فیلم مرده شریر از چه آثار کلاسیکی الهام گرفته است؟
در پائیز سال ۱۹۷۹، کارگردان «سم ریمی» به همراه «بروس کمبل» و دیگر بازیگران و عوامل، روانه جنگلهای تنسی شد، جایی که قرار بود فیلمبرداری فیلم «شیطان مرده» (The Evil Dead) یا «مرده شریر» شروع شود. البته این نامی نبود که از ابتدا برای این فیلم در نظر گرفته شده بود، در ابتدا قرار بود اسم این فیلم «کتاب شیطانی» (The Book of the Dead) باشد و درکنار آن عناوین پیشنهادی دیگری هم وجود داشت که شاید کار انتخاب را کمی دشوار میکرد. اما خوشبختانه ریمی نیم نگاهی هم به گیشه داشت و بههمین خاطر اسمی را انتخاب کرد که بیشتر مورد توجه مخاطبان قرار بگیرد. عنوانی که امروز میبینیم بیش از هر نام دیگری با این فیلم و موضوع آن هماهنگ است، نامی کوتاه و البته ترسناک که توجه را خیلی زود به خود جلب میکند.
اما بد نیست بدانید این اولین باری نبود که ریمی و دوستانش مشغول ساخت یک پروژه ترسناک بودند. درواقع یک سال پیش از ساخت فیلم مرده شریر، این فیلمساز جوان ۱۶۰۰ دلار خرج کرد تا یک پروژه مفهومی نیم ساعته به نام «درمیان جنگل» (Within the Woods) را بسازد و هدف از این کار هم این بود که استعداد اعضای تیمش را به نمایش گذاشته و از این طریق بودجه لازم برای ساخت اولین فیلم بلندش را تأمین کند. پرواضح است که این فیلم کوتاه قرار نبود خیلی با وسواس مورد توجه قرار گرفته و صرفا برای تماشا و ارزیابی شدن ساخته شده بود. اما دیدن ایدهها و تکنیکهایی که در آن استفاده شده و ریمی بعدا از آنها در ساخت دیگر آثارش هم بهره برد، خالی از لطف نیست.
به واقع هم این فیلم کوتاه و مفهومی موفق شد بودجه کافی برای ساخت فیلم مرده شیطانی را فراهم کند. فیلمی که در سال ۱۹۸۱ و پس از موفقیت آثاری همچون «هالووین» و «جمعه سیزدهم» منتشر شده و در زمان خود مبدل به یکی از پرفروشترین آثار سینمایی شد. در آن مرحله شاید حتی خود سم ریمی هم تصور نمیکرد فیلم مرده شریر تبدیل به یکی از آثار کالت و برجسته دنیای ترس و وحشت شده و درادامه شاهد ساخت دو دنباله، یک بازسازی، سریال تلویزیونی و حتی نسلی جدید از فیلمهای ترسناکی باشد که همگی به موضوع شیطان و تسخیر شدن میپردازند. اولین نمونه از این آثار سینمایی را هم باید فیلم «ظهور مرده شیطانی» (Evil Dead Rise) دانست که آغاز کننده این مسیر بود.
فیلم شیطان مرده به طرزی باورنکردنی تأثیرگذار بود و موضوع کلبهای ترسناک در دل جنگل را بهعنوان یک زیرژانر خاص خود تثبیت کرده و از این طریق راه را برای ساخت آثاری همچون «تب کلبه» (Cabin Fever)، «تاکر و دیل دربرابر شیطان» (Tucker & Dale vs. Evil) و «کلبهای در جنگل» (The Cabin in the Woods) هموار کرد. البته همانطور که شیطان مرده بهعنوان یک اثر پیشرو و الهام بخش شناخته میشود، باید به این نکته هم اشاره کرد که مفهومی که این فیلم براساس آن شکل گرفته است، کاملا اصیل نبود. درواقع ۱۳ سال قبل از آنکه ریمی فیلم در درون جنگل را بسازد، فیلمساز جوان دیگری به همراه دوستانش فیلمی به نام «اعتدالین» (Equinox) را ساخته بود، فیلمی ترسناک با بودجهای بسیار کم و یک روند غیرعادی در فیلمسازی که فرضیهای مشابه را دنبال میکرد.
نگاهی به موضوع فیلم اعتدالین (Equinox)
برای درک بهتر این شباهت شاید بد نباشد نگاهی به خط داستانی این فیلم داشته باشیم. اعتدالین با تصویری از مردی جوان به نام دیوید با بازی «ادوارد کانل» آغاز میشود که دیوانهوار در حال فرار در جنگل است، او از تهدیدی نادیده هراس دارد و بههمین خاطر تنها به فرار کردن فکر میکند. دیوید بالاخره به جاده رسیده و آنجا با ماشینی بدون راننده برخورد میکند. سپس به یک سال و یک روز بعد میرویم، جایی که یک خبرنگار به بخش روانپزشکی مراجعه میکند تا در مورد مرگ مرموز دوستان دیوید تحقیق کند. اما چه کسی قرار است به او کمک کند؟ بله، خود دیوید که اکنون در نوعی حالت گیجی و سردرگمی به سر میبرد. رفتار دیوید با دیدن عکسی از دکتر واترمن، استاد قدیمی دانشگاهش ناگهان به خشونت کشیده میشود.
سپس میبینیم که خبرنگار در حال گوش دادن به نوار اظهارات دیوید است که مربوطبه زمانی است که برای اولینبار وارد بخش روانپزشکی شده است. دیوید تعریف میکند که چطور دکتر واترمن در تماسی تلفنی از او خواسته است که فورا به کلبه او در کوهستان برود. بهترین دوست دیوید یعنی جیم (فرانک بونر) به همراه دوستش ویکی (رابین کریستوفر) و دیگر دوست مشترکشان سوزان (باربارا هویت) هم در این سفر همراه او هستند. آنها وقتی به مقصد میرسند متوجه خرابی کلبه شده و هیچ نشانی از دکتر واترمن پیدا نمیکنند. دراین بین با پیرمردی دیوانه مواجه میشوند که درخلال جستوجو در غاری نزدیک کلبه، کتابی عجیب و غریب پیدا کرده است. این کتاب مملو از نمادهای رمزآلود و تصاویر شوم و ناخوشایند است و درکنار آن، یادداشتهای دکتر واترمن هم داخل کتاب است که نشان میدهد آزمایشهایی که او انجام داده، باعث آزاد شدن موجوداتی اهریمنی شده است ودرنهایت یکی از آنها کلبه او را ویران کرده است.
اما اوضاع قرار است خیلی بدتر شود. گروه جوانان بهزودی ردپاهای بزرگی را در محلی در نزدیکی غار پیدا میکنند و همچنین قلعهای که گاهی بهصورت تصادفی ظاهر شده و سپس ناپدید میشود. دکتر واترمن هم پس از گرفتن کتاب از دیوید میمیرد و جسدش ناپدید میشود. جوانان وحشتزده در ادامه با «آسمودئوس» (جک وودز) روبهرو میشوند که ظاهرا جنگلبان است. اما آنها هنوز شاهد قدرت واقعی پنهان در کتاب نیستند و قبل از آنکه آسمودئوس ماهیت واقعی خود را آشکار کرده و تبدیل به یک دیو بالدار شود، آنها مجبور به مقابله با موجودی بزرگ و گوریل مانند و همینطور یک غارنشین غولپیکر میشوند. درنهایت بیننده دیوید را میبیند که برای نجات جان خود میدود، یعنی همان صحنههای که در ابتدا شاهد آن بودیم. درپایان این پرسش ذهن بیننده را درگیر میکند که آیا دیوید تنها بازمانده این اتفاقات شوم است؟
فیلم «Equinox» برای سازندگانش بیشتر یک پروژه از سر عشق و علاقه بود، پروژهای با حضور فیلمساز و تهیه کننده جوان «دنیس مورن»، «مارک مکگی» بهعنوان نویسنده و همینطور «دیوید آلن» انیماتور استاپ موشن که درکنار هم جمع شدند تا این فیلم هیولایی را بسازند. مورن درادامه هم آثار موفقی در زمینه جلوههای ویژه داشت که حتی برنده جایزه شدند. از آن جمله میتوان به هشت جایزه اسکار برای آثاری همچون« امپراتوری ضربه میزند» (The Empire Strikes Back)، «آبیس» (The Abyss) و «پارک ژوراسیک» (Jurassic Park) اشاره کرد.
با جمع شدن این هنرمندان بااستعداد و خوش ذوق درکنار هم، عجیب نیست که چرا جلوههای ویژه به نمایش درآمده در این فیلم، باعث شده است که اعتدالین ارزش تماشا کردن را داشته باشد. موجودات استاپ موشنی که با وجود بودجه پایین، خوش ساخت از کار درآمدهاند. البته پرواضح است که این موجودات در حدواندازههای مخلوقات جادویی خلق شده در عصر فناوری، واقعی و چشمنواز نیستند. اما روند داستان، بازیهای درخشان و فضای کلی فیلم بهگونهای است که تماشای آن را به تجربهای مفرح تبدیل میکند. از سوی دیگر مورن و دوستانش در طول روز کار فیلمبرداری را انجام میدادند، اما بدون وجود منبع نور مناسب، آنها بهطریقی موفق شدند حالوهوایی روزهای آفتابی کالیفرنیا را تداعی کنند که این هم نکته جالبی است.
کار فیلمبردای و ساخت این اثر دو سال به طول انجامید و پس از آن به دلایلی کار دچار وقفه شد، تااینکه تهیه کنندهای به نام «جک اچ. هریس» (Jack H. Harris) که پیشتر با ساخت فیلم ترسناک «توده» (The Blob) شناخته میشود، وارد میدان شد. او تدوینگری به نام جک وودز را استخدام کرد تا صحنههای اضافی را با حضور بازیگران اصلی فیلمبردای کرده، آنها را دوباره ویراش کند و درنهایت فیلم را برای پخش در سینماها آماده کند. فیلم اعتدالین در سال ۱۹۷۰ منتشر شد، فیلمی که ترکیبی از صحنههای قدیم و جدید بود. از آنجایی که بین فیلمبرداری اولیه در سال ۱۹۶۵ تا زمان اکران فیلم فاصله افتاده بود، بیننده میتوانست افزایش سن بازیگران را به خوبی متوجه شود.
البته شباهت این فیلم و فیلم مرده شریر تنها محدود به موضوع و خط داستانی نیست. فراموش نکنید که هر دو پروژه جزو آثار کم خرج بودند. درست است که ریمی هزینه بیشتری برای پروژه مفهومی خود کرد، اما همچنان این اثر یک پروژه کم هزینه بود که نیاز به نبوغ علمی زیادی داشت. البته مرده شریر درنهایت با بودجهی ۳۷۵ هزار دلاری ساخته شد که در مقایسه با هزینه صرف شده برای نمونه اولیه کار، اثری گرانقیمت به حساب میآمد. بااینوجود همچنان تمرینی در زمینه فیلسمازی به سبک DIY بود، تمرینی که با شروع فصل زمستان بیش از قبل بازیگران و عوامل فیلم را تحت فشار قرار داد.
خاطرات ریمی از زمان ساخت فیلم شیطان مرده
حالا که دوباره به سراغ فیلم قدیمی اما همچنان مورد توجه مرده شریر آمدیم، بدنیست کمی هم به حال و هوای زمان فیلمبرداری این فیلم بپردازیم. ریمی با یادآوری خاطرات آن زمان اشاره میکند درحالی که هوا در حد انجماد سرد بود، آنها هیچ لباس زمستانی نداشتند و تازه مجبور بودند ۱۶ ساعت در آن هوای سرد کار کنند. همچنین امکانات زیادی در اختیارشان نبود، مواد غذایی در دسترس نبود و تنها قهوه فوری داشتند.
اما باوجود تمام سختیها، یکی از خوبیهای فیلم شیطان مرده این است که میتوان در گوشه گوشهاش ردپای فیلمساز را مشاهده کرد. وقتی این اشتیاق و حس تعلق وجود دارد، نادیده گرفتن محدودیتها یا دست کم تحمل آنها سادهتر میشود. سبک کارگردانی ریمی متمایز است که با زومهای تصادفی یا نماهای P.O.V (نمای نقطه دید)، نیروی شیطانی سرگردان در جنگل را به نمایش میگذارد. با گذشت سالها هنوز هم تماشای آن لحظات حکایت از نوعی کمال دارند. لحظاتی که با بستن یک دوربین به یک چوب و دویدن در میان جنگل گرفته شده بودند. این اثر بهاندازهای خوب از کار درآمد که ریمی از این شیوه حتی در ساخت فیلم مرد عنکبوتی ۲ که بودجهای به مراتب بالاتر داشت هم استفاده کرد.
آیا اعتدالین روی خط داستانی فیلم مرده شریر تأثیرگذار بوده است؟
باتوجه به شباهتهای متعدد در زمینه موضوع و خط داستانی، باور این مسئله که فیلم اعتدالین روی فیلم مرده شریر تأثیرگذار بوده، چندان دور از ذهن نیست. بااینحال سم ریمی خود از دو فیلم «شب مردگان زنده» (The Night of the Living Dead) و «قتلعام با اره برقی در تگزاس» (The Texas Chainsaw Massacre) بهعنوان آثار الهام بخش اصلی خود نام برده است. البته این پاسخ منطقی است، چون این دو فیلم هم آثاری ترسناک و کم هزینه بودند که عمدتا در یک مکان منحصربهفرد کلاستروفوبیک ساخته شدند.
در این بین فیلم اعتدالین بهوسیلهی تدوینگر بانفوذ «فارست جی. آکرمن» در مجله هیولاهای معروف فیلملند تبلیغ شد که باعث شد توجه نسلی جدید از دوستداران آثار این چنینی به فیلم جلب شود. از جمله تام سالیوان که به گریم دو فیلم درمیان جنگل و مرده شریر نظارت داشت. سالیوان اذعان میکند که این فیلم تأثیر زیادی روی حرفه او داشته است. او میگوید قبل از ساخت مرده شریر حداقل دو مرتبه فیلم اعتدالین را تماشا کرده است، بااینحال به خاطر نمیآورد که آیا در مورد این فیلم با ریمی صحبت کرده یا خیر؟ او معتقد است که شباهت دو فیلم قابلتوجه است که میتواند به ماهیت کم هزینه بودن آنها مربوط باشد. وجود چند شخصیت، لوکیشنی دورافتاده و ارزان و جلوههای ویژه خاص و جاه طلبانه از جمله این شباهتها است.
درنهایت سالیوان معتقد است فیلم اعتدالین به او انگیزه داد تا برای رسیدن به هدفهای خود در دنیای سینما تلاش کند.او اشاره میکند قصد ندارد سم ریمی را به ایده گرفتن از فیلم اعتدالین متهم کند. بااینحال او معتقد است که چیزی به اسم ایده اصلی وجود ندارد و چه خود سالیوان به خاطر بیاورد یا نه، نشانهها حکایت از ارتباط این دو پروژه با هم دارند: منشأ شری که از یک محل دفن هتک حرمت شده در دل جنگل آغاز میشود و کتابی شیطانی که عامل آزادی این نیروی پلید است و درنهایت گروهی از جوانان کم سن و سال که قربانی این رها شدن اتفاقی میشوند. چه این فیلم واقعا روی ساخت مرده شریر تأثیر گذاشته باشد باید یا خیر، بههرحال اعتدالین میتواند اثری سرگرمکننده برای طرفداران مجموعه آثار مرده شریر باشد که مشتاق بررسی هر ارتباط احتمالی هستند.
به نظر شما آیا تأثیر گرفتن از آثار قدیمی و کلاسیک، از ارزش فیلم بعدی میکاهد؟ آیا ممکن است بین دو فیلم تااین حد شباهت وجود داشته باشد؟ شما مجموعه آثار مرتبط با کلبهای شیطانی و تسخیر شده در دل جنگل را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا کارگردانان موفق شدند از پتانسیل این ایده نهایت بهره را برده و آثار قابل قبولی را به بینندگان عرضه کنند؟ نظرات و دیدگاههای ارزشمند خود را با ما هم درمیان بگذارید، سپاس