انیمیشن rick and morty دربرابر انیمیشن futurama

انیمیشن Rick and Morty درمقابل Futurama | انسانیت دربرابر پوچ‌گرایی

بهترین کمدی‌های علمی تخیلی
یک‌شنبه 8 تیر 1404 - 16:58
مطالعه 13 دقیقه
بهترین کمدی‌های علمی تخیلی
در این مقاله به مقایسه دو انیمیشن محبوب Rick and Morty و Futurama در زمینه‌های مختلف خواهیم پرداخت. با زومجی همراه باشید.
تبلیغات

انیمیشن‌های بزرگسالانه امروز به یکی از مهم‌ترین رسانه‌های انتقال مفاهیم فلسفی، اجتماعی و علمی تبدیل شده‌اند. در میان آثار برجسته این ژانر، دو سریال Futurama و Rick and Morty نه تنها موفقیت‌های تجاری بزرگی تلقی می‌شوند که در سطوح مختلف فکری، روایی و بصری نیز توجه مخاطبان و منتقدان را به خود جلب کرده‌اند. انیمیشن Futurama ساخته‌ مت گرونینگ (خالق سیمپسون‌ها)، با فضایی آینده‌نگرانه داستانی نسبتاً خطی و روایتی امیدوارانه درباره آینده انسان و تکنولوژی تعریف می‌کند. در مقابل Rick and Morty که حاصل همکاری جاستین رویلند و دن هارمون است، به نقدی بی‌رحمانه و گاه نیهیلیستی نسبت به جهان، انسان و اخلاق می‌پردازد و مفاهیم علمی پیچیده را در لایه‌های داستانی پیچیده خود می‌آمیزد.

واژه نیهیلیسم یا پوچ‌انگاری را در ادامه مقاله زیاد خواهیم دید، پس در همین ابتدای مقاله باید توضیح مختصری درباره آن بدهیم. بنابر گفته‌های نیچه نیهیلیسم یا هیچ انگاری به معنای بی‌ارزشی ارزش‌ها نیست؛ بلکه به معنای بی‌ارزش شدن ارزش‌ها است. متاسفانه هیچ‌انگاری در جهان امروزی طرفداران زیادی دارد و هر چیزی که معنی و ارزشی هرچند ناچیز داشته باشد را بدون ارزش می‌داند. از مفهوم‌های بسیار بزرگ و مهمی مانند عشق گرفته تا المان‌هایی کوچک‌تر مانند لذت بردن از یک موسیقی برای دقایقی کوتاه. حالا با تعریف پوچ‌انگاری می‌توانیم نگاهی بهتر به انیمیشن Rick and Morty داشته باشیم.

در این مقاله تلاش کردیم تا با نگاهی تحلیلی و البته جدید، تفاوت‌ها و شباهت‌های سریال Futurama و Rick and Morty را زیر ذره‌بین ببریم تا ببینیم این دو سریال در کدام‌یک از اصول خود با یکدیگر تفاوت دارند و درانتها ببینیم که آیا می‌توان یکی از آن‌ها را نسبت‌به دیگری برتر بدانیم یا خیر؟ یادتان باشد که در هر قسمت مهم‌ترین موضوع این است که کدامیک از این انیمیشن‌ها در دید مخاطب عام عملکرد بهتری دارد و کاری به مسائل انقادی نخواهیم داشت.

کپی لینک

۱- نگاهی کلی (تولد این آثار)

در سال ۱۹۹۹ زمانی که سیمپسون‌ها به اوج شهرت خود رسیده بودند، مت گرونینگ تصمیم گرفت انیمیشنی متفاوت تهیه کند که آینده را نه به شکل ترسناک یا خیالی صرف، بلکه به شکل واقعی و طنزآمیز نشان دهد. Futurama داستانی خطی در یک دنیایی از آینده دارد که ۱۰۰۰ سال جلوتر از زمان حال قرار گرفته و در آن انسان‌ها، ربات‌ها، موجودات فضایی و فناوری‌های پیچیده در کنار هم زندگی می‌کنند. داستان‌ها بیشتر حول ماجراهای روزمره شخصیت‌ها جریان دارند و اگرچه تکنولوژی پیشرفته است اما زندگی اجتماعی و احساسات انسانی محور اصلی روایت به‌شمار می‌رود. این دنیای آینده علی‌رغم طنز و شوخی‌های فراوان، تصویری امیدوارانه و مثبت از پیشرفت انسان و فناوری ارائه می‌دهد.

در سوی دیگر، Rick and Morty از سال ۲۰۱۳ پخش شده و برخلاف آینده‌ روشن Futurama، جهانی غیرخطی، چندبعدی و پر از تناقض است. داستان‌ها در بستر چندجهانی و با بهره‌گیری از نظریه‌های علمی پیچیده شکل گرفته‌اند که بسیاری از مفاهیم سنتی مانند علت و معلول، اخلاق و حتی هویت را زیر سوال می‌برند. Rick and Morty دنیایی سرد، پیچیده و تلخ را به تصویر می‌کشد که در آن نظم و ثبات جای خود را به هرج‌ومرج و پوچ‌گرایی داده‌اند. می‌کشد که در آن نظم و ثبات جای خود را به هرج‌ومرج و بی‌معنایی داده‌اند. ساختار مفهومی دو سریال نشان‌دهنده دو دیدگاه فلسفی متفاوت است: آینده‌گرایی و امید در برابر نیهیلیسم و بی‌معنایی.

Futurama با تمرکز بر ساختارهای اجتماعی، روابط انسانی و فناوری به عنوان بخشی از زندگی روزمره، فضایی قابل درک و ملموس خلق می‌کند که اکثر بینندگانش از منقدین سینمایی گرفته تا مخاطبان عادی انیمیشن‌های بزرگسالانه می‌توانند با فضاسازی و جهانش ارتباط برقرار کنند. از طرفی حضور شخصیت‌های متنوع از انسان، ربات و موجودات فضایی، توانسته طیف وسیعی از سوالات هویتی و فرهنگی را مطرح کند. اما از آن طرف Rick and Morty بیشتر به نقد بنیادین جهان و زندگی انسانی می‌پردازد که آن را از منظر فلسفه نیهیلیسم (پوچ‌گرایی) و در مقابلش اگزیستانسیالیسم (هستی‌گرایی) نگاه می‌کند. در اینجا علم نه ابزاری برای پیشرف که ابزاری برای آشکارسازی بی‌معنایی و آشفتگی است. جهان‌های متعدد و پیچیدگی‌های زمانی، ساختاری غیرقابل پیش‌بینی ایجاد می‌کنند که مخاطب را به چالش می‌کشند. در این جهان پوچ‌گرایی حرف اول را می‌زند و سازندگان سعی می‌کنند با هستی‌گرایی جوابی برای آن پیدا کرده و دربرابرش ایستادگی کنند.

در پایان بخش نخست نمی‌توان امتیازی برای یکی از این دو انیمیشن درنظر گرفت چراکه هرکس باتوجه‌به سلیقه شخصی خودش می‌تواند از یکی از این آثار لذت ببرد یا حتی هردوی آن‌ها را دوست داشته باشد. بااین‌حال با توجه به گستردگی قابل فهم برای مخاطب عام می‌توانیم Futurama را کمی جلوتر قرار دهیم.

کپی لینک

۲. شخصیت پردازی؛ انسانیت در برابر نیهیلیسم

بدون شک یکی از مهم‌ترین وجوه تمایز دو سریال شخصیت‌پردازی و دیدگاه آنها به مضامین انسانی است. در Futurama شخصیت‌ها با جزئیات کامل و عمق عاطفی ساخته شده‌اند. فیلیپ فرای یک انسان ساده اما با قلبی مهربان است که در جهانی پیچیده و مدرن تلاش می‌کند هویت خود را حفظ کند. رشد تدریجی فرای از یک فرد ساده‌لوح به انسانی مسئول و دوست‌داشتنی محور اصلی روایت سریال تلقی می‌شود. همچنین، لیلا به عنوان نماد قدرت زنانه و تنهایی و بندر به عنوان نمادی از جنبه‌های تاریک‌تر انسانیت شخصیت‌هایی چندبعدی و قابل درک هستند. روابط میان این شخصیت‌ها پر از تضاد، دوستی، عشق و تنهایی است که احساسات انسانی را به شکلی ملموس و واقعی به نمایش می‌گذارد.

برخلاف آن شخصیت‌های Rick and Morty غالباً نمایانگر جنبه‌های تاریک و پوچ جهان هستند. ریک سانچز نابغه‌ای بدبین و خودخواه است که از بی‌معنایی جهان آگاه است و به همین دلیل هیچ ارزشی را همیشگی نمی‌داند. اعمال او اغلب فاقد انگیزه اخلاقیِ واقعی‌ هستند و بیشتر برای کشف یا تسکینِ اعتیادِ خودخواهی او قلمداد می‌شوند. مورتی، نوه ریک تلاش می‌کند میان خرد ریک و واقعیت‌های پیچیده جهان تعادل برقرار کند اما اغلب در سردرگمی و آشوب گرفتار می‌شود. سایر شخصیت‌ها نیز اغلب از رشد واقعی بازمی‌مانند و خودشان را در چرخه‌ای از پوچی و بی‌ثباتی گرفتار می‌بینند.

شخصیت‌پردازی Futurama بر پایه امید به توانایی انسان برای رشد و تغییر شکل گرفته و حتی شخصیت‌های منفی آن نیز ابعادی انسانی و قابل همذات‌پنداری دارند. این امر باعث می‌شود مخاطب بتواند با آنها ارتباط برقرار کند و به سفر احساسی آنان علاقه‌مند شود. در مقابل Rick and Morty با شخصیت‌هایی که بیشتر نمادهای فلسفی و اجتماعی هستند تاکید بر پوچی و بی‌معنایی دارند. این رویکرد باعث شده شخصیت‌ها کمتر قابل همذات‌پنداری مستقیم باشند و بیشتر به عنوان مفاهیمی فلسفی دیده شوند و این پیچیدگی می‌تواند خیلی از مخاطبانش را وادار کند تا تماشای آن را کنار بگذارند.

در این قسمت باز هم فیوچراما با شخصیت‌پردازی انسانی‌تر و رشدمحور، امتیاز بالاتری دریافت می‌کند ولی بازهم به این موضوع اشاره می‌کنیم که سلیقه‌ها متفاوت است و اگر با من موافق نیستید،‌ یک موضوع کاملا طبیعی به‌شمار می‌رود.

کپی لینک

۳. نگاه علمی؛ آینده‌گرایی در برابر نظریه‌های چندجهانی

از نظر پرداخت علمی، دو سریال رویکردی کاملاً متفاوت دارند. انیمیشن Futurama علم را به‌عنوان ابزاری سرگرم‌کننده و زمینه‌ای برای شوخی و روایت داستان‌های طنزآمیز به کار می‌گیرد. مفاهیمی مانند سفر در زمان، هوش مصنوعی، و موجودات فضایی در قالبی قابل فهم و ساده مطرح می‌شوند. بیشتر این مفاهیم به‌رغم علمی بودن در خدمت کمدی و روایت‌های سرگرم‌کننده هستند و پیچیدگی‌های علمی به شکلی ساده‌ شده و قابل هضم ارائه می‌شوند.

در مقابل Rick and Morty از نظر علمی یکی از پیچیده‌ترین انیمیشن‌های بزرگسالانه است. سریال با بهره‌گیری از نظریه‌های فیزیکی مانند چندجهانی، اصل عدم قطعیت و پارادوکس‌های علمی و زمانی، روایت‌هایی را شکل می‌دهد که هم طنزآمیز هستند هم می‌توانند به‌طور عمیقی فلسفی باشند. در این سریال مفاهیم علمی نه تزئینی بلکه در هسته داستان‌ها قرار دارند و از آنها برای بازنمایی تفکرات فلسفی و نقد جهان استفاده می‌شود.

سریال Futurama با نگاه ساده و قابل دسترس به علم، توانسته مجموعه‌ای گسترده از مخاطبان را جذب کند که می‌خواهند داستانی علمی‌تخیلی با طنزی هوشمندانه ببینند بدون نیاز به دانش تخصصی. Rick and Morty اما مخاطبی خاص‌تر دارد؛ کسانی که علاقه‌مند به نظریه‌های علمی و فلسفی هستند و تحمل فضای تاریک و پیچیده را دارند. این سریال توانسته با ترکیب طنز و علم، فضایی نوآورانه و چالش‌برانگیز ایجاد کند که مخاطب را وادار به تفکر عمیق می‌کند.

در بخش نگاه علمی، Rick and Morty به دلیل عمق و پیچیدگی بیشتر برنده است و برخلاف موارد قبلی که سادگی مهم‌تر بود، اینجا می‌توانیم ریک و مورتی را به‌خاطر ریسک‌پذیری بیشتر خود جلوتر از فیوچراما قرار دهیم.

کپی لینک

۴. طنز و انتقاد اجتماعی

طنز و نقد اجتماعی دو بخش مهم از هویت این دو سریال‌ تلقی می‌شوند. انیمیشن Futurama طنزی ظریف، اغلب ملایم و امیدبخش دارد که در آن شوخی‌ها عمدتاً با هدف سرگرمی و گاه بیان نقدهای اجتماعی مطرح می‌شوند. نقدهایی درباره مصرف‌گرایی، رسانه، سیاست، نژاد و حقوق انسان‌ها در پس‌زمینه ماجراهای طنزآمیز سریال دیده می‌شود اما این نقدها معمولاً با نگاه مهربانانه و امیدبخش بیان شده‌اند.

Rick and Morty اما طنزی گزنده، تلخ و گاه بی‌رحمانه دارد که با نقدهای فلسفی و اجتماعی همراه شده است. در این سریال، خانواده، مذهب، اخلاق، سیاست و حتی مفهوم عشق به شدت مورد تمسخر و نقد قرار می‌گیرند و اغلب این نقدها با نگاهی بی‌رحمانه و نیهیلیستی بیان می‌شوند. این طنز مخاطب را به چالش کشیده و گاهی باعث ایجاد ناراحتی و تفکر عمیق می‌شود. موضوعی که برای خیلی‌ها جذاب به‌شمار می‌رود ولی بسیاری دیگر از جمله برخی منتقدین اعتقاد دارند که بعضی از محتواهای Rick and Morty می‌توانند روی افراد نوجوان تاثیراتی منفی بگذارن

طنز Futurama اغلب پلی است بین مخاطب و مسائل اجتماعی با رویکردی مثبت و قابل قبول که باعث حفظ ارتباط و جذب مخاطب گسترده می‌شود. طنز Rick and Morty جسورانه‌تر است و مخاطبان خاصی را جذب می‌کند که علاقه‌مند به نقدهای تند و پیچیده اجتماعی و فلسفی هستند. این رویکرد ممکن است برخی مخاطبان را دور کند اما برای دیگران بسیار جذاب است. با توجه به عمق و جسارت طنز، Rick and Morty در این بخش برنده است.

کپی لینک

۵. ساختار روایی و سبک داستان‌گویی

یکی از عوامل مهم در موفقیت هر سریال ساختار روایی آن است. ساختار روایی نه تنها بر نحوه انتقال پیام اثر تاثیر می‌گذارد که میزان درگیر شدن مخاطب و توانایی فهم داستان را نیز مشخص می‌کند. انیمیشن Futurama از ابتدا به شکلی نسبتاً سنتی و اپیزودیک شکل گرفته است. تقریباً هر قسمت داستان مستقلی دارد که در چارچوب دنیای آینده‌ای ثابت روایت می‌شود. این ساختار اپیزودیک باعث شده تا مخاطب بتواند بدون نیاز به دیدن همه قسمت‌ها نیز از هر اپیزود لذت ببرد و با شخصیت‌ها آشنا شود. در عین حال یک خط داستانی کلی و تدریجی حول روابط بین شخصیت‌ها و تکامل آنها در سراسر سریال وجود دارد. این تعادل بین داستان‌های مستقل و روایت پیوسته، Futurama را به گزینه‌ای ایده‌آل برای مخاطبان عام تبدیل کرده است که هم داستان‌های طنزآمیز کوتاه می‌خواهند و هم علاقه‌مند به درام و رشد شخصیت‌ها هستند. هم می‌توان به‌صورت تصادفی قسمت‌های آن را تماشا کرد هم می‌توان آن‌ها را به‌ترتیب دید.

از سوی دیگر Rick and Morty ساختاری کاملاً متفاوت دارد. روایت سریال بسیار غیرخطی و پیچیده است و بسیاری از اپیزودها به مفاهیم علمی و فلسفی پیچیده می‌پردازند که گاهی اوقات نیازمند دانش قبلی و توجه زیاد مخاطب هستند. چندجهانی بودن داستان‌ها و سفر در ابعاد مختلف، ساختار روایی را غیرقابل پیش‌بینی و پر از پیچش‌های ناگهانی کرده است. از این رو Rick and Morty مخاطبی خاص‌تر و متفکرتر را هدف قرار داده است. البته برخی از اپیزودها بیشتر سرگرم‌کننده و مستقل هستند اما به طور کلی سریال تمایل دارد داستان‌های پیچیده و چندلایه را روایت کند که بیننده را به چالش می‌کشند.

سادگی و انسجام ساختاری Futurama باعث شده تا مخاطبان مختلفی، از نوجوانان گرفته تا بزرگسالان بتوانند به راحتی با سریال ارتباط برقرار کنند و در آن غرق شوند. این سریال توانسته تعادلی بین داستان‌های مستقل و خط داستانی کلی برقرار کند که کم‌تر سریالی توانسته چنین موفقیتی داشته باشد اما ساختار پیچیده و چندلایه Rick and Morty که برخی اوقات شامل روایت‌هایی با پایان باز، پارادوکس‌های زمانی و مفاهیم فلسفی دشوار است، یک چالش فکری برای مخاطب محسوب می‌شود. این سبک برای کسانی که علاقه‌مند به درک عمیق‌تر و تحلیل مفاهیم علمی و فلسفی هستند، بسیار جذاب است اما ممکن است برای بسیاری از مخاطبان عام دشوار و گیج‌کننده باشد.

با توجه به دسترسی بیشتر، تنوع روایی و قابلیت جذب مخاطب عام، Futurama امتیاز بالاتری در این بخش کسب می‌کند.

کپی لینک

۶. تأثیر فرهنگی و اجتماعی

تأثیرگذاری یک اثر هنری در سطح فرهنگی و اجتماعی یکی از معیارهای مهم ارزش آن است. هر دو سریال توانسته‌اند تأثیر قابل توجهی بر فرهنگ عامه و فرهگ معاصر بگذارند اما به شیوه‌ای متفاوت. انیمیشن Futurama به عنوان یک پیشرو در ژانر علمی-تخیلی کمدی، نقش مهمی در تعریف نگرش عمومی نسبت به آینده، تکنولوژی و انسانیت ایفا کرده است. این سریال با ترکیب شوخ‌طبعی و نقدهای اجتماعی معتدل توانسته مخاطبان را به فکر درباره موضوعاتی مانند مصرف‌گرایی، محیط زیست، و حقوق بشر وادارد، بدون آنکه فضای ناامیدکننده‌ای ایجاد کند. بسیاری از اصطلاحات و مفاهیم Futurama به بخش‌هایی از فرهنگ عامه تبدیل شده‌اند و سریال به عنوان الگویی موفق برای ساخت انیمیشن‌های علمی-تخیلی شناخته می‌شود. حتی می‌توان به یکی از محبوب‌ترین میم‌های سطح اینترنت اشاره کرد که در آن شخصیت Fry درحال تعارف کردن مقداری پول عبارت «خفه شو و پول من را بگیر» (Shut up and take my money) را به زبان می‌آورد.

در آن طرف ماجرا انیمیشن Rick and Morty با برخوردی پوچ‌گرایانه و نقدهای شدیدتر نسبت به جامعه، سیاست، مذهب و خانواده توانسته در میان نسل جوان‌تر و مخاطبان خاص محبوبیت بالایی کسب کند. این سریال موجب بروز بحث‌های فلسفی عمیق و نقدهای اجتماعی تند شده است. برخی از اصطلاحات و میم‌های Rick and Morty به سرعت در فضای مجازی و میان جوانان رواج یافته‌اند و سریال تبدیل به نمادی از تفکر انتقادی و چالش‌گرایانه شده است. البته همین موضوع باعث شده که این سریال برخی مخاطبان را نیز به دلیل فضای تاریک و بی‌رحمانه خود از دست بدهد. بااین‌حال نمی‌توان این موضوع را انکار کرد که Rick and Morty در زمانی شروع به کار کرد که فضای مجازی نقش بسیار پررنگ‌تری در جامعه داشت و همه‌گیرتر شدن تماشای این سریال نسبت‌به زمان انتشار Futurama می‌تواند به‌خاطر همین موضوع باشد.

تأثیر Futurama در زمینه گسترش ژانر علمی-تخیلی، ایجاد فضایی امیدبخش برای تعامل انسان و فناوری و نقدهای اجتماعی مثبت تأثیری گسترده و طولانی مدت داشته است. این سریال به نوعی پلی بوده بین علم و سرگرمی، امید و واقعیت. Rick and Morty اما بیشتر به عنوان یک اثر چالش‌گرای فلسفی و اجتماعی شناخته می‌شود که مخاطبان خود را به تفکر انتقادی و گاهی ناراحتی درباره جهان و جایگاه انسان در آن وادار می‌کند. این سریال با بی‌پروایی خود، تاثیر فرهنگی متفاوت و عمیقی بر جامعه معاصر گذاشته است. به خاطر عمق و گستردگی تأثیر اجتماعی و فلسفی، Rick and Morty امتیاز بالاتری در این بخش کسب می‌کند.

کپی لینک

۷. سبک هنری و طراحی بصری

طراحی بصری و سبک هنری هر سریال، بخش پررنگی از هویت آن را شکل می‌دهد و به انتقال احساس و جو کلی داستان کمک می‌کند. سریال Futurama با طراحی رنگارنگ، خطوط ساده و نرم و رنگ‌های گرم، دنیایی را نشان می‌دهد که علی‌رغم پیچیدگی‌های تکنولوژیک، فضایی دوستانه، سرگرم‌کننده و قابل دسترس دارد. شخصیت‌ها و محیط‌ها به گونه‌ای طراحی شده‌اند که احساس نزدیکی و آشنایی را منتقل کنند. این سبک باعث شده تا سریال برای مخاطبان همه سنین و سلیقه‌ها مناسب باشد و فضای مثبت و امیدوارانه داستان را تقویت کند.

از سوی دیگر، Rick and Morty با استفاده از طراحی‌هایی که گاه خشونت‌آمیز هستند و رنگ‌های سردتر و ترکیبات ناهنجار دارند، فضایی تاریک‌تر، پیچیده‌تر و بی‌رحمانه‌تر خلق می‌کند. خطوط تیز و چهره‌های اغراق‌شده، به همراه استفاده از رنگ‌های تیره و سایه‌دار، بازتابی از بی‌رحمی جهان داستان و رویکرد فلسفی سریال هستند. این سبک به خوبی با فضای داستان و شخصیت‌ها هماهنگ است و حس آشفتگی، بی‌ثباتی و تنش را منتقل می‌کند.

فیوچراما توانسته با حفظ تعادل میان جذابیت بصری و سادگی، دنیایی ایجاد کند که مخاطب در آن احساس راحتی و سرگرمی داشته باشد. این سبک بصری باعث می‌شود حتی موضوعات علمی و تکنولوژیکی پیچیده، قابل فهم و خوشایند به نظر برسند. Rick and Morty با طراحی جسورانه‌تر و خاص‌تر، توانسته فضایی منحصر به فرد و متناسب با رویکرد فلسفی و طنز تلخ خود بسازد که تجربه بصری منحصربه‌فردی ارائه می‌دهد. این سبک شاید برای همه خوشایند نباشد اما برای مخاطبانی که دنبال متفاوت بودن هستند، جذابیت ویژه‌ای دارد.

راستش را بخواهید برنده انتخاب کردن برای این بخش کار راحتی نیست و خیلی به سلیقه مخاطب ربط دارد و هرکس می‌تواند باتوجه‌به سلیقه خود یکی از این زبان‌های طراحی را بیشتر بپسندد.

کپی لینک

۸. پیام‌ها و فلسفه‌های زیربنایی

درنهایت به آخرین مورد می‌رسیم، فلسفه و پیام‌های زیربنایی دو سریال، هویت اصلی آنها را شکل می‌دهند و باعث می‌شوند که مخاطب فراتر از سرگرمی، به فکر درباره جهان و زندگی مشغول شود. سریال Futurama پیام‌های خود را حول محور امید، دوستی، رشد فردی و تعامل مثبت انسان با تکنولوژی می‌چرخاند. سریال با نشان دادن موفقیت‌ها و شکست‌های شخصیت‌ها، به مخاطب یادآوری می‌کند که حتی در جهانی پیشرفته و پر از چالش، انسانیت و محبت می‌تواند راهگشا باشد. در لحظات احساسی سریال، این پیام‌ها به روشنی دیده می‌شوند و باعث ایجاد پیوند عاطفی بین مخاطب و شخصیت‌ها می‌شوند.

برخلاف آن، Rick and Morty دنیایی سرد، پیچیده و پر از پوچی را بازنمایی می‌کند. نیهیلیسم فلسفی حاکم بر سریال، تلاش انسان برای یافتن معنا را بی‌ثمر می‌داند و روابط انسانی را اغلب شکننده و ناکارآمد نمایش می‌دهد. این پیام‌ها می‌توانند مخاطبان را به فکر عمیق درباره ماهیت وجود، ارزش‌ها و معنای زندگی وادارند، اما همزمان می‌توانند بار روانی سنگینی نیز داشته باشند.

فیوچراما به دلیل پیام‌های انسانی‌تر، مثبت‌تر و امیدبخش‌تر، ارتباط عمیق‌تری با مخاطب عام برقرار می‌کند و باعث می‌شود تماشاگران نه تنها سرگرم شوند، بلکه به زندگی و آینده امیدوار بمانند. Rick and Morty برای مخاطبانی مناسب است که با فلسفه نیهیلیستی آشنا هستند و به دنبال تجربه‌های فکری چالش‌برانگیز و جدی‌تر می‌گردند. پیام‌های این سریال گاه می‌توانند سنگین و تلخ باشند اما برای برخی مخاطبان، همین تلخی جذابیت دارد. پس به‌خاطر مخاطب عام می‌توانیم امتیاز این بخش را به فیوچراما دهیم.

اهمیت انیمیشن South Park در فرهنگ عامه از منظر داستان‌گویی
در این مقاله نگاهی خواهیم داشت به اهمیت بسیار بالای سریال South Park در فرهنگ عامه به‌ویژه از دریچه داستان‌گویی. با زومجی همراه باشید.
رضا اسکندری
مطالعه '15
اهمیت انیمیشن South Park در فرهنگ عامه از منظر داستان‌گویی

درنهایت باید باز هم به این نکته اشاره کنیم که این این دو انیمیشن و سایر انیمیشن‌ها برای سرگرمی مخاطبان ساخته شده‌اند و اگر سلیقه شما هرکدام از آن‌ها است، از سریال محبوبتان نهایت لذت را ببرید. همچنین نظر خودتان را با ما و سایر مخاطبان سایت زومجی به اشتراک بگذارید.

مقاله رو دوست داشتی؟
نظرت چیه؟
داغ‌ترین مطالب روز
تبلیغات

نظرات