آیا نویسنده هری پاتر کپی کرده است؟ | پشت پرده شکایت از جی کی رولینگ
با نزدیک شدن به عرضهی هاگوارتر لگسی برای نسل هشتم، نام دنیای جادویی هری پاتر و خالقش، جی کی رولینگ دوباره سر زبانها افتاده. اما آیا جی کی رولینگ واقعا تنها خالق هری پاتر است؟
با میلیونها دلار سودی که از کتابها، فیلمهای سینمایی، تئاترها، گیمهای اصلی و فرعی، مجموعههای اسپین آف مثل جانواران شگفتانگیز و وبسایتهایی چون پاترمور و ویزاردینگ ورلد به ارمغان آوردهاند، گویا موفقیت هری پاتر، تمام شدنی نیست. شاید امروز تصورش برای ما سخت باشد اما امپراتوری جادویی جی کی رولینگ از جایی ساده شروع شد: یک ایستگاه قطار. در سال ۱۹۹۰ جوآن به همراه دوست پسرش از لندن به منچستر نقال مکان کردند، و بعد از هفتهها گشتن دنبال یک آپارتمان، ایده مجموعه هری پاتر، یک آخر هفته، وقتی در ایستگاه منچستر منتظر رسیدن قطار بازگشت به لندن بود به ذهن جوآن رسید. سالها بعد از این ماجرا، جوآن مادرش را از دست داد، به پرتغال نقل مکان کرد، اولین دخترش جسیکا را به دنیا آورد، از شوهرش جدا شد، به بریتانیا بازگشت و با فقر شدید دستوپنجه نرم کرد. اما در تمام این مدت ایده هری پاتر با او باقی ماند. بالاخره در ۱۹۹۶، رولینگ بهترین خبر زندگیاش را از انتشارات بلومزبری دریافت کرد و اولین کتاب هری پاتر منتشر شد.
تماشای ویدیو در کانال یوتیوب فیلمزی
یا حداقل این داستانی است که وارنر برادرز به خورد ما داده است. اگر کمی عمیقتر شویم، روند رشد موفقیت مجموعه داستانهای هری پاتر با جریانی طوفانی از جنجالهای قضایی همراه بوده است. فهرست کسانی که ادعا میکنند جی کی رولینگ اسامی، ایدههای داستانی، لوکیشنها و دیگر اجزای کتابهایش را از آنها دزدیده طولانی است. اما این ادعاها را چقدر میتوان جدی گرفت؟ کدامشان دنبال چسبیدن به موفقیت رولینگ و تغذیه از سرمایه او بودهاند و کدامشان قربانیان واقعی؟ در این مقاله مروری خواهیم داشت بر تاریخچه ادعاهای نقض کپی رایت یا اتهامات سرقت ادبی که ما را به فکر فرو میبرند. اول ویدئوی این مقاله را در کانال یوتیوب زومجی تماشا کنید و توضیحات بیشتر را در ادامه بخوانید.
شاکی اول: با پاندر استیبونز، برادر دوقلوی هری پاتر آشنا شوید!
این کاراکتر ساختگی از دانشجوهای دنیای جادویی آنسین یونیورسیتی یا دانشگاه نامرئی است. دانشگاه نامرئی مکانی در رمانهای فانتزی جادوییِ «دیسک ورلد» نوشته تری پرچت بریتانیاییست که اولینبار در دهه هشتاد منتشر شدند. آخرین رمان این سری در سال ۲۰۱۵ و پیش از مرگ نویسنده مجموعه به چاپ رسید. دیسک ورلد و طرفداران بیشمارش به بیش از یک دهه قبل از زمان هری پاتر برمیگردند. جهان فرضی این رمانها در یک دنیای گرد و تخت میگذرد که پشت ۴ فیل سوار شده و آن فیلها خودشان روی یک لاک پشت ستارهای استوار شدهاند.
مضامین نوشتههای پرچت، عمدتا کمدی هستند و دنیای فیزیک تئوریک را با زبان «سحر و جادو» به خواننده معرفی، و همزمان مفهوم «آکادمیا» را تمسخر میکنند. مثلا لوگوی دانشگاه نامرئی، کم و بیش یک پارودی از لوگوی دانشگاه آکسفورد است. پاندر استیبونز، یکی از موفقترین دانشجویان این دانشگاه است که روی ساخت کامپیوتری به نام «هکس» کار میکند. شباهت ظاهری پاندر و هری که واضح است. ممکن است دانشگاه نامرئی هم منبع الهام هاگوارتز بوده باشد، چون درست مثل هاگوارتز مدام تغییر میکند و جابهجا میشود. ولی به جز یک فضای آکادمیک جادویی، داستان مجموعه دیسک ورلد و هری پاتر شباهت چندانی ندارند.
شاکی دوم: من از دست جی کی رولینگ دلخور نیستم!
طرفداران مجموعه کمیکهای آمریکایی «کتابهای جادو» (The Books of Magic)، که در دهه نود توسط نیل گیمن به سفارش دیسی کمیک نوشته شدهاند، معتقدند که کاراکتر تیم هانتر شباهت زیادی به هری پاتر دارد. ایده این مجموعه زمانی مطرح شد که دی سی تصمیم گرفت جنبه جادویی داستانها و کاراکترهایش را پررنگتر کند. تیم هانتر یک پسر دوازده ساله عینکی است که مادرش را از دست داده و بهطور ناگهانی از قدرتهای جادوییاش بهعنوان یک جادوگر مطلع میشود. تیم و جغد خانگیاش باید با موانع دنیای جادویی دیسی مواجه شوند تا بتوانند راجع به جایگاه آیندهشان در این دنیا تصمیم بگیرند و هویت خود را بهعنوان یک جادوگر قدرتمند و تأثیرگذار بپذیرند. صرفا براساس همین تعاریف اولیه و نقاشیهای موجود از هر دو کاراکتر، شباهتشان به نظر واضح میرسد. در بدترین حالت، هری پاتر نسخه دزدی تیم هانتر است و در بهترین حالت، هری و تیم هر دو براساس سنتهایی مشابه در شخصیتسازی ژانر فانتزی نوشته شدهاند.
نیل گیمن به شخصه چندین بار درباره شباهت این دو کاراکتر صحبت کرده است. اجازه بدهید مستقیما او را نقل قول کنیم: «من هرگز از این موضوع اذیت نشدهام و احساس نکردهام ایدههایم به سرقت رفتهاند. به نظرم خانم رولینگ آنقدری باهوش است که وقتی بخواهد تیم هانتر و کتابهای جادو را بدزدد، جزئیات بیشتری را تغییر بدهد تا بعدا از زیرش شانه خالی کند. در آن صورت ویژگیهای ظاهری تیم تغییر میکرد، بهجای جغد از عقاب استفاده میکرد و غیره.» نیل گیمن معتقد است که شباهتهای این دو مجموعه مطلقا تصادفی هستند و از آنجا که هر دو مجموعه براساس سنتهای ادبیات گمانهزن نوشته شدهاند، توجیه قابل قبولی برایشان وجود دارد. شما با او موافق هستید یا نه؟
شاکی سوم: هری پاتر نباید سوار قطار شود!
آدریان جیکوبز، نویسنده بریتانیایی مجموعه کتابهای کودکانه «ویلی جادوگر» (Willy the Wizard) بود که خودش در سال ۱۹۹۷ از دنیا رفته بود. اما در سال ۲۰۰۷ اقوام جیکوبز به رولینگ تهمت زدند که بخشی از کتاب هری پاتر و جام آتش را از یک کتاب آدریان به نام Livid Land دزدیده است. وکیلشان به این خاطر از انتشارات بلومزبری (ناشر مجموعه هری پاتر در بریتانیا) شکایت کرد. بهگفته آنها: «ویلی و هری، هر دو، باید جزئیات مأموریت ناشناختهشان را در یک مسابقه حدس بزنند. هر دو این معما را با کمک چندین سرنخ در یک حمام حل میکنند و درنهایت کشف میکنند که باید انسانهایی گروگان را از چنگال موجوداتی نیمه انسان و فانتزی نجات بدهند.» در ادامه، خانواده جیکوبز در آمریکا و انگلستان، رولینگ و ناشرینش را به دادگاه بردند. قاضی پرونده آمریکایی را به علت نبود شواهد کافی مردود اعلام کرد.
اما در انگلستان ماجرا کمی بودار شد، چون دادگاه فرایند قضایی را جوری طولانی کرد که ادعای جیکوبزها منقضی و در نتیجه خود به خود باطل شود. این پرونده نیز مثل مورد بعدی بوی جانبداری میدهد، اما این بار با چاشنی کمدی همراه است؛ چون خانواده جیکوبز در ادامه مدعی میشوند که «ایده جادوگرها سوار بر قطار» تحت مالکیت معنوی آدریان جیکوبز است و خانم رولینگ از او دزدی کرده است! هرچند رفتار دادگاهها کمی مشکوک به نظر میرسد، اما آیا شرکت در یک مسابقه، خوابیدن در وان حمام و نشستن داخل واگن قطار، واقعا شواهد کافی برای اثبات سرقت ادبی محسوب میشوند؟! قضاوت با شما.
شاکی چهارم؛ هری پاتر یا لری پاتر؟!
نانسی ک. استوفر یک نویسنده نسبتا ناشناخته آمریکایی بود که در دهه ۸۰ کتابهای کودکانی که نوشته بود را به هزینه خود منتشر میکرد. در سال ۱۹۹۹ (یعنی دوسال بعد از انتشار هری پاتر و سنگ جادو) نانسی مدعی شد که رولینگ، اسامی کاراکترهای اصلی و کلمات مشخصی مثل کلمه Muggle را از او دزدیده و از رولینگ شکایت کرد. پرونده نانسی بر پایه دو کتاب ساخته شده بود: Larry Potter and His Best Friend Lily و همچنین The Legend of Rah and the Muggles.
محتوای این کتابها هیچ شباهتی به داستانهای هری پاتر نداشتند و در تشابهات اسامی خلاصه میشدند. متاسفانه نانسی برای قویتر جلوه دادن پرونده خود در دادگاه، کلمه «ماگل» را سالها بعد از انتشار نسخه اصلی بهعنوان کتابش اضافه کرده بود. اما نتوانست از کارش قصر در برود، چون فونتی که برای چاپ عنوان استفاده کرده بود در زمان انتشار نسخه اول در دهه ۸۰ وجود خارجی نداشت. پس با وجودی که نانسی یک دهه قبل از جی کی رولینگ کلمه ماگل را در متن کتابش (نه عنوان) استفاده کرده بود، باز هم پرونده را به جرم جعل مدارک به رولینگ باخت. شاید نتیجه دادگاه به نظر غیرمنصفانه بیاید. هرچه باشد شباهت چهره لری پاتر به هری پاتر انکارنشدنی است. شاید هم پرونده نانسی از اول محکوم بود و باختش اجتناب ناپذیر. بالاخره تفاوت های کتاب ها در حدی است که بتوان تشابهاتشان را غیر عمدی و تصادفی محسوب کرد. قضاوت با شما.
شاکی پنجم: جی کی رولینگ باید از من تشکر کند!
مجموعه هفت قسمتی داستان های The Worst Witch که به فارسی با عنوان «بدترین جادوگر» چاپ شدهاند؛ اولینبار در سال ۱۹۸۳ به خوانندهها رسیدند. «بدترین جادوگر» هم درست مثل دیسک ورلد از موفقترین و پرطرفدارترین مجموعههای فانتزی در دنیاست و قدمتش از هری پاتر بیشتر است. این مجموعه راجع به دختر ۱۱ سالهایست به نام میلدرد که به مدرسهای مخصوص ساحرهها فرستاده میشود: «آکادمی خانم کَکِل برای ساحرهها» در نقطهای دور افتاده نزدیک یک دهکده و کنار یک جنگل ممنوعه قرار دارد و برای آدمهای غیرجادویی غیر قابل مشاهده است. جادوگرهای این مدرسه در سال اول به گروههای مختلفی با رنگهای متناسب هر گروه (زرد، قرمز، بنفش و سبز) دستهبندی میشوند و پرواز سوار بر جادو یاد میگیرند.
مدیر مسن و مهربان مدرسه که عینک نیمدایره به چشم میزند، خانم کَکِل، به میلدرد علاقه دارد. اما معلم معجونها، خانم هاردبروم، با میلدرد دشمنی خاصی دارد. میلدرد در طول دوران تحصیلش دو دوست صمیمی پیدا میکند: یکی که همیشه از دردسر دوری میکند به اسم «ماود اسپلبادی»، و دیگری که با شوخیهای بی حدش هر سه را به دردسر میندازد، یعنی «ایند نایتشید». ایند، ماود و میلدرد با «اثل هالو»، دختر بلوند و افادهای، آبشان در یک جوب نمیرود. تا اینجا برای متقاعد کردنتان کافی بود یا ادامه بدهم؟!
جیل مورفی، نویسنده این مجموعه نیز شباهت بین این دو مجموعه را در مصاحبههایش ذکر کرده و با وجودی که اقدام قانونی علیه جی کی رولینگ برنداشته، معتقد است که «رولینگ یک تشکر به من بدهکار است» چرا که اگه به خاطر کار او نبود، شاید موفقیت مجموعه هری پاتر هیچ وقت ممکن نمیشد. اما از طرف دیگر، در دفاع از جی کی رولینگ، مدرسههای شبانهروزی در بریتانیا پدیده رایجی هستند. این مدارس تا همین امروز هم در انگلستان فعالند، هرچند در سالهای اخیر محبوبیتشان فروکش کرده است. فرهنگ گروهبندی دانش آموزان، زندگی ایزوله به دور از شهر یا نزدیک روستا و ممنوعیت دسترسی به مناطق اطراف مدرسه همگی بخشی جداییناپذیر از فرهنگ مدارس شبانهروزی به شمار میروند. ایده سه دوست که درکنار هم یک واحد کل متعادل میسازند هم یکی از قدیمیترین کلیشههای ادبی است. با در نظر داشتن این موضوع، نقاط مشترک بین این دو، اندازه قبل چشم گیر به نظر نمیرسند.
بهترین بخش تمام این ماجرا این است که جی کی رولینگ به شخصه حساسیت شدیدی به نقض کپی رایت دارد و حتی از آن سر دنیا، در کشورهایی مثل چین و روسیه هم، از کسانی که هری پاتر را پارودی کردهاند، جلدها را پیش از موعد درز دادهاند، و حتی صاحبین فندامهای آنلاین مستقل هری پاتر نیز شکایت کرده است. پس با این حساب، باید دلش را با زبانش یکی کند. این مسئله موجب میشود من به او بیشتر سخت بگیرم.
حالا با حساب تمام این نکات رای شما چیست؟ الهام ادبی یا سرقت ادبی؟