GDC 2015: نگاه نزدیک به کنسول استیمماشین
همهاش به خاطر این بود که آن مراسم بدون اینکه خاطرهی خاصی در ذهنمان حک کند، فقط آمد و ناپدید شد. به نظر میرسید استیم ماشین برنامهی ولو برای اتاقهای نشیمن باشد، اما آنها در رونمایی از دستگاه انفجار ویژهای به پا نکردند تا همه را برای سیستمشان هیجانزده و چشم به راه کنند. اما این شرکتی که ما داریم دربارهاش حرف میزنیم، ولو است و این چیزها باعث نمیشود تا آنها را فراموش کنیم. به همین دلیل از آن زمان تاکنون حرف و حدیثهای زیادی مخصوصا با توجه به سکوتهای معروف سران ولو، به وجود آمد که حول این موضوع میچرخیدند که بالاخره آنها چه نقشهای برای استیم ماشین کشیده بودند یا آیا برنامهی تازهای باعث شده ولو فعلا بیخیال کنسول و جزییاتاش شود. فلشفوروارد به ماه مارس ۲۰۱۵ و بعد از تاخیری که ولو در عرضهی استیمماشین به خاطر سردی و بیعلاقگیای که در مردم نسبت به سختافزارشان ایجاد شده بود، صورت داد، ظاهرا داریم کمکم به این دستگاه عجیب و موردانتظار نزدیکتر و نزدیکتر میشویم. به این ترتیب، به محض اینکه وارد غرفهی ولو در حاشیهی همایش GDC شدم، دوتا از آن استیمماشینها را دیدم که زیر تلویزیونی عظیم جا خوش کرده بودند- از آن تلویزیونهایی که اگر پولدار و دستودلباز باشید، حتما یکی از آنها را در اتاق نشیمنتان دارید- اما این تلویزیونها چیزهایی نبودند که نظرم را به خودشان جلب کردند، بلکه در حقیقت آن دو دستگاه نورسیدهی ولو بودند که در نگاه اول نه تنها واقعیت داشتند، چه بسا برای خیلی از ما، دیدن و بازیکردن با آنها دیر یا زود داشت، اما سوخت و سوز نداشت و میدانستیم هرچقدر هم طول بکشد، اما بازگشت دوبارهشان اجتنابناپذیر خواهد بود.
در پلهی اول، استیمماشینها قرار دارند که از رونمایی سال گذشته با آنها آشنای داریم. دو مُدلی که به GDC آورده شده از میان ۱۲تایی هستند که ماه نوامبر امسال عرضه میشوند و صرفا به منظور نمایش طیف وسیعِ مدلهای قابلدسترس، اینجا هستند. مُدل اولی، ماشین الینور (Alienware) نام دارد که از یک پردازندهی i3 که توانایی اجرای بازی در رزولوشن 1080p با نرخ ۶۰ فریم بر ثانیه را دارد، بهره میبرد. در سویی دیگر، دستگاه Falcon Northwest نشسته است که باتوجه به مشخصاتی که خودتان انتخاب میکنید، میتواند بین ۲۰۰۰ تا ۵۰۰۰ دلار قیمت داشته باشد. حتما میپرسید این قدرت بیشاز اندازه چه کارهایی میتواند کند؟ در همین حد بدانید که کاملترین نسخهی این سیستم توانایی اجرای بازی Unreal Tournament جدیدِ استودیوی اپیک را با نرخ فریم ۶۰ بر روی نمایشگر 4K دارد. بله، خیلی شگفتانگیز به نظر میرسند، اما حتی با وجود فهرست بازیهای فراوان و گستردهای که در شبکهی استیم قابلدسترس هستند، من هنوز صرفا به خاطر کنسولها برای قرار دادنِ یک جعبهی دیگر در زیر تلویزیونام متقاعد نشدهام. ولی یک چیزی است که میتواند نظرم را تغییر دهد. این وسط، چیزی که قدرت این سیستمها را با بازیهای استیم متصل و درارتباط میکند، «کنترلر استیم» است-که اکنون شاهد نمونهی نهایی آن هستیم. کنترلر دچار چندین و چند بهبود کوچک و تازه شده است و از همین سو، به نظر میرسد محصول نهایی که در ماه نوامبر عرضه میشود، توانسته به ترکیبی کامل و فوقالعاده بین مهمترین فاکتورهای موجود در گیمپدهای کنسولهای سنتی و کنترلرهای مُدرن پی سی دست پیدا کند. بهترین نکته دربارهی کنترلر استیم این مسئله است که سازندگان به طرز هوشمندانه و دقیقی بعضی از ایدههای جدید خودشان -مثل آن پدهای لمسیِ زیبا- را با درسهایی که از خوبترین کنترلرهای کنسولهای گذشته گرفتهاند، درکنار هم به شکل مسلامتآمیزی جای داده و ترکیب کردهاند. به خاطر همین است که کلیدهای ماشهایی کنترلر استیم اینقدر من را تحتتاثیر قرار دادند و خوشنود کردند. نه اینکه آنها نسبت به کلیدهای ماشهای دیگر دستگاهها، کار خاصی انجام میدهند، بلکه فقط به خاطر اینکه ماشههای کنترلراستیم، یکی از بهترین ماشههای تاریخ را به یادم میآورند-کافی است آنها را فشار دهید تا بعد از سفری کوتاه، کلیکِ دلربایی ریزی بشنوید. ویژگی فراموششدنی و کوچکی که برای اولینبار روی دستههای زیرکانهی کنسول گیمکیوب دیده شد. به عنوان گیمری که در بازی با کنسولهای خانگی مو سفید کرده، این از آن جزییاتِ غیرقابلدرک اما دوستداشتنیای است که آدم را بهطرز غیرقابلکنترلی برای شیرجهزدن در اکوسیستمِ کنسول جدیدِ ولو مشتاق میکند.
با توجه به آنالوگی که به تازگی به فُرمِ تغییریافتهی کنترلر اضافه شده - و میتوان از آن به عنوان بزرگترین عنصر اضافهشدهی دسته، نسبت به آخرین باری که آن را دیدیم، یاد کرد- به روشنی مشخص است که ولو حسابی برای این مسئله فکر کرده و خواسته از این طریق دلِ کنسولبازهای قدیمی که بدون آنالوگ نمیتوانند زندگی کنند را بدست آورد. سطح این آنالوگ دارای کمی فرو رفتگی است و لبههایشان هم شامل برآمدگیهای ریزی میشوند تا جلوی لیز خوردن شصتتان را بگیرند. نکتهی کلیدی این آنالوگ، اهمیتاش برای کسانی است که به بازی با کامپیوتر غریبه هستند- البته ولو میگوید، کنسولبازها بعد از مدتی که با آنالوگ بگذرانند، به مرور استفاده از آن را کنار گذاشته و رسما به بازی با دو پدلمسی کوچ میکنند. اما جدا از این آنالوگ، نقطهی طلایی و نوآورانهی کنترلراستیم را باید در پدهای لمسیاش جستجو کرد. مخصوصا در وفقپذیری، احساس و واکنشی که آنها از خودشان نشان میدهند. برای مثال، وقتی دارید The Talos Principle بازی میکنید، پد لمسی سمت راست، حالت آنالوگ به خودش میگیرد و شبیه آن عمل میکند. کاملا این احساس بهتان القا میشود که انگار کنترلر آنالوگ فعال شده-مثلا اگر با سرعت انگشتتان را روی آن بکشید، مثل این میماند که دارید آنالوگ را میچرخانید. یا در نمونهی متفاوت، وقتی در حال Counter-Strike بازیکردن هستید، پد لمسی به منظورِ شبیهسازی حالت موس تغییر حالت میدهد و قدرت آزادی و چالاکی خاصی را به بازیکننده میدهد که با آنالوگهای معمولی و سنتی ممکن نیست. در این میان باید گفت که قدرت پاسخدهی کنترلرها نسبت به گذشته، بالاتر رفته است. برای نمونه، هنگامی که در یک بازی تیراندازی اول شخص موردضربه قرار میگیرید، پد لمسیِ سمت چپ، جهت درستِ منبع ضربهزننده را به بازیکننده منتقل میکند. یا وقتی ماشهی سلاحِ ماشینگان را بیوقفه نگه دارید، لرزشِ مداومی به انگشتِ شصتِ راستتان وارد میشود. تمام اینها روی هم رفته، نشان از نوآوریهای آیندهنگرانهای دارند که شاید در زمانی که سونی و مایکروسافت درحال طراحی کنترلرهای نسلبعدیشان بودند، حضور نداشتند یا به فکرشان نرسیده بوده است!
البته هنوز برخی مسائلِ حلنشده دربارهی این کنترلر جدید وجود دارد که به نظر نمیرسد تبدیل به مشکل بزرگی شوند. اینکه وقتی کنترلر استیم را به دست میگیرید، چقدر تازه و بیگانه در دستهایتان احساس میشود. کلیدهای اصلی یکذره زیادی از پد لمسی سمت راست فاصله دارند و با اینکه شکل قرارگیری کلیدها تقریبا با اهدافِ مشابه کنسولهای دیگر طراحی شده (چهار کلید اصلی و چهار کلید ماشهای) اما آن دوتا کلیدهای اضافی که در پشتِ دسته دیده میشوند هم تغییر دیگری از سوی ولو در استانداردهای دستههای بازی است. در این میان، تمام کلیدها به طرز مناسبی قابلشخصیسازی هستند. از طریق منوی قابلدسترس و سادهی سیستم میتوانید نوع کارکرد و وظیفهی کلیدها و مقدار حساسیتِ پدها را هر طور دوست دارید، انتخاب کنید. از آنجایی که فهرست بازیهای استیم شامل طیف گستردهای از بازیهایی در سبکهای گوناگون میشود، این قابلیت به شکل سورپرایزکنندهای راهحل جامعی جهت دوری از ایجاد مشکل احتمالی برای بازیکنندهها است. و درحالی که فعلا خیلی برای گفتن این جمله زود است و شرکت باید کیفیت و عملکرد ساختهاش را به مرور زمان اثابت کند، ولی تا اینجای کار، کنترلر استیم به راحتی میتواند یکی از بهترین دستههای بازی باشد که در زمانی در ماه نوامبر وارد بازار میشود.
اینطور که از شکل و شمایل کنترلر برمیآید، مثل اینکه ولو واقعا بیش از پیش برای متقاعد کردن مردم جهتِ نشاندنِ استیم ماشینهایش در زیر تلویزیونهایشان کمر بسته و حسابی انگیزه دارد و حداقل در زمینهی طراحی کنترلری کنسولباز-پسند و البته متناسب با عاداتِ پیسیبازها، سنگتمام گذاشته است. اما زمانی واقعا به آیندهبینی و نقشهای که ولو در سر دارد، ایمان میآورید که بهتان بگویم، آنها از یک دستگاه جداگانه به اسم استیملینک (Steam Link) هم رونمایی کردهاند. استیملینک، دستگاهی ساده، جمعجور، ارزان اما کاربردیای است که بهتان اجازه میدهد بازیها را از روی پیسی به تلویزیون استریم کنید. اندازهی دستگاه در حد نصف یک مجله است و دوبرابر کلفتی آن را دارد و برخلاف استیمماشینهایی که معرفی کردیم، این یکی از لحاظ زیباشناسانه، رضایتبخش است. ولو همین الانش دربارهی تکنولوژی احتمالی استریمِ خانگیاش حرفهایی زده و شگفتزده نمیشویم اگر ببینیم استیملینک در جذب مشتری موفق عمل کند. اما چیزی که باعث فروش این دستگاهها میشود، آسانی در استفاده از آنها است. همهچیز به یک پروسهی سریع «وصل کردن و بازی کردن» خلاصه شده. دستگاه فقط به یک کابل HDMI احتیاج دارد. پس، با توجه به همهی این حرفها و دلایل خوشمزه و جذابی که به آنها اشاره شد، ظاهرا استیمماشین دستگاهی است که میتواند دنیای بازیهای پی سی را وارد دورهی تازهای کند و باوجود گوناگونی مُدلها و آزادیاش در ارائه قدرت شخصیسازی به بازیکننده، استیمماشین به سادگی و به طرز تاثیرگذاری میتواند تونلی زیرزمینی حفر کرده و قدرت بازیهای دکستاپ را به روی تلویزیونهای ۴۲ اینچِ عظیم منتقل کند. روی هم رفته، با اینکه استیمماشینها، شروع حرکت تهاجمی ولو هستند، اما در واقع، باید از استیملینک و کنترلر استیم به عنوان قدرتمندترین مهرههای ولو در این بازی نام برد.
zoomg.ir/topics/gdc-2015
منبع: Eurogamer