معرفی شخصیت آیرون من، تونی استارک

معرفی شخصیت آیرون من، تونی استارک

جمعه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۲۲:۵۹

در این قسمت از سری مقاله معرفی شخصیت کتاب‌های کمیک، به سراغ یکی از اعضای موسس تیم انتقام جویان و رئیس صنایع استارک یعنی تونی استارک یا همان آیرون من می‌رویم.

پیش از اینکه به‌سراغ مقاله معرفی شخصیت‌های دنیای کمیک این هفته برویم، نقل قولی از شخصیت آیرون من را باهم بخوانیم:

هر کاری که تا به امروز انجام دادم، هر کاری که امروز انجام می‌دهم، هر کاری که از این به بعد انجام خواهم داد، فقط برای نجات و محافظت از این دنیا است. زمانی‌که من این زره و لباس مخصوص را بر تن می‌کنم، قدرتی چندین برابر بیشتر از چیزی که یک انسان معمولی باید داشته باشد، به دست می‌آورم... و شاید هم مسئولیتی چندین برابر از چیزی که قلبم واقعا بتواند آن را تحمل کند. اما امروز... من کارم را انجام خواهم داد. من از تو محافظت خواهم کرد. مهم نیست که چه بهایی را باید پرداخت...

تونی استارک، فرزند مغرور یک سازنده اسلحه بسیار ثروتمند به نام هاوارد استارک است. تونی فقط و فقط برای خودش ارزش قائل می‌شد. اما بعد از اینکه توسط تروریست‌ها ربوده و تا حد بسیار زیادی مجروح شد، تغییر کرد و طرز فکرش متفاوت شد. استارک در طی این مدتی که تحت نظر تروریست‌ها قرار داشت، مجبور شده بود که یک سلاح کشتار جمعی برای آن‌ها بسازد. اما در عوض او یک زره مخصوص را برای خودش ساخت. این زره آنقدر قدرتمند بود که به او کمک کرد تا از آن‌جا فرار کند. تونی تلاش کرد تا با استفاده از منابع گسترده و هوش بسیار زیادی که داشت، دنیا را تبدیل به‌جای بهتری بکند؛ آن هم در قالب مرد آهنی شکست ناپذیر. هویت ابرقهرمانی استارک منجر به این شد که او تبدیل به یکی از اعضای موسس تیم انتقام جویان بشود.

آیرون من یک شخصیت ابرقهرمانی محسوب می‌شود که در کتاب‌های کمیکی که توسط شرکت مارول کامیکس منتشر می‌شوند، حضور پیدا می‌کند. یکی از افرادی که در ساخت و خلق این شخصیت سهم داشت، نویسنده و ویراستار محبوب مارول یعنی استن لی بود. بعد از آن هم آیرون من توسط اسکریپتری به نام لری لیبر توسعه پیدا کرد. طراحی این کاراکتر هم توسط هنرمندانی به نام دان هک و همچنین جک کربی انجام شده بود. این شخصیت برای اولین‌بار در قسمت ۳۹ سری کتاب کمیک Tales of Suspense که در ماه مارس ۱۹۶۳ منتشر شده بود، حضور پیدا کرد. در ماه می سال ۱۹۶۸ هم بود که او مجموعه اختصاصی خودش را دریافت کرد. استارک بعد از اینکه از چنگ تروریست‌ها فرار کرد، لباس خود را ارتقاء داد.

او در این لباس جدید، یک سری سلاح‌ها و دیگر دستگاه‌های تکنولوژیکی را هم که به واسطه‌ی شرکت خود یعنی صنایع استارک ساخته بود، اضافه کرد. با اینکه استارک در ابتدا تلاش می‌کرد تا هویت خود را پنهان کند، اما در آخر او در یک سخنرانی عمومی، اعلام کرد که در اصل همان آیرون من است. در ابتدا، آیرون من برای استن لی نقش یک وسیله را داشت تا او بتواند به موضوعات مربوط‌به جنگ سرد هم بپردازد؛ به‌ویژه نقش فناوری و صنایع آمریکایی در مبارزه با کمونیسم. تجسم‌های بعدی آیرون من دیگر همانند قبل نبود بلکه از دنیای جنگ سرد به موضوعات زمان حال و دوران معاصر انتقال پیدا کرد. در طی این مدت زمان، یعنی از زمانی‌که آیرون من خلق شده است، این شخصیت توانسته تا حد زیادی محبوبیت به دست بیاورد؛ تا حدی که در آثار مختلف سینمایی، تلویزیونی، بازی‌های ویدیویی و غیره هم حضور داشته است. سایت آی جی ان که در سال ۲۰۱۱ لیستی از ۱۰۰ قهرمان برتر تاریخ کتاب‌های کمیک تهیه کرد، آیرون من را در رتبه ۱۲ و در سال ۲۰۱۲ هم او را در جایگاه سوم فهرست ۵۰ انتقام‌جوی برتر قرار داد.

تونی استارک - آیرون من - مارول کامیکس - tony stark - iron man - marvel comics

آنتونی ادوارد «تونی» استارک در شهر نیویورک و محله لانگ آیلند به دنیا آمد. پدر و مادر او هاوارد آنتونی استارک و ماریا کالینز کاربونل استارک بودند. تونی استارک در جوانی خود یک پسر بسیار باهوش و ارزشمند محسوب می‌شد. زمانی‌که تونی ۷ سال سن داشت، به مدرسه شبانه‌روزی فرستاده شد و در طی همین برهه زمانی متوجه شد که ارتباط برقرار کردن با مردم، کار بسیار سختی است. همین اتفاق هم باعث شد تا او مجذوب ماشین‌ها شود. تونی زمانی‌که به سن ۱۵ سالگی رسید، در مرکز MIT (موسس فناوری ماساچوست) که در بوستن و ماساچوست قرار داشت، ثبت‌نام کرد. او در سن ۱۹ سالگی، درحالی‌که بالاترین نمره را در میان هم‌کلاسی‌های دیگر خود گرفته بود، با دو مدرک فوق لیسانس در رشته فیزیک و مهندسی، فارغ‌التحصیل شد.

در سن ۲۱ سالگی بود که پدر و مادر تونی به طرز وحشتناکی در یک تصادف رانندگی جان خود را از دست دادند. بعد از این اتفاق، تونی صنایع استارک را که یک شرکت بسیار بزرگ و بی‌رقیب بود، به ارث برد؛ شرکتی که کار اصلی آن تولید کردن سلاح‌های مختلف برای ارتش ایالات متحده بود. یکی از اولین پروژه‌های او به‌عنوان مدیرعامل جدید، این بود تا کارخانه‌ای را که خودروی پدر و مادرش را ساخته بود و یک سیستم ترمز معیوب داشت، بخرد. به نظر می‌رسید که همین سیستم ترمز منجر به کشته شدن آن‌ها شده بود. او قصد داشت تا با خرید این کارخانه، طراحی خودروها را تغییر دهد تا از رخ دادن حادثه‌های بیشتر جلوگیری کند و جان افراد بیشتری را نجات دهد. استارک از این موضوع خبر نداشت اما معمار اصلی مرگ پدر و مادرش، شرکت Republic Oil بود که یک اقدام تجاری هم محسوب می‌شد؛ شرکتی که بعدها به Roxxon Oil تغییر نام داد.

تونی که هیچ استعدادی در زمینه کسب‌و‌کار نداشت، منشی شرکت یعنی «پپر پاتس» را به جایگاه دستیار اجرایی خود ارتقاء داد. بعد هم بخش اعظمی از کارها را بر عهده او قرار داد تا خودش بتواند تا جایی که امکان دارد، از آن فضا و سختی‌ای که از نظرش یک بار سنگین بود، دوری کند. در طی جنگ در افغانستان، استارک در یکی از کارخانه‌های مهمات خود بود و فناوری جدیدی را که برای ارتش ساخته بودند امتحان می‌کرد. در همین حین، او در زمین خودش متحمل آسیب زیادی شد؛ این اتفاق به‌گونه‌ای بود که به اندام‌های نزدیک قلب او، آسیب‌هایی را وارد کرد. بعد از این اتفاق، تونی توسط یک جنگجوی محلی به نام «وانگ-چو» دستگیر شد. وانگ-چو، تونی را تهدید کرد که اگر برای او یک دستگاه آخرالزمانی نسازد، او را خواهد کشت.

هاوارد هیوز منبع الهام اصلی برای خلق تونی استارک بوده است

تونی در طی زمانی‌که زندانی بود، یک هم‌سلولی مشهور فیزیکدانی هم به نام «یین سن» داشت که موفق به دریافت جایزه نوبل شده بود. آن گلوله‌ای که وارد بدن تونی شده بود، کم کم داشت به سمت قلب او پیش‌روی می‌کرد و دیگر چیزی تا مردنش باقی نمانده بود. اما او و فیزیکدان زندان دیگر یک راکتور قوسی ایجاد کردند تا این قطعه و گلوله را از قلبش دور نگه دارند. بعد از این اتفاق هم تونی لباس مخصوصی را ساخت تا بتواند با استفاده از آن، از اسارت فرار کند. استارک با استفاده از این لباس توانست حساب آن جنگجو و افرادش را برسد و انتقام مرگ یین سن را هم بگیرد. به همین ترتیب، دیگر آیرون من هم متولد شد.

القاب و اسامی مستعار: آنتونی ادوارد استارک، تونی استارک، گلدن اونجر، شِل هد، انتقام‌جوی زره‌پوش، تتسوجین، Spare Parts Man، شوالیه آهنی، رئیس استارک، کوبالت من، Progenitor، آیرون من شکست ناپذیر، دیوانه آهنی، انتقام‌جوی آهنی، دینامو قرمز و تاجر مرگ.

تیم‌ها: آلفا تیم، انتقام جویان، انتقام جویان ساحل غربی، میزبان انتقام‌جو، لیگ بولینگ آمریکا، Force Works، نگهبانان کهکشان، کلاب هل فایر، شورای عالی انسانی، ایلومیناتی، انتقام جویان آهنی، نیروی آهنی، مؤسسه ماریا استارک، زامبی‌های مارول، انتقام جویان جدید، سازمان شیلد، صنایع استارک، جوخه ابرقهرمانان، لژیون آهنی، وی لاک‌ها و غیره.

متحدان: ایب زیمر، ادم وارلاک، امادئوس چو، آملیا سرانو، اندرومدا، انجل، انیتون، انا پارکر، انا وی، انی، انت من، انتم، شوالیه عربی، ارس، آرمری، آرنو استارک، آرتور، آتا ویلیامز، زن عمو می، ازاری، بامبی اربوگاست، باربی کیوتی، بارون هلموت زیمو، بری آلن، بتمن، باکسو، بیست، بن کراندال، برت هیندل، بتا ری بیل، بتانی کیب، بیلی بتسون، بلک بولت، قناری سیاه، بلک کت، بلک گولیاث، بلک نایت، بلک پنتر، بلک ویدو، بلاد هاوک، بلو مارول، بوستر گلد، بوی تینگ، برایت استار، باکی بارنز و غیره.

دشمنان: ایب جنکینز، ایب کلین، ابنر لیتل، مرد جاذب، اکتر، ادم مانا، ایر بورن، آلاریس، الکساندر لوکین، الف، الیس هایس، آماندا چانی، امیزینگ گریس، امیزو، املیا ترسک، انسستر، اندریا وان استراکر، اندریاس وان استراکر، اندرومیدا، انگر اسکریمر، انجل، انجلا، انی لئون هارت، انترو، انتی-من، انتی گان، ایپ من، آپوکالیپس، آرکید، ارس، آرکون، آرمادا، آرمادیلو، آرمز مرچنت، آرنیم زولا، آرنو استارک، آرسنال، آرسنال آلفا، آرتور، اساسین، اطلس، آتوما، بارباروس، بارون هاینریش زیمو، بارون هلموت زیمو و غیره.

تونی استارک - آیرون من - مارول کامیکس - tony stark - iron man - marvel comics

همان‌طور که در ابتدای متن هم به آن اشاره شده بود، تونی استارک توسط هنرمندانی به نام استن لی، لری لیبر، دان هک و جک کربی خلق شده است. این شخصیت محبوب برای اولین‌بار در سال ۱۹۶۳ و در قسمت ۳۹ سری کتاب کمیک Tales of Suspense حضور پیدا کرد. کاراکتر تونی اساسا مبتنی بر زندگی یک فرد بازیگوش، ثروتمند و موفقی به نام هاوارد هیوز بوده است. برخی افراد معتقد هستند که آیرون من تا حدودی سمبل شایسته سالاری و حمایت از سرمایه‌داری بوده است. در دهه ۱۹۶۰، زمانی‌که آیرون من خلق شد، تهدید کمونیسم از طرف اتحاد جماهیر شوروی بسیار بزرگ و خطرناک بود. در این دوران، آیرون من نه‌تنها با کمونیست‌ها و مردم بخش شرقی مبارزه کرد، بلکه این پیغام را هم فرستاد که چیزهای بزرگ ازطریق هوش، ریسک و سخت‌کوشی به دست می‌آیند.

این پیغام، چیزی خلاف داستان منشاء اسپایدرمن بود که حدود یک سال پیش از آن، بیان شده بود؛ داستانی که در آن پیتر پارکر خیلی راحت و تنها با گزیده شدن توسط یک عنکبوت به دست آورده بود. شخصیت محبوب آیرون من در ۹۸۲۱ کتاب کمیک حضور داشته است که تنها در قسمت ۳۹۵ سری کتاب کمیک The Avengers به نام Time's End، قسمت ۴ مجموعه The Infinity Gauntlet به نام Cosmic Battle on the Edge of the Universe و همچنین قسمت ۱۷۷ سری The Avengers به نام The Hope...And The Slaughter! جان خود را از دست داده است.

تونی استارک - آیرون من - مارول کامیکس - tony stark - iron man - marvel comics

زمانی‌که شرکت مارول در دوران نقره‌ای باری دیگر پا به عرصه‌ی کتاب‌های کمیک گذاشت (برخی‌ها اعتقاد دارند که حضور دوباره‌ی مارول نشان‌دهنده‌ی آغاز دوران نقره‌ای کمیک‌ها بود)، شهرت بسیار زیادی را به دست آورد؛ یک عامل مهم هم در افزایش این محبوبیت، خلق شخصیت‌هایی بود که به‌راحتی می‌شد با آن‌ها ارتباط برقرار کرد. در بسیاری از موارد، شخصیت در قالب یک قهرمان نوجوان ظاهر می‌شد که دیگران هم تا حد زیادی با آن احساس همدلی می‌کردند (زیرا در آن زمان دیگر بخش زیادی از خوانندگان کتاب‌های کمیک، افراد کم سن و سال بودند). قهرمانانی مانند اعضای تیم مردان ایکس و همچنین اسپایدرمن. زمانی‌که وقت آن رسید که شخصیت‌های بالغ‌تری به تصویر کشیده شوند، این همدلی باز هم فاکتور مهمی بود.

خالقان سعی می‌کردند تا به همان اندازه که روی بعد قهرمانی تمرکز دارند، روی بعد انسانی شخصیت هم وقت بگذارند و آن را به خوبی نمایش دهند. در مورد تونی استارک، موارد مختلفی وجود داشت. او مجبور بود که با اعتیاد خودش نسبت به الکل مبارزه کند و در عین حال هم به شرکت خود دوباره سر و سامان بدهد. زیرا او دوست نداشت که مدام از تلاش‌های یک نفر دیگر (پدرش) سود بگیرد و خودش هیچ کار مفیدی انجام ندهد. او در طول تاریخ انتشار خود، مدام مجبور بود که با این دو جنبه مختلف زندگی خودش دست‌وپنجه نرم کند.

تونی استارک - آیرون من - مارول کامیکس - tony stark - iron man - marvel comics

  • جیمز رودز:

تونی بعد از فرار کردن از خاک دشمن، با خلبانی به نام «جیمز رودز» آشنا شد و خیلی زود آن‌ها با هم دوست شدند. آن‌ها با همکاری با یکدیگر توانستند از محلی که در آن گیر افتاده بودند فرار کنند و دوباره به ایالات متحده بازگردند. تونی بعد از بازگشت به آمریکا تصمیم گرفت که همچنان به آیرون من بودن ادامه دهد و با بی‌عدالتی مبارزه کند. او باور داشت که به خاطر آسیبی که دیده بود، زمان خیلی زیادی نداشت و تصمیم گرفته بود که همین زمان محدود را هم وقف این کار کند و بیشتری استفاده را از آن ببرد. به همین دلیل هم پیشرفت‌های گسترده‌ای را روی فناوری زره قدرتمند خود آغاز کرد.

  • هویت مخفی:

زمانی‌که تونی بالاخره هویت مخفی خود را به نامزد خود یعنی «جوآنا نیونا» نشان داد و به آن اعتراف کرد، همسرش او را تشویق کرد که از لباس خود استفاده کند، تبدیل به یک ابرقهرمان شود و جان مردم را نجات دهد. آیرون من کم کم خود را تبدیل به یکی از مهم‌ترین و برجسته‌ترین ابرقهرمانان ایالات متحده کرد. اما در طی ماجرایی که پیش آمده بود و شیرها و ببرها از سیرک فرار کرده بودند، تونی متوجه شد که زره او، چقدر افرادی را که قصد دفاع از آن‌ها را داشت، به وحشت می‌انداخت. به همین ترتیب، تونی از دوست خود یعنی «ماریون» سؤال کرد که اگر او جای آیرون من بود، چه کاری انجام می‌داد. مدتی طول نکشید که تونی لباس مخصوص خود را به رنگ طلایی رنگ کرد.

تونی استارک اجازه داد تا عموم مردم به این باور برسند که او دیگر آن پسر ثروتمند بازیگوش نیست اما در عین حال هم هنوز قصد نداشت که هویت خود را افشا کند. از آنجایی که آیرون من اغلب اوقات در صنایع استارک دیده می‌شد، تونی این حرف را بین مردم پخش کرد که آیرون من، محافظ شخصی او است. البته که تونی در این دوران هنوز همان آسیب قلبی را داشت و این به آن معنی بود که هر روز او می‌تواند روز آخری باشد که نفس می‌کشد. خوشبختانه، وضعیت قلب تونی استارک کاملا مشهور شد و سرانجام با پیوند یک قلب مصنوعی این مشکل برطرف شد. تونی زمانی‌که مشغول آزمایش و تست ماشین مسابقه‌ای Stark Special خودش بود، به خاطر حادثه‌ای که پیش آمده بود، متحمل آسیب شد.

تونی استارک

اما در دقایق آخر فردی به نام هری «هپی» هوگن به سراغ او آمد و جانش را نجات داد. تونی هم برای قدردانی از کمک هپی، این بوکسور سابق را به‌عنوان راننده خود استخدام کرد. البته هپی کم کم تبدیل به محافظ تونی استارک شده بود و نفرت زیادی از آیرون من داشت. در همین برهه زمانی، دانشمند سابق صنایع استارک یعنی «گرگور شاپانکا» در قالب فردی به نام «جک فراست»، به تهدید و ترساندن تونی استارک پرداخت؛ شخصیت شروری که بعدها نام خود را به بلیزارد تغییر داد و می‌توانست یخ تولید کند. هپی اغلب اوقات تلاش می‌کرد تا توجه پپر را به خود جلب کند و دل او را به دست بیاورد اما پپر بیشتر به تونی علاقه داشت. بااین‌حال، از آنجایی که هر لحظه امکان داشت که قلب تونی از کار بیفتد، نمی‌توانست خود را وارد یک رابطه جدی بکند. زیرا ممکن بود به‌طور غیرمنتظره‌ای بمیرد.

هپی همچنان نسبت به تونی فوق‌العاده وفادار ماند و حتی مستقیما به آیرون من هم گفت که اگر او به تونی آسیب برساند، از کارش پشیمان خواهد شد. این اتفاق در برهه زمانی‌ای رخ داد که تصور شده بود آیرون من، تونی استارک را به قتل رسانده است. هپی همچنین زمانی‌که قصد داشت دستگاه خاصی را به آیرون من برساند، تقریبا جان خود را از دست داد؛ دستگاهی که آیرون من می‌توانست با کمک آن، «تیتانیوم من» را شکست دهد.

  • تشکیل تیم انتقام جویان:

زمانی‌که لوکی برای هالک پاپوش درست کرد تا یک قطار را نابود کند، دوست هالک یعنی «ریک جونز» یک پیغام برای اعضای تیم چهار شگفت‌انگیز ارسال کرد و از آن‌ها خواست تا به کمک بیایند. لوکی امیدوار بود تا با انجام این کار، ثور به آن‌جا بیاید و با او مبارزه کند. لوکی این پیغام را برای ثور ارسال کرد تا بیشتر توجه او را جلب کند. چیزی که لوکی به آن‌ها توجه نکرده بود، این بود که آیرون من، انت من و واست هم این پیغام را دریافت کرده بودند. به همین ترتیب، ثور، هالک، انت من، واسپ و همچنین آیرون من همگی با هم لوکی را شکست دادند. بعد از این اتفاق، انت من پیشنهاد کرد که آن پنج نفر به‌عنوان یک تیم درکنار یکدیگر بمانند و بعد هم واسپ نام گروه را انتقام جویان گذاشت. مدت کمی بعد از این اتفاق، بعد از مبارزه‌ای که اعضای گروه با «اسپیس فانتوم» داشتند، هالک تصمیم گرفت که گروه را ترک کند؛ زیرا او تصور می‌کرد که هیچکس به او اعتماد ندارد.

اعضای تیم انتقام جویان که به‌دنبال هالک و همچنین همکار او یعنی نیمور می‌گشتند، به بدن کاپیتان آمریکا، مبارز افسانه‌ای جنگ جهانی دوم برخورد کردند. اعضای گروه انتقام جویان از کاپیتان خواستند تا به آن‌ها بپیوندد؛ او بعد از پیوستن، خیلی زود هم تبدیل به دوست نزدیک آیرون من شد. آیرون من حتی ترانزیستورهایی را به کاپیتان آمریکا داد که بتواند پرواز سپر خود را تحت کنترل بگیرد. بااین‌حال، کاپیتان بعد از گذشت مدتی این ترانزیستورها را بازگرداند زیرا آن‌ها تعادل مناسب سپر را بر هم می‌زدند. بعد از یک مبارزه با ارباب‌های شرارت اصلی که در طی آن «بارون هاینریش زیمو» جان خود را از دست داد، آیرون من به همراه جاینت من، واسپ و ثور تصمیم گرفتند که همگی تیم را ترک کنند؛ زیرا احساس می‌کردند که نیاز به استراحت دارند. بااین‌حال کاپیتان آمریکا در تیم باقی ماند و تبدیل به رهبر جدید گروه انتقام جویان شد؛ تیمی که حالا متشکل بود از خودش، هاوک آی، کوییک سیلور و همچنین اسکارلت ویچ.

  • برخوردهای اولیه:

تونی استارک علاقه زیادی به نوشیدنی‌های الکلی دارد و حتی بارها به آن اعتیاد پیدا کرده بود اما دیزنی دوست ندارد این جنبه از قهرمانش را به نمایش بگذارد

در این برهه زمانی، تونی توسط یک شخصیت شرور مرموز به نام «مستر دال» مورد هدف قرار گرفت. این شخصیت، میلیونر داستان ما را مجبور کرده بود تا منابع مالی خود را در اختیار او قرار دهد. او کاملا دربرابر قدرت مستر دال بی‌دفاع بود و هیچ کاری نمی‌توانست انجام دهد. به همین ترتیب هم تونی برای شکست دادن مستر دال، به‌طور کامل طراحی زره خود را تغییر داد و آن را تبدیل به یک لباس کاملا سبک کرد؛ به‌جای آن لباس سنگین و غول پیکری که قبلا داشت. او با استفاده از این لباس جدید، راحت توانست در مبارزه بعدی خود با مستر دال، این شخصیت شرور را شکست دهد. آیرون من در ابتدا بیشتر وقت خود را صرف مبارزه با دشمنانی می‌کرد که برای خودش یا شرکتش یک تهدید محسوب می‌شدند؛ افرادی مانند «ماندارین»، «ملتر»، «گوست» و «اسپای مستر».

او همچنین با دشمنان کمونیستی هم مبارزه کرد؛ دشمنانی مانند Crimson Dynamo، بلک ویدو، تیتانیوم من و دیگران. در دهه ۱۹۶۰ یعنی زمانی‌که آیرون من خلق و برای اولین‌بار در کتاب‌های کمیک حضور پیدا کرد، ماجراهای ضد کمونیسمی خیلی گسترش پیدا کرده بود و در اوج خود قرار داشت. آیرون من همچنین یکی از اعضای موسس تیم اونجرز محسوب می‌شد. تونی با استفاده از ثروت خود توانست مسائل مالی خود را ازطریق بنیاد ماریا استارک تأمین کند؛ یک سازمان خیریه غیراتفاعی که به نام مادر مرحوم خودش نام گرفته شده بود.

  • اعتیاد به الکل:

به مرور زمان، تونی کم کم تبدیل به یک فرد پیچیده و آسیب پذیر شده بود. زیرا زندگی دوگانه‌ی او به‌عنوان یک ابرقهرمان، باعث شد تا او در زندگی شخصی‌اش هم دچار مشکل شود. او قربانی ماجراهای تصاحب شرکت‌ها شد و بارها و بارها ثروت خود را از دست داد و مجبور شد که آن را دوباره به دست بیاورد. در همین حین، او متوجه شد که سازمان شیلد، جایی که تونی در گذشته فوق‌العاده از آن حمایت می‌کرد، به‌دنبال راهی است تا سهام‌هایی را در شرکت او بخرد و کنترل آن‌جا را در دست بگیرد. زیرا آن‌ها از این طریق می‌خواستند مطمئن شوند که این شرکت همچنان به فعالیت خود در جهت ساخت اسلحه‌ها برای آن‌ها ادامه می‌دهد. همین ماجراهای پی در پی باعث شد تا تونی کم کم به سمت اعتیاد به الکل روی بیاورد.

بعد از گذشت مدتی، تونی حتی ورشکست شد و خانه خود را هم از دست داد. زیرا رقیب او یعنی «اوبادیا استاین» برای مدتی او را زیر نظر داشت و مدام از او سوءاستفاده می‌کرد و در پایان هم باعث شد تا تونی شرکت خود را از دست بدهد. در طی این رویداد حتی دوست تونی یعنی جیمز «رودی» رودز هم هویت مرد آهنین را در دست گرفت و به‌جای او فعالیت می‌کرد. مدت زیادی نگذشته بود که استارک شرکت دیگری به نام Circuits Maximus بنا کرد و در تلاش بود تا دوباره ثروت خود را به دست بیاورد. این شرکت به‌صورت ویژه در زمینه فناوری رایانه فعالیت می‌کرد. درحالی‌که این اتفاقات رخ می‌داد، رودز از اینکه نمی‌توانست از زره آیرون من استفاده کند، کلافه شده بود. زیرا این زره رابط منحصر به فردی داشت و برای سیستم عصبی استارک ساخته شده بود نه برای فرد دیگری.

تونی استارک - آیرون من - مارول کامیکس - tony stark - iron man - marvel comics

در پایان او دیگر فوق‌العاده خسته شد و عقل و هوش خود را از دست داد. همین اتفاق منجر به این شد که تونی از یک زره که نمونه اولیه بود استفاده کند تا بلکه بتواند رودی را متوقف و از پیش آمدن خرابی‌های بیشتر جلوگیری کند. بعد از این واقعه، رودز مدام در تلاش بود تا تونی را متقاعد کند که به فعالیت در قالب آیرون من ادامه دهد اما تونی هر بار این درخواست را رد می‌کرد. تونی نسبت به اعتیاد گذشته‌ی خود و اینکه چطور استاین از آن سوءاستفاده کرده بود ترس داشت. او احساس می‌کرد که نسبت به آن زره‌ای که در اختیار داشت، وابسته شده بود، درحالی‌که ازداخل «پوسیده» بود. در نتیجه، تونی احساس می‌کرد که اصلا ارزش آن زره فوق‌العاده پیشرفته‌ای را که رودز از آن استفاده کرده بود، ندارد.

از همین رو هم به سراغ لباسی رفت که از لحاظ ظاهری تا حد خیلی زیادی به نسخه اصلی و اولیه که رنگی خاکستری داشت، شبیه بود. زمانی‌که تونی مبارزه خود را با جرم و جنایت از سر گرفت و فعالیت‌های خود را ادامه می‌داد، استاین به این نتیجه رسید که تونی آنقدر که باید و شاید شکست نخورده است. به همین دلیل تصمیم گرفت تا بارها و بارها روش‌های مختلفی را امتحان کند که تونی را به‌طور کامل بشکند و او را در اعتیادش نسبت به الکل غرق کند. همه این‌ها دیگر زمانی به اوج خود رسید که استاین تعداد زیادی از متحدان تونی و دوستان او را ربود و حتی شرکت Circuits Maximus را هم بمب‌گذاری کرد. به خاطر این بمب‌گذاری، رودز تا حد زیادی آسیب دید و دیگر نمی‌توانست زره مخصوص خود را استفاده کند و دوست تونی یعنی «مورلی اروین» هم به قتل رسید. استاین به اشتباه تصور کرد که در نتیجه تمام این اقدامات و اتفاقات بد، تونی دوباره احساس بی‌ارزشی می‌کند و باری دیگر به سراغ نوشیدن می‌رود تا غم‌هایش را فراموش کند.

  • زره نقره‌ای و سرنوشت نهایی استاین:

اما برخلاف تصورات استاین، تونی ساخت یک زره کاملا جدید را به پایان رساند و نام آن را هم Silver Centurion گذاشت. ظاهرا تونی برای ساخت آن چندین ماه زمان گذاشته بود و با استفاده از آن، باری دیگر با استاین برخورد کرد. استاین از زره مخصوص به خودش استفاده کرد تا با تونی روبه‌رو شود؛ لباسی که نام آن را Iron Monger گذاشته بود. با اینکه استاین این مبارزه را لحظه به لحظه برنامه‌ریزی کرده بود و روش‌های مختلفی برای شکست حریف خود داشت، اما در پایان تونی بر تمام ترفندهای او غلبه کرد و باعث شد تا استاین مجبور به فرار شود. در نتیجه این ماجراها، استاین تصمیم گرفت که خودش، خودش را بکشد؛ آن هم با درآوردن کلاه مخصوص خود و منفجر کردن سرش به وسیله پرتویی که از دستکش‌هایش خارج می‌شد. او این کار را انجام داد زیرا به حریفی برخورد کرده بود که قدرت شکستش را نداشت.

  • جنگ زره‌ها:

آیرون من برای مدتی وزیر دفاع آمریکا بود تا بتواند به صورت کامل بر روی نحوه استفاده از فناوری خودش نظارت و کنترل داشته باشد

حالا که افراد خیلی زیادی به طراحی‌های زره مخصوص آیرون من دست پیدا کرده بودند، تونی باید یک راهی را پیدا می‌کرد تا بتواند تمام این سوءاستفاده‌هایی که از فناوری لباسش می‌شد، متوقف کند. تونی توانست راهی را ایجاد کند که ازطریق آن بتواند تمام لباس‌هایی را که دیگر افراد با فناوری و طراحی زره‌های او ساخته بودند، غیرفعال کند. درنهایت هم همین کار باعث شد تا جنگی بین زره‌ها به وجود بیاید. تونی حتی فناوری زره‌پوش سازمان شیلد را که با نام مندرویدها شناخته می‌شد، غیرفعال کرد. همان‌طور هم که انتظار می‌رفت، آیرون من با انجام این کار تبدیل به دشمن عمومی شماره ۱ دولت آمریکا شد و دیگر یک تهدید برای امنیت ملی به حساب می‌آمد. تونی توانست با فریب دادن مقامات نسبت به اینکه آیرون من سرکش شده است، از دستگیر شدنش جلوگیری کند.

بااین‌حال، دوست خوبی تونی یعنی کاپیتان آمریکا فریب این حرف را نخورد و تلاش کرد تا تونی را متقاعد کند که به حرف دولت ایالات متحده گوش بدهد. تونی تظاهر کرد که متقاعد شده است و قصد دارد حرف کاپیتان را گوش کند اما در پایان، همچنان به جهاد و جنگ خود ادامه داد. ماجرا حتی تا جایی پیش رفت که کاپیتان آمریکا تلاش کرد تا فیزیکی تونی را متوقف کند و او هم در مقابل، جریان الکتریسیته به کاپیتان وارد کرد. با اینکه کاپیتان خیلی بد صدمه ندیده بود اما انجام همین کار باعث شد تا فاصله‌ای بین این دو دوست خوب به وجود بیاید؛ فاصله‌ای که تا مدتی همچنان ادامه داشت. بعد از انجام این کار، تونی به سمت «استینگری» حمله‌ور شد؛ یک کارمند زره‌پوش دولت که متحد تیم اونجرز هم محسوب می‌شد.

زمانی‌که تونی به سراغ استینگری رفت و زره او را دید، متوجه شد که این لباس از فناوری دزدیده شده‌ی خودش سرچشمه گرفته نشده است و همانجا بود که به اشتباه خودش پی برد. به همین ترتیب برای اینکه رسانه‌ها و مردم دست از سر او بردارند، مجبور شد که آیرون من را از میدان «بیرون کند». بعد از این ماجرا و در طی نبردی که تونی با «فایر پاور»، آخرین دشمن زره‌پوشی که از تکنولوژی استارک استفاده کرده بود، داشت، مرگ آیرون منِ سرکش را جعل کرد تا کار خود را راحت‌تر کند. استارک بعد از شکستش مقابل فایر پاور، بهبودی خود را پیدا کرد و شروع به کار کردن روی یک سری تغییرات جدید کرد. سرانجام، تونی توانست فایر پاور را شکست دهد؛ آن هم زمانی‌که در قالب یک آیرون من جدید به میدان مبارزه بازگشت. او دیگر حالا ادعا می‌کرد که در داخل این زره، یک فرد کاملا جدید وجود دارد. این تاکتیک باعث ایجاد سوءظن و بی‌اعتمادی خیلی زیادی شد؛ خصوصا زمانی‌که قصد داشت تا دوباره به گروه اونجرز بپیوندد.

  • War Machine:

درحالی‌که استارک همچنان به استفاده از زره آیرون من ادامه می‌داد، متوجه شد که طراحی رابط کاربری این لباس، باعث آسیب جدی در سیستم عصبی او شده است. از همین رو، او تصمیم گرفت که از راه دور لباس‌های آیرون من را تحت کنترل بگیرد. اما بعد از شکستی که در مأموریت مقابل اربابان سکوت به وجود آمد، تونی متوجه شد که کنترل لباس آیرون من آن هم از راه دور، اصلا کار خوب و کارآمدی نیست. همین اتفاق منجر به این شد که تونی زره ماشین جنگی را طراحی کند؛ چیزی که قبلا با نام «Variable Threat Response Battle Suit» شناخته می‌شد. بااین‌حال، در این لباس هم سیستم عصبی او همچنان رو به وخامت قرار داشت و حتی به جایی رسید که زندگی او را تهدید می‌کرد.

تونی استارک - آیرون من - مارول کامیکس - tony stark - iron man - marvel comics

شرایط دیگر به‌گونه‌ای شده بود که تونی مجبور شد مرگ خود را جعل کند و در حالت زیست تعویقی قرار بگیرد تا بتواند از آن وضعیت جان سالم به در ببرد. حتی دوستان نزدیک تونی مانند جیمز رودز هم از اینکه مرگ او جعلی است، خبر نداشتند. به همین خاطر، زمانی‌که بعدها تونی این ماجرا را فاش کرد، باعث شد تا یک اختلاف جدی در روابط آن‌ها به وجود بیاید. در طی این برهه زمانی، جیمز رودز روی شرکت و فعالیت‌های آن نظارت داشت و فعالیت آیرون من را ادامه می‌داد؛ آن هم با استفاده از همان زره Variable Threat Response Battle Suit. البته بعد از گذشت مدتی، تونی استارک بالاخره به هوش آمد و جان سالم به در برد؛ آن هم با استفاده از یک چیپی که خودش برنامه‌ریزی کرده بود و درون خودش گذاشت.

رودز که حسابی از کارهای تونی استارک عصبانی شده بود، لباس Variable Threat Response Battle Suit را برای خودش برداشت تا فعالیت‌های مخصوص به خودش را آغاز کند و تبدیل به قهرمانی به نام ماشین جنگی شود. از طرف دیگر هم تونی به فعالیت‌های ابرقهرمانی خود ادامه داد و بعد از رویداد جنگ کری و Shi'ar با اعضای تیم انتقام جویان دچار اختلاف و درگیری شد. همین موارد دست به دست هم دادند تا تونی استارک از تیم خارج شود. بعد از این اتفاق، تونی یک گروه جدید برای خودش تشکیل داد و نام آن را فورس ورکز گذاشت. اما سرانجام این گروه را هم به خاطر یک درگیری و مشاجره دیگر ترک کرد. بعد از گذشت مدت زمانی، آیرون من تصمیم گرفت که با اعضای تیم اونجرز صلح کند و باری دیگر به آن‌ها بپیوندد.

  • The Crossing:

در این برهه زمانی بود که مشخص شد، تونی استارک بدون اطلاع خودش، برای تیم اونجرز یک خائن بوده است. زیرا برای مدت خاصی، تونی تحت تاثیر و کنترل کانگِ فاتح قرار داشت. براساس چیزهایی که اعلام شده بود، ظاهرا استارک برای چندین سال یک مامور مخفی ناخواسته برای کانگ به حساب می‌آمد. کانگ از آیرون من استفاده کرد تا افراد بی‌گناه خیلی زیاد و قهرمانان دیگر را به قتل برساند؛ افرادی مانند «ریتا دیمارا» و همچنین یک سری از هم‌تیمی‌های اونجرز او. به همین دلیل هم دیگر اعضای باقیمانده‌ی تیم انتقام جویان به گذشته رفتند تا تونی استارک جوان را به گروه خود بیاورند تا بلکه او به مبارزه با تونیِ حال و همچنین کانگ برود. تونی جوان که به زمان حال آمده بود، توانست یکی از زره‌های آیرون من را از نسخه بزرگتر خود بدزدد و از آن در نبردی که علیه خودش داشت، استفاده کند.

در طی این نبرد، تونی استارکِ زمان حال توانست خاطرات خود را باری دیگر به دست بیاورد و متوجه شود که چه کسی او را مجبور به انجام چه کارهایی کرده بود. در نتیجه، تونی استارک تصمیم گرفت که به منظور کشتن و شکست دادن کانگ، خودش را فدا کند و به این خیانت پایان بدهد. از طرف دیگر هم تونی استارک جوان که از زمان گذشته آمده بود، تصمیم گرفت تا در خط داستانی حال باقی بماند؛ خصوصا حالا که آیرون من جان خود را از دست داده بود و او می‌توانست به‌جای او و به‌عنوان آیرون من جدید فعالیت کند. در رابطه با شرکت استارک هم اینگونه می‌توان گفت که در همین ماجراها، این شرکت به یک رقیب ژاپنی به نام صنایع فوجیکاوا فروخته شد.

  • Onslaught و تولد دوباره قهرمانان:

او برای یک برهه زمانی خاص به جمع تیم نگهبانان کهکشان پیوست و حتی برای مدتی هم رئیس سازمان شیلد بود

متاسفانه، تونی استارک جوان بدشانسی زیادی آورد. خیلی زود بعد از پایان یافتن خط داستانی قبلی، ماجرای Onslaught پیش آمد. همین رویداد مانع از این شد که او بتواند کنترل بیشتری را روی زندگی خود به دست بیاورد. در طی نبرد نهایی، تعداد زیادی از قهرمانان دنیای مارول، از جمله همان تونی استارک جوان، جان خود را فدا کردند تا بتوانند Onslaught را شکست بدهند و خطر او را دفع کنند. خوشبختانه آن‌ها در این یک مورد شانس آوردند زیرا فرانکلین ریچاردز در طی اقدامی هوشمندانه یک دنیای جیبی ایجاد کرد و تمام قهرمانان را به آن‌جا برد. در آن‌جا، داستان منشاء و گذشته‌ی آیرون من بار دیگر گفته شد؛ آن هم در محیطی مدرن‌تر نسبت به نسخه قبلی. در این نسخه، او با دشمنانی مانند هالک، ماندارین و همچنین «مادام هایدرا» برخورد کرد.

  • بازگشت قهرمانان و یک زندگی جدید:

سرانجام فرانکلین تمام قهرمانان را به حالت معمولی و طبیعی خود بازگرداند که تونی استارک هم در میان آن‌ها قرار داشت. تونی استارک به حالتی بازگشت که مربوط‌به قبل از این می‌شد که توسط Immortus مورد سوءاستفاده قرار بگیرد. همچنین لازم به ذکر است، با اینکه تونی به سن بزرگسالی طبیعی خود برگشته بود، اما هنوز آن خاطرات تونی جوان را در ذهن داشت. در این برهه زمانی، تونی به سراغ دردویل و همچنین همکار مؤسسه قانونی وی یعنی «فاگی نلسون» رفت و از آن‌ها درخواست کمک کرد. آن‌ها قرار بود تا به تونی کمک کنند که بتواند دوباره مالکیت شرکت و دارایی‌های خود را به دست بیاورد. در مرحله بعد، تونی با اعضای تیم انتقام جویان صلح برقرار کرد و توانست باری دیگر به جمع آن‌ها بپیوندد.

در طی رویدادی که پیش آمد، تونی استارک تلاش کرد تا با دانلود کردن برنامه‌های یک اندروید در زره قدرتی خودش، این اندروید را نجات دهد. اما طولی نکشید که زره آیرون من، تحت تاثیر اولتران قرار گرفت. در اصل، اولتران خودش را در سیستم‌های مربوط‌به اندرویدها قرار داده بود، بدون اینکه خود آن اندرویدها از این موضوع خبر داشته باشند. اولتران از زره آیرون من استفاده کرد تا کاری کند که تونی بعد از شوکی که توسط شروری به نام «ویپلش» دریافت کرده بود، دچار ایست قلبی شود. همین شوک باعث شد تا خود زره بیدار شود و یک مغز و ذهن از نوع خودش داشته باشد. این مغز می‌دانست که تونی دچار ایست قلبی شده است و از همین رو، جان او را نجات داد. تونی با آغوش باز از این زره که زنده شده بود، استقبال کرد اما این استقبال تا زمانی ادامه داشت که زره مرتکب قتل شد.

از طرف دیگر هم این مغز در تلاش بود تا کاری کند که خودش با تونی ادغام شود و در آخر هم او تبدیل به یک انسان ماشینی شود. به همین ترتیب هم تونی تصمیم گرفت تا با این زره که مغز مخصوص به خودش را داشت، مبارزه کند. بااین‌حال، تونی در طی این نبرد، دچار یک حمله قلبی دیگر شد. حال این زره که هنوز برای خالق خود اهمیت قائل بود، تصمیم گرفت تا جان او را نجات دهد. این زره تصمیم گرفت که قلب سایبرنتیکی خود را به تونی بدهد و جایگزین قلب اصلی او بکند. این کار نتیجه موفقیت‌آمیزی داشت. اما این به آن معنی بود که تونی باید به‌صورت مداوم منبع باتری و قدرت را شارژ می‌کرد تا یک وقت قلبش از کار نیفتد. بعد از این واقعه، تونی تصمیم گرفت تا باری دیگر به زره اصلی خود بازگردد. در همین برهه زمانی، تونی عاشق زنی به نام «رومیکو فوجیکاوا» شد.

 

در اصل این زن، دختر همان مردی محسوب می‌شد که در گذشته، کنترل شرکت تونی را در دست گرفته بود. رومیکو فقط به این دلیل با تونی ارتباط برقرار کرد که علیه پدرش شورش کند. به همین ترتیب، از آنجایی که هیچ صمیمیت و احساس واقعی‌ای بین این دو نفر وجود نداشت، رابطه آن‌ها خیلی زود غیرقابل تحمل شد. حتی کار به جایی رسید که رومیکو به تونی خیانت کرد؛ آن هم با یکی از رقیب‌های تجاری او. زیرا رومیکو فکر می‌کرد که تونی خیلی خسته کننده شده بود. مدت زیادی نگذشته بود که رومیکو به طرز عجیبی توسط یکی از مقلدهای آیرون من به قتل رسید.

  • افشای عمومی هویت و وزیر دفاع:

مدتی بعد از پایان خط داستانی قبلی، استارک هویت واقعی خود را بالاخره برای تمام مردم دنیا فاش کرد؛ آن هم زمانی‌که در حال نجات دادن یک سگ کوچک، از دست یک ماشین پر سرعت بود. زیرا او نتوانست به موقع، هویت خود را بپوشاند. بعد از این اتفاق، تونی متوجه شد که دولت آمریکا دوباره در حال استفاده کردن از فناوری‌های او است. از آنجایی که تونی هویت مخفی خود را برای کل دنیا فاش کرده بود، یک روزنه و راه گریز برای قانون کپی رایت به وجود آورده بود. دولت هم با استفاده از همان روزنه توانست از فناوری‌های استارک استفاده کند. تونی هم در مقابل تصمیم گرفت که از این موقعیت استفاده کند و انتصاب ریاست جمهوری را برای خدمت به‌عنوان وزیر دفاع جدیدِ رئیس جمهور، بپذیرد. او در نظر داشت که با پذیرفتن این جایگاه می‌تواند به‌صورت مستقیم نحوه استفاده از فناوری خودش توسط دولت را تحت نظر بگیرد و آن را هدایت کند.

  • منحل شدن تیم انتقام جویان و اکسترمیس:

در طی خط داستانی Avengers Disassembled که در آن اسکارلت ویچ عقل و هوش خود را از دست داد و چندین تن از هم‌تیمی‌های انتقام‌جوی خود را به قتل رساند، واندا کاری کرد تا تونی استارک با سفیر لاتوریا برخورد کند؛ آن هم درحالی‌که در سازمان ملل قرار داشت و در حالت طبیعی خود نبود. بعد از این رویداد، تونی مجبور شد که از جایگاه خود دست بکشد و از وظایف خود به‌عنوان وزیر دفاع استعفاء دهد. بعد از گذشت مدتی، استارک ادعا کرد که قصد دارد هویت آیرون من را هم کنار بگذارد. به همین ترتیب، فرد دیگری قرار بود برای ادامه دادن فعالیت‌های این نقش پا پیش بگذارد. البته خود تونی استارک همچنان به‌طور پنهانی می‌توانست در قالب آیرون من فعالیت کند. همچنین در طی همین برهه زمانی بود که عمارت انتقام جویان هم نابود شد. بعد از اینکه تیم انتقام جویان در قالب گروه جدیدی به نام انتقام جویان جدید تشکیل شد و فعالیت خود را آغاز کرد، تونی یک پایگاه عملیاتی دیگر را که حالا در برج استارک قرار دارد، ساخت تا اعضای گروه بتوانند در آن‌جا فعالیت کنند.

جالب است بدانید که پیش از رابرت داونی جونیور، تام کروز برای ایفای این نقش در نظر گرفته شده بود و حتی نیکولاس کیج هم علاقه خود را عنوان کرده بود

استارک در طی مبارزه‌ای که با یک دشمن خاص (کسی که با استفاده از اکسترمیس قدرت‌هایش را افزایش داده بود)، به‌شدت آسیب دید. از همین رو هم با «مایا هانسن» ارتباط برقرار کرد تا یک نسخه بهبود یافته از تقویت کننده‌ی اکسترمیس را به سیستم عصبی او تزریق کند تا بلکه به این طریق جانش نجات داده شود. اکسترمیس به استارک اجازه می‌داد تا لایه‌های درونی زره جدید آیرون من را در حفره‌های استخوان خود ذخیره کند. به همین ترتیب او می‌توانست با ایمپالس‌های ذهنی خود، زره را به‌صورت مستقیم تحت کنترل بگیرد. به محض اینکه این ویروس وارد بدن تونی شد و کارهای ابتدایی خود را انجام داد، توانایی‌های او را به‌عنوان آیرون من به طرز چشمگیری افزایش داد. او حالا دیگر توانایی این را داشت که بتواند با لباس مخصوص خود ارتباط برقرار کند؛ خیلی سریع‌تر از سرعت واکنش یک انسان معمولی.

  • جنگ داخلی:

در این برهه زمانی مشخص شد که تونی استارک، یک جامعه یا گروه مخفی را با نام ایلومیناتی تشکیل داده بود؛ گروهی یک هیئت حاکمه از ابرقهرمانان به حساب می‌آمد. اعضای دیگر این گروه که مدت زمان زیادی هم فعالیت کردند، عبارت بودند از آقای شگفت‌انگیز، پروفسور ایکس، دکتر استرنج، بلک بولت و همچنین نیمور. اولین جلسه ملاقات آن‌ها در سرزمین واکاندا بود؛ جایی که اعضای گروه پیشنهاد پیوستن را به بلک پنتر هم دادند اما او با احترام این پیشنهاد را رد کرد. اگرچه اعضای گروه خیلی با یکدیگر تفاهم نداشتند، دیدگاهای مختلفی داشتند و معتقد بودند که چنین اتحادی دیگر خیلی مورد استفاده قرار بگیرد، اما هنوز هم موافق بودند که با یکدیگر کار کنند یا حداقل اطلاعاتشان را با یکدیگر به اشتراک بگذارند.

در یک رویداد، مدت کمی پیش از رخ دادن ماجرای جنگ داخلی، تیم ایلومیناتی تصمیم گرفتند که هالک را به سمت اعماق فضا پرتاب کنند. او خیلی زود پی برد که دولت در حال تصمیم‌گیری برای طرح ثبت‌نام قانونی ابرانسان‌ها است. در ابتدا، تونی استارک به‌شدت مخالف این ایده و این طرح بود. او حتی تا جایی پیش رفت که تیتانیوم من را استخدام کرد تا به سمت او حمله کند. او قصد داشت تا با انجام این کار، افکار عمومی را به نفع خود دستکاری کند. تونی همچنین تلاش کرد تا با اعضای دولت صحبت کند که بیخیال این طرح بشوند اما درخواست او نادیده گرفته شد؛ آن هم بعد از اتفاق فاجعه‌ای که در استمفرد رخ داد. در این ماجرا، چند تن از اعضای گروه New Warriors در یک منطقه مسکونی با یک شخصیت شرور به نام «نیترو» برخورد کردند؛ فاجعه‌ای که باعث کشته شدن بسیاری از مردم بیگناه شد.

ولورین که بوی نیترو را گرفته بود، تلاش کرد تا به‌دنبال او بگردد اما بعد از گذشت مدتی به جایی رسید که باید وارد آب می‌شد. به همین دلیل هم آیرون من زره خود را به ولورین قرض داد تا بتواند زیر آب شنا کند. بعد از فاجعه استمفرد، اتفاق بد دیگری هم رخ داد که زره‌ها و تجهیزات تونی هک شد و برای حمله به افراد بیگناه مورد استفاده قرار گرفت. همین ماجراها باعث شد تا استارک باری دیگر درباره این طرح فکر کند و این بار جنبه‌های اخلاقی طرح ثبت‌نام ابرانسان‌ها را در نظر بگیرد. به همین ترتیب، تونی نظر خود را تغییر داد و از این طرح حمایت کرد. اما علاوه‌بر اینکه افراد دیگری هم در جامعه ابرقهرمانان با این طرح موافق بودند، افراد دیگری هم وجود داشتند که به‌شدت با این ایده مخالفت داشتند. همین مخالفت باعث شد تا یک درگیری بزرگ با نام جنگ داخلی در دنیای مارول ایجاد شود.

تونی استارک - آیرون من - مارول کامیکس - tony stark - iron man - marvel comics

استارک توانست تعداد زیادی از قهرمانان، از جمله اسپایدرمن را قانع کند که به جبهه خودش در این نبرد بپیوندند. تونی همچنین اسپایدرمن را قانع کرد تا هویت خود را به کل دنیا نشان دهد. به همین ترتیب، آن‌ها مأموریت خود را برای شکار کردن قهرمانانی که مخالف طرح ثبت‌نام قانونی ابرانسان‌ها و جبهه مخالف بودند، آغاز کردند؛ یعنی در اصل افرادی که سرکش شناخته می‌شدند و زیر نظر کاپیتان آمریکا بودند. تونی همچنین با آقای شگفت‌انگیز همکاری کرد تا با هم یک زندان در منطقه نگتیو بسازند. آن‌ها قصد داشتند تا ابرانسان‌های سرکش را در آن‌جا نگه دارند. اما قهرمانان زیادی روش‌های آیرون من و همچنین آقای شگفت‌انگیز را زیر سؤال بردند؛ آن هم زمانی‌که یک کلون ثور که خودشان خلق کرده بودند، بیل فاستر را به قتل رساند.

بیل فاستر در این دوران به‌عنوان دومین گولیاث ظاهر شده بود و دوست آن‌ها در جبهه مخالف محسوب می‌شد. همین اتفاق باعث شد تا مشکلات بین این دو گروه به اوج خودش برسد. اسپایدرمن هم که شاهد این ماجراها بود، به اشتباه تصمیم خود و همچنین روش‌های آیرون من پی برد. از همین رو، اسپایدرمن به‌صورت عمومی به اشتباه خودش اعتراف کرد و به جبهه مخالف که زیر نظر کاپیتان آمریکا هدایت می‌شد، پیوست. انجام کار باعث شد تا آیرون من به‌شدت از دست اسپایدرمن عصبانی شود. زمانی‌که مشخص شد که اعضای جبهه آیرون من، شخصیت‌های شرور سابق را استخدام کردند تا نیروهای مخالف طرح ثبت‌نام را دستگیر کنند، انگیزه و روش‌های آن‌ها بسیار بیشتر از قبل زیر سؤال رفت.

زمانی‌که قهرمانان جبهه مخالف تصمیم گرفتند که به منطقه منفی یا نگتیو حمله کنند، باعث شد تا نبرد نهایی رویداد جنگ داخلی هم آغاز شود. زمانی‌که آیرون من مشغول مبارزه با کاپیتان آمریکا بود، زره مخصوص او توسط ویژن خاموش شد. کاپیتان آمریکا ضربه‌های وحشیانه‌ی خود را آغاز کرد و حسابی آیرون من را کتک زد؛ تا اینکه متوجه شد که این جنگ، چه آسیب‌ها و خسارت‌هایی را ایجاد کرده است. از همین رو، کاپیتان آمریکا تصمیم گرفت که خودش را تسلیم کند تا بلکه به این طریق از خونریزی‌های بیشتر جلوگیری کند. البته هنوز هم تصمیم نداشت که نام خود را ثبت کند. بعد از این اتفاق، ماریا هیل جایگاه ریاست خود را در سازمان شیلد رها کرد. درحالی‌که کاپیتان آمریکا مشغول منتقل شدن به سازمان شیلد بود، توسط کراس بونز مورد اصابت گلوله قرار گرفت.

زره آیرون من می‌تواند چیزی بیش از ۱۰۰ تن را جابه‌جا کند

بعدها مشخص شد که کراس بونز آن کار را به دستور رد اسکال انجام داده بود. تعداد زیادی از قهرمانان مخالف طرح آنقدر نسبت به جبهه مخالف خود بدبین شده بودند و تا جایی بیشتر رفتند که تصور می‌کردند آیرون من هم به‌نوعی در مرگ استیو راجرز دست دارد. درحالی‌که آیرون من مشغول گریه و زاری بالای سر جنازه‌ی استیو در مرکز شیلد بود، ولورین با خشم زیادی وارد شد. لوگان به تونی استارک گفت که اگر بفهمد او به نحوی در مرگ استیو دست داشته است، خودش با دستان خودش او را به قتل می‌رساند. بعد از این ماجرا، آیرون من تصمیم گرفت که همیشه باید یک کاپیتان آمریکایی وجود داشته باشد و رویای او زنده بماند. به همین ترتیب، از هاوک آی که اخیرا به زندگی بازگشته بود پرسید که آیا دوست دارد هویت کاپیتان را در دست بگیرد و فعالیتش را ادامه دهد یا خیر. هاوک آی این پیشنهاد را رد کرد و سرانجام این باکی بود که هویت کاپیتان را در دست گرفت.

  • World War Hulk:

همان‌طور که بالاتر هم به این موضوع اشاره شد، گروه ایلومیناتی که آیرون من آن را تشکیل داده بود، هالک را تهدیدی برای سیاره زمین تلقی می‌کردند؛ آن هم به خاطر خرابی‌های خیلی زیادی که به خاطر خشم او به وجود آمده بود. اعضای گروه ایلومیناتی، هالک را به یک کشتی فضاپیما کشاندند و او را به اعماق فضا فرستادند. آن‌ها قصد داشتند با این کار هالک را به دنیایی بفرستند که قدرت‌های او اصلا تهدیدی برای آن سرزمین یا مردم ساکن در آن محسوب نشود. همین اتفاقات هم رویداد World War Hulk را رقم زدند. در این خط داستانی هالک به سیاره زمین بازمی‌گردد و قصد دارد که انتقام خود را از آیرون من و دیگر اعضای گروه بگیرد. تونی استارک اولین قهرمانی بود که هالک بعد از بازگشت خود با او روبه‌رو شد.

آیرون من در نظر داشت تا با برخورد کردنش با هالک بتواند از خرابی‌ها و از بین رفتن زندگی‌های بیشتر جلوگیری کند. او در این برهه زمانی یک زره جدید از آیرون من را به نام «هالک باستر» بر تن کرد و با هالک در منهتن درگیر شد؛ البته پیش از این ماجرا، تمام مردم این منطقه توسط ماموران شیلد منتقل شده بودند تا در امنیت کامل باشند. آیرون من تلاش کرد تا با استفاده از نانو بات‌های خاصی که طراحی شده بود، قدرت‌های هالک را غیرفعال کند. اما این راه نتیجه خوبی نداشت زیرا نانو بات‌ها پیش از این ماجرا توسط اعضای گروه Initiative دستکاری شده بودند. در نبردی که رخ داد، زره هالک باستر و همچنین برج استارک نابود شدند. تونی استارک درحالی‌که در منطقه میدان مدیسون اسیر شده بود، توانست با «دام دام دوگان» ارتباط برقرار کند.

تونی به متحد خود اعلام کرد که به سراغ آخرین نقشه برود تا از نابود شدن دیگر قسمت‌های دنیا توسط هالک جلوگیری شود. نقشه آخر این بود که کل منطقه منهتن به همان منطقه منفی یا نگتیو منتقل شود. این نقشه می‌توانست روی کشته شدن خود، هالک، وار باوند و همچنین دیگر قهرمانان و مامورانی که در آن منطقه بودند، داشته باشد. او به دوگان اعتماد کرده بود تا خودش بداند که چه زمانی این نقشه را اجرایی کند. بعد از گذشت مدتی، ما شاهد این بودیم که استارک به همراه دیگر اعضای گروه ایلومیناتی در حال مبارزه با این هیولای سبز رنگ هستند و برای شکست دادن او تلاش می‌کنند. بعد از این نبرد هالک، تونی و همچنین آقای شگفت‌انگیز را مجبور کرد که مقابل هم قرار بگیرند و با هم مبارزه کنند؛ آن‌ها هم به خاطر دیسک‌های مخصوصی که در بدنشان کار گذاشته شده بود، اطاعت کردند.

تونی استارک

آقای شگفت‌انگیز توانست تونی را شکست دهد و بعد از آن هم هالک دستور داد تا او، تونی استارک را به قتل برساند. درست در همین لحظه به‌خصوص بود که سر و کله‌ی سنتری در این منطقه پیدا شد و مبارزه خود را با هالک آغاز کرد. از آنجایی که دوست نزدیک هالک یعنی «ریک جونز» زخمی شده بود، او به‌شدت عصبانی شد و دوباره داد و خرابکاری‌های خود را آغاز کرد. ریک جونز توسط دوستان خود یعنی وار باوند و میک زخمی شده بود. تونی استارک هم که شاهد این ماجراها بود، به ماهواره خود دستور داد تا انرژی گامای خود را به سمت هالک پرتاب کند. به همین ترتیب هم انرژی گاما باعث شد تا هالک بیهوش شود.

  • Murder Inc:

در این برهه زمانی، آیرون من که در حال مبارزه و دست‌وپنجه نرم کردن با اعضای گروه AGM بود، با رهبر آن‌ها یعنی « MODOK» برخورد کرد. آیرون من قصد داشت که مودوک را به فضا بفرستد و مأموریت آن‌ها را نابود کند و سر همین موضوع به مشکل خورده بود. تونی مدام به این فکر می‌کرد که تمام اعضای گروه AGM فاقد هرگونه اشتیاق و تعصبی هستند و این موضوع او را نگران می‌کرد. او مطمئن بود که اعضای این گروه، افرادی نیستند که مسئول اصلی این قتل عام باشند. باری دیگر اثبات شد که پیشبینی آیرون من درست است؛ آن هم زمانی‌که یک مراسم افتخاری و خاص برگزار شده بود. در طی این مراسم، یک فاجعه دیگر به وجود آمد. این بار این تروریست‌ها خود را به شکل راهبه‌ها درآورده بودند. در طی این کشتار جمعی، چندین تن از اعضای گروه قهرمانی این منطقه جان خود را از دست دادند.

آیرون من که به همراه ماشین جنگی و پپر در آن‌جا حضور داشتند تا تحقیقاتی را انجام دهند، شک و تردیدهای تونی را تایید کردند. آن‌ها توانستند اطلاعات و سرنخ‌های بیشتری را حول محور این فناوری به دست بیاورند. آن‌ها همچنین به این موضوع پی بردند که مسئول اصلی این ماجراها فردی به نام ازکیل «زک» استاین است؛ پسر جوان دشمن قدیمی تونی یا همان اوبادیا استاین که با نام Iron Monger هم شناخته می‌شد. این شرور فناوری‌های ارزان‌قیمت استارک و تجهیزات مخصوص را از بازار سیاه به دست آورده بود. او در تلاش بود تا با بهبود و ارتقاء آن‌ها، بتواند عملیات‌های تونی را از ریشه از بین ببرد و درنهایت هم زندگی خودش را به‌طور کامل نابود کند. در این برهه زمانی، تونی و پپر برای مدتی آن ماجراهای بمب‌گذاری را کنار گذاشتند تا یک مراسم خیریه که در پنت هاوس تونی برگزار شده بود، شرکت کنند.

تونی استارک در سن ۲۱ سالگی کل ثروت و شرکت صنایع استارک را به ارث برد

پپر و تونی در طی این مراسم به بحث و جدل رسیدند و کار به جایی رسید که باعث شد پپر آن ساختمان را ترک کند و به بیرون بیاید؛ تونی هم به‌دنبال او از ساختمان خارج شد. در همین حین، زک استاین که ظاهرا توانسته بود به‌صورت مخفیانه وارد این ساختمان شود، خودش شخصا تونی را متوقف کرد. همین که تونی برای مدتی حواسش پرت موضوع دیگری شد، منجر به این شد که زک به هدف واقعی و نهایی خود دست پیدا کند؛ او در همین حین یک سری بمب‌گذاری‌های انتحاری دیگر را هم در داخل این ساختمان انجام داد. همین اتفاق باعث شد تا تمام افرادی که در این ساختمان حضور داشتند، در یک انفجار بسیار بزرگ گیر بیفتند.

  • پپر پاتس در پایان دنیا:

اولین کاری که تونی انجام داد، این بود که اکسترمیس را فعال کرد و در مرحله بعد هم زره مخصوص خود را که در اتاق دیگری قرار داشت، به سمت خودش احضار کرد. او به واسطه‌ی این لباس نه‌تنها توانست از آن وضعیت فرار کند، بلکه توانست چهره زک استاین را هم ببیند که به طرز مسخره‌ای به او لبخند می‌زد (درست زمان انفجار بمب‌ها). تونی که به‌دنبال پپر می‌گشت، توانست جای او را ازطریق نشان مخصوص استارک که زیر آوارها دفن شده بود، پیدا کند. زمانی‌که تونی مشغول تماشا کردن پپر بود که با آمبولانس از صحنه دور می‌شد، متوجه شد که یک فرد دیگر هم از این ماجرا زنده مانده است و او هم کسی نبود جز خود زک استاین. تونی دیگر مطمئن شده بود که استاین مقصر اصلی این حملات است اما هیچ مدرک موثق و محکمی نداشت که آن را اثبات کند.

از طرف دیگر، استاین هم توانست از آن مرکز درمانی که در آن قرار داشت، فرار کند؛ آن هم بعد از اینکه یک ماجرای دیگر هم در آن‌جا به وجود آورد. در همین دوران مشخص شد که استاین به واسطه یک عمل جراحی، قادر است مقدار خیلی بیشتری انرژی را در خودش ذخیره کند. او همچنین می‌توانست این انرژی را به‌عنوان یک سلاح مورد استفاده قرار دهد و از دستان خود خارج کند. اما همین کار باعث می‌شد تا مقدار زیاد انرژی و گرمای آن، پوستش را بسوزاند. به همین خاطر هم زک تصمیم گرفت تا یک لباس مخصوص برای خودش درست کند تا بتواند انرژی را به سمت بدن خود جذب و آن را به هدفی منتقل کند. در همین حین، به تونی اطلاع دادند که شرایط پپر اصلا در وضعیت خوبی قرار ندارد.

ظاهرا درست همانند خود تونی، قلب پپر هم توسط قطعه خطرناکی تهدید می‌شد. از آنجایی که آسیب‌های دیگری هم به واسطه این اتفاق متحمل شده بود، پزشکان نمی‌توانستند با عمل جراحی این تهدید را از بین ببرند. تونی که مصمم بود تا پپر را نجات دهد، صبر کرد تا او هوشیاری خود را به دست بیاورد تا همان کاری را که خودش انجام داده بود، به او هم پیشنهاد کند. بعد از گذشت مدتی، تونی به جایی رفت که یک انفجار دیگر رخ داده بود. در همان زمان که تونی در حال توضیح دادن ماجرا و گذشته خودش با استاین بود، شک کرد که آیا زک از بخشی از فناوری‌های او استفاده می‌کند یا خیر. تونی به محض اینکه کارهای مخصوص خود را انجام داد، به سراغ پپر بازگشت و متوجه شد که عملیات نجات او کاملا با موفقیت انجام شده است. تونی که خیلی از این بابت خوشحال بود، اصلا خبر نداشت که زک استاین تا آن زمان لباس خود را به‌طور کامل ساخته است؛ او در حال آماده کردن بخش‌های نهایی نقشه خود بود تا بتواند انتقام خود را به‌طور کامل از تونی بگیرد.

تونی استارک - آیرون من - مارول کامیکس - tony stark - iron man - marvel comics

عقل و هوش تونی استارک آنقدر زیاد بود که با استفاده از آن می‌توانست به‌طور مداوم لباس مخصوص خود را ارتقاء دهد. استارک اخیرا مجبور بود تا یک ویروس تکنو-ارگانیکی به نام Extremis را به خودش تزریق کند تا زندگی‌اش را نجات دهد. تاثیرات این اتفاق این است که اکنون لایه‌های داخلی لباس مخصوص آیرون من می‌تواند در شکاف استخوان‌هایش ذخیره شود؛ او می‌تواند لباس را با استفاده از ذهن خود و به‌صورت مستقیم با پالس‌های ذهنی‌اش کنترل کند. او همچنین می‌تواند از راه دور، به هر دستگاه ارتباطی‌ای وصل شود؛ از جمله ماهواره و رایانه‌هایی که در سرتاسر دنیا وجود دارند. استارک می‌تواند به خاطر تقویت و پیشرفت‌هایی که انجام شده، اندام‌های خود را بازسازی کند.

ویروس تکنو-ارگانیک Extremis همچنین به استارک اجازه می‌دهد تا از راه سریع‌تر و کارآمدتری با لباس خودش ارتباط داشته باشد. تونی استارک حتی بدون لباس مخصوص خود هم نشان داده که باز بالاتر از یک انسان معمولی به شمار می‌رود و توانایی‌های ابرانسانی در او دیده می‌شود؛ توانایی‌هایی مانند رفلکس‌های بسیار سریع، سرعت او، قدرت و همچنین چابکی‌ای که بدون لباس دارد. توانایی‌های آیرون من به‌طور مداوم در حال تغییر کردن است زیرا او مدام در لباس‌های خود تغییر ایجاد می‌کند و تکنولوژی آن‌ها را ارتقاء می‌دهد. این زره بسیار با دوام است و می‌تواند مجازات‌ها و فشارهای بسیار زیاد را هم تحمل کند. زره تونی استارک دارای یک ماتریس عضله‌ای از آهن متبلور است که توسط میدان‌های مغناطیسی روی لایه‌های فلزات دیگر مانند تیتانیوم تقویت شده است. حال این زره به او استقامت زیادی اعطا می‌کند، در حدی که می‌تواند گلوله‌های کالیبر بالا را به‌راحتی تحمل کند.

او می‌تواند موشک‌ها، اژدرها و چیزهایی از این قبیل را راحت تحمل کند، بدون اینکه آسیب و صدمه‌ای ببیند. زره همچنین آیرون من را قادر می‌سازد که با سرعت خیلی بالا، پرواز کند. سرعت او حتی از یک جت هم بالاتر می‌رود. دلیل این سرعت بالا هم همان بوت‌های موشکی خاص است که در قسمت پایین و پای زره قرار داده شده است. زره آیرون من منابع قدرتی زیادی دارد؛ مانند مبدل‌های خورشیدی، باتری‌های برقی و همچنین ژنراتورهایی که روی لباس قرار داده شدند و از جذب ذرات بتا، سوخت تولید می‌کند. این لباس همچنین می‌تواند منابع انرژی اطراف خود مانند گرما یا انرژی جنبشی را تبدیل به الکتریسیته بکند یا حتی انرژی الکتریکی را به‌صورت مستقیم در باتری‌ها برای شارژ مجدد تخلیه کند.

در کتاب‌های کمیک، تونی استارک مالکیت منطقه Area 51 را در دست داشت و کاپیتان آمریکا بود که بخش زیادی از مسائل مربوط به مبارزه تن به تن را به تونی استارک آموزش داد

با اینکه این لباس یک سری حفره روی خودش دارد و به کاربر خود اجازه می‌دهد که با استفاده از آن حفره‌ها، هوای معمولی را تنفس کند، اما قابلیت بسته شدن آن‌ها هم وجود دارد. این کار به خلبان خود اجازه می‌دهد که به زیر آب برود یا در فضا پرواز کند. در این شرایط کنترل کننده می‌تواند از سیستم حمایتی و همچنین سیستم‌های محدود تأمین‌کننده‌ی هوا استفاده کند. همان‌طور که بالاتر هم به این موضوع اشاره شد، تونی استارک اغلب اوقات لباس را با حرکت کنترل می‌کند؛ به شکلی که انگار این لباس، همان پوست خودش است. علاوه‌بر این، یک هوش مصنوعی هم در داخل لباس قرار داده شده که اطلاعات ضروری و همچنین استراتژی‌های مختلف را نسبت به دشمنان متنوع فراهم می‌کند. ارتقاء Extremis به تونی استارک یک فاکتور بهبودی هم اعطا کرده است و حتی توانایی‌های او را هم افزایش داده است.

زمانی‌که تونی لباس مخصوص خود را بر تن دارد، قدرت فیزیکی‌اش تا سطح ابرانسانی هم پیش می‌رود و می‌تواند چیزی حدود ۵۰ تا ۵۰۰ تن را حرکت دهد. البته این مورد را هم باید مد نظر داشت که قدرت تونی، به موقعیت، نوع طراحی‌های لباس و همچنین منابع قدرتی هم بستگی دارد. در طی سال‌ها، استارک سلاح‌های مختلف زیادی را به لباس خودش اضافه کرده است؛ هر بار با این کار، لباس خود را قوی‌تر از قبل کرده است. سلاحی که اغلب اوقات تونی استفاده می‌کند، همان پرتوهای دفع کننده هستند که از لحاظ مغناطیسی، پرتوهای پلاسمای بسیار قوی و با حرارت زیاد را به سمت هدف پرتاب می‌کند. این پرتوها معمولا از کف دست یا دستکش‌های آیرون من پرتاب می‌شود. تونی استارک تا به امروز مدل‌های مختلفی از این لباس مخصوص را درست کرده است.

مدل‌های دیگر این لباس شامل مدلی برای غواصی در اعماق دریا، انجام مأموریت‌های مخفی، سفر به فضا و غیره است. او همچنین زره خود را برای یک سری موقعیت‌های خاص و منحصر‌به‌فرد هم ارتقاء داده است. به‌طور مثال تونی استارک زره‌ای به نام «هالک باستر» ساخته است که یک زره بسیار سنگین محسوب می‌شود. این لباس از مواد افزودنی مختلفی تشکیل شده است. این نسخه از زره به این منظور طراحی شده تا قدرت و استقامت او را تا حد زیادی افزایش دهد؛ آن هم زمانی‌که در حال مبارزه کردن با هالک شگفت‌انگیز است. در یک خط داستانی، تونی استارک مجبور بود تا مقابل ثور قرار بگیرد. به همین دلیل هم مدلی از زره با نام «دیسترویر» را ساخت و در آن از منبع قدرت عرفانی و جادویی استفاده کرد.

با اینکه زره آیرون من استقامت بسیار بالایی دارد اما در عین حال نقطه ضعفی هم دارد. مغناطیس، انرژی و الکتریسیته بسیار زیاد باعث می‌شود که این زره سر بار شود؛ درست مانند اتفاقی که برای یک ماشین و دستگاه معمولی رخ می‌دهد. تونی استارک به خاطر هوش و نبوغی که دارد، به‌طور مداوم می‌تواند فناوری‌های مختلف را بسازد و آن‌ها را ارتقاء دهد. آیرون من به خاطر همین هوش و نبوغی که دارد، می‌تواند دشمنان بسیار قدرتمندتر از خودش را شکست دهد و از تله‌ها و موقعیت‌های خطرناک خیلی راحت فرار کند. استارک همچنین یک رهبر قدرتمند هم به شمار می‌رود. او می‌تواند با وفاداری و احترام خیلی زیاد، به دیگران فرمان دهد و آن‌ها را هدایت کند. استارک در زمینه مبارزه تن به تن، به‌صورت ویژه زیر نظر کاپیتان آمریکا آموزش دیده است. همین اتفاق هم باعث می‌شود که تونی، حتی بدون داشتن لباس خود، یک حریف قدرتمند برای استیو راجرز باشد.

تونی استارک - آیرون من - مارول کامیکس - tony stark - iron man - marvel comics

در انتها به چند مورد از انیمیشن‌ها و بازی‌هایی و آثاری اشاره می‌کنیم که شخصیت تونی استارک/آیرون من در آن حضور داشت:

  • فیلم Iron Man محصول سال ۲۰۰۸، فیلم Iron Man 2 محصول سال ۲۰۱۰، فیلم The Avengers محصول سال ۲۰۱۲، فیلم Iron Man 3 محصول سال ۲۰۱۳، فیلم Avengers: Age of Ultron محصول سال ۲۰۱۵، فیلم Captain America: Civil War محصول سال ۲۰۱۶، فیلم Spider-Man: Homecoming محصول سال ۲۰۱۷، فیلم Avengers: Infinity War محصول سال ۲۰۱۸، فیلم Avengers: Endgame محصول سال ۲۰۱۹، فیلم Black Widow محصول سال ۲۰۲۰ با بازی رابرت داونی جونیور
  • انیمیشن سریالی The Marvel Super Heroes محصول سال ۱۹۶۶ با صداپیشگی جان ورنون
  • انیمیشن سریالی Spider-Man and His Amazing Friends محصول سال ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۳ با صداپیشگی ویلیام مارشال
  • انیمیشن سریالی Iron Man محصول سال ۱۹۹۴ تا ۱۹۹۶ با صداپیشگی رابرت هیس
  • انیمیشن سریالی The Avengers: Earth's Mightiest Heroes محصول سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۳ با صداپیشگی اریک لومیس
  • انیمیشن سریالی Hulk and the Agents of S.M.A.S.H. محصول سال ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۵ با صداپیشگی ادریان کیوان پاسدار
  • بازی Marvel Ultimate Alliance 3: The Black Order محصول سال ۲۰۱۹ با صداپیشگی اریک لومیس
  • بازی Marvel vs. Capcom: Infinite محصول سال ۲۰۱۷ با صداپیشگی اریک لومیس
  • بازی Marvel Avengers Academy محصول سال ۲۰۱۶ با صداپیشگی دیو فرانکو
  • بازی Lego Marvel Super Heroes محصول سال ۲۰۱۳، بازی Lego Marvel's Avengers محصول سال ۲۰۱۶ و بازی Lego Marvel Super Heroes 2 محصول سال ۲۰۱۷ با صداپیشگی ادریان کیوان پاسدار و رابرت داونی جونیور
منبع زومجی
اسپویل
برای نوشتن متن دارای اسپویل، دکمه را بفشارید و متن مورد نظر را بین (* و *) بنویسید
کاراکتر باقی مانده