نویسنده: ایمان کبیره
// سه شنبه, ۲۵ اسفند ۱۳۹۴ ساعت ۲۳:۰۰

تاریخچه مجموعه بازی‌های Assassin's Creed - قسمت اول: جنگ‌ های سوم صلیبی

بازی‌های سری Assassin's Creed به خاطر سبک و سیاق خاص‌شان و به خصوص روایتی واقعی/خیالی از تاریخ، همواره طرفداران زیادی داشته است. در این مطلب نگاهی به تاریخچه‌ی سری اساسینس کرید می‌اندازیم.

وقتی اولین قسمت از سری AC رونمایی شد، بسیاری یوبی‌سافت را به خاطر نوآوری و معرفی بازی جدید با حال و هوایی متفاوت تحسین کردند. قسمت اول سری اساسین پر بود از نوآوری و بستر مناسبی را برای فضا‌سازی و پیاده کردن المان‌های نو به وجود آورد. با هم نگاهی به اولین قدم‌های یوبی‌سافت در قبال مجموعه‌ بازی‌های AC می‌اندازیم.

جنگ‌های سوم صلیبی (Third Crusade)

بخش آغازین سری بازی‌های AC به قرن ۱۱ و ۱۲ میلادی باز می‌گردد و اصطلاحا به آن جنگ‌های سوم صلیبی می‌گویند. در این برهه از تاریخ در اثر سقوط اورشلیم موجی در اروپا به وجود آمد. امپراتور آلمان، پادشاه فرانسه و پادشاه انگلستان با اعزام سپاهیان زیاد به استقبال از سومین جنگ رفتند. اما سپاهیان ۱۰ هزار نفری و منظم آلمان که زودتر از بقیه به راه افتاده بودند با غرق شدن امپراتور آلمان در رودخانه سِلِف روحیه خود را از دست داده، پراکنده شده یا اسیر حملات سریع مسلمانان گشتند و عده کمی خود را به بندر عکا رساندند. با رسیدن سپاهیان فرانسه و انگلستان آن‌ها توانستند سواحل و بنادر لبنان و فلسطین را از صلاح‌الدین بازپس گیرند اما در حمله به مصر ناکام ماندند. نبردهای زیادی بین ریچارد شیردل و صلاح‌الدین ایوبی درگرفت اما دو طرف در نهایت به صلح تن دادند.

یوبی‌سافت برای آغاز سری بازی‌های AC، این دوره را انتخاب کرد و بازی اول این سری را منتشر کرد. دو بازی دیگر به نام‌های Altair’s Chronicles و Bloodlines هر کدام به بخش‌هایی از زندگی شخصیت الطائر پرداختند و هر دو برای کنسول‌ دستی PSP منتشر شدند.

 

Assassin’s creed 

سازنده/ناشر: یوبی‌سافت مونترال/یوبی‌سافت

تاریخ عرضه: ۲۰۰۷

پلتفرم‌ها: رایانه‌های شخصی ویندوزی، پلی‌استیشن 3، ایکس‌باکس 360
بازی Assassin's Creed 1

Assassin's Creed، نام اولین قسمت از این مجموعه دنباله‌دار است که در سال ۲۰۰۷ اول برای کنسول ایکس‌باکس 360 و کمی بعد برای پلی‌استیشن 3 عرضه شد. سال ۲۰۰۸ هم نسخه‌ی رایانه‌های شخصی ویندوزی این بازی منتشر شد. همانطور که در اوایل مقاله گفتیم، سیر تکاملی این بازی از پروژه‌ی شاهزاده پارسی شروع شد و در نهایت خود تبدیل به یک مجموعه مستقل شد تا یوبی‌سافت را در مسیری پر سود بیاندازد. تیم اصلی سازنده‌ی این بازی در شعبه مونترال یوبی‌سافت، شامل پاتریک دسیلت و جید ریموند می‌شدند که به نوعی می‌توان آنها را مغز متفکر پروژه‌ی فرقه‌ی آدمکشی دانست. البته حضور افرادی مانند جسپر کید برای موسیقی بازی و طراحی‌های منحصر به فرد ماکسیمی بل‌لند، سبب شد تا قسمت اول مجموعه AC به یکی از تاریخ‌سازترین بازی‌های دوران تبدیل شود. این بازی توانست تا اواخر سال ۲۰۰۹ میلادی چیزی حدود ۹ میلیون نسخه به فروش برساند که طبق گفته یوبی‌سافت، این آمار به طرز شگفت‌آوری بیش از برآورد‌های آنها بوده است. حتی جالب است بدانید که AC در هفته‌ی اول فروش با اینکه یک IP تازه به شمار می‌رفت، توانست بازی پر افتخار COD 4: Modern Warfare را از جایگاه اول چارت هفتگی به زیر بکشد و در صدر جدول قرار بگیرد. همچنین AC ده‌ها جایزه‌ی مختلف از مراجع معتبر به عنوان برترین بازی سال، برترین بازی اکشن پلی‌استیشن 3، بهترین گرافیک بر روی پلی‌استیشن 3 و حتی در لیست ۲۰۰ بازی برتر دوران از نگاه گیم‌اینفورمر، جایگاه ۱۴۳ را از آن خود کند. داستان Assassin's Creed با دزدیده شدن دزموند مایلز به عنوان سوژه مورد آزمایش دستگاه عجیب آنیموس، توسط شرکت آبسترگو شروع می‌شود. هدف آبسترگو استفاده از حافظه ژنتیکی دزموند برای دستیابی به اطلاعات و خاطرات جد بزرگ او الطائر ابن لاحد است. الطائر در سال ۱۱۶۵ به دنیا آمد. در سال ۱۱۸۹ مصیاف به رهبری جاسوسی به نام هَرَس مورد حمله قرار گرفت. الطائر بعد از نجات المعلم، هرس را به هلاکت رساند و به درجه بالای استادی (Master Assassin) در انجمن رسید.

Assassin's creed: Altair Chronicles

سازنده/ناشر: گیم لافت/یوبی سافت

تاریخ عرضه: ۲۰۰۸

پلتفرم‌ها: نینتندو DS، آی‌او‌اس، ویندوز فون۷، پالم وب‌او‌اس

اساسینس کرید

در سال ۱۱۹۰ الطائر در هنگام بازگشت از سفر متوجه می‌شود که شهری در نزدیکی دژ آلپ مورد حمله تمپلارها به فرماندهی لرد باسیلیک قرار گرفته است. او بعد از جنگیدن با تمپلار‌ها، با المعلم ملاقات می‌کند و مامور پیدا کردن جامی اسرارآمیز می‌شود. الطائر به دنبال جام به دمشق سفر می‌کند. در دمشق بعد از صحبت کردن با حمید و سپس تِمیر متوجه می‌شود که جام در معبد شن(The temple of sand) قرار دارد. او برای ورود به معبد نیاز به ۳ کلید دارد. اولین کلید را زنی به نام فاجرا که در سیرک کار می‌کرد به او می‌دهد. برای پیدا کردن دومین کلید در لبنان به سراغ شخصی به نام رولند نابوله می‌رود و بعد از کشتن او کلید را پیدا می‌کند. رولند در هنگام مرگش می‌گوید که کلید سوم در دست لرد باسیلیک است. الطائر برای پیدا کردن باسیلیک به اورشلیم سفر می‌کند. در اورشلیم وی کلید سوم را بدست می‌آورد اما موفق به کشتن باسیلیک نمی‌شود. اندکی بعد الطائر به معبد شن می‌رود و بار دیگر با باسیلیک رو به رو می‌شود. در معبد باسیلیک می‌گوید که جام در حقیقت یک زن است. در همین هنگام سیستم دفاعی معبد فعال می‌شود و معبد شروع به فرو ریختن می‌کند اما باسیلیک و الطائر هر دو فرار می‌کنند. الطائر به لبنان باز می‌گردد و در آنجا بالاخره موفق به اسیر کردن باسیلیک می‌شود. الطائر می‌گوید که در مقابل اطلاعات حاضر است جان او را نگیرد. باسیلیک می‌گوید که جام در اورشلیم است. الطائر در اورشلیم جام را که زنی به نام آدها بود پیدا می‌کند. او بعد از صحبت با آدها متوجه می‌شود که یکی از مقامات ارشد انجمن به نام هَرَش با تمپلار‌ها همکاری می‌کند و به دنبال هرش می‌رود و او را به هلاکت می‌رساند. در همین زمان باسیلیک، آدها را می‌رباید و در کشتی‌ای زندانی می‌کند. الطائر خودش را به کشتی رسانده و باسیلیک را می‌کشد اما متوجه می‌شود که آدها در کشتی دیگری که آنجا را ترک کرده قرار دارد. الطائر بعد از چندین ماه جستجو بالاخره آدها را پیدا می‌کند اما نمی‌تواند او را از مرگ نجات دهد.

desmond_miles دزموند مایلز

زمان حال: دزموند درون دستگاه قرار می‌گیرد و وارد خاطرات الطائر می‌شود ولی دستگاه برای همسان‌سازی خاطرات دچار مشکل می‌شود. صدای لوسی استیل‌من و وارن ویدیک به گوش می‌رسد که در مورد سلامت دزموند صحبت می‌کنند. لوسی محقق حافظه ژنتیکی و وارن سرپرست محققین و یکی از اعضای تمپلار‌ها است که هر دو برای کمپانی آبسترگو کار می‌کنند. دزموند از دستگاه خارج می‌شود و وارن در مورد طرز کار دستگاه با او صحبت می‌کند. دزموند برای بار دوم درون دستگاه قرار می‌گیرد و این بار همسان‌سازی خاطرات به درستی انجام می‌شود و دزموند به نزدیک‌ترین خاطره الطائر می‌رود. لوسی توضیح می‌دهد برای این که دزموند بتواند به آخرین و مهم‌ترین خاطره الطائر که شامل اطلاعات مورد نیاز آبسترگو است، دسترسی پیدا کند باید اول خاطرات کلیدی الطائر را دنبال کند تا بتواند به طور کامل همسان‌سازی با خاطرات را انجام دهد. درون خاطرات: در سال ۱۱۹۱ میلادی، الطائر و هم پیمانانش مالک و کادار الصیف به معبد سلیمان می‌روند تا آثر باستانی‌ای  را ازتمپلار‌ها بربایند. درون معبد آنها با رابرت دی سیبل استاد بزرگ تمپلارها رو به رو می‌شوند. الطائر و دوستانش گنجینه را بدست می آورند ولی غرور الطائر باعث می‌شود که او ۳ اصل اساسی اساسین‌ها را برای کشتن رابرت زیر پا بگذارد و در آخر نه تنها موفق به کشتن رابرت نمی‌شود بلکه باعث کشته شدن کادار و فلج شدن دست مالک می‌شود. الطائر و مالک به مخفیگاه اساسین‌ها در مصیاف باز می‌گردند. در همان زمان به علت اشتباهی که الطائر مرتکب شده بود، تمپلارها به مصیاف حمله می‌کنند. بعد از شکست دادن تمپلار‌ها، المعلم، رهبر اساسین‌های آن زمان، الطائر را مجازات کرده و درجه او را به کمترین درجه کاهش می‌دهد ولی به او یک شانس دیگر برای ارتقای درجه می‌دهد. الطائر باید از صفر شروع کند. حتی سلاح‌هایش از او گرفته می‌شوند. ماموریت جدید او برای باز پس گیری افتخارات گذشته‌اش کشتن ۹ تن از چهره‌های مهمی است که جنگ‌های صلیبی سوم را از درون سایه کنترل می‌کردند و از آن جنگ‌ها سود می‌بردند. هدف از این عملیات‌ها، به ظاهر خاتمه جنگ بین صلیبیون و عرب‌ها بود.

انجمن برادری  بر ۳ اصل اساسی استوار است:
  • شمشیر اساسین‌ها نباید به هیچ بی‌گناهی آسیب برساند.
  • اساسین‌ها باید دور از معرض دید باشند و خود را مخفیانه به هدف برسانند.
  • اعمال و رفتار اساسین‌ها به هیچ عنوان نباید انجمن را در خطر قرار دهد.

تامیر اولین هدف الطائر بود. او برای کشتن تامیر، مصیاف را به مقصد دمشق ترک می‌کند. در آنجا الطائر با رفیق (Rafiq) ملاقات می‌کند. رفیق به او می‌گوید که اطلاعاتی در مورد هدفش بدست آورد. الطائر با بازجویی از خبرچین، دزدیدن چندین نامه و نقشه از محل تامیر با خبر می‌شود. الطائر به میدان بازار می‌رود و تامیر را به هلاکت می‌رساند و بعد از کشتن تامیر برای ادامه مأموریتش به عکا می‌رود. نفر دوم در لیست او گارنیر دی ناپلوس فرمانده ارشد شوالیه‌های هاسپیتالیر بود. الطائر بعد از کمی جستجو متوجه می‌شود که ناپلوس در بیمارستان هاسپیتالیر، بر روی مردم عکا آزمایشات خطرناکی انجام می‌دهد به همین دلیل وی به بیمارستان می‌رود و او را به هلاکت می‌رساند. مقصد بعدی الطائر اورشلیم است. او در آنجا بعد از صحبت با مالک و گرفتن اجازه به دنبال طلال می‌رود. طلال یک تاجر برده بود. الطائر به امارت او می‌رود و بعد از کشتن محافظانش، او را نیز به هلاکت می‌رساند. هدف بعدی الطائر Abu'l Nuqoud معروف به پادشاه تجار بود که در دمشق زندگی می‌کرد. الطائر بعد از صحبت با رفیق به مهمانی Abu'l Nuqoud می‌رود. در آنجا پادشاه تجار شروع به قتل عام مهمانهایش می‌کند. الطائر از فرصت استفاده کرده و در این شلوغی پادشاه تجار را هلاک می‌کند. هدف پنجم، ستوان ارتش پادشاه ریچارد دِ لاین‌هارت بود که ویلیام نام داشت. الطائر به عکا می‌رود و با جمع آوری اطلاعات متوجه می‌شود که ویلیام و شاه در قلعه درون شهر قرار ملاقات دارند پس از به دست آوردن این اطلاعات به محل قرار می‌رود و بعد از کمی انتظار ویلیام را می‌کشد.

www.freepix4all.com

هدف ششم الطائر حاکم نامشروع اورشلیم به نام مجید آدین بود. آدین شخصا نقش قاضی، هیئت منصفه و جلاد را بازی می‌کرد و مخالفان خود را می‌کشت. الطائر متوجه می‌شود که آدین قصد اعدام یکی از اعضای انجمن برادری را در ملاء عام دارد بنابراین  در هنگام اعدام ، از میان جمعیت خودش را به آدین می‌رساند و او را می‌کشد. سپس به همراه اساسین دیگر فرار می‌کند. او بعد از کشتن آدین، برای دیدن المعلم به مصیاف باز می‌گردد. او از المعلم می‌پرسد که چه ارتباطی میان هدف‌هایش وجود دارد. المعلم می‌گوید که این ۹ نفر عضو تمپلار‌ها هستند و گنجینه‌ای که مالک در معبد سلیمان ازچنگ رابرت درآورده،  قطعه‌ای به نام سیب بهشتی است که قدرت کنترل ذهن انسان‌ها را دارد. او توضیح می دهد که سیب به هیچ عنوان نباید دوباره به دست تمپلار‌ها برسد. الطائر با سخنان المعلم قانع می‌شود و برای ادامه ماموریت خود به عکا باز می‌گردد. Assassins Creed 1 هدف هفتم او، استاد ارشد شوالیه‌های توتنی به نام سیبراند بود. الطائر او را در بندر عکا پیدا می‌کند. سیبراند که به علت کشته شدن چندین عضو تمپلار‌ها دچار پارانویا شده بود در بندر شخصی را  به قتل می‌رساند و به سرعت به سمت کشتی شخصی‌اش می‌رود. الطائر او را تعقیب می‌کند و در کشتی به هلاکت می‌رساند. سپس الطائر به دمشق می‌رود. هدف هشتم او، دانشمندی به نام جبیرالحکیم بود که برای پادشاه ایوبیان کار می‌کرد. زمانی که الطائر به دمشق می‌رسد، جبیر شروع به آتش زدن تمام کتاب‌های شهر کرده بود تا تمام تاریخ شهر را نابود کند. الطائر به سرعت اطلاعات مورد نیازش را جمع آوری کرده و محل دقیق جبیر را پیدا می‌کند و جبیر را می‌کشد. نفر بعدی و آخرین هدف، رابرت دی سیبل بود. الطائر به اورشلیم می‌رود. در آنجا او متوجه می‌شود که رابرت می‌خواهد برای بهبود رابطه میان عرب‌ها و مسیحی‌ها در تشییع جنازه مجید آدین شرکت کند. الطائر به قبرستان می‌رود و با رابرت رو به رو شده اما موفق به کشتن او نمی‌شود. در این درگیری الطائر متوجه نقشه اصلی و آخر رابرت می‌شود. رابرت با متحد کردن مسیحی‌‌ها و عرب‌ها قصد از میان برداشتن انجمن برادری را داشت. الطائر به سرعت رابرت را تعقیب می‌کند تا اینکه در اردوگاه پادشاه ریچارد در آرسوف به او می‌رسد. وی  ریچارد را از هدف و خیانت رابرت با خبر می کند. پادشاه ریچارد که بسیار گیج شده است و از طرفی حقیقت را نمی‌داند طبق سنن قدیمی تصمیم را به خدایان واگذار می‌کند و دستور می‌دهد که الطائر و رابرت با هم مبارزه کنند. الطائر در این مبارزه سخت پیروز می‌شود و رابرت را می‌کشد ولی رابرت قبل از مرگش مهمترین راز این ماجرای پیچ در پیچ را به الطائر می‌گوید. او فاش می‌کند که المعلم عضو تمپلار‌ها است و از الطائر برای کشتن عضو‌های ارشد تمپلارها که از قدرت و راز قطعه بهشتی خبر داشتند، استفاده کرده تا این که بتواند صاحب مطلق قطعه شود. الطائر به سرعت به مصیاف باز می‌گردد و با استاد خود رو به رو می‌شود. المعلم توضیح می‌دهد که می‌خواهد با استفاده از قدرت سیب بهشتی و  شستشوی مغزی مردم به جنگ میان اعراب و صلیبیون پایان دهد. او همچنین توضیح می‌دهد که در زمان‌های قدیم از این قطعه برای اهدافی شبیه به این استفاده شده است. الطائر با صحبت‌های المعلم قانع نمی‌شود و در مبارزه او را شکست می‌دهد و به هلاکت می‌رساند. وقتی الطائر قطعه بهشتی را به دست می‌گیرد نقشه ۳ بعدی جهان نمایان می‌شود که نقاط مختلفی بر روی آن مشخص شده است که گویا اشاره به رازی دارد! الطائر بعد از کشتن المعلم، رهبر جدید اساسین‌ها می‌شود و شروع به گسترش انجمن برادری در سراسر دنیا می‌کند. AC-2-Photo

زمان حال : دزموند از دستگاه خارج می شود. او دیگر متوجه شده است که آبسترگو همان تمپلارها هستند و دنبال میراثی هستند که الطائر به جای گذاشته است. او متوجه می‌شود که اساسین‌ها سعی در نجات او قبل از کامل شدن تمام خاطرات الطائر دارند که البته موفق نمی‌شوند. از طرفی به دستور یکی از مقامات بلند مرتبه تمپلار‌ها به نام آلن ریکین، دزموند بعد از پایان پروژه آنیموس باید بمیرد اما به وسیله لوسی استیل من از مرگ نجات پیدا می‌کند و متوجه می‌شود که لوسی از انجمن برادری است. در همین زمان در اثر خونریزی که به خاطر استفاده از آنیموس است در دزموند پدیدار شده است، باعث می‌شود او یکسری از قدرت‌های خارق‌العاده الطائر از جمله بصیرت عقاب را به دست بیاورد. دزموند در پایان اشکالی را بر روی دیوار اتاقی که درون آن حبس شده است می‌بیند که توسط سوژه ۱۶ که قبلا در آنجا حبس بوده نوشته شده‌اند. اشکالی که به صورت مرموزی تماما به پایان دنیا در فرهنگ‌های مختلف اشاره دارند.

AC-1-Photo شکل‌های کشیده شده بر روی دیوار اتاق به وسیله سوژه شماره ۱۶

Assassin's Creed : bloodlines

سازنده/ناشر:بازی‌های گریپ‌تونیت/یوبی‌سافت

تاریخ عرضه: ۲۰۰۹

پلتفرم‌ها: پلی‌استیشن ویتا، پلی‌استیشن پورتیبل

اساسینس کرید

داستان این قسمت از بازی در ادامه شماره یک آن است و آشنا شدن الطائر با زنی به نام ماریا تورپ را بازگو می‌کند. در پاییز ۱۱۹۱ درست یک ماه بعد از کشته شدن المعلم، الطائر متوجه سفر تمپلارها به قبرس می‌شود. او با تعدادی از اساسین‌ها در بندر عکا با حمله به تمپلار‌ها زنی به نام ماریا تورپ را دستگیر می‌کند. الطائر متوجه می‌شود که تمپلار‌ها قبرس را از شاه ریچارد خریداری کرده‌اند. او برای روشن شدن ماجرا با زندانی خود ماریا به قبرس می‌رود. الطائر در لیماسول با الکساندر و سپس با عثمان که جاسوسی در میان تمپلارها بود صحبت می‌کند و متوجه وجود اسناد بایگانی محرمانه‌ای می‌شود. او برای کسب اطلاعات بیشتر به دنبال فردریک سرخ می‌رود اما نمی‌تواند اطلاعاتی بدست آورد و فردریک را در مبارزه‌ای به هلاکت می‌رساند. بعد از کشته شدن فردریک، تمپلار ارشد آرمند بوکارت مخفیگاه الطائر را آتش می‌زند و عثمان را اعدام می‌کند. ماریا که از مخفیگاه فرار کرده خودش را به تمپلار‌ها معرفی می‌کند اما به دستور بوکارت او را به جرم همکاری با انجمن، دستگیر می‌کنند. الطائر به کمک ماریا می‌رود و بعد از آزاد کردن او به کرینیا در شمال قبرس سفر می‌کند. الطائر در کرینیا با شخصی به نام مارکوس ملاقات کرده و ماریا را به او می‌سپارد. سپس برای پیدا کردن بوکارت دست به کار می‌شود. سپس وی بعد از کشتن خائنی به نام جوناس متوجه می‌شود که گروهی از طرف مالوک برای کشتن ماریا اقدام کرده‌اند. او بعد از نجات ماریا و مارکوس به دنبال مالوک می‌رود. بعد از کشته شدن مالوک، تمپلار‌ها با حمله به مخفیگاه جدید مارکوس، ماریا و تعدادی از نیروی‌های مقاومت را دستگیر می‌کنند. مارکوس عامل پیدا شدن مخفیگاه را اوراکل سیاه می‌داند که دارای قدرتی اسرار آمیز است. الطائر بعد از آزاد کردن نیروی مقاومت به قلعه بوفاونتو می‌رود. او در قلعه بعد از گوش دادن به صحبت‌های میان بوکارت و شلیم (پسر مالوک) متوجه می‌شود که ماریا فرار کرده است. الطائر بعد از کشتن اوراکل از قلعه خارج می‌شود و به مخفیگاه باز می‌گردد. او بعد از صحبت با مارکوس متوجه می‌شود که شلیم با سو استفاده از قدرت خود مردم را آزار و اذیت می‌کند. بنابراین تصمیم می‌گیرد تا او را از میان بردارد. او در قدم اول مواضع و نیروهای شلیم را در سطح شهر مورد حمله قرار می‌دهد. سپس به قلعه هیلاریون مقدس می‌رود تا شلیم را بکشد. الطائر در قلعه با ماریا برخورد می‌کند. سپس با شلیم و برادر دوقولوی او به نام شَهَر رو به رو می‌شود که در آخر هر دوی آنها را می‌کشد. البته در هنگام درگیری ماریا فرار می‌کند. بعد از کشته شدن شلیم، تمپلار‌ها کرینیا را به مقصد لیماسول ترک می‌کنند و شهر از سلطه آنها آزاد می‌شود. الطائر برای پیدا کردن اسناد بایگانی تمپلار‌ها را تعقیب می‌کند. او در لیماسول برای بار دیگر با الکساندر ملاقات می‌کند و بعد از گرفتن اطلاعات کافی برای پیدا کردن بوکارت دست به کار می‌شود. سرنخ‌ها الطائر را به شخصی به نام دیمیتریس می‌رساند ولی قبل از این که او حرفی بزند توسط مامور تمپلار‌ها کشته می‌شود. الطائر به مخفیگاه باز می‌گردد و نامه‌ای را که به ظاهر الکساندر برای او نوشته می‌خواند و به حیاط قلعه لیماسول که در نامه ذکر شده بود می‌رود. الطائر در قلعه جسد الکساندر را پیدا می‌کند و مورد حجوم مردم قرار می‌گیرد زیرا فکر می‌کردند که او الکساندر را کشته است. الطائر به ناچار از سیب استفاده می‌کند و هویت اصلی تمپلار‌ها را برای مردم روشن می‌کند. در همین هنگام ماریا مامور تمپلار‌ها را می‌کشد و به الطائر می‌گوید محل نگهداری اسناد در زیر قلعه است. وی به سرعت به قسمت زیرین قلعه می‌رود و در آنجا بوکارت را پیدا می‌کند. بوکارت در درگیری ماریا را با ضربه ای بیهوش می‌کند و به الطائر می‌گوید برای جلوگیری از فاش شدن اسناد مجبور به خریدن قبرس شده و اسناد را از آنجا خارج کرده است. الطائر با بوکارت مبارزه می‌کند و در آخر او را می‌کشد. سپس با ماریا از آنجا فرار می‌کند. ماریا به الطائر می‌گوید که دیگر نمی‌خواهد عضو تمپلار‌ها باشد و می‌خواهد به شرق سفر کند. الطائر هم تصمیم می‌گیرد که به سفر‌های خود ادامه دهد تا هم انجمن برادری را گسترده‌تر کند و هم بیشتر یاد بگیرد.

 

تهیه شده در زومجی با اقتباس از منابع ویکیپدیا و ویکی رسمی Assassin's Creed   [alert variation="alert-info"] برای دسترسی مستقیم به همه‌ی مقالات این بخش، به صفحه تاریخچه کامل سری بازی‌های مجموعه Assassin's Creed  مراجعه کنید.[/alert]


اسپویل
برای نوشتن متن دارای اسپویل، دکمه را بفشارید و متن مورد نظر را بین (* و *) بنویسید
کاراکتر باقی مانده