// سه شنبه, ۵ اردیبهشت ۱۴۰۲ ساعت ۱۸:۰۱

آخر هفته چه فیلمی ببینیم: از موسیقی شیرین تا موسیقی تلخ

هر دو درام و هر دو کمدی رمانتیکی که این مقاله‌ی معرفی فیلم سینمایی به آن‌ها اختصاص دارد، گره‌خورده به دنیای بی‌پایان و شگفت‌انگیز هنر موسیقی هستند.

زومجی برای شماره‌ی ۲۸۸ سری مقالات «آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟» به سراغ آثاری رفته است که یا داستان واقعی هنرمندهای مهم در جهان موسیقی را روایت می‌کنند یا شخصیت‌هایی را نشان می‌دهند که زندگی احساسی آن‌ها را نمی‌توان از موزیک‌ها جدا کرد. خلاصه هر چهار فیلمی که در ادامه می‌بینید، رابطه‌ای تنگاتنگ با موسیقی دارند و آلبوم موسیقی متن خود را با حساب‌وکتاب ساختند.

نام‌های سینمایی بزرگی را در ادامه خواهید دید؛ از فارست ویتاکر و وال کیلمر در مقام بازیگرهای اصلی تا کلینت ایستوود و الیور استون به‌عنوان کارگردان‌های دو فیلم آغازین فهرست.

نوازنده رنگین پوست ساکسیفون در فیلم Bird، سال ۱۹۸۸ میلادی

Bird (1988)

قصه‌ی درگیری هنرمندهای مشهور با مشکلات جدی در زندگی را بارها و بارها شنیده‌ایم. اما این داستان‌ها هرچه قدر هم که از برخی جهات شبیه یکدیگر به نظر برسند، از جنس دغدغه‌های انسانی و قابل لمسی هستند که انواع‌واقسام مخاطب‌ها می‌توانند آن‌ها را بفهمند. ما درک می‌کنیم که اوج‌گیری می‌تواند سقوط را به‌دنبال داشته باشد. ما می‌فهمیم که گاهی انسان فقط صورت خود را با سیلی سرخ نگه می‌دارد تا جلوی دیگران ضعیف به نظر نیاید. درک دردهای یک نوازنده که با تمام وجود صدای خود را به ساکسوفون تزریق می‌کند، کار سختی نیست. چرا که ما هم در بسیاری از مواقع، غم و غصه‌ی خود را پشت صداهای بلند پنهان کرده‌ایم.

این یک بیوگرافی با درجه‌ی سنی بزرگسال به تهیه‌کنندگی و کارگردانی کلینت ایستوود است که جنگ چارلی پارکر، بداهه‌نواز بزرگ موسیقی جاز با مواد مخدر را به تصویر می‌کشد؛ یکی از آن بیوگرافی‌هایی که حتی اگر طرفدار موضوع و شخصیت اصلی آن نباشید، ارزش یک مرتبه تماشا را دارد.

پسر با مو بلند در فیلم The Doors، محصول سال ۱۹۹۱ میلادی

The Doors (1991)

بند آمریکایی The Doors که طی سال‌هایی از دهه‌های ۶۰ و ۷۰ میلادی توانست بسیاری از افراد علاقه‌مند به راک را تبدیل به طرفدارهای خود کند، هنوز هم در زمان بررسی تاریخ این سبک از موسیقی به‌شدت مورد توجه قرار می‌گیرد؛ مخصوصا به‌خاطر جیم داگلاس موریسون، خواننده‌ی گروه که در سن ۲۷سالگی از دنیا رفت و خیلی‌ها او را یک شاعر ستودنی در دنیای راک به شمار می‌آورند.

موریسون یک فرد قانون‌شکن، تحصیل‌کرده و درگیر با رخدادهای دراماتیک فراوان بود؛ یکی از همان کاراکترهای آمریکایی که بسیاری از آهنگ‌های شنیدنی راک می‌خواهند ماجراهای زندگی آن‌ها را تعریف کنند.

اگر شناخت زندگی چنین هنرمندی برای‌تان جذاب به نظر می‌رسد و به‌خاطر آثاری همچون فیلم Platoon برای الیور استون احترام قائل هستید، به The Doors یک فرصت بدهید؛ به‌عنوان یک درام سینمایی پرشده از موسیقی که مردم بیشتر از منتقدها دوستش داشتند.

فیلم کمدی رمانتیک Singles، محصول سال ۱۹۹۲ میلادی به کارگردانی کامرون کرو که با بودجه ۹ میلیون دلاری تولید شد

Singles (1992)

روابط احساسی انسان‌ها پیچیده است. همه‌ی ما این را می‌دانیم. همه به اندازه‌ی کافی شاهد شکل‌گیری و نابود شدن عواطف بین آدم‌ها بوده‌ایم. بااین‌حال وقتی یک فیلم بتواند به شکل تأثیرگذار همین روابط را نمایش دهد، قدرت سرگرم کردن‌مان را دارد؛ در حد و اندازه‌ی آثاری که با ایده‌های ناب و تازه مشغول داستان‌گویی می‌شوند.

دلیل لذت بردن مخاطب از چنین داستان‌گویی‌هایی این است که او می‌تواند در جایی بین روابط کاراکترها با هم، بخشی از زندگی خود را ببیند. آن‌چنان مهم نیست که چه‌قدر شرایط زندگی انسان‌ها با هم فرق می‌کند. مهم نیست که شخصیت‌ها دقیقا ساکن کجا باشند. بالاخره میان احساسات آن‌ها، جلوه‌ای از احساسات من و شما نسبت به افراد دیگر هم پیدا می‌شود. بالاخره هر نفر در بخشی از زندگی خود با احساس دل باختن آشنا شده است.

فیلم Singles نه‌تنها اجازه می‌دهد کمی در سیاتل دهه‌ی ۱۹۹۰ میلادی نفس بکشید، بلکه شخصیت‌های متنوعی را دور هم جمع کرده که روابط پویای آن‌ها کشش دارد. خودشان هم به اندازه‌ای خوب نوشته شده‌اند که تماشاگر بخواهد آن‌ها را بشناسد. در این بین موسیقی‌های شنیدنی از هنرمندهای مختلف همچون گروه Pearl Jam نیز کل تجربه‌ی تماشای این اثر را شیرین‌تر می‌کنند.

جک بلک دوست‌داشتنی در فیلم High Fidelity با بازی جان کیوسک

High Fidelity (2000)

حضور جک بلک در یک فیلم پرشده از موسیقی، دلیل کافی برای دیدن آن اثر را به من می‌دهد. البته High Fidelity علاوه‌بر کاراکتر بری با بازی جک بلک نیز نقاط قوت پرشماری دارد.

فیلم درباره‌ی مرد موفقی است که در زندگی عاشقانه به موفقیت خاصی نرسید. او هنوز به تلاش برای پیدا کردن رابطه‌ی احساسی درست ادامه می‌دهد؛ رابطه‌ای که بتواند با آن به آرامش کامل برسد؛ تا همان حال خوبی را تجربه کند که آدم‌ها موقع گوش دادن به موسیقی‌های انتخاب‌شده توسط او دارند.

تعداد زیادی از کمدی-درام‌های احساسی فقط می‌خواهند سرگرم‌کننده یا حال‌خوب‌کن باشند. هیچ مشکلی در این هدف‌گذاری نیست. بااین‌حال High Fidelity هر دو این ویژگی‌های مثبت را دارد، اما به آن‌ها محدود نمی‌شود. فیلم عملا تلاش می‌کند که نقش جایگزین‌ناپذیر موسیقی در زندگی انسان امروز را نشان دهد. ما نه‌تنها با شنیدن موسیقی‌ها زنده می‌شویم، بلکه با پخش کردن آن‌ها، به اطرافیان خود زندگی می‌بخشیم.


منبع زومجی
اسپویل
برای نوشتن متن دارای اسپویل، دکمه را بفشارید و متن مورد نظر را بین (* و *) بنویسید
کاراکتر باقی مانده