معرفی شخصیت های رد دد؛ جان مارستون
جان مارستون یکی از برجستهترین چهرههای دنیای وسترن در بازیهای ویدیویی است؛ شخصیتی که زندگی پر فراز و نشیب او از کودکی سخت تا سالهای فعالیت در باند وندرلیند و تلاش برای ساختن آیندهای آرام، روایتگر سرگذشتی انسانی و تاثیرگذار است. داستان زندگی او در مجموعه Red Dead Redemption، یکی از بهترین بازی های جهان باز، شکلی از تقابل میان گذشته خشن و آرزوی بازگشت به زندگی عادی را به تصویر میکشد؛ مسیری که در نهایت به سرنوشتی ماندگار منتهی میشود. اخیرا بازی رد دد موبایل منتشر شد و فرصتی پیش آمد تا دوباره با ماجراجوییهای جان مارستون همراه شویم. به همین دلیل تصمیم گرفتیم تا نگاهی به این شخصیت فراموشنشدنی داشته باشیم.
در ادامه تمام داستان Red Dead Redemption و بخشهای مهمی از نسخه دوم اسپویل میشود.
تولد و کودکی
جان مارستون در سال ۱۸۷۳ میلادی به دنیا آمد. مادر او هنگام زایمانِ جان درگذشت و پدرش که مهاجری اسکاتلندی بود نیز زمانی که جان فقط هشت سال داشت، در جریان یک درگیری جان باخت. پس از مرگ پدر، جان به یتیمخانه سپرده شد؛ اما مدت زیادی در آنجا نماند و در کودکی یا اوایل نوجوانی از آنجا فرار کرد. در حدود ۱۲ سالگی و پس از دستگیری به دلیل دزدی، احتمال داشت به دار آویخته شود؛ اما شخصی به نام داچ وندرلیند او را از دست قانون نجات داد و به باند خود برد.
از آن زمان، جان به عضویت باند «وندرلیند» درآمد. داچ نیز برای جان نقش پدری جایگزین را ایفا کرد و به او سواد، تیراندازی، سوارکاری و اصول بقا در غرب وحشی را آموخت.
دوران همراهی با باند و شناخت خانواده
طی سالهای حضور در باند، جان در فعالیتهای خلافکارانه مختلف از جمله سرقت، حمله و راهزنی مشارکت داشت. در حدود سال ۱۸۹۴، ابیگیل رابرتز به باند پیوست. رابطه او و جان بهتدریج جدی شد و ثمره آن تولد پسری به نام جک مارستون بود.
با این وجود، زندگی آوارهوار و خطرناک گروه، جان را خسته کرده بود. او از همان سالها آرزو داشت روزی بتواند برای خود و خانوادهاش یک زندگی آرام، پایدار و بهدور از خشونت فراهم کند.
وقایع مربوط به بازی Red Dead Redemption 2
در Red Dead Redemption 2 بازیکن جان را در سالهای پایانی حضورش در باند وندرلیند دنبال میکند. او یکی از اعضای مهم و کارآزموده باند است و در کنار شخصیتهایی همچون آرتور مورگان فعالیت میکند. در این دوره، جان به عنوان فردی ماهر در تیراندازی و سوارکاری معرفی میشود؛ اما در بطن خود با تردید نسبت به آینده و تغییرات درونی دستوپنجه نرم میکند. همچنین نقش آرتور در شکلگیری برخی از ذهنیتهای
روند داستان نشان میدهد که اولویتهای جان بهتدریج دگرگون میشوند. امنیت و آینده خانوادهاش برای او اهمیت بیشتری پیدا میکنند و این موضوع او را از زندگی خلافکارانه دور میکند.
خروج از باند و تلاش برای زندگی جدید
در نهایت جان تصمیم میگیرد گذشته خود را کنار بگذارد و برای ساختن زندگیای آرام تلاش کند. او به همراه ابیگیل و جک، مزرعهای به نام Beecher's Hope در منطقه West Elizabeth را خریداری میکند تا شروعی تازه داشته باشند. مدتی زندگی آنها در آرامش میگذرد و جان میکوشد به مردی مسئول و خانوادهدوست تبدیل شود و فاصلهای قطعی میان خود و سالهای قانونشکنی ایجاد کند.
خیانت، بازگشت به خشونت و پایان
با وجود تلاش جان برای آغاز زندگیای آرام، گذشته او همچنان سایه خود را حفظ میکند. ادگار راس، مامور دولتی که برای همکاری با جان به او وعده آزادی خانواده را داده بود، ابیگیل و جک را گروگان میگیرد و جان را وادار میکند تا اعضای باقیمانده باند وندرلیند را پیدا کند و از میان بردارد.
جان ناچار میشود برای نجات خانوادهاش با دولت همکاری کند. او ماموریتها را یکی پس از دیگری انجام میدهد و بیشتر اعضای سابق باند یا کشته میشوند یا از میان میروند. سرانجام برخورد نهایی با داچ وندرلیند رقم میخورد و داچ در پایان یا خود را میکشد یا در نتیجهی مواجهه با جان، جان میبازد. پس از این رخداد، جان به مزرعه بازمیگردد تا زندگی تازهای را در کنار ابیگیل و جک آغاز کند.
اما ادگار راس برخلاف وعدهاش به این همکاری پایبند نمیماند. او به همراه نیروهای دولتی و ارتش به مزرعه مارستون حمله میکند. جان برای محافظت از خانوادهاش تا آخرین لحظه مقاومت میکند؛ اما نهایتا در برابر تیراندازی سنگین نیروهای دولتی تاب نمیآورد و کشته میشود. پیکر او توسط همسر و پسرش دفن میشود و بر سنگ قبرش نوشته میشود: "Blessed are the Peacemakers".
شخصیت و ویژگیهای اخلاقی
- جان در تیراندازی، سوارکاری، بقا در طبیعت و رویارویی با شرایط دشوار مهارت فراوان داشت؛ تواناییهایی که او را به یکی از کارآزمودهترین افراد غرب وحشی تبدیل میکرد.
- با وجود گذشتهای کاملا خلافکارانه، هدف جان همیشه داشتن خانوادهای آرام و آیندهای بدون خشونت بود؛ آرزویی که نشاندهنده میل او به رهایی از بیقانونی و ساختن زندگی انسانیتر است.
- در عین حال، جان از ناعدالتی، ظلم و تجاوز به دیگران، به ویژه بزدلان و تهدیدکنندگان، ابایی نداشت؛ زمانی که خانوادهاش یا دیگران در خطر بودند، مصمم و بیرحم عمل میکرد.
- جان مارستون شخصیتی پیچیده و چندلایه داشت. انسانی گرفتارشده میان گذشتهای خشن و آرزوی آیندهای سالمتر؛ تضادهایی که بخش مهمی از ماهیت او را شکل میدادند.
جایگاه جان مارستون در داستان رد دد و میراث او
جان مارستون یکی از محوریترین و تاثیرگذارترین شخصیتها در داستان رد دد است. او نماینده مضمون اصلی این سری است؛ یعنی امکان تغییر و تلاش برای ساختن زندگیای عادی و شریف، حتی اگر گذشته و شرایط بیرونی سد راه باشند. با این حال سرنوشت جان نشان میدهد که رهایی از گذشته همیشه ممکن نیست و دنیای بیرحم غرب برای مردانی همچون او جای اندکی باقی گذاشته است. مرگ تراژیک جان پایان یک قانونشکن و آغاز راهی تازه برای خانوادهاش بود؛ پایانی تلخ اما ناگزیر که موجب شد ابیگیل و جک فرصتی برای ساختن آیندهای دور از خشونت را به دست آورند.
سرگذشت جان مارستون نمایشی گویا از تلاش یک مرد برای رهایی از گذشته و ساختن زندگیای تازه است؛ تلاشی که در برابر واقعیت بیرحم غرب وحشی و سازوکارهای قدرت ناعادلانه دوام نمیآورد. با وجود پایان تراژیک او، شخصیت جان بهعنوان نمادی از امکان تغییر، مسئولیتپذیری و تلاش برای خانواده در حافظه مخاطبان باقی میماند. میراث او نه تنها بر داستان بازی، بلکه بر کلیت جهان رد دد تاثیر گذاشته و او را به یکی از ماندگارترین قهرمانان تاریخ بازیهای ویدیویی تبدیل کرده است.