مصاحبه مجله Total Film با آدام درایور
آدام درایور (Adam Diver) که به واسطهی همکاری با تعدادی از بزرگترین کارگردانهای این سیاره خود را بهعنوان یکی از مشهورترین ستاره­های دنیای بازیگری مطرح کرده است، این روزها برای نقش آفرینی اش در درام خانوادگی نوآ بامباک (Noah Baumbach) یعنی داستان ازدواج (Marriage Story) در صدر توجهات است. به همین بهانه نشریه Total Film دیدار و گفتوگویی با این بازیگر داشته است، بازیگری که همچنان معتقد است که موفقیتش را بیش از اینکه مدیون استعدادش باشد، مدیون شانس زمانیاش است.
گزارشگر نشریهی Total Film از دیدار خود با آدام درایور چنین مینویسد: «یکشنبه ۱۱ صبح در هتل هم یارد لندن (Ham Yard Hotel)، شاید بهترین زمان برای دیدار با یکی از بهترین­های هالیوود نباشد. اما ملاقاتی رسمی با آدام درایور یعنی گنجانده شدن دربرنامهی زمانی­ای که به شکل دیوانه واری شلوغ و دقیق است. او بهتازگی از بلژیک و از صحنهی فیلمبرداری فیلم Annette که لئو کاراکس، کارگردان مستعد فرانسوی کارگردانی آن را به عهده دارد، به لندن آمده است. دیشب هم در فستیوال فیلم لندن روی فرش قرمز فیلم گزارش (The Report) از اسکات برنس حضور یافته و امروز هم نوبت حضور در مراسم فرش قرمز درام بانشاط و احساسی نوآ بامباک یعنی داستان ازدواج است، و پس از آن هم به احتمال زیاد گفتگویی با Q&A خواهد داشت. خودش این شرایط را «ترسناک» توصیف میکند، بااینحال اما او بسیار مصمم و آرام است.
بدون شک این دوره متعلق به او است، مخصوصا بهخاطر داستان ازدواج. از زمان به نمایش درآمدن فیلم در جشنواره ونیز، آدام درایور برای نقشآفرینی درخشانش از شانسهای اصلی جوایز امسال بوده است. البته او با بلک کلنزمن، ساخته
ی اسپایک لی – که برایش نامزد دریافت اسکار، گلدن گلوب و بفتا شد – و همچنین با نقش آفرینی در سریال دخترها (Girls) محصول HBO، قبلا این شرایط را تجربه کرده، اما این بار کمی هیجان انگیزتر بوده است. خود او در این مورد به Total Filmمیگوید:
تلاش میکنم به این مسائل توجهی نداشته باشم، اما این موضوعی نیست که کاملا تحت کنترل باشد. در کل انرژی زیادی صرف این مسائل نمیکنم.
بله، درایور انرژیاش را صرف خلق شخصیتها میکند؛ از کشیشی کاتولیک و آشفته در فیلم سکوت (Silence) مارتین اسکورسیزی، راننده اتوبوسی شاعرمسلک و در جستجوی روح در پترسون (Paterson) جیم جارموش، تا خوانندهی فولک در فیلم تحسین شدهی برادران کوئن، درونیات لویین دیویس (Inside Llewyn Davis). به سختی میتوان از میان هم نسلان او _او 36 سال دارد_ بازیگری با چنین رزومهای پیدا کرد.
همیشه خواستهام با کارگردانهای بزرگ کار کنم، ولی این در اختیار من نیست، به عبارتی همه دوست دارند با بزرگان این مدیوم کار کنند، اما من از نظر زمانی خوش شانس بودهام، شانس من این بوده که هروقت آنها مشغول کار میشدند، من در دسترس بودم.
بگذارید هرچقدر میخواهد شکسته نفسی کند، اما حتی در اولین فیلمش _فیلمی تلویزیونی محصول ۲۰۱۰ به نام تو جک را نمیشناسی (You Dont Know Jack) او با بری لوینسون همکاری کرد و همبازی ال پاچینو بود. در دو سال بعدی هم برای فیلم جی.ادگار (J.Edgar) از سوی کلینت ایستوود و برای لینکلن (Lincoln) توسط استیون اسپیلبرگ انتخاب شد، اما خب همچنان اصرار دارد که فقط در زمان درست، در جای درست بوده! با اینهمه اما، انگار چیزی در مورد آدام کارگردانها را جذب میکند، گویی دوربین شیفتهی صورت استخوانی، لبهای پر، چشمهای بیانگر و بینی بزرگش میشود.
نوآ بامباک (Noah Baumbach) اما چهاربار آدام درایور را بهعنوان بازیگر انتخاب کرده است _برای نقش جوانی هیپستر، هم در «فرانسیسها» و هم در «تا وقتی جوانیم» و برای نقشی کوچک در فیلم «داستانهای میروویتز» و حالا در «داستان ازدواج»، او نقش چارلی، کارگردان تئاتری اهل نیویورک را بازی میکند که درگیر مسئله تلخ طلاق با همسر بازیگرش نیکول، با بازی اسکارلت جوهانسون، میشود. ظاهرا بامباک کاملا مناسب درایور مینویسد. آدام با لبخندی میگوید:
بله همینطور است، نمیدانم دلیلش چیست ولی خب من هم همیشه قبول میکنم که در فیلمش بازی کنم؛ البته ما دوستان نزدیکی هستیم، همیشه دیدار میکنیم و معمولا ملاقاتمان به اینجا می رسد که، خب، پروژه بعدی چه خواهد بود، یا چیزی مثل این؛ درمجموع با یکدیگر بسیار صمیمی هستیم. ایده داستان ازدواج هم از گفتگویی شروع شد که من و نوآ چند سال پیش باهم داشتیم.
که البته حاصلش شد یکی از بهترین فیلمنامههایی که بامباک تا به امروز نگاشته است، صادقانه، شخصی و بکر.
نمیخواهم خیلی وارد مسائل شخصی بشوم، ولی من خودم بچهی طلاق هستم.
والدین او نانسی و جو، زمانیکه آدام هفت سال داشت از یکدیگر جدا شدند و آدام همراه مادر و خواهر بزرگترش از سن دیهگو به ایندیانا نقل مکان کردند.
کنار آمدن با این موضوع که دو نفر با هم زندگی میکردند، اما حالا حتی اینکه آخرین بار کی کنار هم بودهاند را به خاطر نمیآوری، بسیار دردناک است و قلبت را میرنجاند.
همیشه خواستهام با کارگردانهای بزرگ کار کنم، ولی این در اختیار من نیست، من فقط از نظر زمانی خوش شانس بودهام، شانس من این بوده که هر وقت آنها مشغول کار میشدند، من در دسترس بودم
بعد از این اتفاق آدام روزهای بسیار سختی را پشت سر گذاشت، او که در آن روزها نوجوان بود و بهنوعی شرایط بلوغ را هم سپری میکرد، میگوید که حتی در مدرسه هم نمراتش بسیار افت کرده بود و دوستانش به همین خاطر او را مسخره میکردند. ماجرا به همین شکل برای او ادامه داشت، حتی او یک باشگاه مشت زنی راه اندازی کرده بود (پانزده ساله بود که فیلم باشگاه مشت زنی – Fight Club – دیوید فینچر اکران شد). بعد از اتمام مدرسه او مشغول کارهای مختلفی شد، از بازاریابی تلفنی گرفته تا فروشندهی دوره گرد، و در پی فراخوان نظامی ایالات متحده پس از حادثهی ۱۱ سپتامبر در سال ۲۰۰۱ بود که به نیروی دریایی ارتش آمریکا ملحق شد. خود او در این رابطه میگوید:
اما مصدومیت شدیدی که طی حادثهای در حین دوچرخه سواری در کوهستان برایش رخ داد، باعث شد که دیگر نتواند به حضور در ارتش ادامه دهد و در نتیجه منفصل از خدمت شد.
سرانجام در مسیر زندگیاش به ایستگاه بازیگری رسید (کاری که در دبیرستان در دو نمایش انجام داده بود) و در دانشگاه هنری جولیارد – Julliard – پذیرفته شد. آنجا بود که با همسر آیندهاش، جوآنی تاکر (Joanne Tucker) که او هم بازیگر است، آشنا شد؛ آنها در سال ۲۰۱۳ ازدواج کردند و اکنون ساکن بروکلین هستند، همچنین آنها یک پسر دارند که البته با مطبوعات در موردش صحبت نمیکنند. برعکس نوآ بامباک، کارگردان داستان ازدواج، که از همسرش، جنیفر جیسون لی، جدا شده است، درایور و تاکر زندگی خوبی دارند. درایور در مورد تاثیری که فیلم داستان ازدواج و بازی کردن در نقش چارلی بر خودش داشته، با خنده میگوید:
فقط میتوانم بگویم که به هیچ عنوان دلم نمیخواهد جدا شوم و سعی میکنم از وقوع چنین اتفاقی جلوگیری کنم.
جوآنا تاکر حضور کوتاهی در فیلم گزارش داشته است، فیلمی که آدام درایور در آن نقش دنیل جونز، یک بازرس سنا را بازی میکند که در مدت هفت سال، ۶میلیون و سیصدهزار صفحه مدرک در رابطه با استفادهی CIA از شکنجه در بازجوییها جمع آوری میکند. او به این سؤال که آیا پذیرفتن بازی در این فیلم ارتباطی با دوران حضور و شاید تجربیات مشابهش در ارتش دارد یا نه اینگونه پاسخ میدهد:
خیر، ارتش قطعا شکنجه را روش موثر و درستی برای به دست آوردن اطلاعات نمیداند و به هیچ عنوان طرفدار شکنجه نیست. چیزی که بیش از هر موضوع دیگری مرا مجاب به پذیرش نقش کرد، آداب کارمند سنا بودن و شخصیت جونز بود، اینکه کاری را با جدیت تمام انجام میدهد، حس خود را کنترل میکند و احساساتش را کنار میگذارد.
البته درایور و جونز نقطهی اشتراکی هم با یکدیگر دارند، او در این مورد لبخندی میزند و به نشانه تایید سری تکان میدهد:
اسکات (کارگردان فیلم گزارش) گفت که هر دوی شما دچار وسواس هستید. اینطور که بهنظر میرسد در زمان فیلمبرداری بسیار باریک بین و حساس میشوم؛ البته راه دیگری بلد نیستم، به نظرمن وقتی کاری را انجام میدهید باید در آن غرق بشوید.
سپس درایور از این موضوع فاصله میگیرد و در مورد مسائل گوناگون دیگری صحبت میکند تا اینکه رشته افکارش پاره میشود و دوباره به همین موضوع برمیگردد:
واضح بگویم... واژهی «وسواس» ممکن است زیاده روی باشد؛ در حین کار بیشتر سعی دارم وجدان کاری داشته باشم، حداقل این چیزی است که احساس میکنم... تلاش میکنم متمرکز باشم. راستش چندان وسواسی نیستم، ممکن است دیگران چنین نظری داشته باشند یا از بیرون این چنین بنظر برسد، اما یک نکته را باید در نظر داشت، آن هم این است که وقتی دارند فیلمی را میسازند، زمان زیادی در اختیار شما نیست، پس بهتر نیست از همین زمانیکه در اختیار شما است بیشترین استفاده را ببرید و امیدوار باشید که نتیجهی کار بهتر خواهد شد؟ فکرمیکنم بهترین کار این است که از نهایت توان و ظرفیت خودم استفاده کنم.
به حتم همین دقت و تمرکز بالای درایور است که باعث میشود نقش آفرینیهایش تا این حد خوب و صیقل خورده باشند. درایور تلاش و از خود گذشتگی زیادی برای نقشهایش انجام میدهد، یک مثال سادهاش مربوطبه فیلم سکوت است، او برای هرچه بهتر فرو رفتن در غالب نقش کشیش، طی مراسمی مذهبی در کشور ولز روزه سکوت گرفت و به مدت هفت روز حتی یک کلمه هم حرف نزد.
هیچوقت اینطور نبوده که پیش خودم بگویم، چون دارم با فلان کارگردان بزرگ کار میکنم پس حتما کارم را خوب بلدم. کاملا برعکس، هیچوقت نمیشود از این موضوع مطمئن شد، باید در طول زمان و کنار آمدن با نارضایتیها و سختی زیاد، راهی برای فهمیدن کل این پروسه پیدا کنید که خب، تقریبا غیر ممکن است.
اینطور که به نظر میرسد در حین فیلمبرداری بسیار باریک بین و حساس میشوم، البته راه دیگری بلد نیستم؛ به نظر من وقتی کاری را انجام میدهید باید در آن غرق بشوید
میرسیم به جنگ ستارگان (Star Wars)، درایور در سه فیلم از این مجموعه در نقش کایلو رن حضور داشته است. او پس از Star Wars: The Force Awakens و Star Wars: The Last Jedi، در سال ۲۰۱۹ در The Rise of Skywalker از این مجموعه نقشآفرینی کرد، مجموعهای که باتوجهبه پیشینه و رزومهی درایور، متفاوت از سایر آثار کارنامهی او، مثل داستان ازدواج است.
به هر حال جنگ ستارگان بلاک باستری بزرگ است و این موضوع موجب میشود فکر کنید که چنین فیلمی آن گفتوگوهایی که درمورد شخصیت و رسیدن به نقش در فیلمهایی که اشاره شد را نداشته باشد، اما برای من این پروسه در جنگ ستارگان چندان متفاوت از سایر فیلمها نبود. در این مجموعه هم درست به مانند سایر فیلمها تلاش بر این است که تا جای ممکن به کاراکتر نزدیک شوید و کاملا در غالب نقش فرو بروید، بهخصوص وقتی کارگردان جی.جی.آبرامز (J.J.Abrams) یا ریان جانسون (Rian Johnson) باشد، همه چیز روند عادی خودش را طی میکند، یعنی دریافتن لحظهها، توجه به جزئیات و داشتن صداقت. اما بااینحال یک تفاوت اساسی در این بین وجود دارد و آن مربوطبه شلوغی صحنه است. در یک صحنهی جنگ ستارگانی چیزی حدو ۵۰ نفر در صحنه مشغول انجام کارهای مختلفی هستند، از اسپشیال افکت گرفته تا برق انداختن یک برگ یا تمیزکاری. گاهی قبل از شروع فیلمبرداری، صحنه به قدری شلوغ است که حتی سخت میتوانی جای خودت را در مقابل دوربین پیدا کنی... معمولا بیشتر طول میکشد.
کنار آمدن با هواداران هم البته کمی دشوار است، درایور مردی را به خاطر میآورد که شبیه شخصیتش در فیلم لباس پوشیده بود و او را در هتل تعقیب میکرد. او میگوید آنها حتی در آسانسور هم دنبال او میگشتهاند.
راستش این موضوع کمی مرا مضطرب میکند.
آدام در این فیلم برای دومین بار با آبرامز همکاری کرده است، پیشتر در سال ۲۰۱۵ در Force Awakens این اتفاق افتاده بود. درایور در پاسخ به این سؤال که چه حسی دارد از اینکه به پایان این سهگانهی بزرگ رسیده است، اینگونه پاسخ میدهد:
توصیفش در قالب کلمات دشوار است، میتوانم بگویم حس خوبی دارم، البته این هم خیلی کلی است
خوشبختانه درایور درمورد فیلم جدید لئو کاراکس یعنی Annette چندان کلی صحبت نمیکند:
برای این فیلم بسیار هیجان زدهام، باورم نمیشود که کسی برای انجام دادن این کار به ما حقوق هم میدهد، واقعا جالب است، احساس میکنم از چیزی قسر در رفتهایم
درایور در این فیلم که در ژانر موزیکال ساخته میشود همبازی ماریون کوتیار (Marion Cotillard) است، او در این فیلم هم همچون فیلم داستان ازدواج آواز خوانده است، البته باید بگوییم که درایور از خواندن میترسد:
برای من آواز خواندن کار ترسناکی است، بگذارید همین حالا از الویس برایتان بخوانم... واقعا ترسناک خواهد بود.
البته آدام درایور یعنی همین، بازیگری که از انجام دادن کارهای ترسناک، ترسی ندارد.
شما همراهان عزیز زومجی درمورد آدام درایور چه فکر میکنید و کدام فیلمهایش را بیشتر دوست دارید؟ نظر خودتان را با ما به اشتراک بگذارید.
این مطلب از مجله توتال فیلم ترجمه شده است