نقش خلاقیت و ابتکار در موفقیت استودیوها از زبان ملبه برمن در TGC 2018
ملبه بارمن (Melbe Bahrmann) پروفسوری آلمانی و نویسندهی کتاب تله ابتکار (The Innovation Trap) است. ملبه برای کنفرانس خود در رویداد TGC امسال عنوانی مشابه نام کتابش انتخاب کرد و در صحبتهای خود موضوعاتی مانند خلاقیت و موانعی که سد راه به کارگیری ابتکار در فعالیتهای استارتاپی میشوند را مورد بررسی قرار داد. بخش اعظم کنفرانس ملبه به معرفی کتاب و توضیح مختصر سرفصلهای مهم آن اختصاص داشت، اما پیش از آنکه این پروفسور آلمانی به سراغ کتاب برود ابتدا مقدماتی در رابطه با تاریخچه فعالیتهای مختلفش در سرتاسر دنیا بیان کرد. ملبه علاوه بر نویسندگی و تدریس در دانشگاه یک وکیل مستقل نیز هست. علاوه بر اینها این نویسنده آلمانی در رشته Audio Visual Management نیز تحصیل کرده است. بعد از آن ملبه به سراغ وکالت میرود و درنهایت به وکیلی مستقل مقیم کشور آلمان تبدیل میشود.
در کنار شغل وکالت، ملبه شرکت توسعه بازی نیز راه انداخته است و در طی مدتی حدود هفت سال موفق شده تمام شرکتهای مستقل بازیسازی موجود در آلمان را در کنار هم جمع کند و به کمک آنها یک پلتفرم سیاسی راهاندازی کند. در ابتدا ماهیت فعالیت این شرکت کمی عجیب و نامتعارف بود، اما با تمام این اوصاف ملبه این شرکت را با هدف فرهنگسازی بازیهای کامپیوتری و جذب سرمایه از دولت برای ساخت بازیها بنیان میکند. درواقع او قصد داشته عامه مردم را با اهمیت موضوع سرمایهگذاری در زمینه ساخت بازیهای کامپیوتری آشنا کند. راهی که ملبه برای رسیدن به اهداف خود پیدا میکند به سرعت توجه سایر کشورها را نیز به خود جلب میکند و به این ترتیب ملبه بعد از گذشت چیزی حدود هفت سال به سمت دبیر توسعهدهندههای بازی در اتحادیه اروپا انتخاب میشود.
پس از آن ملبه به سراغ کتابش رفت و سعی کرد سخنرانی خود را با توضیحی مختصر پیرامون سرفصلهای کتاب خود ادامه دهد. شناسایی ظرفیتهای ناشناخته موجود در کشور اولین موضوعی بود که ملبه به سراغش رفت و اشاره کرد که برای استتفاده مثبت از این ظرفیتها نیاز به سیاستهای خاصی است، چرا که حتی در کشورهایی اروپایی نیز هنوز این ایده وجود دارد که بازیسازی کاری صرفاً تجاری است و از آنجایی که بازاری آزاد برای ورود همگان به حساب میآید عدهای عقیده دارند به راحتی میتوانند در این بازار به موفقیتی زودهنگام دست پیدا کنند. ملبه این طرز فکر را غلط میداند و عقیده دارد پیش از هر اقدامی ابتدا باید مکان مناسب را برای انتشار بازی خود انتخاب کنید، مکانی که از لحاظ فرهنگی آماده پذیرش بازی شما باشد.
ملبه در ادامهی صحبتهای خود از کشورهای بزرگی مانند کانادا و امریکا و ژاپن نام برد و اشاره کرد که این کشورها علاوه بر حمایت دولت، از سرمایهگذاری عمومی نیز در صنعت بازیسازی بهرهمندند. مسلماً به دلیل حمایت مالی بالای این کشورها از صنعت بازیسازی، این صنعت در کشورهای نامبرده شده از پیشرفت سریع و چشمگیری برخوردار است. به همین دلیل بارمن عقیده دارد بازیسازان نباید هیچوقت از حمایت دولت ناامید شوند و تصمیم بگیرند بهجای کشوری که در آن ساکن هستند، بازی خود را در کشور دیگری عرضه کنند.
موضوع بعدی اجازه ورود آزادانه به رسانههای جهانی به کشور است. ساخت بازی خلاقانه که با بازیهای قبل از خود تفاوت چشمگیری دارد کار دشواری است. مخصوصاً اگر این بازی جدید از لحاظ فرهنگی با مکان عرضهاش ناسازگار باشد. هرچند در عین حال هم نمیتوان منکر این حقیقت شد که ساخت بازی جدید و خلاقانه ممکن است همان فرصت عالیای باشد که همیشه منتظرش بودیم. نباید از ابتدا نگران اظهار نظر مردم باشیم و باید به خود و آینده بازی خود امید داشته باشیم. البته نباید در این خلاقیت زیادهروی کنیم تا حدی که هیچکس قادر به ارتباط برقرار کردن با محصولمان هم نباشد. برای کاهش ریسک مقبولیت بازی است که ملبه تاکید زیادی به آزادی رسانهها و تبادل اطلاعات میان کشورهای مختلف دارد تا به این ترتیب افراد بتوانند با نوع سلیقه و فرهنگ سایر مناطق نیز آشنا شوند و به این ترتیب امکان عرضه بازی در سایر نقاط جهان نیز برایشان فراهم شود.
از نظر بارمن دولتها باید متقاعد شوند که سرمایهگذاری در صنعت گیم، پیشرفت در زمینه تکنولوژی را نیز با خود به همراه خواهد داشت و از طرفی دیگر باعث ایجاد شغل برای افراد با استعداد میشود. این موضوع میتواند راه را برای فعالیت در سایر رشته ها حتی طراحی صنعتی نیز باز کند.
سالهای اولیه دهه ۲۰۰۰ میلادی زمان اوج پیدایش شرکتهای استارتاپی در کشور آلمان بود اما متاسفانه از آن زمان به بعد این روند رشد نزولی پیدا کرده است
ملبه باری دیگر به عنوان کتاب خود اشاره میکند و میگوید درست است که این کتاب برای نقد سیاستهای کشور آلمان نوشته شده است، اما مخاطبان سایر کشورها نیز میتوانند برداشت خود از این کتاب را داشته باشند و قواعد آن را با قواعد و مقررات کشور خود تطبیق دهند. او همچین تاکید میکند که کتابش پر است از تجارب شخصی و شامل مواردی مختلفی میشود که در طی زندگی حرفهای خود با آنها سر و کار داشته است و از آنجایی که همیشه بهدنبال راهی برای به اشتراکگذاری این تجارب بوده، درنهایت تصمیم میگیرد این کتاب را نوشته و منتشر کند. بخش اعظمی از کتاب به تاریخچه و سرگذشت استارتآپهای کشور آلمان میپردازد. سالهای اولیه دهه ۲۰۰۰ میلادی زمان اوج پیدایش شرکتهای استارت آپ در کشور آلمان بوده اما متاسفانه از آن زمان به بعد این روند رشد نزولی پیدا کرده است.
در ادامه بارمن مثالی از زندگی لئوناردو داوینچی میآورد. ملبه تعریف میکند که این نقاش با استعداد چطور در سالها ابتدایی زندگیش به دلیل تفاوتهای بسیار در عقاید و رفتارش با دیگران، به طور کامل از جامعه طرد میشود و به همین ترتیب نیز از تحصیل در مدرسه و دانشگاه محروم میماند. اما در نتیجه همه این محرومیتها بود که او در نهایت به نقاشی روی میآورد. این در حالی است که داوینچی اوایل به نقاشی تنها به عنوان حرفهای برای گذران زندگی نگاه میکرده است. حالا ملبه داوینچی را با افراد با استعداد و خلاق جوامع امروز مقایسه میکند و عقیده دارد که این افراد نیز نباید به خاطر تفاوت در عقیده با سایرین که ناشی از هوش و خلاقیت ذاتیشان است سرخورده شوند و از پیشرفت در آینده ناامید باشند. ملبه حمایت از این افراد را از وظایف اصلی هر دولتی میداند و عقیده دارد آینده هر جامعهای در گرو شکوفایی استعداد همین انسانهای خلاق است.
اکثر افراد در برابر تغییر مقاوت میکنند و ترجیح میدهند همهچیز به همان شکل سابق خود وجود داشته باشد و حاضر نیستند استرس ناشی از ایجاد تغییرات جدید را بپذیرند
بعد از آن برمن به نقد دولت آلمان میپردازد و ادعا دارد که دولت این کشور بهکارگیری روشهای خلاقانه و ابتکارات جدید را تنها در زمینه تکنولوژی منطقی میداند و به همین دلیل فقط از صنایعی که در این زمینه فعالیت دارند حمایت میکند. این در حالی است که خلاقیت میتواند در هر زمینهای وجود داشته باشد و این درست نیست که دولتها تنها یک زمینه خاص را مورد حمایت خود قرار دهند. علاوه بر این بارمن عقیده دارد که خلاقیت و ابتکار در هر زمینهای از طرف مردم هم با استقبال رو به رو نمیشود. او برای اثبات این ادعا خود به تحقیق یکی از اساتید دانشگاهی در کانادا اشاره میکند. این استاد کانادایی تعدادی شکلات در اختیار دانشجویانش قرار میدهد و کمی بعد سعی میکند همان شکلاتها را در ازای پرداخت مبلغی از شاگردانش بخرد. در کمال تعجب شاگردان ترجیح میدهند شکلاتها را برای خود نگه دارند. استاد با پیشنهاد دیگری سراغ شاگردانش میرود و اینبار از آنها میخواهد که شکلاتهای خود را با بستهی دیگری از شکلات تعویض کنند. اما اینبار نیز شاگردان از این پشنهاد استاد استقبال نمیکنند و ترجیح میدهند همان شکلاتهای اولیه را نزد خود نگه دارند. ملبه برمن از این آزمایش اینطور نتیجه میگیرد که اکثر افراد در برابر تغییر مقاوت میکنند و ترجیح میدهند همهچیز به همان شکل سابق خود وجود داشته باشد و حاضر نیستند استرس ناشی از ایجاد تغییرات جدید را بپذیرند.
بعد از آن بارمن صحبتهایی پیرامون انقلابی که بعد از پیدایش اینترنت و سپس موبایل در دنیای تکنولوژی رخ داد صحبت کرد. این دو انقلاب با هم تفاوتهای بسیاری داشتند و از قواعد و قوانین مختلفی پیروی میکردند. خیلی از مردم متوجه تفاوت موجود میان این دو زمینه مختلف نمیشوند و تصور میکنند همان قواعد آشنای دنیای آنلاین را میتوان به دنیای موبایل نیز تعمیم داد. برای اثبات این مدعا بارمن از مردم کشور خودش یعنی آلمان مثالی میآورد؛ آلمانیها در حالی که در زمینه توسعه بازیهای آنلاین موفقیت چشمگیری نصیبشان شد، اما نتوانستند همان موفقیت را در زمینه بازیهای موبایل نیز تکرار کنند چرا که در صنعت بازیهای موبایل نیز از همان قواعد دنیای بازیهای آنلاین استفاده میکردند.
مبحث بعدیای که این پروفسور آلمانی به آن پرداخت مبحث کارآفرینی بود. برای توضیح این مسئله بارمن خاطرهای از یکی از دوستان نزدیکش تعریف کرد که در حال حاضر یکی از بزرگترین توسعهدهندگان باری در کشور آلمان محسوب میشود. بارمن تعریف میکند که چطور دوستش در زمان دانشگاه و در کمال شگفتی و تعجب اطرافیانش رشته پزشکی را ترک کرده و وارد عرصه بازیسازی میشود. بارمن اظهار کرد در جامعهای مانند جامعه آلمان مردم کار و پیشرفت در زمینهی نرمافزار را به چشم یک پیشرفت واقعی در زندگی نمیبینند. این مشکلی است که در کشور آلمان اکثر کارآفرینان با آن مواجه میشوند. درواقع آنچنان که باید و شاید برای کارآفرینان و کار آنها ارزش قائل نمیشوند.
از دیگر مسائلی که هرکدام سرفصلی جداگانه از کتاب «تله ابتکار» را به خود اختصاص دادهاند میتوان به موضوع «بیطرفی شبکه» اشاره کرد که بارمن نبود چنین شرایطی را نوع جدید از بردهداری مدرن میدانست. (بیطرفی شبکه، بیطرفی اینترنت، یا بیطرفی نت (انگلیسی: net neutrality) اصلی است مبنی بر این که رسانندههای خدمات اینترنتی باید با همهی دادهها در اینترنت به نحو یکسان رفتار کنند و بر اساس کاربر، محتوا، سایت، پلتفرم، اپلیکیشن، نوع ابزار الصاق شده یا نحوهی مخابرات تبعیض قائل نشوند.)
در نهایت بارمن به بررسی آمار و اطلاعات موجود از شرکتهای تازه پاگرفته پرداخت و با بررسی بازهی زمانی طولانیای نتیجه گرفت که در سالهای اخیر تعداد شرکتهای نوپا کاهش چشمگیری داشته است و به همین دلیل است که اکثر شرکتهای موجود در کشور آلمان را شرکتهایی با سابقهی طولانی تشکیل میدهند. درواقع همین شرکتهای قدیمی هستند که مانع از شکلگیری شرکتهای جدید میشوند تا به این ترتیب از خطر کاهش سودآوری کمپانی خود بکاهند. بارمن این موضوع را یکی دیگر از «تلههای موجود بر سر راه خلاقیت و ابتکار» دانست.