۱۰ استودیو و کمپانی بزرگ بازیسازی تاریخ بازیهای ویدیویی
صنعت بازیهای ویدیویی از روز تولد خود تا به امروز، کارگردانها، نویسندگان و در مجموع آنها، استودیوهای کوچک و بزرگ زیادی را به خود دیده است؛ استودیوهایی که یا توان رقابت نداشته و از گوی خارج شدند یا با طراحی و توسعه دنیاها و شخصیتهای به یادماندنی، نامی از خود بر جای گذاشتهاند.
اگرچه ساخت بازیهای بزرگ و با کیفیت، یکی از ملاکهای اصلی انتخاب بهترین استودیوهای بازیسازی تاریخ بازیهای ویدیویی است اما آنچه اهمیت بیشتری دارد، نحوه تاثیر سازندگان این بازیها روی دیگر ساختهها و فضای سرگرمی است. ممکن است یک بازی ساخته شود، امتیازات خوبی بگیرد و در نهایت با موفقیت تجاری نیز مواجه شود اما سوال اصلی اینجا است که آیا توانسته تاثیری مثبت روی آینده و دیگر آثار بگذارد و طراحی و توسعه بازیها را یک قدم به جلوتر ببرد؟ موفقیت اتفاقی و تصادفی نیست، آن هم در حوزه بازیهای ویدیویی با آن مشتریهای سختپسند و با اطلاعاتش! در این مقاله قصد داریم ۱۰ استودیو بازیسازی بزرگ تاریخ را نام ببریم؛ استودیوهایی که توانستهاند به اقتضای زمان خود، تاثیری مثبت روی دیگر بازیها بگذارند و پروسه ساخت بازیها را یک قدم به جلوتر ببرند. بعضی از این استودیوها دیگر وجود خارجی ندارند، بعضی وجود دارند اما دیگر در آن دوران طلایی خود به سر نمیبرند و در نهایت برخی از آنها، آنچنان قوی و خوب ظاهر شدهاند که سالها است در صف اول بازیهای ویدیویی میجنگند.
۱۰. لوکاسآرتز (سال ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۰)
پیش از
لوکاسآرتز
، بازیهای کامپیوتر به شکل امروزی نبودند. بازیها دستوراتی در محیط خشک و رسمی داس بودند که باید با نوشتن دستورهایی به اجرای آنها میپرداختید و البته بازیها را از روی ۵ دیسک فلاپی اجرا میکردید. اما با روی کار آمدن استودیو لوکاسآرتز، این روند تغییر کرد و جای خود را به بازیهای ماجرایی سبک اشاره و کلیک داد. این استودیو در دهه ۸۰ میلادی چندین و چند بازی در این سبک تولید کرد اما روند تاثیرگذاری این استودیو روی صنعت بازیهای ویدیوی از اوایل دهه ۹۰ میلادی و با انتشار بازی بهیادماندنی The Secret of Monkey Island آغاز شد. بازی که با حس شوخطبعی و بوی تازگیاش، هنوز از یاد کودکان و نوجوانان آن زمان نرفته است. لوکاسآرتز با انتشار بازیهایی مانند Grim Fandango، Monkey Island و Sam & Max، قیصر بازیهای ویدیویی در دهه ۹۰ میلادی بود. یکی از دلایل موفقیت لوکاسآرتز در این برهه زمانی، موتور بازیسازی اختصاصی آن یعنی Jedi بود. موتوری که در طول سالها برای ساخت و توسعه چندین بازی از مجموعه جنگ ستارگان و البته بازی تیراندازی اول شخص Outlaw با حالوهوای وسترن استفاده شد. متاسفانه روزهای اوج لوکاسآرتز به دوران دستگاههای قدرتمند نرسید تا اینکه شرکت دیزنی در سال ۲۰۱۳ این استودیو را خریداری کرد و بسیاری از کارمندان آن اخراج شدند. لوکاسآرتز در دوران اوجش در دهه ۹۰ میلادی از ساخت هیچ بازی ترس نداشت و توانست مسیر ساخت بازیهای ویدیویی را تغییر دهد و خارج از عرف آن روزها به ساخت بازی بپردازد.
بازیها:
- سری Monkey Island
- سری Sam & Max
- Day of the Tentacle
- Full Throttle
- Outlaws
- Star Wars Jedi Knight: Dark Forces 2
- Grim Fandango
- Zombie At My Neighbors
۹. بتسدا
شاید وقتی در حال مطالعه این متن هستید، مشغول انجام جدیدترین ساخته این استودیو یعنی Fallout 4 باشید. بازی که این روزهای دنیای سرگرمی را به خود اختصاص داده است. بتسدا پیش از عرضه بازی The Elder Scrolls III: Morrowind در سال ۲۰۰۲، بیشتر به عنوان یک ناشر خوب شناخته میشد. اگرچه لیست بازیهای این کمپانی طولانی نیست و هر چند سال یکبار دست به ساخت و انتشار بازی میزند اما بازیهای این کمپانی معرف سبک و استانداردهای جدیدی در بازیهای ویدیویی هستند. بازیهای نقشآفرینی اولشخص این استودیو مسئول سرگرم کردن ما برای صدها ساعت بودهاند. مشخص است که منظور از این بازیها، مجموعههای The Elder Scrolls و Fallout است. دو سری بازی که نقش مهمی در شکل دادن و بالابردن سطح سبک نقشآفرینی داشتند. بتسدا را میتوان پیشاهنگ ساخت بازیهای سبک نقشآفرینی از زمان بازی Morrowind دانست. ساخت دنیاهایی بزرگ، پرجزییات، باورپذیر و غنی که حتما علاقهمندان به نقشآفرینی فرصت لذت بردن از آنها را داشتهاند.
بازیها:
- سری Elder Scrolls (بازیهای Morrowind، Oblivion و Skyrim)
- Fallout 3
- Fallout 4
۸. بلیزارد
کمپانی بلیزارد کار خود را با بازی فوقالعاده سبک پازل-پلتفرمر The Lost Vikings در سال ۱۹۹۲ شروع کرد اما همین اتفاق پیشزمینهای برای تولد یکی از بهترین سریبازیهای تاریخ با انتشار بازی Warcraft: Orcs & Humans شد. بازی که نقطه آغاز مجموعه و دنیای Warcraft به حساب میآید. از آن زمان، بلیزارد را میتوان شاه ِ سرزمین بازیهای اعتیادآور قلمداد کرد. یکی از نمونههای بارز این ادعا، مجموعه Starcraft است که یکی از محبوبترین رشتههای ورزشهای الکترونیکی به حساب میآید. در کنار این مجموعه، بازی World of Warcraft قرار دارد؛ بازی که آنچنان محبوب شد که تبدیل به یک اتفاق فرهنگی و عامه شد. شاید یکی از دلایلی که مخاطبان دست از بازیهای این کمپانی نمیکشند، وفاداری بلیزارد به بازیکنان و بازیهایش باشد. به عنوان مثال، آخرین بسته بروزرسانی بازی Diablo 2 چیزی حدود ۱۰ سال بعد از زمان عرضهاش منتشر شد. این در حالی است که در همین زمان بازیهای بزرگی مانند Diablo 3 و Starcraft 2 منتشر شدند. در این میان، اگرچه بازی World of Warcraft از روزهای اوج خود فاصله گرفته اما هنوز هم میلیونها بازیکن وجود دارند که به انجام آن میپردازند. البته بلیزارد و شهرت و مقامش به همین بازیها ختم نمیشود. این کمپانی اخیرا بازی کارتی Hearthstone را منتشر کرده که با استقبال زیادی مواجه شده است. همچنین آنها با عرضه بازی Heroes of the Storm نیز سعی دارند تا به مقابله با Dota 2 در عرصه ورزشهای الکترونیک بپردازند.
بازیها:
- سری Warcraft
- سری Starcraft
- سری Diablo
- Hearthstone
- Heroes of the Storm
۷. Rare (از سال ۱۹۹۴ تا ۲۰۰۱)
اگر استودیو Rare میتوانست شکل و کیفیت خود را مانند وقتی که در زمان حیات کنسولهایی مانند SNES و Nintendo 64 حفظ میکرد، الان در رتبه اول این لیست قرار میگرفت. اما این اتفاق نیفتاد و Rare خیلی زود با دنیای بازیهای ویدیویی خداحافظی کرد؛ با اینحال همین بازیهایی که این استودیو در طول ۷ سال حیات خود عرضه کرد، این استودیو را در زمره ۱۰ بازیساز برتر تاریخ قرار میدهد. روزهای طولایی Rare به زمان کنسول افسانهای نینتندو یعنی NES بازمیگردد، جایی که شناختهشدهترین بازی آنها یعنی Battletoads و نسخه NES بازی Sid Meier's Pirates پا به دنیا گذاشتند اما Rare با توسعه بازی Donkey Kong Country در سال ۱۹۹۴ برای کنسول SNES اسمی برای خود دست و پا کرد و از همان تاریخ به بعد با عرضه بازیهای بهیادماندنی و باکیفیت، روزبهروز قویتر شد. این استودیو بازیهای خوبی در سبکهای مختلف داشت. بازی Killer Instinct در سبک Beat-'em up، پلتفرمر سهبعدی افسانهای یعنی Banjo Kazooie و بازی Donky Kong برای کنسول نینتندو ۶۴. البته نباید بازیهای Goldeneye و Perfect Dark را فراموش کرد، دو بازی در سبک تیراندازی که باعث انقلاب در بازیهای Split-screen شدند. پس از خریداری این استودیو توسط مایکروسافت، استودیو Rare به بازسازی بازیهای قدیمی خود و البته تولید بازیهای ورزشی برای سنسور حرکتی کینکت پرداخت. با این حال دوران طلایی این شرکت در اواخر دهه ۹۰ میلادی هیچگاه فراموش نمیشود.
بازیها:
- سری Banjo-Kazooie
- Killer Instinct
- Goldeneye 007
- Perfect Dark
- Conker's Bad Fur Day
- Battletoads
- Donkey Kong Country
- Diddy Kong Racing
- Donkey Kong 64
۶. کونامی
با گزارشهایی مبنی بر شرایط کار غیرانسانی و آن اتفاقهای عجیب بین کونامی و هیدئو کوجیما، این شرکت مانند فردی است که با جنون و به واسطه قدرتش به راه ادامه میدهد. با این وجود نباید تصمیمات عجیب و رفتارهای خارج از عرف مردان در راس این ناشر را با تیمهای بازیسازی پرتوان و با استعداد این شرکت، با هم در نظر گرفت. این شرکت خاطرات دراکولا را با سری بازی Castlevania برای به ارمغان آورد و المانهای چالشبرانگیز و حس اکتشاف را وارد بازیهای پلتفرمر دوبعدی کرد. کونامی با ساخت و انتشار مجموعه Silent Hill، مسئول ترس و وحشت بازیکنان در روزهای اوج این ژانر بود. در این بین نباید ISS و انقلاب در بازیهای ورزشی فوتبال را فراموش کنیم. (ISS بعدها با نام Pro Evolution Soccer به بازار عرضه شد) اگرچه همواره هیدئو کوجیما به عنوان مغز متفکر سری Metal Gear Solid شناخته میشود اما نباید این حقیقت را هم فراموش کرد که در موفقیت کمنظیر این مجموعه، تیمهای مختلفی از کونامی نیز دخیل بودهاند.
بازیها:
- سری Castlevania
- سری Silent Hill
- سری PES
- سری Metal Gear
- Contra
۵. CD Projekt RED
استودیو CD Projekt RED شاید مانند دیگر استودیوهای این لیست دارای تاریخی غنی و لیستی بلند بالا از بازیهای مختلف نباشد اما با این حال به سادگی در بین ۱۰ استودیو برتر تاریخ بازیهای ویدیویی قرار میگیرد. تنها بازی که در رزومه این استودیو به چشم میخورد، مجموعه Witcher است. بازی که لیست تغییرات آن نسبت به نسخههای قبل نشان میدهد که سازندگان به طرز مثال زندنی به حرف مخاطبان گوش میدهند و از اشتباهات خود درس میگیرند. همین موضوع باعث میشود تا تنها ساخته این استودیو آنچنان از نظر طراحی و داستانسرایی سطح بالایی داشته باشد که همواره جز بازیهای برتر باشد. این حقیقت که The Witcher 3 از نظر تعداد زیادی از مخاطبان به عنوان بازی سال ۲۰۱۵ نامبرده میشود گواه این موضوع است که استودیو CD Projekt RED چقدر روی ساخت تنها مجموعه خود وسواسی است. موفقیت و کیفیت مجموعه Witcher میتواند دلیل خوبی برای برای لبریز شدن تحمل بازیکنان برای تجربه نقشآفرینی بعدی آنها یعنی Cyberpunk 2077 باشد. البته دلیل ستایش استودیو سیدی پراجکت فقط محدود به بازیهای آن نمیشود. نوع رفتار مسئولان این شرکت با مخاطبان و عدم از استفاده از قفلهای DRM میتواند یکی دیگر از دلایل محبوبیت بالای این استودیو لهستانی باشد. سیدی پراجکت با قانون DRM مخالف است و به همین خاطر بازیهای خود را از طریق فروشگاه اینترنتی GOG به فروش میرساند. آنها همچنین اعتقاد دارند که بستههای الحاقی بازیها باید چند ماه بعد از عرضه به صورت رایگان در اختیار مخاطبان قرار بگیرد. اگر به یاد داشته باشید، پس از عرضه The Witcher 3 شاهد اضافه شدن آیتمها و اضافات گوناگون رایگان به بازی بودیم.
۴. راکاستار
مجموعه استودیوهای راکاستار با بازیهای خود کمک کردند تا بازیهای ویدیویی در چشم درصد بیشتری از اقشار جامعه خوب و دوستداشتنی به نظر برسند. سری GTA به خصوص از شماره سوم به بعد، نه تنها مرزها را در زمینه جلوههای بصری و به تصویر کشیدن ایدهها گسترش داد بلکه تکنولوژیهای به کار رفته در بازیهای ویدیویی را نیز یک قدم به جلوتر بد. GTA III یک زندگی را به تصویر کشید، شهری پویا و سهبعدی که برای اولین بار بود که در قالب بازیهای ویدیویی جا میشد. البته این موضوع فقط محدود به شماره سوم بازی نمیشود بلکه هر نسخه از این مجموعه باعث شد تا بازیهای جهانباز بهتر و بهتر شوند و ایدههای بهتری را از این بازی به ارث ببرند. راکاستار جدا از مجموعه GTA با بازی Red Dead Redemption ثابت کرد که میتوان دنیایی سیاهتر را به تصویر بکشید و با آمیختن داستانی غنی و زیبا به آن، به زیبایی دنیای غرب وحشی را به تصویر بکشد. این دو بازی تمام میرات راکاستار نیستند. جدا از دو مجموعه که در بالا نام بردیم، راکاستار بازیهای دیگری مانند Bully و The Warriors را به دنیای بازیهای ویدیویی هدیه کرد. البته همه بازیهای راکاستار جدی نیستند و اگر بخواهیم مثالی برای این موضوع بیاوریم باید از Lemmings یاد کنیم یا حتی به سری ریسینگ معروف midnight Club اشاره میتوان اشاره کرد.
بازیها:
- سری GTA
- Red Dead Redemption
- Bully
- The Warriors
- Manhunt
- Lemmings
- Space Station Silicon Valley
۳. وَلو
جدا از این حقیقت که وَلو، به وسیله فروشگاه استیم، انقلابی در بازیهای دیجیتالی رایانههای شخصی به وجود آورد، با بازیهای بهیادماندنی و خاطرهانگیز خود به عنوان یکی از بزرگترین کمپانیهای بازیسازی جهان مطرح است. چه چیزی بهتر از این برای یک توسعهدهنده که بازی مانند Half Life را در سال ۱۹۹۸ منتشر کند؟ این بازی از نظر تکنیکی بسیار جلوتر از زمان خود بود و همین موضوع باعث شد تا به منبع الهام بسیاری از بازیهای تیراندازی اول شخص تبدیل شده و باعث پیشرفت این ژانر شود. اگر با دقت به لیست بازیهای استودیو وَلو نگاهی بیندازیم، میبینیم که هر بازی این استودیو با روندی انقلابی همراه بوده است. بازیهای Counter-Strike و Tean Fortress مسیر بازیهای تیراندازی آنلاین را تغییر دادند. نسخه دوم سری Half-Life ماننده نسخه اول، جان تازهای به بازیهای تیراندازی اول شخص داد در حالی که Portal ثابت کرد میتوان بدون خشونت و خون هم یک بازی مثال زدنی در سبک پازل تولید کرد. برای Dota 2 هم نیازی به توضیح نیست که چگونه توانست ورزشهای الکترونیکی را به جهانیان بشناسید و به آن رسمیت ببخشد. در نهایت به Left 4 Dead میرسیم، بازی که اگرچه انقلابی نبود اما بیایید روراست باشیم؛ واقعا بازی جالب و هیجانانگیزی بود. فقط میماند Half-Life 3 و یک خانهتکانی اساسی در بازیهای ویدیویی ...
بازیها:
- سری Half-Life
- سری Counter-Strike
- سری Team Fortress
- سری Portal
- سری Left 4 Dead
- Dota 2
- Day of Defeat
۲. ناتیداگ
با هر تعویض نسل کنسولهای خانگی، استودیو ناتیداگ بدون هیچ ترسی اقدام به معرفی بازیهای جدیدی کرده و قدیمیترها را کنار گذاشته است. اگرچه این استودیو هماکنون در حال کار بر روی شماره چهارم مجموعه Uncharted و بر The Last of Us 2 (بر اساس شایعات) است اما نباید گذشته این استودیو با بازیهای خاطرهانگیزی مانند Crash Bandicoot و Jak & Daxter را فراموش کنیم. ناتیداگ استاد روحبخشی به شخصیتهای خود است. از شخصیتی مانند کراش که میدانیم چطور با کودکی ما ارتباط برقرار کرد و حالا به یک نوستالژی تبدیل شده تا نِیتِن دریک که قهرمان دنیای مدرن بازیهای ویدیویی است. در این بین بیانصافی است اگر جول و الی و آن داستانهایشان در The Last of Us را فراموش کنیم. ناتیداگ در همه نسلهای کنسولهای خانگی سعی کرده تا از حداکثر توان پردازشی کنسولها استفاده کند و به همین دلیل است که بازیهای این استودیو همواره از نظر فنی در سطح بالایی قرار میگیرند. البته این تنها استعداد ناتیداگیها نیست و آنها در نسل اخیر نشان دادند که تبحر خاصی در داستانسرایی و شخصیت پردازی دارند. بازیهای Uncharted و The Last of Us با آن زدوخوردها، داستان درگیر کننده و شخصیتهای عمیق نشان داد که چرا بازیهای ویدیویی هالیوود را کنار زده و حالا به عنوان بزرگترین سرگرمی بشر شناخته میشود.
بازیها:
- سری Crash Bandicoot
- سری Jak & Dexter
- سری Uncharted
- The Last of Us
۱. نینتندو
این لیست در نهایت یک برنده دارد و آن هم نینتندو است. شرکتی که از اواسط دهه ۸۰ میلادی تا کنون نقش بزرگی در شکلگیری بازیهای ویدیویی و تاریخ آن ایفا کرده است. نینتندو در سالهای حیات خود نشان داده که چگونه وقتی وارد هر ژانری میشود، یک محصول خارقالعاده از دل آن بیرون میآورد. آنها سبک پلتفرمر را با ماریو به کمال رساندند آن هم پیش از اینکه آن را وارد دنیایی سهبعدی کنند. نینتندو مسئول ساخت مهمترین بازی ماجرایی تاریخ بازیهای ویدیویی یعنی The Legend of Zelda: Ocarina of Time است و البته از این موضوع هم هراسی نداشتند تا با ساخت بازیهایی مانند Smash Bros و Splatoon وارد ژانرهای دیگر شوند. جدا از اینکه نینتندو در تمامی نسلهای کنسولهای خانگی، نمایندگان قدرتمندی را داشت، کاری کرد تا این نمایندهها نه فقط گیمرها بلکه هر کسی در این دنیا را درگیر و مشتاق کنند. آنها توسط همه شناختهشده و محبوب هستند و کمک کردند تا بازیهای ویدیویی به کمال برسند و به عنوان یک فرهنگ شناخته شوند. نینتندو با خلق ماریو، لوییجی و دیگر شخصیتهای دوستداشتنیاش کاری کرد تا همه به یاد داشته باشند که یک گیمر کوچک در درون همه هست.
بازیها:
- سری Super Mario
- سری Metroid
- سری Zelda
- سری Yoshi
- سری Wario
- Mario Kart
- Super Smash Bros
- Pikmin
- Splatoon
- Mario Tennis
- F-Zero
- Pilotwings
- Star Fox
- Wave Race
- Luigi's Mansion
نظر شما راجع به این لیست، استودیوهای بازیسازی و محصولات خاطرهانگیزشان چیست؟ دیدگاههای خود را با
در میان بگذارید.
تهیه شده در زومجی