معرفی مستند Notfilm | همکاری ساموئل بکت و باستر کیتون
مستند Notfilm، یک فیلم مستند بهکارگردانی راس لیپمن است که ساخت و نگارش تنها فیلمنامهای که ساموئل بکت نوشت و تبدیل بهفیلم شد و در آن فیلم باستر کیتونِ افسانهای ایفای نقش کرد را بررسی میکند. این فیلم از تصاویر آرشیوی بسیار نادر، رکوردهای صوتی و مصاحبهها برای بررسی مفاهیم فلسفی و هنری فیلمِ بکت و همچنین چالشهای شخصی و حرفهای سازندگان آن بهره میبرد.
در مستند Notfilm، اینکه چگونه ساموئل بکت از ایده جرج برکلی، فیلسوف ایرلندی، الهام گرفت که «بودن، درک شدن است» و چگونه میخواست فیلمی بسازد که درک بیننده از واقعیت را بهچالش بکشد، بهتصویر کشیده میشود. همکاری بکت و کیتون بخش دیگر مستند است که چگونه بکت و کیتون، بهترتیب دو نماد مدرنیسم در تئاتر و ادبیات و کمدی صامت، با وجود پیشینه، سبک و شخصیتهای متفاوت، روی فیلمی مشترک کار کردند و اینکه چگونه فیلم در سال ۱۹۶۴ در شهر نیویورک بهکارگردانی آلن اشنایدر و فیلمبرداری بوریس کافمن ساخته شد و سازندگان در این مسیر با چه مشکلات فراوانی روبهرو شدند. و همچنین در این مستند چگونگی استقبال منتقدان و مخاطبان از فیلم، چه در زمان اکران و چه در سالهای بعد و تأثیر آن بر دیگر سینماگران و هنرمندان مورد بررسی قرار میگیرد.
مستند Notfilm، مستندی است که ساخت و معنای Film (عنوان فیلم ساختهشده در سال ۱۹۶۴) را بررسی میکند، تنها فیلمی که فیلمنامه آن توسط نمایشنامهنویس شهیر ایرلندی، ساموئل بکت نوشته شده و باستر کیتون، نمادِ لبخندی جلابخش از سینمای کمدی صامت در آن نقشآفرینی میکند. همانطور که گفتیم، Notfilm شامل فیلمهای کمیاب، فایلهای صوتی و مصاحبههایی با افرادی است که در فیلم نقش داشته یا تحت تأثیر آن قرار گرفتهاند، مانند بیلی وایتلا، لئونارد مالتین، هاسکل وکسلر و بارنی روزِت. مستند «فیلم نیست» همچنین بهبررسی مضامین فلسفی فیلم بکت و کیتون که عنوان آن هم «فیلم» است، مانند ادراک، هویت و خودآگاهی و چگونگی ارتباط آنها با زندگی و کار شخص ساموئلبکت میپردازد. این مستند نگاهی جذاب و عمیق بهیکی از غیرعادیترین و متفاوتترین همکاریهای تاریخ سینما دارد.
مستند Notfilm از سوی منتقدان و محققان بهعنوان اثری منحصربهفرد و روشنگر مورد تحسین قرار گرفته است که چالشی هنری و هستیگرایانه برای هر دو شخص بکت و کیتون بود و البته فیلمی که آنها ساختند، وجود و هستی خودِ مدیوم سینما را نیز بررسی میکند. این مستند از طرق مختلفی بر مطالعات فیلم و فیلمشناسی تأثیر گذاشته است که بهبرخی از این تأثیرات اشاره خواهیم داشت. نگاهی نادر بهروند خلاقانه و همکاری دو چهره شاخص ادبیات و سینمای مدرن ارائه کرده است و چالشها، سازشها و دستاوردهای این چالش و سازشها بین نمادهای باشکوه ادبیات و سینما را آشکار میکند. از سویی این مستند بخش ابتدایی «فیلم» که از دست رفته بود را بهنوعی بازسازی و تحلیل میکند که هدف آن معرفی مضمون اصلی فیلم یعنی «رد ادراک و خود بودن» است. این قسمت ابتدایی که بهآن پیشگفتار میتوان گفت، مونتاژی از تصاویر را نشان میدهد که مفهوم «بودن، درک شدن است» را نشان میدهد که این گفته بهفیلسوف ایرلندی، جرج برکلی، نسبت داده میشود که گویا ساموئل بکت بسیار تحت تأثیر این فیلسوف بوده است.
این مستند مفاهیم فلسفی و زیباییشناختی «فیلم»، ساختهٔ ۱۹۶۵، را مورد بررسی قرار داده که مبتنی بر این ایده است که دوربین، امتداد چشم انسان است و عمل فیلمبرداری یک عمل درواقع خشونتآمیز علیه اکتِ «نگاه کردن» است. این مستند همچنین مفاهیم هویت، حافظه و فناپذیری و همچنین رابطهٔ بین واقعیت و بازنمایی را بررسی میکند. در مستند Notfilm مشاهده میکنیم که کارگردان مستند، ساختهٔ بکت و کیتون را در تاریخ و تکامل سینما زمینهسازی کرده است و نشان میدهد که چگونه آن فیلم موضوعاتی چون فرمهای سنتی هنری را بهچالش میکشد و همزمان بهسینما و تاریخ آن و هنر که مادر آن باشد، ادای احترام میکند. این فیلم مستند همچنین بین سبکها و شخصیتهای بکت و کیتون که نمایانگر جنبههای مختلف مدرنیسم و کمدی هستند، پیوندها و تضادهایی ایجاد میکند و لحظات جالبی در این بین رقم میخورد.
در مستند بهاین موضوع نیز پرداخته میشود که «فیلم» چطور بر پژوهش و بحث و الهامبخشی ساختهٔ بکت و کیتون و در پلهای بالاتر و در زمینهای وسیعتر، نظریه و نقد فیلمها تأثیر گذاشت. این فیلم مستند همچنین نشان میدهد که چطور ساختهٔ بکت و کیتون، الهامبخش تفاسیر و اقتباسهای جدیدی از «فیلم» آنها شد و یکی از بهترین آنها و شاید بهترین از تمام جهات، بازسازی «فیلم» بود که در سال ۲۰۱۶، دیوید لینچ، این کارگردان یکتای تاریخ سینما آن را ساخت. مستند Notfilmیک دستاورد قابلتوجه است که نهتنها یک تجربهٔ سینمایی منحصربهفرد را مستند و تجلیل میکند، بلکه درک ما را از فیلم و فیلمبینی تغییر میدهد و مدیوم سینما و ساخت فیلم را بهعنوان یک فرم هنری برای دستیابی بهغنیترین شیوه بیان موضوعات در نظر میگیرد.
ساموئل بارکلی بکت در ۱۳ آوریل ۱۹۰۶ در دوبلین و در خانوادهای پروتستان متولد شد. دوره ابتدایی را در زادگاه خود سپری کرد و بهواسطه علاقهاش بهزبان فرانسه، در رشته ادبیات و زبان فرانسه ادامه تحصیل داد و در سال ۱۹۲۷ با درجه کارشناسی فارغالتحصیل شد. در سال ۱۹۲۸ بهشهر پاریس رفت و بهمدت دو سال در دانشگاه ممتاز اکول نرمال سوپریور بهتدریس مشغول شد. در همان زمان بود که با جیمز جویسی که تاریخ نویسندگی به پیش و پس از وی تقسیم میشود، آشنایی و رفاقت پیدا کرد. این آشنایی در شکلگیری استعداد بکت تأثیر چشمگیری داشت و بهاو کمکهای زیادی کرد تا در نویسندگی بشود ساموئل بکت. ساموئل بکت، نمایشنامهنویس، رماننویس و شاعر برجسته ایرلندی بود که با سبک نوآورانه و تجربی خود بر ادبیات و تئاتر مدرن بسیار تأثیر گذاشت. از وی بهعنوان یکی از بنیانگذاران تئاتر ابزورد یاد میشود، جنبشی که در دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ ظهور کرد و مفاهیم مرسوم درام در تئاتر را بهچالش کشید و مضامین اگزیستانسیالیسم، ابزوردیسم و بیگانگی را در دل نمایشنامهها بررسی کرد. برخی از مشهورترین آثار او عبارتاند از «در انتظار گودو»، «آخر بازی»، «آخرین نوار کراپ» و «روزهای شاد».
تأثیر بکت بر ادبیات و تئاتر مدرن را میتوان از جهات مختلفی بررسی کرد. استفاده او از مینیمالیسم، تکرار و البته سکوت برای ایجاد حس پوچی، بیهودگی و عدم اطمینان در شخصیتها و موقعیتها. او عناصر سنتی طرح، شخصیت و صحنه را از بین برد و بر اصلِ وجود و معنای انسان تمرکز کرد و شخصی تجربهگرا بود و این ویژگی را در نثر، شعر، آثار رادیویی و تلویزیونی و فیلم بکار برد. کاوش بکت از وضعیت انسان در جهانی پوچ، آشفته و غیرقابل درک، خواننده را با زمانهاش بیشتر آشنا میکند. او در آثارش، جنگیدن شخصیتهایش برای یافتن هدف، هویت و ارتباط در جهانی متخاصم را روایت میکند. از انزوا، تنهایی، یأس و ناامیدی میگوید و این حالات احساسی را با حس شوخطبعیِ هنرمندانهٔ خود، در دلِ شفقت و انعطاف و انسانیت قرار میدهد. برداشت بسیاری از خوانندگان، پس از خواندن آثار ساموئل بکت، بدبینی محض نویسندهای با افکار ناامیدانه است، اما باید گفت دقیقاً برعکس است و بکت میگوید سفر هر شخصی در زندگی سخت است، اما با وجود دشواریها، ارزش سعی و تلاش را دارد. تأثیر او بر سایر نویسندگان و هنرمندانی که از اصالت، خلاقیت و شجاعت او الهام گرفتهاند غیرقابل چشمپوشی است. نگاه خاص و واقعبینانهٔ ساموئل بکت در آثارش بر بسیاری از نویسندگان معاصر چون هارولد پینتر، ادوارد آلبی، تام استوپارد، مارتین مکدونا و دیوید مامت و همچنین فیلسوفانی چون آلبر کامو، ژان پل سارتر و مارتین هایدگر تأثیر گذاشت. بکت و آثار او همچنین الهامبخش بسیاری از پرفورمرها در هنرهای اجرایی (پرفورمنس آرت)، کارگردانان و البته منتقدان ادبی و سینمایی بود که بینش هنری و حساسیت زیباییشناختی او را تحسین میکردند.
از بازیگر اصلی فیلم عجیب «فیلم» بگوییم. باستر کیتون، هنرپیشه، کمدین و فیلمساز مشهور آمریکایی بود که بهخاطر کمدی اسلپاستیک (در این سبک کمدی، تحرک بدنی حرف اول را میزند. اسلپاستیک پر از صحنههای حرکتی و پرجنبوجوش و جنجال و زدوخورد و سروصدا است و در آن از تصادمهای عجیبوغریب و شوخیهای فیزیکی بهشکلی مبالغهآمیز استفاده میشود و از استادان کمدی اسلپاستیک میتوان به لورل و هاردی، چارلی چاپلین، جیم کری و روآن اتکینسون اشاره کرد.) و بیان رواقیاش که باعث شد لقب «چهره سنگی بزرگ» نصیب وی شود، شهرت داشت.
باستر کیتون یکی از پیشگامان دوران فیلم صامت و بنیانگذار شرکت کمدی «باستر کیتون» بود. او فیلمهای کوتاه و بلند زیادی ساخت که تقریباً میتوان گفت تمامی آنها از آثار کلاسیک سینما محسوب میشوند، مانند The General(ژنرال)، Sherlock, Jr (شرلوک جونیور)، Seven Chances (هفت شانس) و The Cameraman(فیلمبردار). باستر کیتون در ۴ اکتبر ۱۸۹۵ در پیکوا ایالت کانزاس بهدنیا آمد و از سنین پایین انجام بدلکاری را یاد گرفت و جالب است بدانید وقتی ششماهه بود از پلههای ساختمانی سقوط کرد، اما هیچ صدمهای ندید، به همین دلیل او را «باستر» بهمعنی «عجیب» نامیدند. معروفترین فیلمی که باستر کیتون کارگردانی کرد و البته بازیگر آن هم بود، فیلم The General بود که وی این فیلم را با همکاری کلاید براکمن ساخت. فیلمی محصول سال ۱۹۲۶ که یکی از برترین آثار کیتون و میتوان گفت سینمای صامت است و در نظرسنجی انستیتوی فیلم آمریکا، بهعنوان هجدهمین فیلم برتر تاریخ سینما شناخته میشود.
راس لیپمن، فیلمساز مستقل و مقالهنویس آمریکایی است و او بیشتر به خاطر ساخت مستند Notfilm در سال ۲۰۱۵ شناخته میشود، اما از وی بهعنوان کارشناس ارشد ترمیم فیلم در آرشیو فیلم و تلویزیون UCLA، جایی که آثار مستقل و آوانگارد متعددی را بازسازی کرد نیز یاد میشود و خدمت بزرگ وی بهدنیای تصاویر متحرک فراموشنشدنی است. راس لیپمن از دانشگاه دوک با مدرک مطالعات مستند فارغالتحصیل شد و در سال ۲۰۰۷ بههمراه بهترین دوست و شریک زندگیاش، جسیکا هارگریو، شرکت Tripod Media را تأسیس کرد. او سه مرتبه برنده جایزهٔ میراث انجمن ملی منتقدان فیلم شده است و همچنین چندین مقاله در مورد تاریخ سینما، تکنولوژی و زیباییشناختی نوشت که در مجلاتی معتبری چون Sight & Soundو کتابهای درسی و مجلات دانشگاهی منتشر شدهاند.
نظرات