بهترین اجراهای موشن کپچر | از ارباب حلقه ها تا آواتار
موشن کپچر چیست و چه کاربردی دارد؟ در زبان ساده فناوری موشن کپچر به ضبط سهبعدی حرکات بازیگران با استفاده از لباسهای مخصوص، سنسورها و دوربینهای مختلف و انتقالش به کامپیوتر میگویند و این باعث میشود تا شخصیتهای کامپیوتری ظاهر و اجرای واقعگرایانهتری پیدا کنن. برخلاف انتظار از فناوری موشن کپچر در ابتدا در صنایع دیگری مثل پزشکی استفاده شده بود، اما در صنعت سینما این فناوری به شکل گسترده برای اولینبار برای خلق شخصیت گالوم در فیلمهای ارباب حلقهها و فیلم The Mummy محصول سال ۱۹۹۹ استفاده شده است.
با پیشرفت تکنولوژی و برداشته شدن موانع مختلف، استفاده از فناوری موشن کپچر در فیلمها و سریالها بیشتر از گذشته شده و حالا میتوان حتی شاهد بازیگران شناخته شدهای باشیم که شخصا اجرای موشن کپچر نقش خودش را انجام میدهند تا اینکه آن را به شخص دیگری واگذار کنند. با اینکه با بسیاری از این اجراها خاطره زیادی داریم و توانسته تحسینهای زیادی را هم جلب کنند، اما بسیاری عقیده دارند که انقدری این بازیگران و اجراها که حقشون است بهطور مثال فصل جوایز بهشون بها داده نمیشود و شاهد نادیده گرفته شدن آنها هستیم.
حالا در این برنامه قرار است ۱۰ اجرا از بهترین اجراهای موشن کپچر تاریخ سینما را معرفی کنیم که بخش زیادی از فهرست رو استاد اندی سرکیس اشغال کرده است که البته کاملا هم مستحق آن است. پس در ادامه مقاله و ویدیو با بهترین اجراهای موشن کپچر تاریخ سینما همراه باشید.
برای حمایت از کانال فیلمزی این ویدیو را در یوتیوب تماشا کنید
۱۰- تای شرایدن و اولویا کوک در فیلم Ready Player One
فیلم Ready Player One یکی از آثاری است که در آن به شکل گسترده از فناوری موشن کپچر استفاده شده است. درواقع شخصیتهای فیلم پس از ورود به یک دنیای دیجیتالی بهدنبال یافتن تخم مرغ طلایی هستند تا به جایزه بزرگ بازی دست پیدا کنند. تای شرایدن نقش وید واتس را در این فیلم به کارگردانی استیون اسپیلبرگ بازی کرده است که او موشن کپچر نقش خود را هم انجام داده بود. تای شرایدن عملکرد درخشانی در موشن کپچر فیلم داشت و او بهخوبی توانسته بود تفاوت قابل لمسی بین نسخه واقعی و نسخه دیجیتالی خود ایجاد کند.
صد البته کیفیت خوب جلوههای ویژه فیلم Ready Player One یکی دیگر از دلایل اجرای خوب این موضوع است، بهخصوص اینکه بخش زیادی از فیلم در دنیای دیجیتالی و با حضور شخصیتهای مختلف جریان داشت. البته نباید از بازی خوب اولویا کوک در نقش سامانتا هم گذشت که مانند شرایدن توانسته بود اجرای خوبی در نقش دیجیتالی خود داشته باشد و حتی برخی تصور کنند که بازی نسخه واقعی و موشن کپچر او دو فرد متفاوت هستند.
۹- جیسون کوپ در فیلم District 9
فیلم District 9 اولین اثری بود که نیل بلومکمپ به تهیهکنندگی پیتر جکسون کارگردانی آن را بر عهده داشت. اگرچه بلومکمپ هرگز نتوانست این موفقیت را دوباره تکرار کند، اما در آن شاهد یکی از اجراهای خوب موشن کپچر بودیم. جیسون کوپ، بازیگر اهل آفریقای جنوبی نقش کریستوفر جانسون را در فیلم منطقه ۹ بازی کرده است که یک میگو است که به ویکوس در قیام و مبارزه با سازمان چندملیتی متحد کمک میکند. او ظاهری شبیه میگو دارد که با اینکه در آن کوپ به شکل موشن کپچر و کمک تیم پیتر جکسون خلق شده است.
کوپ توانسته یک اجرای کم نقص را اجرا کند و با اینکه دیالوگهای آن توسط بیننده قابل فهم نیست، اما تماشاگر میتوانست با آن ارتباط برقرار کند. البته این تنها دلیل اجرای خوب کوپ نیست و او توانسته ارتباط و شیمی خوبی با شخصیت ویکوس در طول فیلم پیدا کند و همین موضوع باعث شده تا اجرای او بیشتر به چشم بیاید و شاهد عملکرد موفق و یک اجرای خاطرهانگیز از این بازیگر کمتر شناخته شده باشیم.
۸-بندیکت کامبربچ در فیلم The Hobbit: The Desolation of Smaug
بندیکت کامبربچ درکنار نقش اسماگ، صداپیشگی سائورن را در فیلمهای هابیت هم انجام داده است
اگرچه سهگانه هابیت نتوانست انتظارات طرفداران سرزمین میانه را کاملا برآورده کند و انتقاداتی از میزان استفاده از جلوههای ویژه در مورد فیلم وجود داشت، اما در مورد یک موضوع همه هم نظر هستند و آن هم شخصیت اسماگ است. ظاهرا پیتر جکسون و تیمش از هیچ چیزی برای اجرای هرچه بهتر اسماگ در فیلم The Hobbit: The Desolation of Smaug دریغ نکردن و حتی بندیکت کامبربچ را برای این نقش استخدام کردند. شاید فکر کنید کامبربچ تنها صداپیشگی اسماگ را انجام داده بود، اما سخت در اشتباه هستید؛ چرا که او موشن کپچر اسماگ را هم انجام داده است.
بندیکت کامبربچ نهتنها شخصا تمام موشن کپچر اسماگ را در فیلمهای هابیت انجام داده است، بلکه ویدیوهای منتشر شده از پشت صحنه فیلم نشان میدهد که او چقدر در نقش خود فرو رفته است تا بتواند بهترین اجرای ممکن از اسماگ را در فیلم The Hobbit: The Desolation of Smaug و افتتاحیه قسمت اول ارائه کند. بدون شک اجرای کامبربچ در این فیلم شایسته ستایش و تحسین است و او توانسته اسماگ، هیولای محبوب دنیای تالکین را به بهترین شکل ممکن به سالنهای سینما بیاورد. البته شاید جالب است بدانید که بندیکت کامبربچ صداپیشگی سائورن را در فیلمهای هابیت هم انجام داده است.
۷- بیل نای در فیلمهای دزدان دریایی کارائیب
بدون شک دیوی جونز بهترین شخصیت شرور فیلمهای دزدان دریایی کارائیب است که بدون اجرای بینظیر بیل نای بعید بود که این شخصیت به این موفقیت دست پیدا کند. دیوی جونز صاحب کشتی هلندی پرنده و همچنین دشمن جک اسپارو و باربوسا است که او قلب خود را در صندوقچهای گذاشته است و یک هیولای دریایی به نام کراکن دارد که به دستور دیوی جونز به کشتیهای دیگر حمله میکند. وی صورتی اختاپوس مانند دارد و یک دستش مانند خرچنگ است.
تمامی خدمه او کریه و از ریخت افتاده یا شبیه موجودات دریایی انسان گونه هستند. همچنین او زیر شاخکهای سر اختاپوس مانندش کلید صندقچه اش را مخفی کرده بود. بیل نای برای اولینبار نقش دیوی جونز را در فیلم Pirates of the Caribbean: Dead Man's Chest بازی کرد و سپس شاهد بازگشتش در فیلم Pirates of the Caribbean: At World's End بودیم. با اینکه جلوههای ویژه این شخصیت در سطح بسیار بالایی قرار داشت، اما نمیتوان از بازی درخشان بیل نای در نقش دیوی جونز گذشت که باعث شد یکی از بهترین شخصیتهای شرور قرن ۲۱ام خلق و معرفی شود.
۶- اندی سرکیس در فیلم King Kong
پس از اینکه اندی سرکیس توانایی بالای خودش را در نقش گالوم در فیلمهای ارباب حلقهها به نمایش گذاشت، حالا نوبت یک نقشآفرینی موشن کپچر اما بسیار متفاوت دیگر از او بودیم. شاید در ابتدا تصور کنید که کینگ کونگ در فیلم King Kong پیتر جکسون حاصل جلوههای ویژه فوقالعاده است، اما اندی سرکیس واقعا نقش این گوریل غول آسا را بازی کرده بود! اندی سرکیس برای اینکه بتواند نقش کینگ کونگ را به خوبی بازی کند، برای یک دوره به باغ وحش مراجعه میکرده است تا حرکات و کارهای گوریلها را زیر نظر بگیرد.
دلیل سرکیس از انجام این کار این بود که او بتواند نقش کینگ کونگ را بهخوبی و به شکل واقعگرایانه به تصویر بکشد و واقعا نقش یک گوریل را در سالنهای سینما به تصویر بکشد. البته این تمام ماجرا نبود و سرکیس حتی توانست احساسات و عواطف کینگ کونگ را در فیلم King Kong هم بهخوبی نشان دهد؛ از عشقش به یک انسان تا لحظات قبل از مرگش در آسمان خراش نیویورک. در هر حال عجیب نبود که پیتر جکسون به سراغ سرکیس رفت، اما کسانی هستند که اعتقاد داشتند سرکیس آنطور که باید و شاید برای بازی در نقش کینگ کونگ مورد توجه و ستایش قرار نگرفته و از کارهای کمتر دیده شده او است.
۵- رزا سلزار در فیلم Alita: Battle Angel
در صورت ساخته شدن فیلم Alita: Battle Angel 2، از فناوریهای بسیار پیشرفته دنبالههای فیلم آواتار در این فیلم استفاده خواهد شد
فیلم Alita: Battle Angel با بیرحمی منتقدان و تا حدی تماشاگران در زمان اکرانش مواجه شد، اما همان زمن هم بسیاری به تحسین اجرا و نقشآفرینیی رُزا سَلِـزار در نقش آلیتا پرداخته بودند. او یک مبارز سایبورگی مبتلا به فراموش بود، اما چیزی که آلیتا را خاص کرده بود، اجرای فوقالعاده رزا سلزار در این نقش بوده است. سلزار تمام تلاش خودش را کرده بود تا حرکات آلیتا را مثل یک دختر سایبورگی به تصویر بکشد که تلاش میکند یک انسان همم باشد و درکنارش شاهد پیچیدگیهای زیادی روی بخشهای مختلف آلیتا مثل حرکات چشمش هم هستیم که بهطور مثال زمانیکه آلیتا گریه میکرد به بهترین شکل ممکن احساساتش رو میتوانستیم ببینیم.
اجرای سلزار و کیفیت و پیچیدگی بالای موشن کپچر فیلم باعث اجرای هرچه بهتر آلیتا در فیلم Alita: Battle Angel شده بود. اما بدون شک اگر فیلم Alita: Battle Angel 2 ساخته شود، میتوانیم منتظر استفاده از فناوریهای فوقالعاده فیلم آواتار 2 برای آن باشیم تا حتی کیفیت به مراتب بالاتری برای خلق و اجرای شخصیت آلیتا در آن باشیم. پس از اینکه تهیهکننده فیلم آواتار و آلیتا از احتمال ساخت دنباله این فیلم سخن گفته بود، مدتی پیش هم جیمز کامرون، تهیهکننده فیلم Alita: Battle Angel که اول هم قرار بود این فیلم را کارگردانی کند، از احتمال ساخت دنبالههای این فیلم خبر دادو در هر حال امیدوار هستیم که بالاخره این فیلم ساخته شود.
۴- اندی سرکیس در سهگانه سیاره میمونها
در گذشته گذشته تکنیکهای موشن کپچر و CGI وجود نداشت و به همین منظور در فیلمهای قدیمی سیاره میمونها شاهد گریم سنگین بازیگران برای تبدیل شدن به یک میمون بودیم. بعد هم برای اینکه حرکات و راه رفتن آنها در پشت صحنه طبیعیتر و شبیه به میمونهای واقعی شود، بازیگران از عصایی چوبی استفاده میکردند تا اجرای طبیعیتر و واقعگرایانهتری داشته باشند. اما در سهگانه جدید سیاره میمونها همهچیز کاملا تغییر کرد.
اندی سرکیس از تجربیات خود در موشن کپچر کینگ کونگ برای اجرای نقش سزار در سهگانه سیاره میمونها استفاده کرده است
اندی سرکیس کارنامه درخشانی از اجراهای موشن کپچر را دارد که یکی از بهترینهای آن بدون شک اجرای نقش سزار، میمونی که انقلاب بزرگی برپا کرد در سهگانه سیاره میمونها بوده است. مجموعه سیاره میمونها بااینکه در آن زمان محبوبیت و شهرت گذشته خودش را نداشت، اما اجرای سرکیس در فیلم Rise of the Planet of the Apes انقدر خوب بود که منتقدان و تماشاگران به تحسین عملکرد او پرداختند و اعتقاد داشتند که اجرای بینقص سرکیس باعث شده بود تا سزار بهحدی واقعگرایانه به تصویر کشیده شود که باور کنیم اون واقعا یک میمون است و نه یک انسان که با تکنیک موشن کپچر در حال بازی کردن در این نقش است.
سرکیس نقش سزار رو در دنبالههای Dawn و War هم دوباره بازی کرد، اما باز هم عملکردش در فیلم Rise بیشتر به چشم میآمد. دلیلش هم بدون شک ارتباط عمیق و واقعی بود که او توانسته بود با شخصیت جیمز فرانکو در فیلم ایجاد کند. البته سرکیس قبلا نقش کینگ کونگ را در فیلم King Kong پیتر جکسون هم بازی کرده بود که بدون شک تاثیر زیادی در این قضیه داشته و حتی خود سرکیس هم گفته بود که او درسهای زیادی از نقش کینگ کونگ برای سزار گرفته بود. البته سرکیس برای درک بهتر حرکات میمونها به باغ وحشها و محلهایی که میمونهای آزمایشگاهی نگهداری میشدند هم سر زده بود تا بهتر بتواند از پس نقش سزار بر بیاید.
۳- فیلم Avatar
جیمز کامرون در فیلمهای آواتار از بهروزترین و جدیدترین فناوریهای ممکن استفاده کرده است و یکی از بخشهای قابلتوجه آن استفاده از فناوری موشن کپچر بسیار پیشرفته برای خلق موجودات آبیرنگ سیاره پاندورا یعنی ناویها (Na’vi) است. کامرون حساسیت زیادی در استفاده از این فناوری داشت ه است و زمان زیادی رو صرف کرد تا خلق و اجرای آنها به طبیعیترین و واقعگرایانهترین شکل ممکن انجام شود و نتیجه هم بسیار مثبت بوده است و یکی از با کیفیتترین اجراهای موشنکپچر را میشود در هر دو قسمت فیلم آواتار مشاهده کنیم.
سیگورنی ویور با ۷۳ سال سن در فیلم Avatar: The Way of Water موشن کپچر یک شخصیت نوجوان را بر عهده داشت و یکی از بهترین اجراهای خود را به نمایش گذاشته بود
در فیلمهای آواتار شاهد اجراهای بسیار خوبی هستیم؛ بهخصوص اینکه بیشتر شخصیتها درواقع با فناوری موشنکپچر ساخته و طراحی شدهاند و کامرون هم حساسیت فوقالعاده زیادی روی آنها داشته است، اما در بین بهترین اجراها احتمالا اول از همه یاد سم ورتینگتون در نقش جیک سالی خواهید افتاد؛ بهخصوص در فیلم Avatar 2 ورتینگتون اجرای خیلی بهتر و قویتری را نسبت به قسمت اول داشت، اما بسیاری عقیده دارند که بهترین اجرا در بین شخصیتهای آواتار به زوئی سالدانیا، بازیگر نقش نیتری تعلق دارد.
نقش زوئی سالدانیا دارای گستردگی زیادی بود. ازطرفی باید نقش فردی را که عاشق یک انسان شده است بازی میکرد و در ادامه او باید انتخابهای سختی میکرد و درنهایتم باید برای قبیلهاش وارد مبارزه مرگباری میشد و نتیجه آن خلق چندین صحنه احساسی بود که بدون شک بدون اجرای سالدانیا بعید بود که نیتری به شخصیتی تأثیرگذار مثل امروز تبدیل شود. البته سیگورنی ویور در فیلم Avatar: The Way of Water نقش کری رو اجرا کرد که شخصیتی متفاوت و دارای لایههای مختلف بود و انقدر او نقشش را خوب اجرا کرد که بسیاری تاثیر گذاری او را با جیک سالی و نیتری مقایسه کردند. همچنین جالب است بدانید که ویور ۷۳ سالش است و شخصیت وی در فیلم آواتار ۲ هم یک نوجوان بوده است!
۲- جاش برولین در فیلم Avengers: Infinity War و فیلم Avengers: Endgame
بعد از سه فاز زمینهچینی بالاخره چشم ما به جمال تانوس در قسمت سوم و چهارم فیلم اونجرز روشن شد و بدون شک اجرا و پیادهسازی بینقص این شخصیت مهمترین مأموریت مارول بود. پس مارول از هیچ چیزی برای خلق شخصیت تانوس دریغ نکرد مثل استفاده از بهترین و بهروزترین فناوریهای موشن کپچر تا استخدام بازیگر سطح بالایی بهنام جاش برولین. نتیجه هم خلق یکی از بهترین شخصیتهای موشن کپچر تاریخ سینما بود که این موضوع بهخصوص در فیلم Avengers: Infinity War بیشتر به چشم میومد که تانوس نقش محوری در داستان و روند فیلم داشت. کلا تانوس نقش مهمی در موفقیت فیلم داشت؛ چون برخلاف فیلمای قبلی تمرکز این فیلم بیشتر روی تانوس بود تا اینکه روی اعضای اونجرز باشد.
جاش برولین تمام تلاشش را کرده بود تا بتواند تانوس را نهتنها به شخصیتی ترسناک برای انتقامجویان تبدیل کند، بلکه زوایای دیگری را هم از این شخصیت به تصویر بکشد. برولین اول از همه باید نشان میداد که چرا همه از تانوس میترسند و بعد هم باید درکنارشم خودش رو فردی سخاوتمند، دلسوز و فداکار نشون دهد که همهچیز خودش روی برای نجات دنیا فدا کرده است تا به سرنوشت سیارهاش دچار نشوند. ازطرفی اجرای فوقالعاده تانوس زمانیکه بهدنبال سنگ روح بود میخ نهایی را به اجرای فوقالعاده برولین محکم زد. در این صحنه برولین بهحدی نقش تانوس رو بینقص اجرا کرد که تماشاگران با او دلسوزی میکردند که او دارد فردی را که دوست داره برای رسیدن به هدفش قربانی میکند و عملا باعث تحت تاثیر قرار دادن تماشاگران در سالنهای سینما شد.
درنهایت هم زمانیکه این تایتان دیوان بشکن را میزند و به دنیای سنگ روح میرود، دوباره روی متفاوتی از تانوس رو میتوانستیم مشاهده کنیم که حالا اعتراف میکند همهچیز خود را فدای این راهش کرده است و با ظاهری غمگین در حال تماشا نسخه کودکی گامورا است. البته برولین و تانوس دوباره در فیلم Avengers: Endgame هم درخشیدند، اما خب نقش این تایتان دیوانه خیلی طولانی نبود. شاید مارول با استفاده از فناوریهای مختلف توانسته بود شخصیت تانوس را به بهترین شکل ممکن خلق کند، اما بدون شک اگر اجرای جاش برولین نبود، بعید بود که تانوس انقدر به شخصیتی تأثیرگذار و فراموش نشدنی تبدیل شود.
۱- اندی سرکیس در فیلمهای ارباب حلقهها و فیلم هابیت
وقتی صحبت از بهترین اجرای موشن کپچر میشود بدون هیچ شک و تردیدی لیاقت این مقام تنها به اندی سرکیس و اجرای نقش گالوم در سهگانه ارباب حلقهها تعلق دارد. اندی سرکیس با اجرای بینقصش نهتنها باعث شد تا گالوم به بهترین شکل ممکن به تصویر کشیده شود، بلکه باعث شد یکی از بهترین شخصیتهای سهگانه ارباب حلقهها هم را شاهد باشیم. اون دوره حتی امکانات موشن کپچر مثل امروز نبود و به همین منظور کار پیتر جکسون و تیمش بههمراه سرکیس خیلی سختتر بود. اون دوره هنوز فناوری به شکل امروزی گسترش پیدا نکرده بود و همین موضوع باعث میشد تا هزینه و زمان بیشتری صرف کار روی هرچه طبیعیتر شدن گالوم شود و سازندگان ریسک بزرگی رو پذیرفته بودند.
بسیاری عقیده دارند که گالوم سزاوار دریافت یک جایزه اسکار برای اجرای نقش گالوم در فیلمهای ارباب حلقهها بوده است
سرکیس بهحدی در نقش خود فرو رفته بود که تقریبا به حرکت کردن و خزیدن مثل گالوم عادت کرده بود و حتی این نوع حرکت را خارج از فیلمبرداری فیلم هم تکرار میکرد. همین موضوع هم باعث شد که جکسون بعدا سرکیس را برای موشن کپچر کینگ کونگ هم استخدام کند! درکنار موشن کپچر و بازی بینظیر این بازیگر محبوب، تغییر صدای سرکیس برای گالوم یکی از بخشهای تحسین شده اجرای وی بوده که بدون شک عملکرد و درخشش را دو چندان کرده است. بااینکه گالوم درنهایت با جلوههای ویژه تکمیل شده است، اما این چیزی از بازی درخشان سرکیس کم نمیکند و درواقع او انقدر طبیعی بازی کرده است که حتی خیلی از تماشاگران باور کرده بودند که گالوم اصلا یک شخصیت کامپیوتری نیست و فکر میکردند او واقعا یک شخصیت واقعی است!
اما اوج کار سرکیس کجا بود؟ سرکیس صحنههای به یاد ماندنی زیادی را خلق کرده بود، بدون هیچ شکی بحث و گفتوگو گالوم و اسمیگل درر فیلم The Lord of the Rings: The Two Towers نقطه اوج اجرای سرکیس است. جاییکه سرکیس به بهترین شکل ممکن مشکل دو هویتی بودن گالوم را به تصویر کشید و درگیری هویتی گالوم و اسمیگل نقطه اوج و درخشش اجرا او محسوب میشود. سرکیس تو هر سه قسمت ارباب حلقهها نقش گالوم را بازی کرد و البته برای قسمت اول فیلم هابیت هم بازگشته بود که از بهترین بخشهای این سهگانه محسوب میشود و بدون شک کمترین حق سرکیس یک جایزه اسکار برای این نقش بود، اما متاسفانه مورد بیمهری اسکار قرار گرفت و سرکیس هرگز به این جایزه که حقش بود نرسید.