پرونده محرمانه نسل هفتم: جنگ قدرت بین سونی، مایکروسافت و آیبیام (قسمت اول)
به عنوان یک مصرفکننده، یا حتی هوادار دو آتشه، همیشه رقابت کنسولی را محدود به شرکتهای تولیدکننده دیدهایم. اما آیا میدانید در پشت پردهی این شرکتها چه اتفاقاتی روی میدهد؟ با زومجی همراه باشید تا کتاب را ورق بزنیم و اسناد محرمانهی رقابت کنسولی در نسل هفتم را بین مایکروسافت و سونی، با بازی پر رنگ شرکت کامپیوتری IBM مطالعه کنیم.
در هر سوی دنیای فناوری، شرکتهای گوناگون بر سر کسب سهم بیشتر از بازار با یکدیگر رقابت میکنند، سیاستهای پشت پردهای دارند و گاها اتفاقاتی میافتد که سرنوشت تاریخ را عوض میکنند. نسل هفتم کنسولهای بازی، نبردی سخت بین دو شرکت مایکروسافت و سونی روی داد که در این بین، بازیگر بزرگ دنیای کامپیوتر، IBM، بزرگترین نقش را ایفا کرد و رابطه و واکنشهایی که بین این سه قدرت بزرگ فناوری دنیا روی داد، بیشباهت به مثلثی عشقی نبود. مثلثی که باعث شد تا یکی از بزرگترین تراژدیها در طول تاریخ صنعت بازیهای ویدیویی رقم بخورد. در ادامه، با بررسی کتاب جنجالی «مسابقهای برای دستگاه بازی جدید» نوشتهی «داوید شیپی» و «مایکی فیپس» که دو تن از مهندسین ارشد IBM و دخیل در ساخت پردازشگر کنسولهای پلیاستیشن 3 و ایکسباکس 360 بودند، همراه باشید. 
مذاکرات مدتی طول کشید، جلساتی تشکیل شد و IBM نمونههایی از پردازشگرهای خود را به مایکروسافت نشان دادند، اما هیچکدام مورد پسند ردموندیها قرار نگرفتند. مذاکرات تا سال ۲۰۰۳ بی نتیجه ادامه داشت تا اینکه یکی از مهندسین IBM به نام «آدام بنت» (Adam Bennett) نمونهای از پردازشگری که این شرکت برای سونی در دست ساخت داشت را به مقامات مایکروسافت نشان داد. در این میان، پی به اشتباهی بزرگ میبریم. سونی و توشیبا در قراردادی که با IBM امضا کرده بودند، اظهار داشتند که این شرکت میتواند پردازشگرهای در دست ساخت را به مشتریان دیگر هم بفروشد، اما نکته اینجاست که هیچ تعهدی در این میان نبود که IBM کلیدیترین اطلاعات را قبل از تکمیل پروژه در اختیار شرکتهای دیگر نگذارد.

بخشهایی از این مقاله، از زبان خبرنگاری است که صحبتهایی با این دو مهندس انجام داده و باقی، چکیدهای از متن کتاب اصلی است.
بعد از مطالعهی این کتاب، سوالات زیادی برایم پیش آمد، با اینکه شیپی و فیپس، پرده از اسراری برداشتند که هر کسی را متعجب میکرد، اما باز هم میخواستم بیشتر بدانم. کتاب «رقابت برای دستگاه بازی جدید» توسط کسانی نوشته شده بود که در دو سوی میدان جنگ ابرقدرتهای تکنولوژی حضور داشتند. خانم فیپس سابقهی درخشانی دارد، بیست سال در خدمت نیروی هوایی ارتش آمریکا بود و سرپرستی گروهی را برای ساخت موشکهای هوا به هوا برعهده داشت. پس از آن به IBM رفت و ۶ سال تمام، بزرگترین پروژههای این شرکت را رهبری کرد. وی مدیریت پروژهی (STI (Sony/Toshiba/IBM را برعهده گرفت. طرحی که سه شرکت بزرگ دنیای تکنولوژی در مارچ ۲۰۰۱ برای ساخت پردازشگرهای مجتمعی با نام «Cell» پایهریزی کردند. سونی در این میان ۴۰۰ میلیون دلار بودجه پای این طرح سرمایهگذاری کرد و نشان داد که علاقهی زیادی دارد تا جای پای خود را در تکنولوژیهای جدید محکمتر کند.پر واضح بود که آیبیام برای غلبه بر اینتل، همکاری خود را با مایکروسافت و سونی شروع کرد
قبول کنیم یا نه، بازیگر اصلی IBM بود. آنها از قدرت دو شرکت مایکروسافت و اینتل هراس داشتند. اینتل در آن زمان چشماندازی برای پروژههای خود مشخص کرد که تا سال ۲۰۰۵ بتواند قدرت تراشههای خود را به ۴ گیگاهرتز افزایش دهد. پیتر هافستی، یکی از مهندسین ارشد این شرکت برآورد کرده بود که IBM نیاز دارد تا هر چه زودتر تراشههای سلولی خود را تکمیل کند تا نبرد را به اینتل نبازد. به همین خاطر، IBM یک تشکیلات دیگر به نام Somerset Design Center را با همکاری اپل و موتورولا راهاندازی کرد. تشکیلاتی که وظیفهی توسعهی PowerPC را برعهده گرفته بودند.ption id="attachment_29458" align="alignleft" width="246"]
داوید شیپی
در این میان فردی به نام «داوید شیپی»، یکی از مهندسین ارشد این تشکیلات بزرگ بود. او به دنبال راهی زیرکانهتر برای محاصره و شکست دو شرکت مایکروسافت و اینتل بود که در همان زمان، توجهش به سمت سونی جلب شد. شیپی طرح خود را بازگو کرد و سونی هم که کم کم تصمیم به ساخت کنسول پلیاستیشن 3 گرفته بود، نقش پررنگتری را در این میان پیدا کرد. وضعیت رقابتی بین ابرقدرتهای دنیا تکنولوژی، مصداق بارز جنگی سرد بود؛ اما یک اتفاق عجیب باعث شد آتشی بزرگ در این بین به پا شود. «چکیب آکروت» (Chekib Akrout) که در حال حاضر مدیر بخش تغییر تجارت شرکت AMD است، در سال ۲۰۰۱ مدیر پروژهی Power PC در IBM بود. او روزی شیپی را به دفتر خود فراخواند و به وی گفت:
یک مشتری جدید به دنبال تراشههای فوقسری ما است.برخی مواقع، قانونی کلی در تولید مطرح است که میگوید هر چه تعداد مشتریان یک فناوری بیشتر باشد، هزینههای تولید هم کاهش پیدا میکند. آکروت این مسئله را به نفع IBM دید. البته نفعی یک طرفه. IBM قرار بود از پردازشگرهای جدید در سرورها و ابرکامپیوترهای خود استفاده کند، سونی در محصولات الکترونیکی خود و توشیبا در تولیدات تلویزیونی از آنها بهرهوری کند. اما آکروت تصمیمی گرفت که باعث بروز آتشی بزرگ شد. مشتری دیگر، مایکروسافت بود و تصمیم داشت از PowerPC برای کنسول نسل هفتمی خود، ایکسباکس 360 استفاده کند.
IBM قرار بود از پردازشگرهای جدید در سرورها و ابرکامپیوترهای خود استفاده کند، سونی در محصولات الکترونیکی خود و توشیبا در تولیدات تلویزیونی از آنها بهرهوری کند
مایکروسافت در آن زمان دچار سرگردانی بزرگی در بخش سرگرمی و بازی ایکسباکس شده بود. کنسول بازی اول آنها Original Xbox، یک شکست را در مقابل پرفروشترین کنسول تاریخ، پلیاستیشن 2 تجربه کرد. سونی در آن زمان نه تنها از پس مایکروسافت برآمد، بلکه نینتندوی با تجربه را شکست داد و به راحتی بر تخت پادشاهی بازیهای ویدیویی دنیا تکیه زد. این موقعیت، حداقل برای مایکروسافت خطرناک بود و باید سریعا دست به کار میشد تا در قدم بعدی خود را به سونی برساند. زمانی که مایکروسافت راه نسبتا درست را پیدا کرد، دو سال قبلش سونی شروع به توسعهی کنسول پلیاستیشن 3 کرده بود که همین مورد، ترس را بیش از پیش بر پیکرهی بخش ایکسباکس مایکروسافت انداخت. مذاکره با اینتل نتیجهای نداشت. به این ترتیب پای «بیل گیتس» به داستان باز شد. اینطور که پیداست، وی تماسی تلفنی با مدیر کل شرکت IBM ، «سم پالمیسانو» (Sam Palmisano) برقرار کرد و پیشنهادی به وی داد که IBM را بر سر دوراهی قرار داد. بیل گیتس صحبت از میلیاردها دلار سرمایهگذاری برای توسعهی چیپستهای قوی با IBM در میان گذاشته بود. 
سهلانگاری سونی و توشیبا در محکم کاری قرارداد خود با آیبیام سبب شد مایکروسافت از طرحهای آنها برای پیشبرد پروژهی خود به شکلی کاملا قانونی و زیرکانه استفاده کند
در طرف دیگر، این تصمیمات باعث چند دستگی میان مهندسین IBM شد. مایکروسافت باید به هر شکلی که میشد پردازشگرها را در کنسول خود قرار میداد و در پاییز ۲۰۰۵، زمانی که سونی برنامهریزی برای عرضهی کنسول بعدیش کرده بود، به بازار سرازیر میکرد. مدت زمانی که IBM میتوانست پردازشگرها را برای مایکروسافت تهیه کند سه سال بود و این برای مایکروسافت بسیار بد میشد. در هر صورت، IBM با اینکه به نوعی سونی خیانت کرد، درخواست مایکروسافت را قبول کرد و تصمیم گرفت پیش از موعد، سفارش ردموندیها را به دستشان برساند. دستور به شیپی رسید. شیپی که تا قبل از این در جبههی سونی بود، حال باید رنگ عوض کند و به جبههی دشمن بپیوندد. با اینکه خیلیها او و تیمش را خائن میدیدند، اما شیپی فکری منطقی برای شرکت IBM در سر داشت. ساخت پردازشگر برای هر دو شرکت سونی و مایکروسافت میتوانست IBM را در راس قدرت فناوری بازیهای ویدیویی قرار دهد. «جیمس کاهله» (James Kahle) سرپرست بخش مهندسین و تکنولوژی پروژهی Cell در IBM، شخصی بود که شیپی را وارد IBM کرده بود. وی از تصمیم شیپی متعجب شد و پشت کردن به سونی را اشتباهی بزرگ دید. وی موضوع را سریعا برای سونی مطرح کرد. سونی هم که تقریبا از موضوع مطلع شده بود، در خبری اعلام کرد که آنها با یک شرکت انحصاری برای ساخت و توسعهی پردازشگر قرارداد امضا کردهاند. واژهی انحصاری به این معنا بود که سونی نام IBM را از روی چیپستهای تولید شده پاک میکند و فقط اسم خود را بر روی آن قرار میدهد.شیپی مانع شکایت مرگبار سونی علیه آیبیام شد
این خبر مانند یک شوک بزرگ در IBM، ترس را به تن شیپی و افرادش انداخت. وی سریعا خود را به دفتر سونی رساند و با لحنی تند به آنها گفت که چرا باید چنین کاری کنند درحالی که پای IBM در میان است. به هر جهت، شیپی توانست سونی را به سوی خود بازگرداند و سونی هم از تصمیمی که گرفته بود منصرف شد. این داستان باعث شد تا مسیری جلوی مایکروسافت باز شود و ردموندیها میتوانستند به وسیلهی این حفرهی قانونی، از مقابله مستقیم با سونی اجتباب کنند.شیپی در مرکز معضلات قرار داشت. عدهای وی را متهم به خیانت علیه سونی میکردند، عدهای هم مانند آلبرت راندال وی را طرفدار سونی میدانستند و فکر میکردند شیپی نمیخواهد کارها به نفع مایکروسافت پیش برود. این در حالی بود که شیپی تمام تلاش خود را برای هر دو شرکت به کار بسته بود و سعی در ایجاد تعادلی میان این دو داشت. شیپی تا جایی پیش رفته بود که جلوی سونی را از شکایت علیه IBM گرفت. سونی میتوانست از IBM برای کارهایی که کرده شکایت کند اما این شکایت باعث میشد اوضاع برای سونی ویرانگر شود و شاید اگر عملکرد و تصمیمات شیپی و تیمش نبود، ساخت کنسولهای نسل هفتمی به تعویقی چند ساله میافتاد! شیپی بارها در کتابش اظهار داشت که آن زمان، جزو سختترین روزهای کاریش بود. ملاقات با ردموندیها همواره همراه با نگرانی بود. شیپی در کتاب خود به دو ملاقات همزمان با نمایندگان سونی و مایکروسافت اشاره میکند که در نوع خود بسیار خندهدار بود و صد البته برای خود او طاقتفرسا! وی با نمایندگان سونی در یک کافه ملاقات داشت و فقط چند اتاق آن طرفتر با سران مایکروسافت دیدار میکرد و باید کاملا مواظب میبود اشتباهی رخ ندهد که آنها یکدیگر را ببینند. شیپی، فیپس و تیم آنها، نه تنها روزهای سخت کاری را پشت سر میگذاشتند، بلکه آیندهی سه کمپانی بزرگ را در دستان خود میدیدند. سه کمپانی که مثلث مرگبار را تشکیل داده بودند. پایان قسمت اول... منابع: کتاب «مسابقهای برای دستگاه بازی جدید» و گزارش سایت venturebeatاسپویل
برای نوشتن متن دارای اسپویل، دکمه را بفشارید و متن مورد نظر را بین (* و *) بنویسید
کاراکتر باقی مانده