فرزاد برخورداری
،
درباره من:
از کویر یزد کوچ کردم به امید ایجاد تغییر. سینما آینه حقیقت نمایی است روبروی ما. برای همین عاشقانه دوستش دارم. گاهی دل ما خرم و پرنور شود/گاهی چو شبی تیره و رنجور شود/سازی زند این دل که بدانیم نُتَش/گاهی نُت ماهور و گهی شور شود
از کویر یزد کوچ کردم به امید ایجاد تغییر. سینما آینه حقیقت نمایی است روبروی ما. برای همین عاشقانه دوستش دارم. گاهی دل ما خرم و پرنور شود/گاهی چو شبی تیره و رنجور شود/سازی زند این دل که بدانیم نُتَش/گاهی نُت ماهور و گهی شور شود
عضویت: شنبه, ۱۲ اسفند ۱۳۹۶
نظر
@amirhafezi
سلام دوست عزیز
ممنون از تذکرتون
در نقدهای بعدی تذکری که دادین را اعمال میکنم
نظر
@Caesar0902
سلام دوست عزیز
ممنون از نکته هایی که گفتین
نکته های شما گزارش داده میشود تا در صورت صلاح دید تغییر کند
نظر
@crnol2001
سلام دوست عزیز
به زودی نقد رد خون رو هم منتشر میکنیم
پست
جمعه, ۱۹ مهر ۹۸, ۲۲:۰۱نظر
@John Marston
سلام دوست عزیز
گفتین فضای فیلم بسیار کثیف و زننده است و صحنه حال به هم زن در فیلم وجود داره. ممنون میشم بیشتر در این مورد توضیح بدین.
گفتین همه کاراکترها تیپ هستن و حتی قبل از تیپ. این مورد به نظر من درست نیست. مخاطب در مورد گذشته اونها، رفتارشون با دیگر کاراکترهاو رفتارشون توی تنهایی خودشون چیزهای زیادی میفهمه و میبینه. همه اونها جهان مخصوص خودشون رو به مخاطب نشون میدن. قبول دارم که این کار بصورت ناقص شکل گرفته. ولی به نظر من اونها تیپ نیستن و شخصیت هستن.
افسر پلیس زیر واگن را نگاه سر سری میندازه. در ضمن شما باید به شرلیط آب و هوایی هم توجه کنین که بارون شدیدی میاد و این عاملی میشه که پلیس بخواد سریع اونجا رو ترک کنه.
نظر
@crnol2001
سلام دوست عزیز
با شما موافقم. در تعداد زیادی از فیلمها این موارد وجود داره. ولی باید توجه کنید که مواردی مثل خیانت و اعتیاد در ایران غوغا میکنه و برای همین زیاد بهش پرداخته میشه. اما متاسفانه مشکل اینجاست که تمام داستان ها تکراریه و فیلمسازها نمیتونن داستان جدیدی در این زمینه ها بیان کنن.
پست
جمعه, ۵ مهر ۹۸, ۲۲:۰۲نظر
@John Marston
سلام دوست عزیز
ممنون که نقدمو خوندین
به نظر من هم در بعضی از صحنهها بازی خانم افشار افت میکرد اما در مجموع بازی ایشون در این فیلم خوب بود
پست
شنبه, ۲ شهریور ۹۸, ۲۲:۰۱نظر
@hosein_madridista
دوست عزیز ممنون که نقد رو خوندین
حرف شما درسته اما به نظر من مناسب تر بود که آخر فیلم با به مقصد رسیدن این خانواده همراه بود. در ضمن جلال مدام میگه من بچه هارو میبرم خونه عمشون و بهتر بود آخر فیلم ببینیم بچه ها را میبره اونجا یا تصمیم دیگه ای میگیره؟