// چهار شنبه, ۲۲ آذر ۱۴۰۲ ساعت ۱۶:۵۹

آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟ | از الکساندر پین تا ویم وندرس

در هفته‌های گذشته، فیلم‌های تازه‌ای از الکساندر پین، تاد هینز و ویم وندرس منتشر شدند. در این آخر هفته، به سه اثر تماشایی دیگر از کارنامه‌ی این فیلمسازان برجسته سر می‌زنیم.

«یه کارگردان در طول عمرش فقط یک فیلم می‌سازه. بعد، اون رو خرد می‌کنه و دوباره می‌سازدش.» مطالعه‌ی تاریخ سینما، آدم را با معنا و اعتبار این جمله از ژان رنوار مواجه می‌سازد. مرور کارنامه‌ی فیلمسازان برجسته، ما را متوجه شباهت‌های تماتیک و عادات زیباشناختی میان آثار متفاوت‌شان می‌کند. اگر به چنین سفری علاقه‌مند باشید، ممکن است شگفت‌زده شوید از یافتن اینکه فیلمسازان، تا چه اندازه در حال تکرار خودشان یا مکالمه با خودِ پیشین‌شان هستند. مطالعه‌ی گذشته‌ی یک فیلمساز، به ما در فهم امروز او، کمک می‌رساند.

حالا که سه فیلم جاماندگان (The Holdovers) از الکساندر پین، می دسامبر (May December) از تاد هینز و روزهای عالی (Perfect Days) از ویم وندرس، برای تماشا در اختیارمان قرار گرفته‌اند، در این قسمت از سری مقاله‌های «آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟»، سه فیلم ارزشمند دیگر از کارنامه‌ی این فیلمسازان را انتخاب کرده‌ام: راه‌های فرعی (Sideways) از الکساندر پین، امن (Safe) از تاد هینز و بالاخره، وضع موجود (The State of Things) از ویم وندرس.


پل جیاماتی در کنار توماس هیدن چرچ در نمایی از فیلم راه‌های فرعی

فیلم Sideways

فیلم راه‌های فرعی

  • کارگردان: الکساندر پین
  • بازیگران: پل جیاماتی، توماس هیدن چرچ، ویرجینیا مدسن، ساندرا اوه
  • سال اکران: ۲۰۰۴

خلاصه‌ی داستان: مایلزِ میان‌سال، نویسنده‌‌ی خرده‌پایی است و دوست‌اش جک، به‌زودی ازدواج خواهد کرد. این‌دو، راهی سفری جاده‌ای به دره‌ی سانتا ینز می‌شوند تا مهمانی مجردیِ جک را جشن بگیرند.

سخت نیست که چهارمین فیلم بلند داستانی الکساندر پین را، بهترین اثر او بدانیم. در «راه‌های فرعی»، می‌توانیم موفق‌ترین نتیجه‌ی توانایی‌ پین در تلفیق لحن کمیک با ظرافت‌های دراماتیک را شاهد باشیم. پین به همراه همکار همیشگی‌اش، جیم تیلور، برای نگارش فیلمنامه‌ی اقتباسی این فیلم، نخستین جایزه‌ی اسکار کارنامه‌اش را برد. به جز فیلمنامه، «راه‌های فرعی» در چهار بخش بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر مکمل زن (ویرجینیا مدسن) و بهترین بازیگر مکمل مرد (توماس هیدن چرچ) هم نامزد اسکار شد.

بخشی از ارزش‌های «راه‌های فرعی» را به‌راحتی می‌توان توضیح داد. پین و تیلور، دیالوگ‌نویسان متبحری هستند، کمتر بازیگری در جهان، می‌تواند ترکیب «گوشت‌تلخ دوست‌داشتنی» را به خوبیِ پل جیاماتی بازی کند و شخصیت جک، نمونه‌ی به‌غایت سرگرم‌کننده‌ای از شمایل «مرد کم‌هوش جذاب» است! بده‌بستان‌های مایلز و جک، از «راه‌های فرعی»، یک «بادی مووی» درجه‌یک می‌سازد و سفر دو شخصیت در طبیعت چشم‌نواز سانتا ینز، به یادمان می‌آورد که چرا فیلم‌های جاده‌ای را دوست داریم.

اما بخشی از دلایل گیراییِ عمیق «راه‌های فرعی» را، سخت‌تر می‌شود توضیح داد. الکساندر پین، به شکل ضمنی و بی‌تاکید، در طول روایت سرگرم‌کننده‌ی فیلم، لایه‌های عمیق‌تری از متن را هم می‌پردازد. ازدواج پیشِ روی جک با ازدواج پشتِ سر مایلز قرینه می‌شود و تنهایی، سرخوردگی و تلخیِ نویسنده‌ی افسرده، در نسبت با بهانه‌ی شیرین سفرشان، کیفیت دوگانه‌ای به موقعیت‌ها می‌بخشد. این دوگانگی، از جایی به بعد، صرفا کارکرد کمیک ندارد. فیلم در پرداخت رابطه‌ی مایلز و مایا، به فراز غیرمنتظره‌ای می‌رسد که جادویی است. جادویی که بهتر است خودتان با تماشای فیلم، تجربه‌اش کنید!


جولین مور با ماسک اکسیژن بر صورت نشسته روی یک تخت داخل یک اتاق نیمه‌خالی در نمایی از فیلم امن به کارگردانی تاد هینز

فیلم Safe

فیلم امن

  • کارگردان: تاد هینز
  • بازیگران: جولین مور، پیتر فریدمن
  • سال اکران: ۱۹۹۵

خلاصه‌ی داستان: زنی ثروتمند و خانه‌دار، دچار نوع خاصی از حساسیت به مواد شیمیایی می‌شود.

«امن»، اثر عجیبی است. نوع خاصی از فیلم ترسناک که بیش‌ از شوکه‌کننده بودن، آزاردهنده و بیمار به نظر می‌رسد. احساسی که تماشای آن ایجاد می‌کند را شاید بیش از هرچیز بتوان با واژه‌ی «ناجور» توصیف کرد. اثری که جهان را با بینش سَبْکیِ متمایز تاد هینز آشنا کرد و با وجود واکنش‌های منفی اولیه، رفته‌رفته به‌عنوان یک فیلم کالت، تثبیت شد.

هینز، به کمک سلیقه‌ و هنر فیلمبردارش الکس نپومنیاشی و طراح صحنه‌اش، دیوید بامبا، رویکرد بصری هدفمندی را برای «امن» طراحی کرده است. سرمای حال و هوای فیلم، در بخش‌های آغازین، نوعی «جهنم زیبا» را نمایندگی می‌کند و در بخش‌های پایانی، نوعی از «بهشت جعلی» را. متنِ به‌شدت سیاسی هینز، به گوشه‌های مختلفی سرک می‌کشد؛ از بحران‌های زیست‌محیطی و فرهنگ مصرف‌گرایانه گرفته تا برنامه‌های رشد فردی. کارول با بازی جولین مور، یکی از تکان‌دهنده‌ترین جلوه‌های «شکنندگی» تصویر شده در سینما است و فردیتِ سرگردانی را نمایندگی می‌کند که باید در میان فضای آلوده‌ی حاصل از هجوم نیروهای قدرتمند بیرونی، راه خودش را بیابد.


یک فیلمساز در حال کارگردانی در نمایی از فیلم وضع موجود به کارگردانی ویم وندرس

فیلم The State of Things

فیلم وضع موجود

  • کارگردان: ویم وندرس
  • بازیگران: پاتریک بوشو، ساموئل فولر، راجر کورمن، الن گارفیلد
  • سال اکران: ۱۹۸۲

خلاصه‌ی داستان: تولید یک فیلم آمریکایی در پرتغال، به‌دلیل مشکلات شخصی و اقتصادی، با مشکل مواجه می‌شود.

«وضع موجود» یک فیلم هجوآمیز بسیار شخصی برای ویم وندرس است که در آن، تجربه‌ی کابوس‌وارش از نخستین تولید آمریکایی کارنامه‌اش یعنی همت (Hammett) را افشا می‌کند (فیلمی که وندرس، به تهیه‌کنندگی فرانسیس فورد کاپولا و استودیوی او ساخت). در «وضع موجود»، وندرس دردسرهای همکاری یک هنرمند اروپایی با نظام استودیویی سینمای آمریکا را با لحنی کمیک و نگاهی قضاوت‌گر، به تصویر می‌کشد. همین، باعث می‌شود که نسبت به دیگر آثار وندرس، با اثر خودآگاهانه‌تری مواجه باشیم. در لحظات مختلفی از فیلم، نشانه‎‌های متعددی را از نمادهای تاریخ سینما شاهد هستیم. ساموئل فولر و راجر کورمن به‌عنوان بازیگر در فیلم حضور دارند، فریتس لانگ و جان فورد مورد اشاره قرار می‌گیرند و فرانسیس فورد کاپولا، دست انداخته می‌شود!

«وضع موجود»، برخلاف آثار آیکونیک وندرس، «فیلم جاده‌ای» در معنای متعارف‌اش نیست و شهرت شاهکارهای او را هم ندارد؛ اما جادوی مولف بزرگ آلمانی، در این اثرش هم به‌قدرت حاضر است. شکلی که وندرس، از لحظات بطالت گروه تولیدِ قصه به هنگام تعطیلیِ فیلم‌شان، حال‌و‌هوای گیرای سینمایی بیرون می‌کشد، کم از معجزه ندارد. در غیاب رابی مولر افسانه‌ای، هنری الکان، از مناظر لوکیشن زیبای پرتغال، تصاویر مسحورکننده‌ای می‌گیرد، قطعات موسیقی یورگن نایپر، تا اندازه‌ای باورنکردنی گوش‌نوازند، و کمدیِ صحنه‌های لس‌آنجلس، هوشمندانه و ظریف است. «وضع موجود»، بسیار ارزشمندتر از آن است که علاقه‌مندان به ویم وندرس، فرصت تماشای آن را از دست بدهند.


تهیه شده در زومجی
اسپویل
برای نوشتن متن دارای اسپویل، دکمه را بفشارید و متن مورد نظر را بین (* و *) بنویسید
کاراکتر باقی مانده