مورد انتظارترین فیلمهای ژانر وحشتِ سال ۲۰۱۵
اکنون اینجا در زومجی بعد از معرفی موردانتظارترین فیلمهای سال ۲۰۱۵، به این نتیجه رسیدیم که هنوز خیلی فیلم بهظاهرِ خوبِ ترسناک دیگر مانده که جایی در آن لیست نداشتند. پس میخواهیم در برنامهی اکران فیلمهای سینمایی امسال کمی ریزتر شده و چند فیلم از موردانتظارترینهای ژانر وحشت را معرفی کنیم، تا باهم به انتظار تماشایشان بشینیم. در این فهرست بیشتر حواسمان به فیلمهای تازهای است که برای اولینبار قرار است با قصهای مرموز، طوفانی هراسناک در وجودمان راه بیاندازند:
تق تق (Knock Knock)
در مورد هیجانزده شدن برای «تقتق» کمی دو دل هستم. میدانم خیلی از شما هم ممکن است حس من را داشته باشید. فیلم هم میتواند به ترسی واقعی و عجیب تبدیل شود و هم میتواند در دالان ترسهای مضحک و سطح پایین سقوط کند. متاسفانه تاریخ نشان داده که همیشه احتمال وقوع مورد دوم بالاتر است. به هرحال، بگذارید پیش داوری نکنیم. اِلی راث که چندین فیلم مضطربکننده و وحشیانه در کارنامهاش دارد، سکان هدایت «تقتق» را برعهده دارد و کیانو ریوز خودمان هم نقش شخصیت اصلی داستان، ایوان وبر، را در این قصهی بهظاهر آرامِ روانشناسانه و ذهنی بازی میکند. ایوان تاجری موفق با زنی زیبا و دو فرزند دوستداشتنی است که در خانهای گردهم آمدهاند. اما موضوع از وقتی جالب میشود که در حالی که خانوادهی او در مسافرت به سر میبرند، دو دختر جذاب، تقتق بر درب خانهی این مرد تنها میکوبند. او از روی انساندوستی این دختران خیس از باران و بیپناه را به داخل راه میدهد و به سرعت متوجه میشود که زیر پوست لطیف آنها، کابوسی سیاه جولان میدهد. اینکه «تقتق» به وحشتی قابلقبول تبدیل میشود یا در دالان یکی دیگر از آن ترسهای مسخرهی جنسیتی میافتد، فعلا مشخص نیست.
۳۱
اگر به خاطر رمان کلاسیک «آن» نوشتهی استیفن کینگ از دلقکها وحشت دارید، پس فکر کنم باید بیخیال این فیلم شوید، چون ۳۱ سرشار از این دلقکهای خندان اما آبزیرکاه است. اولین پروژهی راب زامبی که با تکیه بر بودجهی مردمی ساخته میشود، دربارهی ۵ نفر است که در ۵ روز منتهی به روز هالووین دزدیده میشوند و هنگامی که به خودشان میآیند، یکدیگر را در مکانی به نام «دنیای قتل» پیدا میکنند. آنها در این دنیا باید برای جانشان مبارزه کنند و این مبارزه چیزی نیست به جز بازیی به اسم ۳۱ که از آن به عنوان «وحشیانهترین بازی شناخته شده» یاد میشود. باید دید این بازی چقدر هوشمندانه میتواند در خلق ناآرامیِ مخاطب نقش داشته باشد. خود راب زامبی که میگوید، ۳۱ خونینترین و کثیفترین فیلمی است که تاکنون ساخته است.
اثر لازاروس (The Lazarus Effect)
«اثر لازاروس» در آن دسته فیلمهای ترسناکی جای میگیرد که قهرمانان به صورت ناگهانی در مکانی دربسته همراه با تهدیدی مرگبار گرفتار میشوند. تریلر فیلم نوید چیز تر و تمیز و امیدوارانهای را میدهد. چون به نظر میرسد از همان دقیقهی اول وارد این مکان دربستهی اشارهشده نمیشویم، بلکه فیلم مراحل تقریبا زیادی را برای مقدمهچینی آن تنگنا و آن بابایی که قصد ترساندن بازماندگان را دارد، در نظر گرفته است. اولیویا وایلد، مارک داپاس، ایوان پیترز و دونالد گلاو نقش چندتا دانشجوی پزشکی را بازی میکنند که راهی برای احیای مردگان به زندگی پیدا کردهاند. اما مثل اینکه این جنازهها، به همان شکل اولشان به زندگی برنمیگردند، بلکه بازگشتشان تحت تاثیرات شیطانی، آنها را به قاتلانی روانیِ مجهز به دوجین قدرتهای ماوراطبیعی تبدیل میکند. حالا فکرش را کنید، شیطان به همهی جنازههای سردخانه قدرت تلهکنسیس بدهد و آنها را به جان قهرمانهای ما بیاندازد!
بهار (Spring)
«بهار» به صورت محدود در جشنوارهی تورنتو به نمایش درآمده و خیلیها از آن خوششان آمده است. طبق گفتهی منتقدان مثل اینکه با فیلمی کمخرج طرف هستیم که در عوض کانسپت و ایدهی منسجم و گیرایی دارد. لو تایلرپوچی نقش پسر جوانی به نام ایوان را بازی میکند که به خاطر مرگ مادرش، دچار آشفتگی روانی شده و درنتیجه تصمیم میگیرد برای کشیدن نفسی تازه و آزاد کردن ذهناش از غم و اندوه به اروپا سفر کند. در حال سفر در ایتالیا، او به دختری زیبا اما اسرارآمیز به اسم لویزی علاقه پیدا میکند. گشتوگذار آنها همانند گفتگوهای جسی و سلین در «پیش از طلوع» به بحثهای عاشقانه و فلسفی نمیانجامد، بلکه فوران ترس از پشت چشمهای این دختر معمولی، تلاش ایوان برای رسیدن به آرامش را به آشفتگی دیگری تبدیل میکند.
آن دنبال میکند (It Follows)
«آن دنبال میکند»، در یک کلام دور و اطراف موجود ماوراطبیعهای که توانایی تغییر شکل و جنسیت دارد، میچرخد. خب، اگر چنین تنظیماتی شما را شیفتهی تماشای فیلم نکرده، دیگر تقصیر خودتان است. میکا مونرو، نقش دختری ۱۹ ساله را بازی میکند که با پسری به نام هیو آشنا میشود. آنها مدتی را با هم میگذارند، اما در این میان میکا متوجه میشود کلافِ مهربانیهای او به چیزهای ناخوشآیندی ختم می شود. رابطهی آنها طی اتفاقی وحشتناک بهم میخورد، اما میکا که هنوز هیو را فراموش نکرده، با همراهی دوستانش دست به کاراگاهبازی و سردرآوردن از پشتپرده میزند. در همین گیر و دار، آنها در مقابل موجودی قرار میگیرند که به یک ظاهرِ مشخص محدود نشده و قهرمانان ما نمیتوانند از حافظهی تصویریشان برای بقا استفاده کنند. چون هر لحظه ممکن است، آن پیرزنِ خمیدهی خستهی عصابهدست، همان آقا/خانم هیولا باشد!
شپشها (Cooties)
اگر محتوای تلخ و خشونتبار فیلمهای قبلی، حال و روزتان را رو به سیاهی بُرده، عناصر کمدی «شپشها» میتواند مرهی باشد بر دردهایتان. نویسندهی «اره» و «موذی» (Insidious) یعنی لی وَنل، با یکی از نویسندگان سریال کمدی Glee (ایان برنان) همراه شده تا یک کمدی/ترسناک بامزه که داستاناش در مدرسه میگذرد، بسازند. مطمئنا خط داستانی «شپشها» برای آنهایی که از معلمهای دوران مدرسهشان عقده دارند، خیلی جذاب و «دلام-خنک-شد» است. قضیه درمورد ویروس مرموزی است که به بچههای مدرسهای ابتدایی سرایت کرده و آنها را به قاتلاتی مهلک تبدیل میکند، که کادر معلمان مدرسه را به عنوان شکار خود میبینند. تا اینجای کار موضوع اصلا شوخیبردار نیست، اما با وجود افرادی مثل الیجا وود، رنین ویلسون، جک مکبریر و الیسون پیل در گروه بازیگران، مطمئنا خنده هم جایی اساسی در میان این خط داستانی ترسناک خواهد داشت.
کرامپوس (Krampus)
اصولا وحشتدوستان زمان و مکان متوجه نمیشوند و هروقت فرصتاش پیش آید، برای تجربهی یک اتفاقِ ترسناک پیشقدم میشوند، حتی اگر آن، زمانی پرنشاط و رنگارنگی مثل کریسمس باشد. فیلم ترسناک/کمدی «کرامپوس» هم قصد ندارد به طور تمام و کمال، سال نو را به کابوس تبدیل کند، فقط میخواهد انتخاب دلهرهآوری هم در سبد سرگرمی عید مردم قرار دهد. داستاناش هم دربارهی هیولایی شیطانیِ افسانهای است که درست در مقابل بابانوئل و مهربانیاش قرار میگیرد. موجودی شاخدار و کریح که بچههای بیتربیت را حسابی ادب میکند. هنوز چیز زیادی از «کرامپوس» نمیدانیم، اما میتوان حدس زد که بابائول علاوهبر هدیهدادن، امسال باید به دنبال دستگیری یک قاتل زنجیری هم باشد.
آنفرندد (Unfriended)
برای واردشدن به اتمسفر میخکوبکننده و غیرقابلتوصیف «آنفرندد» به جای خواندن این مطلب، حتما تریلر آن را ببینید. فیلم دربارهی وحشتهای برخاسته از دنیای سایبری است. مسئله این است که دختری به نام لورا بارنز یک روز متوجه میشود فیلمی تخریبکننده و آبروریزانه از او روی یوتیوپ پخش شده است. او آنقدر موردحملهی کامنتهای دوستان و همکلاسیهایش در شبکههای اجتماعی قرار میگیرد، که یک روز میشکند و با خودکشی به این آشفتگیهای ذهنی، اشتباه غیرقابلبازگشتِ خودش و غیبتهای آشنایان پایان میدهد. ۱۲ ماه از خودکشی لورا میگذرد. اکنون ۶ دوست نوجوان بیخبرازهمهجا از طریق اسکایپ مشغول گفتگو هستند که روح خبیس لورا در قالب اکانتی ناشناس آنها را به مرز دیوانگی میرساند. در ابتدا به نظر میرسد، یکی از بچهها یا هکری در حال دستانداختن آنهاست، اما وقتی برق خانه میرود و البته وقتی یکی از بچهها ناخواسته دستاش را در مخلوطکن فرو میکند، معلوم میشود قضیه پیچیدهتر از این حرفهاست. یکی دیگر از نکات جالب و نوآورانهی فیلم این است که تمام اتفاقات از طریق وبکم کامپیوترها دنبال میشود و این تکنیک هم ما را جای یکی از آن بچهها قرار میدهد و هم «محدودیت دید»- یکی از عناصر مهم ژانر- را به همراه میآورد.
سقوط (The Falling)
کانسپت اولیهاین فیلم فریاد میزند که با یک عنوان تنشزای احساسی طرف هستیم. «سقوط» در سال ۱۹۶۹ در مدرسهای دخترانه میگذرد. ستارهی سریال «بازی تاج و تخت»، میسی ویلیامز، دختر عجیب و غریبی است که شکار بیماری مرموزی شده و راهوبیراه غش میکند. این بیماری مثل اپیدمی به دیگر همکلاسیهایش هم منتقل میشود. در ادامه چیزی که میماند غم و اندوه و تراژدی و سقوط روانی یک سری دختر ساده است. قبل از اینها اما، داستان با رابطهی نزدیک شخصیت میسی ویلیامز، لیدیا، و اَبی (فلورنس پیو) آغاز میشود. «سقوط» بیشتر از خونریزی و ریختن دل و رودهی ملت روی زمین، روی احساس و فضاسازی خفهکننده و تاریکاش تمرکز کرده و این خیلی عالی است. عالیتر اینکه منتقدان فیلم را در جشنوارهی لندن دیدهاند، به شدت آن را تحسین کردهاند. خوش به حال ما.
شرور ۲ (Sinister 2)
«شرور» از فیلمهای ترسناک قابلاحترامی بود که به خوبی فضای تهدیدآمیزی را خلق کرده بود، هرچند که نتوانسته بود از آن برای ترساندن مخاطب استفاده کند. اما فروش ۷۷ میلیونی فیلمی با ۳ میلیون بودجه، هر کسی را برای چراغ سبز نشان دادن به قسمتهای بعدی وسوسه میکند. «شرور۲» هم داستانی را تعریف میکند که دور و اطراف مادری جوان با دو فرزندش میگذرد که از قرار معلوم به همان خانهی نفرینشدهی قسمت اول نقل مکان میکنند. این در حالی است که اگر از شخصیت پلیس «معاون فلان» در فیلم قبلی خوشتان آمده، باید بدانید او هم در این دنباله حضور دارد. گروه خلاقهی فیلم قبلی برای این نسخه هم گردهم آمدهاند. فقط اگر سازندگان بتوانند برخلاف قسمت اول از ترسهای ناگهانیِ ضعیف و تکراری دوری کنند، قسمت دوم این پتانسیل را دارد تا به پیروزی واقعی تبدیل شود.
موذی: فصل سوم (Insidious Chapter 3)
«موذی» از جمله فیلمهای ترسناکی بود که خیلی موردتوجه قرار گرفت و جیمز ون در فیلم بعدیاش «احضار» ثابت کرد که استعداد خوبی در بازی با قواعد این ژانر دارد. با اینکه «موذی: فصل دوم» در حد اولی موفق نبود. اما آنقدر فروش خوبی داشت که قسمت سوم هم بدون جیمز ون برای اکران آماده میشود. باید دید با نبود ذهن اصلی، این مجموعه به روند سراشیبیاش ادامه میدهد یا شاهد اثر قدرتمندتری خواهیم بود. فعلا چیز زیادی دربارهی داستان فصل سوم نمیدانیم، فقط معلوم شده با یک پیشدرآمد طرف هستیم و زمان وقوع اتفاقات به قبل از دو فیلم اول منتقل شده است.
کریمسون پیک (Crimson Peak)
این یکی گل سرسبد لیست است. فیلم ترسناک تازهای از مغز پیچیده، خلاق و نابغهای به اسم گیرمو دلتورو که آثاری مثل «کرونوس»، «ستونفقرات شیطان» و «هزارتوی پن» را در کارنامه دارد. او برای «کریمسون پیک» وارد حال و هوای گوتیک شده است. داستان در شمالِ انگلستانِ قرن نوزدهم جریان دارد و حول و حوشِ نویسندهی جوانی میچرخد که پرده از راز ترسناکِ همسر تازهاش برمیدارد. گروه بازیگران که شامل میا واسیکوسکا، تام هیدلستون، جسیکا چیستین و چارلی هانم میشود، عالی است. در حالی که دلتورو هم قول داده با اثری خیلی خشونتبار روبهرو خواهیم شد. به احتمال زیاد «کریمسون پیک» با یک انفجار امسال را به پایان میرساند. راستی، «کریمسون پیک» یکی از موردانتظارترین فیلمهای ۲۰۱۵ زومجی هم است. حالا شما بگوید بیشتر از همه منتظر کدامیک هستید؟ آیا فیلمی هست که ما آن را در نظر نگرفتهایم؟ دیدگاههایتان را با ما در میان بگذارید. تهیه شده در زومجی