نگاهی به درخشش فیلم ترسناک The Wretched در باکس آفیس
اپیدمی کرونا به طرق مختلف زندگی ما را تحتالشعاع خود قرار داد، بیماری که به نظر نمیرسد خیلی ساده از بحران ناشی از آن عبور کنیم. صنعت فیلمسازی نیز از این ضربات بینصیب نمانده است، صرفنظر از لغو مراسمهای همگانی و تغییر تاریخ برگزاری شماری از رویدادهای مهم سینمایی، اکران فیلمها نیز به واسطه بسته شدن سالنهای سینما دچار مشکلات متعددی شد. بااینحال به نظر میرسد این مسئله در عین تأثیرات مخرب، گاهی هم سودمند ظاهر شده و دستکم به اقبال مخاطبان به برخی از پروژههای کوچک و کم هزینه کمک کرده است. نمونهاش فیلمی است که در ادامه به معرفی آن خواهیم پرداخت.
در ابتدای سال، مخاطبان دنیای سینما بیصبرانه در انتظار اکران شماری از بزرگترین عناوین دنیای سینما بودند که قرار بود از ماه می روانه پرده سینماها شوند. از جمله این آثار میتوان به نمونههای محبوبی همچون سریع و خشمگین (Fast & Furious 9)، مارپیچ (Spiral: From the Book of Saw)، بیوه سیاه (Black Widow)، اسکوب (Scoob) و آرتمیس فاول (Artemis Fowl) اشاره کرد. اما ناگهان ورق برگشت و اوضاع از کنترل خارج شد، اپیدمی کرونا در اقصی نقاط جهان و بهویژه ایالات متحده استودیوهای فیلمسازی را وادار کرد تا یا اکران فیلم ها را به تعویق بیندازند یابه جای آن از شیوههای امنتری همچون استفاده از سرویسهای پخش زنده اینترنتی یا سرویس استریمینگ استفاده کنند. دراین میان اما بعضی از آثار سینمایی با استفاده از روشهای جایگزین موفق به جذب مخاطبان بیشتری شدند.
طبق اطلاعات وبسایت «باکس آفیس موجو» (Box Office Mojo)، فیلم «رنجور» (The Wretched) یکی از فیلمهای جدید و موفق ژانر وحشت است که با درون مایهای ماورایی توجه مخاطبان را به خود جلب کرده است. این فیلم از زمان اکرانش در اول ماه می سال جاری تاکنون توجه مخاطبان سینما را معطوف خود کرده است. این فیلم ترسناک داستان نوجوانی را روایت میکند که متوجه میشود جادوگری شریر درست در همسایگی آنها زندگی میکند. این فیلم ترسناک موفق شد به مدت سه هفته عنوان اثر برتر سینمای آمریکا را از آن خود کند.
بِرِت پیرس که کارگردانی این فیلم را به همراه برادرش «درو» برعهده داشته، معتقد است که ساخت این اثر کاملا غافلگیر کننده و بهنوعی دیوانگی بود. این کارگردان ساکن دیترویت میگوید که آنها دو فیلمساز اهل میشیگان بودند که اگرچه آرزوهای بزرگی در سر داشتند، ولی تنها موفق به ساخت آثار کوچکی شده بودند. هرچند حضور در حوزه سینمای مستقل شانس نمایش آثارشان در سالنهای معدودی را فراهم کرد. اکران آخرین اثر سینمایی آنها یعنی فیلم رنجور اما به شکلی متفاوت انجام شد. درابتدا در طول یک هفته نمایش ممکن بود ده نفر به تماشای فیلم بروند، البته با شروع نمایش فیلم روی سرویس استریمینگ تعداد بیشتری به تماشاگران فیلم اضافه شدند و با گذشت هر هفته آمار تماشاگران بیشتر و بیشتر میشد. از دید این دو برادر این اتفاقی نبود که بتوان به حقیقت پیوستن آن را بهراحتی پذیرفت. بااین حال این سؤال ناراحت کننده هم پیش روی آنها بود که آیا فیلم موفق آنها به اندازه کافی سوددهی خواهد داشت یا خیر؟ باتوجه به آمار کنونی به نظر میرسد این فیلم تابه اینجا موفق ظاهر شده است. اما این پرسش مطرح میشود که این فیلم چگونه با شرایط کنونی موفق به جذب مخاطبان شد؟
باید اذعان کرد که برخلاف تصور معمول، موفقیت فیلم رنجور تنها به خاطر کمبود رقبای بزرگ و پرزرق و برق نیست. درواقع از ابتدای شروع کرونا در این کشور که باعث بسته شدن سالنهای سینما شد، شرکت توزیع کننده محصولات سینمایی «IFC Midnight» مسیری جدید در پیش گرفته و شروع به پخش آثار سینمایی در سینماهای درایو- این کرد. هدف آنها از این کار بررسی ذائقه مخاطب و سنجش میزان محبوبیت رزرو بلیط و پخش فیلم به این شیوه بود. برت میگوید که قبل از اپیدمی کرونا، این شرکت در نظر داشت در ابتدا این فیلم را در پانزده سالن سینما به نمایش بگذارد که ناگهان ویروس کووید ۱۹ تمام برنامهها را بهم ریخت.
درو اضافه میکند: «تاریخ اکران فیلم مشخص شده و راهی برای تغییر دادن آن وجود نداشت، دست کم برای مدتی اوضاع همینگونه بود. گفته شد که قرار نیست این فیلم در هیچ سالن سینمایی نمایش داده شود، اما آنها همچنان علاقمند بودند که فیلم را ازطریق VOD در اختیار علاقمندان قرار دهند. این مسئله در نگاه اول باعث ناامیدی ما شد، ولی به هرحال باتوجهبه شیوع گسترده بیماری کرونا امری قابل درک بود»
اما اینجا بود که برت قهرمانانه وارد ماجرا شد و به سینماهای درایو-این اشاره کرد.
هر هفته تعداد بیشتری سینماهای درایو- این بازگشایی میشد که هم امنیت بیشتری داشتند و هم درخواست پخش فیلم را مطرح میکردند. این مسئله مجددا تکرار شد و چند روز بعد تعداد بیشتری تقاضا میکردند و سرانجام تعداد سینماها به عدد دوازده رسید. درو میگوید که این مسئله باعث شادی آنها شده بود. درابتدا مردم کمی برای تماشای فیلم میآمدند، اما به هرحال این بهترین کاری بود که آنها قادر به انجامش بودند. اما رفته رفته به تعداد مخاطبان فیلم اضافه شده و درایو- اینهای بیشتری برای پخش فیلم ابراز تمایل میکردند.
در آخرین پنجشنبه، فیلم در مجموع به سودی ۳۵۰ هزار دلاری در باکس آفیس دست پیدا کرد. این البته درآمد آنچنان زیادی نیست که دستاندرکاران استودیوهای مهم فیلمسازی را از شدت شوق و ذوق به رقص وادارد. اما درنهایت باید گفت همین میزان هم از هیچ چیز بهتر است، بهخصوص برای فیلمی که با هزینه بسیار اندکی ساخته شده است. برت معتقد است که نباید برای این فیلم از عبارت بودجه پایین استفاده کرد، چرا که این مسئله بهصورت خودکار مردم را به این فکر میاندازد که حتما چیزی در مورد این فیلم درست نیست!
برت میگوید: «بودجه فیلم خیلی زیاد نبود، درواقع اگر بخواهم دورنمایی از دوران ساخت فیلم ارائه دهم باید بگویم که مجبور شدم چند شب روی نیمکت در میان قفسههای لباس بخوابم، چون فضا به اندازهای کوچک بود که جایی برای استراحت باقی نمانده بود»
در آخر هفته اخیر آمار سینماهای درایو- این پخشکننده فیلم روندی صعودی را طی کرده و اکنون به ۴۵ رسیده است. هرچند برت با خنده میگوید که تاکنون خودش بهتنهایی سه مرتبه فیلم را در این سینماها تماشا کرده که آخرینش شب گذشته بوده است!
درو در مورد تجربه تماشای فیلم زیر آسمان پرستاره چنین میگوید: «این تجربهای بسیار فرا واقعگرایانه بود. احساس میکردم به گذشته سفر کردم، زمانیکه کودکی ده ساله بودم و با پدرم به تماشای فیلم سیاره میمونها در درایو- اینی در دیترویت رفته بودیم. این واقعا حس و حال خوبی داشت و جذابترین بخش ماجرا پخش شدن صدای فیلم از رادیو FM ماشین بود.
طراح صدای ما در این فیلم هم فردی بسیار با استعداد است و کارهای زیادی برای فیلم انجام داد. درهمان زمان او به من پیام داد و گفت خب، پس درحال شنیدن میکس صدای ۷.۱ من از استریوی ماشینت هستی؟ خب، باید بگویم بله. متأسفم مرد ولی بااینحال تجربهای عالی بود و بسیار آن را دوست داشتم»
برت تصدیق میکند که در شرایط کنونی چندان میل و اشتیاقی برای جشن گرفتن موفقیت فیلم ندارد، موفقیتی که مرهون شرایط فعلی (شیوع بیماری کرونا) است. برت اشاره میکند که این مسئله برای او و درو بسیار عجیب است. اینکه آنها هردو بابت موفقیت فیلم احساس خشنودی میکنند، اما همچنین حس بدی نسبت به خوشحالی خود دارند وقتی مردم، در پی شیوع بیماری روزهای تیره و تاری را میگذرانند. البته شما درنهایت به خودتان میگویید که اوضاع چندان هم بد نیست، شاید این همان گریز از واقعیات و شرایطی است که درگیر آن هستیم تا حداقل کمی احساس آسودگی کنیم.
برت معتقد است که علاقهاش به ساخت فیلمهای ترسناک با بودجه ساخت پایین را مدیون پدرش «بارت پیرس» است. او اشاره میکند که بهویژه کار کردن پدرش روی جلوههای ویژه فیلم شیطان مرده (کلبه وحشت) الهام بخش او در این زمینه بوده است. این فیلم ترسناک محصول سال ۱۹۸۱ است و کارگردانی آن را «سم ریمی» برعهده داشت.
برت میگوید: «در آن زمان من دوساله بودم و درو تازه متولد شده بود. پدرم و همکارش تام سالیوان صحنههای پایانی فیلم شیطان مرده را در زیرزمین خانهمان در دیترویت آماده میکردند. من در مورد کار آنها خیلی کنجکاو بودم و دوست داشتم بدانم در زیرزمین مشغول چه کاری هستند، اما مادرم از بیم آنکه مبادا حضور در زیرزمین باعث ترس و وحشت من شود از نزدیک شدنم به زیرزمین جلوگیری میکرد. در آن زمان پدرم، همکارانش و البته تعدادی مار و سوسک در زیرزمین مشغول فعالیت بودند و ذهن من نیز درگیر اتفاقاتی بود که درآنجا و دور از چشم من رخ میداد.
یک بار فرصتی فراهم شد تا از جلوی چشم مادرم دور شده و سری به زیرزمین بزنم. در آن زمان آنها مشغول تماشای فیلم بودند و پدرم درحال نشان دادن بخش پایانی فیلم به سم ریمی و سایر همکارانش بود، صحنهای مملو از چیزهای چندش آور و غرق در خون، نمایی که باعث اذیت و آزار من شد. از آن زمان به بعد هیچ علاقهای به سر زدن به زیرزمین نداشتم و باوجود اینکه من برادر بزرگتر بودم، اما همیشه از درو میخواستم بهجای من به زیرزمین برود و این داستان برای پانزده سال بعدی به همین شکل ادامه پیدا کرد»
در سال ۲۰۱۱ این دو برادر بعد از نقل مکان کردن به لس انجلس، فیلمی کمدی در مورد زامبیها با عنوان «Deadheads» ساختند. برت اشاره میکند که ساخت این فیلم باعث ورشکستگی کامل آنها شد، هرچند درنهایت تبدیل شدن به فیلمسازانی مستقل تاحدی نیاز آنها را از نظر سرمایه و منابع مالی برطرف کرد. آنها اکنون شغلی واقعی داشتند و در همین زمان تصمیم گرفتند با ساخت فیلمی جدید یک بار دیگر طعم ورشکستگی را بچشند و ایده آنها برای ساخت این اثر جدید تلفیق ساب ژانر جادوگران با موجودات عجیب الخلقه بود!
درو میگوید: «شانس به ما رو کرد و چیزهایی در مورد داستانی افسانهای در مورد جادوگری به نام «بلک آنی» شنیدیم، جادوگری بدجنس که زیر درختان زندگی و از گوشت بدن کودکان تغذیه میکرد. درعین حال ما داستان دیگری در مورد شخصیتی به اسم «بو هاگ» شنیدیم، افسانهای اساطیری از منطقه آپالاچین که در مورد مخلوقی جادوگر مانند بود که درکار کندن و دزدیدن پوست بود. درنهایت تصمیم گرفتیم این دو افسانه را درهم ادغام و ایدههای خودمان را به آنها اضافه کنیم. احساس ما این بود که حالا ما جادوگر افسانهای خاص و منحصربفرد خودمان را خلق کردیم. این ایده حقیقتا اسباب هیجان و رضایت خاطرمان را فراهم کرد چون تا پیش از این با چیزی شبیه به این در دنیای داستان جادوگری و موجودات عجیب مواجه نشده بودیم»
برادران پیرس به میشیگان بازگشتند تا کار فیلمبرداری را آغاز کنند. بازیگرانی همچون ژان-پل هاوارد، پایپر کوردا، جیمیسون جونز، زارا مالر، کوین بیگلی و بلین کراکارِل در این فیلم با آنها همکاری کردند. درو اشاره میکند که بازگشت به میشیگان و ساخت فیلم در آنجا امتیازات بسیاری برای آنها به همراه داشت، بهعنوان مثال تمام دوستان آنها در آنجا زندگی میکردند و منابع لازم بهسادگی دراختیارشان قرار داشت. آنها فیلمبرداری را درهمان جایی انجام دادند که دوبرادر در کودکی برای کمپ زدن به آنجا میرفتند. همچنین پدر و مادرشان نیز در تهیه فیلم به آنها کمک کرده و در مسیر تولید فیلم تاحد ممکن همکاری میکردند.
فیلم ترسناک رنجور تلفیقی از ساب ژانر جادوگری و حضور موجودات عجیب است
مادر برت و درو مشتاقانه مسیر موفقیت فیلم را درطول چند هفته اخیر دنبال میکرد. برت میگوید که مادرشان به وبسایت باکس آفیس موجو معتاد است و این مسئله برای آنها بسیار سرگرم کننده بود. اینکه مادرشان هرچند روز یک بار با آنها تماس گرفته و درمورد تازهترین اخبار فیلم صحبت میکرده است. شاید همین مسائل باعث شده است که دو برادر امیدوار باشند فیلم بعدیشان را نیز با درون مایه ترسناک روانه اکران کنند.
برت میگوید: «ما حقیقتا در مورد ساخت این نسخه جدید و بازآفرینی آثار دنیای جادوگری هیجان زده هستیم. مدتها است که دوست داریم همین تجربه را این بار با دنیای گرگینهها تکرار کنیم. من به شخصه عاشق فیلمهای مربوطه به گرگ انسانها هستم اما همانطور که درو معتقد است بسیاری از این فیلمها داستانی تکراری و یکنواخت دارند. داستان مردمانی که در پارک از خواب بیدار میشوند، درحالی که برهنه بوده و نمیدانند چه اتفاقی برایشان رخ داده است. این همان داستان کلیشهای است که بارها و باره تکرار شده است اما ما میخواهیم داستانمان رنگ و بوی واقعیتر داشته باشد. امری که ما را بسیار بسیار هیجان زده کرده است»
به هرحال باید امیدوارانه در انتظار اکران فیلم بعدی آنها باشیم و ببینم این دنیای جدید قرار است چه چیزهایی به ژانر ترسناک اضافه کنند. به پایان این مطلب رسیدیم. آیا شما هم موفق به تماشای این فیلم شدهاید؟ نظر شما در مورد تماشای فیلم در ایام کرونا با سبک و سیاق جدید چیست؟ ما در زومجی همچنان منتظر شنیدن دیدگاههای شما عزیزان هستیم.