حقایق جالب فیلم Black Panther - پلنگ سیاه

پس از خبر بسیار تاسف‌باری که در ابتدای هفته تمامی اهالی سینما و تلویزیون را در غم بزرگی فرو برد، تصمیم گرفتیم تا در این مقاله درکنار یک ادای احترام هرچند کوچک به چادویک آرون بوزمن (Chadwick Aaron Boseman) دوست‌داشتنی نگاهی به نکات و حقایق جالب مهم‌ترین ایفای نقش او در صنعت سینما یعنی فیلم پلنگ سیاه (Black Panther) انداخته و آن‌ها را بررسی کنیم. فیلم پلنگ سیاه در سال ۲۰۱۸ با کارگردانی رایان کوگلر، تهیه‌کنندگی کوین فایگی و نویسندگی کوگلر به‌همراهی جو رابرت کول ساخته و اکران شد. شخصیت پلنگ سیاه یکی از شخصیت‌های کتاب‌های کُمیک متعلق‌به شرکت مارول قلمداد می‌شود. فیلم Black Panther توسط استودیو مارول تهیه و شرکت والت دیزنی مسئولیت توزیع آن را برعهده گرفت. این فیلم که در دنیای سینمایی مارول قرار می‌گیرد با امتیاز ۸۸ در سایت متاکریتیک بالاترین امتیاز را در میان تمام فیلم‌های این جهان رنگارنگ به‌خود اختصاص داده است. طبق گزارش‌های شرکت مارول بودجه صرف شده برای ساخت این فیلم مبلغی حدود ۲۱۰ میلیون دلار بوده است که موفق شد به فروش فوق‌العاده عالی ۱.۳۴ میلیارد دلاری دست پیدا کند. فیلم پلنگ سیاه با این فروش چشم‌گیر توانست دومین فیلم پرفروش سال ۲۰۱۸، پنجمین فیلم پرفروش ابرقهرمانی و یازدهمین فیلم پرفروش تاریخ لقب بگیرد

بوزمن در شهر اندرسون واقع در کارولینای جنوبی متولد و در همان شهر بزرگ شد. او در دبیرستان هانا در همان شهر تحصیلات دوران دبیرستان خود را گذراند و در سال ۱۹۹۵ از آن دبیرستان فارغ‌التحصیل شد. او در سال‌های نوجوانی دوست صمیمی خود را به‌دلیل اصابت گلوله از دست داد و به‌‌همین‌دلیل نمایش‌نامه‌ای برای ادای احترام به او نوشت و آن را در دبیرستان اجرا کرد؛ از این اثر می‌توان به‌عنوان نخستین فعالیت هنری او یاد کرد. پس از دوران دبیرستان، بوزمن به دانشگاه هاوارد در شهر واشنگتن منتقل و از آن دانشگاه با مدرک کارشناسی هنرهای زیبایی در رشته کارگردانی فارغ‌التحصیل شد. بوزمن و چند تن از هم‌کلاسی‌های او به‌خاطر کمک‌های مالی دنزل واشنگتنتوانستند در دوره تابستانی آکادمی فیلم های درام بریتانیا شرکت و در آن قبول شوند. او پس از بازگشت به آمریکا موفق شد از آکادمی فیلم دیجیتال (Digital Film Academy) در شهر نیویورک مدرک خود را بگیرد. او همیشه آرزو داشت که پیشه نویسندگی و کارگردانی را دنبال کند که پس از کسب این مدرک توانست به این مهم دست پیدا کند.

چادویک آرون بوزمن در سال ۲۰۱۶ به سرطان درجه سه روده بزرگ مبتلا و بیماری او تا سال ۲۰۲۰ به سرطان درجه چهار تبدیل شد. او هیچوقت به‌صورت عمومی درباره سرطان خود صحبت نکرد و افراد زیادی از سرطان او آگاهی نداشتند. بوزمن پس از اطلاع از بیماری خود کمک‌های بسیاری به مراکز درمانی سرطان و به‌خصوص کودکان سرطانی کرد. او در دوره درمان خود چندین عمل جراحی و چند دوره شیمی درمانی انجام داد که هیچکدام نتوانستند باعث از بین رفتن غده سرطانی او شوند. دراین‌میان و همزمان با مبارزه با بیماری سرطان، او در چند فیلم حضور پیدا کرد و با وجود ابتلا به این بیماری مهلک موفق شد با هنرنمایی خود در آن فیلم‌ها تحسین همگان را کسب کند. سینما شاید چادویک بوزمن را از دست داده باشد ولی یاد او همیشه درمیان اهالی سینما و تلویزیون باقی خواهد ماند.

با این مقدمه و توضیحات مختصری درباره این هنرپیشه محبوب، در ادامه مقاله به‌بررسی نکات و حقایق جالب فیلم Black Panther خواهیم پرداخت؛ حقایقی که شاید از آن‌ها اطلاعی نداشته باشید.

مقاله را با شخصیت اصلی و محبوب فیلم شروع می‌کنیم؛ چادویک بوزمن که تا انتهای مقاله نام او را زیاد به‌کار خواهیم برد و بدون شک هربار با شنیدن نام او افسوس خواهیم خورد که دیگر قادر به تماشای او در قاب تلویزیون نیستیم. بوزمن در زندگی شخصی خود زمان زیادی را به فراگیری هنرهای رزمی و حرکات آن اختصاص داده بود. این موضوع به‌بهترین شکل ممکن در فیلم به‌کمک او آمد و به او اجازه داد که بسیاری از حرکات اکشن و سکانس‌های درگیری فیلم را خودش ایفا کند و نیازی به بدل نداشته باشد. سازندگان این فیلم به پیشنهاد بوزمن و با کمک او یک کمپ تمرینی در محل فیلم‌برداری این فیلم برپا کردند که به تمام بازیگران حاضر در فیلم اجازه می‌داد که حرکات مربوط‌به شخصیت خود را در آن مکان تمرین کنند و اگر توانایی خوبی از خود نشان می‌دادند، می‌توانستند بدون نیاز به بدل صحنه‌های اکشن مربوط‌به شخصیت خود را خودشان ایفا کنند. به‌همین دلیل چادویک بوزمن کمک شایانی به طبیعی‌تر شدن فیلم در این راستا کرد. او همچنین از کمپ‌های تمرینی مختلف که در آن‌ها هنرهای رزمی را تدریس می‌کردند عده‌ای را برای حضور در این فیلم و برای نقش‌آفرینی در سکانس‌های مبارزه به تیم انتخاب بازیگران این فیلم معرفی کرد.

به‌طور حتم متوجه تفاوت لهجه و گویش شخصیت ت‌چالا با لهجه چادویک بوزمن در دنیای واقعی شده‌اید؛ این موضوع به‌این‌دلیل است که بوزمن در این فیلم با یک لهجه آفریقایی صحبت می‌کند. بااین‌حال این موضوع بسیار بدیهی است تا اینکه دلیل اصلی این تصمیم را بدانیم. چادویک بوزمن در مصاحبه‌ای درباره لهجه آفریقایی خود توضیحات کاملی ارائه داد و گفت: «لهجه ت‌چالا به‌خاطر استعمار کشورهای آفریقایی به آن شخصیت اضافه شده است. به‌دلیل استعمار کشور‌های مختلف قاره آفریقا، بسیاری از مقامات اصلی مناطق مختلف لهجه‌هایی اروپایی دارند ولی منطقه واکاندا هیچ‌وقت مورد استعمار قرار نگرفت و به‌همین‌دلیل لهجه اروپایی به فرهنگ آن‌ها اضافه نشد. لهجه آفریقایی شخصیت ت‌چالا همین موضوع را نشان می‌دهد و بدون شک پلنگ سیاه بدون لهجه آفریقایی هیچوقت به این خوبی ساخته نمی‌شد».

گیاهی به شکل قلب انسان که تنها در سرزمین واکاندا رشد می‌کند و یافت می‌شود. این گیاه منبع قدرت‌های فراطبیعی شخصیت پلنگ سیاه قلمداد می‌شود؛ قدرت‌هایی که بدون هیچ بحثی کاملا منحصربه‌فرد هستند. برخی از داستان‌های قدیمی به این نکته اشاره می‌کنند که اولین بذر این گیاه توسط خدایان این سرزمین به آن‌ها هدیه داده شده ولی این گیاه در اصل یک گیاه معمولی بوده که به‌دلیل وجود ذرات خاصی در آن و مجاورت با وایبرنیوم این خواص ویژه را کسب کرده است. این گیاه خواص خود را تنها روی عده معدودی از مردم واکاندا اعمال می‌کند، به‌عبارتی دیگر تنها چند نفر در تمام سرزمین واکاندا می‌توانند عصاره این گل را بنوشند و قابلیت‌های آن را کسب کنند؛ قابلیت‌هایی مانند قدرت بدنی، سرعت، خود درمانی، تحمل درد و شنیدن صدای قلب دشمنان. افسانه‌ای وجود دارد که این گل خودش انتخاب می‌کند که خواص خود را روی شخص استفاده کننده اعمال کند یا خیر ولی این موضوع به‌هیچ‌وجه تایید نشده است. اگر فرد دیگری به‌جز آن افراد محدود این گل را استفاده کنند دچار توهم، مسمومیت و درنهایت جنون می‌شود. پس اگر در جایی این گل را پیدا کردید هرگز آن را استفاده نکنید مگر اینکه پادشاه واکاندا باشید.

اگر اطلاعات مربوط‌به این فیلم در سایت ویکیپدیا یا سایر منابع معتبر را خوانده باشید ملاحظه کرده‌اید که در مقابل بخش کشور سازنده و محل فیلم‌برداری این فیلم نام‌های زیادی حضور دارند. قسمت اعظمی از این فیلم که شامل سکانس‌‌های سرزمین واکاندا می‌شوند در قسمتی از خارج شهر آتلانتا در ایالت جورجیا فیلم‌برداری شده است. صحنه‌های مربوط‌به تعقیب و گریز خیابانی و دعوا در کازینو در شهر بوسان کشور کره جنوبی تهیه شده‌اند. تصاویر هوایی فیلم مانند قسمت ورودی واکاندا یا تصاویر مربوط‌به جنگل‌های این سرزمین در کشور‌های زامبیا، آفریقای جنوبی، آرژانتین و اوگاندا فیلم‌برداری شده‌اند. تمام تصاویر تهیه شده در این کشورها به تیم سازنده این فیلم کمک کرده‌اند تا سرزمین تخیلی واکاندا را به‌بهترین شکل ممکن به‌تصویر بکشند. کارگردان این فیلم یعنی رایان کوگلر می‌توانست تنها با تصاویر تهیه‌شده در یک کشور این سرزمین را به ما نشان دهد ولی وسواس شدید او برای طبیعی‌تر نشان دادن سرزمین واکاندا باعث شد تا تصاویر بسیاری از کشورهای مختلف جمع‌آوری کند تا این سرزمین را به طبیعی‌ترین شکل ممکن در اختیار بینندگان خود قرار دهد.

درکنار شخصیت اصلی فیلم یعنی ت‌چالا، شخصیت بسیار مهم دیگری همیشه در فیلم و درکنار او حضور داشته است که آن خواهر او یعنی شوری با بازی لتیشیا رایت تلقی می‌شود. در دنیای سینمایی مارول شوری یک شاهزاده از سرزمین واکاندا است که علاقه بسیاری به تکنولوژی دارد و در فیلم هم مسئول دستگاه‌ها و وسیله‌های پیشرفته مربوط‌به واکاندا به‌شمار می‌رود. شخصیت شوری در کتاب‌های کُمیک ولی سرگذشته بسیار متفاوتی دارد؛ او شخصیت اصلی داستان است، در انتهای داستان به‌حق پلنگ سیاه لقب می‌گیرد و به پادشاه واکاندا تبدیل می‌شود؛ به‌عبارتی دیگر شوری اگر از ت‌چالا قدرتمندتر نباشد، از او ضعیف‌تر هم نیست. برای صحبت درباره این موضوع بسیار زود است که آیا شخصیت شوری مانند کُمیک‌ها به آن جایگاه دست پیدا می‌کند یا خیر ولی به‌احتمال بسیار زیاد شخصیت شوری حضور پررنگ‌تری در قسمت‌های بعدی دنیای سینمایی مارول خواهد داشت و درکنار ت‌چالا مهم‌ترین شخصیت‌های دنیای واکاندا خواهند بود.

بدون هیچ شکی یکی از بهترین صحنه‌های فیلم مربوط‌به سکانس تعقیب و گریز خیابانی می‌شود، جایی که پس از درگیری در یک کازینو در کره جنوبی، شخصیت کلاو و همراهانش توسط ت‌چالا و ناکیا دنبال می‌شوند. جالب‌ترین ویژگی این سکانس ماشین ت‌چالا به‌شمار می‌رود که به کمک یک هوش مصنوعی که توسط شوری در پایگاه کنترل می‌‌شود، حرکت می‌کند. خب این قسمت را که همه در فیلم مشاهده کردیم ولی مهم‌ترین نکته این تعقیب و گریز چگونگی فیلم‌برداری آن است. روشی که سازندگان این فیلم برای به‌تصویر کشیدن لحظات آن سکانس از آن استفاده کردند به‌هیچ‌وجه یک روش معمول در ساخت اینگونه سکانس‌ها در فیلم‌های اکشن نیست. ماشین‌هایی که در آن سکانس می‌بینیم در استودیو حضور دارند ولی تصاویر خیابان، جزییات و مردم حاضر در آن واقعی هستند. همزمان با فیلم‌برداری این سکانس در استودیو، یک ویرایشگر حرفه‌ای به‌همراه یک فیلم‌بردار لحظات مربوط‌به هر لحظه از آن سکانس را در محل واقعی آن لحظه در خیابان ضبط می‌کردند و به تصاویر ضبط شده از ماشین‌های درون استودیو اضافه می‌کردند؛ شگفت‌انگیز نیست؟ این مورد یکی دیگر از وسواس‌های عجیب رایان کوگلر تلقی می‌شود که قصد داشت صحنه‌های مربوط‌به تعقیب و گریز خیابانی را با بیشترین جزییات و طبیعی‌ترین شکل ممکن به بینندگان نشان دهد؛ کاری که در آن بسیار موفق ظاهر شده است.

حتما در تمام فیلم‌ها و سریال‌ها دیده‌اید که افراد نزدیک به برخی از بازیگران اصلی فیلم یا سریال در آن محصول یک نقش کوتاه یا فرعی را بازی می‌کنند که معمولا نقش آن‌ها با نقش کسی که فرد نزدیکی به او محسوب می‌شود، ارتباطی ندارد. این موضوع در فیلم Black Panther به‌کامل‌ترین شکل ممکن دیده می‌شود. بازیگری که نقش شخصیت ت‌چاکای جوان را بازی می‌کند (همان شخصیتی که در دهه ۸۰ و در اوکلند با برادر خود روبه‌رو می‌شود) پسر فردی است که نقش شخصیت ت‌چاکای سالخورده را بازی می‌کند. به این ترتیب پدر و پسر در این فیلم نقش یک شخصیت را در دوره‌های زمانی مختلف بازی کرده‌اند. بازیگر ت‌چاکای سالخورده جان کانیو بازیگر ت‌چاکای جوان آتاندا کانی بوده است؛ بازیگرانی که به‌خوبی از پس این مسئولیت برآمدند.

به‌احتمال فراوان با تماشای فیلم متوجه تعداد زیاد رنگ‌ها، طرح‌ها و لباس‌های منحصربه‌فرد استفاده شده در این فیلم شده‌اید و این موضوع که هرکدام به چه داستان یا عاملی اشاره دارد ممکن است باعث سردرگمی طرفداران آن شود ولی مطمئنا برای کسانی که فیلم را فریم به فریم تماشا و تحلیل می‌کنند بسیار لذت‌بخش خواهد بود. دو نفر از مهم‌ترین عوامل اجرایی این موضوع یعنی روث کارتر، طراح لباس و آنتونی فرانسیسکو مدیر توسعه بصری استودیو سونی درباره این موضوع توضیحاتی داده‌اند؛ آن‌ها در مصاحبه‌ای با رسانه NPR درباره رنگ‌ها و طرح‌های مورد استفاده در این فیلم گفتند: «ما باید تحت فرهنگ یک جامعه آفریقاییِ زاده تخیل، که هیچوقت تحت استعمار نبوده‌اند لباس‌هایی طراحی می‌کردیم که آن لباس‌ها به فرهنگ سایر کشورها مبتنی نباشد و به‌خوبی خصوصیات سرزمین واکاندا را به مخاطبان فیلم نشان دهند. نتیجه این کار شبانه‌روزی را شما می‌توانید در تک‌تک شخصیت‌های حاضر در فیلم ملاحظه کنید؛ برای مثال یک طرح بزرگ با یک مثلث تقریبا مخفی در لباس مخصوص ت‌چالا طراحی شده که نمایان‌گر آزاد بودن مردم واکاندا است. این موضوع در تمام کاراکتر‌های فیلم وجود دارد که توضیح تمام آن‌ها بسیار طولانی خواهد شد. از لباس شخصیت‌ها که عبور کنیم به رنگ‌های خاص فیلم می‌رسیم. شما در طول فیلم هر کاراکتر را با یک طیف رنگی خاص خواهید دید که این موضوع می‌تواند به مخاطب کمک کند هر شخصیت را با آن طیف رنگ به‌خاطر بسپارد یا مثلا شما در فیلم هر زمان که رنگ آبی را می‌بینید، باید منتظر یک اتفاق بزرگ یا یک صحنه مهم باشید».