نوری را طی کند
نورین درست همانند پدر و مادرش، رویای جامعهای را داشت که مسیر درست و مفهوم خوبی داشته باشد. او معتقد بود که دیگر هیچ هدف دیگری در سرزمین زن-لا باقی نمانده تا مردم آن سرزمین بهدنبال تحقق آن بروند. او باتوجهبه این موضوع، بیشازپیش احساس پوچی میکرد و پر از نارضایتی شده بود. او حتی برخی اوقات به موزه میرفت تا هولوگرامهایی از گذشته زن-لا را تماشا کند. این کار برخی اوقات نامزد او یعنی «شالا-بال» را هم نگران و ناراحت میکرد. او معتقد بود که آنها، درست همان چیزی را که همیشه میخواستند به دست آورده بودند اما مشکل این بود که نورین همیشه چیزهای بیشتری را آرزو میکرد.
یک روز، سیاره صلحآمیز و پر از آرامش آنها توسط حضور و موجودیت گالاکتوس، بلعندهی دنیاها، مورد تهدید قرار گرفت. این شخصیت بهدنبال انرژیهایی بود که تمام این سیارهها تولید میکردند و برای به دست آوردن این انرژیها باید این سیارهها را نابود میکرد. شورای دانشمندان با دیدن این شرایط به نورین اجازه داد تا با استفاده از یک سفینه فضایی، به سراغ گالاکتوس برود و برای نجات سیارهشان به او التماس کند. نورین راد که وضعیت بسیار بد سیارهشان را میدید و دیگر هیچ چارهای برای نجات سرزمینش نداشت، به بلعندهی دنیاها پیشنهاد داد تا در قبال رها کردن زن-لا، به او خدمت کند. گالاکتوس هم در مقابل این پیشنهاد را پذیرفت.
به همین ترتیب گالاکتوس، نورین راد را تبدیل به سیلور سرفر کرد، بخشی از قدرت کیهانی را به او اعطا کرد و درنهایت ظاهر او را به شکل کاراکتری درآورد که نورین در کودکی خودش را با آن سرگرم میکرد. وظیفه اصلی سیلور سرفر این بود تا سیارههایی را پیدا کند که انرژیهای آنها بتوانند گرسنگی بسیار زیاد گالاکتوس را برطرف کنند. به مرور زمان، اینکه سیلور سرفر سیارههایی را پیدا کند که هیچ موجود زندهای روی آن نباشد، کار بسیار سختی شده بود. گالاکتوس که میدانست نورین راد دربرابر گرفتن زندگی یک موجود زنده مقاومت میکند، عمدا ذهن نورین را دستکاری کرد تا چارچوبهای اخلاقی او را سرکوب کند. همین موضوع به نورین راد اجازه میداد تا وظیفهی خود را در قبال پیدا کردند سیارههای بهتر با انرژیهای بیشتر را پیدا کند. نورین راد که متوجه شد در طی زندگی خود گناهان خیلی زیادی مرتکب شده است، تصمیم گرفت که زندگی خود را تغییر دهد و همیشه بهدنبال رستگاری باشد. او تصمیم داشت که در سرتاسر جهان، عدالت را برپا کند.
بهعنوان اتفاقات اخیر میتوان گفت سیلور سرفر با گروهی از قهرمانان مختلف به نام «Annihilators» در ارتباط است. پیش از این تیم ابرقهرمانی هم با گروه دیگر به نام مدافعان هم در ارتباط بود. البته به نظر میرسد که هیچ کدام از این دو گروه، در حال حاضر فعالیت خاصی ندارند. سیلور سرفر دیگر یکی از هرالدهای گالاکتوس به حساب نمیآید و به همراه فرد دیگری به نام «داون گرین وود» به سرتاسر جهان سفر میکند.
القاب و اسامی مستعار: سیلور سوج، اسکای رایدر، Sentinel of the Spaceways، کیپر، کاپیتان یونیورس، سرگردان، موج سوار کهکشان، محافظ جهان، قهرمان جهان، هرالد گالاکتوس، کارنیج کیهانی، دکتر نورین راد: جادوگر عالی رتبه و غیره.
تیمها: Annihilators، اونجرز، Congregation of Finality، مدافعان، چهار شگفت انگیز، قدرتهای بزرگ جهان، نگهبانان کهکشان، هرالدهای گالاکتوس، هولی گارد، اینفینیتی واچ، مدافعان مخفی، اسپیس پاترول، استار مسترز، جوخه ابرقهرمانان، جوخه خدا و غیره.
متحدان: اکسس، ادم وارلاک، آگاتا هارکنس، اهورا، ایر واکر، ال هارپر، آلیشیا مسترز، امنل، انجل، اردینا، بستت، بیست، بتا ری بیل، بلک بولت، بلیزینگ اسکال، باونتی، برندی اش، برندی کلارک، کاپیتان آمریکا، کاپیتان یونیورس، کارون دنورز، چارلی ۲۷، کلی سرفر، دردویل، دارک انجل، داون گرین وود، دکتر استرنج و غیره.
دشمنان: افترمس، ایر واکر، انایلس، اواتار، بارون موردو، بارتاک، بیاندر، بی-بیست، بلک بولت، بلک ریسر، بلک سرفر، بلک بادی، بلک هارت، بلستار، بلینک، برادر رویال، کیبل، کاپیتان اطلس، کارنیج، چمپین، کلیتوس کسدی، کالکتیو من، کالکتور، سایبورگ سوپرمن، سایرس بلک، دارک تانوس، دارک ساید، دیوید کسلر و غیره.
همانطور که در ابتدای متن هم به آن اشاره شده بود، شخصیت سیلور سرفر توسط جک کربی خلق شده است. این کاراکتر در ابتدا بهعنوان یک شخصیت مکمل در داستان تیم چهار شگفت انگیز اضافه شده بود؛ داستانی که قهرمانان این تیم برای اولینبار با بلعندهی دنیا یعنی گالاکتوس روبهرو شده بودند. جک کربی احساس میکرد که یک شخصیت بسیار بزرگ مانند گالاکتوس با این حجم از قدرت قطعا یک هرالد یا سرباز برای خود استخدام میکند؛ یک سرباز که کارهای او را به طرز مناسبی پیش ببرد و بهدنبال سیارههای مناسبی بگردد که بتواند گرسنگی بی حد و حصرش را از بین ببرد. بعدها، به نظر میرسید که استن لی یک نجابت و اصالت خاصی در نورین راد دیده است. به همین ترتیب آنها تصمیم گرفتند که در داستانهای بعدی این شخصیت را تکامل ببخشند. این شخصیت برای اولینبار در قسمت ۴۸ سری کتاب کمیک Fantastic Four به نام The Coming of Galactus که در ماه مارس سال ۱۹۶۶ منتشر شده بود، حضور یافت.
کربی از وجود شخصیتهایی که برای حملونقل از سفینههای فضایی استفاده میکردند تا بتوانند به نقاط مختلف فضا بروند، خسته شده بود. به همین دلیل یک تخته موج سواری در اختیار سیلور سرفر قرار داد. او کاری کرد تا سیلور سرفر بتواند ازطریق ذهن و قدرتهای تله پاتیکی این تخته را کنترل کند. سیلور سرفر با این تخته میتواند سرعت نجومی و فوقالعاده زیادی در سرتاسر جهان حرکت کند. در ابتدا، استن لی نسبت به شخصیت اضافیای که جک کربی به داستان گالاکتوس اضافه کرد، اطمینان نداشت زیرا طراحی و ظاهر عجیب و غریبی هم داشت. اما وقتی با اهداف و انگیزههای او و همچنین نقشی که او در این داستان داشت، بیشازپیش آشنا شد، بالاخره این شخصیت را پذیرفت و قبول کرد که به این خط داستانی اضافه شود. به همین ترتیب سیلور سرفر خلق شد. این شخصیت در ۱۹۸۸ کتاب کمیک حضور یافت اما در هیچکدام از آنها جان خود را از دست نداده است.
معرفی سیلور سرفر از جایی آغاز شد که سرفر تصمیم گرفت تا گالاکتوس را به سیاره زمین بیاورد. در طی همین ماجرا، گالاکتوس بعد از رسیدن به زمین، با اعضای قهرمان تیم چهار شگفت انگیز روبهرو شد. نامزد «بن گریم» یعنی «آلیشا مسترز» که یک مجسمهساز نابینا به حساب میآمد، توانست به بعد انسانی نورین راد دست پیدا کند و کمی احساسات او را به بازی بگیرد. درنهایت او با تلاش بسیار، توانست خودآگاه و ذات واقعی او را بیدار کند؛ چیزی که گالاکتوس در طی این سالها آن را سرکوب کرده بود. به همین دلیل، در کمال تعجب، سیلور سرفر بعد از گذشت سالها به ارباب خود پشت کرد و مقابل او ایستاد. گالاکتوس خیلی زود و راحت توانست سرفر را شکست دهد و او را بهجای دیگری بفرستد. بااینحال، از طرف دیگر رید ریچاردز هم توانست درنهایت با استفاده از Ultimate Nullifier گالاکتوس را شکست دهد و خطر او را دفع کند.
در مقابل، گالاکتوس برای اینکه رفتارها و اعمال خائنانهی سیلور سرفر را تلافی کند، یک مانع پر از انرژی ایجاد کرد تا سیلور سرفر دیگر هیچوقت نتواند زمین را ترک کند و همانجا بماند. با این اوصاف نورین راد دیگر نمیتوانست در سرتاسر فضا سفر کند یا به دورترین نقاط کهکشان برود و چیزهای جدیدی را تجربه کند؛ چیزی که از کودکی آرزوی قلبی نورین بود و او دیگر نمیتوانست به آن دست پیدا کند.
- گیر افتاده روی زمین:
برخوردهای اولیهی سیلور سرفر اغلب با ترس و وحشت همراه بود. زمانیکه صحبت از حضور سرفر در زمین شد و تمام مردم دنیا از آن با خبر شدند، همه به طرز وحشتناکی با حضور او مخالف بودند و زمانیکه او را در سطح آسمانها میدیدند، با حجم زیادی از سلاحهای کشتار جمعی به سمت او شلیک میکردند. به نظر میرسید که سیلور سرفر میتواند یک زندگی مملو از ترس و وحشت و همچنین ردشدگی از سمت مردم سیاره زمین را تحمل کند؛ مهم نبود که شرایط آن وضعیت به چه صورت بود. گاهی اوقات، زمانیکه سرفر تلاش میکرد تا یک سری افراد خاص را در سیاره زمین نجات دهد، اما همین کار هم باعث بدگمانی و ترس میشد.
یکی از بدترین تجربیاتی که سرفر روی زمین داشت، مربوطبه دورانی بود که او تلاش میکرد تا به دکتر دووم کمک کند. دکتر دووم هم درنهایت، سیلور سرفر را فریب داد و قدرتهای کیهانی او را دزدید. بعد از اینکه سیلور سرفر قدرتهای خود را دوباره به دست آورد، مشکل زیادی در اعتماد کردن به هر انسانی پیدا کرده بود و اصلا نمیتوانست به هیچکس اعتماد کند. به نظر میرسید که زندگی او نفرین شده است و او اصلا نمیتواند با چنین شرایطی در زندگیاش کنار بیاید. با اینکه انسانها تا حد زیادی ناسپاس بودند، اما سرفر باز هم تسلیم نشد و همچنان به فعالیتهای خود در جهت حفظ بشریت دربرابر خطرات بزرگ ادامه داد. این در حالی بود که سرفر مدام به رفتارهای عجیب و غریب و وحشیانهی انسانها فکر میکرد.
درنهایت، تلاشهای سیلور سرفر جواب داد و او در سیاره زمین تبدیل به یک قهرمان شد. در طی همین دوران، او باری دیگر موفق شد تا احساسات مخصوص بعد انسانی خود را کشف کند؛ البته بهلطف کمکهای خیلی زیاد مجسمهساز نابینا یعنی همان آلیشا مسترز. در طی این برهه زمانی، او درکنار قهرمانهای زمینی خیلی زیادی مبارزه کرد و حتی به برخی از گروهها مانند تیم مدافعان هم پیوست. او همچنین باری دیگر تلاش کرد تا به افراد مختلف اطرافش اعتماد کند. او درنهایت ارتباط دوستانهای را با برخی از قهرمانان زمینیای که با آنها کار میکرد، بهخصوص دکتر استرنج، برقرار کرد. اما این موضوع یک اتفاق کاملا موقتی بود زیرا سیلور سرفر اصلا برای این ساخته نشده بود تا در یک فضای بسیار کوچک محدود بماند.
او یک بار توانست با حذف کردن تمام اشعههای گامای موجود در بدن بروس بنر، هالک را از او جدا کند
اما مهم نبود که خود سرفر چه چیزی میخواهد زیرا زمان زیادی طول کشید که او از زندان زمینی خود آزاد شود و به سمت فضای بیانتهایی برود که برای آن ساخته شده بود. به همین دلیل سرفر بارها و بارها تلاش کرد تا از مانع غیرقابل عبوری که گالاکتوس برای او دور تا دور سیاره قرار داده بود، عبور کند. او حتی برای تحقق این هدف خود یک بار در بعد زمان سفر کرد تا از دیوانگی و جنون زمین فرار کند. البته تا حدی هم در این پروسه موفق عمل کرد اما درنهایت خود را در آیندهای دید که تمام تمدنها در آنجا نابود شده بودند. به همین خاطر، او ۲ گزینه مقابل خود داشت: یا میتوانست آزاد باشد و در یک جهان نابود شدهای زندگی کند که هیچ تمدنی در آن وجود نداشت، یا اینکه بازگردد و در میان مردمی زندگی کند که از او نفرت داشتند. درنهایت او گزینه دوم را انتخاب کرد. او تلاش کرد تا با کمک فیزیکدانی به نام «ال هارپر» از آنجا فرار کند اما این تلاش هم با شکست روبهرو شد. بعد از گذشت مدتی، سیلور سرفر توانست با کمک مفیستو، از این مانع عبور کند اما بعد از عبور از این مانع متوجه شد که مفیستو عشق زندگیاش یعنی شالا بال را دزدیده است. به همین دلیل مجبور شد تا باری دیگر به زمین بازگردد که عشق زندگی خود را پیدا کند؛ اتفاقی که باعث شد تا مفیستو از حماقت و ناامیدی او خوشحالی کند.
سالها بعد از این ماجرا، نورین راد توانست با کمکهای رید ریچاردز با موفقیت از مانع خود عبور کند. او بعد از عبور از مانع، اولین کاری که کرد، این بود که به سرزمین مادری خود یعنی زن-لا رفت. زمانیکه او به انجا رسید، متوجه شد که بهشت زن-لا نابود شده و تمام ساکنان آن ادعا کردند که این اتفاق، تقصیر خود سرفر است. مثل اینکه سرفر بعد از اینکه به ارباب خود خیانت کرد، گالاکتوس هم به خاطر عصبانیت خیلی زیاد به سراغ سرزمین مادری او رفت و از انرژی او تغذیه کرد. زمانیکه او تلاش کرد تا شالا بال را پیدا کند، متوجه شد که عشق او یک بار دیگر توسط مفیستو دزدیده شده است. به همین دلیل سرفر برای اینکه شالا بال را نجات دهد، به زمین بازگشت اما بعد از بازگشت دوباره همانجا گیر افتاد. لازم به ذکر است که این بار، آخرین باری نبود که مفیستو تلاش کرد تا از شالا بال علیه سیلور سرفر استفاده کند. دفعه بعد، او تلاش کرد تا با این کار، سرفر را مجبور کند که سازمان شیلد را نابود کند اما درنهایت باری دیگر هم شکست خورد.
- آزادی:
سیلور سرفر در این برهه زمانی توانست با کمکهای اعضای گروه چهار شگفت انگیز، از مانع پر از انرژی خود فرار کند. بعد از این اتفاق، زمانیکه سیلور سرفر تلاش کرد که هرالد کنونی گالاکتوس یعنی «فرانگی رای» را از دست اسکرالها نجات دهد، با گالاکتوس آشتی کرد. به همین ترتیب، گالاکتوس مانعی را که دور سیاره زمین قرار داده بود برداشت و سرفر دیگر میتوانست دوباره در هر جایی که در فضا دوست داشت برود و در آنجا به ماجراجویی بپردازد؛ چیزی که سالها به خاطر محکومیتش از آن دور بود. او در طی این مدت آرزو کرده بود که هیچوقت مجبور نشود تا به زمین، سیاره زندانیاش، بازگردد.
درست زمانیکه مانع دور سیاره زمین برداشته شد، اولین چیزی که به ذهن سیلور سرفر خطور کرد، سرزمین زن-لا و عشق زندگیاش یعنی شالا بال بود. سرفر به سرزمین خود بازگشت و متوجه شد که بعد از شکستن قولی که به گالاکتوس در جهت خدمت کردن به او داده بود، او به سرزمینش رفته و از انرژی آن تغذیه کرده بود؛ کاری که باعث شد تا این بهشت تبدیل به یک سرزمین نابود شود. بااینحال، مثل اینکه ساکنان زن-لا توانستند از این سرزمین فرار کنند تا از خشم گالاکتوس در امان باشند. مثل اینکه آنها توانستند با کمکهای شالا بال و همچنین قدرت کیهانیای که داشت، خانههای خود را بازسازی کنند؛ زمانیکه مفیستو، شالا بال را به سیاره زمین برده بود تا سرفر را مورد اذیت و آزار قرار دهد، نورین بخشی از قدرت کیهانی خود را در اختیار او قرار داد. بعد از این ماجراها، او از شالا بال، که در این برهه زمانی ملکه زن-لا محسوب میشد، خواستگاری کرد اما شالا بال خواستگاری او را رد کرد. سرفر که نام هیچ جایی را نمیتوانست خانه بگذارد، تصمیم گرفت که به فضا برود و همانجا بماند.
بعد از این ماجرا، طولی نکشید که سرفر توسط Elders of the Universe مورد حمله قرار گرفت. سرفر با کمکهای «مانتیس» از نقشهی واقعی آنها با خبر شد؛ آنها قصد داشتند که گالاکتوس را به قتل برسانند و واقعیت را نابود کنند. این شخصیتها، که از قبل هم هر کدام موجودات بسیار قدرتمندی محسوب میشدند، توانستند با کمک یکدیگر الماسهای بینهایت را جمعآوری کنند. او با کمکهای مانتیس و همچنین فرانکی رای توانست نقشهی شیطانی آنها را از بین ببرد. در طی همین برهه زمانی، «اترنیتی» مقابل گالاکتوس اعتراف کرد که اگر به خاطر کمکهای سرفر نبود، در حال حاضر خودش و همچنین جهان نابود میشده است.
جک کربی به این دلیل برای سیلور سرفر یک تخته مخصوص طراحی کرد که از طراحی و خلق سفینههای فضایی جدید خسته شده بود
البته بعد از گذشت مدتی مشخص شد که این ماجرا، آخرین باری نبود که خطر و تهدید Elders of the Universe گریبانگیر گالاکتوس میشد. از آنجایی که این ریش سفیدها با دث معامله کرده بودند، زنده باقی ماننده و از درون باری دیگر به گالاکتوس حمله کردند. همین کار آنها باعث شد تا گالاکتوس به حد زیادی به مرگ نزدیک شود. آنها با کمکهای آقای شگفتانگیز و زن نامرئی، توانستند به قلمرو مجیک بروند تا سنگهای بینهایت را باری دیگر به دست بیاورند. اما جریان پیچیدهتر از آن چیزی که بود، شد؛ ریش سفیدهایی که در سیاهچاله حضور داشتند، اتحادی را با «In-Betweener» تشکیل دادند. ریش سفیدها و In-Betweener از آن سیاهچاله فرار کردند و به سمت گالاکتوس حملهور شدند. درنهایت، ماجرا آنطور که باید و شاید پیش نرفت. در عوض، از آنجایی که In-Betweener نمیتوانست با گالاکتوس در یک بعد قرار بگیرد، به ریش سفیدهای جهان خیانت کرد و گالاکتوس را به بعد خودش فرستاد تا خودش بتواند در این بعد حکمرانی کند. طولی نکشید که سیلور سرفر به سراغ حاکمان این بعد یعنی «Lord Chaos» و «Master Order» رفت. این دو فرمانروا بعد از شنیدن درخواست سرفر، تصمیم گرفتند که ریش سفیدها را از درون گالاکتوس پاک کنند و قدرتش را دوباره به او بازگردانند. از طرف دیگر هم آقای شگفت انگیز در فرار کردن به آنها کمک کرد. گالاکتوس که به کمک آقای شگفت انگیز به بعد خودش بازگشت، با کمک ریش سفیدها، سیلور سرفر، نووا، آقای شگفت انگیز و زن نامرئی، In-Betweener را شکست داد.
- Alignment with the Skrulls:
خیلی زود سرفر خودش را در میان دومین جنگ میان کری و اسکرالها پیدا کرد. در ابتدا سیلور سرفر هیچ سمتی را انتخاب نکرد و بیطرف مانده بود اما به خاطر یک ترفندی که اسکرالها به کار بردند، او خیلی زود به جبهه آنها پیوست. او به سوپر اسکرال کمک کرد تا از دست اترنالها فرار کند. علاوهبر این، او به اسکرالها کمک کرد تا بتوانند قدرتهای شیپ شیفت خود را باری دیگر به دست بیاورند. در طی همین ماجرا، کریها از فریب و ترفندهای اسکرال باخبر شدند. بااینحال، باز هم نتوانستند سیلور سرفر را به خاطر کارهایی که کرده بود، ببخشند به همین خاطر او را دشمن خود اعلام کردند. زمانیکه «رپتایل» به جبهه آنها پیوست و خیلی زود هم سوپر اسکرال به قتل رسید، سیلور سرفر دیگر نسبت به اتحادش با اسکرالها احساس رضایت و راحتی نمیکرد. امپراطور « S'byll» نشان داد که همانند اکثر اسکرالها، خائن نیست به همین دلیل او و سرفر به سمت «هالا» حملهور شدند و درنهایت «ننورا» که رهبر عالی رتبه بود، شکست دادند. درنهایت بین این دو نژاد آتشبس اعلام شد. بعد از این ماجراها هم سرفر دوباره تنها شد و به گشتوگذار خود در فضا ادامه داد.
- اولین دیدار با تانوس:
در این خط داستانی، نورین راد یا همان سیلور سرفر با تهدید بعدی و همچنین یکی از دشمنان بسیار بد خود ملاقات کرد. مثل اینکه تانوس تنها به این خاطر احیا شده بود که نصف جهان را نابود کند. او ثابت کرده بود که یکی از موجودات بسیار قدرتمند و فوقالعاده باهوش است. او مرگ خود را جعل کرد تا سرفر در کارهای او دخالت نکند؛ این در حالی بود که خودش بهدنبال سنگهای بینهایت میگشت تا از آنها استفاده کند. تانوس در طی اقدامی سرفر را دستگیر و در Dynamo City زندانی کرد تا بیشازپیش او را مورد اذیت و آزار قرار دهد. بعد از اینکه سرفر از زندان خود فرار کرد، به سراغ تانوس رفت و متوجه شد که او دستکش آهنی بینهایت را در اختیار دارد. زمانیکه سرفر به ملاقات تانوس رفت، او روح سرفر را گرفت و آن را در سنگ روح زندانی کرد. روح سرفر در دنیای سنگ روح با ادم وارلاک ملاقات کرد. به همین ترتیب طولی نکشید که او با کمکهای ادم توانست از آنجا فرار کند.
- دستکش آهنی بینهایت:
تانوس که دیگر دستکش آهنی بینهایت و همچنین سنگهای قدرتمند را داشت، خودش را خدا میدانست. از آنجایی که او تا حد زیادی دلبستهی دث بود، تصمیم گرفت که برای خوشحالی او، نیمی از جهان را نابود کند. زمانیکه سرفر از این موضوع با خبر شد، به سرعت به سمت زمین رفت تا هر قهرمانی که پیدا میکرد، درخواست کمک کند تا بلکه بتوانند جهان را نجات دهند. در طی این مدت او توانست دکتر استرنج، اعضای تیم انتقام جویان و همچنین برخی از قدرتمندترین قهرمانان جهان را با خود متحد کند. در طی همین برهه زمانی، ادم وارلاک از دنیای سنگ روح خارج شد و بهترین گزینه برای رهبری قهرمانان در مقابل تهدید در حال رشد به حساب میآمد.
سرفر نقش ویژه و بزرگی در نقشههای وارلاک داشت. درحالیکه تانوس حواسش با قهرمانان زمین و همچنین خدایان کیهانی (آنها هم در این ماجرا حضور داشتند و به قهرمانان کمک میکردند) پرت شده بود، سرفر وظیفه داشت تا به سراغ او برود و دستکش آهنی بینهایت را از دستش در بیاورد. درست زمانیکه همه چیز داشت با موفقیت پیش میرفت، تانوس متوجه اصل ماجرا شد و سرفر در گرفتن و همچنین جدا کردن سنگها از تانوس شکست خورد. بعد از اینکه دستکش آهنی بینهایت به دست نبیولا افتاد، شرایط کمی پیچیده شد. قهرمانان مجبور بودند که برای گرفتن دستکش از نبیولا، با خود تانوس متحد شوند. سرفر اصلا نتوانست این موضوع را بپذیرد به همین دلیل به سمت تانوس حملهور شد.
دکتر استرنج برای خودشان یک بعد جدید ایجاد کرد تا مبارزه در آنجا صورت بگیرد و همه، همانجا مستقر شوند. آنها با قدرتهایی محدود به سبک قرون وسطایی مبارزه کردند. درنهایت طولی نکشید که سرفر پیروز میدان شد اما قبول نکرد که تانوس را به قتل برساند. بعد از این اتفاق، زمانیکه سرفر به تانوس پشت کرد، او به سمتش حملهور شد و سیلور سرفر هم در آخر تسلیم شد. قهرمانان در پایان توانستند کنترل دستکش آهنی بینهایت را به دست بیاورند و آن را ادم وارلاک بردند.
خواندن ذهنها، یکی از تواناییهای بسیار جذاب سیلور سرفر به حساب میآید
در طی خط داستان دستکش آهنی بینهایت، سرفر با آزمایشها و آزمونهای بسیار زیادی مواجه شد. در قلمروی فهم و ادراک، سرفر موفق شد که شیاطین گناه، شک و انکار را از بین ببرد؛ شیاطینی که او در طی مدت زمان زندگی خود مدام آنها را به همراه داشت. او توانست به خاطر ارتباط و وابستگیای که در گذشته نسبت به خانواده و عشقش داشت، بخشش به دست بیاورد. او همچنین توانست خودش را ببخشد. تنها کسانی که نتوانستند سرفر را ببخشند، میلیونها موجوداتی بودند که سرفر در طی مدت زمانیکه بهعنوان هرالد گالاکتوس فعالیت میکرد، آنها را کشته بود و سرزمینشان را به نابودی کشاند. سرفر هیچوقت در طی آن مدت زمان گناه و ناراحتیای را برای کشتن این موجودات و نابود کردن سرزمینشان را حس نکرد زیرا گالاکتوس اینگونه حسها را در ذهنش از بین برده بود. زمانیکه سرفر این موضوع را فهمید، از گالاکتوس خواست تا کاری را که کرده به حالت قبل بازگرداند تا او بتواند باری دیگر احساس گناه و ناراحتی داشته باشد. اما به محض اینکه گالاکتوس این کار را انجام داد، سرفر متوجه شد که اصلا نمیتواند این حجم از گناه را تحمل کند اما درنهایت بر آنها غلبه کرد. در یک واقعیت دیگر، او توانست شخصیتی به نام «شدو سرفر» را شکست دهد؛ بعد تاریک و سیاه خودش. او بعد از انجام این کار، درنهایت توانست کامل شود.
- جنگ بینهایت:
زمانیکه سیلور سرفر متوجه شد که گالاکتوس دوباره به سیاره زمین بازگشته، بلافاصله نگران شد. سرفر زمانی با گالاکتوس ملاقات کرد که ظاهرا دکتر استرنج را ربوده بود. او تلاش کرد تا گالاکتوس را متوقف کند اما گالاکتوس در مقابل، «نووا» را به سراغ سرفر فرستاد تا با او مبارزه کند. در طی همین ماجرا، دکتر استرنج مبارزه آنها را متوقف کرد و به سرفر اطلاع داد که درواقع خودش تمایل داشت تا به گالاکتوس کمک کند. او همچنین اعلام کرد که سرفر هم بهتر است تا به گالاکتوس کمک کند. آنها بعد از کمی تلاش توانستند منبع تغییرات انرژیای را که گالاکتوس دنبالش میگشت، پیدا کنند. همین ماجرا، مراحل ابتدایی خط داستانی جنگ بینهایت را پایهگذاری و مسیر را هموار کرد.
سرفر و نووا موفق به محافظت از کشتی شدند. بعد از این اتفاق، در ماجرای مبارزه و همچنین شکست «میگس»، نقش کوچکی داشت. علاوهبر این، او درکنار قهرمانان زمین ایستاد و با هماتاهای شرور خود یا همان همزادها مبارزه کرد. میگس درنهایت توسط ادم وارلاک شکست داده شد؛ مبارزهای که نقشهی آن توسط تانوس کشیده شده بود.
- The Herald Ordeal:
در این برهه زمانی، سیلور سرفر متوجه شد که گالاکتوس یکی از هرالدهای خود به نام نووا را اخراج کرده است؛ آن هم زمانیکه توسط هرالد جدیدش به نام «مورگ» مورد حمله قرار گرفته بود. مورگ بهراحتی توانست کاملا سرفر را شکست دهد و او را به همان شکل بیهوش رها کرد. سیلور سرفر میدانست که این هرالد جدید اصلا لایق داشتن قدرت کیهانی نیست اما قادر نبود که بهتنهایی با او مقابله کند و او را شکست دهد. علاوهبر این، گالاکتوس برای حفاظت از هرالد جدید خود انرژی او را نسبت به تمام هرالدهای قبلی مسدود کرد. به همین دلیل پیدا کردن این هرالد تقریبا امری غیرممکن بود.
با وجود تفاوتهایی که بین سیلور سرفر و فردی به نام «فایر لرد» وجود داشت، اما او حاضر شد تا به سیلور کمک کند و در محقق شدن هدفش به او کمک کند. آنها با کمک یکدیگر توانستند نووا و ایر واکر را که بهتازگی احیا شده بود، پیدا کنند. با وجود اینکه آنها با «ترکس» مبارزه کردند اما بعد از این نبرد توانستند اتحاد و کمک او را هم به دست بیاورند. به همین ترتیب، تمام هرالدهای سابق گالاکتوس با یکدیگر متحد شدند و با هم به سراغ مورگ رفتند تا با او مبارزه کنند. ترکس بلافاصله متوجه شد که آنها حتی درکنار یکدیگر هم نمیتوانند از پس مورگ بربیایند. زیرا او اخیرا ازطریق یک روش جادویی و عرفانی، قدرتهای خود بیشازپیش افزایش داده بود.
سرفر میتواند مادهها و موجودات زنده را در تخته مخصوص خود زندانی و آن را نابود کند
به همین دلیل ترکس به سیلور سرفر پیشنهاد کرد که به سراغ گالاکتوس برود و با خودش صحبت کند. سرفر به سراغ گالاکتوس رفت اما او اصلا به حرفهای هرالد سابق خود گوش نمیکرد و درواقع از دخالتهای پی در پی او خسته شده بود. طولی نکشید که سرفر و گالاکتوس به مبارزه با یکدیگر پرداختند؛ مبارزهای که درنهایت همانطور که پیشبینی میشد، گالاکتوس پیروزی را به دست آورد. درنهایت بعد از این مبارزه سرفر موفق شد که حرفهایش را به گالاکتوس بزند. او اعلام کرد که حتی اگر گالاکتوس، او و تمام هرالدهای سابقش را به قتل برساند، باز هم یک سری افراد دیگر جایگزین آنها میشوند تا با شیطان که همان مورگ است، مبارزه کنند. او اعلام کرد که این ماجرا تا ابد ادامه خواهد داشت و اصلا متوقف نخواهد شد. به همین ترتیب گالاکتوس موافقت کرد که قدرتهای کیهانی مورگ را از او بگیرد.
در همین لحظه سرفر دوباره به میدان نبرد بازگشت و متوجه شد که تقریبا تمام هرالدها توسط قدرت مورگ شکست خوردهاند. نووا ظاهرا توانست مورگ را به قتل برساند اما همه رفتارهای او تقلبی بود و درست زمانیکه هیچکس توقعش را نداشت، مورگ به سمت او حملهور شد. درنهایت نووا به خاطر حملهی مورگ شکست خورد و در آغوش سیلور سرفر جان خود را از دست داد. سیلور سرفر با دیدن این صحنهها بهشدت عصبانی شده بود اما پیش از اینکه بتواند کاری انجام دهد، آنها توسط گالاکتوس متوقف شدند. با اینکه گالاکتوس قدرتهای کیهانی را از مورگ گرفت، اما او باز هم یک دشمن بسیار قدرتمند به حساب میآمد.
بعد از این اتفاق هرالدها به مبارزه با مورگ پرداختند. البته سرفر هنوز هم دوست نداشت که در جریان کشته شدن او دستی داشته باشد زیرا معتقد بود که اگر این کار را بکند، به سطح خود مورگ نزول میکند و ارزش خود را پایین میآورد. با وجود تلاشهای سرفر، ترکس باز هم کار خود را پیش برد و درنهایت مورگ را به قتل رساند.
- بازگشت تایرنت:
در طی این برهه زمانی، سرفر در جستجوی ترکس بود. در همین حین، او با فردی به نام «Ganymede» برخورد کرد؛ Ganymede تصور میکرد که سیلور سرفر یکی از افراد و خدمتکاران تایرنت است. بعد از یک مبارزه کوتاه، سرفر توانست Ganymede را قانع کند که اصلا فردی به نام تایرنت نمیشناسد. به همین ترتیب، Ganymede از تایرنت و همچنین خطری که برای جهان داشت، توضیح داد. خوشبختانه، به نظر میرسید سر نخی که سرفر برای پیدا کردن ترکس دنبال میکرد، به تایرنت هم ختم میشد.
آنها بعد از رسیدن به قلعهی تایرنت، توسط نیروهای امنیتی و رباتی تایرنت مورد حمله قرار گرفتند. هر چند که سرفر بهراحتی توانست آنها را شکست دهد. بااینحال، همه ماجرا به همینجا ختم نمیشد زیرا تایرنت برای آنها نقشههایی داشت. طولی نکشید که خودش در آن محل ظاهر شد و بهراحتی توانست هر دوی آنها را شکست دهد. زمانیکه سیلور سرفر به هوش آمد، متوجه شد که به یک دستگاع تخلیه انرژی متصل شده است. اما او تنها نبود زیرا Ganymede، «گلادیاتور»، بتا ری بیل، ترکس و در کمال تعجب، مورگ هم درکنار او قرار داشت. تایرنت قصد داشت تا با استفاده از این دستگاهها، انرژی آنها را برای خودش تخلیه و با آن، قدرت کشتی غول پیکر خود را تأمین کند.
طولی نکشید که قربانی بعدی تایرنت هم به آن محل آورده شد تا به آن دستگاه وصل و انرژی او تخلیه شود؛ این فرد هم کسی نبود جز دوست سرفر یعنی «Jack of Hearts». جک بهجای اینکه دستگیر شود و انرژی خود را از دست بدهد، انرژیاش را در زرهاش آزاد کرد و با این کار توانست زندانیهای تایرنت را آزاد کند. آنها با کمک یکدیگر با تایرنت درگیر شدند؛ البته به استثنای مورگ و ترکس، زیرا آنها با یکدیگر درگیر بودند و بدون توجه به اصل ماجرا، با هم مبارزه میکردند. آنها حتی زمانیکه قدرتهایشان را روی یکدیگر گذاشتند، باز هم نتوانستند حریف تایرنت شوند. تایرنت تنها در زمانی مبارزه را متوقف کرد که متوجه حضور و ورود گالاکتوس به میدان شد. گالاکتوس به تایرنت اجازه داد که مورگ را برای خود نگه دارد، به این شرط که سایر را رها کند. بعد از این ماجرا، سرفر از گالاکتوس پرسید که چرا انقدر راحت دست از سر او برداشت و رهایش کرد و گالاکتوس هم در پاسخ گفت، زمانی به سراغ تایرنت میرود که خودش آماده باشد و خودش زمان آن را انتخاب میکند.
- نهضت بینهایت:
او یک بار آنقدر محکم با تخته سواری خود به هالک ضربه وارد کرد که باعث بیهوش شدن او شد
زمانیکه «Goddess» از قدرت ۳۰ مکعب کیهانی استفاده کرد، توانست کنترل یک سری قهرمان را بهطور کامل به دست بیاورد. همین اتفاق باعث شد که خط داستانی نهضت بینهایت آغاز شود. Goddess توانست مغز سرفر را شستشو دهد. او با این کار، سیلور سرفر را تبدیل به یکی از هولی گاردهای خود کرد تا درنهایت جهانی بدون هیچگونه شرارت و بدیای خلق کند. در ابتدا، سیلور سرفر یکی از پیروان وفادار و واقعی Goddess محسوب میشد، اما زمانیکه او از سرفر خواست تا به دیگر قهرمانان باقیمانده روی زمین حمله کند، ماجرا تغییر کرد. او اصلا نپذیرفت که با دوستان خود مبارزه کند به همین دلیل کنترلی را که Goddess روی خودش داشت، شکست. همین موضوع باعث شد که یکی دیگر از اعضای هولی گارد که دوست سرفر هم محسوب میشد، یعنی فایر لرد، به او پشت کند و مقابلش بایستد. سرفر اصلا قصد نداشت که آسیبی به فایر لرد وارد کند اما مصمم بود تا هر کاری را که میتواند انجام دهد، تا Goddess و همچنین نقشههای او را متوقف کند.
درحالیکه سرفر به سمت زمین میرفت تا به قهرمانان ساکن در آنجا هشدار دهد، توسط تانوس به سفینه خودش برده شد. از آنجایی که او دید که میتواند برای نقشهی تانوس و ادم وارلاک مفید باشد، قبول کرد تا به او کمک کند. قرار بود که آنها به سیاره گادش یعنی Paradise Omega حمله کنند و از طرف دیگر هم قرار بود که سرفر حواس او را پرت کند. سیلور سرفر تصمیم گرفت که یک عملیات خیلی خطرناک انجام دهد. او تلاش کرد تا نسبت به قبل، تا حد زیادی انرژی بیشتری را از طرف خورشید دریافت کند. او با این کار، خودش را تبدیل به یک بمب زنده و متحرک کرد. جذب این حجم از انرژی باعث شد تا سیلور سرفر عقل و هوش خود را از دست بدهد. به همین دلیل درکس به او کمک کرد تا او بتواند به ماه برود. او با این حجم از انرژی توانست ماه Paradise Omega را نابود کند. همین کار، یک حواس پرتی ایجاد کرد و سرفر به هدف خود رسید.
خود سرفر توانست از این واقعه جان سالم به در ببرد و بعد بهصورت کاملا بیهوش، به روی سطح خود سیاره افتاد. او درست زمانیکه توسط دو تن از اعضای هولی گارد یعنی «استورم» و «واندر من» مورد حمله قرار گرفت، به هوش آمد. به محض اینکه نورین راد توانست قدرتهای خود را دوباره به دست بیاورد، موفق به شکست هر دوی آنها شد. او تا حد زیادی تلاش کرد تا به آنها بفهماند که آنها از یک زن دیوانه پیروی میکنند و هرچه زودتر باید دست از حمایت او بردارند. بااینحال، تلاشهای او جواب نداد و آنها همچنان به گادس وفادار باقی ماندند. اما زمانیکه سرفر، آسیبها و زخمهای واندر من را درمان کرد، آنها بدون اینکه آسیب بیشتری به او وارد کنند، او را رها کردند. بعد از اینکه گادس شکست خورد، سرفر تا حد زیادی از اینکه او و نقشههایش متوقف شدهاند، خوشحال بود اما درست در همان زمان از اینکه دوباره شرارت و خشونت به جهان بازگشته، احساس ناراحتی میکرد.
- خون و رعد و برق:
همانطور که بالاتر هم به این موضوع اشاره شده بود، زمانیکه سرفر در اسارت تایرنت به سر میبرد، تنها نبود و در آنجا با بتا ری بیل هم آشنا شده بود. به همین دلیل در این خط داستانی، دوباره به سراغ او رفت تا به او در مبارزه با ثور، که فوقالعاده دیوانه شده بود، کمک کند. زمانیکه سرفر به محل مورد نظر رسید، متوجه شد که بتا ری بیل تا حد زیادی توسط ثور کتک خورده است به همین دلیل تلاش کرد تا مقابل کشته شدنش توسط ثور را بگیرد. سرفر به سراغ خدای رعد و برق رفت و مبارزه سختی را با او انجام داد اما همانطور که انتظار میرفت، مقابل او شکست خورد. طولی نکشید که ادم وارلاک در این ماجرا مداخله کرد و سرفر را نجات داد. آنها با کمک یکدیگر به سمت ثور حملهور شدند اما این کار هم هیچ فایدهای نداشت و برعکس، خود سرفر و وارلاک تا سر حد مرگ پیش رفتند و نزدیک بود که به قتل برسند. در همین حین هم ادم وارلاک نشان داد که توانایی کنترل کردن تخته مخصوص سرفر را دارد. زیرا آنها به خاطر خط داستانی دستکش آهنی بینهایت روحهایشان به اشتراک گذاشته شده بود به همین دلیل او این توانایی را به دست آورد.
زمانیکه سرفر و وارلاک متوجه شدند که نمیتوانند ثور دیوانه را متوقف کنند، به سراغ دکتر استرنج رفتند و از او درخواست کمک کردند. به همین ترتیب آنها سه نفری تلاش کردند تا از خراب شدن آزگارد توسط ثور جلوگیری کنند. بااینحال، سه نفری هم نتوانستند از پس ثور بربیایند. همین موضوع منجر به این شد که آنها درنهایت به سراغ تانوس رفتند. او هم درخواست آنها را قبول کرد و در مبارزه با ثور به آنها کمک کرد؛ این در حالی بود که سرفر با «دارک والکری» مبارزه میکرد. سرفر توانست دارک والکری را شکست دهد و از طرف دیگر هم تانوس توانست ثور را در یک میدان انرژی حبس کند. درنهایت و در پایان این خط داستانی، آنها بالاخره توانستند با کمک دکتر استرنج و Infinity Watch، دیوانگی و جنون ثور را متوقف کنند.
- Down to Earth:
سیلور سرفر میتواند اکسیژن را از درون آب حذف کند و با این کار، باعث بیهوش شدن دشمنانش شود
سیلور سرفر یک بار دیگر به سیاره زمین بازگشت تا به مراسم عروسی ریک جونز برود. او به آنجا رفت تا به اعضای تیم چهار شگفت انگیز در رابطه با مرگ نووا اطلاع دهد. بعد از یک مبارزه کوتاه با هیومن تورچ، سیلور سرفر قبول کرد تا به اعضای گروه چهار شگفت انگیز کمک کند که تا یک ناهماهنگی زمین لرزهای را در اعماق زمین پیدا کنند. درون غارها و حفرههای پایین جزیره مانستر، آنها منبع را پیدا کردند. به نظر میرسید که آنها به همان جایی رسیدند که درواقع باید پیدا میکردند و میرفتند. آنها در همان اعماق زمین، نووا را پیدا کردند که سالم و زنده بود. در Four Freedoms Plaza، تمام آزمایشها حاکی از این بود که نووای پیدا شده، درواقع همان نووای قبلی است و هیچ فرقی با او ندارد. به همین ترتیب نووا و سرفر دوباره به همراه هم به فضا رفتند.
نووا و سرفر در گشت و گذارهای خود به نقاط مختلفی سفر کردند و حتی یک گنج پنهان را هم کشف کردند. بعد از اینکه نووا توانست سرفر را متقاعد کند که این ثروت را نزد خود نگه دارند، سر و کلهی ترکس پیدا شد و قصد داشت که این گنج را از آنها بگیرد. اما سرفر برای نگه داشتن این گنج، آن را تبدیل به خاک کرد. بعد از این اتفاق، نووا تلاش کرد تا سرفر را متقاعد کند که دستبندهای جادویی « Champion» را بگیرد و قدرتهای خود را افزایش دهد اما در عوض او این دستبندها را نابود کرد. زمانیکه نووا توسط یک سری قاچاقچیان برده ربوده شد، سرفر تمام تلاشش را کرد تا او را نجات دهد به همین ترتیب متوجه شد که واقعا عاشق نووا شده است. بعد از این ماجرا، سرفر از نووا خواست تا برای همیشه با او باشد اما در همین لحظه، نووا چهره واقعی خود را نشان داد و مشخص شد که درواقع مفیستو است. او باری دیگر از عشق بهعنوان تلهی خود استفاده کرد تا دشمن خود را شکست دهد و درنهایت توانست اختیار و کنترل روح سرفر را به دست بیاورد.
به همین ترتیب مفیستو، سیلور سرفر را به جهنم یا همان هل برد. سرفر همچنان امیدوار بود و تلاش میکرد تا آزادی خود را باری دیگر به دست بیاورد. در طی همین ماجرا، اینگونه نشان داده شد که روح پدر و مادر نورین راد هم در اختیار مفیستو بود؛ اتفاقی که باعث شد تا او کنترلش را از دست بدهد و از خط قرمزش عبور کند. او کاری را انجام داد که به خود قول داده بود تا هیچوقت آن را انجام ندهد؛ او مفیستو را به قتل رساند. بعد از این کار، او روح پدر و مادر خود را آزاد کرد اما خیلی زود متوجه شد که دوباره تنهای تنها شده است. از طرف دیگر، مفیستو که کاملا زنده و سالم بود، تا حد زیادی از دستکاریهایی که انجام داده بود، خوشحال و راضی بود.
- نابود کنندهها:
در این برهه زمانی، سیلور سرفر به یک گروه از پلیسهای کیهانی به نام «نابود کنندهها» پیوست. نقشه و وظیفه آنها این بود که با تهدیدهایی بسیار خطرناکی که برای کهکشان به وجود میآمد، مبارزه کنند. خیلی تعجب برانگیز بود که گالاکتوس به هرالد خود اجازه داد که به سراغ ماجراجوییهای شخصی خود برود؛ آن هم زمانیکه وظیفه داشت تا برای بلعندهی دنیاها سیارههایی را پیدا کند تا او گرسنگی خود را از بین ببرد. بااینحال، درهرصورت خود گالاکتوس در اولین ماجراجویی این گروه، مقابل «کلوبوک»، اسکرالی که بهدنبال راهی بود تا « Dire Wraiths» را از لیمبو یا جهنم بازگرداند، ایستاد و درکنار آنها به مبارزه پرداخت.
- The Galactus Seed:
در این خط داستانی، سرفر و گالاکتوس متوجه شدند که یک شیء فوقالعاده قدرتمند یعنی بذر یک درخت جهانی آزگاردی جدید، در جهان پیدا شده است. به نظر میرسید که این بذر آنقدر قدرتمند است که میتواند گرسنگی گالاکتوس را برای همیشه از بین ببرد. به طوری که اگر او این بذر را میخورد، دیگر هیچوقت احساس گرسنگی نمیکرد و دیگر نیازی نبود تا یک سیاره دیگر را از بین ببرد. بااینحال و از طرف دیگر، آزگاردیها قصد داشتند تا این بذر را نگه دارند و یک درخت جهان جدید تولید کنند. سرفر به گالاکتوس کمک کرد تا شانسش را امتحان و در جهت به دست آوردن این بذر تلاش کند. آنها چندین بار برای به دست آوردن این بذر با ثور مبارزه کردند ولی همانطور که انتظار میرفت، پیروز نمیشدند.
بااینحال، بعد از اینکه گالاکتوس، اودین را شکست داد، به نظر میرسید که سرفر طرز تفکر خود را تغییر داده بود. زیرا از گالاکتوس خواست تا برای رفع گرسنگی و درمان این معضل، جای دیگری را دنبالش بگردد و دست از سر این بذر بردارد. حتی یک واعظ انسانی هم به سراغ گالاکتوس رفت و از او خواست تا فعالیتهای این چنینی خود را متوقف کند اما بلعندهی دنیاها اصلا به حرف او گوش نکرد. بااینحال، درنهایت، معاملهای جدید صورت گرفت و طولی نکشید که واعظ تبدیل به شخصیتی به نام « Praeter» شد؛ هرالد جدید گالاکتوس. در عوض، قرار بود که سرفر در آنجا بماند از بذر نگهداری کند؛ چیزی که لوکی آن را در همان درخت جهانی قدیمی قرار داده بود. آنها همگی بر این باور بودند که سالهای خیلی دور، زمانیکه تمام آزگاردیها جان خود را از دست دادند، گالاکتوس باز میگردد و این بذر را میخورد.
حال وظیفهی سرفر این بود که تا آن زمان، از این بذر محافظت و نگهداری کند. به همین ترتیب، گالاکتوس قدرتهای نورین را تغییر داد و او را به همان بذر متصل کرد. همین کار باعث میشد تا قدرتهای نورین به مرور زمان و هر چقدر که از این بذر دور شود، کاهش پیدا کند. او همچنین میتوانست بهراحتی و تنها با آرزو کردن، به همان شکل انسانی سابق خود بازگردد.
برای اینکه نورین راد بتواند وظایف خود را بهعنوان یک هرالد انجام دهد، گالاکتوس بخشی از قدرتهای کیهانی را در اختیار او قرار داد. گالاکتوس Power Cosmic را در اختیار این هرالد خود قرار داد. درواقع Power Cosmic هستهای بود که دیگر قدرتها و تواناییهای نورین راد از آن سرچشمه میگرفت. حال به چند مورد از قدرتها و تواناییهای سیلور سرفر اشاره میکنیم:
- آسیب ناپذیری:
میتوان گفت که پوست سیلور سرفر بهگونهای است که تقریبا به هیچ طریقی قابل نفوذ نیست. به همین خاطر او میتواند دربرابر فشار و دمای بسیار زیاد، مقاومت کند. او میتواند از درون هسته یک ستاره و حتی سیاهچالهها هم عبور کند بدون اینکه هیچگونه آسیب یا بینظمیای در سیستم بدنی او ایجاد شود. او همچنین میتواند بدون هیچگونه آسیب یا دردی، دربرابر مشتهای شخصیتهایی مانند شی هالک، مقاومت کند. علاوهبر این، او ضربههای هالک یا حتی ثور را هم میتواند تا حد زیادی تحمل کند.
- بازسازی و احیا:
سیلور سرفر با استفاده از Power Cosmic میتواند بخشهایی از بدن خود را بازسازی کند. علاوهبر اعضای بدن، او تختهی خود را هم میتواند دوباره بسازد.
- قدرت ابرانسانی:
Power Cosmic قدرت فوقالعاده زیادی را در اختیار سیلور سرفر قرار میدهد. به طوری که او با استفاده از این قدرت ابرانسانی خود با موجودات فوقالعاده قدرتمندی مانند ثور، هالک، تانوس و بتا ری بیل هم مبارزه کرده است.
- Phasing:
سیلور سرفر توانایی این را دارد که با حرکت بخشهای بسیار کوچک بدن خود، از درون اشیاء سخت و محکم عبور کند. او این کار را با استفاده از توانایی خود در دستکاری مادهها روی دیوارهای سخت و همچنین سفر از درون پورتالها انجام داده است.
- استقامت:
سیلور سرفر اصلا نیازی به نفس کشیدن ندارد و میتواند در هر شرایطی زنده بماند. او برای زنده ماندن و حفظ کردن خود، اصلا نیازی به خوردن یا آشامیدن ندارد اما برخی اوقات این کار را انجام میدهد تا خوردن و آشامیدن از یادش نرود. به ندرت پیش میآید که سرفر بخوابد و میتواند بدون خستگی و خوابآلودگی چندین سال را بیدار بماند.
- جذب انرژی:
برخلاف تصور غلط رایجی که بین طرفداران وجود دارد، سیلور سرفر قدرتهای خود را از تختهاش نمیگیرد
پوست سیلور سرفر بهگونهای طراحی شده است که میتواند انرژیهای مختلفی را جذب کند؛ از ذرات بتا گرفته تا نور را میتواند جذب کند. او بهطور مداوم توسط صدها ستاره اطرافش شارژ میشود و از کهکشانهای بسیار دور، انرژیهای مختلفی را به سمت خود جذب میکند. سرفر هر زمان که بخواهد، میتواند این قابلیت جذب را به انعکاس تغییر دهد. همانطور که بالاتر هم گفته شده بود، در یک خط داستانی سرفر آنقدر انرژی از طرف خورشید جذب کرده بود که تبدیل به یک بمب زنده شد.
- دستکاری انرژی:
سرفر میتواند با استفاده از انرژی، میدانهای نیرو و همچنین سپرهای مختلف ایجاد کند. او میتواند از انرژی، برای زندانی کردن دشمنان خود استفاده کند. او توانایی این را دارد که انرژیهای اطراف خود را دستکاری کند تا امکان سفر در فضا را برای موجودات اطراف خود که نمیتوانند در این محیط زنده بمانند، فراهم کند. او همچنین توانایی کنترل جاذبه و گرانش را هم دارد.
- کنترل ماده:
سیلور سرفر میتواند با مرتبسازی مجدد مولکولها و مادهها، اشیاء جدیدی را به وجود بیاورد. او همچنین میتواند حالت یک ماده را هم تغییر دهد و بهطور مثال اشیاء جامد را به گاز تبدیل کند. تبدیل ماده به سرفر کمک میکند تا از داخل تلههای مختلف و همچنین زندانها فرار کند. علاوهبر این، او با استفاده از این توانایی میتواند سلاحهای دشمنان خود را غیرفعال کند.
- دستکاری زمان:
سیلور سرفر میتواند با تمرکز خیلی زیاد و همچنین با کشیدن لایههای مختلف زمانی، گذشته را ببیند. او میتواند حوزههای کوانتومی به وجود بیاورد و با استفاده از آنها و تنها با یک فکر، به هر کجا که دوست دارد سفر کند. او همچنین این توانایی را هم از خود نشان داده که میتواند افراد خاصی را درون بعد زمان یا حتی بعدهای دیگر ردیابی کند.
- ارتقاء قدرت:
در طی خط داستانی Annihilation، قدرتهای سیلور سرفر توسط گالاکتوس تا حد زیادی ارتقاء پیدا کردند. او در این خط داستانی توسط یکی از ماموران «Annilius»، به نام «Ravenous» مورد آزمایش قرار گرفت. بعد از این اتفاق و جریان ارتقاء قدرت، او بهتنهایی توانست یک سیاره را بهطور کل نابود کند. این ارتقاء همچنین فایدههایی هم داشت. زمانیکه تانوس یک ماشین ساخت تا سرفر و گالاکتوس را تحت نظر داشته باشد، سرفر توانست با قدرت تانوس رقابت کند و او را شکست دهد. به همین ترتیب، او توانست خودش و گالاکتوس را نجات دهد.
- تخته سواری سیلور:
سیلور سرفر تخته مخصوصی دارد که دقیقا با همان مادهی سیلوری رنگی که کل بدنش را پوشش داده، پوشیده شده است. ارتباط ذهنیای که سیلور سرفر با این تخته سواری دارد، باعث شده که این تخته بخشی از خودش به حساب بیاید. این توانایی به او این اجازه را میدهد تا با سرعت بسیار زیاد و غیرممکنی حرکت کند و حتی به درون بعد چهارم هم برود. این تخته سواری تقریبا غیرقابل تخریب است و هم بهعنوان سلاح و هم بهعنوان یک سپر میتوان از آن استفاده کرد. حال اگر این تخته خراب شود یا آسیب ببیند، سیلور سرفر میتواند یا آن را تعمیر کند یا آن را بهطور کل از نو بسازد. سیلور سرفر همچنین میتواند با استفاده از این تخته، فردی را زندانی یا اسیر کند اما تنها برای یک برهه زمانی محدود.
ارتباطی که بین سیلور سرفر و تخته سواریاش وجود دارد، ناشناخته است. زمانیکه گالاکتوس، سرفر را داخل سیاره زمین زندانی کرد، درواقع به خاطر تختهاش بود که سیلور سرفر نمیتوانست سیاره زمین را ترک کند. سیلور سرفر بعد از متوجه شدن این حقیقت، توانست بدون تختهاش و ازطریق راههای دیگری زمین را ترک کند. او زمانیکه در فضا قرار داشت، یک تخته دیگر برای خود ساخت. از طرف دیگر، محدوده کامل تخته نقرهای سرفر هم کاملا ناشناخته است. تصور رایج و البته غلطی که در رابطه با سیلور سرفر و تخته او وجود دارد، این است که قدرتهای سرفر، از این تخته سرچشمه میگیرد در صورتی که اصلا این موضوع درست نیست. تخته مخصوص سیلور سرفر تا به امروز چندین بار شکسته و نابود شده است و او همیشه بهراحتی توانسته یک تخته جدید برای خود درست کند.
در انتها به چند مورد از انیمیشنها، فیلمها و بازیهایی اشاره میکنیم که شخصیت نورین راد/سیلور سرفر در آن حضور داشت:
- انیمیشن سریالی Fantastic Four محصول سال ۱۹۶۷ تا ۱۹۷۰ با صداپیشگی ویک پرین
- انیمیشن سریالی Fantastic Four محصول سال ۱۹۹ تا ۱۹۹۶ با صداپیشگی رابین ساکس و ادوارد آلبر
- انیمیشن سریالی Silver Surfer محصول سال ۱۹۹۸ با صداپیشگی پاول اسیمبر
- انیمیشن سریالی The Super Hero Squad Show محصول سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۱ با صداپیشگی مایکی کلی
- فیلم Fantastic Four: Rise of the Silver Surfer محصول سال ۲۰۰۷ با بازی داگ جونز
- بازی Lego Marvel Super Heroes محصول سال ۲۰۱۳ با صداپیشگی جیمز آرنولد تیلور
- بازی Marvel Super Hero Squad: The Video Game محصول سال ۲۰۰۹ با صداپیشگی مایکی کلی
- بازی Marvel Super Hero Squad: The Infinity Gauntlet محصول سال ۲۰۱۰ و ۲۰۱۱ با صداپیشگی مایکی کلی
- بازی Marvel Super Hero Squad Online محصول سال ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ با صداپیشگی مایکی کلی
- بازی Fantastic Four: Rise of the Silver Surfer محصول سال ۲۰۰۷ با صداپیشگی برایان بلوم