// سه شنبه, ۷ آذر ۱۳۹۶ ساعت ۱۰:۵۹

گزارش باکس آفیس: صدرنشینی پیکسار با انیمیشن Coco

 در گزارش باکس آفیس این هفته درباره‌ی عملکرد انیمیشن Coco، جدیدترین محصول پیکسار صحبت می‌کنیم.

درست همان‌طور که معمولا از سال ۱۹۹۱ که مصادف با اکران انیمیشن «دیو و دلبر» (The Beauty and the Beast) بود رسم است، دوباره شاهد انیمیشن دیگری تهیه‌ شده توسط والت دیزنی هستیم که توانست در آخرهفته‌ی افتتاحیه در جریان تعطیلی روز شکرگذاری رقم قابل‌توجه‌ای را به جیب بزند. «کوکو» (Coco)، جدیدترین محصول استودیوی پیکسار که نوزدهمین فیلمشان محسوب می‌شود این آخرهفته با کسب ۴۹ میلیون دلار در جریان افتتاحیه‌ی جمعه تا یکشنبه‌اش و ۷۱ میلیون دلار در جریان افتتاحیه‌ی چهارشنبه تا یکشنبه‌اش در صدر جدول باکس آفیس قرار بگیرد. افتتاحیه‌ای که اگرچه رکوردشکنانه و خارق‌العاده نیست، اما کماکان خیلی خوب است. ضریب فروش آخرهفته‌ی افتتاحیه‌ی «کوکو» ۵/۴ برابر فروش ۱۳ میلیون و ۲۴۲ هزار دلاری روز افتتاحیه‌اش است. ضریبی که اگرچه تقریبا برابر با «موآنا» (۸۲ میلیون آخرهفته/۱۵ و نیم میلیون روز افتتاحیه) است که آن فیلم هم در آخرهفته‌ی تعطیلی روز شگرگذاری اکران شده بود، اما کمتر از فیلم‌هایی مثل «یخ‌زده» (۹۳ و نیم میلیون/۱۵ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار)، «گیسوکمند» (۶۸ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار / ۱۱ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار)، «دایناسور خوب» (۵۵ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار / ۹ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار) و «پنگوئن‌های ماداگاسکار» (۳۵ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار / ۶ میلیون و ۱۰۰ هزار دلار) است.

نکته‌ی شگفت‌انگیز قضیه این است که بهترین انیمیشن روز شکرگذاری در طول هفت سال گذشته که طولانی‌ترین حضور را در سینماها داشته «ظهور نگهبانان» (Rise of Guardians) است؛ فیلمی که در سال ۲۰۱۲ در روز افتتاحیه‌اش ۴ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار فروخت و به ۳۲ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار فروش آخرهفته‌ی افتتاحیه دست پیدا کرد. اگرچه فروش خانگی نهایی ۱۰۳ میلیون دلاری این فیلم برای تبدیل کردن آن به یک موفقیت کافی نبود، اما فروش نهایی فیلم که ۳/۲ برابر آخرهفته‌ی افتتاحیه‌اش بود، آن را منهای «یخ‌زده» از زمان «زندگی یک حشره» (A Bug’s Life) از سال ۱۹۹۸ تاکنون به پررونق‌ترین انیمیشن اکران شده در جریان آخرهفته‌های مصادف با تعطیلات ویژه تبدیل می‌کند. پس اگر شانس «کوکو» بزند و عملکردی شبیه به «ظهور نگهبانان» داشته باشد، در نتیجه در بهترین حالت می‌تواند به فروش خانگی نهایی ۲۳۰ میلیون دلار دست پیدا کند. اما اتفاق محتمل‌تری که می‌تواند برای «کوکو» بیافتد این است که ضریب ۳ برابری «گیسوکمند» و «موآنا» را تکرار کند که در آن صورت به ۲۱۶ میلیون دلار فروش در آمریکای شمالی دست پیدا خواهد کرد. با اینکه این رقم با احتساب نرخ تورم، «کوکو» را بالاتر از «دایناسور خوب» در رده‌ی یکی مانده به آخر کم‌درآمد‌ترین فیلم‌های اورجینال پیکسار قرار می‌دهد، اما مهم نیست. پیکسار این روزها بیشتر از رکوردشکنی‌های باکس آفیسی به نقدهای بسیار مثبت منتقدان نیاز دارد. البته فراموش نکنیم که این احتمال وجود دارد که فیلم مثل «سیاره‌ی گنج» (Treasure Planet)، «پنگوئن‌های ماداگاسکار» یا «دایناسور خوب» با کله سقوط کند که در این صورت شاهد فروش خانگی ۱۶۶ میلیون دلاری این انیمیشن ۲۰۰ میلیون دلاری خواهیم بود.

thank you for your service

خبر خوب این است که فیلم واقعا با نقدهای تحسین‌آمیزی روبه‌رو شده و تبلیغات دهان به دهان مردم هم مثبت بوده است. خبر بد اما این است که دیزنی باز دوباره باید وقتش را بین یک فیلم از دنیای سینمایی مارول، یک انیمشن و یک فیلم «جنگ ستارگان» که در بازه‌ای شش هفته‌ای عرضه می‌شوند تقسیم کند. این در حالی بود که خیلی‌ها از پخش انیمیشن کوتاه ۲۱ دقیقه‌ای «یخ‌زده» قبل از «کوکو» در سینماها خوششان نیامده است و این تصمیم به‌طرز غافلگیرکننده‌ای با اعتراض مردم روبه‌رو شده است. ظاهرا این فیلم کوتاه که در ابتدا به عنوان یک فیلم مناسبتی تلویزیونی در نظر گرفته شده بود چندان به مذاق خانواده‌هایی که برنامه‌‌هایشان را براساس زمان «کوکو» چیده بودند و خانواده‌هایی که ۲۰ دقیقه‌ی اضافی باعث می‌شده تا بچه‌های کوچکشان حوصله‌شان از نشستن در سینما سر برود خوش نیامده است. بنابراین از قرار معلوم ایده‌ی دیزنی برای پخش فیلم کوتاهی از «یخ‌زده»‌ برای جذب مردم به سمت یک فیلم اورجینال/غیردنباله چندان با استقبال روبه‌رو نشده است. راستی «کوکو» تاکنون ۵۳ میلیون هم به تنهایی از مکزیک کسب کرده است و به پرفروش‌ترین فیلم تاریخ این کشور تبدیل شده است. «کوکو» همچنین با کسب ۱۸ میلیون دلار در چین، اکران پرقدرتی را در این کشور تجربه می‌کند و به نظر می‌رسد این فیلم می‌تواند به اولین موفقیت بی‌حرف و حدیث پیکسار در چین تبدیل شود. «کوکو» در مجموع تاکنون ۱۵۳ میلیون دلار از سرتاسر دنیا کسب کرده است.

از «کوکو» که بگذریم به Roman J. Israel Esq می‌رسیم که سونی این هفته تعداد سینماهایش را از چهارتا به یک هزار و ۶۴۸‌ سالن افزایش داد. این فیلم که دنزل واشنگتن و کالین فارل را در گروه بازیگرانش دارد با نقدهای ضد و نقیضی روبه‌رو شده و با مقدار کمی سروصدای رسانه‌ای روی پرده رفته و ۴ میلیون و ۵۰۰ هزار دلار در جریان افتتاحیه‌ی جمعه تا یکشنبه و ۶ میلیون و ۲۰۰ هزار دلار در جریان افتتاحیه‌ی چهارشنبه تا یکشنبه‌اش به دست آورد. جدیدترین ساخته‌ی دن گیلروی که با ۲۲ میلیون دلار بودجه تهیه شده بعد از ۱۰ روزی که از اکرانش گذشته به ۶ میلیون و ۲۷۰ هزار دلار فروش خانگی دست پیدا کرده است. رقمی که با اینکه عالی نیست، اما باید صبر کرد و دید آیا سروکله‌ی طرفداران دنزل در طول ماه آینده پیدا خواهد شد یا نه. از سوی دیگر سونی پیکچرز کلاسیکس «منو با اسم خودت صدا کن» (Call Me by Your Name) را در چهار سینما روی پرده فرستاد. این فیلم که با ستایش یک‌صدای منتقدان مواجه شده است ۴۰۴ هزار دلار در جریان افتتاحیه‌ی جمعه تا یکشنبه‌اش به دست آورد که به معنی میانگین سینما به سینمای فوق‌العاده‌ی ۱۰۱ هزار دلار است؛ آماری که با پشت سر گذاشتن «لیدی برد» (Lady Bird)، آن را به بهترین فیلم ۲۰۱۷ در زمینه‌ی میانگین سینما به سینما تبدیل می‌کند. استودیوی بلیکر استریت فیلم زندگینامه‌ای «مردی که کریسمس را اختراع کرد» (The Man Who Invented Christmas) را در ۶۲۶ سینما اکران کرد و به نتایج نسبتا خنثی‌ای دست پیدا کرد. این فیلم که دن استیونز را به عنوان بازیگر اصلی‌اش دارد یک میلیون و ۳۴۳ هزار دلار در جریان افتتاحیه‌ی جمعه تا یکشنبه‌اش و یک میلیون و ۷۹۶ هزار دلار به عنوان افتتاحیه چهارشنبه تا یکشنبه‌اش فروخت. در نهایت «سیاه‌ترین ساعت» (The Darkest Hour)، جدیدترین فیلم جو رایت هم توسط کمپانی فوکس فیچرز در چهار سینما روی پرده رفت. این فیلم زندگینامه‌ای که گری اولدمن را در نقش وینستون چرچیل دارد، ۱۷۶ هزار دلار در جریان افتتاحیه‌ی جمعه تا یکشنبه و ۲۴۸ هزار دلار در جریان افتتاحیه‌ی چهارشنبه تا یکشنبه‌‌اش به جیب زد.

در زمینه‌ی فیلم‌های قدیمی جدول اما بیایید با «جاستیس لیگ» (Justice League)‌ شروع کنیم که هم دارای کمی خبر خوب است و هم خبر بد. جدیدترین فیلم دنیای سینمایی دی‌سی ۴۰ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار در دومین هفته‌ی اکرانش در گیشه‌ی خانگی به دست آورد که کم و بیش برابر با فروش هفته‌ی دوم «مرد پولادین» (Man of Steel) و «جوخه‌ی انتحار» (Suicide Squad) است که اتفاق بدی است. اما فیلم با ۵۷ درصد افت فروش در هفته‌ی دومش مواجه شد که خیلی کمتر از افت فروش ۶۷ و ۶۹ درصدی «مرد پولادین»، «بتمن علیه سوپرمن» (Batman v Superman) و «جوخه‌ی انتحار» است که اتفاق خوبی است. اما همزمان نباید فراموش کنیم که افت فروش فیلم حتی با بهره بردن از تعطیلی روز شکرگذاری خیلی بیشتر از افت ۴۳ درصدی «واندر وومن» (Wonder Woman) و تمام ۱۷ فیلم دنیای سینمایی مارول (منهای ۸‌تایشان) است که اتفاق بدی است. افت فروش هفته‌ی دوم «جاستیس لیگ» کمتر از افت فروش ۶۰ تا ۷۰ درصدی فیلم‌های «گرگ و میش» (The Twilight) و «هری پاتر و یادگاران مرگ قسمت اول» (Harry Potter and Deathly Hollows Part II) بوده است که اتفاق خوبی است. اما این افت فروش برابر با دنباله‌های «هانگر گیمز» (Hunger Games) است. با این تفاوت که دنباله‌های «هانگر گیمز» افتتاحیه‌های به مراتب بزرگ‌تری داشته‌اند که اتفاق بدی برای «جاستیس لیگ» است. «جاستیس لیگ» با درآمد ۱۰ روزه‌ی ۱۷۲ میلیون دلار کماکان ۹ درصد جلوتر از «جانوران شگفت‌انگیز و زیستگاه آنها» (Fantastic Beasts and Where to Find Them) فروخته است که اتفاق خوبی است. اما در مقایسه با فیلم‌های غیرفانتزی نوبالغان (Young Adult) که از سال ۱۹۸۹ در هفته‌ی قبل از شکرگذاری اکران شده‌اند، افت فروش «جاستیس لیگ» پشت سر افت فروش ۵۹ درصدی «مورتال کامبت: نابودی» (Mortal Kombat: Annihilation) در سال ۱۹۹۷، در رده‌ی دوم بدترین افت فروش‌های هفته‌ی دوم قرار می‌گیرد که اتفاق بدی است.

thank you for your service

«جاستیس لیگ» با وجود کسب ۴۸۱ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار از سرتاسر دنیا، کماکان دارد دو برابر فروش خانگی‌اش در کشورهای خارجی می‌فروشد که اتفاق خوبی است، اما یادمان نرود که مجموع فروش جهانی «جاستیس لیگ»، چندان بیشتر از افتتاحیه‌ی جهانی ۴۲۵ میلیون دلاری «بتمن علیه سوپرمن» نیست و مجموع فروش ۱۰ روزه‌ی ۱۷۱ میلیون دلاری «جاستیس لیگ» هنوز کمتر از فروش هفته‌ی آغازین امثال «بتمن علیه سوپرمن»، «اونجرز» (The Avengers)، «اونجرز: دوران اولتران» (The Avengers: Age of Ultron)، «مرد آهنی ۳» (Iron Man 3) و «کاپیتان آمریکا: جنگ داخلی» (Captain America: Civil War) است که اتفاق بدی است. اگرچه این ارقام به این معناست که عموم مردم به تماشای دستپخت زک اسنایدر و جاس ویدن رفته‌اند، اما همزمان به این معنا هم است که خیلی‌ها نیز بعد از «جوخه‌ی انتحار» پشت دستشان را داغ کرده‌اند تا دیگر به تماشای فیلم‌های دی‌سی نروند. تمام این اتفاقات به این معنی است که موفقیت «واندر وومن» بیشتر از اینکه به معنای بازگشت ایمان از دست رفته‌ی طرفداران به فیلم‌های دی‌سی باشد، از صدقه‌سری عملکرد آن فیلم به عنوان یک رویداد سینمایی منحصربه‌فرد بود.

از آنجایی که اکثر فیلم‌های آینده‌ی دی‌سی حال و هوای مستقلی دارند، فقط کافی است خوب به نظر برسند و نقدهای مثبتی دریافت کنند تا بتوانند فارغ از فاجعه‌ای به جا مانده از سه‌گانه‌ی «مرد پولادین» به موفقیت برسند. یا حداقل برادران وارنر می‌تواند دست از فیلمبرداری و تدوین دوباره‌ و دستکاری فیلم‌هایش که به افزایش بودجه‌شان منجر می‌شود بکشد و این‌طوری کاری کند تا درآمد ۶۰۰ میلیونی فیلم‌هایش به معنی زنگ هشدار و عملکرد ضعیفشان نباشد. اگر «جاستیس لیگ» عملکردی نزدیک به «هری پاتر و یادگاران مرگبار قسمت دوم» و «هانگر گیمز: آتش گرفتن» (Hunger Games: Catching Fire) داشته باشد می‌تواند شانس رسیدن به ۲۵۰ میلیون دلار فروش خانگی را داشته باشد. یا همان رقمی که «بتمن» تیم برتون در سال ۱۹۸۹ کسب کرد. فعلا که فیلم دارد شبیه به دنباله‌های «گرگ و میش» جلو می‌رود. این یعنی فیلم در بدترین حالت ۲۲۵ میلیون دلار کسب خواهد کرد. این در حالی است که به نظر می‌رسد فیلم در گیشه‌ی خارجی عملکرد بهتری نسبت به «شوالیه‌ی تاریکی» (The Dark Knight) و «واندر وومن» دارد. در نتیجه فیلم می‌تواند با فاصله‌ی اندکی از لبه‌ی پرتگاه قسر در برود و ۶۵۰ میلیون دلار از سرتاسر دنیا کسب کند. خلاصه «جاستیس لیگ» در هفته‌ی دومش اکرانش آن‌قدر فروخت که به دو هفته‌ی آینده امیدوار شویم، اما آن‌قدر هم نفروخت که غافلگیر شده و بهانه‌ای برای جشن گرفتن داشته باشیم.

Justice League

خب، در زمینه‌ی دیگر فیلم‌های قدیمی جدول به «تفکر کن» (Wonder) می‌رسیم. محصول پرطرفدار لاینزگیت در دومین هفته‌ی اکرانش با ۲۰ درصد افت فروش مواجه شد و ۲۲ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار در جریان افتتاحیه‌ی جمعه تا یکشنبه و ۳۲ میلیون و ۲۲۵ هزار دلار با احتساب فروش روز شکرگذاری به جیب زد. این رقم در تضاد با پیش‌بینی‌های گزارش باکس آفیس هفته‌ی پیش که عملکرد این فیلم را با «نقطه‌ی کور» (The Blind Side) مقایسه کرده بودیم قرار می‌گیرد، اما کماکان به نظر می‌رسد این فیلم قرار است از زمان آن فیلم (۳۴ میلیون افتتاحیه / ۲۵۶ میلیون فروش خانگی) به بزرگ‌ترین موفقیت غیرمنتظره‌ای که می‌توانیم داشته باشیم تبدیل شود. از طرفی به نظر می‌رسد خود لاینزگیت هم می‌خواهد فیلمش را وارد اسکار کند. پس باید صبر کرد و دید وضعیت این فیلم چگونه می‌شود. ساخته‌ی استیون چبوسکی که با ۲۰ میلیون دلار بودجه تهیه شده، بعد از ۱۰ روزی که از اکرانش می‌گذرد ۶۹ میلیون و ۴۴۰ هزار دلار فروخته است. پس آره، این فیلم قرار است بالاتر از «جان ویک ۲» (John Wick 2)، به پرفروش‌ترین فیلم لاینزگیت در سال ۲۰۱۷ تبدیل شود. اگر «تفکر کن» عملکردی شبیه به «گربه کلاه‌به‌سر» (The Cat in the Hat) داشته باشد ۹۲ میلیون دلار خواهد فروخت، اما اگر شبیه به «گنجینه ملی» (National Treasure) ظاهر شود به ۱۲۷ تا ۱۳۷ میلیون دلار دست پیدا خواهد کرد. بهترین سناریوی ممکن این است که فیلم اکرانی شبیه به «تنها در خانه ۲» (Home Alone 2) داشته باشد که در این صورت به ۱۶۱ میلیون دلار فروش خانگی دست پیدا کرده و به راحتی پرفروش‌ترین فیلم کارنامه‌ی جولیا رابرتز در گیشه‌ی خانگی لقب خواهد گرفت. «ثور: راگناروک» (Thor: Ragnarok) در چهارمین هفته‌ی اکرانش ۱۶ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار فروخت و به ۲۷۷ و نیم میلیون دلار درآمد خانگی دست پیدا کرد. پس آره، جدیدترین فیلم دنیای سینمایی مارول بدو‌ن‌شک از مرز ۳۰۰ میلیون دلار فروش خانگی عبور خواهد کرد. این فیلم تاکنون ۷۹۰ میلیون دلار در دنیا فروخته است.

«قتل در قطار سریع‌السیر شرق» (Murder on the Orient Express) در سومین هفته‌ی اکرانش ۱۳ میلیون دلار دیگر به جیب زد و به درآمد ۱۰ روزه‌ی ۷۴ میلیون و ۳۰۰ هزار دلار دست پیدا کرد. فاکس با این فیلم نه تنها یک مجموعه‌ی جدید در دست و بالش دارد، بلکه استراتژی‌شان در زمینه‌ی سرمایه‌گذاری روی فیلم‌های بزرگ برای بزرگسالان هم رسما شامل یک موفقیت کلیدی می‌شود. کمدی «بابا اومده ۲» (Daddy’s Home 2) در سومین هفته‌ی اکرانش ۱۳ میلیون و ۲۵۰ هزار دلار کسب کرد و به ۷۲ میلیون و ۶۶۳ هزار دلار فروش بعد از ۱۷ روزی که از اکرانش می‌گذرد دست یافت. انیمیشن «ستاره»‌ (The Star) حدود ۶ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار در دومین هفته‌ِ اکرانش کسب کرد و به درآمد ۱۰ روزه‌ی ۲۱ میلیون و ۹۰۰ هزار دلار دست پیدا کرد. رقمی که اگرچه عالی نیست، اما با توجه به بودجه‌ی ۱۰ میلیونی این فیلم بد هم نیست. «کریسمس مامان‌های بد» (A Bad Moms Christmas) حدود ۵ میلیون دلار دیگر در چهارمین هفته‌ی نمایشش کسب کرد و درآمد خانگی و جهانی‌اش را به ترتیب به ۵۹ میلیون و ۷۵۰ هزار دلار و ۹۲ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار رساند. این فیلم احتمالا کارش را با کسب ۷۵ میلیون دلار در خانه به اتمام می‌رسد که برای یک دنباله‌ی ۲۸ میلیون دلاری خوب است. درام/کمدی «سه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوی» (Three Billboards Outside Ebbing, Missouri) در سومین هفته‌ی اکرانش ۴ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار کسب کرد و به درآمد ۱۰ روزه‌ی هفت میلیون و ۵۶۹ هزار دلار دست یافت. فروشی که تا اینجا آمار خوبی برای یکی از مدعیان اسکار امسال بوده است. «لیدی برد» (Lady Bird)، محصول کمپانی A24 تعداد سینماهایش را به ۷۴۱ سالن افزایش داد و ۴ میلیون دلار فروخت. ساخته‌ی تحسین‌شده‌ی گرتا گرویک بعد از ۱۷ روزی که از اکرانش گذشته، ۱۰ میلیون و ۷۰۰ هزار دلار کسب کرده است. این فیلم که سیرشا رونان را به عنوان ستاره‌ی اصلی‌اش دارد تاکنون عملکرد بهتری نسبت به «بروکلین» (Brooklyn)، فیلم اسکاری قبلی این بازیگر در سال ۲۰۱۵ دارد و از آنجایی که قرار است به‌طور حتم در فصل جوایز بدرخشد، پس فروش خانگی ۳۸ میلیون دلاری‌اش دور از دسترس نیست.

جدول ۱۰ فیلم برتر هفته

 

ردیففیلمفروش این هفته
۱Coco۴۹ میلیون دلار
۲Justice League۴۰/۷ میلیون دلار
۳Wonder۲۲/۳ میلیون دلار
۴Thor: Ragnarok۱۶/۷ میلیون دلار
۵Daddy's Home 2۱۳/۲ میلیون دلار
۶Murder on the Orient Express ۱۳ میلیون دلار
۷The Star۶/۸ میلیون دلار
۸A Bad Moms Christmas۵ میلیون دلار
۹Roman J. Israel, Esq.۴/۵ میلیون دلار
۱۰Three Billboards Outside Ebbing, Missouri۴/۴ میلیون دلار

 

 نگاهی به برخی فیلم‌های تازه‌اکرا‌ن‌شده‌‌ی این هفته:

coco

کوکو

Coco

اکران‌های اخیر و آینده‌ی پیکسار پر از دنباله‌های مختلف برای فیلم‌های مشهورشان بوده است. از «در جستجوی دوری» (Finding Dory) از سال گذشته گرفته تا «ماشین‌ها ۳» (Cars 3) که همین اواخر روی پرده رفت. از «شگفت‌انگیزان ۲» (The Incredibles 2) تا «داستان اسباب‌بازی ۴» (Toy Story 4) که به ترتیب برای اکران در سال‌های ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹ برنامه‌ریزی شده‌اند. اما این به این معنی نیست که پیکسار به کانسپت‌های نو پشت کرده است. جیم موریس، رییس این کمپانی همین چند وقت پیش اعلام کرد که بعد از اتمام کار «داستان اسباب‌بازی ۴»، هیچ دنباله‌ی دیگری در کار نخواهد بود و البته این در حالی است که دومین فیلم پیکسار در سال ۲۰۱۷، یک فیلم کاملا جدید به اسم «کوکو» است. یکسار از زمانی که لی آنریچ در سال ۲۰۱۵ جایزه‌ی اسکار را برای کارگردانی «داستان اسباب‌بازی ۳» برنده شد، در حال صحبت درباره‌ی فیلمی با الهام از جشن روز مردگان مکزیکی بوده است و بالاخره به زودی شاهد اکران این فیلم خواهیم بود. قصه‌ی این فیلم به پسربچه‌ای به اسم میگل (با صداپیشگی آنتونی گونزالس) می‌پردازد که خانواده‌‌اش نسل در نسل موسیقی را ممنوع می‌دانند. اما این باور عجیب در حالی است که میگل آرزو دارد همچون شخصیت مشهور موردعلاقه‌اش ارنستو دی لا کروز (بنجامین برت) به یک موزیسینِ حرفه‌ای تبدیل شود. میگل که با وجود مخالفت‌های خانواده‌اش می‌خواهد به آرزویش برسد، یک روز به‌طور اتفاقی در حال دیدن از آرامگاه ارنستو تصمیم می‌گیرد تا گیتار او را بنوازد و به محض لمس تارهای آن، سر از دنیای مردگان در می‌آورد. میگل از این فرصت استفاده می‌کند تا از ارواح جد و آبادش بپرسد که چرا تیر و طایفه‌ی آنها با موسیقی کنار نمی‌آیند و در این میان با اسکلت شوخ و شنگی با صداپیشگی گائل گارسیا برنال همراه می‌شود. اگرچه ظاهر گرافیکی «کوکو» و خط داستانی‌اش که مربوط به روز مردگان در مکزیک می‌شود باعث شده تا بسیاری آن را با انیمیشن «کتاب زندگی» (The Book of Life) از سال ۲۰۱۴ مقایسه کنند، اما اکثر منتقدان باور دارند که گرچه شباهت موضوعی این دو فیلم باعث شده تا «کوکو» برخلاف اکثر کارهای پیکسار کاملا منحصربه‌فرد نباشد، ولی این به معنی تقلید آنها از روی دست «کتاب زندگی» نیست.

منتقد سن فرانسیسکو کرانیکل که فیلم را فوق‌العاده دوست دارد می‌نویسد: «همان‌طور که آنریچ با "داستان اسباب‌بازی ۳" نشان داد، در حالی که به زدنِ دوربرگردان‌های ناگهانی و ورود به محیط‌های تاریک و گسترش چشم‌انداز هنری‌اش تمایل دارد، اما حواسش هم است که ریسک‌هایش نتیجه بدهند. ماجراجویی اکثرا بی‌خطر میگل از جایی به بعد به مرور دارای خطرات جدی‌ای می‌شود و سنت‌های روز مردگان به مرور وزن و معنا پیدا می‌کنند». نویسنده‌ی پلی‌لیست در نقدش می‌آورد: «بهترین فیلم‌های پیکسار آنهایی هستند که شما را برمی‌دارند و با خود به پاریس رومانتیکی که غذا حکم درگیری ذهنی همه‌ی آدم‌ها را دارد (راتاتویی) یا فضاپیمای سیاره‌گونه‌ای که توسط روبات‌های باشخصیت پر شده‌اند (وال-ایی) یا درون ذهن انسان (پشت و رو) می‌برند. خوشبختانه "کوکو" جدیدترین اثر اورجینال پیکسار و یکی از بهترین ساخته‌هایشان تماشاگر را واقعا به دنیای دیگری منتقل می‌کند. نتیجه حس و حال سحرآمیزی است که بعضی‌وقت‌ها کمی عصیانگر هم احساس می‌شود که با توجه به وضعیت سیاسی حال حاضر، فیلم را بیشتر از چیزی که هست استثنایی می‌کند... اگر یک چیز است که لی آنریچ به عنوان کارگردان و دستیارش آدریان مولینا می‌فهمند این است که اگر چیزی را احساس نکنیم، شگفت‌انگیز بودن تصاویر فیلم اهمیت ندارد. و آنها در رعایت این اصل بدجوری توی خال زده‌اند. این فیلم پیکسار را از لحاظ احساسی در برهنه‌ترین شکل ممکنش به نمایش می‌گذارد؛  فیلمی که نه سانتیمانتال و نه بیش از اندازه شیرین است، بلکه طوری به‌طرز بی‌ریایی صمیمی است که همزمان عمیقا شخصی و جهان‌شمول احساس می‌شود». امتیاز متاکریتیک این فیلم ۸۰ است.

Roman J. Israel

Roman J. Israel, Esq.

یکی از فیلم‌هایی که به‌طرز بی‌سروصدایی جزو موردانتظارترین‌های امسال بود. ناسلامتی داریم درباره‌ی فیلم جدید دن گیلروی صحبت می‌کنیم؛ همان کسی که با «شبگرد» (The Nightcrawler) در سال ۲۰۱۴، نه تنها یکی از بهترین نئونوآرهای قرن بیست و یکم را ساخت، بلکه یکی از پیچیده‌ترین ضدقهرمان‌های جدید سینما را معرفی کرد و نقشِ آرزوهای جیک جیلنهال را به او تقدیم کرد. بنابراین به محض اینکه خبر رسید دنزل واشنگتن نقش اصلی فیلم جدیدش را بازی خواهد کرد، تماشاگران به یاد تکرار خاطرات خوش تماشای جیک جیلنهال در بهترین هنرنمایی‌اش، اما این‌بار با واشنگتن افتادند. خبر خوب این است که این فیلم همان کاری را که «شبگرد» با جیلنهال کرد با واشنگتن می‌کند، اما خبر بد این است که گرچه فیلم به خاطر شخصیت‌پردازی فوق‌العاده‌ی گیلروی مورد ستایش قرار گرفته، اما مشکل اصلی منتقدان این است که اتفاقاتی که برای این شخصیت جذاب می‌افتند چندان جذاب نیستند. «Roman J. Israel, Esq» براساس فیلمنامه‌ی اورجینالِ خود گیلروی که در ابتدا «شهر درون» نام داشت ساخته شده است. دنزل واشنگتن نقش وکیل باانگیزه و ایده‌آل‌گرایی را بازی می‌کند که زندگی‌اش با مرگ مربی‌اش که یکی از اشخاص شناخته‌شده‌ی مبارزه برای حقوق بشر است از این رو به آن رو می‌شود. رومن مجبور می‌شود تا سر از شرکت وکالت یکی از شاگردان سابق مربی افسانه‌ای‌اش در بیاورد؛ وکیل جاه‌طلب و آب‌زیرکاهی به اسم جرج پیرس (کالین فارل). اما سلسله اتفاقاتی باعث می‌شود تا پایبند ماندن به مبارزه برای حقوق بشر که همیشه یکی از خصوصیات و ارزش‌های کاری رومن بوده است مورد امتحان قرار بگیرد.

منتقد آی.جی.ان که فیلم را دوست دارد می‌نویسد: «"Roman J. Israel, Esq" که فیلمِ شدیدا هوشمندانه و عمیقا تعلیق‌زایی است، داستان اخلاقی‌ای از دن گیلروی نویسنده و کارگردان است که منجر به یکی از بهترین هنرنمایی‌های دنزل واشنگتن می‌شود». پیتر تراویس از رولینگ استون در یادداشتش می‌نویسد: «هر مشکلی به "Roman J. Israel, Esq" به عنوان یک فیلم وارد باشد (فیلم بعضی‌وقت‌ها درجا می‌زند)، اما هیچ شکی در حضور شگفت‌انگیز دنزل واشنگتن در نقش اصلی از ثانیه اول تا لحظه‌ی آخر وارد نیست. شاید فکر کنید واشنگتن را به عنوان یک بازیگر می‌شناسید، اما حقیقتش این است که شما تاکنون هرگز او را به این شکل ندیده‌اید». منتقد پلی‌لیست که کاملا از فیلم راضی نیست می‌آورد: «گیلروی مطالعه‌ی شخصیتی‌ای ترتیب داده که برخی لحظاتش به‌طرز خارق‌العاده‌ای به نگارش در آمده‌اند. دیالوگ‌ها تازه و آتشین هستند، اما به‌شکلی واقع‌گرایانه‌تر در مقایسه با دیالوگ‌های رگباری بامزه‌ی آرون سورکین. اما نکته‌ی بسیار ناامیدکننده ماجرا این است که خط اصلی داستانی فیلمنامه چندان جالب‌توجه نیست». امتیاز متاکریتیک این فیلم ۵۸ است.


اسپویل
برای نوشتن متن دارای اسپویل، دکمه را بفشارید و متن مورد نظر را بین (* و *) بنویسید
کاراکتر باقی مانده