پیش از اینکه بهسراغ مقاله معرفی شخصیتهای دنیای کمیک این هفته برویم، نقل قولی از شخصیت تسک مستر را باهم بخوانیم:
من این... چیز حافظهای را دارم. من تنها با دیدن افراد میتوانم حرکات آنها را انتخاب کنم و حدس بزنم. این یک داده فوقالعاده زیاد است. حدس میزنم که دیگر مغز من جای بیشتری برای ذخیره اطلاعات ندارد. بنابراین من... یک سری چیزها را فراموش میکنم. چیزهایی که ارتباطی با مبارزه و همچنین بقا ندارند. افراد، مکانها... من نمیتوانم کاری را که هفته گذشته انجام داده بودم، به یاد بیاورم. تا روز دوشنبه، احتمالا من دیگر حتی این مکالمه را هم به یاد نخواهم داشت. من میخواستم با تو مبارزه کنم چون... فکر میکنم اگر بتوانم حرکات تو را به خاطر بسپارم، میتوانم تو را هم به یاد بیاورم.
تسک مستر توانایی این را دارد که دانش و اطلاعات را جذب کند. او با استفاده از همین اطلاعات میتواند بلافاصله مهارتهای مبارزهای هرکسی را که دوست دارد و تماشا میکند، تکرار کند. او از همین توانایی استفاده کرده تا ابرشرورها، زیر دستان و حتی یک سری قهرمانان مختلف را ترتیب کند و آموزش بدهد. تسک مستر برای اینکه بتواند نام خود را از هرگونه جنایتی پاک کند، تصمیم گرفت که که برای دولت ایالات متحده کار کند؛ آن هم به عنوان یک مربی که فنون مبارزه را آموزش دهد. به خاطر رخ دادن یک سری اتفاقات و رویدادها، او در نهایت به عنوان کلانتر یک جزیره مجرمانه که با نام Bagalia شناخته میشد، انتخاب شد. او در حال حاضر به عنوان محافظ شخصی «مادام هایدرا» فعالیت میکند.
تونی مسترز یا همان تسک مستر یک شخصیت شرور و برخی اوقات هم ضدقهرمان محسوب میشود که در کتابهای کمیکی که توسط شرکت مارول کامیکس منتشر میشوند، حضور پیدا میکند. او اولین بار در قسمت ۱۹۵ سری کتاب کمیک The Avengers که در ماه می سال ۱۹۸۰ منتشر شده بود، حضور پیدا کرد. این شخصیت توسط نویسندهای به نام دیوید میچلینی و هنرمندی به نام جورج پرز خلق شده است. او به طور معمول، یک ابرشرور محسوب میشود اما برخی اوقات هم به عنوان یک ضدقهرمان یا یک مامور خفته فعالیت میکند. تسک مستر تا به امروز در مجموعههای مختلف زیادی از مارول حضور داشته است؛ در اغلب آنها هم توسط سازمانهای مختلف جنایتکار، به عنوان یک مزدور یا یک مربی مبارزهای استخدام میشود. او به خاطر محبوبیت زیادی که دارد، قرار است در فیلم Black Widow (بلک ویدو) که قرار است در طی سال جاری میلادی اکران شود، حضور داشته باشد. به همین دلیل ما تصمیم گرفتیم تا در قالب مقالهای این شخصیت را معرفی کنیم که شما هم شناخت بیشتری از او داشته باشید.
آنتونی مسترز یکی از بهترین مامورهایی بود که زمانی سازمان شیلد میتوانست آن را ارائه کند. در طی یک برهه زمانی، آنتونی به ماموریت خاصی فرستاده شد که میبایست Horst-Gorscht را شکست میداد و از میدان خارج میکرد؛ یک دانشمند نئو-نازی که در بولما و ساختمان ODESSA مخفی شده بود. این سازمان مخفی در اصل برای «بارون وان استراکر» و همچنین سازمان هایدرای او فعالیت میکرد. وظیفه این سازمان این بود که با استفاده از خون آدولف هیتلر، سرمهایی را برای هایدرا بسازد که آنها ابرسرباز تولید کنند و به جنگ بفرستند. به محض اینکه تونی به Gorstch رسید، توسط یک گلوله مورد اصابت قرار گرفت. این گلوله باعث شد تا او دچار توهم و هذیانهای مختلف شود. او به تونی در رابطه با آن سرمی بینقصی که در حال ساختنش بود، توضیح داد؛ سرمی که نهتنها نقطه اوج افراد را تا حد زیادی بالاتر از نقطه اوج یک فرد عادی میبرد، بلکه باعث میشد تا آن افراد هم به دانش بسیار زیادی دست پیدا کنند.
با این حال، مدت زیادی طول نکشید که ساختمان ODESSA کم کم شروع به فروپاشی کرد. این در حالی بود که مرگ Gorstch هم با این ماجرا ادغام شده بود. این اتفاقات، به این معنی بود که تمام نوشتهها و دانش او برای همیشه از بین میرفت و آنها دیگر نمیتوانستند سرم را تکثیر کنند و به هدف اصلی خود برسند. زمانی که این ماجرا دیگر به اوج خود رسیده بود، تونی یک تصمیم جدید گرفت. او بلافاصله سرم جدید ابرسرباز را که برای او ساخته شده بود، به خودش تزریق کرد. او قصد داشت با این کار، تمام نوشتههای Gorstch را به حافظه بسپارد و بلافاصله از آن ساختمان فرار کرد. یکی از اثرات جانبی این سرم، این بود که تونی کم کم به درجه خاصی از فراموشی رسید. از همین رو، یک شخصیت دیگر برای او به وجود آمد که با نام تسک مستر شناخته میشد. او در قالب این شخصیت، به عنوان یک مزدور برای سازمانهای جنایتکار و غیره فعالیت میکرد.
با اینکه گفته شده که نام تسک مستر، تونی مسترز است، اما هیچوقت هویت واقعی او به صورت واضح نشان داده نشده است
با این حال، او همچنان هم به طور ناخودآگاه به فعالیت خود برای سازمان شیلد ادامه میداد. تونی با تماشا کردن فعالیتهای مختلف ابرقهرمانان، توانست با موفقیت چندین ماجرای سرقت بزرگ را هدایت کند. اما خطراتی را که با این کار برای خودش به وجود میآورد، کاملا دست کم گرفته بود. او با استفاده از پولهای زیادی که از این کار به دست میآورد، توانست یک مرکز آموزشی به راه بیاندازد؛ مرکزی که در آن ابرشرورهای مشتاق مانند «کراس بونز» را تربیت میکرد و آموزش میداد تا در زمینه مد نظر خوشان، تبدیل به یک فرد حرفهای شوند. او در حین انجام این کارها، یک لباس هم برای خودش طراحی کرد و نام تسک مستر را به خود نسبت داد. تا مدتها هیچکس هنوز متوجه مرکز او و کارهایی که انجام میداد، نشده بود. تا اینکه بالاخره یکی از اعضای این آکادمی، کاری انجام داد تا اعضای تیم انتقام جویان از وجود این مرکز آموزشی آگاه شود. بعد از این اتفاق، تسک مستر با کاپیتان آمریکا و آیرون من وارد مبارزه شد. اما در آخر مجبور شد که پا به فرار بگذارد. در طی برخوردی که تسک مستر با «جوکاستا» داشت، نتوانست حرکات بعدی او را پیشبینی کند زیرا او اصلا زبان بدن خاصی نداشت.
القاب و اسامی مستعار: تونی مسترز، کاپیتان آمریکا، Contingency T، وزیر دفاع و جمجمه خندان.
تیمها: شورای عالی سازمان ایم، آژانس ایکس، انجمن قاتلها، کابال، نیروی آزادی، چهار ترسناک، هایدرا، Initiative Staff، اربابان ترس، شیلد، انتقام جویان مخفی، The Initiative، The Shadow Initiative، تاندر بولتها و ارتش تاندر بولتها.
متحدان: مامور ایکس، البینو، بارون هلموت زیمو، باتروک، بلک ابوت، بلاد اسپایدر، باب مامور هایدرا، چنس، کانستریکتور، کراس بونز، دنیل گامپ، ددپول، دث شیلد، داگلاس راکول، فو مانچو، گولیاث، گریم ریپر، ربات آیرون من، جاستین همر، کایی، مایکل، مادر نایت، اوول، پاتریک، فیلیپ آر. راکسن، رت بگ، رد ناین، رد اسکال، سندی، سیلور سرفر، سایرن، اسلاتر بوی، اسپید دیمن، اسپایدر وومن، سان استرک، هود، ترپستر، ون، وسکر، ویزارد و غیره.
دشمنان: الکس پاور، انت من، بتمن، بلونا، بی-بیست، بلک پنتر، بلک سوان، بلک ویدو، بلاد اسکریم، بامب شل، برادرهای گریم، باکی بارنز، باتر بال، کیپ کرو، کاپیتان آمریکا، کارمیلا بلک، کارول دنورس، کت، کراس فایر، دانته، دردویل، ددپول، دکتر اختاپوس، الکترا، فاینس، فایر برند، فایر استار، فلش تامپسون، گریفین، هنک پیم، هاوک آی، هانی بجر، هیومن کنون بال، هیومن تورچ، هانترس، آیرون من، زن نامرئی، جک پاور، جوکاستا و غیره.
همانطور که در ابتدای متن هم به آن اشاره شد، تسک مستر توسط نویسندهای به نام دیوید میچلینی و هنرمندی به نام جورج پرز خلق شده است. او اولین بار در قسمت ۱۹۵ سری کتاب کمیک The Avengers به نام Assault On A Mind Cage! که در ماه می سال ۱۹۸۰ منتشر شده بود، حضور پیدا کرد. این شخصیت در ۵۸۴ کتاب کمیک حضور داشته است که در هیچکدام از آنها جان خود را از دست نداده است.
تسک مستر خیلی زود توانست توجه یک سازمان تروریستی به نام هایدرا را به سمت خود جلب کند. اعضای این سازمان، به محض اینکه از وجود تونی آگاه شدند، او را استخدام کردند تا عضو جدید خود یعنی اسپایدر وومن را تربیت کند و آموزش دهد. تسک مستر در طی مدت زمان فعالیت خود، چندین بار با ابرقهرمانهای مختلف، خصوصا اسپایدرمن و اسکات لنگ یا همان انت من برخورد داشته است. هر بار که او از این قهرمانان شکست میخورده، موفق به فرار شده است. تسک مستر همچنین با افراد مختلف هم متحد شده است؛ افرادی مانند «ویزارد»، ددپول و «کانستریکتور». آنها در کنار یکدیگر توانستند نسخه جدیدی از تیم Frightful Four را تشکیل دهند؛ هرچند که این ارتباط و همکاری آنقدرها هم دوام نداشت.
تسک مستر بعد از این اتفاق، همچنان همان کار تربیت و آموزش خود را ادامه داد. او حتی نقشی هم در آموزش «جان واکر» داشت؛ کسی که قرار بود تبدیل به کاپیتان آمریکای بعدی شود. البته این کاپیتان آمریکا قرار بود تا در طی نقشهای، با رد اسکال برخورد کند و وجههی خوب این قهرمان را از بین ببرد. او همچنین آموزش خدمتکاران و افراد زیر دست خود رد اسکال را هم برعهده داشت. تسک مستر در زمینهی آموزش به دیگران، واقعا خوب عمل میکرد. «ایجنت ایکس»، کراس بونز، «کات تروت»، «دیاموند بک»، اسپایدر وومن، «اسپای مستر»، «یو. اس. ایجنت» از جمله افرادی بودند که زیر نظر تسک مستر آموزش دیدند. تسک مستر به صورت خصوصی «اسکارلت اسپایدرها» را آموزش داد. او در طی این دوره، ذهن خود را به آنها ارتباط داد تا هر چیزی که در سازمان شیلد از اسپایدرمن و حرکات مخصوص به او جمعآوری و حفظ کرده بود، به ذهن آنها منتقل کند.
- مزدور:
در یک مقطع زمانی، تسک مستر تبدیل به یک مزدور شد. در طی این برهه از زمان، او هم برای آژانس ایکس کار میکرد و هم برای کمیته و هم Triune Understanding. با این حال، او در اغلب ماموریتهای خود مدام با شکست روبهرو میشد. یکی از این ماموریتها، ماموریتی بود که باید در طی آن موون نایت را به قتل میرساند. با این حال همانطور که گفته شد، این ماموریت هم با شکست روبهرو شد زیرا او اطلاعات اشتباهی از این ماموریت و شخصیت مقابلش دریافت کرده بود. موون نایت توانست تسک مستر را بترساند؛ آن هم زمانی که به نظر میرسید، او در برابر درد مصون است. موون نایت، تسک مستر را تحقیر کرد اما در نهایت اجازه داد که او فرار کند. همچنین، او در تلاش بود تا آبروی اعضای تیم انتقام جویان را ببرد و آنها را بیاعتبار کند. با اینکه تسک مستر نتوانست در این اقدام موفق باشد، اما به طور کلی ماموریت با موفقیت انجام شد.
- جنگ داخلی:
در طی این برهه زمانی، بعد از گذشت مدتی که تسک مستر زندانی بود، ددپول به سراغ او رفت و او را نجات داد. او قصد داشت با انجام این کار، پتانسیل خودش را به عنوان یک مزدور نشان دهد. او توانست خیلی راحت، تسک مستر را شکست دهد؛ آن هم در حالی که دست و پاهای او بسته بود. زمانی که ددپول از تسک مستر تشکر کرد که اجازه داد تا پیروز شوند، تسک مستر اینگونه پاسخ داد: «حقیقت این است... تو به همین اندازه خوب هستی. تو همیشه به همین اندازه خوب بودی. تا زمانی که دیگران به این درک نرسند که تو چه قدر حرفهای هستی، یک فنجان قهوه هم به دستت نمیدهند...». بعد از اینکه ماجرای طرح ثبت نام قانونی ابرانسانها به راه افتاد و گروه Fifty State Initiative به وجود آمد، تسک مستر با بیمیلی به گروه تاندر بولتها پیوست. وظیفه اعضای این گروه این بود تا قهرمانان و شرورهایی را که در مقابل ثبت نام مقاومت میکنند، دستگیر کنند.
او تلاش کرد تا به زن نامرئی شلیک کند اما به جای او، آقای شگفت انگیز مورد اصابت گلوله قرار گرفت. سوزان هم که شاهد این اتفاق بود، به شدت عصبانی شد و عصبانیت خود را سر تسک مستر خالی کرد؛ همین کار هم باعث شد تا او بیهوش شود. او به خاطر تلاشها و کمکهایی که به دولت کرده بود، توانست عفو کامل رئیس جمهور را دریافت کند. او در تلاش بود تا قدرت دفاعی هلی کریر سازمان شیلد را امتحان کند. به همین ترتیب هم توانست مخفیانه به آنجا برود و با معاون رئیس یعنی «ماریا هیل» برخورد کرد. با اینکه در پایان این ماجرا، او اجازه پیدا کرد که از آنجا برود، اما پیغام تهدیدآمیزی را برای ماریا هیل و در حمام خصوصیاش قرار داد. تسک مستر به ماریا اعلام کرد که اگر او بخواهد، خیلی راحت میتواند سازمان شیلد را از میان بردارد.
- سلطنت تیره:
یکی از مهمترین و اصلیترین تواناییهایی که تسک مستر دارد، همان رفلکسهای تصویری است
در این برهه از زمان، تسک مستر توانست به کمک نورمن آزبورن، جایگاه رهبر میدانی کمپ همر (که در گذشته با نام کمپ هاموند شناخته میشد) را به دست بیاورد. او به واسطهی این جایگاهی که به دست آورده بود، علاوهبر خیلی کارهای دیگر، وظیفه داشت تا ابرشرورهای مختلفی را تربیت کند و آموزش بدهد. قرار بر این بود که این ابرشرورها، در قالب قهرمانان قرار بگیرند. در این دوران، تسک مستر با ددپول متحد شد و قرار بود ماموریتی را با یکدیگر انجام دهند. آنها قرار بود با کمک یکدیگر، مقابل اعضای گروه تاندر بولتها بایستند. تاندر بولتها حالا دیگر ماموران ویژه و سیاه نورمن آزبورن محسوب میشدند و با نسخه قبلی تفاوت داشتند. این دو شخصیت با اینکه در گذشته دشمن یکدیگر محسوب میشدند، اما حالا با هم کار میکردند تا افراد مورد نظر خودشان را فراری بدهند. البته این در حالی بود که باید با رهبر گروه یعنی بلک ویدو هم مبارزه میکردند. نورمن آزبورن اصلا از این موضوع خبر نداشت که تسک مستر در حال کمک کردن به ددپول است؛ کسی که در تلاش بود تا خود نورمن آزبورن را به قتل برساند.
به همین ترتیب، او در کمال بیخبری، تسک مستر را تبدیل به رئیس و رهبر Initiative کرد؛ هود را هم به نوعی کمک و دستیار تسک مستر قرار داد تا به او کمک کند. در ابتدا، تسک مستر کاری کرد تا کانستریکتور جلوه خوبی از آزبورن به نمایش بگذارد. او در ابتدا دستان سایبورگی خودش را نشان داد و اعلام کرد که همه باید یک فرصت جدید به آزبورن بدهد تا او بتواند خودش را اثبات کند. بعد از این اتفاق، هود و تسک مستر نسخه جدیدی از تیم Initiative را معرفی کردند. «U-Foes»، «سایونکس»، کات تروت، «ریزر بلید»، یکی از برادران گریم، «ومپایرو» و «من دریل» از جمله افرادی بودند که در این تیم حضور داشتند. البته علاوهبر این اعضا، اعضای قدیمی مانند دیامند بک و سان استرکر هم در این گروه حضور داشتند. در همین حین، تسک مستر کنار ایستاد و خودش را راضی و خوشحال نشان میداد.
او شاهد این بود که هود، ومپایرو را خورد و به قتل رساند؛ آن هم به خاطر اینکه ومپایرو دیگر افراد را خورده بود. هود تصور میکرد که با انجام این کار، میتواند اقدامات و اعداف پست گروه Initiative را به نمایش بگذارد. سپس، هود برای تسک مستر و همچنین «بارون وان بلیتزلگ» توضیح داد زندان نگتیو زون که در طی دوران جنگ داخلی ساخته شده بود، توسط بیگانهها اداره میشود؛ او همچنین اعلام کرد که این زندان یک پورتال به سمت زمین هم محسوب میشود. به همین ترتیب، هود پیشنهاد کرد که به جای استفاده از اعضای مهم و قدرتمند گروه، از آن استخدامیهای جدید و ضعیف استفاده کنند. او در نظر داشت که مغز این استخدامیها را با فرصتی دروغین برای کسب آزادی، شستشو دهد. از طرف دیگر هم قصد داشت تا افرادی را که تمایلی به خدمت به نورمن آزبورن نداشتند، به کار و خدمت کردن وا دارد؛ آن هم با وعده موفقیت.
او با این برنامه قصد داشت تا افراد ضعیف و مسخره را ابتدا جلو بیاندازد و پیش از اینکه سربازان واقعی و قدرتمند وارد میدان شوند، دشمن را تضعیف کند. تسک مستر بعد از شنیدن این پیشنهاد، بلافاصله آن را پذیرفت. به همین ترتیب هم نسخه جدیدی از گروه را با نام Shadow Initiative به وجود آورد تا اعضای زیادی که در آن حضور داشتند، این کارها را انجام دهند. بعد از این صحبتها، هود گروه و همچنین تسک مستر را ترک کرد تا خودش تمام این وظایف را انجام دهد. همین اتفاق باعث شد تا نورمن آزبورن بیشتر از قبل تسک مستر را جدی بگیرد. نورمن آزبورن که دیگر به شکل دیگری روی تسک مستر حساب باز میکرد، از او خواست تا به گروه کابال او بپیوندد.
- Siege:
اولین روز تسک مستر در این سازمان، آنطور که باید و شاید خوب سپری نشد. زیرا دکتر دووم تصمیم گرفت که این گروه را ترک کند و به سمت آنها حملهور شود تا بتواند منظور خود را به آنها بفهماند. دکتر دووم در طی این حمله، به طرز بسیار بدی تسک مستر را با یک حمله پر انرژی سوزاند. آزبورن که شاهد این اتفاق بود، کاری کرد تا تسک مستر به بیمارستان برود و در آنجا بود که متوجه شد، اصل ماجرا از چه قرار است. تسک مستر در ماجرای حمله به سرزمین آزگار، نقشی را ایفا کرد. او دیگر واقعا قانع شده بود که قرار است در این ماجرا جان خود را از دست بدهد. اما میدانست که اگر به نحوی بتواند زنده بماند، شهرت زیادی به دست خواهد آورد؛ دیگر همه او را به عنوان فردی میشناختند که مقابل ثور ایستاده است و خدایان را شکست داده است.
ثور تصمیم گرفته بود که به تسک مستر حمله کند و مدت زیادی هم تا انجام آن نمانده بود که سنتری مداخله کرد و به سمت ثور حملهور شد. از همین رو هم تسک مستر به جمع گروهی از ابرشرورها پیوست. این گروه از ابرشرورها، هر کدام از یک طرف به این خدای رعد و برق که زمین زده شده بود، حمله میکردند. با این حال، زمانی که سنتری کم کم عقل و هوش خود را از دست داد و غیرقابل کنترل شد، تسک مستر به این نتیجه رسید که باید هرچه زودتر از آن قائله بیرون بیاید، پیش از اینکه خودش هم کشته شود. او دقیقا همان کاری را انجام داد که همیشه میکرد؛ بالاخره یک راهی برای فرار پیدا کرد. این بار او یکی از گابلین گلایدرهای نورمن آزبورن را دزدید و از آنجا رفت.
- دوران قهرمانی:
مینی سری جدید تسک مستر با قسمت سوم سری کتاب کمیک Age of Heroes آغاز شد؛ آن هم با یک صحنه کوتاه و کوچک، جایی که تسک مستر متوجه شد توسط یاکوزا محاصره شده است. یاکوزا در این زمان، از او به عنوان جایزه جدید خودش یاد میکرد. این ماجرا با قسمت اول سری کتاب کمیک Taskmaster ادامه پیدا کرد. در این خط داستانی تسک مستر در یک رستوران با یک پیشخدمت به نام «مرسدس» ملاقات کرد. این دو نفر در حال گفتگو بودند که مشخص میشود تسک مستر یک وضعیت حافظهای خاص دارد. براساس این وضعیت، به نظر میرسید که تسک مستر هر چه مهارت بیشتری را بیاموزد یا حرکتهای بیشتری را برای استفاده کردن در مبارزه به یاد بیاورد، خاطرات بیشتری را هم از دست میدهد.
تسک مستر در کودکی و با استفاده از یک فیلم وسترن توانست به این استعداد خود پی ببرد
از همین رو، او برای اینکه خاطرات مهم و ارزشمند خود را از دست ندهد، در داخل ذهن خود یک «کاخ خاطرات» ایجاد کرده است. او این کاخ را با اشیاء یا مکانهای آشنا پر کرده است که او را با خاطرات خاصی ارتباط میدهند. به همین ترتیب، برای اینکه او بتواند این خاطرات خاص را به یاد بیاورد، به آن مکانهای خاص میرود یا کارهای خاصی را انجام میدهد (در دنیای واقعی)، تا بتواند آن تجربههایی را که در گذشته داشته، دوباره به یاد بیاورد. زمانی که مرسدس میزی را که او سر آن نشسته بود، ترک کرد، تسک مستر با یکی از ماموران سازمان هایدرا برخورد کرد. این مامور اعلام کرد که یک جایزه خیلی بزرگتر بر روی سر تسک مستر قرار داده شده است. این جایزه آنقدر بزرگ بود که به یک میلیارد دلار میرسید. این مامور سازمان هایدرا نه تنها این موضوع را اعلام کرد، بلکه به این مورد هم اشاره کرد که هایدرا، تنها سازمانی نیست که به دنبال او میگردد؛ بلکه با این شرایط پیش آمده، همه به دنبال او هستند. به نظر میرسید که یک سازمان خاص که با نام The Org شناخته میشد، این جایزه بسیار بزرگ را بر روی سر او قرار داده است.
ظاهرا این سازمان هم ارتباطاتی با تمام سازمانهای تروریستی بزرگ و مهم که بر روی سیاره زمین فعالیت میکنند، دارد. این سازمان ظاهرا همان آژانسی است که تسک مستر از ابتدای کار خود به عنوان یک جنایتکار، دستوراتش را به صورت مخفیانه از آن میگرفت و برایشان کار انجام میداد. در اواسط همین گفتگو بود که تسک مستر این مامور را خلع سلاح کرد اما مدت زیادی طول نکشید که این سالن غذاخوری با گروههای مختلف پر شد؛ این گروهها هم کسانی بودند که به دنبال تسک مستر میگشتند و آن جایزه بزرگ را میخواستند. تسک مستر هم در طی اقدامی بسیار جذاب، توانستند تمام این افراد را شکست دهد. بعد از انجام این کار، او حتی سالن غذاخوری را هم به آتش کشید و منفجر کرد. تسک مستر با انجام این کار قصد داشت تا به تمام افرادی که به دنبال او میگردند، پیغامی را بفرستد که دست از سر او بردارند.
بعد از ماجرای این نبرد، مرسدس توانست از سالن غذاخوری فرار کند. او حتی توانست به خانه خود برسد. زمانی که مرسدس به خانه خود رسید، متوجه شد که تعدادی مرد انتظار او را میکشند. به نظر میرسید که او، توسط دیگر افرادی که به دنبال تسک مستر و گرفتن جایزه سر او بودند، تحت تعقیب قرار گرفته است. آنها در این ملاقات اعلام کردند که تسک مستر در سالن غذاخوری، نوشتهای را به طرف او فرستاده است و آنها شاهد این اتفاق بودند. آنها اینگونه تصور کردند که او حرف مهمی را به مرسدس زده است؛ با اینکه داخل این کاغذ، او فقط یک دستور غذایی برای مرسدس نوشته بود. در همین حین، تسک مستر به آنجا رسید و جان مرسدس را نجات داد. او سپس اعلام کرد که سازمان The Org به دنبال مرسدس هم میگردد و حالا او هم تبدیل به یک هدف شده است. به همین ترتیب، این دختر بیچاره هیچ چاره دیگری نداشت، جز اینکه با تسک مستر فرار کند؛ بلکه به این طریق بتواند زنده بماند.
بعدها مشخص شد که مرسدس همسر تسک مستر محسوب میشود؛ البته خود تسک مستر به خاطر همان وضعیت خاص ذهنیای که پیدا کرده بود، این موضوع را به یاد نداشت. ظاهرا مرسدس در تمام این مدت در زندگی تسک مستر حضور داشت تا او را به سمت جلو هل بدهد و کاری کند که او روز به روز، بیشتر از قبل به سمت کارهای خوب برود.
- Finesse:
در طی این برهه زمانی، تسک مستر با یکی از کارآموزهای تازهکار آکادمی انتقام جویان وارد مبارزه شد. این کارآموز یک رفلکس تصویری داشت؛ چیزی درست همانند توانایی تسک مستر. بعد از این مبارزه، تسک مستر اعتراف کرد که احتمال میدهد پدر «فاینس» باشد. خود فاینس هم به این موضوع مشکوک شده بود و تسک مستر هم شک بسیار زیادی داشت اما هیچکدام از آنها اطمینانی نسبت به آن نداشتند. همانطور که بالاتر هم گفته شده بود، حافظه تسک مستر به گونهای کار میکرد که هر بار او مهارت جدیدی را میآموخت یا تلاش میکرد تا سبک مبارزهای جدیدی را انجام دهد، تمام اطلاعاتی را که از زندگی شخصیاش داشت، از دست میداد. این ماجرا هم میتوانست یک توضیحی برای این باشد که چرا او وجود دخترش را فراموش کرده است و هم اخطاری برای اینکه فاینس هرچه زودتر خودش را از دست تسک مستر پنهان کند. این اتفاق باعث شد تا اخیرا، جنبههای جدیدی از شخصیت تسک مستر معرفی شود؛ بهطوری که وضعیت تقریبا فراموشکارانهی او، تبدیل به یک موضوع محوری و اصلی برای مجموعه شد.
- Marvel NOW!!
در این برهه از زمان، فردی به نام «مکس فیوری»، تسک مستر را استخدام کرد تا Crown of Wolves را برای شورای سایه بدزدد و تحویل آنها بدهد. با این حال، تسک مستر تصمیم گرفت تا باری دیگر با آنها مذاکره کند. او قصد داشت تا برای انجام این کار، دستمزد بیشتری بگیرد. از آنجایی که اعضای گروه انتقام جویان پنهان هم به دنبال تسک مستر میگشتند، رد او را زدند. اعضای این گروه قصد داشتند تا پیش از اینکه دست مکس فیوری به Crown of Wolves برسد، خودشان آن را به دست بیاورند.همین اتفاق هم باعث شد تا نبردی بین تسک مستر و مامور ونوم به وجود بیاید. با این حال، طبق معمول همیشه، تسک مستر جان خود را در دست گرفت و از آنجا فرار کرد. او بعد از فرار، تاج مخصوص را به مکس فیوری داد. اما زمانی که تسک مستر دستمزد تعیین شده را درخواست کرد، مکس فیوری ظاهرا او را به قتل رساند.
زمانی که مکس فیوری متوجه شد که تاثیرات تاج روی او عمل نمیکند، تسک مستر به میان آمد و تاج را برای خودش برداشت. همین اتفاق هم باعث شد تا جان او نجات پیدا کند؛ زیرا او بعد از گرفتن تاج، تبدیل به نماد Abyss شد. زمانی که Abyss گسترش پیدا کرد و لحظه به لحظه بزرگتر شد، دو تن از اعضای تیم انتقام جویان مخفی دست به کار شدند. ونوم و انت من به سراغ تاج رفتند و با حذف کردن آن، گسترش را هم متوقف کردند. این در حالی بود که تسک مستر و اعضای گروه اربابان شرارت تنها رها شدند و این قهرمانان مکس فیوری را دستگیر کردند. بعد از این ماجراها، مجرمانی که در باگالیا قرار داشتند، تسک مستر را زندانی کردند. آنها قصد داشتند که آن را به بالاترین پیشنهاد ارائه کنند. اما هنوز مدت زیادی نگذشته بود که ماموران سازمان شیلد و همچنین اعضای گروه انتقام جویان مخفی به آنجا رفتند تا تسک مستر را نجات دهند و جایگاهی را به او پیشنهاد کنند.
او با استفاده از همین توانایی خاص خود، میتواند حرکتها و سبک مبارزهای هرکسی را که میبیند، تقلید کند و خودش هم انجام دهد
بعد از این گفتگو، تسک مستر به عنوان نفوذی قهرمانان و سازمان شیلد، به گروه جدید شورای عالی ایم پیوست و جایگاه وزیر دفاع را از آنِ خود کرد. بعد از گذشت مدتی، «ماکینگ برد» به جزیره مخصوص ایم فرستاده شد تا به تسک مستر کمک کند. آنها قرار بود که «جیمز رودز» را دوباره با پهبادهای یاغی «Iron Patriot» متصل کنند. زمانی که ماموریت با شکست روبهرو شد و همه چیز به هم ریخت، ماکینگ برد تنها رها شد. اما تسک مستر او را رها نکرد و همچنان به فعالیت پوششی خود ادامه داد تا او را نجات دهد. با این حال، زمانی که تسک مستر زمان خیلی خوبی برای نجات ماکینگ برد پیدا کرد تا او را از جزیره خارج کند، او همکاری لازم را انجام نمیداد. به همین دلیل هم هر دوی آنها دستگیر شدند. تسک مستر که در طی بازجویی خود بود، توسط ماکینگ برد ظاهرا مورد اصابت گلوله قرار گرفت؛ البته لازم به ذکر است که ماکینگ برد در این زمان تحت کنترل «اندرو فورسن» بود.
- جنگ داخلی دوم و امپراطوری پنهان:
در این برهه زمانی، بعد از اینکه هایدرا ظهور کرد و به درجات بالایی هم رسید، تسک مستر توانست جایگاه کلانتر سرزمین باگالیا را به دست بیاورد. او در این زمان، به خیابانهای شهر میرفت و در رابطه با اخلافات بزرگی که بین قهرمانان و جنایتکاران به وجود آمده بود، اطلاعات به دست میآورد؛ بعد هم خودش شخصا تحقیقاتش را ادامه میداد. ورود او خیلی زود یک مبارزه کوتاه را به وجود آورد؛ نبردی که در آن کاپیتان آمریکا توانست تسک مستر را خیلی راحت شکست دهد. بعدها، تسک مستر به اهداف کاپیتان آمریکا آن هم در باگالیا شک کرد. او احساس میکرد که همه چیز آنطور که به نظر میآید نیست. به همین دلیل هم تحقیقات خود را ادامه داد و به اطلاعات مهم و حیاتی از استیو راجرز دست پیدا کرد. او متوجه شد که استیو راجرز یکی از ماموران هایدرا محسوب میشود که با بلک انت همکاری میکند. از همین رو هم تسک مستر تلاش کرد تا اطلاعاتی را که به دست آورده، به رئیس وقت سازمان شیلد یعنی ماریا هیل بفروشد.
بعد از اینکه موافقتهای لازم صورت گرفت و همهی کارها انجام شد، تسک مستر و بلک انت که با هم فعالیت میکردند، توسط فردی به نام «الیسا سینکلر» مورد حمله قرار گرفتند. الیسا سینکلر کسی بود که در آن برهه زمانی در قالب مادام هایدرا فعالیت میکرد. مادام هایدرا، تسک مستر و بلک انت را مجبور کرد تا به عنوان محافظان شخصی او فعالیت کنند. الیسا در ابتدا این دو نفر را به عنوان خائن میشناخت اما در نهایت برای آنها یک استثناء قائل شد و به خاطر جسارتی که این دو نفر داشتند، به آنها تبریک گفت. در پایان خط داستانی هم الیسا پیشنهادی را به این دو نفر ارائه کرد که آنها اصلا نمیتوانستند آن را رد کنند.
- رفلکسهای تصویری:
تسک مستر توانایی خاصی دارد که خودش نام آن را «رفلکسهای تصویری» گذاشته است. به محض اینکه او یک نفر را در حال تمرین کردن یا مبارزه ببیند، با همان یک بار تماشا میتواند دقیقا همان حرکات را به خاطر بسپارد و خودش هم انجام دهد. او از این توانایی برای تقلید سبک مبارزهای مختلف و همچنین استعدادهای قهرمانها و شرورهای زیادی استفاده کرده است. او این حرکات را ترکیب میکند و آنها را به سبک مبارزهای مخصوص به خودش تبدیل میکند. از جمله افرادی که تسک مستر تا به امروز سبک مبارزهای/استعدادهای مختلف آنها را تقلید کرده است، میتوان به این افراد اشاره کرد: بیست، بلک نایت، بلک ویدو، بولز آی، کاپیتان آمریکا، کت، دردویل، ددپول، الکترا، هاوک آی، هالک، آیرون فیست، میستر ایکس، خانم مارول، Porcupine، فوتون (جنیس-ول)، پوما، پانیشر، کوییک سیلور، ریزر فیست، اسکارلت ویچ، شانگ چی، سیلور سامورای، اسپایدرمن، Swordsman، تینگ، ثور، تایگرا، تود، ویژن، ولورین، زاران، بلیزینگ اسکال، لوک کیج، انت من، بومرنگ، کیبل، جاستیس، Machete، آدد بال و لیبرا.
البته لازم به ذکر است که در دورانی که بین شرکت مارول و دی سی کراس اوری تشکیل شده بود، تسک مستر توانست استعدادهای بتمن و هانترس را هم یاد بگیرد و از آنها استفاده کند. اما در حال حاضر مشخص نیست که آیا او میتواند از این استعدادها به صورت خصوصی در دنیای مارول هم استفاده کند یا خیر. با اینکه تعداد این افراد محدود است و لیست کوچکی را تشکیل میدهد، اما فوقالعاده چشمگیر است. این نکته را هم باید ذکر کنیم که استعداد تقلید حرکاتی که تسک مستر دارد، دارای یک سری محدودیتها است. به طور مثال او فقط میتواند حرکاتی را تقلید کند که سیستم بدنی و فیزیک او جوابگوی آن حرکات باشد. به همین ترتیب، او میتواند حرکات مبارزهای اسپایدرمن را تقلید کند اما اصلا نمیتواند قدرت فیزیکی ابرانسانی او را داشته باشد چون فیزیک آنها مثل هم نیست. مثلا او میتواند توانایی دردویل برای حرکت سریع و جای خالی دادن در مقابل خطر را تقلید کند اما اصلا نمیتواند رادار ماورائی او را داشته باشد.
او میتواند سبک مبارزهای ددپول را یاد بگیرد و تقلید کند اما اصلا نمیتواند فاکتور بهبودی و همچنین غیرقابل پیشبینی بودن او را داشته باشد. کپی و تقلید کردن استعدادها اصلا به این شکل نیست که تسک مستر درکی را هم که باید برای انجام آنها داشته باشد، به دست بیاورد. او میتواند حرکات و عملکرد یک پیانیست معروف را تقلید کند اما اصلا نمیتواند نتهای موسیقی را بخواند. ما در یکی از فلش بکهایی که به تصویر کشیده شده بود، شاهد اتفاقی مانند این بودیم: زمانی که او هنوز یک کودک بود، خیلی راحت و فوقالعاده توانست شیرجه یک شناگر را تقلید کند. اما در آن زمان تا مرز خفه شدن پیش رفت زیرا فراموش کرده بود که اصلا شنا بلد نیست که بعد از شیرجه خودش را نجات دهد. تسک مستر در یکی از خط داستانیها اعلام کرده بود که به نظر او، سبک مبارزهای موون نایت آزار دهنده است؛ زیرا موون نایت ترجیح میداد که ضربه مشت به او اصابت کند تا اینکه بخواهد در مقابل آن جای خالی بدهد.
علاوهبر تمام مواردی که گفته شد، این مورد هم لازم به ذکر است که مواقعی که تسک مستر کسی را ندارد تا تماشا کند و حرکاتش را تقلید کند، به تماشای تلویزیون مینشیند. او در طی این مدت زمان، فیلمها و برنامههای تلویزیونی مختلف را تماشا میکند تا اطلاعات بیشتری درباره ابرانسانها، ورزشکارها، بدلکارها، تیراندازها، سربازها، کشتیگیرها و غیره به دست بیاورد. تسک مستر با انجام همین کار ساده، توانسته طیفه گستردهای از حرکات مبارزهای و همچنین مهارتهای آکروباتیکی، ژیمناستیکی، بوکس، هنرهای رزمی (تمام هنرهایی که در حال حاضر استفاده میشوند و برخی از موارد تاریخی و قدیمی)، کشتیگیری، شمشیربازی، هدفگیری، تیراندازی، سرقت خودرو و تردستی را هم یاد گرفته است. تسک مستر با تماشای یک ویدیو آن هم با سرعت بالا توانسته مهارت حرکت در «سرعت دو برابر» را هم یاد بگیرد. همین موضوع باعث شده تا او بتواند در زمان بسیار کوتاهی، با سرعت بسیار بالا از نقطهای به نقطه دیگر برود. او همچنین در طی مینی سری اختصاصی خودش یاد گرفت که چگونه میتواند یک گلوله را بگیرد.
- تقلید صدا:
یکی دیگر از مهارتهایی که تسک مستر دارد، تقلید صدا است؛ چیزی که هیچ ارتباطی به رفلکسهای تصویری ندارد و کاملا مجزا است. تسک مستر فقط با چند ساعت تمرین میتواند صدای یک نفر دیگر را به طور کامل تقلید کند. علاوهبر این، او میتواند دقیقا شبیه همان فرد حرف بزند و الگوی صحبت کردنش را هم تقلید کند. او از این استعداد خود برای جعل هویت و همچنین شکستن قفلهایی که با صدا فعال میشوند، استفاده کرده است.
- تجهیزات:
تسک مستر طیف گستردهای از سلاحهای مختلف را با خودش حمل میکند تا بتواند هر سبک مبارزهای را که دوست دارد، تقلید و همان لحظه از آن استفاده کند. تقریبا همیشه این تعداد سلاح همراه تسک مستر هست و از آنها استفاده میکند. از جمله تجهیزات و سلاحهایی که تسک مستر اغلب اوقات از آنها استفاده میکند و همیشه قابل مشاهده است، میتوان به سپر کاپیتان آمریکا، شمشیر بلک نایت، چوبهای مخصوص دردویل و همچنین کمان و تیرهای مختلف هاوک آی اشاره کرد. تسک مستر تمام این سلاحها را در کنار یک سری اشیاء دیگر، همیشه با خود حمل میکرد. تا اینکه اول مجموعه اختصاصی او در سال ۲۰۰۲ منتشر شد. ما در این مجموعه شاهد یک ابزار جدید که با نام لباس UDON شناخته میشد، بودیم. او در این برهه زمانی دیگر لباس و دستگاههای خود را تغییر داد. اما مهمترین کاری که کرد، این بود که یک دستگاه از سازمان شیلد دزدید. این دستگاه به او اجازه میداد تا تقویت انرژی، سلاحهایی را که خودش دوست دارد، بسازد و استفاده کند.
بعد از گذشت مدتی مشخص شد که این تغییر خیلی مهم و کارآمد بوده است. زیرا او دیگر میتواند سریعتر حرکت کند، از خلع سلاح احتمالی جلوگیری کند و با روشهای بهتر و سادهتر، از سلاحهای بیشتری استفاده کند. از جمله سلاحها و ابزارهایی که در این خط داستانی به مجموعه او اضافه شد، میتوان به چنگالهای ولورین و پرتاب کنندههای تار اسپایدرمن اشاره کرد. او همچنین در این برهه زمانی یک دستگاه القا کنندهی تصویر پیشرفته هم داشت. این دستگاه به او اجازه میداد تا ظاهر فیزیکی هرکسی را که میدید و دوست داشت، به خود بگیرد. این دستگاه اخیرا در خط داستانی سری کتاب کمیک Secret Avengers دیده شد که ماکینگ برد از آن استفاده میکرد. آخرین باری که تسک مستر با این لباس مخصوص دیده شد، به سال ۲۰۰۶ و قسمت اول سری کتاب کمیک Avengers and Power Pack Assemble! بازمیگردد. بعد از این ماجرا، او دوباره به همان لباس کلاسیک خود بازگشت. با این حال، هیچ دلیل مشخصی مبنی بر اینکه چرا چنین اتفاقی رخ داد، بیان نشده است.
در انتها به چند مورد از انیمیشنها و بازیهایی و آثاری اشاره میکنیم که شخصیت آنتونی مسترز/تسک مستر در آن حضور داشت:
- انیمیشن سریالی Ultimate Spider-Man محصول سال ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۷ با صداپیشگی کلنسی براون و استن لی
- انیمیشن سریالی Avengers Assemble محصول سال ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۹ با صداپیشگی کلنسی براون
- انیمه Avengers Confidential: Black Widow & Punisher محصول سال ۲۰۱۴
- فیلم Black Widow محصول سال ۲۰۲۰
- بازی Marvel vs. Capcom 3: Fate of Two Worlds محصول سال ۲۰۱۱ با صداپیشگی استیو بلوم
- بازی Ultimate Marvel vs. Capcom 3 محصول سال ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۶ با صداپیشگی استیو بلوم
- بازی Avengers محصول سال ۲۰۲۰
- بازی Spider-Man محصول سال ۲۰۱۸ با صداپیشگی برایان بلوم
- بازی Lego Marvel's Avengers محصول سال ۲۰۱۶
- بازی Marvel Avengers Academy محصول سال ۲۰۱۶ با صداپیشگی ادم مونتایا