// چهار شنبه, ۲۴ خرداد ۱۴۰۲ ساعت ۱۸:۰۱

آخر هفته چه فیلمی ببینیم: از فاینال فانتزی تا بابانوئل شیطانی

هر چهار اثر فانتزی انتخاب‌شده برای این مقاله معرفی فیلم، فانتزی‌های به‌خصوصی هستند که گروه مشخصی از تماشاگرها را هدف می‌گیرند.

فانتزی می‌تواند عامه‌پسند باشد و گواه این ادعا، تعداد زیادی از فیلم‌ها، سریال‌ها، کتاب‌ها و بازی‌های فانتزی بسیار پرفروشی هستند که ده‌ها میلیون نفر را عاشق خود کرده‌اند.

بااین‌حال آثاری هم وجود دارند که در اصل برای گروه مشخص و محدودی از مخاطب‌ها ساخته می‌شوند. یک اثر فانتزی می‌تواند به دلایل متفاوتی خاص‌پسند باشد. مثلا اولین فیلم که در این مقاله با آن روبه‌رو می‌شوید، توسط کارگردانی ساخته شد که هیچ ابایی از نمایش سکانس‌های به‌شدت اغراق‌آمیز و حتی حال‌به‌هم‌زن ندارد. او از این نوع زشتی‌های بصری برای نمایش استعاری ترس‌هایی استفاده می‌کند که شخصیت‌ها با آن‌ها روبه‌رو هستند. پس افرادی که با این نوع از تصویرسازی‌ها راحت نیستند، اصلا نباید به تماشای آن بروند. در آن سو دومین فیلم فهرست یک انیمیشن گره‌خورده به یک بازی ویدیویی بسیار محبوب است؛ انقدر گره‌خورده که اگر آن بازی و اسطوره‌شناسی جهان آن را نشناسید، احتمالا نمی‌توانید به اندازه‌ی طرفدارهای دوآتشه از آن لذت ببرید.

غذا دادن به بچه‌ی چوبی در فیلم Otesánek

Otesánek (2000)

یک فیلم عجیب از جمهوری چک که با نام‌های Little Otik و Greedy Guts هم شناخته می‌شود. قصه درباره‌ی مرد و زنی است که به شکلی جنون‌آمیز، فکر و ذکرشان چیزی نیست جز بچه‌دار شدن. زن به‌خاطر بچه‌دار نشدن انقدر افسرده می‌شود و به هم می‌ریزد که مرد یک تکه‌چوب بزرگ کج‌ومعوج و شبیه بچه به بچه را با خود به خانه می‌آورد؛ تا آن‌ها به همین چوب به چشم فرزند خود نگاه کنند.

دروغ‌گویی شخصیت‌های اصلی داستان آغاز می‌شود. مرد و زن می‌خواهند همه و از همه مهم‌تر خودشان را فریب دهند. مثلا برنامه‌ریزی می‌کنند که چه‌طور زن می‌تواند طی ۹ ماه آتی، شکل حاملگی را به خود بگیرد.

ولی دروغ از جایی به بعد انقدر بزرگ و مهیب می‌شود که خود آن‌ها را نیز تهدید می‌کند. موجود چوبی کم‌کم زنده می‌شود؛ البته نه به شکل دوست‌داشتنی دیده‌شده در انیمیشن پینوکیو شرکت دیزنی. کنده‌ی درخت تبدیل به قاتلی می‌شود که ذره‌ذره زندگی این دو نفر را می‌بلعد و آدم می‌کشد. سیری‌ناپذیر است.

کلود در انیمیشن Final Fantasy VII: Advent Children از جهان فاینال فانتزی ۷ به کارگردانی تتسویا نومورا

Final Fantasy VII: Advent Children (2005)

سری بازی Final Fantasy تا به امروز جهان‌های داستانی معرکه و شخصیت‌های دوست‌داشتنی زیادی را خلق کرده است. در این بین بدون شک یکی از بهترین دنیاهای فاینال فانتزی متعلق به Final Fantasy VII است که ما را با کلاود استرایف، تیفا لاکهارت، اریث و کاراکترهای به یاد ماندنی دیگر آشنا کرد.

افرادی که به فاینال فانتزی ۷ علاقه دارند، از دادن یک شانس به انیمیشن Final Fantasy VII: Advent Children پشیمان نخواهند شد. این اثر نه‌تنها دیدنی است و ارتباط مستقیم به بازی اصلی دارد، بلکه توسط تتسویا نومورا کارگردانی شد؛ همان بازی‌سازی که هم طرح داستان اورجینال فاینال فانتزی ۷ را نوشت، هم در بخش‌های بیشتری از تولید آن بازی نقش داشت و هم از کارگردان‌های سه‌گانه‌ی ریمیک FF7 هم به شمار می‌آید.

فاینال فانتزی ۷ راوی داستانی است که به یک موضوع و پیام محدود نمی‌شود. بااین‌حال می‌توان گفت که داستان تمرکز قابل توجهی روی نقش منفی شرکت‌های عظیم در بلعیدن طبیعت دارد. میدگارد در بازی Final Fantasy 7 به‌خاطر جاه‌طلبی‌های کورکورانه‌ای که به مردم ساده آسیب می‌زنند، با خطرات بزرگی مواجه است. در Final Fantasy VII: Advent Children هم با اینکه عملا شاهد دنباله‌ای برای بازی سال ۱۹۹۷ هستیم، قصه به بسیاری از تم‌های مشابه می‌پردازد؛ به این حقیقت که گاهی برخی از بزرگ‌ترین تهدیدها می‌توانند دوباره گریبان‌گیر آدم‌ها شوند. البته که فاینال فانتزی ۷ همیشه به ضربه خوردن کودکان از این فجایع بشری اهمیت ویژه‌ای داده است.

اگر فاینال فانتزی ۷ را فقط ازطریق بازی Final Fantasy VII Remake می‌شناسید و بی‌صبرانه برای بازی Final Fantasy VII Rebirth انتظار می‌کشید، شاید نخواهید سراغ Final Fantasy VII: Advent Children بروید تا برخی از ارجاعات آن، داستان اصلی فاینال فانتزی ۷ را برای شما اسپویل نکنند. هرچند سازندگان سه‌گانه‌ی ریمیک عملا تایید کرده‌اند که قرار نیست در سه بازی مدرن، به تک‌تک بخش‌های داستان بازی Final Fantasy VII سال ۱۹۹۷ وفادار باشند.

شخصیت های مختلف با لباس عجیب و غریب در فیلم The Fall (سقوط)

The Fall (2006)

روایت داستان همیشه بین راوی و مخاطب اتفاق می‌افتد. گاهی فراموش می‌کنیم که داستان‌ها در اصل وقتی داستان می‌شوند که یک نفر آن‌ها را ببیند، بخواند یا تجربه کند. The Fall با تکیه به همین موضوع، داستان روایت‌شده توسط یک مرد ناامید از زندگی را از دید یک بچه‌ی مهربان به تصویر می‌کشد. ما روایت مرد را می‌شنویم و تصویرسازی‌های ذهن کودک از آن قصه را می‌بینیم.

فیلم‌ساز به این شکل، یک روایت نه چندان پیچیده را تبدیل به تجربه‌ای سینمایی و خاص می‌کند. داستان فانتزی که توسط بزرگسال برای کودک تعریف می‌شود، درباره‌ی چند نفر است که می‌خواهند حاکم پلید را نابود کنند. اما مرد از همان ابتدا با هدفی غلط مشغول روایت قصه برای بچه شده است.

دیدگاه بی‌رحمانه‌ی او درباره‌ی دنیا در داستانی که روایت می‌کند، پدیدار می‌شود. دخترک از جایی به بعد، قصه‌ی او را نمی‌پسندد. شاید بچه فقط یک شنونده نباشد. شاید زمان آن برسد که مخاطب برای داستان‌گوی خسته، داستانی درباره‌ی ارزش زندگی بگوید.

فیلم Rare Exports: A Christmas Tale - بابانوئل ترسناک در کریسمس

Rare Exports (2010)

فیلم کمدی ترسناک Rare Exports: A Christmas Tale اثری است که اگر به‌دنبال ریشه‌ی آن باشید، سر از اساطیر و داستان‌های اسکاندیناوی درمی‌آورید؛ قصه‌هایی که به بسیاری از مسائل پذیرفته‌شده در دنیا، نگاه متفاوتی دارند.

شخصیت‌ها در دل ماجرای فیلم که در شمال فنلاند جلو می‌رود، به مقبره‌ی بابا نوئل شیطانی و پلید می‌رسند؛ شخصی که احتمالا به بچه‌ها هدیه نمی‌دهد، بلکه آن‌ها را می‌دزدد. سوار گوزن شمالی نمی‌شود، بلکه آن‌ها را می‌کشد.

بین این همه فیلم که عاشق تعطیلات هستند و از زیبایی‌های افسانه‌های آن‌ها می‌گویند، چند فیلم خارجی زبان مثل Rare Exports را هم می‌توان به تماشا نشست؛ آثاری که لزوما پارودی نیستند، ولی نگاه متفاوت و سبک روایی جالبی دارند.


منبع زومجی
اسپویل
برای نوشتن متن دارای اسپویل، دکمه را بفشارید و متن مورد نظر را بین (* و *) بنویسید
کاراکتر باقی مانده