معرفی مستند Stories of the Kindertransport | عملیات نجات کودکان
در این مقاله بهمعرفی مستند Into the Arms of Strangers: Stories of the Kindertransport، مستندی در مورد عملیات نجات هزاران کودک یهودی که پیش از آغاز جنگ جهانی دوم از اروپای اشغالشده نازیها، به بریتانیا منتقل شدند خواهیم پرداخت.
مستند Into the Arms of Strangers: Stories of the Kindertransport (در آغوش غریبهها: داستانهایی از انتقال کودکان) بهکارگردانی مارک جاناتان هریس در سال ۲۰۰۰ پخش شد. راوی این مستند جودی دنچ معروف است. این فیلم مستند بهماجرای انتقال کودکان از کشورهای اتریش، چکسلواکی و آلمان بهکشور بریتانیا بهوسیله قطار، کشتی و هواپیما اشاره دارد که طی آن ۱۰ هزار کودک یهودی در انگلستان اسکان داده شدند. این فیلم مستند برنده جایزهٔ اسکار بهترین فیلم مستند شده است.
مستند Into the Arms of Strangers: Stories of the Kindertransport شامل مصاحبه با بازماندگان، امدادگران، والدین و والدین رضاعی و همچنین مجموعهای از عکسهای آرشیوی است. مارک جاناتان هریس در مستند بلند خود، تأثیر عاطفی جدایی و ملاقات مجدد بر فرزندان و خانوادههای آنها را بررسی میکند. این فیلم براساس تجربهٔ شخصی تهیهکننده آن، دبورا اوپنهایمر، که مادرش یکی از کودکان این انتقال بزرگ بود، الهام گرفته شده است. دبورا اوپنهایمر میخواست یاد و خاطره مادرش را گرامی بدارد و از سویی داستانی حقیقی و جامع از نجات هزاران کودک یهودی را بازگو کند.
عملیات The Kindertransport، یک عملیات نجات بشردوستانه بود که حدود ۱۰ هزار کودک یهودی از اروپای اشغالشده توسط نازیها و پیش از جنگ جهانی دوم، نجات پیدا کردند. این کودکان با قطار، قایق یا هواپیما بهکشور بریتانیا منتقل شدند و در آنجا توسط خانوادههای مختلفی بهسرپرستی گرفته شدند یا ساکن خوابگاهها و مدارس شدند و البته برای مدتی حتی در مزارع و روستاها نگهداری میشدند. این عملیات نجات توسط گروههای یهودی و کوئِیکِرها (کوئِیکِرها بهافرادی گفته میشود که بهجهت تاریخی متعلق بهچندین فرقهٔ مسیحی ذیل پروتستانتیسم هستند و رسماً بهعنوان جامعهٔ مذهبی دوستان شناخته میشوند. اعضای این جنبشها بهطور کلی اعتقادی مشترک دارند مبنی براینکه هر انسانی قادر است «نور درون» را تجربه کند یا «نور خداوند را در همگان» ببیند) و با حمایت دولت بریتانیا که محدودیتهای مهاجرتی برای کودکان را لغو کرد، سازماندهی شد. عملیات The Kindertransport از نوامبر ۱۹۳۸ تا سپتامبر ۱۹۳۹ ادامه داشت، زمانیکه جنگ شروع شد و مرزها بسته شد. بسیاری از این کودکان دیگر هرگز والدین خود را ندیدند، زیرا بسیاری از آنها در هولوکاست کشته شدند. این عملیات نجات یکی از بزرگترین و موفقترین تلاشهای جمعی برای نجاتی جمعی در تاریخ محسوب میشود.
سرنوشت کودکان پس از ورود به بریتانیا بسته بهشرایط آنها متفاوت بود. برخی از کودکان مورد استقبال خانوادههای رضاعی خود قرار گرفتند و این سرپرستان مانند فرزندان خود با کودکان رفتار کردند. بسیاری از کودکان نیز برای سازگاری با فرهنگ، زبان و مذهب جدید با مشکلاتی مواجه بودند. برخی از آنها مورد بدرفتاری، آزار و اذیت جسمی و کلامی یا بیتوجهی میزبانان خود قرار گرفتند. برخی توانستند ازطریق نامه یا تماس تلفنی با والدین یا بستگان خود ارتباط برقرار کنند، درحالیکه برخی دیگر بهکل ارتباط خود را با محل تولد و والدین اصلی از دست دادند و هیچگاه هم خبری از والدین خود بهدست نیاوردند.
برخی پس از جنگ دوباره بهخانوادههای خود ملحق شدند، اما همه این شانس را نداشتند و برخی دیگر متوجه شدند که والدینشان در هولوکاست کشته شدهاند. برخی از این کودکان نجاتیافته تا پایان عمر در بریتانیا ماندند و برخی دیگر بهکشورهای دیگر مانند ایالات متحده، کانادا یا استرالیا مهاجرت کردند. گفتنی است بسیاری از این کودکان نجاتیافته در زمینههای مختلف مانند علم، هنر، ادبیات، سیاست یا آموزش بهچهرههای برجستهای تبدیل شدند. برخی داستانهای خود را با مردم بهاشتراک گذاشتند، برخی در دلِ خود دفن کردند، اما همگی در داشتن ترومایی یکسان از آسیب جدایی از والدین اشتراک داشتند و البته فرصتی دوباره برای زیستن.
عملیات نجات «کیندرترنسپورت» بهطرق مختلف بر زندگی خانوادههای سرپرست نیز در بریتانیا تأثیر گذاشت. برخی از خانوادههای رضاعی بهدلایل بشردوستانه، مذهبی یا سیاسی انگیزه داشتند تا کودکان نجاتیافته را بهسرپرستی بگیرند و عشق و محبت، مراقبت و حمایت کانون خانواده را برای آنها فراهم آورند و بهآنها کمک کردند تا با فرهنگ و زبان جدید، آشنا و سازگار شوند. بااینحال، همه خانوادههای سرپرست اینقدر مهربان و سخاوتمند نبودند. برخی از خانوادهها بهدلایل مالی، بهعنوان مثال، دریافت کمک هزینه هفتگی یا داشتن یک جفت دست اضافی برای کمک بهکارهای خانه یا کارهای مزرعه، این کودکان را پذیرفتند.
آنها با کودکان بهعنوان خدمتکار رفتار میکردند و خبری از محبت و همدلی آنچنانی نبود. این خانوادهها همچنین عقاید و ارزشهای خود را بهکودکان تحمیل میکردند و گاه سعی میکردند آنها را بهمسیحیت درآورند. این موضوع سرپرستی بر فرزندانِ خانوادههای سرپرست نیز تأثیرگذار بود و آنها مجبور بودند والدین، فضای زندگی و وسایل خود را با کودکانِ بهسرپرستی گرفتهشده بهاشتراک بگذارند. برخی از آنها از کودکانِ کیندر بهعنوان خواهر و برادر و دوست استقبال و با آنها پیوندهای نزدیکی برقرار کردند. برخی نیز نسبت بهکیندرها احساس حسادت، رنجش یا بیتفاوتی داشتند و با آنها خیلی خوب کنار نمیآمدند. رابطهٔ بین فرزندانِ خونی و کیندرها بهعوامل مختلفی مانند سن، شخصیت، پیشینه و تجربهٔ هر دو طرف بستگی داشت.
مارک جاناتان هریس را با ساخت همین مستند Into the Arms of Strangers: Stories of the Kinder Transport و مستند The Long Way Home (راهی طولانی تا خانه) که تاریخ و تأثیر هولوکاست بر پناهندگان و بازماندگان یهودی را بررسی میکند، میشناسند. او همچنین روزنامهنگار، رماننویس و استاد دانشگاه کالیفرنیای جنوبی در واحد تولید فیلم و آثار تلویزیونی است و کتابها، مقالات و فیلمنامههایی دربارهٔ موضوعات مختلف مانند رسانههای کودکان، اوتیسم و عدالت اجتماعی نوشته است. مارک جاناتان هریس کار حرفهای خود را بهعنوان گزارشگر جنایی برای آسوشیتدپرس در نیویورک آغاز کرد. او سپس بهشهر لس آنجلس نقل مکان کرد و بهعنوان نویسنده و تهیهکننده برای CBS News مشغول بهکار شد. وی اولین مستند خود را با نام The Redwoods (رِدوودز) در سال ۱۹۶۷ ساخت که برنده جایزهٔ اسکار بهترین مستند کوتاه شد. او بنیانگذار و مدیر رشتهٔ کارشناسی ارشد تاریخ تجسمی و آموزش هنر در مؤسسه USC Shoah Foundation است؛ این مؤسسه بهحفظ و مطالعه شهادت بازماندگان و شاهدان نسلکشی اختصاص دارد.
مارک جاناتان هریس علاوهبر مستندهای معروف و برندهٔ اسکار خود، چندین مستند دیگر نیز ساخته است. مستند Darfur Now (دارفور، اکنون) در سال ۲۰۰۷ که داستان شش نفر را روایت میکند که برای پایاندادن بهبحران انسانی در دارفورِ سودان تلاش میکنند. مستند Living in Emergency: Stories of Doctors Without Borders (زندگی در شرایط اضطراری: داستانهای پزشکان بدون مرز) که سال ۲۰۰۸ ساخته شد و تجربیات چهار پزشک داوطلب را روایت میکند که برای سازمان بشردوستانه پزشکان بدون مرز در کشورهای جنگزده و فقیر کار میکنند. مستند Code Black (کد سیاه) که محصول سال ۲۰۱۳ میلادی است و مستندی است که چالشها و واقعیتهای پزشکی و بخش اورژانس را در شلوغترین اورژانس آمریکا و در بیمارستان شهرستان لس آنجلس بررسی میکند. و همچنین مستند Breaking Point (نقطهٔ شکست)، محصول سال ۲۰۱۷ که انقلاب اوکراین در سال ۲۰۱۴ و متعاقب آن حمله روسیه و الحاق منطقهٔ کریمه بهکشور روسیه را در مدیوم مستند بهتصویر میکشد.
جودی دنچ، بازیگر قدیمی و محبوب انگلیسی، راوی مستند Into the Arms of Strangers: Stories of the Kinder Transport است. جودی دنچ در طول شش دهه فعالیت حرفهای خود، افتخارات مختلفی از جمله یک جایزهٔ اسکار، یک جایزهٔ تونی، دو جایزهٔ گلدن گلوب و شش جایزهٔ بفتا کسب کرده است. او در سال ۱۹۳۴ در یورک، نورث رایدینگ یورکشایرِ انگلستان بهدنیا آمد. پدر و مادر او رجینالد آرتور دنچ، پزشک، و الئونورا اولیو جونز بودند. او یک برادر بهنام جفری دنچ دارد که او نیز بازیگر است.
جودی دنچ اولین حضور حرفهای خود روی صحنهٔ تئاتر را در سال ۱۹۵۷ و در تئاتر Old Vic تجربه کرد. او در سال ۱۹۶۱ بهشرکت رویال شکسپیر پیوست و نقشهای اصلی زیادی از نمایشنامههای شکسپیر مانند افلیا، ژولیت، لیدی مکبث و کلئوپاترا را ایفا کرد. بسیاری وی را با بازی در نقش شخصیت محبوب M، رئیس MI6 در مجموعه فیلمهای «جیمز باند» میشناسند و وی در هفت فیلم این مجموعهٔ سینمایی موفق ایفای نقش کرد و از سال ۱۹۹۵ تا ۲۰۱۲ نقش شخصیت M را ایفا کرد و در این زمینه در این مجموعهٔ سینمایی صاحب رکورد است.
دیدگاه ها