۵ درس بزرگی که سازندگان The Dark Tower میتوانند از فیلم It بیاموزند
فیلم برج تاریک (The Dark Tower) به کارگردانی نیکلاس آرسل و فیلم It به کارگردانی اندی موشیتی، هر دو بر اساس رمانهای نویسندهی سرشناس، استفن کینگ ساخته شده و به فاصلهی یک ماه از یکدیگر به نمایش عمومی درآمدند. با این وجود The Dark Tower چه از نظر منتقدان و چه در بحث فروش به شکستی بزرگ بدل شد ولی It در همان ابتدای راه ضمن جلب نظر مثبت منتقدان، با فروشی فوقالعاده به عنوان یکی از موفقترین فیلمهای ترسناک چند سال اخیر سینما لقب گرفت. در این مطلب به ۵ تفاوت مهم بین این دو اثر و رابطهی آنها با رمانهای استفن کینگ میپردازیم که سازندگان فیلم The Dark Tower میتوانند از آنها درس عبرت بگیرند.
درجه بندی سنی R را فراموش نکنید
اگر چه The Dark Tower و It هر دو از آثار فانتزی استفن کینگ به حساب میآیند ولی مجموعه کتابهای The Dark Tower دارای خشونت گرافیکی بیشتر و ادبیاتی بزرگسالانه همراه با روایتی بیپرده هستند اما سازندگان کار به منظور گرفتن درجه بندی سنی PG-13 و گسترش حلقهی مخاطبان خود، این مسائل را که جزو المانهای کار به حساب میآمدند، تا حد قابل توجهی تلطیف کردهاند که در نهایت این حربه نه تنها در کشاندن مخاطبانی با ردههای سنی مختلف به سالنهای سینما ناکام مانده بلکه از ارزشهای اثر نیز کاسته است. در حالی که عوامل فیلم It با اقدامی کاملا شجاعانه رده بندی R را برای اثر خود در نظر گرفتند. بنابراین درس نخست این است که اگر منبع اقتباس شما در درجه بندی سنی خاصی قرار میگیرد، فیلم اقتباسی شما نیز باید در قالب همان درجه بندی ظاهر شود.
به منبع اقتباس خود وفادار بمانید
اگرچه فیلم It بخشی از جزئیات کوچک منبع اقتباس خود را تغییر داده و تعدادی از قسمتهای غیر ضروری داستان را نیز حذف کرده، اما فیلم در مجموع اقتباسی وفادارانه از اثر استفن کینگ به حساب میآید. این حالت در فیلم The Dark Tower قابل مشاهده نیست تا جایی که فیلم گاهی اوقات آنقدر از داستان اصلی دور میشود که به قالب مقدمهی مجموعه کتابهای The Dark Tower در میآید و گاهی نیز میتوان نشانهها یا تصاویر قسمتهای بعدی این مجموعه کتاب را نیز در فیلم یافت که این اشکالات از زاویهی دید سازندگان فیلم نشأت می گیرد که به این اثر به عنوان بخشی از یک جهان سینمایی بزرگ نگاه میکردند. دومین درس این است که اگر شما حقوق ساخت یکی از رمانهای استفن کینگ را خریداری میکنید، با اعمال کمترین تغییرات در داستان کار، سعی کنید فیلم خود را با رمان تطبیق دهید چرا که با توجه به سوابق کینگ، در نهایت این مسئله به سود شما تمام خواهد شد.
تمرکز خود را روی ساخت تنها یک فیلم قرار دهید
تا وقتی از موفقیت فیلم نخست خود مطمئن نشدید هرگز دنبال ساخت دنبالههای آن و تبدیل کردن آن به یک جهان داستانی بزرگ نروید
پیش از آغاز اکران The Dark Tower، تهیه کنندگان کار دائما از جزئیات طرح خود برای گسترش دنیای سینمایی این فیلم سخن میگفتند و در این میان حتی قول ساخت یک سریال تلویزیونی بر اساس مجموعه کتابهای استفن کینگ را نیز به علاقهمندان این نویسندهی سرشناس دادند که قرار بود اتفاقات آن، بستر داستانی قسمتهای بعدی این فیلم را شکل داده و آنها را به هم مرتبط کند. طرحی که گفته میشد تا ابعاد مجموعهای نظیر دنیای سینمایی مارول گسترش خواهد یافت. آنها تمام این تصمیمات را در شرایطی گرفتند که احتمالا فکرش را هم نمیکردند که قسمت اول The Dark Tower که پایه و اساس این مجموعه است، با چنین شکست سنگینی روبرو شود. گویی که شما پیش از خرید اسب، اقدام به خرید زین و درشکه کنید و در نهایت نیز از اسب مورد نظرتان خبری نباشد. در نقطهی مقابل، عوامل فیلم It به جای پرت کردن حواس خود، تمام تمرکزشان را روی ساخت فیلمی واحد قرار دادند و بدین وسیله با موفقیت این اثر، مسیر را برای ساخت دنبالههای آن نیز هموار کردند. درس سوم این است که تا وقتی از موفقیت فیلم نخست خود مطمئن نشدید هرگز دنبال ساخت دنبالههای آن و تبدیل کردن آن به یک جهان داستانی بزرگ نروید.
تصویری انتخاب کنید که مخاطبان را تحت تاثیر قرار دهد
در زمان تبلیغات The Dark Tower با وجود انتشار تعداد زیادی تریلر و پوسترهای مختلف، این فیلم هیچگاه چیز جذاب و منحصر به فردی را به مخاطبان خود معرفی نکرد که بتواند حس کنجکاوی را در آنها برانگیخته و بدین وسیله فروش فیلم را تضمین کند. پوستر نهایی فیلم، منظرهای از شهری بیرنگ و لعاب است که طرح کلی یک برج در داخل آن نمایان است. پوستری که کمتر تصور یک اکشن فانتزی را به مخاطب خود منتقل میکند و در عوض شبیه به فیلمی با محوریت معماری یا کارت ویزیت یک مرکز مشاور املاک است. پوسترهای شخصیت محور فیلم نیز با حضور ادریس البا و متیو مک کانهی زیاد از حد خسته کننده هستند. در نقطهی مقابل، پوستر فیلم It با آن بادکنک قرمز، پسری با لباس زرد و تصویری غیر واضح از دلقکی مرموز، دقیقا همان چیزی است که مخاطبان سینما از پوستر یک اثر ترسناک خوب انتظار دارند. این تصویر، این ترکیب رنگ و حالت ایستادن پسر بچه، در کمترین زمان ممکن میتواند بیشترین حس عدم اعتماد و امنیت را در بیننده تولید کند. درس چهارم این است که وقتی اثری از استفن کینگ را برای اقتباس انتخاب میکنید، یرای معرفی آن باید از تصویری استفاده کنید که تاثیر آن در کمترین زمان ممکن، تا گوشت و خون تماشاگران نفوذ کند.
ستارهی واقعی، خود استفن کینگ است
سازندگان The Dark Tower نام و آوازهی دو ستارهی خود را به اعتبار استفن کینگ ترجیح دادند
سازندگان فیلم The Dark Tower برای معرفی اثر خود، بیش از هر چیز تمرکز خود را روی نام دو بازیگر سرشناس فیلم، ادریس البا و متیو مککانهی قرار دادند در حالی که سازندگان It فیلم خود را با ترکیبی از بازیگران جوان و تازه وارد روانهی سینماها کردند. آنها هیچگاه نگران عدم پرداخت پول بلیط از طرف تماشاگران برای دیدن تنی چند از چهرههای ناآشنا نبودند چرا که به این مسئله ایمان داشتند که خود نام استفن کینگ میتواند انبوهی از تماشاگران را به سالنهای سینما بکشاند. اگرچه استفن کینگ در ساخت هیچکدام از این دو اثر دخالت مستقیم نداشت ولی سازندگان It در طول تبلیغات فیلم همواره به نام این نویسنده اشارهای مستقیم داشتند. نام کینگ در دنیای سینما یک برند است. نامی که حتی کسانی که آثار وی را نخواندهاند نیز به اعتبار آن، با انگیزهی تماشای فیلمی متفاوت به سالنهای سینما قدم میگذارند. با این وجود، سازندگان The Dark Tower نام و آوازهی دو ستارهی خود را به اعتبار این نویسنده ترجیح دادند. از طرفی تماشاگران در هنگام دیدن The Dark Tower بعید است احساس تماشای فیلمی با اقتباس از آثار کینگ را داشته باشند. کاش سازندگان فیلم به جای صرف زمانی بیهوده برای فهمیدن این موضوع که آیا ادریس البا بازیگری مناسب برای ایفای نقش تفنگدار هست یا نه، کمی بیشتر روی گسترش المانهای داستانی استفن کینگ و ویژگیهای خاص آثارش تمرکز میکردند.
نظرات