// چهار شنبه, ۷ تیر ۱۴۰۲ ساعت ۱۸:۳۱

آخر هفته چه فیلمی ببینیم: از Primer تا Ladies and Gentlemen, the Fabulous Stains

یک فیلم برای فکر کردن، یک فیلم برای لذت بردن، یک فیلم برای نگاه انداختن به واقعیت‌های زندگی و یک فیلم برای گیج شدن.

در شماره ۲۹۷ سری مقالات «آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟» قبل از هر اثر دیگر، با یک فیلم به کارگردانی رابرت آلتمن روبه‌رو می‌شوید. خود او می‌گوید ایده‌ی ساخت اثر طی یک خواب به ذهن وی رسید. بااین‌حال خیلی از افرادی که به این نوع از سینمای تجربی علاقه دارند و از تماشای ذوب شدن واقعیت و خیال در یکدیگر لذت می‌برند، حدس می‌زنند که رویای آلتمن تحت تاثیر فیلم Persona به کارگردانی اینگمار برگمان بوده باشد.

بعد از فیلم مورد اشاره، با دو اثر سینمایی دیگر سر و کار داریم که آن‌ها هم با محوریت شخصیت‌های زن جلو می‌روند؛ با محوریت دخترهایی که مشغول مبارزه با تک‌تک چالش‌های تعریف‌شده در مسیر زندگی هستند.

پس از همه‌ی این‌ها به یک فیلم مستقل علمی-تخیلی می‌رسید که به معنای واقعی کلمه «مستقل» به شمار می‌آید؛ فیلمی که با حدود ۷ هزار دلار هزینه تولید شد و جایزه‌ی جشنواره ساندنس را برد.

فیلم Three Women سال ۱۹۷۷ میلادی

Three Women (1977)

سینمادوست‌هایی که حرف‌های رابرت آلتمن در رابطه با سینمای داستانی را شنیده یا خوانده‌اند، خوب می‌دانند که او طرفدار پروپاقرص قصه‌گویی سرراست نبود. می‌خواست فیلم‌هایی را خلق کند که نه لزوما یک داستان مشخص، بلکه یک جهان داستانی را می‌سازند؛ تا مخاطب در قالب تجربه‌ی سینمایی دیدن یک فیلم، وارد آن جهان شود و شاید چیزی را بیابد.

مخاطب‌های مختلف برداشت‌های زیادی از فیلم Three Women دارند. از یک جهت می‌توان آن را نمایش‌دهنده‌ی تاثیرگذاری شدید انسان‌ها روی هم دانست. همچنین خوانشی از فیلم وجود دارد که سه شخصیت اصلی را کاملا گره‌خورده به یکدیگر می‌داند. آن‌ها لزوما افراد متفاوتی نیستند، بلکه می‌توانند سه جلوه از یک نفر یا یک نفر در سه مقطع مختلف از زندگی باشند.

پاراگراف بالا اصلا فیلم سه زن را اسپویل نمی‌کند. چون تجربه‌ی سینمایی ارائه‌شده از سوی آلتمن به مراتب فراتر از چند خط داستان است. تازه خواندن نسخه‌ی کوتاه یک برداشت از چنین فیلمی قرار نیست جای گم شدن در جهان آن را بگیرد.

Three Women از مخاطب خود انتظار فکر کردن و هم‌سفری با شخصیت‌ها را دارد. آن‌ها مثل شخصیت‌های حاضر در یک نقاشی عجیب هستند که به آن نگاه می‌کنیم و به شکلی غیر قابل توضیح، برخی از حقایق زندگی را به یاد می‌آوریم.

دختر مشغول خواندن آهنگ جلوی میکرفون در فیلم Ladies and Gentlemen, the Fabulous Stains

Ladies and Gentlemen, the Fabulous Stains (1982)

اینکه هر فرد چه‌طور با غم کنار می‌‌آید، برای سایر انسان‌ها می‌تواند عجیب باشد. این وسط ما آدم‌ها انقدر توسط افکار و باورهای گوناگون محاصره شده‌ایم که در بسیاری از مواقع برای فرار از فشار احساسات، به یکی از آن‌ها پناه می‌بریم. ولی انتخاب بر عهده‌ی خودمان است. Ladies and Gentlemen, the Fabulous Stains می‌گوید اینکه آدم چه انتخابی می‌کند و برای جلو رفتن در زندگی سر از کجا درمی‌آورد، هیچ ربطی به دیگران ندارد؛ از این جهت که دیگران نمی‌توانند خودشان را صاحب تفکرات و رفتارهای او بدانند.

برای افرادی که انواع‌واقسام جلوه‌های سبک زندگی و تفکرات پانک به‌علاوه‌ی آثار هنری قانون‌شکنانه‌ی بیرون‌آمده از دل آن را می‌پسندند، Ladies and Gentlemen, the Fabulous Stains روایتگر قصه‌ی دختری است که هویت واقعی خود را پیدا می‌کند و خوش می‌درخشد؛ با کنار زدن تمام انتظاراتی که از او می‌رود و لگد کردن همه‌ی کلیشه‌هایی که جامعه برای وی تعریف می‌کند. ولی زندگی یک جنگ بی‌پایان است. در نتیجه او حتی در زندگی تازه و شجاعانه‌ی خود نیز به چالش کشیده می‌شود.

برای آن‌هایی که به موسیقی و تغییرات این هنر در دوران معاصر اهمیت می‌دهند، Ladies and Gentlemen, the Fabulous Stains یک تصویرسازی جالب از دورانی است که سلایق موسیقی خیلی‌ها را تحت تاثیر قرار داد.

شخصیت اصلی فیلم Rosetta با لباس قرمز از سینمای بلژیک

Rosetta (1999)

شاید اسم برادران داردن چند بار به گوش‌تان خورده باشد. بهترین کار برای شناخت سینمای آن‌ها دیدن فیلم Rosetta است. دوربین در این فیلم دست از حرکت برنمی‌دارد و مدام تلاش‌های بی‌پایان رزتا برای گرفتن حق خود از زندگی را به تصویر می‌کشد. او دختر طلبکاری نیست، اما خیلی‌ها به وی بدهکارند.

رزتا یکی از آن شخصیت‌هایی است که خشم او از دنیای پیرامون را درک می‌کنیم. با او عصبانی می‌شویم؛ از دست همه‌ی افرادی که همه می‌گویند بهتر است با آن‌ها رفتار کاملا درستی داشته باشیم.

اصلا راستش را بخواهید، قضاوت کردن رزتا در ابتدای فیلم کار سختی نیست. او واکنش‌های تندی را از خود نشان می‌دهد و همین موضوع باعث می‌شود که بیشتر آزار ببیند؛ چه وقتی که به زور او را از محل کار بیرون می‌کنند و چه زمانی‌که مادرش وی را به درون آب می‌اندازد. اما وقتی آسیب‌پذیری مطلق او در سکانس‌هایی تلخ را می‌بینیم و ناتوانی رزتا برای رقصیدن یا عاطفه‌ورزی را به تماشا می‌نشینیم، آرام‌آرام قضاوت‌ها کنار می‌روند. بیشتر درک می‌کنیم. بیشتر می‌پذیریم. بیشتر به یاد می‌آوریم که یک دختر ۱۷ساله اصلا نباید در چنین موقعیت‌هایی قرار می‌گرفت که حالا کسی بخواهد به خود اجازه‌ی قضاوت کردن رفتار و خشم او را بدهد.

دو مرد با پیراهن سفید و کراوات در فیلم Primer با محوریت سفر در زمان

Primer (2004)

یک سند ماندگار برای اثبات اینکه سینمای علمی-تخیلی، بنده‌ی بودجه‌های بزرگ نیست. نه اینکه استفاده از پول زیاد برای ساخت فیلم‌های علمی-تخیلی معرکه اشکالی داشته باشد، اما ماهیت این نوع از داستان‌گویی وابسته به طراحی صحنه پرهزینه و جلوه‌های ویژه‌ی کامپیوتری سنگین نیست. Primer با هفت هزار دلار خرج ساخته شد و به درآمدی تقریبا ۱۰۰ برابر بودجه دست یافت. تازه هنوز بعضا مقالات و ویدیوهای تازه‌ای پیدا می‌شوند که به موشکافی کامل آن می‌پردازند. چرا؟ چون تعداد آدم‌هایی که بعد از دیدن این اثر می‌خواهند به‌صورت دقیق بفهمند در پایان داستان چه اتفاقی افتاد، اصلا کم نیست.

مثل بسیاری از فیلم‌های دیگری که با محوریت سفر در زمان ساخته شده‌اند، Primer مانور زیادی روی وسیله‌ی ایجادشده برای انجام این کار می‌دهد. چرا که قصه بر پایه‌ی قابلیت‌ها و نوع عملکرد آن جلو می‌رود.

برخلاف بسیاری از آثار پر زرق‌وبرق، Primer دستگاه سفر در زمانی را به ما معرفی می‌کند که محدودیت‌های پرشماری دارد. فقط اجسامی را می‌توان با آن به گذشته فرستاد که داخل محفظه‌اش جا شوند. برای اینکه سفر در زمان اتفاق بیفتد، باید جسم طی مدت‌زمان قابل توجهی داخل محفظه باشد. راستی هر جسمی که داخل دستگاه قرار بگیرد، نهایتا می‌تواند انقدر در زمان به عقب برگردد که به لحظه‌ی روشن شدن دستگاه برسد.

وقتی این قوانین و محدودیت‌ها در ذهن مخاطب جا گرفت، نوبت به رخ دادن اتفاقات عجیب می‌رسد؛ اتفاقاتی که قابلیت‌های محدود این دستگاه در حدی نیستند که باعث و بانی رخ دادن آن‌ها باشند. این‌جا است که روی صندلی جلوتر می‌آییم تا به نمایشگر نزدیک‌تر شویم.


منبع زومجی
اسپویل
برای نوشتن متن دارای اسپویل، دکمه را بفشارید و متن مورد نظر را بین (* و *) بنویسید
کاراکتر باقی مانده