// سه شنبه, ۱ فروردین ۱۴۰۲ ساعت ۱۸:۰۱

آخر هفته چه فیلمی ببینیم: از نیک کیج تا نیک کیج

دو فیلم سینمایی با درخشش نیکلاس کیج و دو اثر که مردم بیشتر از منتقدها آن‌ها را دوست داشتند، شماره‌ی ۲۸۳ سری مقالات «آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟» را تشکیل داده‌اند.

این مقاله‌ی معرفی فیلم سینمایی شامل آثاری می‌شود که تک‌تک آن‌ها را در نوع خود می‌توان اغراق‌آمیز دانست؛ مخصوصا در مقام مقایسه با بسیاری از فیلم‌های سال‌های اخیر. اما این نه یک عیب که یک نقطه‌ی قوت برای آن‌ها به شمار می‌آید. چون بدون اینکه قصد انجام چند کار مختلف را داشته باشند یا از هویت کلی خود خجالت بکشند، یک مسیر را انتخاب می‌کنند و تا انتهای آن می‌روند.

در این فیلم‌ها با نقش‌آفرینی‌های قابل توجهی مواجه خواهید شد. چون بازیگرهای متعهدی همچون نیکلاس کیج و کریستین بیل را دارند که ذره‌ذره‌ی جزئیات تعریف‌شده برای نقش خود را می‌پذیرند و به تصویر می‌کشند.

نیکلاس کیج و جیم کری در فیلم Peggy Sue Got Married

Peggy Sue Got Married (1986)

این معروف‌ترین اثر فرانسیس فورد کاپولا نیست، اما ارزش تماشا را دارد. جدا از اینکه حضور بازیگرهایی همچون نیکلاس کیج و جیم کری در یک فیلم می‌تواند دلیل کافی برای تماشای آن را به خیلی‌ها بدهد، Peggy Sue Got Married روایتگر یک داستان معنی‌دار است.

انسان‌ها بارها در طول زندگی از خود می‌پرسند که چه می‌شد اگر می‌توانستند به فلان موقعیت در گذشته برگردند و جور دیگری رفتار کنند؟ چه اتفاقی می‌افتاد اگر در آن روز برخورد بهتری داشتیم؟ زندگی چگونه پیش می‌رفت اگر می‌دانستیم که با فلان تصمیم دقیقا در چه مسیری قدم می‌گذاریم؟

پگی سو با بازی عالی کاتلین ترنر، سفر به گذشته را تجربه می‌کند. او سال‌ها عقب می‌رود تا با دانش و درکی که از زندگی پیدا کرده، دوباره در نقش نسخه‌ی نوجوان خود زندگی کند. پگی سعی می‌کند در بسیاری از موقعیت‌ها، رفتارهایی متفاوت با قبل را از خود نشان دهد. مثلا دوست دارد برخورد بهتری با مادر داشته باشد و بیشتر از او تشکر کند. اما با اینکه شخصیت قرارگرفته در وجود این دختر نوجوان پر از تجربه است و حتی می‌داند در آینده چه اتفاقاتی انتظارش را می‌کشند، باز هم تصمیمات کلیدی وی در بسیاری از موقعیت‌ها کم‌وبیش شبیه قبل به نظر می‌رسند.

این فیلم فانتزی درامدی (کمدی-درام) رمانتیک در بسیاری از دقایق می‌تواند با تماشاگرهای زیادی ارتباط برقرار کند. زیرا ما هم وقتی خودمان را به‌خاطر برخی از «اشتباهات» گذشته مورد قضاوت قرار می‌دهیم، یادمان می‌رود که در لحظه‌ی مرتکب شدن آن «اشتباهات» چه‌قدر در احساساتی به‌خصوص غرق شده بودیم.

قصه گنگستر ژاپنی در نیویورک در فیلم Brother

Brother (2000)

یاماموتو به اجبار از برادر خود فاصله می‌گیرد و در نقطه‌ای دیگر از دنیا تبدیل به برادری می‌شود که یک پسر جوان به او احتیاج دارد. فیلم برادر قصه‌ی یک گروه گانگستری یاکوزا را تعریف می‌کند که پس از مرگ و با افزایش فشارهای قانونی، مجبور می‌شود به صلح با دشمن‌ها تن بدهد. درحالی‌که اعضای تیم باید آرام بگیرند، گروه دشمن به رئیس جدید دستور می‌دهد که برادرش را بکشد تا جدیت خود برای حفظ صلح را نشان دهد.

او توانایی انجام این کار را ندارد. پس به برادر خود یعنی یاماموتو می‌گوید که کشور را ترک کند و به ایالات متحده آمریکا برود. یاماموتو که نمی‌خواهد مشکلی برای برادر به وجود بیاید، خواسته‌ی او را می‌پذیرد. البته وی در آمریکا تنها نخواهد بود. چرا که آن‌جا یک برادر ناتنی دارد و از قضا خود آن برادر ناتنی درگیر ماجراهایی خطرناک شده است.

درکنار شلیک‌های پیاپی و باورپذیر که بارها خون را از بدن افراد مختلف جاری می‌کنند، Brother یک ابزار مهم دیگر هم برای داستان‌گویی دارد. آن ابزار چیزی نیست جز استفاده‌ی همزمان از دو زبان انگلیسی و ژاپنی که به شکل کاملا حساب‌شده نقش خود را در روایت قصه ایفا می‌کند. رفتارهای بسیاری از شخصیت‌ها در مقابل یکدیگر و حتی نوع احساسی که کارگردان در برخی از صحنه‌ها به مخاطب منتقل می‌کند، گره‌خورده به این است که برخی از کاراکترها زبان هم را به‌صورت مستقیم نمی‌فهمند. البته تجربه‌ی صوتی فیلم Brother به‌لطف موسیقی متن بسیار خوب آن هم رشد می‌کند.

تفنگ در دست کریستین بیل در فیلم Equilibrium

Equilibrium (2002)

کمتر بازیگر معروفی در نسخه‌ی امروز هالیوود پیدا می‌شود که به اندازه‌ی کریستین بیل بتوان در کارنامه‌ی او فیلم‌های کالت پیدا کرد. به همین خاطر است که جامعه‌ی طرفدارهای وی رفتار خاصی را از خود نسبت به این بازیگر نشان می‌دهند و به‌شدت او را به باد ستایش می‌گیرند.

بیل به قدری کاریزما دارد و نقش‌ها را مال خود می‌کند که حتی وقتی کارگردان در بسیاری از دقایق فیلم Equilibrium عملا مشغول تکرار کارهای انجام‌شده توسط ماتریکس است، نه شباهت‌ها بلکه جدیت و دقت بازیگر اصلی به چشم می‌آید.

داستان فیلم Equilibrium در جهانی جریان دارد که مردم تحت تاثیر یک دارو خالی از احساسات انسانی شده‌اند. در این دنیا جان پرستن با نقش‌آفرینی کریستین بیل یکی از مامورهایی است که افراد مختلف را کنترل می‌کنند. اما وی پس از اینکه شخصا متوجه می‌شود جهان تبدیل به چه جهنمی شده، تبدیل به بزرگ‌ترین و قدرتمندترین دشمن ممکن برای سیستمی می‌شود که قبلا با انجام هر کاری به آن خدمت می‌کرد.

فریاد نیک کیج در فیلم The Rock مایکل بی

The Rock (1996)

یکی از بهترین فیلم‌های مایکل بی و یک اکشن ماجراجویانه‌ی تماشایی. The Rock که شان کانری و اد هریس را هم در گروه بازیگرها دارد، داستان همراهی اجباری دو مامور بسیار متفاوت به هدف نجات شهر سان فرانسیسکو را تعریف می‌کند. یکی از آن‌ها فردی است که سال‌ها به‌عنوان متهم خطرناک تحت حفاظت شدید بود. او باید با دکتر استنلی گوداسپید از اف‌بی‌آی، در یک عملیات خطرناک به موفقیت برسد؛ درحالی‌که گوداسپید طی اکثر روزهای فعالیت حرفه‌ای به‌عنوان متخصص برتر سلاح‌های شیمیایی بیشتر پشت میز مشغول خدمت به دولت بوده است.

وقتی قصه جلو می‌رود، جزئياتی در رابطه با زندگی شخصی کاراکترهای اصلی هم تاثیر خود را روی روایت داستان می‌گذارند. قرار نیست از ابتدا تا انتهای فیلم با دو مامور وفادار و عادی روبه‌رو شوید که سرشان را پایین می‌اندازند و مأموریت را انجام می‌دهند.

وقتی آتش مأموریت شعله‌ور می‌شود و بحران مدام بزرگ‌تر و بزرگ‌تر به نظر می‌آید، فیلم سکانس‌های اکشن و ثانیه‌های پر سر و صدایی را تحویل‌مان می‌دهد که نمی‌توان موقع دنبال کردن آن‌ها سرگرم نشد.


منبع زومجی
اسپویل
برای نوشتن متن دارای اسپویل، دکمه را بفشارید و متن مورد نظر را بین (* و *) بنویسید
کاراکتر باقی مانده