- chevron_right کجارو
- chevron_right مجله گردشگری
- chevron_right اخبار
- chevron_right جاذبهها
- chevron_right راهنمای سفر
- افزودن مکان
در ایران روستاهای شگفتانگیز و تماشایی زیادی برای دیدن وجود دارد. یکی از این روستاها را در خراسان جنوبی و شهرستان سربیشه میتوان دید. مکانی پر رمز و راز و عجیب و غریب، با مردمانی عجیبتر که باورها و سنن خاص و منحصربهفردی دارند. این روستا ماخونیک نام دارد و به سرزمین لی لی پوتها و شهر آدم کوتولهها معروف شده است.
برای دیدن روستای ماخونیک باید راهی سفری دور و دراز شد و تا نزدیکیهای مرز افغانستان پیش رفت. اگر مشتاق دیدن ماخونیک اسرارآمیز هستید، در این سفر استثنایی همراه کجارو باشید.
منبع عکس: میراث فرهنگی استان خراسان جنوبی
هرچند ممکن است که با شنیدن نام ماخونیک اولین چیزی که ذهنتان میرسد، روستایی باشد که مردمان آن قدی کوتاه دارند و به روستای آدم کوتولهها معروف شده است؛ اما قطعا بیشتر تعجب خواهید اگر با فرهنگ و باورهای خاص و عجیب و غریب اهالی ماخونیک آشنا شوید.
ماخونیک روستای شگفتانگیز و دورافتاده و پنهان در میان کوهها است و از جاهای دیدنی بیرجند به شمار میآید. روستایی که به خاطر آداب و رسوم و فرهنگی که مردمان زحمت کش و مهربانش دارند، نهتنها در ایران بلکه در جهان نیز معروف شده است. روستای ماخونیک در منطقه ماخونیک و در نزدیکی مرز افغانستان قرار دارد.
همین دور بودن ماخونیک عاملی برای انزوا و تاثیرپذیری کمتر آن از محیط بیرونی شده است؛ بهگونهای که مسافران و سیاحانی که در قرن ۱۹ میلادی از این روستا دیدن کردند، از انزوای مردمان آن حیرت زده شدند. ماخونیک حتی تا ۴۰ سال پیش ارتباط بسیار محدودی با جامعه بیرون داشت و از دهههای اخیر است که این روستا به برخی از امکانات رفاهی دست پیدا کرده است.
از دیدنیهای این روستا میتوان به سنگ سیاه یا سنگنگاره، بنای برج و قلعه، برج گل انجیر، منزل سرگردونی و نادر مرده اشاره کرد. یک برج سنگی در طبقات بالای روستا ساخته شده است؛ بهطوری که به اطراف روستا اشراف داشته باشد. از این برج جهت دیده بانی استفاده میکردند تا در صورت حمله احتمالی دشمن، به همه اهالی روستا اطلاع دهند.
منبع عکس: منبع عکس: خبرگزاری صدا و سیما (عکاس: احمد بلباسی)، خبرگزاری ایرنا (عکاس: مریم المومن)
منبع عکس: خبرگزاری ایرنا
شاید تنها منبع تاریخی که به توان نام و نشانی از روستای ماخونیک را در آن پیدا کرد، سفرنامه خراسان و سیستان کلنل چارلز ادوارد دبیت باشد که در دوره قاجار و در عهد ناصری به ایران آمده بود و در کتاب خود به توصیف منطقه ماخونیک پرداخته است؛ اما اینکه چرا این روستا به این نام خوانده میشود چندین روایت وجود دارد.
گفته میشود که در گذشته عدهای از مأموران دولتی به این روستا آمدند و ماخونیکیها به گرمی از آنها استقبال نکردند و با آنها برخورد سردی داشتند و آنها این نام را برای روستا انتخاب کردند. برخی وجود شکافی در کوه نزدیک روستا دلیل این نامگذاری میدانند که این شکاف ماده خونیک نام داشته و به مرور زمان به ماخونیک تغییر نام یافته است.
در برخی اسناد قدیمی نام این روستا مادخنیک ذکر شده است که مرکب از «ماد» و «خنیک» است. ماد در زبان پهلوی و پارسی باستان به ماه تبدیل شده که یکی از معانی آن شهر و مملکت است و درمجموع به معنای شهر ماخونیک است.
منبع عکس: خبرگزاری ایرنا
اهالی ماخونیک افغانهایی هستند که چندین قرن پیش به ایران مهاجرت کردند و با زبان فارسی و با لهجه خاص محل تکلم میکنند. این مردمان اهل تسنن و پیرو ابوحنیفه نعمان بن ثابت، از ائمه چهارگانه اهل سنت هستند و علاقه بسیاری به آموزش مسائل دینی دارند. بهطوری که در این روستا یک موسسه علوم قرآنی وجود دارد و در میان روستاهای منطقه مرکزیت دارد. روستاییان اطراف نیز، که از همکیشان ماخونیکیها هستند، ترجیح میدهند بهجای مدارس دولتی، فرزندانشان را برای آموزش به مدارس دینی بفرستند.
منبع عکس: خبرگزاری ایرنا (عکاس: مریم المومن)
آداب و رسوم و باورهای مردمان ماخونیک بسیار جالب و شنیدنی است و حتما از شنیدن آنها متعجب خواهید شد.
منبع عکس: خبرگزاری ایرنا
آب و هوای ماخونیک و فقر طبیعت در این خطه محدودیتهای زیادی برای این مردمان به وجود آورده است؛ اما ماخونیکیها بهخوبی با طبیعت سازگار شدهاند. کشاورزی و دامداری پیشه اصلی ماخونیکیها پیش از آمدن به این منطقه بوده است. در سالهای اخیر نیز عدهای از جوانان به کار در معادن سنگ رفتند. صنایع دستی چون قالیبافی نیز در روستا رایج شده است.
از آنجایی که آبوهوای بیابانی این منطقه مناسب پرورش گاو و گوسفند نیست، بهجای آن به نگهداری و پروررش بز میپردازند؛ چون این حیوان در برابر خشکسالی مقاومتر است. از ابتدای بهار گله بزها را با چوپان به چرا میفرستند. برای چرا رسمی دارند به اسم گُماری که به یک دوره ۱۰ روزه گماری میگویند و هر کس بهازای هر ۱۰ بز که در گله دارد، باید یک روز به چوپان کمک کند.
ساکنان ماخونیک علاوه بر دامداری، به کشاورزی و کشت محصولاتی چون سیر، چغندر، شلغم، جو و یونجه میپردازند و همه اینها را در زمینهای مینیاتوری و کوچکی میکارند که ابعاد کوچک دارد و با جویهای آب بسیار باریک آبیاری میشود. جالب آن که در گذشته این مردمان حتی گندم را نه میشناختند و نه کشت میکردند و این هم به خاطر شرایط اقلیمی منطقه بوده است. میوههای این روستا نیز عناب، زردآلو و انجیر است. درختانی نیز وجود دارد که عام المنفعه هستند و همه میتوانند از آن استفاده کنند.
منبع عکس: خبرگزاری ایرنا
مردمان ماخونیک لباسهایی به مانند بلوچیها دارند و شلوار، پیراهن و دستار میپوشند. از آن جا که بز، دام رایج در این روستا است، استفاده از موی بز در بافتهآنها رایج است. لباسهای زمستانی مانند پیراهن (Baraki)، جره (Jarred) (جوراب)، تبره Tobre، زیرانداز و بند کفش را از موی بز میبافند. کفشهای محلی آنها کدراک (Kadrak) نام دارد که در گذشته به پا میکردند. کدراک را با چوب درخت بنه درست و آن را با نخهای مویی به پا میکردند. تا چندی پیش یک نوع کفش به پا داشتند که به آن چپت (Cappat) میگویند. تخت این کفش پلاستیکی بود و در بیرجند ساخته میشد.
منبع عکس: خبرگزاری ایرنا
شاید باورتان نشود تا ۱۰ سال پیش ساکنان روستای ماخونیک تنها دو وعده میخوردند و در فرهنگ آنها وعدهای به نام ناهار وجود نداشت. البته این نحوه غذا خوردن در بسیاری از مناطق اروپا در قرنهای ۱۰ تا ۱۲ رایج بود.
تا چند دهه قبل ماخونیکیها با گندم آشنا نبودند و غذای سنتی آنها چغندر و شلغم پخته به اسم پختک است و تا سال ۸۴ نیز همچنان قوت غالب آنها بود. پختک در واقع چغندر و شلغم خشکشده است که آن را بهصورتهای مختلف مصرف میکنند. از آن آشی به نام کاچی (Kaci) درست میکنند؛ به این صورت که ابتدا تکههای پختک را در آب جوشانده و بعد مقداری آرد و نمک را به آن اضافه کرده و میپزند. پنبه دانه برشته نیز از دیگر غذای ماخونیکیها است که بیشتر در زمستان رایج است. این پنبه دانه را از بازار بیرجند تهیه میکنند.
از دهه ۷۰ که گندم به این روستا رسید، با آن نان میپزند و آن را همراه با کشک میخورند. البته جالب است بدانید غذای مردمان ثروتمند روستا کشک بود که آن را با سیر و روغن داغ میکنند و خالی یا همراه با پختک میخورند. البته باید این نکته را گفت که کشک ماخونیک با کشکی که ما میشناسیم و مصرف میکنیم فرق دارد. کشک آنها آردی است که به آن دوغ اضافه میکنند و بهشکل خمیر درمیآورند. سپس خمیر را خشک کرده و آن را دست آس میکنند. بعد سیر کوبیده را با روغن تفت میدهند و پودر کشک را به آن میزنند و در آخر آب اضافه میکنند و به این نحو، کشک تهیه میشود. این کشک را با نان خردشده میخورند.
ماخونیکیها همچنین قروت یا کشک معمولی را با آب میسایند و با نان یا پختک میخورند. قلورشیر، قلور ترش، سوزی، اشکنه زن کاهل، آب دوغ، گرماس، آب ماست، اشترغاز و تلخو از غذاهای مرسوم روستای ماخونیک است.
منبع عکس: خبرگزاری ایرنا
یکی از علت شهرت روستای ماخونیک قد مردمان آن است که به همین دلیل به آدم کوتوله معروف شدهاند و روستایشان را شهر آدم کوتولهها میگویند. ازدواج فامیلی ميان كوتاه قدها و نوع تغذيه، باعث شده كه افراد روستای ماخونيک كوتاه قد باشند و در گذشته اکثرا قدشان از ۱/۴۰ بیشتر نبوده است؛ اما در سالهای اخیر با تغيير وضعيت تغذيه اهالی و مصرف قرص و قطره آهن، نسل جديد بلند قدتر شدهاند.
منبع عکس: خبرگزاری ایرنا (عکاس: مریم المومن)
خانههای روستای ماخونیک نیز مثل باورهای آن خاص و دیدنی است البته تا حدود ۱۰۰ سال آنها در شیله زندگی میکردند. شیلهها در واقع شکافهای طبیعی و مصنوعی کوه بودند که هنوز بقایای آن باقی مانده است. ماخونیکیها خانههایشان را در کنار همدیگر و بهصورت فشرده بنا کردهاند. خانههایی کوچک که هر چند حیاط، ایوان و حتی پنجره ندارند و کیپ تا کیپ هم ساخته شدهاند اما با صفا و پر مهر هستند و این نشان از همدلی و وحدت اهالی این روستا است و البته اقلیم نیز نقش زیادی در ساخت این خانهها داشته است.
این مردمان مجبور بودند با هرآنچه در محیط اطراف یافت میشود، خانههایشان را برپا کنند و البته با توجه به محدودیتهای محیطی در به کار بردن مصالح نیز صرفهجویی میکردند. چراکه خاک رس و درختچههای خودرو چون بنه یا پسته کوهی و سرم (Sorom) که آن زمان در شرق خراسان برای ساختن خانه به کار میبردند، کمیاب بود. بنابراین ماخونیکیها خانههایی بسیار ساده و محقر ساختند. ماخونیکیها دو نوع خانه داشتند؛ خانههای کرشکی Kereski که عمومیت داشت و خانههای خاشهای که بیشتر افراد ثروتمند داشتند و در واقع خانه تابستانی بود.
اکثر خانههای ماخونیک تنها یک اتاق دارد که مستقیم به کوچههای باریک و تنگ وصل میشود. این خانهها بهگونهای ساخته شدهاند که یک متر از سطح زمین پایینتر است و دیوارهای قطور و سقف کوتاه دارند و این بهدلیل سرمای منطقه ماخونیک است تا در زمستان درون خانه گرم باشد. اشتف (Estaf) یا سقف خانه را بهشکل کله قوچی یا درمی (Doromi) میزدند و بعد با شاخ و برگ درختان پوشانده و روی آن را گل اندود میکردند.
منبع عکس: خبرگزاری ایرنا
خانهها ابعاد و اندازه یکسان ندارند و دیوارهای آن مستقیم بنا نشدهاند. برخی اتاقها چهارگوش، برخی نیمدایره و مثلثی و بهصورت نامنظم ساختهاند. در ورودی نیز کوتاه و کوچک است و پای درگاه ورودی بهسمت داخل نیز یک تا دو پله وجود دارد. بهطور کلی خانهها شامل اجزای زیر است:
کندوکها در واقع انبارهای ذخیزه موادغذایی بودند که چندین نوع داشتند:
منبع عکس: خبرگزاری ایرنا
از دهههای اخیر ارتباط ماخونیک با دنیای بیرون بیشتر و بیشتر شده است و مردمان این روستا نیز با تکنولوژی آشنا شدهاند و برخی از امکانات هر چند کم را به دست آوردهاند. در سالهای اخیر راه روستا ساخته و آسفالت شده است و علاوه بر این، روستا دارای آب شرب، برق، خانه بهداشت، مدرسه ابتدایی، مکتبخانه، حمام و چندین مغازه از جمله خوار و بار فروشی، قصابی، نانوایی، تعمیرگاه موتور و جوشکاری است.
خانههای امروزی نیز با مصالح جدید و مقاوم در کنار خانههای سنتی و قدیمی ایجاد شده است. عدهای از جوانان برای کار به معادن سنگ رفتند. صنایع دستی چون قالیبافی به روستا آورده شده است. رژیم غذایی آنها هم تغییر کرده و نان، برنج و گوشت مصرف میکنند.
روستای ماخونیک که از مقاصد گردشگری و جاهای دیدنی استان خراسان جنوبی محسوب میشود، در منطقه ماخونیک استان خراسان جنوبی و در نزدیکی مرز افغانستان واقع است و فقط ۳۰ دقیقه با آن فاصله دارد. این منطقه شامل ۱۲ روستا شامل ماخونیک، کفاز، چاپنسر، توتک، سفال بند، سولابست، لجونگ (سفلی و علیا)، کلاته بلوچ، دامدامه و میش نو، خارستو و جلارو است. روستای ماخونیک بزرگترین آنها و مرکز این منطقه به شمار میرود.
این روستا در دهستان دُرُح و در ۷۸ کیلومتر سربیشه و ۱۲۵ کیلومتری جنوب شرق بیرجند واقع است.
منبع عکس: خبرگزاری ایرنا
برای رفتن به روستای ماخونیک باید مسیر خراسان جنوبی را در پیش بگیرد و به شهرستان سربیشه سفر کنید. بعد از آن در مسیر جاده سربیشه، به روستای دُرُح و به ماخونیک خواهید رسید.
منبع عکس: خبرگزاری صدا و سیما (عکاس: احمد بلباسی)، خبرگزاری ایرنا (عکاس: مریم المومن)