موشکافی صحنه به صحنه اولین تریلر فصل دوم سریال Daredevil
|
انگار امسال، سالی است که اکثر ابرقهرمانان از سر بیکاری و کمبود دشمن با همدیگر درگیر میشوند. همپیمانان سابق یقهی یکدیگر را میگیرند و ابرقهرمانانی با ایدئولوژیهای متناقض سر چیزهایی که فکر میکنند درست است، وارد جنگ میشوند. از بتمن و سوپرمن گرفته تا کاپیتان امریکا و مردآهنی. اگرچه فضای سینما با این فیلمها حسابی داغ است، اما تلویزیون هم عقب نمانده است و تازه برای کسانی که منتظر برخورد ابرقهرمانان هستند، تلویزیون علاوهبر اینکه حدود ۱۰ ساعت برنامه بیشتر دارد، زودتر هم آن را به دستمان میرساند. چون حتما خبر دارید که فصل دوم سریال «دردویل» یک هفته زودتر از اکران «بتمن علیه سوپرمن» در تاریخ ۱۸ مارچ روی نتفلیکس پخش میشود. در این میان، اینطور که به نظر میرسد جاذبهی مرکزی این فصل نبرد مت مرداک و فرنک کسل یا به عبارتی دیگر، دردویل و پانیشر خواهد بود. طبق تریلری که به تازگی از فصل دوم منتشر شده به نظر میرسد خط داستانی این فصل قرار است در زمینهی خون و خونریزی و قرار دادن مت مرداک در شرایط فشردهی روانی و فیزیکی، دست فصل اول را هم از پشت ببندد. این درحالی است که بسیاری معتقدند بالاخره در قالب این فصل شاهد اقتباس خوبی از روی شخصیت فوقالعاده باپتانسیل پانیشر و زرادخانهاش خواهیم بود. بهطوری که انگار باید انتظار داشته باشیم نتفلیکس و مارول با این فصل یک پلهی دیگر در کیفیت آثارشان پیشرفت کنند. در این تریلر که تمرکزی ویژهای روی پانیشر دارد و به دیگر بازیگران هلزکیچن نیز میپردازد چیزهای زیادی به چشم میخورد که نگاه نزدیکتر ما را میطلبند...
از همان نمای آغازین، تریلر سعی میکند مسیر شخصیتی فرنک کسل را پیریزی کند. نمایی از صندوق پست خانهی او را میبینیم تا مطمئن شویم در حال ورود به خانهی چه کسی هستیم و سپس در نمای بعدی بر روی عکس او و دخترش زوم میکنیم. حالوهوای سیاه و غمزدهی محیط نشان میدهد که دختر فرنک از او گرفته شده است. و بالاخره او را در پارک و درحالی که به چرخ و فلک خیره شده میبینیم. به نظر میرسد خانوادهی فرنک در این پارک کشته شدهاند. چراغهای رنگارنگ چرخ و فلک خاموش میشوند و ما پدر خشمگینی را داریم که قرار نیست برای همیشه به خاطراتِ دخترش خیره شود و دست روی دست بگذارد.
بله، فرنک کسل اهل شوخی نیست. در یکی از اولین نماهای تریلر متوجه میشویم که او برای خودش یک زرادخانهی شخصی از انواع و اقسام تفنگهای گوناگون دارد و او قرار است تمام آنها را به سوی بدترین آدمهای هلزکیچن نشانه بگیرد. یا به عبارتی دیگر همانطور که یکی افسرهای پلیس حاضر در صحنهی جرم به مت میگوید، او دانش و لوازم لازم برای نابود کردن نصف شهر را دارد. این همه منابع برای یک مرد تنها زیاد است. اما نکته این است که فرنک از مهارت فوقالعاده بالایی در استفاده از تفنگهای ویژهی عملیات نیز بهره میبرد و این یعنی او بلد است چگونه از تکتک سلاحها و مهماتش بهترین استفاده را ببرد.
مت مرداک شاید سال پیش سر مبارزه با ویلسون فیسک و دیگر خلافکاران شهر حسابی کتک خورده باشد، اما او هنوز ایمانش به خدا را از دست نداده است. در این تصویر میبینیم که از پدر لنتوم میپرسد: «پدر، من چرا هنوز احساس گناه میکنم؟» یکی از ویژگیهای عالی «دردویل» شخصیتپردازی مت مرداک به عنوان قهرمانی اخلاقمدار بود که سعی میکرد دشمنانش را تا آنجا که میتواند زنده تحویل قانون دهد و کاری کند که کارهای شبانهاش سبب پیچیدهتر شدن اوضاع و آسیبدیدن بقیه نشود. همین باعث میشد تا او با سوالات و مشکلات درونی زیادی دست و پنجه نرم کند. حالا به نظر میرسد این موضوع در فصل دوم هم ادامه خواهد داشت و حتی نقش مهمتری را هم بازی خواهد کرد. او اگرچه فیسک را به پشت میلهها فرستاده، اما هنوز به عنوان نگهبانِ هلزکیچن وظیفهی سختی بر دوش دارد.
«ادارهی پلیس مرکزشهر فکر میکند با یک بازیگر جدید توی هلزکیچن طرف هستیم». این جمله را روی نمایی از قتلعامی که پانیشر از خود برجای گذاشته است، میشنویم. ظاهرا این یکی از انتقامگیریهای فرنک است که شامل رگبار بیتوقف مسلسلهایش بوده است. فرنک حسابی عصبانی است و سرش گرم با تفنگهایش است و از سویی دیگر، پلیسها هم در تعقیبش هستند. اینکه پلیس واقعا میتواند جلوی او را بگیرد یا نه، مسئلهی دیگری است. این به معنای تضاد جالبی در آنتاگونیستها با فصل اول «دردویل» و «جسیکا جونز» است. فیلسون فیسک مرد سایههای هلزکیچن بود و مخفیانه کار میکرد. کیلگریو مثل یک قاتل روانی بود و حالا فرنک آنتاگونیست بیرحم و نترسی است که هرجا لازم باشد شاتگانش را بیرون میکشد و ماشه را بدون لحظهای شک و نگرانی از عواقبش میچکاند.
بن یوریک، ژورنالیست کارکشتهای بود که در یکی از تکاندهندهترین لحظات فصل اول کشته شد. اگرچه از دست دادن او ناراحتکننده بود، اما مرگ او کمک بزرگی به شخصیتپردازی ترسناک فیسک کرد. حالا به نظر میرسد جای او در فصل جدید قرار است توسط شخصیت بلیک تاور با بازی استیفن رایدر پُر شود. او ظاهرا دادستانی است که در دادن اطلاعات به مت کمک میکند. ما در این تریلر او را نمیبینیم، اما صدایش را میشنویم که در توصیف فرنک میگوید: «ادارهی دادستانی میگه تیرانداز مستقله. اون خلافکارها رو تا مخفیگاشون دنبال میکنه و بعد همهشون رو با دقت یه نظامی میکشه».
اگر تاکنون خطر فرنک کسلِ انتقامجو را دستکم گرفته بودید، این هشدار باید حساب کار را دستتان بدهد: «هلزکیچن قراره منفجر بشه». موضوع از این قرار است که فرنک کسل به تنهایی قرار است تمام خلافکاران نیویورک را زمین بزند. هدفی که با دردویل یکسان است. اما تفاوت این دو در متدشان در اجرا است. اگر دردویل تا آنجا که امکان دارد بیسروصدا این کار را میکند، پانیشر با توجه به سلاحهایی که در کولهپشتی دارد قرار است آتشبازی راه بیاندازد. این درحالی است که مطمئنا آزاد شدن چنین خشونتی در شهر، همه را به جان هم میاندازد. چون مطمئنا باندهای خلافکاری هم همینطوری بیکار نمینشینند. این وسط، این مردم عادی هستند که به شمار تلفاتِ میپیوندند.
برای اینکه این پیشبینی تایید شود، نمایی از فرنک را میبینیم که با یک «بنگ» یک انفجار بزرگ ایجاد میکند. چیزی که همانطور که گفتم در این فصل به وفور یافت خواهد شد. نکتهی قابلتوجه دیگر در این نما به همان «بنگ» برمیگردد که با لحنِ کمیکِ تاریکی توسط برتنال به زبان آورده میشود. این نشان میدهد فرنک اصلا از کشتن خلافکارها عذاب وجدان نمیگیرد، بلکه حسابی خوش هم میگذراند.
نمایی از قبرستان را داریم که پلیسها مثل مور و ملخ آنجا هستند. از آنجایی که انگیزهی فرنک مرگ خانوادهاش است، امکان دارد او زیاد به اینجا سر میزند و پلیسها هم ردش را زدهاند. یا شاید او خلافکارها را به اینجا کشیده است.
معرفی کارن در این تریلر با این جمله از او همراه است: «شاید کارهای ما اونو ایجاد کرده. همهی ما». به نظر میرسد او خودش را در کارهای فرنک کسل شریک میداند. چون فکر میکند از آنجایی که دردویل خودش امور برقراری عدالت را بهدست گرفته، این باعث شده تا بقیه نیز برای انتقامهای شخصی به تنهایی دست به کار شوند. این نکتهی جالبی است که باز مسئلهی قابلبحث متدهای دردویل و هویت قهرمانانه بودن یا نبودن او را زیر سوال میبرد و فرنک را نه در مقابل مرداک، بلکه به عنوان نسخهی سیاهتری از او پردازش میکند.
کارن شاید خیلی با مت و فاگی نزدیک باشد، اما او دربارهی راز آنها که او همان دردویل است، چیزی نمیداند. آیا ابراز عذاب وجدانِ کارن در تریلر و اشاره به اسم دردویل در گفتگویش با مت به این معنا است که او از هویت مخفی مت خبر دارد؟ جواب سریع مت: «ربطی به هم ندارن» نشان میدهد که اینطور نیست. اما شگفتزده میشویم اگر کارن بدون فهمیدن این راز فصل دوم را به پایان برساند.
این روزها رابطهی مت و کارن چیزی فراتر از یک دوستی معمولی است. از آنجایی که او در کمیکبوکها معشوقهی مت است، این اتفاق عجیب به نظر نمیرسد. اما نباید فراموش کنیم که این موضوع تاثیر عمیقی روی رابطهی مت، کارن و فاگی خواهد داشت. چون در فصل اول شاهد بودیم که برای رابطهی عاشقانهی کارن و فاگی مقدمهچینی شد. خب، اگر این پیشبینی درست باشد، باید دید فاگی چه واکنشی به این موضوع نشان خواهد داد.
اولین نگاهمان به جمجمهی پانیشر. اگرچه این در واقع یک عکس اشعهی ایکس است که کارن در دست دارد، اما به احتمال فراوان این جمجمه یکجورهایی به فرنک کسل مربوط میشود. تصویر جمجمه ارتباط بسیار مهم و نزدیکی با شخصیت پانیشر دارد. این نشان شناسایی معروف اوست که حتی برای کسانی که چندان با پانیشر آشنا نباشند نیز قابلتشخیص است. بنابراین، مطمئنا این تصویر قرار است نقش مهمی را در رابطه با فرنک کسل بازی کند و شاید تبدیل به بخشی از طراحی نمادپردازی ریشههای او شود.
وقتی فرنک کسل در خیابانها راه بیفتد و سلاحش را به سوی هر خلافکاری نشانه بگیرند، احتمال اینکه مردم بیگناهی در خط آتش او قرار بگیرند بالا است. یا حداقل تریلر سعی میکند با این تصور چنین چیزی را به ما القا کند. درحالی که مت دربارهی این خطر هشدار میدهد، فرنک از بالای پشتبام به سمت کسی در پشت فرمان شلیک میکند. در اینکه در این هرجومرج بیگناهان نیز کشته میشوند، شکی نیست. اما آیا واقعا کسی که پشت فرمان نشسته بیگناه است؟ اینجا این سوال مطرح میشود که آیا فرنک دربارهی قربانیانش تحقیق میکند یا کوچکترین نشانهای از جنایتکاربودن برای او کافی است؟ و آیا او ممکن است در کشتن اهدافش اشتباه کند؟
فصل اول در کنار مبارزهی مت مرداک با آدمبدها، بخش مهمی از داستانش را به دوستی مت و فاگی از طریق فلشبکها اختصاص داده بود. این درحالی بود که فاگی یکی از معدود کسانی است که از راز او با خبر شد. اکنون به نظر میرسد آنها در این فصل بیشتر از قبل با یکدیگر اختلاف نظر دارند. در این نما مت از ریخته شدن خون میگوید و فاگی جواب میدهد که: «تو بیشتر از سهم خودتِ خون ریختی». این نشان میدهد که فاگی یکی از کسانی است که میترسد مت با پوشیدن لباس دردویل خودش را به کشتن بدهد. مخصوصا با توجه به آشوبی که پانیشر در شهر راه انداخته است. اگرچه به نظر میرسد فاگی از روی دوستی این حرف را میزند، اما مطمئنا این دلیل نمیشود تا مت بیخیال مبارزه شود و باید دید آیا این مسئله باعث میشود، مت در راه دردویلبودن یکی از دوستانش را از دست بدهد؟
کلر تمپل که در حقیقت پرستارِ اختصاصی گروه «مدافعان» است، در فصل دوم هم حضور دارد. او اگرچه در «جسیکا جونز» هم برای مدت کوتاهی حاضر شد، اما خانهی اصلی او «دردویل» است و با توجه به اینکه مت قرار است بیشتر از فصل اول کتک بخورد، او شدیدا به کسی برای باندپیچیاش نیاز دارد. در این نما او دارد فاگی را راضی میکند که شهر واقعا به دردویل احتیاج دارد. شاید کلر یکی از کسانی است که به فاگی میفهماند واقعا بدون حضور دردویل همان یکذره شانسی که برای نجات شهر داریم هم از دست میدهیم.
دوباره فرنک را سلاح بهدست و آماده برای حسابرسی به آشغالی که خانوادهاش را کشته، میبینیم. اگرچه از عکس دختر و چرخفلک قابلحدس بود، اما تریلر در این صحنه اتفاقی که به پانیشرشدنِ او میانجامد را تایید میکند. هدف او نجات شهر و احساس مسئولیت نیست. او فقط میخواهد انتقام شخصیاش را بگیرد. تنها سوالی که میماند، این است که این «آشغال» مذکور چه کسی است؟ در کمیکبوکها خانوادهی فرنک در خط آتش جنگ مافیاها قرار میگیرند که یکعالمه از آنها در هلزکیچن یافت میشوند. نکته این است که آیا شاهد کسی که بهشکل مستقیمتری در کشتن شدن خانوادهاش دست داشته، خواهیم بود یا نه. اگر این اتفاق بیفتد میتوانیم انتظارِ یک آدمبد بزرگ را داشته باشیم.
ما شاید عکس اشعهی ایکس جمجمه را دیده باشیم، اما در طول تریلر خبری از نشان معروف پانیشر بر روی سینهاش نیست. نشان جمجمه به دلایلی مهم است. اول اینکه کلا چنین تصویری خیلی باحال است و به هراسافکنی در دنیای زیرزمینی خلافکارها کمک میکند و دوم اینکه جمجمه نقش هدف را برای دشمنان پانیشر بازی میکند. تیراندازان با دیدن یک جمجمهی سفید در زمینهی سیاه به جای صورت، به شلیک به سینهی او تمایل بیشتری نشان میدهند. و از آنجایی که او لباس جلیقهی ضدگلوله به تن دارد، میتواند خدمتکاران مرگ را گول بزند. عدم وجود جمجمه بر روی لباسش نشان میدهد فرنک در این صحنهها هنوز به طور کامل به پرسونای پانیشر تغییر نکرده است.
فصل اول «دردویل» در کنار داستان هیجانانگیزش، بدون سکانسهای اکشن بهیادماندنی هم نبود. اوج کارگردانی جذاب اکشنهای سریال در پایان اپیزود دوم بود. جایی که ما شاهد یک نبرد تکبرداشتِ طولانی و سنگین در یک راهروی تنگ و باریک بودیم. این سکانس به یکی از ویژگیهای فراموشنشدنی فصل اول تبدیل شد، اما حالا به نظر میرسد سازندگان دوباره میخواهند نسخهی خفنتری از چنان سکانسی را در فصل دوم هم اجرا کنند.
نکتهای که در نماهای مبارزه در راهرو به چشم میخورد و صدایش به گوش میرسد، این است که ظاهرا مت از زنجیر برای مبارزه استفاده میکند که ترکیبش با آن لباس خیلی یادآور جناب ساب زیروی مورتال کامبت است.
اول فاگی را درحال جروبحث با مت و بعد صحبت با کلر دیدیم که به نظر میرسید در تلاش بود تا کلر را راضی به سرعقل آوردنِ دوست قدیمیاش کند. حالا در این نما او را در کنار چندتا افسر پلیس میبینیم که از قیافهاش مشخص است که از چیزی که میبیند، اصلا خوشش نیامده. هرچه هست، خوب به نظر نمیرسد. از آنجایی که این نما در اوج نبرد دردویل و پانیشر میآید، آیا این بدن بیهوش مت است که او به آن خیره شده یا رهگذرِ بیگناهی دیگر؟ به هرحال، به نظر میرسد فاگی در این فصل چه دوست داشته باشد، چه نداشته باشد بیشتر به درون اتفاقات مربوط به قهرمانبازیهای دردویل کشیده خواهد شد.
اگر متوجهی اختلافات ایدئولوژیهای دردویل و پانیشر نشده باشید، این تریلر آن را با استفاده از دیالوگ فرنک کسل به مت مرداک هجی میکند: «تو میزنیشون و اونا بلند میشن، اما من طوری میزنمشون که همونطوری میمونن». این جملهای است که به خوبی نشان میدهد متد انتقامجویانه و مرگبارِ کسل چقدر تاثیرگذار است و بعضیوقتها امکان ندارد در این زمینه با ضدقهرمان داستان موافق نبود.
و در نمای بعدی روی این تفاوت دیدگاه تاکید میشود. دردویل که حسابی خسته و کوفته و خونین به نظر میرسد به سوی فرنک فریاد میزند: «چرا داری این کارها رو میکنی؟» و فرنک جواب دندانشکنی میدهد که اختلافات آنها را از تفاوت ایدئولوژی به چیزی شخصیتر تبدیل میکند: «چون من فکر میکنم تو نصفهکاره هستی. فکر میکنم تو کسی هستی که نمیتونی قال قضیه رو بکنی. فکر میکنم تو بزدلی». خب، باید خیلی جیگر داشته باشی که «مرد بدون ترس» را بزدل خطاب کنی! بازهم مشخص است که دعوای این دو قرار است با شخصیتر شدن انگیزههایشان بهطرز هیجانانگیزی پیچیده شود و از همین الان میتوان رگههایی از نسخهی مارولی نبردِ بتمن و جوکر را در بین جملات رد و بدلشده بین دردویل و پانیشر حس کرد.
بعد از اینکه اکثر زمان تریلر به مقدمهچینی نبرد دردویل و پانیشر میپردازد، بالاخره در نماهای گذرایی شاهد برخورد مشتهای این دو به یکدیگر هستیم و با توجه به وضعیت مت در این صحنه به نظر میرسد او بهشدت توسط پانیشر مجازات شده است. البته سقوط دردویل منطقی به نظر میرسد. بالاخره از آنجایی که فرنک مشتهایش را هدف کشتن فرود میآورد و حاضر به انجام هرکاری با کسی که جلوی راهش قرار گرفته است، دردویل در ایستادن پای باورهایش کار سختی در پیش دارد.
این صحنه اما یادآور کمیکبوکها و زنجیری است که در بخش نبرد راهروی این تریلر در دستانِ دردویل دیدیم. با توجه به پوستری هم که به تازگی منتشر شده ظاهرا این همان سکانسی است که پانیشر دردویل را با زنجیر خودش به دودکش آجری پشتبامِ میبندد. سپس، جملهی فرنک را میشنویم که میگوید: «میدونی که تو فقط یه روز بد دیگه لازم داری تا مثل من بشی؟». آیا زنجیرشدن به دودکش همان همان «روز بد» خواهد بود؟ یا آیا دردویل بعد از این شکست، برای از میان برداشتن فرنک چارهای جز فراموش کردن باورهایش نمیبیند؟
بعد از این رویارویی به نظر میرسد تریلر به اتمام رسیده، اما هنوز یک حرکت دیگر باقی مانده است. الکترا را میبینیم که در آپارتمان «متیو» منتظر او نشسته است. الکترا که آدمکش بسیار بامهارتی است، معشوقهی قبلی مرداک هم بوده است. فعلا این نما چیزی دربارهی دلیل حضور او در هلزکیچن به ما نمیدهد، اما از آنجایی که آنها با یکدیگر گذشتهای دارند، یا الکترا کمک مت را برای چیزی لازم دارد، یا اینکه او برای کمک در نبرد علیه پانیشر حاضر شده است. هرچه هست، ظاهرا مت چندان از حضور غیرمنتظرهی او در آپارتمانش خوشحال نیست.
تا اینجا یک تریلر دو و نیم دقیقهای از فصل دوم «دردویل» داشتیم، اما این پایان کار تبلیغاتی نتفلیکس با این سریال نیست. اگرچه تریلر از دلیل نبرد دردویل و پانیشر پرده برمیدارد، نمایی از الکترا بهمان نشان میدهد و هیجان طرفداران را در آستانهی پخش دوم بالا میبرد، اما هنوز بخش دوم تریلر باقیمانده که باید دید با چه چیزهایی جدیدی در آن روبهرو خواهیم شد؛ تصاویری بیشتر از الکترا؟ ماجراهای بین کارن، فاگی و کلر؟ نشان دادن پانیشر با جمجمهای بر سینهاش؟ یا پردهبرداری از یک آنتاگونیست بزرگ؟
تهیه شده در زومجی
نظرات