داستان سریال شوگون (Shogun) چگونه از حقایق تاریخی بهره میبرد؟
«شوگون/Shōgun/将軍» مینی-سریال ۱۰ قسمتی از شبکه FX و Hulu که طی روزهای اخیر و در مقیاسی جهانی (مخصوصا مابین علاقهمندان ایرانی)، حسابی سر و صدا کرده است؛ محصولی باکیفیت که علاقهمندان بهسریالهای تاریخی بهخصوص تاریخ کشور ژاپن، هرگز نباید تماشای آن را از دست بدهند. عملکرد تحسینبرانگیز سریال نامبرده در مقیاس فنی، هنری و درام، مخاطب را بیاختیار بهیاد خشونت عریان و درام هیجانآور «بازی تاج و تخت/Game of Thrones» میاندازد. با این تفاوت که در شوگون، با قصهای طرفیم که نهتنها فانتزی نیست، بلکه جزئیات پیرنگ قصهی آن بر اساس روایتهایی مستند از تاریخ کشور ژاپن نگاشته شده است؛ بهگونهای که میتوانیم سریال شوگون را بازآفرینی یکبهیک و دراماتیزه از تلاش توکوگاوا ایهیاسو برای متحدسازی ژاپن و کسب عنوان شوگون (بهمعنی سپهسالار) محسوب کنیم. پس در این مقاله، سوار ماشین زمان شده و بهقرن ۱۷ میلادی سفر میکنیم؛ با توکوگاوا ایهیاسو و ویلیام آدامز بریتانیایی همراه شده و ریشههای تاریخی سریال شوگون را بررسی میکنیم. اما قبل از شروع بحث، باید بهدو مسئله مهم اشاره کنیم.
ابتدا بهسراغ کلمه ژاپنی Shōgun برویم که اخیرا در جریان اصلی رسانهها و شبکههای اجتماعی فارسی و انگلیسیزبان، بهاشتباه بهشکل «شوگان» نوشته و خوانده میشود. باتوجهبه نحوه نوشتار این کلمه در الفبای هیراگانای زبان ژاپنی (しょうぐん) تنها تلفظ صحیح برای این کلمه، «شوگون» بر وزن موزون است. اما شاید برایتان سوال شود که چرا محتوای جریان اصلی انگلیسی (که مستقیما روی رسانه و جریان اصلی محتویات مصرفی در جامعه کشورمان نیز تاثیرگذار است) این کلمه بهشکل غلط شوگان تلفظ میشود؟ دلیل آن بهناآگاهی مترجم از زبان مبدا (زبان ژاپنی)، زبانشناسی و آوانگاری ژاپنی باز میگردد؛ البته که مترجمان با یک جستوجوی ساده میتوانند ادای صحیح این کلمه را در محتوای خود رعایت کنند. کلمه شوگون (将軍) از دو کانجی «شو/将» بهمعنی «امیر» و «گون/軍» بهمعنی «سپاه» تشکیل میشود و معنی «سپهسالار» را میتوانیم برای آن در نظر بگیریم.
در زمان تماشای سریال شوگون باید در نظر داشته باشیم که محصول نامبرده، اقتباس رمانی با همین عنوان است که در سال ۱۹۷۵ و بهقلم جیمز کلول (James Clavell) نگاشته شد. کلول در این رمان، داستان اتحاد توکوگاوا ایهیاسو و ویلیام آدامز بریتانیایی را در قالب درامی هیجانانگیز روایت کرد. با اینکه در رمان شوگون شاهد بازگو شدن تاریخ کشور ژاپن هستیم اما بهمنظور آزادیعمل در آفرینش درام و دور شدن از وفاداریهای دستوپاگیر بهمستندات تاریخی، جیمز کلول اسامی اشخاص برجسته تاریخ ژاپن را تغییر داده و شخصیتهای خاص داستانش را پدیده آورده است. بهعنوان مثال، ارباب یوشی توراناگا (کاراکتر قصه) همان توکوگاوا ایهیاسو (شخصیت تاریخی)، جان بلکتورن (کاراکتر قصه) همان ویلیام آدامز (شخصیت تاریخی) و تودا ماریکو (کاراکتر قصه) همان هوساکاوا گارسیا (شخصیت تاریخی) است که پا بهدنیای این رمان گذاشتهاند. در سال ۱۹۸۰ اولین اقتباس تلویزیونی از رمان شوگون با هنرنمایی توشیرو میفونه، در قالب یک مینیسریال پنج قسمتی پخش شد و مورد توجه بیش از ۱۲۰ میلیون تماشاگر قرار گرفت. حالا بعد از گذشت سالیان سال، دوباره یک مینیسریال اقتباسی از این قصه را شاهد هستیم.
رمان و سریال «شوگون» داستان بهقدرت رسیدن توکوگاوا ایهیاسو را بازگو میکند
جیمز کلول بیشتر از اینکه یک رماننویس ماهر باشد، یک شرقشناس و کهنهسرباز باتجربه است؛ تجربه شرقشناسی کلول بهجنگ جهانی دوم و اسارت او توسط نیروهای ژاپنی در سال ۱۹۴۲ برمیگردد. زمانی که سربازان ژاپنی، او را بهزندان «چَنگی/Changi» در سنگاپور فرستادند؛ جایی که از نظر کلول، برای او یک دانشگاه بود تا زندان.
کلول در این زندان و با دریافت علم و خرد پیرامون تاریخ و فرهنگ ژاپن، پیشنیازهای تاریخی/فرهنگی خود برای نوشتن رمان «شوگون» را بنا میکند. رمانی که ساختار روایی آن را میتوانیم به دو بخش تقسیم کنیم؛ بخش اول با عنوان «سکاندار» که قصه جان بلکثورن بریتانیایی و ماجرای بدل شدن او بهیک سامورای را تعریف میکند؛ و بخش دوم با عنوان «شوگون» که روایتگر ماجرای تبدیل شدن یوشی توراناگا بهشوگون سرزمین شمس طالع است. با وجود اینکه داستان جان بلکثورن و ماجرای عشق او به ماریکو تودا، بدل شدنش بهیک سامورای و دستِ راست توراناگا یکی از برجستهترین محورهای قصه شوگون است اما این یوشیتوراناگا و قصه شوگون شدن او است که نیروی محرک این ماجراها بهحساب میآید.
قصه شوگون، بازگوکننده داستان قدرتگیری توکوگاوا ایهیاسو است. مردی که در کنار اودا نوبوناگا و تویوتومی هیدهیوشی، مثلث قدرت در صدههای میانه از تاریخ ژاپن را تکمیل کرد و آن را بهنتیجه رساند. اگر اتحاد ژاپن یک کیک باشد، اودا نوبوناگا مواد اولیه کیک را آماده کرد، هیدهیوشی کیک را پخت و توکوگاوا هم این کیک را عمل آورده و مزه کرد. فئودالی شدن ژاپن و چند پاره شدن حکومت توسط دایمیوها (بهمعنی زمیندار) که محافظت از زمینهای خود را به نیروهای «سامورای» سپرده بودند، آغازگر یک شورش عظیم بود که در دوره «سنگوکو/戦国時代/Sengoku) اتفاق افتاد. دورهای که در سال ۱۴۶۷ (پس از اتمام دوران کاماکورا) آغاز شد و با روی کار آمدن توکوگاوا ایهیاسو (پایهگذار دوران توکوگاوا/دوره ادو) در سال ۱۶۱۵ بهپایان رسید و عصر توکوگاوا آغاز شد. دوره سنگوکو (بهمعنی جنگ داخلی) زمانی بود که هر یک از اربابان قدرتمند سامورای، برای شکست دایمیوها، تصرف زمینهایشان، تصرف خاک ژاپن، متحدسازی کشور و پایان دادن بهچند پارگی سرزمینی حاکم بر ژاپن تلاش کردند. از میان شوگونهای مختلفی که در مسیر اتحاد ژاپن قدم برداشتند، این اودا نوبوناگا، تویوتومی هیدهیوشی و توکوگاوا ایهیاسو بودند که برجستهترین اقدامات را انجام دادند؛ فعل و انفعالاتی که در پایان و بهلطف تلاشهای ایهیاسو، اتحاد ژاپن را رقم زد.
پراکندگی قبایل ژاپن در دوره سنگوکو؛ شخصی که بتواند تمامی قبایل را شکست داده و قدرت را در دست بگیرد، بهمقام «شوگون» میرسد. شوگون بالاتر از امپراتور، قدرتمندترین شخص در ژاپن بهشمار میرود.
دوره سنگوکو مترادف است با صدها سال جنگ، خونریزی و شورش بیپایان. زمانی که سامورایهای مدعی بهوفاداری و اصول، یکی پس از دیگری از پشت بهم خنجر میزدند تا بتوانند بهتاج و تخت شوگونی تکیه بزنند. میزان وحشیگری و خونخواری دستههای بوشی و سامورای در دوره سنگوکو غیرقابل وصف است. و نکته جالب اینجاست که توکوگاوا تا چهاندازهای زیرک و قدرتمند بود که در پایان این جنون بیپایان را خاتمه بدهد. زیرکی توکوگاوا تنها بهیک چاشنی احتیاج داشت تا معجون قدرت و سلطه او را کامل کند. ویلیام آدامز انگلیسی این چاشنی را بهتوکوگاوا تقدیم میکند.
ویلیام آدامز، متولد روستای جلینگهامِ انگلستان، در خانوادهای ثروتمند بهدنیا آمد و تا قبل از مرگ پدر، زندگی مملو از رفاه و آرامش را تجربه کرد. مرگ پدر ویلیام اتفاقی بود که زندگی پسرک را برای همیشه تغییر داد. ویلیام برای کسب درآمد و کمک بهخانواده، حالا باید از نقطه امناش خارج شده و کار بکند. ویلیام نوجوان خیلی زود بهیک کشتیران با استعداد بدل شد و اصول تجارت و دریانوردی را زیر نظر نیکلاس دیگینز آموخت. او بهمدت ۱۰ سال و تحت آموزشهای پرفشار استادش توانست مهارتهایی همچون دریانوری، کشتیسازی و مسیریابی را بهدست آورد.
کتاب «در خدمت شوگون» و «سامورای ویلیام» از جمله آثار برجسته جهت مطالعه بیشتر پیرامون قصه ویلیام آدامز
در سال ۱۵۸۸ و بهدنبال جنگهای مذهبی مابین اسپانیا و انگلستان، ویلیام آدامز برای دفاع از کشورش وارد خط مقدم شد. آدامز پس از پشت سر گذاشتن جنگ و در ۳۰ سالگی بهسکاندار و دریاسالاری ماهر تبدیل شد. مدتی بعد او همراه با یک گروه هلندی (که در مقابله با پرتغال و اسپانیا از همپیمانان انگلستان بهشمار میرفتند) مامور شد تا همراهبا خدمهاش، سوار بر ناوگان دزدیدهشده پرتغالی، از تنگه ماژلان عبور کنند و پایگاههای پرتغالی مستقر در سرزمینهای آمریکای جنوبی را از بین برده و در «دنیای جدید» تجارت کنند. در ژوئیه ۱۵۹۸، آدامز و همراهانش آهنگ سفر کرده و این ماموریت را شروع میکنند.
این ماموریت، هرگز باب میل آدامز و خدمهاش پیش نمیرود و از مسیر طوفانی گرفته تا بومیهای وحشی در آمریکای جنوبی، دست به دست هم داده و نیمی از ناوگان آدامز را نابود میکنند. او در این مسیر حتی برادر خود را هم از دست میدهد اما بیخیال نشده و همراه با تعداد اندکی از خدمهاش، تصمیم میگیرند بهسوی غرب حرکت کرده و خودشان را به نزدیکترین خشکی (ژاپن) برسانند. آدامز در سفرنامهاش خاطرنشان میکند که هشت نفر از خدمه او طی پهلوگیری در یک جزیره (ظاهرا هاوائی)، توسط بومیهای این سرزمین خورده میشوند. در آوریل ۱۶۰۰ و بعد از پشت سر گذاشتن سفری دیوانهوار، آدامز و همراهانش بهکیوشو میرسند. از میان ۵۰۰ خدمه و پنج کشتی، تنها یک کشتی با ۲۳ خدمه بهژاپن میرسد. آدامز اولین بریتانیایی بود که در خاک ژاپن قدم میگذاشت.
تصویر مسیر آدامز از اروپا به سوی ژاپن
ورود آدامز بهخاک ژاپن، با صلح شکننده حاکم بر این سرزمین همراه است. در سال ۱۵۸۷ و بهدنبال فتوحات تویوتومی هیدهیوشی، کشور ژاپن متحد شد و جنگهای بیپایان عصر سنگوکو (ظاهرا) بهاتمام رسید؛ تا اینکه در سال ۱۹۵۸ هیدهیوشی از دنیا رفت تا صلح و پایداری حاکم بر کشور ژاپن، دوباره شکننده شده باشد. هیدهیوشی که از زیرکترین شوگونهای تاریخ ژاپن بهحساب میآید، فرزند خردسالش را برای حکمرانی انتخاب کرد. بهدستور هیدهیوشی، هیئتی پنجنفره و متشکل از قدرتمندترین دایمیوهای وقت، تا زمان بهقدرت رسیدن فرزند هیدهیوشی باید قدرت را در دست بگیرند. واضح است که شرایط حاکم، خیلی زود بهجنگ و خونریزی منجر خواهد شد.
توکوگاوا ایهیاسو که قدرتمندترین دایمیو حاضر در این گروه پنج نفره بهحساب میآمد، منتظر ماند تا مناسبترین زمان برای حمله فرا برسد. در این میان، پرتغالیها نیز در کشور ژاپن تجارت میکردند و از طریق بندر ناگاساکی و راه ابریشم، منابع موجود در ژاپن را بهکشور خود میرساندند. پرتغالیها بر این بودند تا از طریق اشاعه مسیحیت در کشور ژاپن و کسب سلطه عقیدتی بر ژاپنیها، این کشور را هم بهچنگ بیاورد.
نگارهای از ویلیام آدامز
مدتی پس از ورود آدامز و خدمهاش بهخاک ژاپن، خبر حضور «وحشیهای مو زرد و چشمآبی» در این کشور، بهگوش توکوگاوا ایهیاسو میرسد. بهدرخواست ایهیاسو، آدامز و خدمهاش بهبندر اوساکا فرستاده میشوند. ایهیاسو با علم بر ارزشمند بودن تجربه این افراد خارجی، دستور میدهد تا امنیت حداکثری برای آدامز و خدمهاش فراهم شود. در ماه مه از سال ۱۶۰۰ ایهیاسو و آدامز برای اولین بار با یکدیگر ملاقات میکنند. دیداری که برای همیشه زندگی آدامز را تغییر داد. آدامز با مشخص کردن هدف پرتغالیها پیرامون سلطه عقیدتی بر ژاپن و حذف تدریجی طبقه سامورای، ایهیاسو را از خطر پرتغالیها آگاه میکند. پرتغال که دشمن مشترک ایهیاسو و آدامز بهحساب میآمد، زمینهساز اتحادشان میشود. طی چندین و چند ملاقات ایهیاسو و آدامز تا آگست ۱۶۰۰، دایمیو قدرتمند ژاپنی از مهارت بالای آدامز در کشتیرانی، دریانوری، ریاضیات، مسیریابی و سیاست متحیر میشود؛ اینجاست که ایهیاسو، آدامز را بهعنوان کلید پیروزیاش بر پرتغالیها و جلوگیری از اشاعه مسیحیت خواهد بود؛ چرا که حاکمان ژاپنی بر این باور بودند که گسترش ادیان (از جمله مسیحیت) و پیروی رعیت از «خداوند»، زمینهساز شورش آنها بر علیه پادشاه خواهد بود.
دو ماه بعد، تنش ما بین توکوگاوا و یکی از رقیبانش یعنی ایشیدا میتسوناری بهبالاترین حد ممکن میرسد. آنها در جنگ «سکیگاهاری» بهمصاف یکدیگر میروند و توکوگاوا پیروز میشود. گفته میشود که در جریان این مبارزه، توکوگاوا از ادوات جنگی موجود در کشتی آدامز بهره گرفته است. پس از شکست ایشیدا میتسوناری که برجستهترین و قدرتمندترین رقیب توکوگاوا بهحساب میآمد، حالا مسیر او برای حکومت بر ژاپن هموار شده است. توکوگاوا بهلطف همراهی ویلیام آدامز، عنوان «شوگون» را از آن خود میکند.
قصه ویلیام در «نیاوه» و نیتن در «آخرین سامورای» با الهام از داستان ویلیام آدامز نگاشته شده است
بعد از اتمام جنگهای خونین و آغاز عصر توکوگاوا که صلحآمیزترین دوره از صدههای میانه تاریخ ژاپن بهحساب میآید، آدامز تصمیم میگیرد تا بهانگلستان و همسر و فرزندانش باز گردد. توکوگاوا که آدامز را مهمترین و ارزشمندترین متحد خود میداند، او را در ژاپن نگه میدارد و بهمنظور کسب وفاداریِ مرد انگلیسی، عنوان «سامورای» را بهاو اعطا میکند. آدامز با دریافت دو کاتانای ویژه، ۸۰ خدمتگذار و یکی از اراضی حاصلخیز کشور ژاپن، بهیکی از بالاردهترین سامورایهای توکوگاوا بدل میشود.
از سال ۱۶۰۴ روند توسعه ناوگان دریایی ژاپن با سبک و سیاق کشتیهای غربی، بهرهبری ویلیام آدامز شروع میشود. توکوگاوا او را بهعنوان «مشاور ارشد مسائل خارجی» انتخاب میکند. برای اطمینان از ماندگار شدن آدامز در خاک ژاپن، توکوگاوا عنوان «میورا آنجین/三浦安針) بهمعنی (سکاندارِ اهل میورا) را برای او انتخاب میکند. «از امروز بهبعد، ویلیام آدامزی وجود ندارد. حالا میورا آنجین متولد شده است» جملهای است که توکوگاوا پس از انتخاب این عنوان بهویلیام آدامزِ سابق میگوید. بهدنبال ژاپنی شدن ویلیام آدامز، او در ژاپن ازدواج میکند و یک خانواده تازه را تشکیل میدهد. در سال ۱۶۰۴ و بهدنبال درهم شکستن سلطه پرتغالیها بر بازارهای ژاپنی، آنجین با تاجران هلندی ارتباط برقرار کرده و تجار هلندی را بهژاپن میآورد. تجار هلندی که از حواشی مذهبی بهدور بودند و همین ویژگیشان، اعتماد توکوگاوا را هم بههمراه آورد. در سال ۱۶۱۴ بود که توکوگاوا تمام مبلغان پرتغالی را از ژاپن اخراج و مسیحیت (گرایش کاتولیک) را در ژاپن ممنوع کرد.
ویلیام آدامز انگلیسی و یاسوکه آفریقایی (که احتمالا در بازی Assassins' Creed: Red با او روبهرو میشویم)، برجستهترین سامورایهای خارجی در تاریخ کهن ژاپن بهشمار میروند
آنجین (ویلیام آدامز) در سال ۱۶۲۰ از دنیا رفت. بهدستور آنجین، ثروتهای او مابین خانوادهاش در ژاپن و انگلستان تقسیم شد. در سال ۱۶۳۳ شوگونِ وقت ژاپن یعنی توکوگاوا ایهمیتسو (نوه توکوگاوا ایهیاسو) مرزهای ژاپن را بر روی تمام خارجیها بست اما برای احترام بهفعالیتهای آنجین، تجار هلندی همچنان میتوانستند با ژاپنیها مراوده داشته باشند. بدین ترتیب، آدامز/آنجین در پایان نهتنها موفق شد تا دشمنان کشورش یعنی پرتغالیها را از ژاپن بیرون کند، بلکه بهلطف کمکهای او سلسله توکوگاوا شکل گرفت و صلحآمیزترین و مهمترین دوره از تاریخ کهن ژاپن آغاز شد.
داستان جذاب ویلیام آدامز/آنجین یکی از پرطرفدارترین منابع جهت روایت و اقتباس در انواع و اقسام مدیومها بهشمار میرود. سریال شوگون، فیلم آخرین سامورای، بازی NiOh و مواردی از این دست را میتوانیم مخلوقاتی الهامگرفته از قصه آنجین بهحساب آوریم. البته که ویلیام آدامز تنها سامورای خارجی نیست و در کنار او، یاسوکه آفریقایی را هم داریم که طی سالیان اخیر مورد توجه نویسندگان، کارگردانان و بازیسازان پرتعدادی قرار گرفته است.
سمت چپ: جان بلکثورن (کاراکتر سریال شوگون) سمت راست: ویلیام آدامز (شخصیت تاریخی - منبع الهام)
سمت راست: تودا ماریکو (کاراکتر سریال شوگون) سمت چپ: هوسوکاوا گارسیا (شخصیت تاریخی - منبع الهام)
سمت چپ: ایشیدا کازوناری (کاراکتر سریال شوگون) و سمت راست: ایشیدا ماتسوناری (شخصیت تاریخی - منبع الهام)
سمت راست: کاشیگی یابوشیگه (کاراکتر سریال شوگون) و سمت چپ: هوندا ماسونابو (شخصیت تاریخی - منبع الهام)
سمت چپ: اوچی نو کاتا (کاراکتر سریال شوگون) سمت راست: بانو یودو (شخصیت تاریخی - منبع الهام)
شوگون یک مینیسریال ۱۰ قسمتی است که فعلا سه قسمت از آن منتشر شده و با استقبال گسترده تماشاگران مواجه شده است. قبل از شوگون اما شاهد پخش شدن انیمیشن سریالی «سامورای چشم آبی» بودیم که آن هم از جذابترین سریالهای امسال بود و توانست هواداران زیادی پیدا کند. سال آینده نیز با انتشار بازی Rise of The Ronin، بازی Ghost of Tsushima برای پیسی، عرضه احتمالی بازی Tale of Ronin، معرفی احتمالی گوست آو تسوشیما ۲ و معرفی و انتشار احتمالی بازی Assassin's Creed Red، بهسالی حقیقتا جذاب برای دنبالکنندگان تاریخ ژاپن بدل میشود.
اگر سریال شوگون را تماشا میکنید، دیدگاه خود پیرامون این سری را برای زومجی بنویسید. فکر میکنید که سری جدید شوگون بهمنبع اقتباسش وفادار خواهد بود یا تغییراتی گسترده در ساختار روایت آن ایجاد خواهد شد؟ دیدگاهتان را برای زومجی بنویسید.