معرفی شخصیت پروفسور زوم، ایوبارد ثاون

معرفی شخصیت پروفسور زوم، ایوبارد ثاون

جمعه, ۱۱ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۲۲:۰۳

در این قسمت از سری مقالات معرفی شخصیت‌های کتاب‌های کمیک، به سراغ بزرگترین شخصیت فلش از کمپانی دی سی کامیکس یعنی ایوبارد ثاون یا پروفسور زوم/ریورس فلش می‌رویم.

ایوبارد ثاون یک دانشمند درخشان و باهوش به حساب می‌آید که در قرن ۲۵ به دنیا آمده است؛ زمانی که دوران قهرمانی «بری آلن» به عنوان شخصیت فلش، دیگر تبدیل به یک افسانه شده بود. ایوبارد که به دنبال راهی بود تا از بُت خود تقلید کند، در بُعد زمان به گذشته سفر کرد تا با فلش ملاقات کند اما متوجه شد برخلاف تصوری که خودش داشته، سرنوشت ماجرا را جوری برای او ترتیب داده تا او به «ریورس فلش» تبدیل شود؛ بزرگترین دشمن بری آلن. زمانی که ایوبارد ثاون از این جریان خبردار شد، تصمیم گرفت که بری آلن را از تاریخ و حتی هستی پاک کند و خودش تبدیل به تنها فلش واقعی دنیا شود.

ایوبارد ثاون که با القاب پروفسور زوم و ریورس فلش هم شناخته می‌شود، یک شخصیت ابرشرور خیالی و ساختگی به حساب می‌آید که در در کتاب‌های کمیک آمریکایی که توسط کمپانی دی سی کامیکس منتشر می‌شوند، حضور دارد. این شخصیت بیش از هر چیزی به خاطر پوشیدن لباس ریورس فلش و تبدیل به این کاراکتر شناخته شده است. او اصلی‌ترین و بزرگترین دشمن بری آلن (دومین ابرقهرمانی که با نام فلش شناخته می‌شود) است. او از نوادگان «مالکوم ثاون»، جد مادری «بارت آلن»، «تادئوس ثاون» و «اوون مرسر» به حساب می‌آید. او تا به امروز به عنوان یکی از سریع‌ترین اسپیدسترهای دنیای دی سی شناخته شده است.

سایت خبری آی جی ان در سال ۲۰۰۹، لیستی از بزرگترین شخصیت‌های شرور تاریخ کتاب‌های کمیک تهیه کرد و ایوبارد ثاون را در جایگاه ۳۱ این لیست قرار داد. بعد از آن هم در سال ۲۰۱۵ لیستی از ۵ شخصیت شرور داستان‌های فلش تهیه کرد که در آن، این کاراکتر را در رتبه دوم قرار داد.

eobard thawn - reverse flash - professor zoom

در سال ۲۴۶۶، ایوبارد ثاون مقدار فوق‌العاده زیادی از ارث خانوادگی‌اش را به‌دست آورد؛ همین میزان پول بسیار زیاد می‌توانست کمک کند تا او بتواند رویای همیشگی‌اش، یعنی تبدیل شدن به فلش را محقق سازد. یک روز، ثاون از مقابل یک فروشگاه وسایل آنتیک و عتیقه گذشت و چشمش به تردمیل کیهانی (Cosmic Treadmill) معروف افتاد. درست زمانی که چشمش به این وسیله افتاد، به سرعت آن را شناخت، بلافاصله این وسیله را خرید و تلاش کرد تا حادثه‌ای را ایجاد کند تا او هم بتواند به فلش تبدیل شود. با این حال، این حادثه‌ای که برای آن برنامه ریزی کرده بود، طبق نقشه پیش نرفت و باعث شد که او آسیب ببیند و حتی از لحاظ ذهنی هم ناپایدار شود. برای اینکه او بتواند صورت خود را بازسازی کند، مجبور شد تا بخش زیادی از ثروت خود را بدهد. او قصد داشت تا ظاهر خود را درست شبیه به بری آلن، بُت همیشگی ایوبارد، دربیاورد. اینکه او ثروت خود را از دست داده بود، اصلا اهمیتی نداشت زیرا حالا، او این شانس را داشت تا بتواند همکار قهرمان تحسین شده‌ی زندگی‌اش باشد. او تا حد زیادی تلاش کرد تا به زمان گذشته برود و برهه زمانی فعلی خود را ترک کند. با این حال، تردمیل کیهانی به مدت چندین سال اصلا به کار کسی نیامد و همین موضوع باعث شد تا خراب شود. به همین ترتیب، از آنجایی که این تردمیل خراب شده بود، برنامه‌هایی را که ثاون ترتیب داده بود، خراب کرد و باعث شد که او، به جای زمان تعیین شد، به چند سال بعد از مرگ بری که در خط داستانی بحران در زمین‌های بینهایت اتفاق افتاده بود، برود. از آنجایی که این سفر در زمان پروسه‌ی بسیار سختی داشت، باعث شد که ایوبارد برای مدت زمانی گیج و متوهم باشد. بعد از اینکه او به حال اصلی خود بازگشت، متوجه پوسترهای زیادی شد که روی آنها نوشته بود که بری آلن، مردی به نام «پروفسور زوم» را کشته است. این پوستر همچنین به این موضوع اشاره کرده بود که نام این فرد، ایوبارد ثاون است. ذهن و مغز ایوبارد با دیدن این مطالب در هم شکسته شد و طولی نکشید که او یک فرد روانی به حساب می‌آمد. همین موضوع باعث شد که او تبدیل به یک فرور شرور شود.

Eobard Thawne - Reverse Flash - Professor Zoom

  • بعد از اعمال تغییرات:

از لحاظ ژنتیکی ایوبارد به شکلی طراحی شده بود تا یک فرزند کامل و بی‌نقص باشد. او تا حد بسیار زیاد و شگفت انگیزی زیبا بود، IQ او ۱۶۷ بود و موهایی بی‌نقص و فوق‌العاده زیبا داشت. با اینکه او واقعا یک پسر زیبا و بی‌نقص به حساب می‌آمد، اما هنوز هم یک ناامیدی و شکست برای پدر و مادرش محسوب می‌شد. ثاون در دوارن کودکی‌اش، تقریبا همیشه تنها بود و این تنهایی با به دنیا آمدن برادر کوچکترش یعنی «رابرن» چند برابر بیشتر و بدتر شد. ایوبارد دوران درخشان و گرانبهایش در دوران تحصیلی‌اش را از دست داد. این اتفاق حتی در مقاطع بالاتر هم می‌افتاد و او از همتاهایان خود عقب ماند زیرا این اجبار برای او وجود داشت تا با برادر و خواهران خود پیش برود و جلوتر از آنها نزند.

چندین سال بعد، ایوبارد ثاون مخفیانه به موزه فلش وارد شد اما برادرش رابرن که در آن برهه زمانی دیگر به عنوان یک افسر پلیس فعالیت می‌کرد، متوجه این اتفاق شد و مچ ایوبارد را گرفت. رابرن با آرنج خود به فک ایوبارد ضربه زد و در نهایت او را دستگیر کرد. در همین حین، ریورس فلش یا همان پروفسور زوم در حال تماشای این اتفاقات بود و رابرن را از خط زمانی پاک کرد. همین موضوع باعث شد تا این فرزند دیگر هیچوقت به دنیا نیاید. از آنجایی که رابرن دیگر هیچوقت به دنیا نمی‌آمد، این فرصت در اختیار ثاون قرار داده شد که تمام زمانی را که در دوران تحصیلش نیاز داشت، به نحو احسنت استفاده کند و با دوستان و هم سن و سالان خودش به مقاطع بالاتر برود. با این حال، از آنجایی که او از هوش بالایی برخوردار بود، نسبت به هم کلاسی‌های دیگرش زودتر پیشرفته می‌شد و حتی از آنها هم جلوتر می‌رفت. ثاون خیلی زود توانست در مبحث اسپید فورس به دانشمند برجسته تبدیل شود اما طولی نکشید که این عنوان خود را به خاطر یک فرد خیلی چاق، یعنی «پروفسور دریک» از دست داد. ایوبارد تلاش کرد تا از او درخواست کند که آیا آنها می‌توانند با یکدیگر همکاری داشته باشند و با کمک هم درباره‌ی اسپید فورس تحقیق و مطالعه کنند یا خیر.

در خط داستانی فلش پوینت، ایوبارد ثاون به سراغ بروس وین رفت و نامه‌ای را که از طرف توماس وین آمده بود، پاره کرد

پروفسور دریک که به خاطر جایگاه و موقعیت به‌دست آمده‌اش تا حد زیادی مغرور و متکبر شده بود، این پیشنهاد را رد کرد و رو به ثاون گفت که نه کسی به او نیاز دارد و نه کسی دوست دارد که او کنار آنها باشد. این صحبت‌ها به‌شدت ایوبارد را ناراحت کرد به همین دلیل، او ضربه محکمی را به پروفسور دریک وارد کرد. دقیقا در همین لحظه‌ی به خصوص، ریوریس فلش باری دیگر در آن صحنه ظاهر شد و پروفسور دریک را از صحنه روزگار و خط زمانی پاک کرد؛ درست همان کاری را که با رابرن کرده بود. حالا که دیگر هیچ پروفسور دریکی وجود نداشت، ایوبارد ثاون توانست باری دیگر همان لقب و جایگاه خود به عنوان دانشمند برجسته در زمینه‌ی اسپید فورس را به‌دست بیاورد. طولی نکشید که ثاون به خاطر دانش بسیار زیادی که در زمینه‌ی فلش داشت، توسط دوستان و همکارانش با لقب پروفسور زوم خطاب می‌شد. با این حال، در این برهه زمانی از زندگی او، به نظر می‌رسید که راز نیروی سرعت، غیرقابل دسترس است. از آنجایی که ایوبارد به طور وسواسی این موضوعات را مطالعه می‌کرد، پدر و مادر او تلاش کردند تا به طریقی درون تحقیقات او دخالت کنند و سعی داشتند که فرماندار را راضی کنند که موزه فلش را برای همیشه تعطیل کند. به همین دلیل پروفسور زوم در بعد زمان به گذشته بازگشت و توسط یک حلقه طوفانی، پدر و مادر خود را به همراه فرماندار شهر سنترال سیتی، کشت. از آنجایی که آنها، پیش از اینکه موزه برای همیشه بسته شود کشته شدند، ایوبارد باری دیگر این فرصت را پیدا کرد تا تحقیقات خود را جلو ببرد. زمانی که ایوبارد در رابطه با مرگ پدر و مادرش با خبر شد، نه تنها برای این اتفاق ذره‌ای ناراحت نشد، بلکه اصلا برایش اهمیتی نداشت و به آن فکر نمی‌کرد.

بعد از اینکه چندین روز از این واقعه گذشت، او تماسی را از طرف یک روزنامه‌نگار که در Central City Science Today فعالیت می‌کرد، دریافت کرد. او قصد داشت تا بخشی از داستانی پروفسور زوم معروف بنویسد. نام او رز بود و برای اولین بار در زندگی، ایوبارد ثاون، به یک نفر دل بست و عاشق او شد. بعد از گذشت مدتی، زمانی که ایوبارد، اولین عشق زندگی خود را به همراه مرد دیگری دید، خیلی زود عصبانی شد و به او حسادت می‌کرد. طولی نکشید که مشخص شد، این مرد، نامزد رز است. به همین دلیل، پروفسور زوم در بعد زمان به گذشته رفت و نامزد رز را پیش از اینکه مصاحبه‌ای بین ایوبارد و رز اتفاق بیوفتد، کشت. همین موضوع باعث شد تا رز به این باور برسد که نامزدش یا فرار کرده یا همینطوری به طور اتفاقی ناپدید شده است. بعد از صحبت کردن برای یک مدت طولانی و همچنین خوشگذرانی با یکدیگر، ارتباط بسیار قوی‌ای بین این دو نفر به وجود آمد. بعد از صحبت‌های آنها، ایوبارد از رز تقاضا کرد که برای صرف شام، با او بیرون برود اما رز این دعوت را نپذیرفت. او مصمم بود تا برای نامزد خود صبر کند به همین دلیل ایوبارد هم تصمیم گرفت که مدتی را برای رز صبر کند. بعد از گذشت مدتی، رز قرار گذاشتن‌های خود را با فرد دیگری آغاز کرد و ایوبارد با دیدن این جریان تصمیم گرفت که فاصله‌ی خود را تا جایی که می‌تواند با او حفظ کند و درست همانند یک دوست خوب برای او باشد. در عرض چند ماه، درست همانند قبل، ایوبارد و نسخه‌ی آینده خویش خود، به سراغ مردهایی می‌رفتند که رز برای اولین بار با آنها قرار می‌گذاشت و آنها را می‌کشتند. ایوبارد در عشق خود به‌شدت مصمم بود و اصلا از عاشق شدن و قرار گذاشتن با او نمی‌ترسید. طولی نکشید که رز به ایوبارد گفت که او را همانند دوستش دوست دارد اما ایوبارد نترسید و تلاش کرد تا عشق خود را به او اثبات کند. همین موضوع، رز را به‌شدت عصبانی کرد و او سر ایوبارد فریاد زد و کاملا برای او مشخص کرد که اصلا دیگر دوست ندارد ایوبارد را در زندگی‌اش ببیند. نسخه‌ی آینده‌ی ایوبارد بعد از گذشت مدتی کوتاهی، رز را درون یک پارک پیدا کرد که تک و تنها نشسته بود به همین خاطر به راحتی تلاش کرد تا زخم و آسیبی را در ذهن او ایجاد کند و همین اتفاق منجر به این شد که برای همیشه، او در حالت روان‌گسیختگی کاتاتونی قرار بگیرد.

Eobard Thawne - Reverse Flash - Professor Zoom

اواخر همان شب، نسخه آینده ایوبارد به طور مخفیانه و ناشناس، لباس مخصوصی را برای ثاون فرستاد که متعلق به بری آلن بود، دومین فلش دنیای دی سی. ایوبارد خیلی زود متوجه شد که پتانسیل این را دارد تا بتواند راز نیروی سرعت یا همان اسپید فورس را به‌دست بیاورد. به همین دلیل، ایوبارد تصمیم گرفت که اصلا وقت خود را تلف نکند و خیلی زود به سراغ مطالعه این مبحث برود. خیلی زود، ایوبارد به این نتیجه و توانایی رسید که بتواند درست همان اتفاقی را که این قدرت‌های خاص و جادویی را به بری آلن داد، بازسازی کند و خودش در معرض آن قرار بگیرد و این قدرت‌ها را به‌دست بیاورد. بعد از این تصمیم‌گیری، ایوبارد ثاون لباس فلش را بر تن کرد. بعد از آن، ایوبارد خودش با به عنوان فلش قرن ۲۵ معرفی کرد. ثاون از اینکه این کارها را انجام داده بود، بسیار احساس خوشحالی می‌کرد اما کاملا نسبت به نسخه‌ی آینده خود غافل شده بود و به این توجه نداشت که او برتر از خودش است و او را تماشا می‌کند.

اسامی و القاب مستعار: ریورس فلش، آدریان زوم، رنیگید فلش، هریسون ولز، پروفسور زوم، بلک فلش، زوم، میستر زیکس، فلش و تادئوس ثاون دوم.

تیم‌ها: Acolytes of Zoom، ارتش بلک لنترن، استار لبز، لیگ بی‌عدالتی، یاغیان، لژیون آو دووم، جامعه مخفی ابرشرورها و ارتش وایت لنترن.

متحدان: بلاک، گوریلا گراد، مگالی، سلکرک و تادئوس ثاون.

دشمنان: بری آلن، بتمن، بلک اوت، دکتر منهتن، فایر استورم، ژنرال ایلینگ، گیردر، گاد اسپید، گرین ارو، هال جوردن، هنری آلن، جی گریک، جو وست، جانی کوئیک، مگالی، مکس مرکوری، میرر مستر، نورا آلن، پاید پایپر، پروفسور مارتین استاین، توماس وین، وایب، والاس وست، والی وست و قناری سفید.

eobard thawn - reverse flash - professor zoom

شخصیت ایوبارد ثاون توسط جان بروم و کارماین اینفانتینو خلق شد. این کاراکتر ابرشرور اولین بار در قسمت ۱۳۹ سری کتاب کمیک The Flash که در ماه سپتامبر ۱۹۶۳ منتشر شده بود، به عنوان پروفسور زوم ظاهر شد. بعد از آن هم یعنی در قسمت ۱ سری کتاب کمیک Blackest Night: The Flash که در ماه دسامبر سال ۲۰۰۹ منتشر شده بود، به عنوان «بلک فلش» حضور یافت. پروفسور زوم خیلی زود تبدیل به بزرگترین دشمن بری آلن شد و همانطور که گفته شده، «پروفسور زوم درست همان ارتباطی را با فلش دارد که جوکر با بتمن دارد». این شخصیت در ۲۷۳ کتاب کمیک حضور داشته و تنها در قسمت ۵ سری کتاب کمیک Flashpoint به نام Flashpoint: Chapter Five of Five و قسمت ۲۱ سری کتاب کمیک Batman به نام The Button Part 1 جان خود را از دست داده است. همچنین لازم به ذکر است که این شخصیت در تاریخ ۲۱ آگوست سال ۲۴۵۱ به دنیا آمده است.

eobard thawn - reverse flash - professor zoom

  • دوران نقره‌ای:

اولین باری که ایوبارد در کتاب‌های کمیک ظاهر شد، تنها یک شخصیت شرور به حساب می‌آمد که می‌توانست از تمام قدرت‌هایی که فلش هم داشت، داشته باشد و از آنها استفاده کند. در نهایت، بعد از اینکه او توانایی‌ها و استعدادهای خود را در چندین کتاب کمیک به نمایش گذاشت و در چندین برهه زمانی مختلف، به مبارزه با فلش رفت و اوقات سختی را برای او به وجود آورد، به بزرگترین و اصلی‌ترین دشمن بری آلن تبدیل شد.

بعد از گذشت مدتی، پروفسور زوم همکاری کوتاه و مختصری را با اولین نسخه و تجسم گروه جامعه مخفی ابرشرورها برقرار کرد؛ گروهی که توسط فردی به نام «لیبرا» هدایت می‌شد. این تیم که متشکل از چندین شرور بود، توانسته بودند تیم لیگ عدالت را فریب دهند و آنها را به سمت یک تله بکشانند. این تیم جامعه مخفی ابرشرورها، تا حد زیادی اعضای لیگ عدالت را مورد ضرب و شتم قرار دادند و با کمک «مجیک» توانستند بدن‌های خود را با آنها جابه‌جا کنند. به همین طریق، آنها توانستند به هویت مخفی اعضای لیگ عدالت پی ببرند. پروفسور زوم بدن «هال جوردن» را گرفت و از آنجایی که نسخه آینده‌ی خودش اطلاعات زیادی در رابطه با این شخصیت داشت، او هم توانست خیلی زود با این حلقه و اینکه چگونه بتواند با این حلقه کار کند، آشنا شد.

در برهه‌ای از زمان، ریورس فلش از شخصیت‌های دنیای دی سی استفاده کرد تا فلش را دستگیر کند و حتی بمب‌هایی را هم روی آنها نصب کرد تا به هدفش برسد

با این حال، طولی نکشید که این قهرمانان توانستند قوت سابق خود را به‌دست بیاورند و خیلی زود به سراغ اعضای این جامعه مخفی بروند. از آنجایی که اعضای جامعه مخفی انتظار نداشتند به این سرعت قهرمانان بازگردند، از بازگشت آنها غافلگیر شدند. قهرمانان هم تا حد زیادی آنها را مورد ضرب و شتم قرار دادند و با استفاده از وسیله‌ی جادویی مخصوص به خودشان توانستند بدن‌های خود را با آنها تعویض کنند. بعد از این اتفاقات، اعضای لیگ عدالت تصمیم گرفتند، بهترین کار این است که تمامی خاطرات را از ذهن این افراد شرور پاک کنند و اینگونه نشان دهند که این اتفاقات هرگز رخ نداده است.

منتها اعضای این لیگ باید می‌دانستند که این اقدام در آینده به سراغ آنها خواهد آمد و اصطلاحا یقه‌ی آنها را خواهد گرفت. بعد از گذشت مدتی و بعد از رخ دادن اتفاقات جریان بحران هویت، اعضایی که حافظه‌ی خود را از دست داده بودند به سراغ اعضای لیگ عدالت آمریکا رفتند و از آنجایی که به دنبال انتقام بودند، به مبارزه با آنها پرداختند. پروفسور زوم پیش از این جان خود را از دست داده بود و بخشی نیروی مبارزه‌ای ابرشرورهایی که برای انتقام گرفتن به سراغ قهرمانان رفته بودند، به حساب نمی‌آمد.

  • دوران مدرن:

پروفسور زوم به طرز اسرارآمیزی توسط جف جانز جان دوباره‌ای گرفت و باری دیگر به دنیای کتاب‌های کمیک بازگشت. خیلی زود و در خط داستانی تاریک‌ترین شب عنوان شد که او به عنوان یک بلک لنترن احیا شده است. این شخصیت بعد از مدتی به عنوان یکی از لنترن‌های سفید انتخاب شد. پروفسور زوم همچنین یکی از افرادی به حساب می‌آید که مسئول به وجود آمدن خط داستانی فلش پوینت است.

eobard thawn - reverse flash - professor zoom

  • قسمت ۲۷۵ ولوم ۱ سری کتاب کمیک The Flash:

در این خط داستانی، ایوبارد ثاون سفرهای خود را در بعد زمان به گذشته آغاز کرد. او قصد داشت تا به این طریق به مبارزه با فلش برود و از او انتقام بگیرد. او همچنین در تلاش بود تا از دانشی که درباره «تاریخ» داشت به نفع خودش استفاده کند و در مبارزه‌ها برتری به‌دست بیاورد. زوم همچنین بارها و بارها تلاش کرد که به سراغ «آیریس وست» بروس و با استفاده از او، به بری آلن ضربه‌هایی را وارد کند و او را مورد حمله قرار دهد. در نهایت، زمانی که زوم در یک میهمانی به سراغ آیریس رفت و با استفاده از تکان دادن سریع، دست‌های خود را به سرِ او وارد کرد و او را کشت، به نظر می‌رسید که توانسته همان انتقام رضایت بخش خود را از بری آلن بگیرد.

  • قسمت ۳۲۱ تا ۳۲۵ ولوم ۱ سری کتاب کمیک The Flash:

بعد از اتفاقاتی که در خط داستانی قبلی رخ داد، مدت خیلی زیادی طول کشید که بری آلن بتواند با مرگ آیریس کنار بیاید و زندگی خود را جمع و جور کند؛ هر چند که نتوانست زندگی‌اش را درست همانند قبل کند. مدت کمی بعد از این جریان، او دوباره توانست عشق جدیدی را در زندگی‌اش پیدا کند و زوم هم خیلی زود، دوباره ظاهر شد. زوم بعد از اینکه دوباره در زندگی بری ظاهر شد، او را در روز دومین عروسی‌اش تهدید کرد که نامزد جدید او را هم به قتل می‌رساند. آلن که دیگر از رخ دادن دوباره‌ی این اتفاق می‌ترسید، بارها و بارها به طور غریزی تلاش می‌کرد که دشمن بزرگ خود را شکست دهد تا دوباره بتواند کنترل زندگی‌اش را باری دیگر در دست بگیرد. بری در نهایت و در آخرین مبارزه‌ی خود توانست گردن ثاون را بشکند.

در طی جریان محاکمه‌ی بری آلن، پروفسور زوم باری دیگر ظاهر شد، هرج و مرج بزرگی به راه انداخت و در همین حین هم فلش را به قتل رساند.

  • قسمت ۷۴ تا ۷۹ ولوم ۲ سری کتاب کمیک The Flash: بازگشت بری آلن:

زمانی که ایوبارد ثاون متوجه شد که حقیقت چیز دیگری است، به‌شدت عصبانی شد. او کم کم در حال رسیدن به این باور بود که خودش در واقع همان بری آلن است. به همین دلیل، او در بعد از ظهر روز کریسمس، همانند بری آلن لباس پوشید و به مقابل خانه‌ی «والی وست» رفت. به مدت چندین ماه، او و والی از خیابان‌های شهر کی استون سیتی محافظت کردند. به نظر می‌رسید که همه چیز طبق روال است و خیلی عالی و بی‌نقص پیش می‌رفت. با این حال، این جریان که روند خیلی خوبی هم داشت، خیلی زود پایان یافت و ایوبارد باری دیگر دیوانه و روانی شد. حال پیش از اینکه اتفاقات بدتری رخ دهد، در طی مبارزه‌ای با شخصیتی به نام «کمباین»، او شروع به رجز خوانی و لاف زدن کرد. او در طی این مبارزه اعلام کرد که خودش بری آلن را کشته است. این موضوع تا حد زیادی ایوبارد را عصبانی کرد به همین دلیل به سمت او رفت و او را به طرز وحشیانه‌ای کتک زد. بعد از پایان این مبارزه هم اعلام کرد «من فلش هستم». همین موضوع باعث شد تا والی متوجه شود که چیزی اشتباه است و همه چیز آنطور که به نظر می‌آید درست نیست. او همچنین متوجه شد، این فردی که ادعا می‌کند بری آلن است، واقع بری آلن واقعی نیست.

 

زمانی که والی تلاش کرد تا با بری‌ای که ادعا می‌کرد همان بری واقعی که نسبت فامیلی بسیار نزدیکی با هم داشتند، روبه‌رو شود، ایوبارد به‌شدت عصبانی شد و والی را درون تله‌ای پرتاب و بعد از آن هم او را درون همان تله رها کرد تا بمیرد. ایوبارد به طور کامل دیوانه شد. به همین دلیل مبارزه‌ی خود را با والی وست، «جی گریک»، «مکس مرکوری» و «جانی کوئیک» آغاز کرد. هیچکس خبر نداشت که در واقع چه اتفاقی در حال رخ دادن است. آنها تا حد زیادی تلاش کردند تا ایوبارد را آرام کنند زیرا آنها تصور می‌کردند که او در واقع همان بری آلن اصلی است اما ایوبارد همچنان به سمت آنها حمله می‌کرد و از مبارزه دست نمی‌کشید. جالب است بدانید، از آنجایی که افراد مقابل ایوبارد، اصلا متوجه اصل ماجرا نشده بودند، حتی یک مشت هم به سمت بری قلابی رها نکردند. آنها جرئت و دلِ آن را نداشتند تا به کسی که تا حد زیادی او را دوست دارند، آسیب وارد کنند. والی اصلا باور نمی‌کرد که چه اتفاقی در حال رخ دادن است. او با دیدن این جریانات به‌شدت ناراحت شد و مدام به خودش می‌گفت که هیچوقت دیگر تبدیل به فلش نخواهد شد. روز بعد، والی در حالم قدم زدن درون کوچه‌ای بود. همان موقع، او بیوگرافی زندگی بری آلن را پیدا کرد. او می‌دانست که این فرد جدید (ایوبارد)، بری واقعی نیست و نام اصلی او ایوبارد ثاون است. به همین دلیل، او خیلی زود لباس فلش خود را بر تن کرد به سمت هر کسی که می‌شناخت دوید تا بتواند واقعیت را هرچه زودتر به آنها بگوید.

در خط داستانی تولد دوباره ریورس فلش، ایوبارد هم اعضای خانواده‌اش و همچنین معلم خود را به قتل رساند

مدتی بعد، والی و ثاون در موزه فلش یکدیگر را ملاقات کردند. ایوبارد برای این ملاقات لباس خود را تغییر داد و لباش نسخه‌ی آینده خود یعنی همان پروفسور زوم را که رنگی زرد داشت، بر تن کرد. آنها مبارزه‌ی خود را آغاز کردند و والی مدام از ایوبارد کتک می‌خورد. به نظر می‌رسید که ایوبارد تا حد زیادی برای والی سریع است. با این حال، والی می‌دانست که باید چه کاری انجام دهد. او مدام خود را عقب می‌کشید. والی از این می‌ترسید تا تبدیل به چیزی شود که بری یک بار به آن تبدیل شده بود؛ آن هم چیزی نبود جز فلش. بعد از اینکه او باری دیگر اعتماد به نفس و قدرت خود را به‌دست آورد، دیگر خود را عقب نمی‌کشید و حالا این والی بود که ضربه‌ها و کتک‌های خود را به سمت ایوبارد حواله می‌کرد. بعد از این کار، والی با انجام حقه‌ای، ایوبارد را فریب داد تا به روی تردمیل زمانی برود و به همان خط زمانی اصلی خود بازگردد. زمانی که ایوبارد به خانه‌ی خود بازگشت، هیچ خاطراتی از سفر عجیب و غریب خود نداشت و اصلا هیچ چیزی از مبارزه خود با والی را به یاد نمی‌آورد. تنها چیزی که از این جریانات هنوز در او وجود داشت، نفرت بسیار عمیق و عجیبی بود که او نسبت به بری آلن احساس می‌کرد.

  • فلش: تولد دوباره:

در طی خط داستانی The Flash: Rebirth، پروفسور زوم باری دیگر درون اسپید فورس حضور یافت. ظاهرا، او یکی از افرادی به حساب می‌آمد که مسبب بازگشت بری آلن است. او همچنین یکی از دلایلی است که باعث شده بری تبدیل به بلک فلش بشود. متاسفانه او این توانایی غم انگیز را به‌دست آورده بود تا هر وقت با هر اسپیدستری تماس برقرار کرد، آنها را می‌کشت. بعد از اینکه بری، در طی جریانی «ساویتار» را تبخیر کرد و کشت، متوجه شد که چنین توانایی غم انگیزی را پیدا کرده است. بری که تا حد زیادی از این توانایی خود می‌ترسید که ناخواسته جی، والی یا بارت را تنها با یک تماس بکشد، تصمیم گرفت که اسپید فورس بازگردد. زمانی که او به درون اسپید فورس رفت، لباس مشکی سوخت. زمانی که او باری دیگر بازگشت، ایوبارد ثاون به سراغ او رفت و برای او توضیح داد که بری با انرژی منفی اسپید فورس ثاون آلوده شده است. همین موضوع باعث شده بود که بری ناخواسته و تنها با یک تماس، اسپیدسترها را بکشد. البته لازم به ذکر است که بری با رفتنش به اسپید فورس، این توانایی را از بین برده بود زیرا در آنجا او آنقدر انرژی‌های مثبت دریافت کرد که تمامی این انرژی‌های منفی از بین رفته بودند.

Eobard Thawne - Reverse Flash - Professor Zoom

بعد از این جریانات، بری در رابطه با بازگشت ثاون سوالاتی را مطرح کرد. این شخصیت شرور به لطف یکی از «دوستان خوب» بری، متوجه شده بود که او خیلی زود احیا می‌شود و دوباره به زندگی بازمی‌گردد. زمانی که ثاون پر قدرت مشغول کتک زدن بری و مکس بود، اعلام کرد میدان انرژی قرمز رنگی که هر سه نفر آنها در آن قرار دارند، «یک اسپید فورس منفی» است؛ میدانی که توسط انرژی جنبشی ریورس فلش به وجود آمده بود. میدان انرژی منفی‌ایِ ثاون، درست همانند یک غده سرطانی، کم کم در حال مسموم و آلوده کردن اسپید فورس معمولی بود. درست در همین لحظه، ثاون در رابطه با نقشه‌ی خود و همچنین عمقی که برنامه‌هایش داشت، صحبت کرد. بعد از اینکه بری برای مدت کوتاهی بازگشت تا در خط داستانی بحران بینهایت و در مبارزه با «سوپر بوی-پرایم»، به «کید فلش» کمک کند، ثاون توانایی این را داشت که پالس خاصی را به سمت اسپید فورس ارسال کند. او قصد داشت تا به این طریق، کم کم چیزی را که از خود آگاهی بری باقی مانده، از بین ببرد. همین موضوع باعث شد تا قهرمان داستان‌های ما، باری دیگر در خط داستانی بحران نهایی حضور یابد.

ایوبارد ثاون می‌تواند از خود نسخه‌های دقیقا یکسان ایجاد کند. او همچنین توانایی این را دارد که چشم‌های خود را به رنگ قرمز تغییر دهد

پس از این اتفاقات، ثاون خود را به «یک نوع جدیدی از اسپیدستر» تبدیل کرد (نشان داد که خودش، همان قاتل مرموزی است که از ابتدای داستان تا به آن لحظه حضور داشت) و نیروی سرعت منفی خود را ایجاد کرد تا بری و تمام اسپیدسترهایی که فعالیت‌های قهرمانانه انجام می‌دادند، به این نیروی سرعت آلوده شوند. پیش از اینکه بری بتواند بیشتر از آنچه مبارزه کرده بود، مبارزه کند، ثاون از نگاه‌ها محو شد.

سپس ثاون تلاش کرد تا به هر طریقی که می‌تواند، مشکلات مختلفی را در زندگی خانواده فلش به وجود بیاورد. او به خانواده‌ی والی حمله کرد و بیشتر از هر کسی روی «ایری» و «جی» تمرکز داشت. او توضیح داد که قدرت‌های نامنظم و متغیر آنها به خاطر این است که ارتباط آنها با اسپید فورس «به خورده و درهم و برهم» است. زمانی که ثاون در تلاش بود تا این دو قلوها را به قتل برساند، تلاش‌های او توسط والی و همچنین جی گریک با شکست روبه‌رو شد. همین اتفاق باعث شد تا ایری در طی تلاش برای نجات جان برادرش، ارتباط خود با نیروی سرت را رها کند؛ هر چند که او به طور اتفاقی در طی این جریان توانست دسترسی کامل را به نیروی سرعت به‌دست بیاورد. بعد از این اتفاق، او تبدیل به «ایمپالس» جدید شد.

ثاون تصمیم گرفت که در بعد زمان به گذشته بازگردد و آیریس را به قتل برساند. در نتیجه او با انجام این کار باعث می‌شد که بری بیشترین حد از ناراحتی، درد و عذاب را به خاطر این اتفاق متحمل شود. ثاون نتوانست بری را به قتل برساند زیرا این اتفاق باعث می‌شد تا نیروی سرعت منفی خودش لغو شود و از بین برود. در طی همین جریانات، ثاون به بری گفت که ذهنش را به گذشته ببرد و تمام اتفاقات منفی و ناراحت کننده‌ای را که در زندگی برایش رخ داده، به یاد بیاورد و تا حدودی ثاون به او نشان داد که تمامی آنها توسط خودِ ایوبارد اتفاق افتاده بود. زمانی که بری تمام این قطعه‌های به‌دست آمده را به یاد آورد و آنها را در کنار هم قرار داد، متوجه شد که این ثاون بود که مادرش را به قتل رساند و پدرش کاملا در این جریان بیگناه بود؛ اتفاقی که ثاون با افتخار آن را اعتراف می‌کرد.

Eobard Thawne - Reverse Flash - Professor Zoom

بعد از اینکه ثاون کاملا بری را از لحاظ روحی نابود کرده بود، تمام سرعت و نیرویی را که در ذاتش وجود داشت، به کار گرفت و با سرعت بسیار زیادی به سمت آیریس رفت تا او را به قتل برساند. طولی نکشید که ثاون توانست آیریس را پیدا کند؛ آن هم درست زمانی که آیریس قصد داشت برای اولین بار با بری ملاقات کند و آنها برای اولین بار با یکدیگر به قرار می‌رفتند. ثاون با انجام این کار قصد داشت تا تمام چیزهایی را که برای بری باقی مانده، کاملا نابود کند. زمانی که بری و والی متوجه این اتفاق وحشتناک شدند، تصمیم گرفتند که در بعد زمان به گذشته بروند و ثاون را متوقف کنند؛ آن هم درست زمانی که او، ضربه کشنده‌ی خود را به سمت آیریس وارد کند. زمانی که بری و والی به گذشته وارد شدند تا ثاون را از کشتن آیریس متوقف کنند، انگیزه‌ای برای به وجود آمدن دسته‌ای از رعد و برق‌ها شدند؛ رعد و برق‌هایی که با قفسه مواد شیمیایی برخورد کرد. همین موضوع باعث شد تا بری و والی تبدیل به رعد و برقی شوند که این قدرت‌های خاص را به بری اعطا کرد و اسپید فورس را به وجود آورد.

کاری بعدی که بری و والی انجام دادند این بود که ثاون را به سمت زمان حال هول دادند و او را در یک اتاق فرکانس ارتعاشی زندانی کردند تا او نتواند جایی برود یا فرار کند. این اتاق در اصل برای این طراحی شده بود که بری را، آن هم در زمانی که فکر می‌کرد بلک فلش است، نگه دارد. این اتاق باعث شده بود تا ارتباط ثاون با نیروی سرعت منفی، قطع شود.

  • تاریک‌ترین شب:

در طی خط داستانی Blackest Night، دو نفر به نام‌های «اوون هارکنس» و «تار پیت» به گورستان مخفی Black Lantern Rogues شک کردند. یک حلقه مشکی بدن مرده‌ی ایوبارد ثاون را پیدا کرده بود. ثاون به دنبال بری می‌گشت و تا حد زیادی به این موضوع امید داشت تا بتواند یک انتقام احساسی از او بگیرد. با این حال، این نسخه از ثاون، هیچ اطلاعاتی در رابطه با اتفاقاتی که در خط داستانی Flash: Rebirth رخ داده بود، نداشت. جسد ایوبارد ثاون که گردنش شکسته شده بود، باری دیگر به عنوان یکی از اعضای ارتش بلک لنترن‌ها به زندگی بازگشته بود و حرکت می‌کرد. این حلقه‌ی سیاه، خاطرات جسد را در خود بارگذاری کرد. همین موضوع باعث شده بود تا او اصلا هیچ اطلاعاتی در رابطه با مرگ بری و همچنین جریانات احیای او اطلاعی نداشته باشد. در همان زمان، بری هم متوجه شد که ثاون هیچ اطلاعات و دانشی در رابطه با احیای دوباره ندارد؛ ثاون این را در حالی گفته بود که با بری در نیروی سرعت منفی قرار داشت. با این حال، نسخه بلک لنترن ثاون و همچنین نسخه‌ی زنده (در حال حاضر در آیرون هایتز زندانی است) و احیا شده‌ی خودش، هنوز با یکدیگر در ارتباط بودند. او خودش را به عنوان بلک فلش جدید معرفی می‌کرد. او به سمت بری حمله‌ور شد اما بری توانست در مقابل حمله‌ی او، جای خالی بدهد و جان خود را نجات دهد. زمانی که اعضای Black Lantern Rogues به زندان آیرون هایتز حمله کردند، نسخه‌ی زنده‌ی ثاون با آنها برخورد کرد. در همان زمان حلقه‌های بلک لنترن‌ها به طرز عجیب و مرموزی خراب شده بود، درست کار نمی‌کرد و علامت‌های عجیبی را نشان می‌داد. زمانی که جسد ثاون جلوتر رفت و با نسخه‌ی زنده‌ی خود روبه‌رو شد، از حرکت ایستاد و همانجا توسط «نارنجک سرد» کاپیتان کلد، یخ زد. زمانی که این اتفاق رخ داد، بری به این نتیجه رسید که نسخه بلک لنترنی ثاون، درست همانی است که در آیرون هایتز زندانی است با این تفاوت که خط زمانی آنها متفاوت است و در نقطه متفاوتی از خط زمانی خود قرار دارند.

Eobard Thawne - Reverse Flash - Professor Zoom

بعد از این جریانات، قضیه احیای پروفسور زوم کاملا واضح و روشن شد. او هم یکی از همان ۱۲ قهرمان و شروری بود که توسط یک حلقه وایت لنترن احیا شد و دوباره به زندگی بازگشت. ثاون بعد از اینکه دوباره به زندگی بازگشت، اعلام کرد که قصد دارد به خانه‌اش بازگردد. فلش تقریبا به جایی رسیده بود که می‌توانست او را دستگیر کند اما همان موقع «دیگر هارکنس» ظاهر شد، حواس فلش را پرت کرد و این فرصت را در اختیار ثاون قرار داد تا او بتواند از آنجا فرار کند. همین اتفاقات باعث شد تا آغازی برای اتفاقات و جریانات خط داستانی The Flash: Rebirth باشد. اخیرا، ثاون توسط هارکنس از زندان آیرون هایتز آزاد شده است. او قصد داشت بدانید که ثاون، بعد از اینکه احیا شده بود، چه چیزهایی را در رویاها و الهام‌های خود دیده بود. ثاون هیچ پاسخی به او نداد. ثاون تنها به این موضوع اشاره کرد که آزاد کردنش باعث می‌شود که آثار منفی‌ای در آینده‌ی هارکنس داشته باشد. ثاون بعد از گفتن این موضوع، ناپدید شد و به سمت آینده رفت.

  • جاده‌ای به سوی فلش پوینت:

ریورس فلش توانایی این را دارد تا خارج از بعد زمان هم وجود داشته باشد و حتی می‌تواند این بعد را دستکاری هم کند. او می‌تواند افراد مختلف را از خط زمانی و همچنین آثار آنها را پاک کند بدون اینکه عواقبی برای آن وجود داشته باشد

در این خط داستانی، پروفسور زوم باری دیگر ظاهر شد و خود را به شکل پسر جوانی نشان داد که نیروهای پلیس به اشتباه باور کرده بودند که او، شاهد فعالیت‌های یک قاتل مرموز و عجیب و غریب بوده است. او در این خط داستانی توانایی این را داشت که خود را به هر سنی در بیاورد. او نیروی زندگی را از کودکانی مانند «Elongated Kid» می‌دزدید. این کار به او کمک می‌کرد تا بتواند سن خود را تغییر دهد و هویت خود را از بری آلن پنهان کند تا به این وسیله بتواند نقشه‌های خود را پیش ببرد. بعد از گذشت مدتی، پروفسور زوم بالاخره هویت خود را برای «پتی اسپیوت»، دستیار و همکار بری آلن، آشکار کرد و به او گفت که مرگ او تغییراتی را در خط زمانی فعلی ایجاد خواهد کرد. خوشبختانه، بری توانست «هات پرسوت»، نسخه‌ی واقعیت جایگزین خود، را قانع کند که بارت آلن، کودکی نیست که Elongated Kid را به قتل رسانده و اتفاقات عجیب و غریب را به وجود آورده است. در عرض چند ثانیه، بری به یاد آورد که پلیس پسر جوانی را آورده بود که ادعا می‌کرد، شاهد این قتل بوده است.

این دو اسپیدستر تمام تلاش خود را کردند تا در عرض چند ثانیه خود را به ثاون برسانند و از کشته شدن پتی توسط او، جلوگیری کنند اما زمانی که ثاون متوجه شد که پرسوت یک نسخه دیگر از بری آلن است، بلافاصله نیروی زندگی را از بدن او بیرون کشید. ثاون بعد از انجام این کار، هات پرسوت را تبدیل به تپه‌ای از گرد و خاک کرد و با افتخار توضیح داد که چگونه هدف خاصی را که موجودیت وایت لنترن به او داده بود، به طور کامل و موفقیت آمیز انجام داده است. ثاون به سرعت از آنجا فرار کرد و به لطف اسپید فورس توانست خود را به شکل یک مرد پیر درون جمعیت درآورد. بری به شکست خودش اعتراف کرد و متوجه شد که ثاون به خاطر دسترسی بیشتر به اسپید فورس توانسته به توانایی‌های مخفی و خاص جدیدی دست پیدا کند. بعد از این جریانات، بری به ملاقات قبر مادرش رفت؛ کسی که به دست ثاون کشته شده بود. ثاون هم همچنان بری را تماشا می‌کرد که چطور به خاطر اتفاقات بدی که در زندگی‌اش رخ داده، در حال زجر کشیدن است. او می‌دانست که چیزهای خیلی زیادی قرار است برای همه افراد تغییر کند. در همین لحظه، یک رعد و برق بسیار بزرگ در وسط قبرستان ایجاد شد. همین موضوع باعث شد تا آغازی برای خط داستانی فلش پوینت و همچنین اتفاقات بعد از آن باشد.

Eobard Thawne - Reverse Flash - Professor Zoom

  • فلش پوینت:

در طی جریانات فلش پوینت که در سال ۲۰۱۱ منتشر شد، یک دگرگونی خاصی در تاریخ ایجاد و یک خط زمانی جدید در آن به وجود آمد. در این خط داستانی، فلش خود را در یک واقعیت جدید پیدا کرد و همان جا برای او این موضوع کاملا واضح و روشن شد که ایوبارد ثاون یکی از افرادی به حساب می‌آید که مسئول به وجود آمدن این واقعیت جدید است. در این خط داستانی، بری قصد داشت تا با استفاده از حلقه‌ی مخصوص خودش، لباس قرمز رنگ فلش را در بیاورد اما متوجه شد که به جای لباس اصلی خودش، لباس زرد رنگ ثاون در آن قرار دارد. مدت‌ها بعد، در طی مبارزه‌ی نیروی مقاومت در برابر واندر وومن و همچنین آکوامن، یک نیروی مخرب بسیار بزرگ در میان آنها ظاهر شدند به طوری که پروفسور زوم در مقابل بری آلن ظاهر شد و قرار گرفت. ثاون خیلی زود «توماس وین» را اعزام کرد و مبارزه‌ای بین این دو رقیب قدیمی آغاز شد.

ایوبارد ثاون فرد فوق‌العاده باهوشی به حساب می‌آید. او می‌تواند تمام اعضای لیگ عدالت را شکست دهد اما اصلا نمی‌تواند بزرگترین دشمن خود را به قتل برساند

ثاون تا حد زیادی بری را مورد ضرب و شتم قرار داد و در همین حین هم توضیح می‌داد که او دیگر در اختیار کامل اسپید فورس منفی قرار دارد و از واقعیت حذف شده است. توماس وین هم که از سمت دیگر روزنه‌ای پیدا کرده بود، از شمشیر یکی از آمازونی‌ها استفاده و آن را درون قلب ایوبارد ثاون فرو کرد. در همین خط داستانی، ثاون نشان داد که خط زمانی فلش پوینت، زمانی که بری در بعد زمان به گذشته رفت تا از کشته شدن مادرش «نورا» توسط ریورس فلش جلوگیری کند، به وجود آمده بود. بعد از اینکه ثاون توسط نسخه‌ی این واقعیت بتمن و یکی از شمشیرهای آمازونی‌ها کشته شد، فلش تصمیم گرفت که در بعد زمان به گذشته سفر کند و مقابل نسخه‌ی جوان‌تر خودش بایستد تا این نسخه‌ی جوانتر تغییراتی را در تاریخ ایجاد نکند. با این حال، به جای فلش پوینت و به خاطر دستکاری‌های پاندورا، خط زمانی جدید که سومین خط زمانی به حساب می‌آمد، ایجاد شد؛ خط زمانی جدیدی که مجموعه جدید کتاب‌های کمیک کمپانی دی سی کامیکس به وجود آمد و در سال ۲۰۱۱ انتشار خود را آغاز کرد.

  • The New 52:

در ریبوت جدید کمپانی دی سی کامیکس که The New 52 نام داشت، داستان گذشته و خواستگاه ایوبارد دستخوش تغییرات و دوباره نوشته شد. او به عنوان یکی از ساکنان شهر سنترال سیتی که مربوط به قرن ۲۵ بود و وسواس زیادی به فلش داشت، به تصویر کشیده شده بود. در دوران بچگی، ایوبارد شاهد این بود که پدرش به قتل رسید و مادرش بلافاصله به خاطر این اتفاق دستگیر شد. یک روز، رعد و برقی به او اصابت کرد. این رعد و برق، توانایی کنترل جریان و روند زمانی در اختیارش قرار داد. علاوه بر این، ایوبارد می‌توانست با سرعت بسیار بالایی نسبت به انسان‌های معمولی، حرکت کند. او اینگونه باور داشت، حالا که فلش نیست، او توسط خودِ اسپید فورس «انتخاب» شده تا جایگزینی برای فلش باشد. به همین دلیل ایوبارد لباسی را که شباهت بسیار زیادی به لباس این قهرمان داشت، بر تن کرد و فعالیت‌های خود را در جهت ترساندن مردم Gem Cities (سنترال سیتی و کیستون سیتی)، آن هم با نام «زوم» آغاز کرد. او قصد داشت تا مردم را به جایی برساند که او را به عنوان یک پادشاه بپذیرند. با این حال، زمانی که او متوجه شد که مردم با نام فلش شورشی را علیه او به راه انداختند، تا حد بسیار زیادی عصبانی و خشمگین شد. ایوبارد زمانی که می‌دید فلش تا به این اندازه توسط مردم ستایش می‌شود و افراد خیلی زیادی او را دوست دارند، به فلش حسودی می‌کرد و به‌شدت عصبانی می‌شد. با اینکه قدرت‌های ایوبارد و فلش یکسان بودند اما او نتوانست تا به آن اندازه خود را در دل مردم جا کند. او از نوشته‌های «ریپ هانتر» مبنی بر سفر به گذشته در بعد زمان استفاده کرد و به گذشته رفت.

Eobard Thawne - Reverse Flash - Professor Zoom

بعد از اینکه ایوبارد به گذشته رفت، با «دکتر هنری آلن» که پدر بری آلن محسوب می‌شد، ملاقات کرد و پولی را به عنوان کمک هزینه، به تحقیقات و آزمایشگاه دکتر آلن اعطا کرد. اما از آنجایی که هنری، ایوبارد را نمی‌شناخت و هدف او را نمی‌دانست، کمک‌های او را نپذیرفت. به همین دلیل زوم بلافاصله به سراغ نورا رفت و او را به قتل رساند تا بری تا حد زیادی رنج بکشد و به هر دوی آنها یک «شروع مساوی» را داد. او، هنری را مجبور کرد که با عواقب کارش روبه‌رو شود و همچنین خطرات زندگی بری را هم بر دوش بکشد. زوم برای چندین سال آرام بود و کسی از او خبر نداشت اما درست بعد از شکست «ویلیام سلکرک» باری دیگر ظاهر شد و دستیار یا معاون، به اعضای گروه او پیوست. بعد از این اتفاق، زوم و همکارانش به داخل شهر رفتند و هرج و مرج بزرگی را به راه انداختند و فلش را مقصر تمام این اتفاقات دانستند. زوم به‌شدت در تلاش بود که میراث دشمن بزرگ خود را از بین ببرد و نسبت به این موضوع وسواس پیدا کرده بود. از یک طرف، در طی این هرج و مرج، تعدادی از زندانیان از زندان فرار کرده بودند و همین موضوع باعث شد تا حواس فلش نسبت به ایوبارد پرت شود و جای دیگری برود تا در طرف دیگر، ایوبارد بتواند هنری را بدزدد.

پروفسور زوم علاوه بر اینکه می‌تواند سن و شکل خود را تغییر دهد، توانایی این را دارد که تشعشع نورانیِ دفاعی اسپیدسترها را از بین ببرد

او قصد داشت تا هنری را مجبور کند که برای او یک دستکش قدرتمند، برای دزدیدن قدرت‌ها بسازد. اما زمانی که نزدیک‌ترین متحد او یعنی «مگالی»، کسی که برای قرن‌ها، به واسطه‌ی قدرت‌ها ایوبارد را زنده نگه داشته بود، حقیقت واقعی را در رابطه با او متوجه شد، ایوبارد از آن دستکش استفاده کرد و توانایی‌های مگالی را دزدید؛ توانایی‌ها و قدرت‌هایی که می‌توانست روی سن و روند پیش‌روی آن تاثیر بگذارد. همین موضوع باعث شد تا هویت واقعی او برای بقیه اعضای تیمش و همچنین همکارانش فاش شود. زمانی که این اتفاق رخ داد، همکاران ایوبارد تصمیم گرفتند که به تیم فلش بپیوندند و برای نابود کردن این دستگاه ترسناک به او کمک کنند.

زوم برنامه‌هایی برای خود داشت و امیدوار بود که در پایان آنها بتواند تبدیل به یک خدا شود اما در این کار با شکست روبه‌رو شد. بعد از آن دوباره به سراغ هنری رفت و او را به خانه آلن برد؛ در حالی که هر دوی آنها توسط بری تحت تعقیب بودند. در آنجا، ایوبارد داستان گذشته و زندگی خود را برای بری آشکار کرد. این دو شخصیت با هم وارد یک مبارزه شدند و ایوبارد کم کم به جایی رسیده بود که می‌توانست فلش را به قتل برساند اما درست در همان لحظه، بری متوجه شد که قدرت‌های ایوبارد به چه صورت کار می‌کنند و تلاش کرد در این مبارزه برتری خود را به‌دست بیاورد و در نهایت توانست ایوبارد را شکست دهد. بری بعد از اینکه در رابطه با قتل ایوبارد با هنری صحبت کرد، به دستان او دستبند زد و باری دیگر او را به عنوان یک زندانی به زندان آیرون هایتز برد.

  • DC Rebirth:

در خط داستانی مجموعه جدید DC Rebirth، ایوبارد اولین بار در الهامات اسپید فورس بری ظاهر شد؛ درست همانند همان زمانی که بری یک بار گردن ایوبارد را در خط داستانی پیش از بحران شکست، اینجا هم درست همین کار را با ایوبارد کرد. بعد از این اتفاق، ایوبارد باری دیگر در یک الهام دیگر ظاهر شد و در رابطه با اتفاقات آینده به بری اخطار داد و او را سرزنش و اذیت کرد. یک اسپیدستر به نام «گاد اسپید» که یک قاتل سریالی به حساب می‌آمد، تلاش کرد که ایوبارد و تمام زندانیانی را که در آیرون هایتز بودند، به قتل برساند. او در تلاش بود تا با این کار توجه فلش را به خود جلب کند و او را به سمت خود بکشاند. بعد از اینکه موجی از انرژی با ایوبارد برخورد کرد، او تبدیل به نسخه‌ی پیش از خط داستانی New 52 خود شد. زمانی که او به این نسخه تبدیل شد، این موضوع را به یاد آورد که در آن زمان توسط بتمن (توماس وین) در خط داستانی فلش پوینت کشته شده بود. به همین دلیل ایوبارد به‌شدت به دنبال این بود که درسی را به پسر شوالیه تاریکی آموزش دهد. او در بت کیو به بروس وین حمله کرد و به عنوان تلافی و مجازات، نامه توماس را نابود کرد. ثاون به طرز وحشیانه‌ای بروس را کتک زد و از لحاظ زبانی هم او را مورد تمسخر قرار داد. بعد از این کار، ایوبارد «دکمه» را برداشت و به نقطه‌ی نامشخصی تله پورت کرد. سپس ثاون باری دیگر به بت کیو تله پورت کرد.

Eobard Thawne - Reverse Flash - Professor Zoom

او توسط یک موجود مرموز و اسرار آمیز، در یک سری تشعشعات خاصی غرق شده بود. همانطور که ثاون در حال نابودی بود، گفت: «خدا... من خدا را... دیدم». بتمن و فلش خیلی زود به سراغ ثاون که در اختیار دکمه بود، رفتند و خیلی زود، به نظر می‌رسید که ثاون مرده است. همانطور که او سرنخ‌های مختلفی را دنبال می‌کرد تا به آن موجود برسد، به این موضوع فکر کرد که ممکن است او به گذشته رفته باشد و بعد از اینکه نورا را به قتل رسانده، یک دشمن جدید برای خودش ایجاد و بعد از آن، به بت کیو تله پورت کرده باشد. جسد ایوبارد خیلی زود به آزمایشگاه‌های استار لبز برده شد تا آزمایش‌های بیشتری روی آن انجام شود. با این حال، در طی این آزمایش‌ها مشخص شد که او به خاطر ارتباطی که با اسپید فورس منفی دارد، توانسته از مرگ حتمی خود نجات پیدا کند؛ انرژی‌ای که ارتباط با اسپید فورس منفی به او داده، باعث شده او که توانایی بازسازی دوباره و همچنین فاکتور بهبود او، سرعت بسیار بیشتری داشته باشد.

ریورس فلش از فلش اصلی سریع‌تر است. او همچنین توانایی این را دارد که افراد مختلف را در واقعیت‌های جایگزین متفاوت، حس کند

طولی نکشید که ایوبارد به سراغ «والاس وست» رفت، او را به طرز وحشیانه‌ای کتک زد و بعد از آن، آیریس را به زمان آینده برد. این در حالی بود که بری در تمام این مدت، آنها را تعقیب می‌کرد. ایوبارد، آینده‌ی این زوج را نشان داد و تا حد زیادی تلاش کرد تا بری را در اسپید فورس منفی زندانی کند. با این حال، این تلاش‌ها نتیجه‌ی معکوس داد و باعث شد که بری، قدرت اسپید فورس منفی را به خود جذب کند و بعد از آن، بری، ثاون را از داشتن قدرت‌هایش منع کرد. بری به این موضوع اشاره کرد که رقابت بین آنها به پایان رسیده است و همه چیز باید همینجا به اتمام برسد. اما ایوبارد قول داد که به هر طریقی که شده، او قدرت‌های خود را دوباره به‌دست می‌آورد و باز هم به گذشته باز می‌گردد و تا جایی که می‌تواند بری را مورد اذیت و آزار و شکنجه قرار می‌دهد اما طولی نکشید که او ظاهرا توسط آیریس کشته شد. بعد از گذشت مدتی، ایوبارد باری دیگر بازگشت (احتمالا او به خاطر به‌دست آوردن دوباره‌ی ارتباط خود با اسپید فورس منفی توانست احیا شود و به زندگی بازگردد). او این بار نقش یکی از اعضای تیم جامعه مخفی ابرشرورها را ایفا می‌کرد که «دث استروک» هم دزدید.

eobard thawn - reverse flash - professor zoom

  • سرعت فوق‌العاده ابرانسانی:

ایوبارد سرعت فوق‌العاده زیادی را به‌دست آورده که در این زمینه، حتی شخصیت‌هایی مانند سوپرمن هم نمی‌توانند با او رقابت کنند و مسابقه دهند.

  • اسپید فورس منفی:

درست به همان طریقی که اسپید فورس معمولی خود را ایجاد کرده بود، ایوبارد هم اسپید فورس اختصاصی خود را ایجاد کرده است. با تکرار همان حادثه‌ای که قدرت‌های ابرانسانی را به او اعطا کرد، پروفسور زوم هم توانایی این را داشت که از طریق انرژی جنبشی، اسپید فورس منفی خود را ایجاد کند. ایوبارد می‌تواند درست همانند اسپیدسترهای معمولی که وارد اسپید فورس می‌شوند، وارد شود و همانند آنها، از انرژی بسیار زیاد اسپید فورس منفی استفاده کند. با استفاده از همین انرژی، ایوبارد می‌تواند ظاهرهای مختلفی مانند «هانتر زولومون» یا همان زوم امروزی را به خود بگیرد. او همچنین می‌تواند در بعد زمان سفر کند و آن را تغییر دهد (شاهکاری که اسپیدسترهای خیلی زیادی نتوانستند به آن دست پیدا کنند).

  • ارتعاش:

ثاون می‌تواند تمام بخش‌های بدن خود را حتی در سطح مولکولی هم کنترل کند. این توانایی به او اجازه می‌دهد که او بتواند بدن خود را مرتعش کند و به واسطه‌ی همین ارتعاش، خود را از میان اجسام عبور دهد. حال، زمانی که او در این حالت وجود دارد و تقریبا هیچ چیز حالت عادی خود را ندارد، می‌تواند نفس بکشد اما جالب است بدانید که در مقابل ویروس‌هایی که توسط هوا جابه‌جا می‌شوند، ایمن است. او همچنین می‌تواند با سرعت بسیار زیادی در خود ارتعاش ایجاد کند به حدی که چشم انسان قادر به دیدن او نیست. او حتی در این وضعیت هم همان سطح بینایی قبلی را دارد و می‌تواند همانند همیشه، همه چیز را ببیند.

  • طوفان انسانی:

این موضوع با همان سرعت بسیار بالا و ابرانسانی‌اش ارتباط دارد. ثاون توانایی این را دارد که روی خط دایره‌واری با سرعت بالایی بدود و یک طوفان یا گرداب به وجود بیاورد. این گرداب می‌تواند برای اهداف بسیار زیادی مانند کشیدن هوا از درون این دایره به منظور کشتن دشمن، شناور کردن هر آنچه که درون دایره قرار دارد، فرستادن فردی که درون دایره ایستاده به یک بعد دیگر، انتقال گازهای سمی، ایجاد یک مانع و اهداف زیاد دیگر استفاده شود. او همچنین توانایی این را دارد که بادهای طوفانی مانندی را با چرخاندن بسیار سریع دست‌هایش ایجاد کند. این طوفان هم می‌تواند کاربردها و آثار زیادی داشته باشد که اغلب آنها مهاجمانه هستند.

Eobard Thawne - Reverse Flash - Professor Zoom

  • هوش فوق‌العاده ابرانسانی:

در زمان تولد، ثاون به صورت ژنتیکی اصلاح شد تا IQ در اندازه‌ی ۱۶۷ داشته باشد. مغز و ذهنِ او، درست همانند جسمش، با سرعت فوق‌العاده زیادی حرکت و فعالیت می‌کرد. این موضوع به آن معنی بود که او می‌توانست با سرعت بسیار زیادی فکر کند. او می‌تواند با سرعت ابرانسانی‌ای، یک کتاب را مطالعه کند و این اطلاعات را در حافظه کوتاه مدت خود نگه‌داری می‌کند. او آنقدر این اطلاعات را نگه می‌دارد تا یک زمانی از آنها استفاده کند و آنها را در جایی پیاده کند. ثاون همچنین یک متخصص پزشکی قانونی بسیار حرفه‌ای و بااستعداد به حساب می‌آید. او توانایی این را دارد که احساس و ادراک خود را به گونه‌ای تغییر دهد که گذر زمان کاملا برای او متفاوت باشد. در عرض چند ثانیه، او ممکن است چیزی در حدود چندین سال را تجربه کند و زمانی که این مدت زمان در حال گذراندن بود، او می‌توانست المان‌های محیط اطراف خود را تغییر دهد؛ مانند جابه‌جایی یک شیء در حال سقوط یا خلع سلاح یک دشمن.

ایوبارد یک فرد واقعا باهوش و نابغه به حساب می‌آید. با اینکه او یک مبارز خیلی خوب محسوب نمی‌شود، اما تا حد زیادی می‌تواند از مغز هوشمند و نابغه‌اش استفاده کند. همین موضوع باعث می‌شود که او با سرعت نور فکر کند و واکنش نشان دهد و کاری کند که همه چیز به نفع خودش تمام شود.

  • توانایی‌های جدید:

در خط داستانی Road to Flashpoint، پروفسور زوم کنترل کامل خود روی اسپید فورس یا همان نیروی سرعت را نشان داد. این کنترل کامل توانایی‌های دیگری را به او اعطا می‌کرد، توانایی‌هایی مانند:

  • سفر در زمان:

ثاون بعد از ارتباط با اسپید فورس، دیگر نیازی به تردمیل کیهانی نداشت تا بتواند در بعد زمان سفر کند. او می‌تواند این کار را خیلی راحت، به طوری که انگار برای یک دویدن ساده انرژی مصرف می‌کند، انجام دهد. در طی خط داستانی New 52، داستان به گونه‌ای پیش می‌رفت که انگار سرعت ثاون نسبت به قبل حتی بیشتر هم شده بود و او می‌توانست به همان سرعتی که دوست داشت و آرزویش را می‌کرد، در طی جریان زمانی بدود؛ درست همانند جانشین زمان یعنی هانتر زولومون.

  • بیرون کشیدن جوانی:

ثاون می‌تواند «جوانی» و زمان را هر شخص خاصی که دوست دارد بیرون بکشد و بعد آنها را به جسم خود اضافه کند.

  • تغییر شکل:

ثاون می‌تواند به شکل هر انسانی تغییر کند و حتی سن خود را بالا و پایین کند؛ به طوری که او توانایی این را دارد که تبدیل به یک پسر بچه یا یک فرد بزرگتر از خودش بشود.

 

  • پاک کردن موجودیت:

ثاون همچنین متوجه شد که توانایی این را دارد تا هر کسی را که دوست دارد، از خط زمانی حذف کند. او حتی می‌تواند تمام نشانه‌ها و ردهایی را که اعلام می‌کرد چنین فردی (شخصیتی که حذف شده است) در خط زمانی وجود داشته، پاک کند. او پیش از هر کاری این قضیه را روی دوست «داگ» آزمایش کرد تا با این کار اثبات کند که این «تئوری» کار می‌کند.

  • دستکاری زمان:

زمانی که ایوبارد ثاون در حال آزمایش کردن قدرت‌های تازه به‌دست آورده‌اش بود، در بعد زمان به گذشته رفت و گذر زمان را در نقطه زمانی خاصی متوقف کرد؛ پیش از اینکه بری مورد اصابت آن رعد و برق خاص و سرنوشت‌ساز قرار بگیرد.

  • تجهیزات و اسلحه‌ها:

همانطور که در ابتدای متن هم به آن اشاره شده است، ایوبارد به قرن ۲۵‌ام تعلق دارد به همین دلیل، طبیعی است که او از گجت‌های همان قرن خودش استفاده کند. عمدتا او زمانی از این ابزارها استفاده می‌کند که واقعا به آنها نیاز داشته باشد؛ به طور مثال، زمانی که در حال طرح ریزی و پیاده‌سازی یک نقشه و تله است.

یکی از مثال‌هایی که برای این گجت‌ها می‌توان زد، ایوبارد ثاون یک آویز گردنبندی داشت که در آن Element Z نگه‌داری می‌شد؛ عنصری که به ثاون این توانایی را می‌داد تا با سرعتی بیشتر از همیشه حرکت کند. یکی دیگر از این گجت‌ها یک لباس بود که در گذشته به بری آلن تعلق داشت و پیشرفته شده بود؛ لباسی که باعث می‌شد، فردی که آن را پوشیده، با سرعتی بیشتر از همیشه حرکت کند.

Eobard Thawne - Reverse Flash - Professor Zoom

در انتها به انیمیشن‌ها، فیلم‌ها و بازی‌هایی اشاره می‌کنیم که شخصیت ایوبارد ثاون/ریورس فلش/پروفسور زوم در آن حضور داشت:

  • انیمیشن سریالی The Flash محصول سال ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۱
  • انیمیشن سریالی Justice League Unlimited محصول سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۶ با صداپیشگی مایکل روزنبام
  • انیمیشن سریالی Batman: The Brave and the Bold محصول سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۱ به صداپیشگی جان ویسلی شیپ
  • انیمیشن Justice League: The Flashpoint Paradox محصول سال ۲۰۱۳ با صداپیشگی سی توماس هوول
  • انیمیشن Lego DC Comics Super Heroes: The Flash محصول سال ۲۰۱۸ با صداپیشگی دوایت شولتز
  • انیمیشن Suicide Squad: Hell to Pay محصول سال ۲۰۱۸ با صداپیشگی سی توماس هوول
  • دنیای تلویزیونی Arrowverse محصول سال ۲۰۱۲ تا کنون با بازی تام کاوانا و مت لتچر
  • بازی  Lego Batman 3: Beyond Gotham محصول سال ۲۰۱۴ با صداپیشگی لیام اوبرین
  • بازی Lego DC Super-Villains محصول سال ۲۰۱۸ با صداپیشگی سی توماس هوول
  • بازی Injustice 2 محصول سال ۲۰۱۷ با صداپیشگی لیام اوبرین
منبع زومجی
اسپویل
برای نوشتن متن دارای اسپویل، دکمه را بفشارید و متن مورد نظر را بین (* و *) بنویسید
کاراکتر باقی مانده