آخر هفته چی بازی کنیم: از Deus Ex تا تجربهای سندباکس
به رسم همیشگی چهارشنبهها، این هفته هم در قسمتی دیگر از مقالههای آخر هفته چی بازی کنیم سراغ معرفی دو بازی میرویم. بازی اول نسخهای از مجموعه محبوب و قدیمی Deus Ex است و بازی دوم هم اثری با فضای آخرالزمانی که تقریبا بهوسیله یک نفر و در پروسهای ۱۲ ساله ساخته شده است. لطفا در ادامه همراه معرفی بازیها باشید:
بازی Deus Ex: Human Revolution
Deus Ex مجموعهای است که قدمت آن به بیش از ۲۰ سال قبل برمیگردد و اولین نسخه مجموعه، در سال ۲۰۰۰ منتشر شده است. دو نسخه اول بازی بهوسیله استودیو Ion Storm ساخته شدهاند و Deus Ex: Human Revolution که سومین بازی مجموعه بهحساب میآید، در استودیو مونتریال ایداس ساخته شده و اسکوئر انیکس هم آن را منتشر کرده است. این روزها با انتشار انیمه سایبرپانک، شاید شما هم به تجربه آثاری با فضای سایبرپانکی علاقه پیدا کرده باشید که در این صورت، Deus Ex: Human Revolution تجربه لذتبخشی برایتان خواهد بود.
استودیو Ion Storm پس از توسعه دو نسخه از Deus Ex، علاقه زیادی داشت تا روی بازی سوم هم کار کند و برای این منظور حتی چند پروژه هم کلید خوردند. بااینحال شرایط برای این بازیها بهخوبی پیش نمیرفت و درنهایت در سال ۲۰۰۵ بود که ایداس بهعنوان شرکت مالک این استودیو، تصمیم گرفت تا بهخاطر مشکلات مالی و همینطور جدایی تعدادی از اعضا، آن را تعطیل کند. پس از این اتفاق، در سال ۲۰۰۷ و با تیمی کوچک و چهارنفره، ساخت بازی Deus Ex: Human Revolution در استودیو تازهتأسیس ایداس مونتریال آغاز شد. مراحل ابتدایی توسعه بیشتر به ایدهپردازی مربوط میشد و اعضا با تجربه نسخههای قبلی، ویژگیهایی را که در آنها دوست داشتند مشخص کرده و تصمیم گرفتند تا آنها را در بازی جدید هم لحاظ کنند. ایدههای اولیه جمع و به ایداس ارائه شدند و پروژه در عرض دو روز تایید این شرکت را گرفت و بعد هم به مرور، اعضای جدیدی به استودیو اضافه شدند تا روند ساخت آن شکلی جدی بهخود بگیرد. توسعه بازی چالشهای خاص خودش را داشت و مثلا موتور توسعه آن محدودیتهایی ایجاد میکرد که باعث شد سازندگان خودشان روی آن تغییراتی بدهند یا برخی بخشها مثل باس فایتها برونسپاری شدند و یکی از انتقادهایی که برخی منتقدین به بازی داشتند هم به همین باس فایتها مربوط میشد.
به هر حال Deus Ex: Human Revolution در سال ۲۰۱۱ منتشر شد و نسخه Director's Cut آن هم در سال ۲۰۱۳ در دسترس قرار گرفت که پیشنهاد میکنم بهسراغ این نسخه بروید. Human Revolution از نظر داستانی، حکم یک پیشدرآمد را برای نسخه اصلی بازی دارد و وقایع آن، در سال ۲۰۲۷ یعنی ۲۵ سال قبل از نسخه اول رخ میدهند. بازیکنان در این نسخه با شخصیت آدام جنسن همراه میشوند که نیرویی امنیتی در سازمان Sarif است و پس از حملهای که به این سازمان صورت میگیرد و آسیبهایی هم برای جنسن بهدنبال دارد، دنبال عاملین این اتفاق میگردد. البته Human Revolution آنقدر داستان پرجزییاتی دارد که خلاصه کردنش در چند خط امکانپذیر نیست و بهتر است به این نکته اشاره کنیم که تصمیمهای بازیکن، نقش بسیار پررنگی در پیشبرد وقایع بازی دارند و بسته به اینکه چه تصمیمهایی در تعامل با سایر و اتفاقهای داستانی میگیرید، داستان شکل خواهد گرفت که یکی از جذابیتهای اصلی بازی هم بهحساب میآید.
Deus Ex: Human Revolution از نظر گیمپلی هم یک بازی اکشن و نقش آفرینی با المانهای مخفیکاری است که از زاویه اولشخص روایت میشود ولی در برخی صحنهها و انیمیشنها شاهد دوربین سومشخص هم هستیم. جهان سایبرپانکی بازی برای زمان خودش جزییات واقعا خوبی دارد و مثلا امکان تعامل با افراد مختلف یا خرید از فروشگاهها در آن فراهم شده است. اتمسفر کلی Human Revolution بدون شک یکی از بهترین نقاط قوت آن بهحساب میآید؛ مخصوصا که این اتمسفر گزینهای در خدمت روایت بازی است که بهمراتب فراتر از داستانی ساده ارائه میدهد و به مفاهیم عمیق و پیچیده انسانی در این اثر اشاره شده است.
Human Revolution پس از انتشار با استقبال بسیار خوبی روبهرو و نمره متای ۹۰ را بهدست آورد. اگر تا به امروز سراغ این بازی نرفتهاید، پیشنهاد میکنم حتما سری به آن بزنید؛ چرا که بدون شک تجربهای بسیار لذتبخش برای علاقهمندان سبک اکشن و نقش آفرینی است و مخصوصا داستان آن میتواند حسابی ذهنتان را درگیر کند.
بازی Kenshi
دومین بازی این هفته هم Kenshi، محصول سال ۲۰۱۸ است. اثری آخرالزمانی که بخش زیادی از پروسه ساخت آن را کریس هانت بهتنهایی انجام داده و این روزها دنبالهای هم برایش تایید شده و در حال ساخت است که توسعه آن با موتور آنریل ۵ صورت میگیرد.
ساخت بازی Kenshi، از سال ۲۰۰۶ آغاز شد. کریس هانت در این زمان برای اینکه بتواند هزینههای توسعه بازی را بپردازد، بهصورت پارهوقت بهعنوان یک مامور حفاظت فعالیت میکرد اما پس از گذشت پنج سال، درنهایت توانست تمام وقت خودش را صرف توسعه بازی کند. تا سال ۲۰۱۳ که بازی بهصورت ایرلی اکسس منتشر شد، کریس هانت تنها توسعهدهنده آن بود و پس از استقبال نسبتا خوبی که از نسخه ایرلی اکسس صورت گرفت، توانست چند نفر دیگر را هم استخدام کند تا رسیدن بازی به نسخه نهایی با سرعت بیشتری امکانپذیر باشد.
Kenshi بازیکنان را به جهانی آخرالزمانی میبرد که بقا و زنده ماندن در آن کار واقعا دشواری است. بازیکنان کارشان را با دست خالی و بدون داشتن مهارتی خاص آغاز میکنند و باید به مرور با کسب مهارتها، راه خود را در این جهان پیدا کنند. باوجود پشت سر گذاشتن روند توسعهای که به آن اشاره کردیم، Kenshi تجربهای واقعگرایانه و در سطح خودش واقعا پرجزییات است؛ به طوریکه برای زنده ماندن در آن باید به جزییات مختلفی دقت داشته باشید. یکی از ویژگیهای جالب بازی، نقش پررنگ سایر کاراکترها در آن است؛ جایی که مثلا مرگ یک شخصیت، میتواند به تغییری اساسی در جهان بازی منجر شود یا حتی میتوانید افراد مختلفی را راضی به پیوستن به خودتان کنید و درنهایت حتی کارتان به ساخت شهر خودتان هم برسد. برای ارتقای مهارتها در بازی هم باید کارهای مختلفی انجام دهید و مثلا در صورت دزدی، مهارت شما در این زمینه بالا خواهد رفت.
Kenshi طبیعتا ضعفهایی هم دارد ولی فضای جالب و واقعگرایانه آخرالزمانی آن درکنار جزییات مناسبی که گیمپلی بازی ارائه میدهد، باعث شدهاند تا بتوان برای مدتی از تجربه آن لذت خوبی برد و ساخته شدن بخش اعظم بازی بهوسیله فقط یک نفر هم میتواند کلاس درسی برای علاقهمندان به بازیسازی باشد.
در پایان لطفا نظرات خود را در مورد بازیهای این هفته با زومجی و کاربرانش بهاشتراک بگذارید.