نویسنده: علی ولی خانی
// دوشنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۹ ساعت ۱۶:۵۹

انیمه The Promised Neverland؛ جهنمی آن سوی در

اقتباس تماشایی مانگای ترسناک The Promised Neverland توانست نام استودیوی تازه‌کار CloverWorks را در صنعت انیمه مطرح کند. با بررسی این انیمه‌ی فوق العاده همراه ما باشید.
  • عنوان اصلی: The Promised Neverland
  • اسم فارسی: ناکجاآباد موعود
  • براساس مانگایی از Posuka Demizu (طراح) و Kaiu Shirai (نویسنده)
  • ژانر: علمی-تخیلی، رازآلود، ترسناک، روانشناختی، دلهره آور، شونن
  • کارگردان: Mamoru Kanbe
  • فیلم‌نامه: Toshiya Oono ،Seiko Takagi
  • محصول: استودیو CloverWorks
  • تعداد قسمت‌ها: ۱۲ قسمت ۲۲ دقیقه‌ای
  • وضعیت: فصل اول به پایان رسیده است، مانگا به پایان رسیده است، فصل دوم در ژانویه‌ی ۲۰۲۱ پخش خواهد شد
  • پخش: ۱۰ ژانویه تا ۲۹ مارس ۲۰۱۹
  • رده‌ی سنی: R - 17

خلاصه‌ی داستان:

در میان جنگلی بزرگ و دیوارهایی بلند، یتیم خانه‌ای به نام خانه‌ی گریس فیلد وجود دارد. کودکان زیادی شاد و خرم درست مثل یک خانواده در گریس فیلد زندگی می‌کنند. زنی به نام ایزابلا نقش مادر این خانواده‌ی بزرگ را برعهده دارد و به نیازهای کودکان یتیم خانه رسیدگی می‌کند. با وجود آزمون‌های روزانه‌ای که همه‌ی بچه‌ها الزاما باید در آن‌ها شرکت داشته باشند، ایشان می‌توانند باقی وقت خود را هر طور که می‌خواهند بگذرانند. اغلب بچه‌ها وقت خود را به بازی کردن در محوطه‌ی بزرگ یتیم خانه می‌گذرانند و مانعی جز یک قانون در مقابلشان نیست؛ هیچ یک از بچه‌ها نباید تحت هیچ شرایطی نباید از یتیم خانه خارج شوند.

بچه‌های یتیم خانه سر زمانی خاص توسط خانواده‌هایی جدید به فرزند خواندگی پذیرفته می‌شوند و این به معنای پایان دوران سرخوشی و بازی‌های کودکانه در حیاط یتیم خانه است. دراین‌میان اما نکته‌ای عجیب وجود دارد؛ هیچ‌گاه خبری از بچه‌هایی که گریس فیلد را به مقصد خانه‌ی جدید خود ترک کرده‌اند به گوش سایر ساکنین یتیم خانه نمی‌رسد. این مسئله شکی را در دل سه تن از بچه‌های بزرگ‌تر یتیم خانه شغله‌ور می‌سازد. دراین‌میان یک حادثه‌ای تکان دهنده پرده از چهره‌ی واقعی ایزابلا و سرنوشت تلخی که در انتظار کودکان گریس فیلد است، برمی‌دارد.

حداقل یک دهه می‌شود که از دوره‌ی طلایی انیمه‌های ترسناک عبور کرده‌ایم و کمتر شاهد معرفی ساخت آثار ترسناک اقتباسی یا اورجینال در این مدیوم هستیم؛ اگر هم استودیویی ریسک ساخت اثری در این ژانر نه چندان پر طرفدار را به جان خریده باشد، نتیجه آنقدرها رضایت بخش و جذاب نبوده است. مانگای The Promised Neverland اما از همان روزهای اول انتشار در هفته نامه‌ی شونن جامپ، که بیشتر با آثار اکشن خود شهرت دارد، ضمن جلب نظر خوانندگان، امیدها به ساخت انیمه‌ای ترسناک که هم طراز آثار کلاسیک این ژانر قرار بگیرد.

مانگای The Promised Neverland در طول انتشار خود توانست جزو محبوب‌ترین و متفاوت‌ترین آثار نشریه‌ی جامپ قرار بگیرد

با وجود اینکه The Promised Neverland در طول انتشار خود توانست جزو محبوب‌ترین و متفاوت‌ترین آثار نشریه‌ی جامپ قرار بگیرد، در حدی که بسیاری آن را نه شونن، که سنین و اثری برای مخاطبان هدف بزرگسال می‌دانستند، بااین‌حال اما هنوز بحث‌های زیادی پیرامون احتمال موفقیت اقتباس تلویزیونی آن شکل گرفت. یکی از بزرگ‌ترین معضلات ساخت اقتباس‌های انیمه قابل قبول از مانگاهای ترسناک محدودیت‌های تلویزیون است که باعث می‌شود بسیاری از مفاهیم و صحنه‌ها حین این انتقال از کاغذ به صفحه‌ی نمایش گم شوند. در دست دیگر، بسیاری از اقتباس‌ها مسیر را به کلی اشتباه طی می‌کنند؛ کارگردانان فراموش می‌کنند که چه چیزی در مرحله‌ی اول مانگا را به اثری محبوب تبدیل کرده و در عوض به پررنگ کردن عناصری همچون خشونت یا جامپ اسکیر می‌پردازند.

شخصیت اما با چهره‌ی ترسان با پشت زمینه‌ی دیوار و چارچوب قهوه‌ای رنگ در

نگرانی‌ها درمورد اقتباس The Promised Neverland وقتی بیشتر شد که ویدیوی تبلیغاتی این انیمه استودیو CloverWorks را به‌عنوان سازنده معرفی کرد؛ با وجود اینکه آثار خوب و محبوبی همچون Seishun Buta Yarou wa Bunny Girl Senpai no Yume wo Minai و Darling in the FranXX در کارنامه‌ی این این استودیوی تازه کار به چشم می‌خورد، اما CloverWorks از بهترین شهرت در دنیای این صنعت برخوردار نیست و شکست‌ بزرگی همچون Persona 5 the Animation را در فهرست نه چندان بلند بالای آثار خود دارد. معرفی مامورو کانابه به‌عنوان کارگردان این انیمه، که با آثار کلاسیکی همچون Elfen Lied ،Tagamibachi و Kimi to Boku شهرت دارد، موجب آسودگی خاطر بخش اعظمی از طرفداران این مانگا شد. درنهایت این انیمه در ژانویه‌ی ۲۰۱۹ به روی آنتن رفت و ضمن اعتبار بخشیدن به نام CloverWorks، سریعا به یکی از مورد توجه‌ترین انیمه‌های دهه‌ی ۲۰۱۰ تبدیل شود.

مامورو کانابه، کارگردان این انیمه،  با آثار کلاسیکی همچون Elfen Lied و Kimi to Boku شناخته می‌شود

در مرکز The Promised Neverland سه شخصیت اما، نورمن و ری حضور دارند؛ سه کودک از یتیم خانه‌ی گریس فیلد که نسبت به سایر بچه‌ها بزرگترند و نقش خواهر و برادران بزرگ‌تر ایشان را ایفا می‌کنند. زندگی به خوبی و آرامی در گریس فیلد جریان دارد و بچه‌ها تا وقتی که از محدوده‌ی یتیم خانه خارج نشوند می‌توانند تقریبا هر کاری که می‌خواهند انجام دهند. گرداننده‌ی یتیم خانه شخصی است به نام ایزابلا؛ زنی مهربان که رابطه‌ی بسیار خوبی با بچه‌ها دارد و به نیازهای ایشان رسیدگی می‌کند.

صد البته که روی خوش زندگی همیشه پایدار نیست و سرنوشت نهایی بچه‌های یتیم خانه جدایی از هم است؛ بچه‌ها در جدول زمانی خاصی توسط خانواده‌هایی به سرپرستی پذیرفته می‌شوند و با گریس فیل وداع می‌گویند. وقتی نوبت به رفتن یکی از بچه‌ها می‌رسد، اما و نورمن به دلیلی او را دنبال می‌کنند؛ این اتفاق زندگی بچه‌های گریس فیلد را برای همیشه تغییر می‌دهد و حقیقت دنیای آن‌ها را آشکار می‌کند.

شخصیت نورمن از The Promised Neverland با موی سفید و چشمان آبی روی تختی با ملافه‌ی سفید

در دنیای The Promised Neverland شیاطین سکنی دارند؛ اگر بخواهیم بهتر بگوییم، این شیاطین دنیا را در چنگ دارند. این یتیم خانه یکی از مزارع این شیاطین برای پرورش کودکانی است که قرار است روزی مغزشان را به‌عنوان غذا تقدیم ایشان کنند و ایزابلا نه یک مادر مهربان، که مسئول مراقبت از این محصولات و نظارت بر پروسه‌ی رشد آن‌هاست. اوضاع اصلا به نفع بچه‌های گریس فیلد نیست؛ مشتی بچه در مقابل دنیایی از شیاطین قدرتمند چه شانسی دارند؟ با تمام این اوصاف ولی اما تصمیم ندارد به این راحتی‌ها تسلیم شود و هر کاری می‌کند تا برادران و خواهران کوچکترش را از این سرنوشت دردناک نجات دهد.

درست از اینجا The Promised Neverland در مسیر اصلی خود قرار می‌گیرد؛ اما و دوستانش در تکاپو هستند تا حقایق بیشتری را از دنیای پیرامون خود بفهمند و درست قبل از اینکه در زمان تعیین شده قرعه‌ی مرگ به نام یکی دیگر از آن‌ها بیوفتد، از یتیم خانه بگریزند. این مسئله آغازگر جنگی ذهنی در میان بچه‌ها و زنی است که تمام عمر او را مادر خود می‌دانستند و این تازه آغاز ماجراست. با پیشروی بچه‌ها در این دنیای ناشناخته، دشمنان بزرگتر و خطرناک‌تری بر سر راه ایشان قرار می‌گیرند.

این انیمه حس و حالی بیمناک و دلهره آور دارد که کمتر لحظه‌ای از آن جدا می‌شود

The Promised Neverland از بهترین خصوصیتی که یک اثر ترسناک می‌تواند در خود داشته باشد، برخوردار است؛ این انیمه حس و حالی بیمناک و دلهره آور دارد که کمتر لحظه‌ای از آن جدا می‌شود. با وجود صحنه‌ی تلخ و شیرین جدایی، بخش قابل توجهی از قسمت اول از پالت رنگی درخشان و روشن برخوردار است و شادی و سرزندگی در شخصیت‌ها موج می‌زند. دیری نمی‌پاید که این نشاط جای خود را به حقیقتی ترسناک می‌دهد که در زندگی اما و نزدیکانش رخنه می‌کند.

شخصیت ایزابلا از انیمه‌ی The Promised Neverland با چشمان بنفش و بک گراند در قهوه‌ای و دیوار سفید

هیچ چیز، حتی با هم بودن، دیگر به معنای امنیت نیست. کار به جایی می‌رسد که دنیای بیرون از یتیم خانه، جایی که زیستگاه شیاطینی بی رحم است، از درون آن امن‌تر به نظر می‌آید. به جز سکانس پایانی قسمت اول، تقریبا خبری از صحنه‌هایی با خشونت آنچنانی در فصل اول این انیمه نیست. The Promised Neverland برای هراس انداختن به جان بیننده نیازی به سکانس‌های تاریک یا خشن ندارد؛ تنها یک لبخند، نگاهی معنی دار یا حس انتظار کافی است تا بیننده اضطراب و ترس را درون خود لمس کند. بخش اعظمی از تعلیق و ترس در این انیمه از دل دیالوگ نویسی خارق‌العاده‌ی آن و کارگردانی مثال زدنی‌ کانابه بیرون می‌آید.

The Promised Neverland برای هراس انداختن به جان بیننده نیازی به سکانس‌های تاریک یا خشن ندارد

با وجود آنکه The Promised Neverland را نمی‌توان درصدر فهرست ترسناک‌ترین انیمه‌هایی که تاکنون ساخته شده‌اند قرار داد، اما نمی‌توان نقش آن را در احیای این ژانر نادیده گرفت. در حین تماشای این انیمه قرار نیست از سر جایتان بپرید یا پخش را متوقف کنید تا حالتان جا بیاید، اما The Promised Neverland هیچگاه از تنش خالی نمی‌شود و نمی‌گذارد که بیننده نفسی راحت بکشد. بچه‌ها باید برای حفظ جان خود بجنگند و کارکنان یتیم خانه درست هم طراز ایشان شانه به شانه‌ی مرگ قدم می‌زنند. همه دغدغه‌های خاص خود را دارند، باید لحظه به لحظه حرکات طرف مقابل را تماشا کنند و هوشیارانه به جلو قدم بردارند. هر قسمت از این انیمه از پیچش‌ها و تصادم‌های خاص خود برخوردار است و این روند با قدرت در تمام ۱۲ قسمت آن دنبال می‌شود. با پیشروی در فصل یک، داستان بیشتر و بیشتر ما را با دشمنان خطرناک‌تر و بزرگ‌تری که بر سر راه قهرمانان ما قرار دارند، آشنا می‌کند.

دنیای The Promised Neverland خیلی بزرگ‌تر از آن است که در فصل اول می‌بینیم و گریس فیلد تنها یکی از مزارع آن به‌شمار می‌رود. ما در بخش‌های کوتاهی از داستان اطلاعاتی درباره‌ی جامعه‌ی شیاطین و رابطه‌ی پیچیده‌ی انسان‌ها با ایشان دریافت می‌کنیم؛ پیش‌بینی می‌شود همین رابطه‌ی سؤال برانگیز و عجیب انسان‌ها و شیاطین و درامای پیرامون آن به مرکزیت داستان تبدیل شود و شاهد قصه‌ای فراتر از یک ماجرای بقا باشیم.

شیطانی از The Promised Neverland با پشت زمینه‌ی دیوار آجری و پنجره‌ای سیاه رنگ

درست است که مفاهیم مرگ، زندگی و چالش بقا همیشه از پایه‌های اصلی داستان The Promised Neverland هستند، اما از جنبه‌ی دراماتیک ناب این سریال هم نباید غافل شد؛ اگر فصل اول یک نکته راجع به شخصیت‌ها را به بیننده ثابت کند، این است که شروران داستان هر چقدر هم که ظالم باشند، تک بعدی نیستند و هنوز می‌توان رگه‌هایی از احساسات و عواطف انسانی را در ایشان مشاهده کرد. این شخصیت پردازی‌های پیچیده خود پتانسیل جان دادن به چند زیر داستان جذاب در فصل‌های آتی را دارد. درکنار این نکته باید متذکر شد که داستان The Promised Neverland در آینده‌ای نه چندان دور، اگر بخواهیم دقیق‌تر بگوییم اواسط دهه‌ی ۲۰۴۰ میلادی، جریان دارد؛ این یعنی سه دهه تاریخ ناشناخته و فرصت دنیاسازی برای داستان تا هرچه بیشتر ما را درگیر The Promised Neverland و اتمسفر عجیب و جذابش کند.

شخصیت‌های شرور داستان هر چقدر هم که ظالم باشند، تک بعدی نیستند و هنوز می‌توان رگه‌هایی از احساسات و عواطف انسانی را در ایشان مشاهده کرد

صد البته انیمه‌ای که صحنه‌ی تقابل و قدرت‌ نمایی ذهن‌هاست باید از شخصیت‌هایی جذاب برخوردار باشد. همان‌طور که پیش‌تر اشاره کردیم، کایو شیرای به خوبی توانسته شخصیت‌هایی چند وجهی و پیچیده را برای نقش آفرینی در این اثر خلق کند. ما با اما، شخصیت اصلی The Promised Neverland، به‌عنوان یک قهرمان عادی داستان‌های شونن آشنا می‌شویم؛ او مهربان، پر انرژی و شجاع است و همیشه لبخند بر لب دارد. انتخاب شخصیتی با این خصوصیات به‌عنوان پروتاگونیست یک اثر ترسناک تصمیمی جالب به نظر می‌آید، اما این همه‌ چیز درباره‌ی اما نیست. بعد از قدم گذاشتن به طرف تاریک حقیقت، اما به شخصیتی سردتر تبدیل می‌شود، اما خصوصیات مثبتی همچون محاسبه‌گر بودن و برخوردار بودن از قابلیت رهبری را در خود نشان می‌دهد. این نمو تا جایی پیش می‌رود که اما برای برخی اطرافیان خود چهره‌ای کم و بیش ترسناک پیدا می‌کند.

نورمن و ری درست از همان ابتدای داستان به همراه اما معرفی می‌شوند. نورمن خونسردترین و بالغ‌ترین عضو از گروه شخصیت‌های اصلی این انیمه است. همه او را به‌عنوان فردی باهوش و متین می‌شناسند، اما شرایط سریعا شخصیت او را مورد چالش قرار می‌دهد. درمورد ری اما همه چیز به‌سادگی نورمن و اما نیست. او شخصیتی پیچیده دارد و داستان بدش نمی‌آید بیننده را به قضاوت او و مقاصدش وادارد. لایه‌های متعدد شخصیتی ری خود به‌وجود آورنده‌ی بخش قابل توجهی از حوادث و کشمکش‌های فصل اول انیمه است. از آنجایی که هر یک از این سه شخصیت اصلی طرز فکر منحصر‌به‌فرد و روش‌های خاص خود را برای مواجهه با مشکلات و موانع دارند، درکنار هم قرار گرفتنشان طلایی‌ترین لحظات انیمه را رقم می‌زند.

اما، ری و نورمن در جنگلی تاریک با لباس‌هایی سفید و حالات چهره‌ی نگران در انیمه The Promised Neverland

دراین‌میان از آنتاگونیست‌های مثال زدنی این انیمه نیز نباید غافل شویم. مادر ایزابلا و خواهر کرون دشمنان اصلی بچه‌های گریس فیلد در فصل اول هستند. ایزابلا نماد فریب در The Promised Neverland است؛ او چهره‌ی مادری مهربان را از خود به بچه‌ها نشان می‌دهد، اما لحظه‌ای که جایگاه خود را در خطر ببیند حاضر است روی همه‌ هر چیز و هر کس پا بگذارد. او از قدرت کنترل بالایی برخوردار است و به‌راحتی می‌تواند با حرف‌هایش کودکان را مطیع خود کند. هوش و ذکاوت بالای ایزابلا باعث می‌شود سریعا بتواند از نقشه‌ی اما و همراهانش پرده بردارد و به رقیب اصلی آن‌ها بدل شود.

شخصیت‌های فرعی زیادی درکنار مهره‌های اصلی داستان حضور دارند، با این وجود تعداد کمی از آن‌ها فرصت حضوری معنادار و تأثیرگذار در داستان را پیدا می‌کنند

شخصیت خواهر کرون نیز به اندازه‌ی ایزابلا جذاب و قابل‌توجه است. با وجود آنکه کرون گاها حتی از ایزابلا ترسناک‌تر به نظر می‌رسد و حضور او طنین انداز وحشت در دل بچه‌هاست، اما نکات عجیب و تامل برانگیز زیادی درمورد این شخصیت وجود دارد و همین او را به یک شرور به یاد ماندنی و خاص تبدیل می‌کند. کرون به هیچکس جز خودش وفادار نیست و همین ضمن بخشیدن جنبه‌ای رازآلود به این شخصیت، پیش‌بینی حرکات او را سخت‌تر می‌کند.

از کودکان خردسال و بچه‌های هم سن و سال اما گرفته، تا انسان‌هایی ناشناس که برای شیاطین کار می‌کنند، شخصیت‌های فرعی زیادی درکنار مهره‌های اصلی داستان حضور دارند، با این وجود تعداد کمی از آن‌ها فرصت حضوری معنادار و تأثیرگذار در داستان را پیدا می‌کنند، که در راس آن‌ها دن و گیلدا حضور دارند. با وجود آنکه این دو به اندازه‌ی سه شخصیت دردسرساز و سرکش مرکزی مورد توجه داستان قرار نمی‌گیرند، اما فرصت معرفی خود و درخششان را می‌یابند. 

شخصیت‌ خواهر کرون در یتیم خانه‌ی گریس فیلد با پشت زمینه‌ی دیوارهای سفید و سبز و چارچوب قهوه‌ای رنگ

وقتی بحث کیفیت انیمیشن و جلوه‌ی بصری به میان می‌آید، عملکرد استودیو CloverWorks آنقدرها هم مثال زدنی نیست. بزرگ‌ترین مثال برای تائید این ادعا، شکست Persona 5: The Animation است. بازی P5 به عالی‌ترین شکل ممکن توانسته بود نظر مثبت منتقدین و کاربران را نسبت به خود جلب کند، اما این محبوبیت نتوانست ضامن موفقیت اقتباس انیمه‌ای آن باشد؛ با وجود اینکه انیمه‌ی Persona 5 از موسیقی متن مثال زدنی، داستان فوق‌العاده و شخصیت‌های محبوب بازی بهره می‌برد، اما جلوه‌ی بصری نه چندان چشم نواز و کارگردانی ضعف‌دار این انیمه باعث سرازیر شدن حجم انتقادات سوی این اقتباس شد. حتی Bunny Girl Senpai و Darling in the Franxx، که درکنار The Promised Neverland از بهترین آثار CloverWorks شمرده می‌شوند، از نظر بصری حرف چندانی برای گفتن ندارند.

The Promised Neverland از دید بصری نیز جزو آثار برتر CloverWorks محسوب می‌شود

The Promised Neverland از دید بصری نیز جزو آثار برتر CloverWorks محسوب می‌شود، اما هنوز هم لغزش‌هایی جزئی در انیمیشن آن به چشم می‌خورد. بزرگ‌ترین نکته‌ درمورد این انیمه که ممکن است در نگاه اول به چشم بیننده جذاب نیاید، نه اشکالی در پویانمایی، که به سبک خاص طراحی چهره‌ها توسط دمیزو برمی‌گردد. ذائقه‌ی عده‌ی زیادی از انیمه بین‌ها با چهره‌های کوچک شخصیت‌ها که در مرکز سرهای بزرگشان قرار دارد و چانه‌های عجیب ایشان ممکن است سازگار نباشد و عادت کردن به این سبک طراحی یکی دو قسمت برای آن‌ها طول بکشد، اما همین سبک طراحی، خصوصا در مانگا، از ویژگی‌های خاص اثر به‌شمار می‌آید، منعکس کننده‌ی تنش درون افراد و داستان است و به خوبی گستره‌ای از احساسات متفاوت را در خود نمایان می‌کند.

عنصر ترس در مانگا چیره‌تر از آن است که در انیمه می‌بینیم و طبیعتا قلم دمیزو بهتر توانسته حالات چهره و زبان بدن را ترسیم کند، اما این اختلاف چه در روایت داستان و چه در طراحی آنقدری محسوس و قابل‌توجه نیست که بخواهیم انیمه‌ی The Promised Neverland را اقتباسی سرکش و نادقیق بخوانیم. این انیمه هیچوقت از حال و هوای منبع اقتباس دور نمی‌شود و همیشه تلاش خود را می‌کند با استفاده از ابزارهای موجود ضمن منحرف نشدن از مسیر اصلی، زیبا به نظر بیاید، محیط را گسترده‌تر به نمایش بگذارد و بیشتر به شخصیت‌‌ها بپردازد.

شخصیت اما در حال صحبت با شخصیت نورمن در محوطه‌‌ای جنگی با پشت زمینه درختان و بوته‌ها در انیمه The Promised Neverland

در این انیمه شاهد استفاده‌ی هوشمندانه از نور، زوایا و حرکات دوربین برای به تصویر کشیده شدن احوالات متفاوتی هستیم که بر داستان سوار است. CGI استفاده شده در طراحی محیط آنقدر خوب با کلیت سبک دو بعدی انیمه ترکیب شده، که نه پررنگ به چشم می‌آید و در صورت توجه بیننده در ذوق می‌زند. یکی از برتری‌های اقتباس انیمه‌ای این اثر نسبت به مانگا در زمینه‌ی بصری، استفاده‌ی کانابه از برداشت‌های طولانی است که حس خوف و تعلیق را بیش‌ازپیش در داستان تقویت می‌کند.

موسیقی متن The Promised Neverland اولین تجربه‌ی آهنگسازی فیلم و سریال برای Takahiro Obata، آهنگساز سی و شش ساله‌ی ژاپنی، به حساب می‌آید. قطعات اوباتا ضمن گوش نواز بودن، از تنوع و گستردگی برخوردار هستند؛ قطعاتی همچون Tag از سرخوشی دوران کودکی می‌گویند و آهنگ‌ Tight Tension نمونه‌ی قطعاتی است که به جنبه‌ی ترسناک داستان می‌پردازند. بی انصافی است که از موسیقی متن این انیمه صحبت کنیم و به قطعه‌ی به یاد ماندنی Isabella's Lullaby اشاره نکنیم؛ این قطعه که اتفاقا نقشی اساسی در داستان انیمه هم داشت، به سرعت توانست بین کاربران محبوب و در اینترنت وایرال شود. اوباتا با موسیقی متن The Promised Neverland گام اول فعالیت حرفه‌ای خود را بسیار قدرتمند برداشت و همان سال روی دو پروژه‌ی دیگر کار کرد.

از ساخت اقتباسی تلویزیونی مانگای Jujutsu Kaisen و بازسازی انیمه‌ی Higurashi When They Cry می‌توان دید که موفقیت The Promised Neverland جانی تازه در کالبد ژانر وحشت در صنعت انیمه دمیده است. امید است که فصل دوم این انیمه، که فاصله‌ی چندانی هم با آغاز پخش آن نداریم، نیز بتواند روند مثال زدنی فصل اول در ارائه‌ی ضرب آهنگی منظم و خوب، بازی‌های ذهنی میخکوب کننده و اتمسفری دلهره آور را حفظ کند.

انیمه‌های مشابه:

شخصیت‌های ریکو و رگ از انیمه‌ی Made in Abyss با لباس‌های اکتشاف در دره‌ای سر سبز و پر گل

Made in Abyss

ابیس نام پرتگاهی عظیم است که تا اعماق زمین کشیده شده و پر است از موجوداتی رازآلود و یادگارانی از گذشته‌های بسیار دور. این محل اسرار آمیز چگونه به‌وجود آمده؟ در انتهای آن چه چیزی منتظر انسان‌هاست؟ افراد شجاع زیادی که دایورها خطاب می‌شوند، تلاش کردند که با سفر به اعماق ابیس پرده از اسرار آن بردارند. بهترین و شجاع‌ترین این دایورها که وایت ویسل نام دارند، برای مردمی که روی سطح زمین زندگی می‌کنند، نماد رشادت و افسانه‌هایی زنده به‌شمار می‌آیند.

ریکو، دختر وایت ویسل گمشده‌ای به نام لیزای نابودگر، قصد دارد پا جای پای مادرش بگذارد و به اعماق ابیس سفر کند. با تمام این اوصاف اما او در حال حاضر تنها یک رد ویسل آماتور است که تنها اجازه‌ی پا گذاشتن به سطحی‌ترین لایه‌ی ابیس را دارد. با این وجود، او در اکتشافات خود روباتی مرموز را می‌یابد که ظاهری شبیه به یک پسر بچه‌ی عادی دارد. ریکو نام این ربات که هیچ خاطره‌ای از گذشته‌ی خود ندارد را رگ می‌گذارد. او که تقریبا مطمئن است تکنولوژی ساخت رگ مربوط‌به اعماق ابیس است، تصمیم می‌گیرد به اعماق آن برود تا خاطرات از دست رفته‌ی این ربات را بازیابی کند. نهایتا رگ و ریکو راهی سفری می‌شوند که مقصدش بسیار تاریک‌تر از آنی است که تصورش را می‌کردند.

شخصیت‌های انیمه‌ی Shinsekai Yori با لباسی زمستانی و در محیطی برفی

Shinsekai Yori

در شهر کامیسو ۶۶، ساکی واتانابه‌ی ۱۲ ساله خرسند از اینکه توانسته قدرت‌های ماورایی خود را بیدار کند، به دوستان خود در آموزشگاه سیج آکادمی، که برای پرورش استعدادهای ماورایی تأسیس شده، ملحق می‌شود. گروه دوستان ساکی را ساتورو آشینای دردسرساز، مامورو ایتوی خجالتی، ماریا آکیزوکی پرنشاط و شون آئونومای راز آلود تشکیل می‌دهند. اوضاع در این مدرسه اما وقتی بهم می‌ریزد که ساکی درمورد سرنوشت دانش آموزانی که توانایی بیدار کردن قدرت‌های خود را ندارند به شک می‌افتد. از آنطرف بچه‌های مدرسه درگیر اتفاقاتی مشکوک و روابطی خطرناک می‌شوند.

Shinsekai Yori داستان بلوغ منحصربه‌فردی به محوریت ساکی و دوستانش را روایت می‌کند. در این داستان، شخصیت‌های اصلی مجبور به ایفای نقش‌های تعیین شده‌ی خود در آرمان شهری تو خالی می‌شوند، اما پذیرش این مسئولیت‌ها از آنچه که فکر می‌کردند سنگین‌تر است؛ خصوصا باتوجه‌به اینکه این جامعه طرفی تاریک دارد و برپایه‌ی دروغ و فریب بنا شده.

شخصیت مادوکا کانامه از انیمه Puella Magi Madoka Magica با شنل سفید و صورتی و موهای صورتی و دستکش مشکی و چهره‌ی نگران

Mahou Shoujo Madoka★Magica

مادوکا کانامه و سایاکا میکی دانش آموزانی دبیرستانی هستند که روزگار خود را به آرام‌ترین شکل ممکن می‌گذرانند، اما این زندگی معمولی زمانی‌که یک دانش آموز انتقالی به اسم هومورا آکمی و کیوبی، موجودی جادویی به شکل گربه، را ملاقات می‌کنند، به پایان می‌رسد.

کیوبی به ماودکا و سایاکا پیشنهادی وسوسه انگیز می‌دهد؛ او حاضر است یکی از آرزوهای این دو نفر را در ازای تبدیل کردنشان به دخترانی جادویی و قدرتمند برآورده کند. هومورا آکمی که خود دختری جادویی است، تمام تلاشش خود را می‌کند تا آن‌ها را از گرفتن این تصمیم منصرف کند.

Mahou Shoujo Madoka★Magica داستانی است از انگیزه، ناامیدی و دوستی؛ این انیمه به زیبایی هرچه تمام‌تر روایتی عرضه می‌کند از بهایی که برای رسیدن به آرزوهای بلند باید پرداخته شود.


منبع زومجی
اسپویل
برای نوشتن متن دارای اسپویل، دکمه را بفشارید و متن مورد نظر را بین (* و *) بنویسید
کاراکتر باقی مانده