آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟ | از انیمیشن فونان تا من شیطان را دیدم

سه‌شنبه ۶ آذر ۱۴۰۳ - ۱۸:۴۴
مطالعه 5 دقیقه
آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟
در این شماره از مقالات «آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟» انیمیشن فونان و دو فیلم شبگرد و من شیطان را دیدم، را خواهیم دید. با این مقاله همراه زومجی باشید.
تبلیغات

در این شماره از مجموعه مقالات «آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟» در ابتدا به‌سراغ انیمیشنی برگرفته از تاریخ معاصر کامبوج و نسل‌کشی خمرهای سرخ می‌رویم. اثری تلخ، سرد و تکان‌دهنده درباره‌ی جنگ و عقاید کمونیستی این گروه. بعد از این فیلم شبگرد را می‌بینیم، اثری متفاوت با بازی جیک جیلنهال که درباره‌ی میل جامعه‌ای فروپاشیده به دیدن زشتی‌های جهان اطراف‌اش ساخته شده است. درنهایت تریلری کره‌ای را خواهیم دید، یک اثر قابل تامل با فضایی سادیستی که شاید بعضی‌ها را آزار دهد.

سرباز در حال صحبت کردن در انیمیشن Funan
کپی لینک

انیمیشن فونان

انیمیشن Funan

  • کارگردان: دنیس دو
  • صداپیشگان: بیرینیس بیجو، لوئیس گارل
  • سال انتشار: ۲۰۱۸

خلاصه داستان: خانواده‌ای بخاطر شرایط جنگی شرایط سختگی را متحمل می‌شوند.

انیمیشن فونان روایتی درباره‌ی جنگ است. اثری فرانسوی که براساس وقایع واقعی نوشته شده است. دنیس دو با استفاده از خاطرات مادرش دست به ساخت این انیمیشن زد و برای نزدیکی بیشتر به فضای داستان‌اش به کامبوج سفر کرد. فونان در میان منتقدان بسیار محبوب شد و جوایز زیادی را بدست آورد. اثری که برای خیلی‌ از مخاطبان می‌تواند تلخ و گزنده باشد، چراکه فونان بدون هیچ سانسوری واقعیت‌هایی تکان‌دهنده از جنگ را ارائه می‌دهد.

داستان این انیمیشن مربوط به جنگ داخلی کامبوج است و زندگی خانواده‌ای را دنبال می‌کند که در جریان تسلط خِمِرهای سرخ کمونیست بر دولت حاکم مجبور به ترک خانه‌شان شده‌اند. خمرهای سرخ قبل از اینکه بدست ارتش ویتنام نابود شوند حکومتی تمام کمونیستی را در کامبوج تاسیس کردند که باعث یک نسل‌کشی بسیار گسترده در این کشور شد. فونان از دو جهت برای مخاطب جدی سینما قابل اهمیت است.

اول اینکه دنیس دو یک موضوعی «بومی» را دستمایه‌ی قصه‌ی خود قرار داده است، چراکه روایت‌های بومی پتانسیل این را دارند که مخاطبان زیادی را از سراسر دنیا به خود جذب کنند. از طرفی دیگر فونان قصه‌ای جهان‌شمول دارد، «جنگ!» چه چیز از این مسئله قابل لمس‌تر و در دسترس‌تر؟ ترکیب بومی‌گرایی و جهان‌شمولی باعث شده است که فونان اثری قابل اعتنا باشد. مخصوصا اینکه فیلمسازش موضوعات مهمی را همچون تعرض، بی‌خانمانی، ازدست‌دادن خانواده، ترس و تنهایی را که ثمره‌ی هر جنگی است به‌خوبی در دل قصه جای داده است. این اثر با اینکه روایتی تکان‌دهنده و بدون سانسور درباره‌ی جنگ دارد اما سعی می‌کند که برای مخاطب چندان آزاردهنده نباشد و اتفاقاتش را سرد و تلخ کنار یکدیگر نچیند. خمرهای سرخ کمونیست یکی از بدترین فجایع انسانی را در طول تاریخ مرتکب شده‌اند.

جیک جینلهال در حال فیلمبرداری در فیلم Nightcrawler
کپی لینک

فیلم شبگرد

فیلم Nightcrawler

  • کارگردان: دن گیل‌روی
  • بازیگران: جیک جیلنهال، ان کیوساک
  • سال تولید: ۲۰۱۴

خلاصه داستان: بلوم سرگشته و ناامید تصمیم می‌گیرد که از مرگ انسان‌ها فیلم بگیرد و آن را به شبکه‌های تلویزیونی بفروشد.

شبگرد تریلری نئونوآر با فضایی به‌شدت مالیخولیایی است که جهانی خاص و عجیب را به‌تصویر می‌کشد. با اینحال منتقدان شبگرد را هیبریدی از ژانرهای مختلف می‌دانند. فیلمی که هم ترسناک است، هم ایده‌های یک کمدی سیاه را همراه خود دارد و هم درامی فوق‌العاده را شکل می‌دهد. فیلمی که قهرمان‌اش به‌عنوان یک ضدقهرمان ظاهر می‌شود و همانند شخصیت‌های فیلم‌های نوآر، سرگشته و تنهاست. کارکتری که در دنیایی کثافت‌زده مشغول دست‌وپنجه نرم کردن با اتفاقاتی ناامیدکننده است.

فیلم شبگرد اثری لایه‌مند با زیرمتن‌ها و فرامتن‌های متعددی است. گیلروی در ابتدا قرار بود که فیلمی درباره‌ی زندگی یک عکاس بسازد اما بعد از اینکه داستانی درباره‌ی شرایط روزنامه‌نگاری می‌خواند، تغییر نظر می‌دهد و تصمیم می‌گیرد که بجای یک قهرمان ضدقهرمان داشته باشد، ضدقهرمانی که زندگی‌اش طبق ایده‌های روزنامه‌نگاری غیراخلاقی، سرمایه‌داری و تقاضای مصرف‌کننده نوشته شده باشد. شبگرد داستان مردی است که از فجایع انسانی فیلم می‌گیرد و آن را به شبکه‌های پرمخاطب می‌فروشد. از آن طرف هم مخاطب‌های این شبکه‌های هولناک صف کشیده‌اند تا شاهد تصاویر آزاردهنده‌ای از نابودی و مرگ آدم‌ها باشند.

این فیلم در درجه‌ی اول نشان از جامعه‌ای فروپاشیده دارد، جهانی که آدم‌هایش تشنه‌ی دیدن نیستی و زوال هستند. بلوم در نقش شخصیت اصلی این قصه مخلوق چنین جهانی است. او زمانی که می‌بیند هیچ راهی برای پول‌ درآوردن وجود ندارد با ولع خاصی به‌سمت این کار خبیثانه می‌رود. بلوم از این کارش لذت می‌برد و هیچ ترسی ندارد. شبگرد داستان جامعه‌ای گره خورده به تاریکی و سیاهی است، روایت آدم‌هایی که با زوال تغذیه می‌کنند و عاشق پوچی و نیستی هستند. فیلمساز در این فیلم به لس‌آنجلس نیز شخصیتی ترسناک می‌بخشد و همین فضاسازی مقدمه‌ای می‌شود بر موفقیت فیلم. شهری که ضدقهرمانی خطرناک می‌پرورد.

این فیلم جز چند فیلم برتر سال‌های اخیر است. اثری که به عقیده‌ی منتقدان می‌داند چگونه با استعاره‌ها کار کند و مخاطب را تحت تاثیر قرار دهد. شبگرد نامزد جایزه‌ی اسکار بهترین فیلمنامه اورجینال شده بود.

جی یانگ در حال نگاه کردن در فیلم i saw devil
کپی لینک

فیلم من شیطان را دیدم

فیلم I Saw the Devil‎

  • کارگردان: کیم جی‌وون
  • بازیگران: لی بیونگ هان، چویی مین‌سیک
  • سال انتشار: ۲۰۱۰

خلاصه داستان: زنی به قتل می‌رسد و قاتل‌اش توسط نامزدش دستگیر می‌شود.

این فیلم یک تریلر کره‌ای است که منتخب جشنواره ساندنس بود و توانست نقدهای خوبی را بدست آورد. من شیطان را دیدم از آن فیلم‌های پرحاشیه‌ای بود که برای اکران شرایط پیچیده‌ای را تجربه کرد. کیم جی‌وون بخاطر محتوای خشونت‌بار فیلم‌اش مجبور شد که دو بار آن را سانسور کند. با اینحال من شیطان را دیدم چند بار رتبه‌ی محدودیت دریافت کرد و توانست تنها در چند سینما به‌نمایش درآید. جهان این فیلم شبیه تریلرهای کره‌ای دنیایی سرد و تاریک دارد، جائی که زن‌ها در بازی خشونت‌بار مردان قربانیان اصلی هستند.

فضای فیلم I Saw the Devil‎ یک فضای مالیخولیایی است، جائی که شخصیت اصلی قصه به‌دنبال انتقامی خشونت‌بار یک بازی موش‌وگربه به راه می‌اندازد. وقتی که نامزد یک مامور امنیتی توسط قاتلی سریالی به قتل می‌رسد او تمام تلاش‌اش را می‌کند تا قاتل را بیابد. درنهایت مامور قاتل را به دام می‌اندازد اما نمی‌کشد البته نه از روی دلسوزی بلکه بخاطر شروع یک بازی سادیستی. نیچه در جائی می‌گوید: «آنکس که با هیولا نبرد می‌کند، باید مراقب باشد تا خود به هیولا تبدیل نشود.» همین جمله‌ی نیچه ایده‌ی زیرمتنی فیلم را شکل می‌دهد و مامور پلیس خود تبدیل به یک شکنجه‌گر می‌شود. پرتگاه موردنظر نیچه سرانجام به این مامور چشم می‌دوزد و او را می‌بلعد. حالا دیگر سیاهی همه جا وجود دارد و عطش انتقام آنچه از سفیدی باقی مانده است را به تاریکی مبدل می‌کند.

این فیلم یک کلاس درس جذاب درباره‌ی سینماست. اثری که به بهترین شکل ممکن همه‌ی ژانرهای سینمایی را با یکدیگر ترکیب می‌کند و به هیبریدی جذاب و تکان‌دهنده می‌رسد. فلسفه‌ای هم که قصه بر آن سوار شده است در جای خودش لایه‌ای ارزشمند به این تریلر می‌بخشد. این فیلم برای مخاطب تجربه‌ای ارزشمند را رقم می‌زند البته این نکته را باید در نظر داشت که ممکن است، خیلی‌ها نتوانند تا انتها آن را تماشا کنند.

مقاله رو دوست داشتی؟
نظرت چیه؟
داغ‌ترین مطالب روز

نظرات