نویسنده: علی گودرزی
// جمعه, ۳۱ تیر ۱۴۰۱ ساعت ۱۷:۳۰

چطور مارول آینده خود را با تکیه بر آثار قدیمی‌اش بنا می‌کند؟

در این مقاله به‌نقش مولتی‌ورس و فیلم‌های کلاسیک مارول در شکل‌گیری آینده‌ی این جهان سینمایی نگاهی انداخته‌ایم. همراه زومجی باشید.

حدودا هفت ماه از اکران فیلم «مرد عنکبوتی: راهی به خانه نیست» می‌گذرد. اثری که با فروش ۱.۴ میلیاردی خود توانست به‌دوازدهمین فیلم پرفروش تاریخ سینما تبدیل شود. این قسمت از سری فیلم‌های مرد عنکبوتی شاید بهترین فیلم دنیای سینمایی مارول یا حتی بهترین فیلم از شخصیت مرد عنکبوتی به‌حساب نیاید اما ویژگی‌های خاصی دارد که آن‌ را به‌یک اثر دوست‌داشتنی و صدالبته، به‌شدت پرفروش تبدیل می‌کند. راهی‌ به‌خانه نیست با تکیه‌بر هنرنمایی اشخاصی همچون توبی مگوایر، اندرو گارفیلد، ویلم دفو، آلفرد مولینا و اضافه کردن چاشنی نوستالژی با وجود رنج بردن از ایراداتی از جمله فیلم‌نامه پرحفره و جلوه‌های ویژه‌ی پر ایراد، توانست به‌یک بمب سینمایی تبدیل شود که در دورانی که کووید ۱۹ همچنان در برخی کشورها فعالیت مرگبار خود را ادامه می‌داد، مردم را به‌سینماها کشاند و شکوه سالن‌های سینما را زنده کرد.

نکته اینجا است که بازگشت نسخه‌های مختلف از مرد عنکبوتی و دشمنانش فارغ از جنبه‌ی فن‌سرویس و فروشی که برای فیلم مرد عنکبوتی 3 تضمین کرد، نشان داد که ماجرای جهان‌های موازی و ترکیب شدن خطوط داستانی کلاسیک مارول (فیلم‌های سالیان ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۰) یکی از اصلی‌ترین مولفه‌های فاز جدید دنیای سینمایی مارول است؛ چرا که حتی شاید بازگشت چارلی کاکس (دردویل)، وینسنت دنوفریو (کینگ پین) و پاتریک استوارت‌ (پروفسور ایکس) و حتی آنسون مونت در نقش بلک‌بولت بودیم که پیش‌تر در سریال «نا-انسان‌ها» در نقش این شخصیت هنرنمایی کرده بود. نکته اینجا است که مارول در فاز جدید، از فیلم‌های کلاسیک خود به‌عنوان یک پل برای ساخت آینده‌اش استفاده می‌کند. در این مقاله می‌خواهیم درباره‌ی موضوع نام‌برده صحبت کنیم و ببینیم که کوین فایگی چطور می‌خواهد فیلم‌های کلاسیک مارول را به‌عنوان سنگ‌بنای فاز جدید MCU بنا کند. همراه زومجی باشید.

مردان عنکبوتی با هنرنمایی توبی مگوایر، اندرو گارفیلد و تام هالند

بازگشت توبی مگوایر در ابتدا برای فیلم Into the Spider-Verse در نظر گرفته شده بود

شاید با خودتان فکر کنید که سریال لوکی همان محتوای بزرگ مارول بود که پای جهان‌های موازی را به‌‌سینمای این شرکت باز کرد؛ اما نه! بهتر است خیلی به‌عقب‌ برویم. به‌سال ۲۰۱۶ میلادی. سالی که فیلم دکتر استرنج با هنرنمایی بندیکت کامبربچ که آن زمان‌ها با نقش شرلوک حسابی کولاک کرده بود، اکران شد.

فیلم دکتر استرنج با معرفی شخصیتی که در سفر به‌اقصی‌نقاط فضا و زمان هیچ محدودیتی نداشت، وجود جهان‌های ترکیبی و تئوری چندجهانی را مطرح کرد؛ گفت‌وگوی شخصیت Ancient One با استیون استرنج در فیلم دکتر استرنج ۱ را مرور کنید. دکتر استرنج بالاخره یکی از مهم‌ترین ستون‌های سری کامیک‌های مارول به‌حساب می‌آید و دیر یا زود بالاخره باید در دنیای سینمایی مارول معرفی می‌شد؛ از طرفی، شاید حتی کوین فایگی (معمار جهان سینمایی/تلوزیونی مارول) هم فکرش را نمی‌کرد که با معرفی استیون استرنج و مطرح شدن قضیه‌ی جهان‌های موازی، امکان قصه‌‌سرایی زیر پرچم «جهان سینمایی مارول»‌ تقریبا به‌بی‌نهایت میل خواهد کرد! چرا که به‌لطف موقعیت‌های خلق‌شده از جهان‌های موازی، آنقدر می‌توان قصه گفت که حتی در زمان بزرگ شدن فرزندانمان هم شاهد دنبال شدن جهان سینمایی مارول باشیم.

معرفی دکتر استرنج اولین اقدام مارول در جهت قدم گذاشتن به‌جهان‌های موازی به‌حساب می‌آید اما تنها قدمشان نبود! چرا که در سال ۲۰۱۸ و با اکران انیمیشن Spider-Man: Into the Spider-Verse یکبار دیگر امکان بهره‌گیری از موقعیت‌های داستانی ایجاد شده به‌واسطه‌ی جهان‌های موازی، بررسی و صدالبته موضوع جهان‌های موازی به‌عموم تماشاگران معرفی شد.

شاید برایتان جالب باشد که بدانید سونی در آن زمان، تصمیم گرفت تا احتمال کنارهم آوردن مردان عنکبوتی را ابتدا با این انیمیشن بسنجد؛ چرا که در آغاز، تصمیم بر این بود که توبی مگوایر در این انیمیشن با صداپیشگی کاراکتر پیتر.بی.پارکر دوباره در نقش مرد عنکبوتی ظاهر شود اما به‌دستور سونی، این کار انجام نشد چرا که شرکت ژاپنی بر این عقیده بود که بازگشت مگوایر در یک فیلم مرد عنکبوتی‌-محور در آن سال خیلی زود به‌نظر می‌رسید؛ ظاهرا سونی از همان سال‌ها به‌دنبال کنارهم آوردن گارفیلد، هالند و مگوایر بوده است.

شخصیت های انیمیشن Spider-Man: Into the Spider-Verse

فیلم دکتر استرنج 1، انیمیشن Into the Spider-Verse، سریال لوکی و سریال What If ایده‌ی مولتی‌ورس را در جهان مارول می‌کارند. فیلم راهی به‌خانه نیست، دکتر استرنج 2 و احتمالا تعداد زیادی از باقی فیلم‌های فاز جدید مارول، میوه‌ی این ایده را برداشت می‌کنند

به‌زمان حال برگردیم. آغاز سریال لوکی و رونمایی رسمی از موضوع مولتی‌ورس. سریالی جذاب که در پایان آن، متوجه شدیم که بی‌نهایت دنیا در موازات جهان اصلی مارول (دنیای ۶۱۶) جلو می‌روند و همگی زیر پرچم MCU، مجموعه‌ای از جهان‌ها یا همان مولتی‌ورس‌ (گیتی مرکب) را شکل داده‌اند. فیلم مرد عنکبوتی راهی به‌خانه نیست، اولین محصول عظیم مارول به‌حساب می‌آید که قصه‌ی خود را برپایه‌ی مولتی‌ورس جلو می‌برد.

خراب شدن جادوی دکتر استرنج و پرتاب شدن مردان عنکبوتی و دشمنانشان را می‌توان اولین دست‌آورد مارول در بنا کردن فاز جدید خود با تکیه‌بر آثار کلاسیک این سینما به‌شمار آورد. البته که اصلا و ابدا نباید از سریال چه می‌شد «اگر (What If)» غافل شویم که در آن، قضیه‌ی مولتی‌ورس به‌شکلی جدی داستان قسمت‌هایش را شکل می‌داد. درکنار فیلم مرد عنکبوتی، فیلم «دکتر استرنج در مولتی‌ورس جنون» نیز ایده‌ی سرنوشت در جهان‌های موازی را به‌شکلی بسیار جالب و تحسین‌برانگیز نمایش کرد.

ساخته‌های قدیمی سینمای مارول آنقدر باکیفیت و جذاب هستند که تصمیم این شرکت برای پل زدن روی گذشته و ساخت آینده‌ی خود با محوریت این آثار، از چندین جهت یک حرکت کاملا موفقیت‌آمیز خواهد بود. شاید بعد از دیدن مرد عنکبوتی راهی به‌خانه نیست با خود فکر کنید که مارول صرفا تلاش کرد تا با آوردن اندرو گارفیلد و توبی مگوایر، اثری صرفا جهت شادی هواداران تولید کرده و پولی به‌جیب بزند؛ نکته اینجا است که فکر شما اصلا غلط نیست! چرا که مارول با انجام این کار، هم‌زمان با یک تیر دو نشان می‌زند؛ هم عطش هواداران برای دیدن قهرمانان کودکی‌شان را سیراب کرده و پول‌دار می‌شود، هم اینکه قصه‌ی آن کاراکترها را جلو برده و قطعه‌ای دیگر از پازل شخصی‌شان را تکمیل می‌کند.

مثل مرد عنکبوتی توبی مگوایر که نسخه‌ای کامل‌تر از سه‌گانه‌ی ریمی را به‌نمایش گذاشت و با حرکتی که در پایان فیلم زد، خودش را به‌نوعی رستگار کرد که چنین موضوعی، دقیقا برای اسپایدرمن اندرو گارفیلد صدق می‌کرد. این دقیقا همان کاری است که مارول در نظر دارد. هم‌زمان سود تجاری و صدالبته بهره‌گیری محتوایی در جهت بنا کردن فاز تازه‌ از فیلم‌های MCU.

چارلی کاکس در نقش دردویل بدون ماسک در سریال Daredevil

حالا درکنار این فیلم‌ها، سریال‌های تازه‌ی دیزنی هم اضافه می‌شوند. بازگشت شخصیت‌هایی مثل دردویل و کینگ‌پین که قبلا ازطریق سریال‌های مارولی شبکه‌ی نتفلیکس به‌مخاطبان معرفی شده بودند را هم باید به‌این ماجرا اضافه کنیم. پیش‌تر شاید مخاطبان فکر نمی‌کردند که سریال‌های مارول نیز طبق آن شعار «همه‌چیز به‌هم مرتبط است» با آثار سینمایی پیوند خواهند خورد؛ حالا اما همه چیز فرق می‌کند و به‌طور رسمی، تایید شد که دو کاراکتر دردویل و کینگ‌پین از سریال بسیار محبوب و تحسین‌شده‌ی Daredevil، در سریال Echo از جهان سینمایی مارول حضور خواهند داشت؛ موردی دیگر که مثل یک پل، آثار کلاسیک مارول را به‌آینده‌ی این جهان سینمایی/تلوزیونی متصل کرده و ضمن جلو بردن آن قصه‌ها، روایت ماجراهایی جدید و درآمدزایی بالا را برای دیزنی و مارول به‌همراه خواهد داشت.

مارول بعد از امتحان کردن ایده مولتی‌ورس (استفاده از جهان‌های موازی در قصه‌سرایی) در آثار سال ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۸ خود، حالا این ایده را به‌اصلی‌ترین سنگ‌بنای دنیای سینمایی خود بدل کرده است

تمامی این موارد به‌لطف معرفی قضیه‌ای با نام مولتی‌ورس رقم خورده‌اند. مولتی‌ورس حتی در جهان سینمایی DC نیز مطرح شده و است و حجم بالایی از فیلم‌های این شرکت را تحت تاثیر قرار خواهد داد؛ مثل جدیدترین فیلم شخصیت فلش که احتمالا با تکیه‌بر موضوع مولتی‌ورس، بخشی از فیلم‌های قبلی دنیای سینمایی دی سی (آثار زک اسنایدر) را از خط داستانی این آثار سینمایی پاک خواهد کرد. می‌توان ماجرای مولتی‌ورس و بهره‌گیری از آن در هالیوود را به‌جنبه‌هایی مختلف بسط داد. از ارائه‌ی فن‌سرویس‌های مختلف تا تعریف کردن قصه‌هایی کاملا جدید و متفاوت.

اگر فیلم دکتر استرنج 2 را دیده باشید، می‌دانید که در بخشی از این فیلم سفر استرنج و شخصیت آمریکا چاوز به‌چندین جهان مختلف نمایش داده می‌شود. با تشکر از معرفی شدن مفهوم مولتی‌ورس، حالا مارول به‌اندازه‌ی تمامی این جهان‌های موازی، می‌تواند قصه تعریف کند! چرا که در هر یک از این دنیاها، شخصیت های مارول وجود دارند مثلا در همان دنیای دهه‌ی ۶۰ میلادی که فیلم دکتر استرنج 2 نشان داد، می‌توان قصه‌ی Spider-Man Noire را تعریف کرد! مولتی‌ورس حتی کاری کرده که طرفداران، دنباله‌ی فیلم‌های مرد عنکبوتی توبی مگوایر و اندرو گارفیلد را طلب کنند. یک پایان‌بندی لوگان‌-مانند برای اسپایدرمن مگوایر یا تکمیل سه‌گانه‌ی اندرو گارفیلد؟ کامل شدن قصه‌های قدیمی زیر پرچم MCU؛ زده شدن یک پل مستقیم بین فیلم‌هایی که از قسمت قبلی‌شان بیش از ۱۰ سال می‌گذشت، به‌یک جهان سینمایی/تلوزیونی که هر چند ماه یک بار محتوایی جدید در چنته دارد. تمامی این‌ها به‌واسطه‌ی مولتی‌ورس حالا ممکن شده است.

مواردی که نه‌تنها پلی از گذشته‌به آینده‌ی مارول هستند، بلکه می‌توانند به‌چیزی فراتر بدل شده و قصه‌هایی شنیدنی را برای هواداران تعریف کنند. باید صبر کرد و دید که مارول از این حجم بالای پتانسیل، چه استفاده‌ای می‌برد. کما اینکه ظاهرا فاز جدید MCU به‌سمت یک رویداد عظیم مولتی‌ورس محور پیش می‌رود و داستان گیتی‌مرکب مارول تازه شروع شده است!

«این مقاله با اقتباس از مطلبی با موضوع مشابه از جلد ماه مارس نشریه امپایر نوشته شده است»


منبع زومجی
اسپویل
برای نوشتن متن دارای اسپویل، دکمه را بفشارید و متن مورد نظر را بین (* و *) بنویسید
کاراکتر باقی مانده