سریال Mr Robot فصل اولش را با یک معمای جدید به پایان رساند

یک‌شنبه ۱۵ شهریور ۱۳۹۴ - ۱۴:۰۰
مطالعه 7 دقیقه
2015-08-robott
بالاخره یکی از بهترین سریال‌های تابستان امسال به پایان رسید. اپیزود آخر «آقای روبات» شاید نتیجه‌گیرانه نبود، اما بدون‌شک با  طرح سوال‌های درگیرکننده زیادی انتظار برای فصل دوم را سخت کرد. همراه نگاه زومجی به این قسمت باشید.
تبلیغات
2015-09-screen-shot-2015-09-04-at-3.15

سه روز از لحظه‌ی صفر، دوران جدید و تغییر دنیای بعد از عملیات هک سایبری بزرگ تاریخ توسط گروه اف‌سوسایتی گذشته است. اگرچه کل فصل منتظر دیدن زمان وقوع این رخداد بزرگ بودیم و تمام نه اپیزود گذشته را درگیر رسیدن به این نقطه سپری کردیم، اما اپیزود آخر «آقای روبات» از روی زمان اجرای عملیات و فشردن آن کلید قرمز عبور می‌کند و در وضعیتی شروع می‌شود که چند روزی از قرار گرفتنِ اقتصاد جهانی بر لبه‌ی صخره و زیر و رو شدن شرایط مردم گذشته است. این مهم‌ترین اتفاق غیرمنتظره‌ی این اپیزود بود که باعث شد این سریال قدرتمند را فعلا با مشغولیت ذهنی جذاب‌تری ترک کنم و احترامم نسبت به هوشمندی سازندگانش افزایش یابد. قطعا تصمیم به عبور از روی بخش محوری هک و پریدن به بررسی پیامد‌های آن، حرکت جسورانه‌‌ای از سوی سم اسمیل بوده است، اما آیا این تصمیم درستی هم محسوب می‌شود؟ معلومه که بله. بدون‌شک اگر سازندگان به همان روند پیش‌بینی‌شده‌ی معمولی سریال می‌چسبیدند و اتفاقاتِ زمان هک را نشان می‌دادند، ممکن بود باز الان راضی می‌بودیم و درباره‌ی چیزهای هیجان‌انگیز دیگری حرف می‌زدیم. اما اگر تنظیمات داستان و شخصیت‌هایش، مخصوصا در دو اپیزود گذشته، را در نظر بگیرید، می‌بینید این پیچش‌ داستانی چقدر با ماهیت سریال جفت‌و‌جور است و چقدر به غیرقابل‌پیش‌بینی‌شدن آن می‌افزاید.

2015-08-mr-robot-hero-2-982x600

در دو اپیزود گذشته متوجه شدیم که الیوت به فراموشی عجیب و شدیدی گرفتار است که حتی خواهرش را هم نمی‌شناسد. فهمیدیم او خود آقای روبات و رهبر اف‌سوسایتی و شروع‌کننده‌ی تمام این جریانات است. حالا سازندگان در استفاده از مشکلِ الیوت پایشان را یک قدم دیگر فراتر می‌گذارند و بخش مهمی از عملیات را که از قرار معلوم اتفاقاتِ زیادی در جریان آن افتاده را حذف می‌کنند، این نه تنها با روند سریال مخالف نیست، بلکه همان لحظه‌ی فوق‌العاده‌ای است که «آقای روبات» را برای من از جمع سریال‌های سطحی برمی‌دارد و در جایگاهی بالاتر قرار می‌دهد. «آقای روبات» از ابتدا داستان پرسش‌های چندوجه‌ای، ابهامات و معماهای برگرفته از واقعیت و توهم بوده است. تا قبل از این، وضعیت ذهنی الیوت سوال اصلی‌مان بود. این مسئله برای‌مان روشن شد. طبیعتِ آقای روبات هم در اپیزود قبل و سر قبر پدر الیوت، به‌طرز زیبایی لو رفت. اکنون برای معمای بعدی چه چیز دیگری می‌توان جایگزین اینها کرد که بتواند ماهیت ناشناختگی و رازآلود بودن سریال را نگه دارد و آن را تا فصل دوم ادامه دهد: چه اتفاقی در آن برهه‌ی زمانی افتاده؟ چه کسی مسئول هک است؟ الیوت که راضی به اجرای هک نبود، چگونه آن را انجام داده؟ تایرل کجاست و چه بلایی سر او آمده است؟ اینها همان سوال‌هایی است که حالاحالاها مغزمان را در بلند مدت درگیر خودش می‌کند. این اپیزود شاید جواب‌های قاطعی برای‌مان نداشت، اما «آقای روبات» ثابت کرده که تمام رخدادهایش به خاطر دلیلی اتفاق می‌افتد. برای نمونه اسکیت‌بازهای پشت‌صحنه‌ی گفتگوی آقای روبات و الیوت در اپیزود دوم را به یاد می‌آورید؟ حالا از طریق دوربین آنها دیدیم که بقیه، الیوت را وقتی در هپروت به سر می‌برد، چگونه می‌بینند. اما عواقبِ فراموشی الیوت فقط مربوط به فصل بعد نمی‌شود و در این قسمت هم حضور داشت. و این‌بار نادانی‌اش از اتفاقی که در گذشته افتاده، بیشتر از همیشه او را به مرز جنون کشانده بود و دنیای اطرافش را تحت‌تاثیر خودش قرار می‌داد که همین سبب به وجود آمدن یک سری از بهترین سکانس‌های سورئال کل سریال بود.

2015-09-screen-shot-2015-09-04-at-3.14

ضربه‌ی به‌جا مانده از هک، بدجوری تخریبگر بود. این هفته «آقای روبات» خیلی خوب موفق شد ما را در عمق اتفاقی جهان‌شمول در حد و اندازه‌ی یازده سپتامبر قرار دهد و آن احساس طوفانی و ترسناک از تغییر دنیا را منتقل کند. در کنار این، سراغ نتایجِ کارهای اف‌سوسایتی در اخبار و مطبوعات هم رفتیم. اما مهم‌ترین بخش احساسی ماجرا مربوط به واکنش آنجلا به این واقعه بود. دیدن آن لحظه‌ی خودکشی خونین که اتفاقا منزجرکننده از کار درآمده بود و دلیل عقب افتادن پخش قسمت آخر هم بود، یکی از آن پیامدهای تلخ اما اجتناب‌ناپذیر عملیات اف‌سوسایتی است که شاید کسی که این بلا سرش آمد، استحقاق آن را داشته باشد، اما آدم‌های بی‌گناهی که این وسط با تجربه‌ی چنین صحنه‌های دلخراشی زندگی‌شان برای همیشه تغییر می‌کند، چه؟ آیا همین اتفاق برای تغییر نظر آنجلا و پیوستنش به اویل کورپ کافی بود یا اینکه او برنامه دارد از این طریق به دل کمپانی بزند و از داخل آن را از کار بیاندازد؟ جدا از دلیل چرخش شخصیتی آنجلا، پورتیا دابل‌دِی فرصت فوق‌العاده‌ای داشت تا در سکانس کفش‌فروشی و بعد در دیگر صحنه‌های این اپیزود، به خوبی چهره‌ی شوکه‌‌شده‌اش را به نمایش بگذارد و بهترین بازیش در طول سریال را ارائه کند (راستی در سکانس خودکشی، تاد کمپل، فیلمبردار سریال با آن زوم سنگین و له‌کننده‌اش روی لنز دوربین تلویزیونی یکی دیگر از آن حرکت‌های ساده اما تاثیرگذارش را به نمایش گذاشت).

چه اتفاقی در آن برحه‌ی زمانی افتاده؟ چه کسی مسئول هک است؟ الیوت که راضی به اجرای هک نبود، چگونه آن را انجام داده؟

اما اگرچه به هاج و واج و مات و مبهوت‌بودن‌های متقاعدکننده‌ی الیوت عادت کرده‌ایم، اما در زمانی که او در آسیب‌پذیرترین وضعیتش به سر می‌برد و برخلاف گذشته قشنگ سنگینی فراموشی‌اش را احساس می‌کند و از ندانستن به وحشت افتاده بود، رمی مالک باری دیگر میخکوب‌کننده ظاهر شد. او تمام جنبه‌های شخصیتی الیوت، از لحظات آرام‌تر گرفته تا انفجارهای روانی‌اش را به‌شکل شگفت‌انگیزی اجرا می‌کند و به ویژه در حفظ کردن فاصله‌اش با مخاطب عالی است. ما بیشتر از بقیه‌ی شخصیت‌ها زمان بسیاری را در داخل ذهنش گذرانده‌ایم، اما باور کنید هنوز هیچ چیزی درباره‌اش نمی‌دانیم. چگونه می‌توان کسی را شناخت که حتی خودش، خودش را هم نمی‌شناسد.

2015-09-mr-robot-whiterosed

در این میان، حالا که حقیقتِ آقای روبات فاش شده است، ما در این اپیزود نگاهی به اینکه چگونه دیگران تعاملاتِ او و الیوت را می‌بینند نیز انداختیم. این‌طور که به نظر می‌رسد در نگاه یک رهگذر عادی، دیدن جر و بحث و دعوای یک نفر با خودش، خیلی دلقک‌گونه اما ناراحت‌کننده به نظر می‌رسد. ظاهرا برخی اوقات بر اثر فروپاشی روانی شدیدتر الیوت، کنترل شخصیت درونیش طوری از دستش خارج می‌شود که بدون اینکه خودش دلش بخواهد به دیگران توهین می‌کند و نتیجه‌اش را می‌بیند. همچنین سکانس کافی‌شاپ ثابت کرد که اگر از ابتدا نقش آقای روبات آشکار بود، ما به هیچکدام از حرف‌های الیوت اعتماد نمی‌کردیم. فقط این سوال مطرح می‌شود که با توجه به رفتار جلب‌توجه‌کننده‌ی الیوت، آیا به جز دارلین اعضای دیگر اف‌سوسایتی خبر دارند که الیوت با چه مشکلی دست و پنجه نرم می‌کند یا نه.

بازگشت مردی که در اوایل فصل توسط الیوت تهدید شده بود هم یکی دیگر از حرکت‌های سورپرایزکننده‌ی این قسمت بود

بازگشت مردی که در اوایل فصل توسط الیوت تهدید شده بود هم یکی دیگر از حرکت‌های سورپرایزکننده‌ی این قسمت بود. اصولا در خیلی از سریال‌های بلند کم پیش می‌آید که با دنیایی متصل‌شده طرف باشیم. کاراکترهای جزیی داستان فقط معرفی شده و بعد از یک اپیزود کنار گذاشته می‌شود. اما چنین خصوصیتی به «آقای روبات» نمی‌خورد. یکی از جذابیت‌های سریال‌بینی زمانی است که می‌بینی چگونه یک اتفاق کوچک و فرامو‌ش‌شدنی، بعدا نقشی مهم‌تر به خودش می‌گیرد. اینکه کارها شامل عواقب خودشان باشند هم به باورپذیری دنیا کمک می‌کند و هم مخاطبان را موظف به زیر نظر گرفتن جز به جز سریال می‌کند. از همین رو، ماجرای بُردن فلیپر، سگ الیوت به کلینیکِ دام‌پزشکی که در ابتدا شاید بی‌خاصیت تلقی می‌شد، حالا تبدیل به همان ابزاری شده که باعث لو رفتن کار و کاسبی او و اضافه شدن واحد جرایم سایبری اف‌.بی‌.آی به مجموعِ بدبختی‌هایش شده است. در همین رابطه، واکنش روانپزشک الیوت به پیشنهاد نامزد سابقش را دوست داشتم. این احساس بهم دست داد که اگرچه اعترافاتِ الیوت از هک کردن زندگی شخصی او، برایش شوکه‌کننده بوده، اما او یک‌جورهایی نه به خاطر حفظ رازهای بیمارش، بلکه به خاطر اینکه همین هک، چهره‌ی واقعی این مرد را زودتر برایش آشکار کرده، راضی به دستگیری الیوت نمی‌شود و این روشن‌فکری در تشخیص این شرایط را واقع‌گرایانه و مناسب با شخصیت او پیدا کردم.

2015-09-mr-robot-whiterose

کماکان یکی از استایلیش‌ترین و خوشگل‌ترین سریال‌های درحال پخش؛ «آقای روبات» در اپیزود آخر جلوه‌ی دیگری از تصاویر شگفت‌انگیزش را به‌مان نشان داد. به اضافه‌ی قاب‌بندی‌های دور از مرکزِ سریال که به یکی از امضاهای آن تبدیل شده و منتقل‌کننده‌ی فضای خالی بین کاراکترها و انزوای فردی آنهاست، این هفته سکانس میدان تایمز برای خودش غوغایی بود. اجرای سخنرانی آقای روبات درباره‌ی «زندگی فانتزی» و «پادشاهی خزعبلات» در میان مرکز جهانی تبلیغات و مصرف‌گرایی تضاد کوبنده‌ای را ایجاد کرده بود و به قدرت پیامش می‌افزود. این را در این میان در نظر بگیرید که چنین سریالی دارد روی شبکه‌ای متعلق به یکی از کمپانی‌های چندمیلیاردی امریکا پخش می‌شود. درحالی که ما هنوز سر برنامه ساختن درباره‌ی دکترها و در و پنجره‌سازها مشکل داریم!

در نهایت وارد همان مهمانی ساکنانِ نوک هرم شدیم که فصل را با صحبت درباره‌ی آنها شروع کرده بودیم. قبل از اینها، این سوال مطرح می‌شود که شما چه واکنشی نسبت به کار اف‌سوسایتی دارید؟ آیا آن را بـد و نابودکننده‌ی دنیا می‌دانید یا خوب و نجات‌دهنده‌ی آن؟ البته شاید قضیه پیچیده‌تر از این حرف‌ها باشد. طبق سکانس بعد از تیتراژ، ظاهرا افراد اصلی مورد هدفِ این حمله عین خیالشان هم نیست که میلیاردها میلیارد دلار از پولشان از بین رفته و در واقع ممکن است آنقدر قدرتمند و ریشه‌دوانده باشند که حمله‌ی اف‌سوسایتی فقط در حد ضربه‌ی دمِ ماهی به تمساح عمل کرده باشد. شاید نه دنیا عوض شده، نه نجات پیدا کرده و نه خراب شده. شاید نه تنها آب برای افراد اصلی از آب تکان نخورده است. در عوض، ضربه‌ی نهایی از هرج و مرج به وجود آمده به خود مردم عادی برمی‌گردد. اصلا شاید اف‌سوسایتی برخلاف شعارهای انقلابی و مردمی‌اش، دستش با ساکنان نوک هرم در یک کاسه است. شاید الیوت آدمِ آنهاست و خودش خبر ندارد. و برنامه‌ریزِ این هک خودِ آنها بوده‌اند تا به هدفِ فراتری برسند که عقل ما توانایی تحلیل و تصورش را ندارد. خودتان دو دوتا چهارتا کنید: فرد مرموز چینی سکانس بعد از تیتراژ همان «رُز سفید» رییس گروه «ارتش تاریکی» بود که حالا در لباس مرد ظاهر شده بود. وقتی رییس شرکتی که هک شده با رهبر هک‌کنندگانش سر یک میز نشسته، چه انتظاری می‌توان داشت. ظاهرا تشخیص طرفِ خوب و بد و برنده و بازنده‌ی این بازی خیلی سخت است و سخت‌تر از آن انتظار برای فصل دوم.

تهیه شده در زومجی

مقاله رو دوست داشتی؟
نظرت چیه؟
داغ‌ترین مطالب روز

نظرات