// سه شنبه, ۱۷ دی ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۵۹

گزارش باکس آفیس: «جوکر» از بدل شدن به پُرفروش‌ترین فیلم واکین فینیکس در گیشه خانگی باز ماند

در گزارش باکس آفیس این هفته درباره‌ی ادامه‌ی اکرانِ ناامیدکننده «جنگ ستارگان: ظهور اسکای‌واکر» و افتتاحیه‌ی شکست‌خورده بازسازی فیلمِ ترسناک «کینه» صحبت می‌کنیم. همراه زومجی باشید.

گزارش باکس آفیسِ این هفته را با «جنگ ستارگان: ظهور اسکای‌واکر» (Star Wars: The Rise of Skywalker) شروع می‌کنیم که با برای سومین آخرهفته‌ی متوالی صدرجدول را حفظ کرد؛ این فیلم پس از تجربه‌ی ۵۳ درصد افت فروش، ۳۳ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار دیگر کسب کرد و مجموعِ درآمدِ ۱۷ روزه‌اش را به ۴۵۰ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار رساند. رقمی که «ظهور اسکای‌واکر» را در جدولِ پُرفروش‌ترین فیلم‌های گیشه‌ی خانگی، جایی بین «شوالیه‌ی تاریکی برمی‌خیزد» (۴۴۸ میلیون دلار) و «اونجرز: دورانِ اولتران» (۴۵۹ میلیون دلار) قرار می‌دهد. این فیلم این هفته «فروزن ۲» (۴۴۹/۹ میلیون دلار) را پشت سر گذاشت تا پشت‌سر «شیر شاه» (۵۴۳ میلیون دلار) و «اونجرز: بازی پایانی» (۸۵۸ میلیون دلار) در جایگاه سومِ پُرفروش‌ترین فیلم‌های سالِ ۲۰۱۹ جای بگیرد. «ظهور اسکای‌واکر» تاکنون ۲/۵۵ برابرِ افتتاحیه‌ی ۱۷۷ میلیون دلاری‌اش کسب کرده است. اگر هم‌اکنون در حال صحبت کردن درباره‌ی هر مجموعهِ دیگری جز «ظهور اسکای‌واکر» بودیم، این درآمد هیچ معنای دیگر جز یک موفقیتِ بی‌حرف و حدیث نداشت. اما اینکه ما هم‌اکنون داریم عملکردِ این فیلم را زیر سؤال می‌بریم به خاطر این است که نه‌تنها «ظهور اسکای‌واکر» نقدهای بسیار منفی و تبلیغات دهان به دهانِ ضعیفی دارد، بلکه دیزنی قصد دارد پس از اتمامِ حماسه‌ی اسکا‌ی‌واکر به ساختنِ فیلم‌های «جنگ ستارگان» ادامه بدهد؛ همچنین «ظهور اسکای‌واکر» در نقطه‌ی زمانی اواسطِ دسامبر اکران شده است که عموما به دوام‌های بلندمدت و قوی‌اش مشهور است. اگر «ظهور اسکای‌واکر» از اینجا به بعد عملکردی شبیه به سه فیلم قبلی «جنگ ستارگان» که در کریسمس اکران شده بودند داشته باشد، فروشِ نهایی ۵۳۵ تا ۵۷۲ میلیون دلاری‌اش پیش‌بینی می‌شود؛ در این صورت «ظهور اسکای‌واکر» باید درآمدی ۳ تا ۳/۲۴ برابرِ افتتاحیه‌اش داشته باشد که برابر با امثالِ «جیغ ۲»، «من افسانه‌ام» و «اِراگون» خواهد بود. در مقایسه، «جنگ ستارگان: نیرو برمی‌خیزد» به‌عنوانِ دنباله‌ی ۳۲ ساله‌ی «بازگشت جدای» که اکثرِ بازیگرانِ سه‌گانه‌ی اورجینالِ مجموعه را شامل می‌شد در موقعیتِ منحصربه‌فردی قرار داشت. این موضوع در ترکیب با نقدهای اکثرا مثبتِ آن فیلم، کاراکترهای جدید پُرسروصدایش و همچنین افتادنِ تعطیلاتِ کریسمس درست بلافاصله پس از آخرهفته‌ی افتتاحیه‌ی این فیلم به اکرانی منجر شد که آن را به ۹۳۷ میلیون دلار درآمدِ نهایی از ۲۴۸ میلیون دلار افتتاحیه رساند. تا پیش از «نیرو برمی‌خیزد» هیچ فیلم کریسمسی دیگری افتتاحیه‌ای بهتر از ۸۵ میلیون دلار را تجربه نکرده بود؛ تنها فیلم‌هایی که افتتاحیه‌ای بهتر از «هابیت: سفری غیرمنتظره» (۸۴ میلیون دلار) داشته‌اند، چهار فیلم جنگ ستارگانی اخیر بوده‌اند (۲۴۸ میلیون در سال ۲۰۱۵، ۱۵۵ میلیون در سال ۲۰۱۶، ۲۲۰ میلیون در سال ۲۰۱۷ و ۱۷۷ میلیون دلار در سال ۲۰۱۹). «ظهور اسکای‌واکر» به احتمالِ زیاد علاوه‌بر «نیرو برمی‌خیزد» (۳/۷۷ برابر افتتاحیه ۲۴۸ میلیونی) و «ترون: میراث» (۳/۹ برابر افتتاحیه ۴۴ میلیونی)، دوامی ضعیف‌تر از «سفری غیرمنتظره» (۳/۶۱ برابر افتتاحیه ۸۴ میلیونی)، «برهوت اسماگ» (۳/۵۳ برابر ۷۳ میلیونی)، «روگ وان» (۳/۴۳ برابر افتتاحیه ۱۵۵ میلیونی) و «شرلوک هولمز» (۳/۳ برابر افتتاحیه ۶۲ میلیونی) خواهد داشت.

اگر هر فیلم دیگری به جز «ظهور اسکای‌واکر»، سه برابرِ افتتاحیه‌ی ۱۷۷ میلیون دلاری‌اش می‌فروخت با نتیجه‌ی معرکه‌ای طرف بودیم؛ دوامی که برابر با «اونجرز» (۶۲۳ میلیون از ۲۰۷ میلیون افتتاحیه) و «دنیای ژوراسیک» (۶۵۲ میلیون از ۲۰۸ میلیون افتتاحیه) است. «ظهور اسکای‌واکر» اما این هفته از مرز ۹۰۰ میلیون دلار فروشِ جهانی عبور کرد؛ این فیلم ۴۶۸ میلیون دلار در کشورهای خارجی فروخته که مجموعِ فروشِ جهانی‌اش را به ۹۱۸ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار می‌رساند. این فیلم تا آخرهفته‌ی بعدی از مرز یک میلیارد دلار عبور خواهد کرد، اما به احتمال زیاد کارش را در فاصله‌ای نزدیک به امثالِ «علاالدین» (یک میلیارد و ۵۳ میلیون دلار)، «جوکر» (یک میلیارد و ۶۲ میلیون دلار) و «داستان اسباب‌بازی ۴» (یک میلیارد و ۷۳ میلیون دلار) به اتمام خواهد رساند. اگر تصور کنیم که «ظهور اسکای‌واکر» کارش را با کسب ۵۴۵ میلیون دلار در خانه و ۵۵۵ میلیون دلار در گیشه‌ی خارجی به اتمام می‌رساند، آن وقت شاهد ۱۲ درصد افت فروش در خانه و ۲۲ درصد افت فروش در گیشه‌ی خارجی نسبت به «آخرین جدای» خواهیم بودیم. یکی از دلایلی که باعث شده عملکردِ «ظهور اسکای‌واکر» ناامیدکننده برداشت شود به خاطر این است که عملکردِ فراتر از انتظاراتِ «نیرو برمی‌خیزد» (۹۳۷ میلیون در خانه) و «روگ وان» (۵۳۲ میلیون دلار) کفِ درآمدِ «جنگ ستارگان» را خیلی بالا قرار دادند و در بدو ورود استانداردِ فوق‌العاده‌ای را برای این فیلم‌ها تنظیم کرد. از زمانی‌که خبرِ فیلم‌برداری‌های مجددِ «روگ وان» به گوش‌مان رسید، معلوم شد که موفقیتِ «نیرو برمی‌خیزد» به همان اندازه که به نفعِ مجموعه بوده، به ضررش هم تمام شده است؛ موفقیتِ وحشتناکِ آن فیلم باعث شد تا دیزنی تمام تمرکزش را به هر قیمتی که شده روی تکرارِ آن معطوف کند. درحالی‌که موفقیتِ «نیرو برمی‌خیزد» به‌عنوانِ اولین دنباله‌ی سه‌گانه‌ی اورجینالِ جرج لوکاس پس از ۳۲ سال که بازیگرانی مثل مارک همیل، هریسون فورد و کری فیشر را بازمی‌گرداند، معجزه‌ای غیرقابل‌تکرار بود.

Star Wars: The Rise of Skywalker

تصور کنید چه می‌شد اگر «نیرو برمی‌خیزد» به درآمدی شبیه به «دنیای ژوراسیک» (۶۵۲ میلیون خانگی و یک میلیارد و ۶۷۱ میلیون جهانی) دست می‌یافت و «روگ وان» به‌جای یک میلیارد و ۱۰۰ میلیون دلار، ۸۰۰ میلیون دلار می‌فروخت. در آن صورت فروش «آخرین جدای» (۶۲۰ میلیون خانگی و یک میلیارد و ۳۳۳ میلیون جهانی) احتمالا به‌عنوان افت فروشی عادی شبیه به «اونجرز: دوران اولتران» (۴۵۹ میلیون / یک میلیارد و ۴۰۵ میلیون) در مقایسه با «اونجرز» (۶۲۳ میلیون / یک میلیارد و ۵۱۹ میلیون) حساب می‌شد. اما در حال حاضر، «ظهور اسکای‌واکر» طبقِ نظرِ اکثر منتقدان شبیه فیلمی به نظر می‌رسد که انگار توسط کسانی ساخته شده که یا «آخرین جدای» را دوست نداشته‌اند یا باور داشتند که کسانی که به نابود شدن جنگ ستارگان به دستِ رایان جانسون اعتقاد داشتند، عمومِ مخاطبانِ «جنگ ستارگان» را تشکیل می‌دهند. همچنین «ظهور اسکای‌واکر» توسط کسانی ساخته شده که تصور می‌کردند می‌توانند موفقیتِ «نیرو برمی‌خیزد» را با ساختنِ فیلمی که به‌جای «آخرین جدای»، به «نیرو برمی‌خیزد» شبیه است تکرار کنند؛ فکر می‌کنند از این طریق می‌توانند کاری کنند «ظهور اسکای‌واکر» به‌جای «آخرین جدای» و «روگ وان»، درآمدی نزدیک به «نیرو برمی‌خیزد» یا حداقل «دنیای ژوراسیک» داشته باشد. این تفکر مثل این می‌ماند که فکر کنیم با شبیه کردن «جاستیس لیگ» به «اونجرز» می‌توان به درآمدی در حد و اندازه‌ی «اونجرز» دست یافت. موفقیتِ جنون‌آمیزِ «نیرو برمی‌خیزد» باعث شد استودیو یا سرمایه‌‌داران فکر کنند که می‌توانند موفقیتِ آن را با هرکدام از فیلم‌های جدیدِ مجموعه تکرار کنند؛ تفکری که به‌طور غیرمستقیم به مجموعه آسیب زد. این تفکر به‌علاوه‌ی اعلامِ بیزاری آنلاین گروهی عده‌ای از طرفداران از «آخرین جدای» (در حالی که این فیلم امتیاز سینمااسکور A را به دست آورده بود)، باعث شد تا دیزنی فکر کند که عملکردِ «آخرین جدای» ضعیف‌تر از انتظارات بوده یا اینکه تکرارِ درآمدِ «نیرو برمی‌خیزد» کماکان امکان‌پذیر است.

همچنین اینکه شکستِ «سولو» هم گردنِ نارضایتی طرفداران از «آخرین جدای» انداخته شد، به نگرانی دیزنی افزود. اما نکته این است: اگر تمام این تصورات درست بود، اگر واقعا عموم مخاطبان «آخرین جدای» را دوست نداشتند، آن وقت «ظهور اسکای‌واکر» فارغ از هر کاری که انجام می‌داد سرنوشتِ ناگواری در پیش می‌داشت. اگر واقعا کار از کار برای جلب رضایتِ طرفداران گذشته بود، دیگر «ظهور اسکای‌واکر» به هیچ شکلی قابل‌نجات نمی‌بود. پس، وحشت‌زدگی چیزی را درست نمی‌کرد. از همین رو، «ظهور اسکای‌واکر» به‌دلیل دخالتِ دیزنی، وحشت‌زدگی لوکاس‌فیلم و بازگشتِ کارگردانی که می‌خواست ایده‌های داستانی خودش را بدون توجه به اتفاقاتِ قسمت دوم ادامه بدهد، به فیلمی تبدیل شد که می‌خواست مثل «نیرو برمی‌خیزد» همه را راضی کند، اما در عوض، اتفاقی که افتاد این بود که تلاشِ استودیو برای بازگرداندنِ طرفدارانِ قهرکرده، نه‌تنها باعثِ هرچه بیشتر عصبانی شدنِ آن‌ها شد، بلکه طرفدارانِ «آخرین جدای» را هم در کنارش از دست داد؛ فیلمی که می‌خواست به‌طرز «نیرو برمی‌خیزد»‌واری همه را راضی کند، به‌طرز «جاستیس لیگ»‌واری هیچکس را راضی نکرد. «ظهور اسکای‌واکر» یک شکست حساب نمی‌شود و پول در خواهد آورد، اما حالا این مجموعه درست در زمانی‌که طرفداران باید برای آینده‌ی آن پس از حماسه‌ی اسکای‌واکر امید داشته باشند، در موقعیتِ دفاعی قرار گرفته است. درنهایت، چیزی که «نیرو برمی‌خیزد» را با نوستالژی عامه‌پسندانه‌اش نجات داد، دقیقا به همان چیزی تبدیل شد که آن را محکوم به سقوط کرد. آن فیلم آن‌قدر پول در آورد که دیزنی و دوستانش متقاعد شدند که تکرارِ آن شدنی است. آن فیلم به اشتباه باعث شد تا دیزنی به این نتیجه برسد که نوستالژی سه‌گانه‌ی اورجینال و روایت داستان‌هایی با تمرکز روی جلب نظر طرفداران قدیمی مجموعه به‌جای طرفداران جوان‌تر و جدیدترِ مجموعه رازِ موفقیت است. اما زیاده‌روی آن‌ها در «ظهور اسکای‌واکر» دقیقا به همان چیزی که کفرِ اکثرِ منتقدان را در آورده تبدیل شده است. در نتیجه «جنگ ستارگان» در قالبِ «ظهور اسکای‌واکر» از به دست آوردنِ «اونجرز: بازی پایانی» یا «هری پاتر و یادگاران مرگبار ۲» خودش باز ماند.

thank you for your service

اما اولین و تنها تازه‌اکرانِ این هفته بازسازی فیلمِ ترسناک «کینه» (The Grudge) است؛ حداقل در چهارده سال گذشته، آخرهفته‌ی اولِ سال جدید مخصوصِ اکرانِ فیلم‌های ترسناکی که روی دستِ استودیوها باد کرده‌اند بوده است. اکثرِ اوقات این فیلم‌ها بد هستند و بعضی‌وقت‌ها هم مثل سال گذشته فیلم‌های غافلگیرکننده‌ای مثل «اتاق فرار» نیز در بین‌شان یافت می‌شود. «کینه» اما قرار نیست در جمعِ یکی از این غافلگیری‌ها قرار بگیرد. این فیلم با نقدهای افتضاحی که دریافت کرده، سروصدای رسانه‌ای اندک و دریافتِ امتیازِ سینمااِسکور F از تماشاگرانش به فقط ۱۱ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار درآمدِ افتتاحیه دست یافت. این فیلم حتی با وجود بودجه‌ی پایینِ ۱۰ میلیون دلاری‌اش برای بازگرداندنِ سرمایه‌اش به کشورهای خارجی نیاز دارد. دلایلِ شکستِ این فیلم همان دلایلی هستند که حداقل چند ماه یک بار درباره‌شان صحبت می‌کنیم. نه‌تنها بازسازی «کینه»، یکی از آن بازسازی‌هایی است که هیچ‌کس درخواستش نکرده بود، بلکه متعلق به فرانچایزی است که در این لحظه از طرفدارانِ فعال و پُراشتیاقی بهره نمی‌برد؛ اینکه برندِ «کینه» یک زمانی شناخته شده بود، اینکه این اسم، اسمِ آشنایی در بین مردم است الزاما به این معنی است که مردم برای دیدنِ فیلمِ جدید آن علاقه‌ دارند. دوم اینکه این فیلم کاری برای متفاوت جلوه دادنِ خودش از فیلم‌های قبلی مجموعه انجام نداده بود و فقط خودش را به‌عنوان یک فیلم کینه‌ی دیگر با گروهِ بازیگرانِ جدید معرفی و تبلیغات کرده بود. تمام اینها به‌علاوه‌ی این حقیقت که همین الان فیلم‌های قبلی «کینه» (چه ژاپنی‌ها و چه آمریکایی‌ها) برای تماشا ازطریق سرویس‌های اجاره‌ی فیلمِ آنلاین در دسترس هستند باعث شد تا فیلمِ جدید هیچ دلیلی برای ساخته شدن نداشته باشد. اگر هم این فیلم باید وجود می‌داشت باید با ارائه‌ی چیزی متفاوت در مقایسه با قسمت‌های قبلی یا تبدیل شدن به فیلمی باکیفیت‌تر از قسمت‌های قبلی، اهمیتش را ثابت می‌کرد. اولین بازسازی آمریکایی «کینه» در سال ۲۰۰۴ که روی موفقیتِ بازسازی «حلقه» از دو سال قبل‌تر حساب باز کرده بود، اکرانش را با کسب رقمِ عالی ۳۹ میلیون دلار افتتاحیه در اکتبر سال ۲۰۰۴ شروع کرد و به مجموعِ ۱۱۰ میلیون دلار در خانه و ۱۸۷ میلیون دلار در دنیا از ۱۰ میلیون دلار بودجه دست پیدا کرد. «کینه ۲» در سال ۲۰۰۶ به ۷۰ میلیون دلار فروشِ‌ جهانی از ۲۰ میلیون دلار بودجه دست پیدا کرد و «کینه ۳» هم در سال ۲۰۰۹ یکراست در قالب دی‌وی‌دی منتشر شد. حالا «کینه» جدید چه چیزی برای عرضه داشته است؟ هیچ چیزی به جز تلاشی برای برداشتن لقمه‌ای از سر سفره‌ی ترندِ ریبوت‌گرایی هالیوود در تنبل‌ترین حالتِ ممکن. این فیلم بیش از اینکه «جومانجی: به جنگل خوش آمدید» (بازیگران جدید و فیلم جدید) یا حتی «پسران بد برای همیشه» (همان فیلم قدیمی اما با بازگشتِ ستارگانِ قدیمی) باشد، در تیر و طایفه‌ی «فرشتگان چارلی»، «دختری در تارِ عنکبوت» و «مردان سیاه‌پوش: بین‌المللی» (همان فیلم قدیمی با بازیگرانِ متفاوت) قرار می‌گیرد.

Little Women

اما در زمینه‌ی فیلم‌های قدیمی جدول از «فروزن ۲» (Frozen 2) برایتان بگویم که دارد جورِ کمبودهای «ظهور اسکای‌واکر» را می‌کشد. این فیلم ۱۱ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار دیگر در هفتمین آخرهفته‌اش کسب کرد و به مجموعِ ۴۴۹ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار رسید. این یعنی «فروزن ۲» با وجود رقبای سرسخت‌تری که نسبت به قسمتِ اول داشت، حتی با احتساب نرخ تورم هم درآمدی بهتر از فیلمِ اول داشته است (۴۰۰ میلیون دلار در سال ۲۰۱۳ / ۴۴۸ میلیون دلار با احتساب نرخ تورم). «فروزن ۲» ۴۲ میلیون دلار دیگر هم از کشورهای خارجی به دست آورد؛ رقمی که فقط ۸ میلیون دلار کمتر از درآمدِ خارجی ۵۰ میلیون دلاری «ظهور اسکای‌واکر» در این آخرهفته است؛ رقمی که مجموعِ درآمدِ این انیمیشن را به یک میلیارد و ۳۲۵ میلیون دلار می‌رساند. این رقم نه‌تنها آن را بالاتر از درآمد یک میلیارد و ۲۷۶ میلیون دلاری قسمت اول «فروزن» قرار می‌دهد، بلکه آن را به پُرفروش‌ترین انیمیشنِ تاریخِ سینما در گیشه‌ی جهانی هم تبدیل می‌کند. اما این در صورتی است که بازسازی «شیرشاه» را نادیده بگیریم. اگر «شیرشاه» را انیمیشن حساب کنیم (که شخصا آن را انیمیشن می‌دانم، اما می‌دانم که دعوا سر انیمیشن یا لایواکشن‌بودنِ آن تا ابد ادامه خواهد داشت)، آن وقت «فروزن ۲» یک پله پایین‌تر از درآمدِ یک میلیارد و ۶۵۷ میلیون دلاری «شیرشاه» در جایگاه دوم پُرفروش‌ترین انیمیشن‌های تاریخ قرار می‌گیرد. در جایگاه دوم جدول اما «جومانجی: مرحله‌ی بعد» قرار دارد که ۲۶ و نیم میلیون دلار دیگر (منفی ۲۵ درصد افت فروش نسبت به هفته‌ی قبل) فروخت و به مجموعِ ۲۴ روزه‌ی ۲۳۶ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار دست یافت. این فیلم تاکنون ۳۷۴ میلیون دلار در کشورهای خارجی و ۶۱۰ میلیون دلار از ۱۲۰ میلیون دلار بودجه کسب کرده است؛ این فیلم می‌تواند با پشت سر گذاشتنِ «هابز و شاو» (۷۵۹ میلیون دلار)، لقب پُرفروش‌ترین فیلم غیردیزنی/غیرکامیک‌بوکی سال ۲۰۱۹ را به دست بیاورد. در رده‌ی سوم چارت «زنان کوچک» (Little Women) را پیدا می‌کنیم که ۱۳ میلیون و ۷۵۰ هزار دلار در دومین آخرهفته‌اش کسب کرد و به مجموعِ ۱۲ روزه‌ی ۶۰ میلیون دلار رسید. این فیلمِ ۴۰ میلیون دلاری تا حالا ۸۰ میلیون دلار در دنیا فروخته و می‌رود تا به فراتر از ۱۰۰ میلیون دلار فروشِ خانگی دست پیدا کند.  از این ۸۰ میلیون دلار، ۲۰ میلیون دلارش متعلق به کشورهای خارجی است. فعلا معلوم نیست شرایطِ این فیلم در کشورهای خارجی چگونه خواهد بود، اما حتی «لیدی برد» هم ۳۸ درصد از فروشِ جهانی ۷۹ میلیون دلاری‌اش را از خارج از آمریکای شمالی به دست آورد. موفقیتِ این فیلم در گیشه اما یادآور شد که این فیلم برای موفقیت نیازی به سینماروهای مرد ندارد. چرا؟ خب، مسئله این است که چند هفته پیش جنجال‌هایی پیرامونِ‌ این فیلم سر اینکه رای‌دهندگانِ مردِ مراسم‌های جوایزِ مختلف، علاقه‌ی زیادی به دیدنِ این فیلمِ زنانه نشان نداده‌اند به راه افتاد؛ چیزی که باعثِ کاهشِ حضورِ این فیلم در شاخه‌های مختلفِ مراسم‌های جوایز شده بود. این موضوع باعث شد تا مقاله‌هایی با مضمونِ هدف قرار دادنِ علاقه‌ی مردان برای دیدنِ این فیلم منتشر شود. اولین چیزی که باید درباره‌ی این موضوع بدانیم که است که پول درآوردنِ این فیلم خیلی مهم‌تر از برنده شدنِ چندتا مجسمه‌ی اسکار است. بنابراین اگر سازندگانِ فیلم نگران حضورشان در اسکار هستند، نگرانی‌شان در عین اینکه قابل‌درک است، یک مشکلِ دیگر حساب می‌شود.

اما اگر نگرانی کسانی که از عدم علاقه‌ی مردان به دیدنِ این فیلم ناراحت هستند، شکستش در گیشه است، باید به این نکته اشاره کنیم که ۷۰ درصد از تماشاگرانِ افتتاحیه‌ی «زنان کوچک» زن بوده‌اند. این آمار شاید در نگاه اول ترسناک به نظر برسد، ولی واقعیت این است که موفقیتِ یک فیلم نباید به تعدادِ مردی که به تماشای آن می‌رود بستگی داشته باشد. وقتی فیلمِ سینمایی «دان‌تان ابی» کارش را با کسب ۳۱ میلیون دلار افتتاحیه شروع کرد، کسی به اینکه فقط ۲۴ درصد از تماشاگران مرد بودند اهمیت نداد. چنین چیزی درباره‌ی افتتاحیه‌ی ۳۳ میلیون دلاری «کلاهبرداران» (Hustlers) که ۶۸ درصد از تماشاگرانش را زنان تشکیل می‌دادند نیز صدق می‌کند. در سال ۲۰۰۸ هم فیلم سینمایی «شهر و جنسیت» اکرانش را با تماشاگرانی که ۸۵ درصدشان را زنان تشکیل می‌دادند، با کسب ۵۷ میلیون دلار آغاز کرد. ما بارها و بارها دیده‌ایم که فیلم‌هایی درباره‌ی زنان یا فیلم‌هایی که توسط زنان ساخته شده‌اند نیاز به سینماروهای مرد برای شکوفایی در گیشه ندارند. «روز ولنتاین» به ۵۲ میلیون دلار افتتاحیه (۶۸ درصد تماشاگرانش زن بودند)، «جان عزیز» به ۳۲ میلیون دلار (۸۴ درصد زن)، «سوگند» به ۴۱ میلیون دلار (۷۲ درصد زن) و «مجیک مایک» به ۳۹ میلیون دلار (۷۵ درصد زن) افتتاحیه دست پیدا کرده‌اند. البته که «گرگ و میش: ماه نو» هم در سال ۲۰۰۹ در حالی به ۱۴۲ میلیون دلار افتتاحیه دست یافت که فقط ۲۰ درصد از تماشاگرانش مرد بودند. این موضوع درباره‌ی «پنجاه طیف گری» (۹۴ میلیون افتتاحیه / ۶۸ درصد زن)، «پیچ پرفکت ۲» (۶۹ میلیون افتتاحیه / ۷۵ درصد زن)، «مسافرت دختران» (۳۰ میلیون افتتاحیه / ۶۰ درصد زن) و خیلی نمونه‌های دیگر هم حقیقت دارد. اگر فکر می‌کنید برادران وارنر به تعدادِ تماشاگرانِ مردِ «هشت یار اوشن» اهمیت می‌دهد اشتباه می‌کنید. اگر فکر می‌کنید لاینزگیت در کمپین تبلیغاتی‌ فیلم‌های بعدی «گرگ و میش» روی جذبِ مردانِ بیشتری تمرکز کرد اشتباه می‌کنید. درواقع اینکه «زنان کوچک» بتواند بدون کمکِ مردان در گیشه بترکاند بهتر است. نکته‌ی فیلم‌هایی مثل «زنان کوچک»، «سواری با هم» (Ride Along) و «بدرود» (The Farewell) که پروتاگونیست‌هایشان مردانِ سفیدپوست نیستند، این است که آن‌ها می‌توانند بدون کمکِ از مخاطبانی که شبیه به پروتاگونیست‌هایشان نیستند به موفقیت برسند. کوین هارت به این دلیل ستاره‌ی سینما حساب می‌شود، چون فیلم‌هایش فارغ از اینکه آیا سفیدپوستان به تماشای آن‌ها می‌آیند می‌فروشند. اگر «زنان کوچک» قادر بوده تا مخاطبانِ هدفش را جذب کند، دیگر نیازی به داغ کردنِ عذاب وجدانِ مردان برای زورکی دیدنِ فیلمی که علاقه‌ای به آن ندارند نیست. چرا که اگر فیلم در جلب نظر مخاطبانِ هدفش موفق باشد، آن‌ها به‌تنهایی برای کمک کردن به آن برای درنوردیدنِ گیشه‌ها کافی هستند. اتفاقا این‌طوری بهتر است. چون این موضوع به استودیوها ثابت می‌کند که بعضی‌وقت‌ها برای موفقیت حتما لازم به جلب نظرِ تمام مخاطبانِ ممکن نیست. بعضی‌وقت‌ها ساختنِ فیلمی مخصوصِ یک گروه خاص، آن را به موفقیتی می‌رساند که اگر همان فیلم برای جلب نظر تمام مخاطبانِ ممکن ساخته می‌شد، به آن اندازه در دیدِ قرار نمی‌گرفت و نمی‌فروخت.

در جایگاه ششم جدول با انیمیشن «جاسوسان در لباس مبدل» (Spies in Disguise) مواجه می‌شویم که ۱۰ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار دیگر در دومین آخرهفته‌ی نمایشش کسب کرد تا به مجموعِ ۱۲ روزه‌ی ۴۶ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار برسد. این فیلمِ ۱۰۰ میلیون دلاری تاکنون ۸۸ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار در دنیا فروخته است. رده‌ی هفتمِ جدول متعلق به «چاقوکشی» (Knives Out) است که ۹ میلیون دلار دیگر فروخت و به مجموعِ خانگی ۱۳۰ میلیون و ۲۵۶ هزار دلار و مجموعِ جهانی ۲۴۷ میلیون دلار دست یافت. به محضِ اینکه این فیلم از مرز ۱۵۶ میلیون دلار فروشِ خانگی عبور کند (که تقریبا قطعا این اتفاق خواهد افتاد)، آن وقت از زمانِ قسمتِ اول «فروزن» (۴۰۰ میلیون از ۹۳ میلیون افتتاحیه چهارشنبه تا یکشنبه‌) در سالِ ۲۰۱۳ تاکنون، به با دوام‌ترین فیلمی که در آخرهفته‌ی روز شکرگذاری اکران شده و از زمانِ «زندگی پای» (۱۲۵ میلیون از ۳۰ میلیون افتتاحیه) در سال ۲۰۱۲، به بادوام‌ترین فیلمِ لایواکشنی که در آخرهفته‌ی روز شکرگذاری اکران شده تبدیل می‌شود. این فیلم همین الان بدون احتساب نرخ تورم پُرفروش‌ترین فیلم لایواکشنِ تاریخِ آخرهفته‌ی روز شکرگذاری است. این فیلم به محضِ عبور از «سن آندریس» (۱۵۵ میلیون دلار)، به پُرفروش‌ترین فیلم لایو اکشنِ‌ غیرترسناکِ اورجینالِ سینما از زمانِ «بین‌ستاره‌ای» (۱۸۸ میلیون دلار) در سال ۲۰۱۴ تاکنون تبدیل می‌شود. اما نه‌تنها احتمالا پیش از رسیدن به «ما» (۱۷۵ میلیون دلار)، «برو بیرون» (۱۷۶ میلیون دلار) و «یک مکان ساکت» (۱۸۸ میلیون دلار) از حرکت خواهد ایستاد، بلکه به احتمال زیاد کریستوفر نولان با «تنت»، لقبِ پُرفروش‌ترین فیلم لایو اکشنِ اورجینالِ سینما از زمانِ «بین‌ستاره‌ای» را دوباره به نام خودش خواهد زد. روی هم رفته، «چاقوکشی» در این دوره و زمانه حکم یک معجزه را دارد. در دنیایی که آی‌پی حرف اول را می‌زند و قدرتِ ستاره‌ای نفوذِ گذشته‌اش را ندارد، استودیوی لاینزگیت موفق شد با این فیلم خلافش را ثابت کند. روی کاغذ فیلمی مثل «چاقوکشی» حکم یک موفقیتِ ساده را دارد. ولی در دورانِ فرمانروایی پلتفرم‌های استریمینگ حتی نقدهای فوق‌العاده مثبت و گروه بازیگرانی تشکیل‌شده از امثال کریس ایوانز، تونی کولت، جیمی لی کرتیس، مایکل شنون و غیره هم نمی‌تواند جلوی ما را از بدبینی بگیرد.

فیلم Knives Out

البته که در بین بلاک‌باسترها، همیشه جایی برای موفقیتِ فیلم‌های بزرگسالانه‌ی عامه‌پسند وجود دارد، اما «چاقوکشی» پایش را فراتر گذاشته است و امثالِ «کلاهبرداران» (۱۰۵ میلیون دلار)، «فورد علیه فِراری» (۱۰۶ میلیون دلار)، «بیبی راننده» (۱۰۸ میلیون دلار)، «مسافرت دختران» (۱۱۵ میلیون دلار)، «لالالند» (۱۵۱ میلیون دلار) و «سن آندریس» (۱۵۵ میلیون دلار) را پشت سر گذاشته یا پشت سر خواهد گذاشت. جالب این است که هالیوود ریپورتر به‌تازگی اعلام کرد که لاینزگیت در حال کار روی دنباله‌ای برای «چاقوکشی» است. به این ترتیب، «چاقوکشی» به یکی دیگر از فرنچایزهای لایو اکشنِ کاملا اورجینالِ لاینزگیت در دهه‌ی گذشته تبدیل می‌شود؛ فرنچایزهایی که براساس هیچِ آی‌پی شناخته‌شده‌ای نیستند. «چاقوکشی» در این زمینه به جمع «بی‌مصرف‌ها» (۲۸۸ میلیون از ۹۰ میلیون بودجه در سال ۲۰۱۰، ۳۱۶ میلیون از ۱۰ میلیون بودجه در سال ۲۰۱۲ و ۲۰۴ میلیون از ۱۰۰ میلیون بودجه در سال ۲۰۱۴)، «حالا منو می‌بینی» (۳۵۰ میلیون از ۷۵ میلیون بودجه در سال ۲۰۱۳ و ۳۳۴ میلیون از ۱۰۰ میلیون بودجه در سال ۲۰۱۶)، سه‌گانه‌ی «جان ویک» (۸۸ میلیون در سال ۲۰۱۴، ۱۷۱ میلیون در سال ۲۰۱۷ و ۳۲۷ میلیون در سال ۲۰۱۹) و «بادی‌گاردِ آدمکش» (۱۷۶ میلیون از ۳۰ میلیون بودجه در سال ۲۰۱۷) می‌پیوندد؛ «بادی‌گاردِ همسر آدمکش» هم در ماه آگِست ۲۰۲۰ اکران می‌شود. همچنین اگر سری «سقوط کرده» (Has Fallen) را هم به‌عنوان فیلم‌های استودیوی میلینیوم که توسط لاینزگیت پخش شده‌اند، محصولِ این استودیو حساب کنیم، آن وقت لاینزگیت «اُلمپ سقوط کرده» (۱۷۱ میلیون از ۷۰ میلیون بودجه در سال ۲۰۱۳) و «لندن سقوط کرده» (۲۰۴ میلیون از ۶۰ میلیون بودجه در سال ۲۰۱۶) را در بریتانیا پخش کرده بود و «انجل سقوط کرده» (۱۴۱ میلیون از ۴۰ میلیون بودجه) هم اولین فیلم این مجموعه بود که این استودیو در آمریکای شمالی روی پرده بُرد. و از آنجایی که «انجل سقوط کرده» بهتر از «لندن سقوط کرده» فروخت، پس احتمالا قسمتِ چهارم هم ساخته خواهد شد.

thank you for your service

لاینزگیت همچنین مسئولِ پخشِ قسمت اول «سیکاریو» (۸۵ میلیون دلار) در سال ۲۰۱۵ است؛ «سیکاریو: روز سولدادو» (۷۶ میلیون دلار) توسط سونی اکران شد. اگرچه موفقیتِ دیزنی با آی‌پی‌هایش قابل‌احترام است، ولی برای اینکه موفقیتِ لاینزگیت را با فرنچایزسازی‌‌های اورجینالش بهتر درک کنیم باید گفت که والت دیزنی از زمان «گنجینه‌ی ملی» در سال ۲۰۰۴ تاکنون، هیچ فیلم لایواکشنِ اورجینالی نداشته است. از طرف دیگر بزرگ‌ترین موفقیت‌های یونیورسال انیمیشن‌های استودیوی ایلومینیشن و فیلم‌های کم‌خرجی مثل محصولاتِ بلام‌هوس بوده است. آن‌ها همچنین سه‌گانه‌ی خوب «پیچ پرفکت» را ساختند و برندهای «سریع و خشن» و «پارک ژوراسیک» را نوسازی کردند. برادران وارنر فیلم‌های ابرقهرمانی دی‌سی را به جایگاه قبلی‌اش به‌عنوان یکی از کله‌گنده‌های هالیوود بازگرداند، «احضار» (The Conjuring) را به یک دنیای سینمایی تبدیل کرد و با فیلم‌های «مِگ» (The Neg) و «آسیایی‌های خرپول» (Crazy Rich Asians) می‌تواند فرنچایزهای جدیدی داشته باشد. سونی و پارامونت (که هر دو قسمت دوم «یک مکان ساکت» را در ماه مارس امسال عرضه می‌کردند)، در دهه‌ی گذشته که کاراکترهای شناخته‌شده به‌جای ستارگانِ سینمایی حرف اول را می‌زدند، در تعریفِ دوباره‌ی خودشان شکست خوردند. اکثرِ موفقیت‌های نسبی آن‌ها یا موفقیت‌های مستقلی مثل «روزی روزگاری در هالیوود» و «جنگ جهانی زی» هستند یا بازسازی‌ها و ریبوت‌هایی مثل «لاک‌پشت‌های نینجا» و «جومانجی». از دیگر فرانچایزهای اورجینالِ دهه‌ی گذشته می‌توان به «همسایگان» (Neighbors) و «تد» (Ted)، محصول یونیورسال و «مجیک مایک»، محصولِ برادران وارنر اشاره کرد. اما روی هم رفته، لاینزگیت، استودیویی بود که با انتخابِ بازیگرانِ هوشمندانه، سرمایه‌گذاری روی ایده‌های داستانی کنجکاوی‌برانگیز، بودجه‌گذاری زیرکانه و کمی شانس موفق شد کار خیلی خوبی در فضای تنگ و فشرده‌ی هالیوود مُدرن انجام بدهد. درواقع لاینزگیت نه‌تنها میزبانِ «هانگر گیمز» که حکم آخرین مجموعه‌ی پُرفروشِ غیرابرقهرمانی سینما خواهد بود است، بلکه میزبان چندتا از مجموعه‌های کاملا اورجینالِ سینما هم است. رازِ موفقیتِ لاینزگیت درنظرگرفتن بودجه‌هایی برای فیلم‌هایش است که آن‌ها را برای موفقیت مجبور به درهم‌شکستنِ رکوردهای عجیب و غریب نمی‌کند.

«چاقوکشی» به محضِ عبور از «سن آندریس» (۱۵۵ میلیون دلار)، به پُرفروش‌ترین فیلم لایو اکشنِ‌ غیرترسناکِ اورجینالِ سینما از زمانِ «بین‌ستاره‌ای» (۱۸۸ میلیون دلار) در سال ۲۰۱۴ تاکنون تبدیل می‌شود

اما از «چاقوکشی» که بگذریم، «الماس‌های تراش‌نخورده» (Uncut Gems) را داریم که هفت میلیون و ۸۲۶ میلیون دلار دیگر در دومین آخرهفته‌اش کسب کرد و به مجموعِ ۱۲ روزه‌ی معرکه‌ی ۳۶ میلیون و ۸۱۳ هزار دلار دست یافت؛ به این ترتیب، جدیدترین ساخته‌ی برادران سفدی هم‌اکنون پشت‌سر «لیدی برد» (۴۹ میلیون دلار)، «موروثی» (۴۴ میلیون دلار) در رده‌ی سومِ پُرفروش‌ترین فیلم‌های تاریخِ استودیوی A24 قرار می‌گیرد. درامِ «بمب» (Bombshell) چهار میلیون دلار دیگر به دست آورد و به مجموعِ ۲۴ میلیون و ۵۶۹ هزار دلار دست یافت که برابر با درآمدِ ۱۷ روزه‌ی ۲۴ میلیون و ۶۹۰ هزار دلاری «گربه‌ها» (Cats) است. راستی، آیا می‌دانستید حتی یک میلیاردی شدنِ «جوکر» نتوانست آن را به پُرفروش‌ترین فیلمِ کارنامه‌ی واکین فینیکس تبدیل کند؟ اکرانِ «جوکر» رسما با کسب ۳۳۳ میلیون و ۵۰۰ میلیون دلار در گیشه‌ی خانگی به پایان رسیده است. وضعیتِ «جوکر» در گیشه‌ی جهانی در سطحِ دیگری است. اگرچه فینیکس فیلم‌هایی مثل «گلادیاتور» (۴۶۱ میلیون دلار) و «روستا» (۲۵۷ میلیون دلار) را داشته است، اما «جوکر» با یک میلیارد و ۶۳ میلیون دلاری که فروخته در دنیای دیگری به سر می‌برد. اما همه‌چیز به محض تمرکز روی گیشه‌ی آمریکای شمالی تغییر می‌کند. «جوکر» کماکان بدون احتساب نرخ تورم بالاتر از «نردبان ۴۹» (۷۴ میلیون و ۵۰۰ هزار دلار)، «پدر و مادری کردن» (۱۰۰ میلیون دلار)، «روستا» (۱۱۴/۲ میلیون دلار)، «سر به راه باش» (۱۱۹/۵ میلیون دلار)، «گلادیاتور» (۱۸۷/۷ میلیون دلار) و «نشانه‌ها» (۲۲۸ میلیون دلار) در جایگاه اول پُرفروش‌ترین فیلم‌های فینیکس جای می‌گیرد. اما وقتی نرخِ تورم سالِ ۲۰۱۹ را در نظر می‌گیریم (چیزی که به‌معنی افزایش ۶۶ درصدی قیمتِ بلیت سینما نسبت به زمان «نشانه‌ها» و «گلادیاتور» است)، آن وقت «جوکر» بالاتر از «نرد بان ۴۹» (۱۰۸/۱ میلیون دلار)، «ورستا» (۱۶۵/۷ میلیون دلار)، «سر به راه باش» (۱۶۷/۱ میلیون دلار)، «پدر و مادری کردن» (۲۲۶/۴ میلیون دلار) و «گلادیاتور» (۳۱۳/۷ میلیون دلار) و یک پله پایین‌تر از «نشانه‌ها» (۳۵۳/۵ میلیون دلار) در جایگاه دوم پُرفروش‌ترین فیلم‌های فینیکس در گیشه‌ی خانگی قرار می‌گیرد.

جدول ۱۰ فیلم برتر هفته

ردیفنام فیلمدرآمد آخرهفتهمجموع آمریکای شمالی
۱

Star Wars: Episode IX - The Rise of Skywalker

۳۳/۷ میلیون دلار۴۵۰/۷ میلیون دلار
۲

Jumanji: The Next Level

۲۶/۵ میلیون دلار۲۳۶/۲ میلیون دلار
۳

Little Women

۱۳/۵ میلیون دلار۶۰ میلیون دلار
۴

The Grudge

۱۱/۳ میلیون دلار۱۱/۳ میلیون دلار
۵Frozen II۱۱/۲ میلیون دلار۴۴۹/۸ میلیون دلار
۶Spies in Disguise۱۰ میلیون دلار
۴۶/۷ میلیون دلار
۷Knives Out۹ میلیون دلار۱۳۰/۲ میلیون دلار
۸

Uncut Gems

۷/۸ میلیون دلار۳۶/۸ میلیون دلار
۹

Bombshell

۴ میلیون دلار۲۴/۵ میلیون دلار
۱۰

Cats

۲/۶ میلیون دلار۲۴/۶ میلیون دلار


منبع forbes
اسپویل
برای نوشتن متن دارای اسپویل، دکمه را بفشارید و متن مورد نظر را بین (* و *) بنویسید
کاراکتر باقی مانده