۱۵ حقیقت جالب راجع به شخصیت کیبل

امسال فیلم Deadpool 2 شخصیت کیبل را به طرفداران دنیای سینمایی مارول برای اولین معرفی کرد. با وجود اینکه خیلی از مخاطبین منتظر بودند تا این شخصیت را با بازی جاش برالین برای نخستین بار ملاقات کنند، طرفداران قدیمی X-Men از خیلی وقت پیش با پیچیده‌ترین میوتنت دنیای مارول آشنایی دارند. از دوران کودکی و حباب تلپاتیکش گرفته تا زمانی که تیم صاحب نام X-Force را پایه گذاری کرد، کیبل نقش‌های بسیار متفاوتی را در دنیای مارول ایفا کرده است. چه در غالب سرباز، پدر، نماد مذهبی، مزدور، رئیس جمهور و چه تنها یک X-Man، این میوتنت که توانایی سفر در زمان را دارد، یکی از غیرقابل پیش بینی‌ترین و تاثیر گذارترین شخصیت‌های دنیای X-Men است.

حال در این مقاله نگاهی به تاریک‌ترین اسرار زندگی کیبل می‌اندازیم. در این لیست، ما زندگی پر فراز و نشیب و پیچیده‌ی کیبل را بررسی می‌کنیم تا متوجه شویم او چگونه به رهبر بد نامی که در راس X-Force مشاهده می‌کنیم، تبدیل شده است. در دست دیگر، ما به بررسی این مسئله می‌پردازیم که کدام یک از این داستان‌ها می‌توانند روی فیلم Deadpool 2 تاثیر بگذارند یا در آن به تصویر کشیده شوند. چه شما کیبل را برای سال‌ها دنبال می‌کردید و چه به تازگی با او آشنا شده‌اید، در این لیست می‌توانید اطلاعات قابل توجه زیادی درباره‌ی گذشته‌ی عجیب و ناخوشایند این شخصیت که به صورت پراکنده در کمیک‌های مختلف روایت شده، به‌دست آورید.

در دهه‌ی ۹۰ میلادی، کیبل و آپوکالیپس یکی از خطرناک‌ترین دشمنی‌ها را در کمیک‌های X-Men داشتند. در یکی از آینده‌های موازی، کیبل در دنیایی از هم پاشیده که تحت سیطره‌ی یک میوتنت باستانی بود، زندگی می‌کرد. هنگامی که کیبل از تمام قدرتش برای شکست دادن رقیب اصلی‌اش استفاده می‌کرد، نمی‌دانست که او به دست یک X-Man شرور دیگر برای شکست دادن آپوکالیپس ساخته شده است.

با وجود اینکه کیبل به عنوان یک فرد بالغ برای اولین بار در جلد ۸۷ام کمیک New Mutants، نوشته‌ی راب لیفلد و لویس سیمونس، ظاهر شد، نیتن سامرز (نام اصلی شخصیت کیبل) به عنوان یک نوزاد در عصر حاضر در جلد ۲۰۱ام کمیک Uncanny X-Men که به دست کریس کلیرمونت و پاول اسمیت نوشته شده بود، به دنیای X-Men وارد شد. مستر سینیستر، یکی دیگر از رقبای آپوکالیپس، متوجه شد که کودک نوزاد سایکلاپس و جین گری می‌تواند آپوکالیپس را شکست دهد. از آن جایی که به نظر می‌رسد جین در همین بازه‌ی زمانی جان خود را از دست داده، سینیستر با شبیه سازی او، مادلین پریور را ساخت. بعد از آشنایی پریور و سایکلاپس، این زوج با هم ازدواج کردند و نیتن، کودکی که سرنوشتش به نابودی آپوکالیپس گره خورده بود، به دنیا آمد.

وقتی که کیبل تنها یک نوزاد در دنیای امروزه بود، آپوکالیپس او را به ویروس تکنو-اورگانیک مبتلا کرد؛ ویروسی که باعث بروز بیماری مرگباری می‌شود که طی آن اعضای بدن فرد ناقل به ماشین‌های مکانیکی تبدیل می‌شوند. در جلد شصت و هشتم کمیک X-Factor، نوشته‌ی ویلس پرتاسیو، کریس کلیریمونت و جیم لی، سایکلاپس پسرش را به امید پیدا کردن راه درمان و شانس زنده ماندن بیشتر به آینده‌ی خیلی دور فرستاد.

با وجود اینکه کیبل توانست از این بیماری جان سالم بدر ببرد، او همواره مجبور است که با استفاده از قدرت‌های ذهنی عظیمش از گسترش عفونت این ویروس در دست چپش به سایر نقاط بدنش جلوگیری کند. به خاطر وجود ویروس تکنو-اورگانیک در بدن کیبل، میزان قدرت‌های درونی او به طور مرتب در حال تغییر و اغلب زیاد شدن هستند که به همین دلیل او به ناچار مجبور است که به وسیله‌ی یک سایمیتار به شکل نیزه از آن‌ها استفاده کند. وضعیت این ویروس در بدن کیبل از حالت کاملا خنثی تا تسخیر کامل بدن او در کمیک Avengers: X-Sanction مکررا در حال تغییر بوده است. با وجود اینکه کیبل تا به حال چندین بار بهبود کامل پیدا کرده است، اما معمولا بعد از گذشت زمانی کوتاه دوباره سر و کله‌ی ویروس تکنو-اورگانیک پیدا می‌شود.

حتی قبل از اینکه کیبل در خردسالی به آینده پرتاب شود، زندگی او خالی از مشکلات نبود. بعد از اینکه او توسط مستر سینیستر دزدیده شد، مدلین پریار، مادر کیبل، به تسخیر موجوداتی شیطانی از بعد برزخ درآمد. بعد از این اتفاق ناخوشایند، پریار به عنوان ملکه‌ی گابلین‌ها در تلاشی ناموفق اقدام به قربانی کردن نیتن و چند نوزاد دیگر برای برگرداندن آن شیاطین به زمین کرد.

از آنجایی که او به ۲۰۰۰ سال در آینده برده شده بود، نیتن همیشه حس می‌کرد که پدرش او را رها کرده است. کمی بعد از ازدواج سایکلاپس با جین گری، کیبل او را به خاطر کارهایش مورد سرزنش قرار داد. بعد از آشتی دوباره‌ی این دو، سایکلاپس این فرصت را پیدا کرد که در کمیک The Adventures of Cyclops and Phoenix، نوشته اسکات لابدل و جینی ها، مدت زمان کوتاهی را در کنار پسرش بگذراند. در سری کوتاهی که سال ۱۹۹۴ منتشر شد، سایکلاپس و جین به آینده‌ی کیبل رفتند و قبل از برگشت به خانه، دوازده سال در کنار او ماندند و او را بزرگ کردند.

قبل از هر چیز، کیبل یک مبارز است. از رفتار خشک و عدم وجود ذره‌ای شوخ طبعی در او گرفته تا سلاح‌های متعددش، به راحتی می‌توان فهمید که چرا این شخص تا دو قدمی تصاحب عنوان «سرباز X» پیش رفت. با وجود اینکه این دیدگاه و خلق و خوی نظامی گری کاملا با رویای چارلز خاویر برای فردایی پر از صلح و آرامش در تضاد است، کیبل یک نسل از شاگردان خاویر را قانع کرد تا در سری The New Mutants، نوشته‌ی راب لیفیلد، به او بپیوندند.

میوتنت‌های جدید کار خود را با عنوان ایکس من جوان شروع کردند، اما کیبل تغییراتی اساسی در این تیم انجام داد تا از آن گروه X-Force را شکل دهد. این تغییر باعث شد که شخصیت‌هایی همچون «کنون بال» و «بوم بوم» به خلافکارانی خشن تبدیل شوند و دیگر نتوانند به امارت ایکس، جایی که در آن بزرگ شدند، برگردند. با وجود اینکه رابطه‌ی اکثر اعضای ایکس فورس به مرور زمان با ایکس من بهتر شد، خلق و خوی خشن کیبل به یکی از خصایص اصلی این گروه مبدل شد و حتی بعد از جدایی او از گروه به همان شدت باقی ماند.

ددپول و کیبل همیشه رابطه‌ای عجیب داشتند. ددپول در اولین حضورش در جلد هشتاد و هشتم سری The New Mutants، قصد به قتل رساندن کیبل را داشت، اما از آن موقع به بعد این دو با هم رابطه‌ای دوستانه دارند و جدیت مطلق کیبل در کنار شوخی‌ها و مسخره بازی‌های مکرر و بی وقفه‌ی ددپول باعث می‌شود که این دو شخصیت هم دیگر را کامل کنند. در سری Cable & Deadpool، نوشته‌ی نیسیزا و مارک بروکس، این دو شخصیت بیش از پیش به یکدیگر نزدیک می‌شوند و رابطه‌ای محکم شکل می‌دهند.

وقتی که ددپول و کیبل در حال بررسی گروهی از مردم آبی به نام «کلیسای یک جهان» هستند، هر دو به ویروس فکید آلوده می‌شوند. بعد از این اتفاق، این دو برای نجات یافتن از شر این ویروس، اقدام به ترکیب شدن با هم می‌کنند و دی ان ای‌شان با یکدیگر ترکیب می‌شود. این حرکت باعث می‌شود که دیگر هیچ یک از آن‌ها نتواند بدون دیگری از هیچ دستگاه تلپورتی استفاده کند. این دو شخصیت در شرایط مختلف، روابط متفاوتی با یکدیگر داشتند و درست به همان اندازه که با یکدیگر دست دوستی داده‌اند، بارها در دو سوی نبرد در مقابل هم نیز قرار گرفته‌اند.

سایکلاپس و جین گری علاوه بر کیبل، ریچل سامرز، کودکشان از آینده‌ای موازی، را نیز بزرگ کردند. وقتی ریچل در جلد هفتاد و پنجم کمیک Excalibur در ماموریتی که نیاز به سفر در زمان داشت گم شد، یک کلون شبیه سازی شده از او به آینده‌ای که کیبل در آن قرار داشت فرستاده شد. در آن آینده، ریچل فرقه‌ی اسکانی را پایه نهاد؛ گروهی که با محوریت شکست آپوکالیپس تشکیل شد و در آن ریچل با عنوان مادر اسکانی شناخته می‌شد.

با الهام از خاطراتی از ایکس من، این گروه عقیده داشتند که یک ناجی با اسم اسکانی-سان نهایتا آپوکالیپس را خواهد کشت. وقتی که مادر اسکانی صد ساله شد، اعضای این گروه را به گذشته فرستاد تا به کیبل در کودکی دست پیدا کنند و نهایتا به این پیشگویی جامه‌ی عمل بپوشانند. کیبل تفکرات و عقاید فرقه‌ی آسکانی را با خود تا بزرگسالی نگه داشت و به همین دلیل او همیشه فرماندهی مبارزانی را که بر علیه آپوکالیپس قیام کردند وظیفه‌ی خود می‌داند.

وقتی نهایتا کیبل به آینده‌ منتقل شد، به نظر می‌رسید که ممکن است با وجود تکنولوژی درمانی بسیار پیشرفته‌ی آن زمان ویروس تکنو-اورگانیک کماکان جان او را بگیرد. در چنین شرایطی، مادر اسکانی تصمیمی گرفت که بعد‌ها باعث ضرر و زیان زیادی شد؛ او دستور به ساخت یک کلون از کیبل داد.

آپوکالیپس این کلون را دزدید، نام استرایف را برای او انتخاب کرد و یک شرور تمام عیار از او ساخت. بعد از برعهده گرفتن فرماندهی نیروهای آپوکالیپس در آینده، استرایف به زمان حال برگشت و نیروهای میوتنت آزادی بخش را تشکیل داد و در داستان‌های زیبا و به یاد ماندنی زیادی همچون X-Cutioner's Song حضور یافت. استرایف به خاطر اینکه تنها یک کلون است اکثر اوقات خشمگین بود و شخصیتی متزلزل داشت و همین مسئله باعث شد که او در بازه‌های زمانی مختلف به سراغ کیبل برود و با او وارد جنگ شود. با وجود اینکه استرایف در تمامی نبردها از کیبل، ایکس فورس یا ایکس من شکست می‌خورد، او با انتشار ویروس لگسی توانست جمعیت زیادی از میوتنت‌های زمین را به کام مرگ بکشاند.

مثل خیلی دیگر از شخصیت‌های کمیک، کیبل هم در دهه‌ی ۹۰ میلادی ایستگاه فضایی مخصوص خودش را داشت. با گذشت یک دهه از متلاشی شدن و سقوط ایستگاه گری‌ملکین به سوی زمین، کیبل در جلد ششم کمیک Cable & Deadpool تصمیم گرفت از قطعات به‌جا مانده از آن، چیز دیگری بسازد. در داستان فابیان نیسیزا و پاتریک زیرکر، کیبل قدرت‌های ذهنی جدید خود را بیدار کرد تا گری‌ملکین را به پرویدنس، جزیره‌‌ای معلق در فضا، تبدیل کند.

کیبل با بنا کردن پرویدنس در چهل مایلی ساحل تاهیتی، قصد در بنا کردن مدینه‌ای فاضله در دنیای مدرن داشت. این کشور تازه تاسیس که بهای زیادی به تکنولوژی پیشرفته می‌داد، مغزها را از سراسر دنیا به خود جذب کرد. وقتی S.H.I.E.L.D، ایکس من و سیلور سرفر همگی به پرویدنس حمله کردند، کیبل با اقتدار در مقابلشان قد علم کرد و کشورش را از فروپاشی حفظ کرد. پرویدنس برای مدت کوتاهی توانست طعم صلح را بچشد تا اینکه توسط هکاتومب، سلاح کشتار جمعی فضایی، مورد حمله قرار گرفت. بعد از متواری شدن بازماندگان این حادثه هولناک، کیبل اقدام به نابودی کشورش کرد.

وقتی کیبل از آینده به عصر حاضر برگشت، دنیا پر از موجودات فضایی و میوتنت‌ها شده بود. او برای اینکه خود را از خطراتی که دنیا را تهدید می‌کنند با خبر کند و مقداری پول به جیب بزند، اقدام به تاسیس گروهی مزدور به اسم Six Pack کرد. با وجود اینکه اسم اصلی این گروه Wild Pack بود، وقتی آن‌ها با گروه سیکس پک سیلور سیبل مواجه شدند، به ناچار مجبور به تغییر نام شدند.

اعضای ابتدایی این گروه به رهبری کیبل عبارتند از؛ دومینو،‌ گریزلی، همر، کین و جی. دبلیو. بریج، مامور آینده‌ی S.H.I.E.L.D. این تیم در چندین عملیات سیاه که باعث به جا ماندن تلفات بسیار زیادی شد، شرکت داشتند. بعد از شکست این گروه در آخرین عملیات خود، کیبل در میدان نبرد به آن‌ها خیانت کرد. چند سال بعد گروه سیکس پک با هدف کشتن کیبل دوباره تشکیل شد.

بزرگترین تراژدی زندگی کیبل، پسرش، تایلر دی‌اسپرینگ، است. بعد از اینکه آلیا، مادر تایلر، در میدان نبرد به دست نیروهای آپوکالیپس کشته شد، تایلر به دست استرایف ربوده شد. بعدها در نبردی سهمگین، کیبل برای نجات دادن جان یکی از هم‌ رزمانش، مجبور شد به تایلر که توسط استرایف شست‌ و شوی مغزی داده شده بود، شلیک کند. این واقعه باعث شد که نفرت تایلر نسبت به پدرش کیبل بسیار بیشتر شود.

تایلر بعد از انتخاب هویت‌هایی جعلی از جمله آقای تالیور یا جنسیس، به عصر حاضر سفر کرد تا با کشتن کیبل از به قدرت رسیدن آپوکالیپس مطمئن شود. تایلر بعد از مدتی تصمیم گرفت پا را از این هم فراتر بگذارد و نقش آپوکالیپس را خود بر عهده بگیرد و برای محقق کردن این هدف حتی اقدام به متقاعد کردن گروه دارک رایدرز، گروه قدیمی آپوکالیپس، به پیروی از خود کرد. در جلد صدم کمیک Wolverine، او سعی کرد لوگان را متقاعد کند که وارد نبرد او شود و حتی برای جذب کردن او اقدام به تعویض اسکلت آدامانتیوم گم شده‌ی او کرد. وقتی که نقشه‌ی او در شست و شوی مغزی دادن ولورین شکست خورد، ولورین به حالت فرال وارد شد و به زندگی غم انگیز او پایان داد.

مثل خیلی از شخصیت‌های دنیای مارول، کیبل تا قبل از اینکه گروه اونجرز در دهه ۲۰۱۰ میلادی محبوبیت زیادی در فرهنگ عامه پیدا کند، ارتباط خاصی با آن نداشت. با این وجود، بعد از اینکه کیبل فهمید دختر خوانده‌اش هپ سامرز به دست اونجرز کشته شده، او در Avengers: X-Sanction این گروه متشکل از قویترین ابر قهرمانان زمین را به نبرد فراخواند. با وجود اینکه کیبل در نهایت از اونجرز شکست خورد، هشداری که فرستاد باعث شد ایکس من خود را برای کراس اور Avengers Vs. X-Men آماده کنند.

با این وجود، در سال ۲۰۱۶ کیبل به عنوان یکی از اعضای Avengers Unity Squad معرفی شد. در جلد سوم Uncanny Avengers، کیبل به همراه چند تن از همرزمان قدیمی‌اش مثل رگو و ددپول به یکی از دسته‌های اونجرز ملحق شدند. او در طی دومین جنگ داخلی اونجرز در این گروه ماند تا مانع سوء استفاده‌ی رد اسکول از قدرت ذهنی فوق‌ العاده‌ی پرفسور ایکس شود. نهایتا در جلد بیست و سوم Uncanny Avengers او به همراه ددپول از این گروه جدا شد.

کمی بعد از فروپاشی پرویدنس، کیبل وظیفه‌ی اداره‌ی کشور خیالی دیگری را عهده دار شد؛ کشوری در اروپای شرقی به نام رومکیستان. این کشور که اولین بار در اولین جلد کمیک Citizen V and the V-Battalion Everlasting معرفی شد، به اشغال تبهکاری با نام فلگ-اسمشر درآمد.

بعد از به قتل رسیدن فلگ-اسمشر به دست دومینو، کیبل اظهار کرد که تمام این مدت او رهبری نیروهای مخالف فلک-اسمشر را بر عهده داشته است. در جلد بیست و هشتم Cable & Deadpool، به عنوان قدردانی از رشادت‌های کیبل، او به عنوان رئیس جمهور این کشور برگزیده شد. با وجود اینکه کیبل تلاش‌های زیادی برای پیشرفت و آبادانی رومکیستان انجام داد، اما کمی بعد از استقرار دولت او، دولت آمریکا به ددپول و اعضای جدید گروه سیکس پک فرمان داد تا اقداماتی در جهت بی‌ثباتی این کشور انجام دهند. با وجود اینکه این نقشه بعدها برای همه‌ی مردم دنیا برملا شد، کیبل از دولت کناره گیری کرد و کابینه‌ی جدیدی را جایگزین هیئت خود کرد. رومکیستان مجسمه‌ای به رسم یادبود از کیبل بنا کرد و پیروی از ایدئولوژی او را مبنای سیاست‌های آینده‌ی کشور قرار داد.

در پایان کراس اور محبوب X-Cutioner's Song، کیبل و استرایف با هم به درون گرداب زمانی افتادند که به نظر می‌آمد طی این رویداد استرایف جان خود را از دست داده است. از آنجایی که کلیت داستان X-Cutioner's Song حول ایکس من می‌چرخید، ایده‌ی مرگ استرایف توسط نویسندگان آنچنان جدی گرفته نشد. بعدها در داستان مشخص شد هنگامی که کیبل و استرایف به درون گرداب زمانی افتادند، به دلیل شباهت ژنتیکی این دو، ذهن استرایف توانست به بدن کیبل وارد شود.

در اولین جلد‌های سری کمیک انحصاری کیبل، استرایف تاثیرات زیادی روی تصمیمات او گذاشت. علاوه بر اینکه بارها باعث شد که کیبل صحبت‌هایی راجع به کشتن ایکس من بکند، استرایف کیبل را وادار به گذاشتن ریش پروفسوری کرد. این ریش باعث شد خصیصه‌های شیطانی زیادی در رفتار کیبل ظاهر شود تا اینکه بالاخره کیبل استرایف را در جلد هشتم سری خودش از بدنش خارج کرد و ریشش را تراشید.

بعد از اینکه برای مدتی طولانی هیچ میوتنت جدیدی زاده نشد، تولد هپ سامرز در مرکز توجهات کراس آور X-Men: Messiah Complex قرار گرفت. بعد از اینکه ابر قهرمان‌ها و شرور‌های زیادی بر سر تصاحب هپ جنگیدند، بالاخره سرنوشت، او را به دست کیبل سپرد. کیبل برای اینکه از افتادن هپ به دست رقیبانش جلوگیری کند، به آینده سفر کرد و او را در همانجا به گونه‌ای تربیت کرد که برای نبرد‌های آینده آماده باشد.

علیرغم تمام تلاش‌های کیبل، کودکی هپ پر بود از خشونت و خون‌ریزی. کیبل نهایتا مجبور شد همانطور که میوتنت‌های جدید را برای جنگیدن زیر پرچم ایکس فورس آماده می‌کرد، هپ را تمرین دهد و یک جنگجوی خشن از او بار بیاورد. به لطف تربیت کیبل، هپ هرگز نمی‌توانست یک زندگی عادی را بیش از یک ماه تحمل کند و همیشه راه خود را برای برگشت به میدان نبرد پیدا می‌کرد.

در حرکتی که به نظر کاملا در خلاف جهت هدف زندگی کیبل به نظر می‌آید، کیبل در دوباره زنده شدن آپوکالیپس نقش پررنگی داشت. در جلد بیست و ششم کمیک Cable & Deadpool، کیبل اذعان کرد که او قرن‌ها پیش با دادن مقداری از خون حاوی ویروس تکنو-اورگانیک بدنش به آپوکالیپس، او را نامیرا کرده است. همینطور هنگامی که آپوکالیپس در حال احیا شدن در عصر حاضر بود، کیبل با انجام اقدامی مشابه، باعث قوی‌تر شدن این ابر شرور شد.

کیبل در توجیه این اقدامات خود گفت که تصور می‌کرد آپوکالیپس می‌تواند به زندگی میوتنت‌ها هدف بدهد. در آن زمان، جمعیت میوتنت‌ها به صورت چشم‌ گیری در حال کاهش بود. با وجود اینکه کیبل بارها آپوکالیپس را در اقصی نقاط جهان در حال جنایات مختلف دید، باز اقدام به زنده کردن بدترین دشمنش کرد تا به ایکس من انگیزه بدهد. علیرغم این حرکت عجیب،‌ کیبل کماکان این وعده را به آپوکالیس داد که نهایتا او را در میدان نبرد شکست خواهد داد.