معرفی مستندهای کوتاه اسکار ۲۰۲۴ که باید تماشا کنید!
برای ساخت فیلم تجربی (در اینجا مستند کوتاه)، تکنیکهای زیادی وجود دارد که فیلمسازان برای خلق آثار منحصربهفرد و گاه غیرمتعارف خود از آنها استفاده میکنند و در ادامه از چند نمونه بهاختصار نام برده و تعریفی ارائه میدهیم. بهعنوان مثال استفاده از فیلمهای یافتشده که فیلمسازان از فیلمهای از قبل موجود از منابع مختلف چون فیلمهای خانگی، فیلمهای خبری یا فیلمهای دیگر استفاده میکنند و آنها را دوباره ویرایش میکنند تا روایتی جدید ایجاد کنند.
تکنیک Found footage(ویدئوی پیداشده) که یک ژانر فیلم است و در آن تمام یا بخشی از اتفاقات داستان ازطریق ویدئوهایی که توسط شخصیتهای داستان ضبط شدهاند یا در حال ضبط هستند، روایت میشود. در این ژانر، یک یا چندین شخصیت در داستان، از سوژههای مختلف فیلمبرداری میکنند و درواقع فیلم کوتاه یا بلند ازطریق فریمهای متوالی همان دوربین برای تماشاچی روایت میشود. فیلمسازان از فیلمهای از قبل موجود از منابع مختلف چون فیلمهای خانگی، فیلمهای خبری یا هر نوع فیلم دیگری استفاده میکنند و آنها را دوباره ویرایش کرده تا روایتی بدیع ایجاد کنند. معمولاً در تکنیک Found footage از چهار تکنیک سینمایی شامل روایت اول شخص، شبهمستند، مستندنما و روایت خبری استفاده میشود و همچنین تصاویر دوربینهای مداربسته را نیز میتوان زیرشاختهٔ این ژانر قلمداد کرد.
تکنیک Collage film(فیلم کلاژ) که فیلمسازان بهعنوان مثال، عناصر مختلف چون فیلمهایی از منابع مختلف، ازجمله فیلمهای خانگی، فیلمهای قدیمی، فیلمهای خبری یا انواع نگاتیو تجربی استفادهشده را بهشیوهای غیرخطی ترکیب میکنند و باید بهاین نکته اشاره کنیم که فیلمسازان این دسته اغلب ساختار روایت سنتی را نادیده میگیرند.
تکنیک Surrealist film(سینمای سورئال) که رویکردی مدرن در حوزه نظری، نقد و تولید فیلم است و ریشه آن بهدهه ۱۹۲۰ در پاریس برمیگردد. مشخصههای ویژه سینمای سورئالیستی، تلفیق، انکار روانشناسی دراماتیک و استفاده مکرر از تصاویر تکاندهنده است و کسانی که «سگ اندلسی» لوییس بونوئل و سالوادور دالی را تماشا کرده باشند، با این ژانر آشنایی کامل دارند و از منظری میتوان لوییس بونوئل را یکی از خالقان این تکنیک فیلمسازی دانست.
تکنیک Abstract film(فیلم انتزاعی) که فیلمسازان از عناصر بصری مانند رنگ، شکل و حرکت برای خلق اثری استفاده میکنند که براساس ساختار روایی سنتی نباشد. فیلم غیرروایی، نوعی فیلم زیباییشناسی در سینما است که رویدادهایی اعم از واقعی یا خیالی را روایت نمیکند و درهمتندیگی واقعیت، رؤیا و حقیقت است و اینطور بگوییم از آن دست فیلمهای هنری یا تجربی است که برای سرگرمی جمعی ساخته نشده است.
تکنیک Structural film(فیلم ساختاری) که فیلمسازان از عناصر ساختاری فیلم مانند قاب، طول سکانس و تدوین برای ساختن فیلمی استفاده میکنند که آن را میتوان اثری خودارجاعی نامید و اغلب خودِ مدیوم سینما و فیلم را مورد بررسی قرار میدهد. تکنیک Structural filmیک جنبش فیلم تجربی آوانگارد بود که در دهه ۱۹۶۰ در ایالات متحده آمریکا بسیار پروبال گرفت و در دهه ۱۹۷۰ بهفیلمهای ساختاری/ماتریالیستی در بریتانیا تبدیل شد. حال بهمعرفی مستندهای کوتاه بپردازیم.
۱. مستند کوتاهHow Do You Measure a Year
- کارگردان: جی روزنبلات
مستند کوتاه How Do You Measure a Year، فیلمی مستند بهکارگردانی جی روزنبلات است. این فیلم داستان پدری را دنبال میکند که هر سال با پرسیدن مجموعهای از سؤالات یکسان از دخترش، رشد و تغییر او را در طی ۱۷ سال بهتصویر میکشد. مدت زمان این فیلم مستند کوتاه ۲۹ دقیقه است و نامزد دریافت جایزهٔ اسکار در رشته بهترین مستند کوتاه شد. مستند کوتاه How Do You Measure a Year در شبکه HBO و HBO Max برای تماشای دوستداران مستندهای کوتاه در دسترس است.
این مستند درباره رابطه پدر و دختری است که ازطریق فیلمهای خانگی ثبت شده است. پدر هر سال در روز تولد دخترش از او فیلم میگیرد و سؤالاتی یکسان از وی می پرسد. دختر از یک کودک نوپا بهیک زن جوان تبدیل میشود و طی این سالها با تمام مراحل زیبا و جذاب پدر/دختری و البته بالاوپایینهای این رابطه و همچنین تمام پیچیدگیهایش در زمان رشد و تکامل دختر و بالا رفتن سن پدر روبهرو میشویم. اولین نمایش جهانی مستند کوتاه How Do You Measure a Year در تاریخ ۱۳ اوت ۲۰۲۱ و در هفتادوچهارمین جشنواره فیلم لوکارنو بود. پیشازآن، این فیلم در شصتودومین جشنواره فیلم کراکوف که از ۲۹ مِه تا ۱۲ ژوئن ۲۰۲۲ در کراکوف لهستان برگزار شد، بهنمایش درآمد. همچنین ساختهٔ کوتاه و متفاوت جی روزنبلات، برنده جایزهٔ اژدهای طلایی بهترین فیلم مستند کوتاه جشنواره فیلم ویتنام شد.
جی روزنبلات، مستندساز تجربی آمریکایی است که از سال ۱۹۸۰ بهدلیل فعالیتهایش در زمینه کلاژ (فیلم و عکس) شناخته شده است. ساختههای وی معمولاً هستههای عاطفی، شخصی و روانی انسان را بررسی میکنند. از آثار برجسته او میتوان به Human Remains، The Smell of Burning Ants و When We Were Bullies اشاره کرد. روزنبلات ساخت بیش از ۲۵ فیلم را در کارنامهٔ کاری خود بهثبت رسانده و حدوداً از سال ۱۹۸۰ تا بهامروز بهعنوان یک فیلمساز مستقل کار میکند. او دو بار نامزد اسکار در بخش بهترین فیلم مستند کوتاه شده است، یک بار برای When Were Bullies و یک بار برای همین مستند کوتاه How Do You Measure a Year. ساخته جدید وی از آثار جذاب و خاص دنیای مستندهای کوتاه است و از آن دست آثار تجربی است که تماشاچی را بهدنبال خود میکشاند.
۲. مستند کوتاهHaulout
- کارگردانان: ماکسیم آربوگایف و اوگنیا آربوگاوا
مستند کوتاه Haulout، یک فیلم مستند کوتاه محصول مشترک کشورهای روسیه و بریتانیا است که در سال ۲۰۲۲ بهنویسندگی، کارگردانی و تهیهکنندگی برادر و خواهری با نامهای ماکسیم آربوگایف و اوگنیا آربوگاوا ساخته شد. این مستند درباره دانشمندی روسی بهنام ماکسیم چاکیلف است که زندگی شیر/گرازهای دریایی را در کیپ هارت-استون در دریای چوکچی مشاهده و بررسی میکند. زیستگاه این جانور ناحیهٔ پیرامون قطب شمال است. گراز دریایی بهبالاخانوادهٔ خوکان دریایی (Pinnipedia) تعلق دارد. این حیوان را با عاج/دندانهای بزرگ، سبیلهای بلند و بدن بسیار درشتی که دارد میشناسند. نوع بالغ گراز دریایی که در اقیانوس آرام بهوفور یافت میشوند تا ۴ تن هم وزن دارد و در میان خوکان دریایی، تنها فیل دریایی از آن بزرگتر است. بیشتر دوران زندگی این حیوانات روی یخها میگذرد و عمری نسبتاً طولانی دارند. این فیلم مستند کوتاه اولین نمایش جهانی خود را در فوریه ۲۰۲۲ در هفتادودومین جشنواره بینالمللی فیلم برلین داشت و برای جایزهٔ اسکار بهترین فیلم کوتاه مستند انتخاب شد و پس از آن در فهرست نهایی و نامزدهای اصلی دریافت جوایز اسکار ۹۵ در بخش مذکور قرار گرفت. ماکسیم آربوگایف و اوگنیا آربوگاوا دو خواهر و برادری هستند که کارگردانی و تهیهکنندگی این مستند را برعهده داشتند. ماکسیم آربوگایف نیز بهعنوان فیلمبردار و تدوینگر در پروسه ساخت این فیلم مستند کوتاه حضور داشت. این طور بگوییم که ماکسیم آربوگایف، تهیهکننده، فیلمبردار و تدوینگر بود و اوگنیا آربوگاوا نیز کارگردان، نویسنده و تهیهکننده مستند کوتاه Haulout و ماکسیم چاکیلف هم که دانشمند این روایت است.
کیپ هارت-استون (Cape Heart-Stone)، منطقهای است که در ساحل شمال شرقی چوکوتکا کشور روسیه واقع شده است و از نظر موقعیت جغرافیایی در حدود ۱۴۰ کیلومتری غرب کیپ دژنف، ۱۲۰ کیلومتری شرق خلیج کولیوچینسکایا و حدود ۳۰ کیلومتری شرق تالاب نشینپلیژن است. نام Cape Serdtse-Kamenیک کلمه روسی با Serdtseبهمعنای قلب و Kamenبهمعنای سنگ است. منطقه اطراف این دماغه، زیستگاه طبیعی آلباتروس دم کوتاه است و نهنگهای گوژپشت اغلب در آبهای نزدیک دماغه Serdtse-Kamen مشاهده میشوند. در اواخر پاییز تعداد بسیار زیادی از گراز/شیرهای دریایی مشاهده شدند که در ساحل و در آبهای کمعمق مجاور این دماغه استراحت میکنند. دریای چوکچی یک دریای حاشیهای از اقیانوس منجمد شمالی است. این منطقه در سواحل شمال غربی آلاسکا و شمال شرقی سیبری واقع شده است و از غرب بهجزیره Wrangel، از شرق بهدریای بوفورت و از شمال هم که بهقطب میرسد. مساحت این دریا ۵۸۲۰۰۰ کیلومتر مربع و عمق متوسط آن ۷۷ متر است. دریای چوکچی زیستگاه تنوع زیستی غنی از حیات وحش از جمله خرسهای قطبی، فُکها، نهنگها و پرندگان است و البته منبع مهمی از ذخایر نفت و گاز جهانی و یک مسیر کشتیرانی قدیمی و بسیار مهم است.
این فیلم کوتاه، روایت زیستشناس دریایی، ماکسیم چاکیلف، را دنبال میکند که بهکلبه دورافتادهاش در چوکوتکا، واقع در گستره وسیع قطب شمال روسیه میرود و پاییز هر سال را سه ماه آنجا میگذراند. در طول اقامت او، شبها ساحل مملو از گرازهای دریایی میشود و این جمعیت گاه چنان افزایش مییابد که متأسفانه گاه بهمرگ برخی از این حیوانات و بیشتر بچههایی که جثههایی کوچکتر دارند ختم میشود. اقیانوسشناس مستند کوتاه Hauloutحین تحقیقات خود متوجه این موضوع میشود که گرازهای دریایی بهیک دوره استراحت در خشکی نیاز دارند و همچنین در همین مدت جفتگیری میکنند. گرمشدن دریا و افزایش دما باعث آبشدن و عقبرفتن یخها میشود که در نتیجه فضای زندگی برای این دست حیوانات بسیار محدود میشود و گاه هوا چنان گرم میشود که دیگر یخی در دریا نمیتوان پیدا کرد و این بهمعنای بهخطر افتادن زندگی حیوانات زیادی است.
در مستند دریاهای خروشان را تماشا میکنیم و سپس با جمعیت بیشماری از شیرهای دریایی مواجه میشویم که تنبهتن و چسبیده بهیکدیگر دراز کشیدهاند. این جمعیت گراز/شیرهای دریایی بهقدری متراکم میشود که چاکیلف نمیتواند از کلبه خود خارج شود و مجبور میشود از پشتبام ساختمان بالا برود و راه دیگری برای ورود و خروج خود پیدا کند. دوربین فیلمبردار توده عظیمی از حیوانات را که بهخشکی کشیده شدهاند بهتصویر میکشد و این فشردگی بهتصویر درآمده، حس فشار و خفگی بهتماشاچی میدهد. محققی که آنها را مشاهده میکند، یک شخص بسیار کوچک در مقایسه با حیوانات و نیروهای عظیم طبیعت است. سروصدایی که شیرهای دریایی ایجاد میکنند نیز گاه غیرقابل تحمل میشود. وقتی اوضاع آرام میگیرد و شیرهای دریای ترک ساحل میکنند، چاکیلف سرانجام میتواند از خانه بیرون برود و حیواناتی را که توسط همنوعان خود له شدهاند، بشمارد. او ناراحت است، زیرا سالبهسال بر تعداد کشتهشدگان افزوده میشود و دلیل نهایی این موضوع نیز فضای کم خشکی و آبشدن یخهای قطبی است.
اولین نمایش جهانی مستند کوتاه Hauloutدر هفتادودومین جشنواره بینالمللی فیلم برلین در فوریه ۲۰۲۲ بود و از آن زمان تاکنون در بیش از ۳۰ سالن بینالمللی روی پرده رفته است. در ژوئن ۲۰۲۲، در جشنواره بینالمللی فیلم اکو سئول (Seoul International Eco Film Festival) و در جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه پالم اسپرینگز (Palm Springs International Festival of Short Films) بهنمایش درآمد که بهترتیب برنده جایزهٔ ویژه هیئت داوران و جایزهٔ ویژه این دو جشنواره شد. همچنین در اکتبر ۲۰۲۲، در جشنواره فیلم BFI لندن در بخش فیلم کوتاهِ «این سیاره زمین است» بهنمایش درآمد. در سال ۲۰۱۸، دو فیلمساز کوتاه با نامهای اوگنیا آربوگاوا و ماکسیم آربوگایف، دو خواهر و برادر، وارد ساحلی عجیب شدند و روی یک پروژه عکاسی درباره مردم چوکچی شروع بهکار کردند. آنها در آنجا با یک زیستشناس دریایی بهنام ماکسیم چاکیلف آشنا شدند و کار او تبدیل بهمستند آنها شد؛ مستند کوتاه Haulout که در سال ۲۰۲۰ مراحل فیلمبرداری آن بهپایان رسید. آنها مستند خود را در منطقه دورافتاده چوکوتکا، با بازدید از ساحل دریا، کیپ هارت-استون، فیلمبرداری کردند. از اواسط ماه اوت، این دو تا هفته اول ماه نوامبر درکنار چاکیلف ماندند که فصل مزرعهداری وی بود. در مدت فیلمبرداری سهماهه خود، سه بار و هر بار حدوداً یک هفته توسط شیرهای دریایی محاصره شدند و قادر بهترک کلبه نبودند و کلاستروفوبیا و بوی بدی را تجربه کردند که ارزشش را داشت.
۳. مستند کوتاه The Martha Mitchell Effect
- کارگردانان: آن آلورگ و دبرا مککلاچی
مستند کوتاه The Martha Mitchell Effect، فیلمی مستند بهکارگردانی مشترک آن آلورگ و دبرا مککلاچی است. نام این مستند برگرفته از اصطلاحی مشهور در دنیای پزشکی است که آن را «اثر مارتا میچل» میخوانند و اصطلاحی است که برای توصیف پدیدهای بهکار میرود که در آن یک متخصص پزشکی درک درست و دقیق یک بیمار از رویدادهای واقعی را هذیان مینامد که منجر بهتشخیص اشتباه بیماری میشود. این اصطلاح از نام مارتا میچل، همسر جان میچل، دادستان کل ایالات متحده آمریکا در دوران ریاست جمهوری ریچارد نیکسون گرفته شده است. مستند هم در مورد شخصیت مارتا میچل است و وقتی او ادعا کرد که مقامات کاخ سفید درگیر فعالیتهای غیرقانونی هستند، ادعاهای او بیپایه و اساس خوانده شد و برچسب بیماری روانی بهوی نسبت داده شد. بااینحال، درنهایت حقایق رسوایی واترگیت، درستی سخنان مارتا میچل را تأیید کرد و برچسب «کاساندرای واترگیت» را برای او بهارمغان آورد.
مارتا الیزابت بیل میچل، متولد ۲ سپتامبر ۱۹۱۸ و درگذشته ۳۱ مِه ۱۹۷۶، همسر جان ان. میچل، دادستان کل ایالات متحده آمریکا در دوران ریاست جمهوری ریچارد نیکسون بود. نظرات و مصاحبههای عمومی او در جریان رسوایی واترگیت صریح و آشکار بود و این صراحت را کاخنشینان نمیپسندیدند. مارتا در در پاین بلوفِ آرکانزاس بهدنیا آمد و تنها فرزند دلال پنبه، جرجوی بیل و معلم نمایشنامه و درام، آری بیل فرگوسن، بود. او از دانشگاه میامی با لیسانس هنر در تاریخ فارغالتحصیل شد. مارتا دچار خوانشپریشی یا همان اختلال در خواندن، دُشخوانی یا دیسلِکسیا بود که اختلالی است که با خواندن پایینتر از سطح مورد انتظار از سن فرد مشخص میشود. افراد مختلف بهدرجات مختلف دچار این اختلال هستند؛ اختلالی که موجب خوانش اشتباه و کند در روانخوانی یا درک مطلب میشود. همین اختلال سبب شده بود مارتا همواره با صدای بلند درسهایش را بخواند. مجذوب هنر بود و آرزو داشت بازیگر شود، حتی در کالج استفنز در دانشگاه کلمبیا تحصیل کرد و زیر نظر ماد آدامز بازیگری خواند، اما درنهایت خانوادهاش اجازه ندادند و اولین مُهر سکوت در خانه بر لبان مارتا میچل زده شد.
او سرانجام بهدانشگاه آرکانزاس در فایتویل منتقل شد و سال بعد بهدانشگاه میامی منتقل شد. پس از فارغالتحصیلی، او یک سال معلم کلاس هفتم در موبیلِ آلاباما بود، اما مدتی زیادی در آنجا نماند و تدریس را ترک کرد. مارتا در سال ۱۹۴۵ به پاین بلوف بازگشت و پس از جنگ جهانی دوم، بهعنوان منشی در «آرسنال پاین بلوف» شروع بهکار کرد. او بهزودی (بههمراه رئیسش، سرتیپ آگوستین میچل پرنتیس) به واشنگتن دی سی در واشنگتن منتقل شد و با کلاید جنینگز جونیور، افسر ارتش ایالات متحده از لینچبورگِ ویرجینیا ملاقات کرد. آنها در ۵ اکتبر ۱۹۴۶ در پاین بلوف ازدواج کردند و به نیویورک نقل مکان کردند. بلافاصله پس از ازدواج آنها، شوهرش با افتخاراتی ارتشی که داشت بازنشسته شد و بعد از بازنشستگی، فروشنده کیف دستی مسافرتی شد. او در سال ۱۹۴۷ از جنینگز صاحب پسری بهنام کلاید جی جنینگز شد که این پسر بعداً بازپرس GAO شد. جنینگز زمان زیادی را دور از خانه گذراند که (بهگفته میچل) منجر به جدایی این زوج در ۱۸ مِه ۱۹۵۶ و درنهایت طلاق در ۱ اوت ۱۹۵۷ شد. مارتا یک بار بهمحض ملاقات با جان ان. میچل گفت که تحت تأثیر نجابت و هوش او قرار گرفت.
ریچارد میلهوس نیکسون، سیوهفتمین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا بود که از سال ۱۹۶۹ تا ۱۹۷۴ بر مسند قدرت بود. وی قبلاً بهعنوان نماینده و سناتور کالیفرنیا و سیوششمین عضو حزب جمهوریخواه سنا بود. دوران ریاست جمهوری او با کاهش دخالت ایالات متحده آمریکا در جنگ ویتنام همراه بود و تنشزدایی با اتحاد جماهیر شوروی و چین، فرود آپولو ۱۱ بر ماه و تأسیس آژانس حفاظت از محیط زیست و اداره ایمنی و بهداشت شغلی، کارهایی بود که در دوران نیکسون انجام گرفت.
ماجرای رسوایی واترگیت از این قرار بود که در جریان انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا در سال ۱۹۷۲، تعدادی از مأموران FBI وارد ساختمان هتل واترگیت، محل استقرار ستاد انتخاباتی حزب دموکرات شدند و دستگاههای شنود کار گذاشتند و سپس اسناد و مدارک مختلفی را بنا بهدلایل مطرحنشده در رسانهها بهسرقت بردند. این اقدام غیرقانونی با پیداشدن نواری توسط مأمور حراست هتل بهصورت کاملاً تصادفی لو رفت و روزنامهٔ واشینگتن پست بهسردبیری بنجامین سی. بردلی، ازطریق دو تن از روزنامهنگاران خود بهنامهای باب وودوارد و کارل برنستین، این اتفاقات را بهاطلاع افکار عمومی رساند. این رسوایی درنهایت منجر بهاستعفای ریچارد نیکسون، رئیس جمهور وقت ایالات متحده آمریکا شد؛ وی در ۸ اوت سال ۱۹۷۴ رسماً از سمت خود کنارهگیری کرد. در جریان رسوایی واترگیت، ریچارد نیکسون بهسه جرم متهم شد: جلوگیری از اجرای عدالت، سوءاستفاده از قدرت و نهایتاً تحقیر کنگره. جالب است بدانید نیکسون اولین رئیسجمهور آمریکا بود که استعفاء کرد. درنهایت نیز جرالد فورد، جانشین ریچارد نیکسون، وی را عفو کرد. حال در مستند The Martha Mitchell Effect نقش مهم و شاید بتوان گفت پاکشده مارتا الیزابت بیل میچل را در تاریخ آمریکا و رسوایی واترگیت تماشا خواهیم کرد.
آن آلورگ یک مستندساز و تدوینگر ساکن نیویورک است. او را با آثاری چون Love, Gilda، مستند The Business of Birth Controlو مستند Bully. Coward. Victim. The Story of Roy Cohnمیشناسند. آخرین ساختهٔ وی همین مستند آرشیوی از داستان مارتا میچل در رسوایی واترگیت است. دبرا مککلاچی، همکار کارگردان در ساخت این مستند بود و سوزان جانسون، آرشیوهایی که در مستند میبینیم جمعآوری کرده است. همچنین از اشخاص حقیقی که در مستند حضور داشتند میتوان بهنامهایی چون دوایت چاپین، معاون رئیس جمهور نیکسون، جان دین، مشاور کاخ سفید،باب وودوارد و سالی کوین، روزنامهنگاران واشنگتن پست اشاره کرد.
۴. مستند کوتاه Stranger at the Gate
- کارگردان: جاشوا سفتل
مستند Stranger at the Gate، یک فیلم مستند کوتاه محصول ایالات متحده آمریکا و سال ۲۰۲۲ است که کارگردانی آن را جاشوا سفتل برعهده داشت. این مستند داستان یک پناهجوی افغان بهنام بیبی بهرامی و اعضای مسجد کوچکش در ایالت ایندیانا را روایت میکند که با ریچارد مککینی، عضو نیروی دریایی آمریکا، که نقشههای مخفیانهای برای بمباران مرکز اجتماعی این پناهجویان را داشت، مواجه میشود. اما نقشه مککینی تغییری غیرمنتظره پیدا میکند. این فیلم توسط شرکت Smartypantsتهیه و تولید شده است و اولین نمایش جهانی خود را در تاریخ ۱۴ سپتامبر ۲۰۲۲ ازطریق دو سایت YouTube و The New Yorkerداشت. مستند کوتاه «غریبه در دروازه» نامزد دریافت جایزهٔ اسکار بهترین فیلم کوتاه مستند در نودوپنجمین دوره جوایز اسکار شد. جاشوا سفتل کارگردان و فیلمساز آمریکایی نامزد جایزهٔ اسکار است. او مستند کوتاه «غریبه در دروازه» را کارگردانی کرد و با ساخت این مستند معروف شد، اما پیشتر مستندهای دیگری چون War, Inc و مستند Taking on the Kennedysرا نیز کارگردانی کرده بود.
بیبی بهرامی یک پناهجوی افغان است که مستند کوتاه Stranger at the Gate براساس یکی از اتفاقاتی که تنها برای مهاجرین خاورمیانهای ممکن است رخ بدهد، روایت شده است. بیبی بهرامی همچنین مؤسس و رئیس سازمان غیرانتفاعی AWAKEN است که فرصتهای آموزشی، از نوع آموزشهای فنیوحرفهای و راهنمایی برای پیداکردن شغل برای زنان و کودکان افغانستانی را فراهم میکند. او در روستای قلعه ملاخ واقع در ولسوالی بهسود در شرق افغانستان بهدنیا آمد و در دوران کودکی بهشدت تحت تأثیر کمکهای مستمر والدینش بهافراد محروم روستای خود قرار گرفت و میبینیم این موضوع چه تأثیری در دوران بزرگسالی این شخصیت داشت. او در سنین جوانی، ارزش خدمات عمومی و خدمات شخص بهاجتماع را بهخوبی درک بود و گفتهها، شنیدهها و دیدههای خود را بهعمل درمیآورد و در این راه خود را وقف کرد و تمرین مفیدبودن را لحظهای رها نمیکرد و همواره داوطلبانه و بههر نحوی که میتوانست بههر فردی کمک میکرد. وقتی بیبی بهرامی تنها سیزده سال سن داشت، زندگی آرامی که داشت برای همیشه تغییر کرد؛ سال ۱۹۷۹ بود که اتحاد جماهیر شوروی به افغانستان حمله کرد. جنگی که همچون تمامی جنگها، افغانستان را بهویرانی کشاند و مردمانش را بیپناه و آواره کرد و البته که این جنگ خونین بهکشته شدن میلیونها افغان انجامید. شخص بیبی بسیاری از اعضای خانوادهاش ازجمله یکی از برادران، سه پسر عمو و پدربزرگش را در جنگ اتحاد جماهیر شوروی و افغانستان از دست داد.
او و خانوادهاش مجبور بهفرار از خانه/سرزمین خود شدند. آنها دو روز در میان کوهها راه صعب خود را ادامه دادند تا بهشهر پیشاور کشور پاکستان رسیدند؛ جایی که آنها بهمدت شش سال در کمپ پناهندگان زندگی کردند. هیچ راه امنی برای تحصیل دختران در کشوری که اسلامگرایان افراطی بسیاری دارد، وجود نداشت و از همینروی بیبی با ترک تحصیل اجباری، وقت خود را صرف کمک بهدیگران میکرد و هر کمکی که میتوانست برای دیگران انجام میداد، از آشپزی کردن گرفته تا تمیزکاری، حتی واکسن زدن برای هرکسی که نیاز بهمراقبت در کلینیکهای موقت در کمپ داشت. در سال ۱۹۸۶ و در سن ۱۹ سالگی، سرانجام بیبی بهشهر مونسیِ ایندیانا رسید و با شخصی بهنام صابر که دوره اقامت خود در آمریکا را بهعنوان مهاجر میگذراند و نزدیک دریافت کارت اقامت دائم خود بود، ازدواج کرد. بیبی پس از یادگیری زبان انگلیسی و کسب GED (گواهی معادلسازی مدرک دبیرستان)، تحصیلات خود را در دانشگاه ایالتی بال ادامه داد. تمام این کارها را درحالیکه شش فرزند بزرگ میکرد، انجام میداد.
بیبی نهتنها بهعنوان یک پناهنده، بلکه بهعنوان یک مادر و یک مراقب، تمامی موانع پیش روی خود را برداشت. او سیستم آموزشی ایالات متحده آمریکا را بسیار دوست میداشت و اعتبار فراوانی بهاین سیستم آموزشی میداد و از طرفی مهدهای کودک امن و ایمن این کشور سبب شد در زمانیکه خود در مدرسه بود، نگران فرزندان خود نباشد، این یعنی شرایطی مهیا برای دستیابی بهآنچه روزی رؤیا میپنداشتش. بااینحال، از زمانیکه او به ایالات متحده آمریکا مهاجرت کرده است، روزی نگذشته که بهزنان و کودکانی که در سرزمین بهتاراج رفتهاش پشت سر گذاشته فکر نکند، انسانهای بیشماری که شاید بتوان گفت بهاندازه او خوششانس نبودند. در طول سالها، او و صابر چندین سفر بهاردوگاههای پناهندگان در کشور پاکستان و روستاهای افغانستان داشتند. از زمان جنگ، بیش از ۷ میلیون افغانی از خانههای خود آواره شدهاند و بیشتر از هر زمانی بهکمکهای افرادی چون بیبی بهرامی و بسیار بسیاری دیگر احتیاج داشتند و دارند، هر کمکی و در هر مقیاسی و با هر توانی.
در مستند Stranger at the Gate، بیبی بهرامی که یک پناهنده افغانستانی در ایالات متحده آمریکا است، شخص اول روایت محسوب میشود. از دیگر افرادی که در این مستند کوتاه حضور دارند میتوان به صابر بهرامی، همسر بیبی، زکی بهرامی، پسر بیبی، کنت کورتز که افسر نیروی پلیس در ایالت ایندیانا است. دانا مککینی، همسر مککینی، امیلی مککینی، دختر مککینی، ریچارد مککینی، عضو بازنشسته نیروی دریایی ارتش ایالت متحده آمریکا که میتوان گفت آنتاگونیست این مستند محسوب میشد و جان ویلیامز که عضوی از جامعه مسلمانان مرکز اسلامی شهر مونسی است، اشاره کرد.
جاشوا سفتل، کارگردان آمریکایی و نامزد جایزهٔ اسکار در بخش فیلمهای کوتاه این مراسم است. او در ۱۷ ژوئیه ۱۹۶۸ در نیویورک بهدنیا آمد. سفتل در سن ۲۲ سالگی با فیلم Lost and Foundکه نامزد جایزه اِمی شده و در مورد کودکان یتیم رومانیایی بود، فعالیت خود را در دنیای مستندسازی آغاز کرد. وی امضای خود را دارد و این را با ساخت مستند کوتاه Stranger at the Gate بار دیگر نشان داد. بهاین نکته نیز اشاره داشته باشیم که این مستند توسط ملاله یوسفزی، برنده جایزه صلح نوبل تهیه شده بود. جاشوا سفتل همچنین یک فیلم ورزشی نهچندان شناختهشده با عنوان The Home Teamرا کارگردانی کرد که برای اولینبار در جشنواره SXSWاکران شد و فیلمی درباره احیای آثار موزیکال برادوی چون Annieو It’s the Hard Knock Life است.
۵. مستند کوتاه The Elephant Whisperers
- کارگردان: کارتیکی گانسالوس
مستند کوتاه The Elephant Whisperers، یک فیلم مستند محصول کشور هندوستان است که در سال ۲۰۲۲ بهکارگردانی مستندسازی با نام کارتیکی گانسالوس ساخته شد. این مستند کوتاه روایت پیوند عاطفی ایجادشده میان یک زن و شوهر و یک بچه فیل یتیم بهنام راگو است که برای نگهداری بهآنها سپرده شده بود. مستند کوتاه The Elephant Whisperersبرنده جایزهٔ اسکار بهترین فیلم کوتاه مستند در نودوپنجمین دوره جوایز اسکار شد و این اولین فیلم هندی است که در این بخش برنده جایزهٔ اسکار شده است و از نامزدهای دیگر این بخش میتوان بهمستندهای کوتاه Stranger at the Gate و How Do You Measure a Year نام برد که درنهایت ساختهٔ تماشایی کارتیکی گانسالوس از دیگر نامزدها پیشی گرفت. این فیلم اولین نمایش جهانی خود را در ۹ نوامبر ۲۰۲۲ در جشنواره فیلم Doc NYC، جشنواره فیلم مستند در ایالات متحده آمریکا داشت. جشنواره فیلم Doc NYC، جشنواره فیلمهای مستند است و سالانه در شهر نیویورک برگزار میشود. این جشنواره با مشارکت تام پاورز و رافائلا نیهاوزن، حال بهیکی از بزرگترین جشنواره فیلمهای مستند آمریکا تبدیل شده است و توسط مجله MovieMaker بهعنوان یکی از پنج جشنواره برتر فیلم مستند در جهان انتخاب شد. این جشنواره هر ساله بهمدت ۹ روز در ماه نوامبر برگزار میشود.
این مستند بهتهیهکنندگی شرکت فیلمسازی Sikhya Entertainment، مستقر در شهر بمبئی و بهسرپرستی گونیت مونگا کاپور و آچین جین تهیه و تولید شده است. سرویس استریم نتفلیکس در ۸ دسامبر ۲۰۲۲ این مستند را روی آنتن برد و حال برای تماشا در این سرویس استریم در دسترس است. مستند کوتاه The Elephant Whisperersداستان یک زوج بومی بهنامهای بومن و بلی را روایت میکند که سرپرستی یک بچه فیل نژادِ هندیِ یتیم بهنام راگو بهآنها سپرده میشود. بومن و بلی زحمات زیادی میکشند تا این موجود زیبا، نحیف و آسیبدیده را زنده نگه دارند و آن را بزرگ کنند و بهسنی برسانند تا همچون دیگر فیلها، از پس خود بربیاید و از همه مهمتر کاملاً سالم باشد. نگهداری از هر حیوانی مسئولیتی بزرگ است و بعد از زمانی طبیعتِ درون انسان و حیوان بهم پیوند میخورد و این همان پیوندی است که در این مستند کوتاه شاهد آن خواهیم بود؛ یک پیوند قوی بین زن و شوهر و یک بچه فیل. پس از مدتی، بومن و بلی، یک فیل دیگر بهنام آموکوتی را بهسرپرستی قبول میکنند و این سرپرستی بهمعنای خداحافظی با راگو است.
مستند کوتاه The Elephant Whisperers، همزیستی مردمان قبیلهای با دستهای از حیوانات و در هماهنگی کامل با طبیعت را بهشکلی جذاب بهتصویر کشیده است. کارتیکی گانسالوس، کارگردان مستند در مصاحبهای گفت که وی برای اولینبار راگو را زمانیکه دقیقاً سهماهه داشت، دیده است. این مستند کوتاه نهتنها داستانی جذاب، گیرا و حتی تکاندهنده از پیوند بین حیوان و انسان و همزیستی آنها را بهنمایش درمیآورد، بلکه روی فرهنگ هندوستان و سنت حفظ محیط زیست نیز دست میگذارد. لوکیشن ساخت این مستند کوتاه در پارک ملی مودومالای در مرز ایالتهای کارناتاکا و تامیل نادو کشور هندوستان بود و علاوهبر روایت داستان بومن و بلی و راگو، زیباییهای طبیعی این پارک ملی بهزیبایی بهتصویر کشیده میشود و درواقع بخشی از جذابیت تماشای این مستند، برجستهسازی این زیبایی طبیعت توسط سازندگان است.
یکی از ویژگیهای مستند کوتاه The Elephant Whisperers، همان برجستهسازی زیبایی طبیعت است و در اینجا پارک ملی مودومالای که در کوههای نیلگیری در تامیل نادو کشور هندوستان واقع شده است. مساحت این پارک حدود ۳۲۱ کیلومتر مربع است و در محدوده ارتفاعی ۸۵۰ تا ۱۲۵۰ متری در ناحیه نیلگیری قرار دارد و با ایالتهای کارناتاکا و کرالا هممرز است. این پارک از سال ۱۹۸۶ بخشی از ذخیرهگاه زیستکره نیلگیری بوده و در سال ۲۰۰۷ بهعنوان ذخیرهگاه ببرها اعلام شد. بارندگی سالانه در پارک ملی مودومالای چیزی حدود ۱۴۲۰ میلیمتر است و منطقهای کاملاً استوایی و با بارشهای شدید استوایی. جنگلهای نیمهگرمسیری با ۴۹۸ گونه گیاهی، حداقل ۲۶۶ گونه پرنده، ۱۸ گونه گوشتخوار و ۱۰ گونه گیاهخوار. آبهای فراوانِ بارانی این پارک توسط رودخانه مویار و چندین شاخه آن که خود دارای ۳۸ گونه ماهی است، تخلیه میشود.
تیم سازنده مستند کوتاه The Elephant Whisperers نزدیک بهپنج سال بهتحقیق در مورد این منطقه و این مراقبان و این بچه فیل پرداختند و درواقع هر روز با این مردم زندگی کردند تا زندگی روزمره و وقایع زندگی دو شخصیت بومن و بلی و همچنین راگو را بهدقت زیر نظر داشته باشند و شاهد بزرگشدن این بچه فیلم دوستداشتنی بودند. سازندگان در این رابطه چنین توضیح دادند که قصد آنها در روند این مستندسازی طولانی، نمایش سفر قهرمانانه مراقبانی بود که تمام لحظات زندگی خود را برای نگهداری این موجودات کهنِ دوستداشتنی میگذارند و سپاس خود از این مردمان که قبیلهای باستانی هستند و متعلق بهکسانی است که قرنها با فیلها زندگی کردهاند را بهصورتی که سبک زندگی و سنتهای آنها ارج نهاده شود، بدین صورت نشان دهند. این مستند ضمن تأکید بر شیوههای سنتی نگهداری از فیلهایی که بهنگهداری نیاز دارند، بهجنبههای علمی این میتوان گفت عملیات نجات و توانبخشی فیلها نیز میپردازد. دکتر ویجایاکریشنان، زیستشناس حیات وحش، که عمر خود را بهبررسی رفتار فیلها در طبیعت و در اسارت سپری کرده، مشاور علمی سازندگان این مستند بوده است.
کارتیکی گانسالوس، کارگردان و فیلمساز برنده جایزهٔ اسکار اهل هندوستان است. او در ۲ نوامبر ۱۹۸۶ در شهر پونا از ایالت ماهاراشترا کشور هندوستان بهدنیا آمد. کارتیکی گانسالوس اولین کارگردان هندی است که برنده جایزهٔ اسکار در تاریخ هند شده است. او همچنین یکی از اولین زنانی است که بهعنوان صنعتگر برتر شرکت تصویرسازی سونی (آلفا) در هند انتخاب شد و همچنین با برندهایی مانند Peak Design وSwarovski Optik Nature Explorer همکاری داشته است. کارتیکی گونسالوس یک مستندساز و عکاس است. او بهعنوان اپراتور دوربین برای شرکتهای Animal Planet و Discovery Channel کار کرده است. این مستند نزدیک ۴۰ دقیقهای در پارک ملی مودومالای ساخته شده است که فاصله این پارک تا محل بزرگ شدن گونسالوس ۳۰ دقیقه است.