خوانندههای معروفی که برای بازیها آهنگ خواندند
بازیهای ویدیویی، این جادوی دیجیتالی که روزگاری تنها محصور در دنیای کودکان و شیفتگان فناوری بود، اکنون به قلمرویی گسترده تبدیل شده است که نهتنها علاقهمندان به بازیها، بلکه دوستداران هنر و موسیقی را نیز برای کشف تجربههای مشترک گرد هم میآورد. دیگر نمیتوان بازیها را صرفا یک سرگرمی دانست؛ زیرا به بستری برای آفرینش زیبایی، تجلی احساسات و روایت داستانهای فراموشنشدنی تبدیل شدهاند که با تلفیق عناصر هنری، از طراحهای چشمنواز گرفته تا موسیقیهای مسحورکننده، جهانی منحصربهفرد و داستانی ماندگار خلق میکنند و بازیکنها را به سفری خیالانگیز میبرند.
این تحول، پای هنرمندان برجسته دنیای موسیقی را نیز به صنعت بازیهای ویدیویی باز کرده است که به غنای فرهنگی بازیها جلوهای نو بخشیده است. حضور چهرههایی همچون مایکل جکسون، امینم و کیتی پری در صنعت بازیهای ویدیویی، این سرگرمی را از یک تجربه معمولی فراتر برده و آن را به روایتی پرشور و ماندگار تبدیل کرده است. این تلفیق خلاقانه نهتنها به بازیها عمق بیشتری بخشیده، بلکه مرزهای تعامل بین هنر و فناوری را گستردهتر کرده است. همانطور که فیلمهای جیمز باند و آثار پرهیجان هالیوود با موسیقیهای بیبدیل خود در خاطرهها ماندگار شدهاند، اکنون ویدیوگیم نیز با همراهی این هنرمندان برجسته شکل تازهای از تعامل هنر و سرگرمی را به نمایش گذاشته است.
از سوی دیگر، پیشرفتهای فناوری در صنعت بازیهای ویدیویی، مسیرهای تازهای را برای تلفیق این دو عرصه ایجاد کرده است. روزگاری، محدودیتهای سختافزاری مانع از حضور موسیقیهای برجسته در دنیای بازیها میشد، اما امروزه نوای هنرمندان بزرگ میتواند همچون بخشی از روایت بازی، تجربهای فراگیر و تأثیرگذار خلق کند. این پیوند میان موسیقی و دنیای بازی، نهتنها راهی نو برای بیان احساسات و داستانها است، بلکه فرصتی برای هنرمندان فراهم کرده است تا آثارشان را در قالبی متفاوت و خلاقانه ارائه دهند. در ادامه، با نگاهی به این همنشینی جذاب، به معرفی ۱۰ هنرمند برجستهای میپردازیم که با موسیقیهای خود رنگ و بویی تازه به دنیای بازیهای ویدیویی بخشیدهاند.
مگادث – بازی Duke Nukem
هر کسی که دهه ۹۰ میلادی را با دنیای بازیهای ویدیویی سپری کرده باشد، نام دوک نوکم را بهعنوان نماد شوخطبعی، شجاعت و جذابیت به یاد میآورد. اما وقتی انتظار ۱۲ ساله هواداران برای تجربه جدیدترین نسخه مجموعه با انتشار Duke Nukem Forever در سال ۲۰۱۱ به پایان رسید، چیزی جز ناامیدی نصیبشان نشد. این نسخه که میتوانست تجلی شکوه گذشته باشد، بهدلیل مشکلات فنی متعدد، روایت نامنسجم و استفاده سطحی از ارجاعات فرهنگی، به اثری ناامیدکننده تبدیل شد.
در میان این ناکامی، یک عنصر ماندگار از این بازی به یادگار مانده است: موسیقی. آهنگ معروف Grabbag که توسط لی جکسون ساخته شده بود، نهتنها در Duke Nukem 3D درخشید، بلکه با بازخوانی گروه هویمتال افسانهای Megadeth به جایگاه برجستهتری دست یافت. لی جکسون که در خلق آثار موفق دیگری مانند Rise of the Triad نیز نقش داشت، با این قطعه توانست جان دوبارهای به میراث Duke Nukem ببخشد و نشان دهد که موسیقی میتواند نیرویی برای جاودانگی باشد.
مایکل جکسون – بازی سونیک ۳
وقتی نام سونیک به میان میآید، معمولا هیجان و سرعت بالا در ذهن مخاطب تداعی میشود، اما پشت پرده ساخت موسیقی بازی Sonic 3 داستان جذابی نهفته است. موسیقی دو نسخه ابتدایی این مجموعه بهواسطه خلاقیت ماساتو ناکامورا جایگاهی ویژه در ذهن طرفداران پیدا کرد، اما شرکت سگا در زمان طراحی نسخه سوم تصمیم گرفت تا یک آهنگساز داخلی را برای این پروژه بهکار گیرد. بااینحال اتفاقی شگفتانگیز رخ داد: مایکل جکسون، سلطان بیچونوچرای موسیقی پاپ و از طرفداران پروپاقرص سونیک به سگا پیشنهاد داد تا در ساخت موسیقی بازی Sonic 3 مشارکت داشته باشد.
این فرصت میتوانست تبدیل به یکی از ماندگارترین همکاریهای دنیای بازی شود، اما هرگز به سرانجام نرسید. دلایل این همکاری نافرجام در هالهای از ابهام قرار دارد؛ برخی اعتقاد دارند که سگا بهدنبال جنجالهای زندگی شخصی مایکل جکسون تصمیم به توقف این همکاری گرفته است تا گرفتار حواشی نشود. برخی نیز میگویند که مایکل جکسون از کیفیت چیپ صوتی کنسول جنسیس رضایت نداشت و نمیخواست نامش با محصولی گره بخورد که توانایی نمایش شکوه موسیقیهایش را ندارد. با اینکه این همکاری هیچگاه به نتیجه نرسید، ردپای این اسطوره همچنان در بازی حس میشود و برخی حتی باور دارند که شماری از موسیقیهای این نسخه شباهت غیرقابلانکاری به کارهای جکسون دارند.
گروه ناین اینچ نیلز – بازی Quake
تصور کنید که در یک عصر بارانی در دهه ۹۰ ترنت رزنر، آهنگساز پرآوازه گروه Nine Inch Nails، در استودیو خود نشسته و مشغول تجربه یکی از بازیهای اید سافتور است. از همان لحظه اول چیزی در این بازیها توجهش را جلب میکند؛ یک دنیای تاریک، پر از رمز و راز، و البته ترس. مدتی بعد استودیو id Software تصمیم میگیرد تا موسیقی Quake را بسازد و چه کسی بهتر از فردی که همین جهان را در ذهن خود زندگی کرده است؟ ترنت رزنر دست به کار میشود، اما نه برای ساخت یک موسیقی معمولی، بلکه یک تجربه صوتی که بازیکنها را مثل نیرویی نامرئی به عمق یک دنیای ناشناخته ببرد.
نتیجه؟ یکی از تأثیرگذارترین موسیقیهای متن تاریخ بازیهای ویدیویی. از همان لحظهای که وارد اولین مرحله میشوید، این صداهای مرموز مثل سایهای نامرئی شما را دنبال میکنند. بازی بهلطف این موسیقی از یک تجربه معمولی به اثری تبدیل شد که نفس میکشد، جان دارد و با هر ضرباهنگ موسیقی، حسوحال اسرارآمیزش را به بازیکن منتقل میکند. اما این همکاری تنها به موسیقی محدود نشد و با کمی دقت بیشتر لوگوی ناین اینچ نیلز را روی جعبههای مهمات Nail Gun خواهید دید. اکنون که سالها از انتشار Quake گذشته و نسخههای مختلفی از این مجموعه روانه بازار شده است، اما هیچکدام نتوانستند حسوحال خاص نسخه اول را در غیاب موسیقی ناین اینچ نیلز تداعی کنند. همین موضوع نشان میدهد که موسیقی جزئی جداییناپذیر از تجربه کلی بازیهای ویدیویی است.
پل مککارتنی – بازی Destiny
درست در لحظهای که هیچکس انتظارش را نداشت، پل مککارتنی، اسطوره گروه بیتلز با همان جسارت و نبوغ همیشگی خود به دنیای بازیهای ویدیویی گام نهاد تا مرزهای هنر و سرگرمی را بهشیوهای تازه درهمآمیزد. او همراهبا مایکل سالواتوری و مارتین اُدانل، چهرههای نامی دنیای موسیقی بازیهای ویدیویی، قطعههای ماندگاری برای بازی Destiny خلق کرد و اینگونه قلب بازیکنها را به تسخیر درآورد. اما نقطه اوج این همکاری، خلق ترانه Hope for the Future برای پایان بازی دستینی بود.
چالشی که پیشروی پل مککارتنی قرار داشت، ساختن ترانهای بود که هویت مستقل داشته باشد و فراتر از مرزهای بازی، در دل و ذهن هر شنوندهای بنشیند؛ تجربهای که خودش آن را همچون ساخت موسیقی برای فیلم جیمز باند توصیف کرد. نتیجه اما یک سفر موسیقیایی بود که مرزها را درنوردید و احساسات گیمرها، موسیقیدوستان و حتی نسلهای آینده را برانگیخت. ورود پل مککارتنی به دنیای بازیهای ویدیویی، درس بزرگی از تلفیق هنر و فناوری بود؛ تلفیقی که همچنان الهامبخش است.
آریانا گرانده و کیتی پری – بازی Final Fantasy Brave Exvius
دنیای بازیهای ویدیویی همیشه مملو از لحظات غیرمنتظره و هیجانانگیز بوده است، اما همکاری ستارههای موسیقی پاپ با یک بازی موبایل از مجموعه فاینال فانتزی موردی نیست که کسی انتظارش را داشته باشد. بازی Final Fantasy Brave Exvius آریانا گرانده و کیتی پری، دو چهره محبوب عرصه موسیقی را وارد ماجراجوییهای خود کرد و تجربهای متفاوت و بهیادماندنی را برای بازیکنها رقم زد.
آریانا گرانده با نسخه ارکسترال آهنگ Touch It و در قالب شخصیت Dangerous Ariana به این بازی آمد؛ درحالیکه کیتی پری با آهنگ ویژه Immortal Flame و چهار لباس قدم به این جهان گذاشت. ورود چهرههای موسیقی به دنیای بازی نهتنها سرگرمکننده است، بلکه مانند پلی میان رسانههای مختلف عمل میکند. تنها محدودیت این همکاری، دسترسی انحصاری به آهنگها در خود بازی و یوتیوب است.
ایمجین درگنز – بازی League of Legends
تصور کنید که در میانه میدان نبرد هستید و صدای تپش قلب، انرژی بیحدوحصر و هیجانی بینظیر سراسر وجودتان را فرا گرفته است. سپس موسیقی آغاز میشود؛ ریتمی که شما را از مرزهای واقعیت عبور میدهد و به جایی میبرد که ارادهها شکل میگیرند و جنگجویان واقعی ظهور میکنند. این قدرت موسیقی Warriors (جنگجویان) است؛ شاهکار ایمجین درگنز که نهتنها برای بازیکنهای League of Legends، بلکه برای تمام کسانی خلق شد که روحیه مبارزهطلبی دارند. اما این تنها یک آهنگ ساده نیست؛ این یک اعلام جنگ است، یک پیمان، یک سوگند برای تمام کسانی که هیچگاه تسلیم نمیشوند؛ چه در میدان بازی، چه در نبرد زندگی و چه در لحظاتی که اراده انسان سنجیده میشود.
وقتی شرکت رایت گیمز در سال ۲۰۱۴ این قطعه را برای مسابقات جهانی لیگ آو لجندز معرفی کرد، احتمالا نمیدانست که چه هیولایی را آزاد کرده است. اما آهنگ Warriors فقط به دنیای گیمرها تعلق نداشت. این آهنگ از حصارهای دنیای بازی بیرون آمد و راه خود را به جام جهانی فوتبال زنان، رویداد سروایور سریز، فیلم Divergent (سنتشکن) و تریلر نهایی فیلم Wonder Woman (زن شگفتانگیز) باز کرد. چرا این آهنگ تا این حد تأثیرگذار است؟ چون نه یک ملودی صرف، بلکه یک پیام برای کسانی است که در تاریکترین لحظاتشان، جرأت ایستادگی دارند. برای کسانی که با هر ضربه زندگی، قویتر میشوند. برای تمام کسانی که با ارادهای آهنین، به جلو حرکت میکنند و هرگز تسلیم نمیشوند.
گروه فلورنس اند د مشین – بازی Final Fantasy XV
موسیقی گاهی بیش از کلمات، قدرت انتقال احساسات را دارد. وقتی اثری هنری، خواه بازی باشد یا فیلم، با یک موسیقی هماهنگ شود که نهتنها ریتم و ملودی جذابی دارد، بلکه روح داستان را منعکس میکند، تجربهای ماندگار خلق میشود که تا مدتها در ذهن مخاطب باقی میماند. یکی از بهترین نمونههای هماهنگی میان موسیقی و بازی، همکاری گروه Florence + The Machine با بازی Final Fantasy XV است. فلورنس ولچ، خواننده اصلی فلورنس + د مشین، بدون تلاش برای درک جزئیات پیچیده فاینال فانتزی ۱۵ توانست موسیقیهایی خلق کند که روح و عمق تازهای به دنیای بازی بخشیدند. برخلاف بسیاری از همکاریهای موسیقایی و دنیای بازی که گاهی حالتی تصنعی پیدا میکنند، این موسیقیها کاملا در تاروپود روایت بازی تنیده شدند، گویی از ابتدا بخشی جداییناپذیر از آن بودند.
فلورنس ولچ، با صدای گرم و درعینحال قدرتمندش، هنری را آفرید که تنها یک همراه نیست، بلکه قلب تپنده دنیای بازی است. تصور کنید در اعماق دنیای شگفتانگیز فاینال فانتزی ۱۵ صدای بازخوانی Stand By Me همچون آوازی از جنس آرامش، در فضای بازی طنینانداز میشود. این قطعه موسیقی، نه فقط یک همراه، بلکه همچون دوستی دلسوز در دل سختترین لحظات، گرما و آرامشی وصفناپذیری را بههمراه دارد. با همراهی ارکستری بزرگ، این قطعه تبدیل به یک اثر جاودانه شد که صدای خاطرات بازی را به همراه دارد. اما ماجرا به همینجا ختم نمیشود. دو قطعه دیگر با نامهای I Will Be و Too Much is Never Enough نیز حاصل این همکاری بود که لایههایی تازه به داستان بازی اضافه کردند. فلورنس با صدای جادویی خود نشان داد که موسیقی بخشی جداییناپذیر از روح یک اثر هنری است.
پینک و امینم – بازی Call of Duty: Black Ops
گاهی یک آهنگ میتواند شما را به یاد خاطراتی فراموشنشدنی بیندازد. برای بسیاری از گیمرها آهنگ Won’t Back Down از Eminem و P!nk یادآور لحظاتی پرهیجان در حالت زامبی بازی Call of Duty: Black Ops است؛ لحظاتی که بهخاطر همراهی دوستانمان بهیادماندنی شدند. شما در نقشه خاطرهانگیز Five به پنتاگون در دوران جنگ سرد سفر میکردید تا با سه دوست دیگر دربرابر امواج بیپایان زامبیها ایستادگی کنید. موردی که این تجربه را خاصتر میکرد، حضور شخصیتهای تاریخی چون جان اف. کندی، رابرت مکنامارا، ریچارد نیکسون و فیدل کاسترو در این بازی بود.
اما راز بزرگ نقشه «فایو» کال آو دیوتی: بلک آپس، آهنگ Won’t Back Down از امینم و پینک بود که بهعنوان یک Easter Egg در بازی پنهان شده بود و تنها با یافتن و فعالسازی سه تلفن قرمز مخفی قابل پخش بود. با اینکه گیمرها مسیر راحتی را برای انجام این کار در پیش نداشتند، شنیدن این آهنگ در بحبوحه نبرد با زامبیها تجربهای منحصربهفرد و فراموشنشدنی رقم میزد. جالب اینکه این قطعه در آثار سینمایی مشهوری مانند فیلم Mission Impossible: Ghost Protocol (مأموریت: غیرممکن – پروتکل شبح) و فیلم Hitman: Agent 47 (هیتمن: مأمور ۴۷) نیز استفاده شده است.
چرچس – بازی Death Stranding
گاهی اوقات اثری پا به عرصه میگذارد که مرز میان واقعیت و خیال را محو میکند. بازی Death Stranding استودیو کوجیما پروداکشنز یکی از همین آثار است که بیشتر به یک اثر هنری میانرسانهای شباهت دارد تا صرفا یک بازی ویدیویی. دث استرندینگ روایتگر داستانی تأثیرگذار از انسانیت، روایط ازهمگسیخته و مبارزهای بیپایان برای بقا در جهانی است که تاریکی از هر گوشهاش موج میزند. هیدئو کوجیما با شخصیتپردازی عمیق و خلق فضایی پرجزئیات اثری را تقدیم گیمرها کرده است که از همان لحظات اول بازیکن را گرفتار میکند و تا پایان در دل تاریکی و نور همراه خود نگه میدارد.
موسیقی دث استرندینگ یکی از درخشانترین جنبههای بازی است. آلبوم Death Stranding: Timefall با قطعاتی که بهطور اختصاصی برای بازی تولید شده است، تجربهای احساسی و فراموشنشدنی را برای بازیکنها به ارمغان میآورد. گروه چرچس نیز با اجرای قطعهای به نام Death Stranding به این آلبوم روح بخشیده است؛ ترانهای که شنونده را میان تاریکی و روشنایی و یأس و امید معلق نگه میدارد و از درون تکان میدهد. دث استرندینگ فراتر از یک بازی ویدیویی، دروازهای است به دنیایی که در آن هنر، موسیقی و داستانگویی، دست در دست یکدیگر، اثری ماندگار خلق میکنند.
اونجد سونفولد – مجموعه بازیهای Call Of Duty: Black Ops
در دنیای کال آو دیوتی نبردها نهتنها با سلاح، بلکه با موسیقی نیز بهیادماندنی میشوند. هر نسخه از این مجموعه با موسیقیهای گوشنواز، تجربهای هیجانانگیز را برای بازیکنها رقم زدند، اما هیچ گروهی بهاندازه اونجد سونفولد این تجربه را ماندگار نکرده است. اگر از آن دسته گیمرهایی هستید که ارزش یک موسیقی خوب در دل میدان نبرد را میدانند، پس حتما با آثار این گروه افسانهای آشنا هستید. آهنگهای پرانرژی آنها در نسخههای بلک آپس (به جز Cold War) نهتنها آدرنالین شما را افزایش میدهد، بلکه احساس همراهی با جنگجویانی در دنیای تاریک و پرتنش بازی را منتقل میکند.
گروه راک آمریکایی Avenged Sevenfold توانسته است با سبک منحصربهفرد خود، هیجان نبرد را بیشتر کند. اگر تابهحال هنگام تجربه بازیهای کال آو دیوتی حس کردهاید که موسیقی، شما را به قلب مبارزه میکشاند، احتمالا صدای این گروه در گوش شما طنینانداز شده است. این گروه در سال ۲۰۱۸ با انتشار آلبوم Black Reign مجموعهای از آهنگهای ساختهشده برای بازیهای Call of Duty: Black Ops را به گیمرها هدیه دادند. اما نقطه اوج این همکاری در سال ۲۰۱۹ رقم خورد؛ زمانی که متیو چارلز سَندرز (با نام هنری ام. شدوز)، خواننده گروه اونجد سونفولد، بهعنوان یک کاراکتر قابل تجربه در بلک آپس ۴ پا به میدان نبرد گذاشت و تبدیل به یک جنگجوی تمامعیار در بخش بتل رویال شد.