// سه شنبه, ۲۹ تیر ۱۴۰۰ ساعت ۲۱:۵۹

آخر هفته چه فیلمی ببینیم: از The Landlord تا The Kid Detective

از چند لبخند و قطره‌ای اشک با چارلی چاپلین تا آثاری سینمایی از کشورها و دهه‌های میلادی متفاوت با نقش‌آفرینی بو بریجز، چارلی یانگ و آدام برودی.

ترس یک مادر از عشق ورزیدن به فرزند خود، شکل‌گیری عشق بین مرد ناشناس خوش‌قلب و کودک تنها، عاشق شدن جوانکی خوش‌آتیه در بیرون از حد و مرزهای مشخص‌شده توسط خانواده‌ی ثروتمند، جدال عشق با جنایت و کار و درنهایت یافتن عشق در ناامیدانه‌ترین لحظات و عجیب‌ترین زمان-مکان‌ها. هر چهار فیلم انتخاب‌شده برای شماره ۲۰۲ سری مقالات آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟ زومجی کم‌وبیش با مفهوم علاقه‌ورزی انسان به شخص یا حتی کاری به‌خصوص سر و کار دارند. به همین دلیل با اینکه متعلق به دهه‌ها و حتی بعضا کشورهای کاملا متفاوتی هستند، می‌توانند کنار یکدیگر در یک مقاله معرفی فیلم سینمایی قرار بگیرند.

چاپلین و وونگ کار وای بدون شک نام‌های بسیار بزرگ و محترمی هستند که در این مقاله با آن‌ها مواجه می‌شویم. اما فیلم‌های دوم و چهارم نوشته‌ی پیش‌رو هم با اینکه سازندگانی به معروفیت و محبوبیت دو اثر دیگر ندارند، در یک بار تماشا واقعا مخاطب هدف خود را ناامید نمی‌کنند و در رسیدن به اهداف مد نظر تیم سازنده موفق هستند.

یکی از ابداع‌کنندگان درامدی (کمدی-درام) در هنر هفتم، فیلم عاشقانه هال اشبی در سال ۱۹۷۰ میلادی، فرشتگان سقوط‌کرده و یک فیلم جدید درام رازآلود با رگه‌های رمانتیک و کمدی که به اندازه‌ی کافی دیده نشده است. چهار اثر توصیف‌شده این مقاله آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟ زومجی را تشکیل می‌دهند.

چارلی چاپلین با سبیل خاص کنار بچه در فیلم سیاه و سفید کلاسیک The Kid

The Kid (1921)

اکنون بیشتر از ۱۰۰ سال از نخستین اکران فیلم The Kid با نویسندگی، تهیه‌کنندگی، کارگردانی و بازی چارلی چاپلین می‌گذرد. اما هنوز بسیاری از بچه‌ها بی‌سرپرست هستند. هنوز در نقاط مختلف دنیا بسیاری از مادرها به خاطر دلایل مالی به این باور می‌رسند که چاره‌ای جز رها کردن فرزند خود ندارند. هنوز بسیاری از آدم‌ها به‌دنبال جای خواب می‌گردند یا بی‌دلیل در خیابان کتک می‌خورند. هنوز پیدا کردن غذا برای خیلی از انسان‌ها می‌تواند کاری سخت و چالش‌برانگیز باشد. بیشتر از یک قرن گذشت و به شکلی دردناک و غم‌افزا، تقریبا همه می‌توانند دردها و اشک‌های فیلم The Kid را بفهمند. شاید سنگین‌ترین جلوه‌ی درام این اثر ماندگار را بتوان در همین هم‌ذات‌پنداری تلخ مشاهده کرد.

ما بسیار زیاد فکر می‌کنیم و بسیار اندک، احساس.   - چارلی چاپلین

نبوغ چاپلین در آفرینش کمدی‌های بدنی یا متمرکز روی واکنش‌های ناگهانی به قدری قدرتمند است که می‌توان چندین و چند بخش از فیلم را بدون صدا و بدون توجه ویژه دید، اما بلندبلند لذت برد و خندید. نمی‌توان ریتم مثال‌زدنی فیلم The Kid، قصه‌گویی تصویری حساب‌شده‌ی آن و شیمی زیبای شکل‌گرفته بین جکی لزلی کوگان و سِر چارلز اسپنسر چاپلین را به باد ستایش نگرفت. اما وقتی فیلم The Kid به یاد ما می‌آورد که چه‌طور بعد از ۱۰ دهه ادعا و پیشرفت ظاهری هنوز جامعه‌ی انسانی را گرفتار دردهایی کاملا آشنا و تکراری می‌بینیم، شاید چاره‌ای جز اشک ریختن نباشد؛ حتی بیشتر از آن یک قطره که تیتراژ آغازین فیلم می‌گوید.

پسر با پیراهن صورتی و کراوات نشسته روی ماشین سفید پرشده از گل

The Landlord (1970)

الگار پسری است که هر آن‌چه می‌خواهد، برای او فراهم می‌شود. پس تصمیم می‌گیرد به سمت تصاحب مواردی برود که در حالت عادی هیچ ربطی به زندگی او نداشتند. پول‌های وی تمام‌شدنی نیستند. پس در سن ۲۹سالگی از خانه می‌گریزد و در محله‌ای به‌خصوص از بروکلین که پرشده از سیاه‌پوست‌ها است، آپارتمان می‌خرد؛ تا خیلی‌ها آن‌جا او را به‌عنوان مالک جدید بشناسند. هدف اصلی الگار اندرز این بود که همه‌ی افراد ساکن در ساختمان را از خانه‌های خود خارج کند و محله‌ای شیک و جدید را به وجود بیاورد. ولی وقتی در زندگی‌های آن‌ها دخیل می‌شود و هویت انسانی هرکدام از این انسان‌ها یا دغدغه‌های آن‌ها را می‌شناسد، دنیا برای پسرک خوش‌گذران عوض می‌شود.

این مستاجرها در قلب و فکر او نفوذ می‌کنند؛ مخصوصا فنی با بازی دیانا سندز که الگار نمی‌داند باید به چه شکل آماده‌ی اعلام علاقه‌ی خود به او شود. او در خانواده‌ای بزرگ شده است که به خاطر وضعیت فرهنگی آن، باید این دختر را با عبارت نژادپرستانه‌ی نیگرو به والدین معرفی کند. در چنین شرایطی فیلمی که سبک‌سرانه و بیشتر شبیه رمانتیک-کمدی‌های معمول آغاز شده بود، جلوه‌هایی جدی‌تر از خود را به نمایش می‌گذارد.

فلش‌بک‌ها و لحظاتی که دیگر به‌سادگی مشغول نمایش واقعیت عادی روزمره نیستند، حرکت فیلم The Landlord در همین مسیر را ادامه می‌دهند؛ جاده‌ی قابل پیش‌بینی نبودن. هال اشبی با ساخته‌های سینمایی خوبی هچون فیلم Harold and Maude، فیلم The Last Detail، فیلم Being There و فیلم Coming Home ارزش معرفی به مخاطب امروز را دارد. پس شاید تماشای فیلم The Landlord که لی گرنت را نامزد جایزه‌ی بهترین بازیگر زن نقش مکمل اسکار کرد، دست یک نفر را بگیرد و او را مشغول دیدن چند فیلم دیگر نیز بکند.

چهره خسته بازیگر در تونل بلند فیلم Fallen Angels

Fallen Angels (1995)

یک فیلم اکشن؟ یک فیلم عاشقانه؟ یک فیلم درام؟ یک فیلم جنایی؟ مشخص نیست؛ همان‌گونه که نمی‌توان به‌سادگی داستان‌های روزانه‌ی زندگی من و شما را در یک سبک طبقه‌بندی کرد. وونگ کار وای، فیلم‌ساز کاربلد کشور هنگ کنگ با همه‌ی آن قاب‌های عجیب‌وغریب خلق‌شده به‌لطف استفاده‌ی به‌جا و دغدغه‌مند از لنزهای نامرسوم، به شکلی مستندوار موفق به نمایش زندگی می‌شود؛ به تصویر کشیدن انسان‌هایی که انواع‌واقسام بخش‌های زندگی‌های آن‌ها در یکدیگر پیچ‌وتاب می‌خورند و در عین حال بی‌نهایت تنها هستند.

سکانس‌هایی که به‌طور مرسوم در فیلم‌های عاشقانه کارکردهای سرگرم‌کننده‌ی مشخصی دارند، این‌جا کاملا نقشی دیگر در داستان‌گویی پیدا می‌کنند. چهره‌ها به اندازه‌ی دنیای واقعی پرشده از خستگی هستند و ناله‌ها مدام درد را به یاد می‌آورند. میان این همه خشونت و کار، عشق چگونه جایی برای خود دست‌وپا خواهد کرد؟

برای آن‌هایی که وونگ کار وای را نمی‌شناسند، تماشای فیلم Fallen Angels می‌تواند آغازکننده‌ی یک رابطه‌ی سینمایی معرکه باشد. زیرا نویسنده و کارگردان هنرمند نام‌برده با فیلم فرشتگان سقوط‌کرده گویا موفق به ارائه‌ی یک جمع‌بندی از تمامی فیلم‌هایی شد که پیش از آن ساخته بود؛ نسخه‌ای پخته‌تر از همه‌ی آن‌ها که با ترکیب نقاط قوت مختلف تک‌تک به وجود آمد.

فیلم The Kid Detective و نگاه پسر جوان پشت فرمان اتومبیل به سمت عقب

The Kid Detective (2020)

صورت زخمی پسر و دختر با کت قرمز در فیلم The Kid Detective

یکی از آن فیلم‌هایی که در اصل ماه‌ها قبل پخش شده‌اند و در عین حال زمان زیادی برد تا همگان به‌سادگی به آن‌ها دسترسی داشته باشند. اعضای تیم سازنده‌ی فیلم The Kid Detective برای اکثر تماشاگرها ابدا شناخته‌شده نیستند. در نتیجه کسی به خاطر آن‌ها سراغ تماشای این محصول نمی‌رود. خلاصه‌ی داستان رسمی و تریلرها نیز آن‌چنان یگانه و معرکه به نظر نمی‌رسند که کسی پس از دیدن آن‌ها بگوید که باید فیلم The Kid Detective را ببیند. با همه‌ی این‌ها وقتی با انتظارات درست و در نظر داشتن سلیقه‌ی خود سراغ این ساخته‌ی ایوان مورگان می‌رویم، احتمالا نمی‌توانیم برخی از نقاط قوت آن را نبینیم.

قصه راجع به انسان‌هایی است که در بازه‌های زمانی مشخص به دلایل درست مورد ستایش قرار می‌گیرند و سپس روزی از راه می‌رسد که همه می‌گویند چرا در حال درجا زدن هستند؛ بیشتر به این خاطر که انتظارات آن‌ها از شخص مورد بحث طی گذر زمان تغییر می‌کند. ناگهان پسری که در کودکی و نوجوانی به خاطر هوش و استعداد خود در حل پرونده‌های مختلف ستایش می‌شد، دیگر فقط باید با تمسخرهای آزاردهنده‌ی افراد مختلف و فشارهای اقتصادی دست‌وپنجه نرم کند.

درحالی‌که ایب اپلبام با نقش‌آفرینی آدام برودی در سن ۳۲سالگی همچنان گرفتار حل پرونده‌های سطح پایین و بچگانه‌ی محله است، ناگهان گریسی گالیور با بازی کیتلین چالمرز-ریزاتو به سراغ او می‌آید؛ با یک پرونده‌ی جدی قتل که ایب را به چالش می‌کشد و می‌تواند زندگی او را ازاین‌رو به آن رو کند. در همین حین شاید جذابیت فیلم The Kid Detective وقتی به چشم بیاید که شخصیت‌ها پاسخ پرسش‌های آزاردهنده‌ی زندگی خود را متفاوت با انتظارات خود پیدا می‌کنند.


منبع زومجی
اسپویل
برای نوشتن متن دارای اسپویل، دکمه را بفشارید و متن مورد نظر را بین (* و *) بنویسید
کاراکتر باقی مانده