راز محبوبیت کلاه قرمزی چیست؟ عروسکی که نسلها را متحد کرد
کلاهقرمزی یکی از کارکترهای ماندگار سینمای ایران است که در میان تمامی شخصیتهای خلق شده در سینما و تلویزیون کمتر کارکتری را میتوان پیدا کرد که تا این اندازه به محبوبیت رسیده باشد. کلاهقرمزی در میان همهی نسلهای ایرانی حضور دارد و تبدیل به بخشی جدانشدنی از فرهنگ عامه شده است. اصولا نمادسازی با کارکترهایی شبیه کلاهقرمزی در دنیا، امری عادی و البته پولساز است. مثلا «باربی» در سال ۱۹۵۹ ساخته شده و بعد از آن بهسرعت در میان مردم جهان به محبوبیت رسید. باربی آنچنان پولساز بود که تهیهکنندگان برای بدست آوردن حق نسخههای انیمیشنیاش با یکدیگر وارد رقابت میشدند.
کلاهقرمزی برای اولین بار در دههی شصت و در یک مجموعهی تلویزیونی بهنام سقائک و شانهبهسر حاضر شد اما آن چیزی که ما از این کارکتر میبینیم، شخصیتی است که در دههی هفتاد و برای مجموعه «صندوق پست» یا «جغجغه و داداش» خلق شد. برنامهای آموزشی که هدفش آموزش مفاهیم ساده و ارزشهای اخلاقی با رویکردهای کودکانه بود. درواقع تولد واقعی این کارکتر در دههی هفتاد رقم خورده است. ایرج طهماسب خالق این کارکتر بود، مرضیه محبوب آن را ساخت، دنیا فنیزاده عروسکگردانیاش کرد و حمید جبلی نیز صداپیشگی این شخصیت را برعهده گرفت. یکی از دلایل خلق چنین شخصیتهایی پاسخ به نیازهای احساسی و روانی مخاطب است. در آن سالها مخاطب توانست بهراحتی با این کارکتر ارتباط برقرار کند و از طریق او ارزشهای اخلاقی متعددی را درک کند.
یکی از دلایل خلق چنین کارکترهایی مثل کلاهقرمزی کنترل جامعه است. مثل انوع باربیها که برای نشان دادن نقشهای متفاوت زنان در جامعه ساخته شدند
درواقع خلق چنین کارکترهایی بدون شک با برنامهریزیهای اجتماعی، اقتصادی و حتی سیاسی متعددی همراه است. کلاهقرمزی علاوه بر اینکه، سرگرمکننده بود، دست به القای مفاهیم اجتماعی نیز میزد. این شخصیت با سادگی، بامزهگی و ظاهر بیآلایشاش خیلی زود توانست احساسات و رفتارهای مخاطب را تحت کنترل خود درآورد. اصلا یکی از دلایل خلق چنین کارکترهایی مثل کلاهقرمزی کنترل جامعه است. مثل انوع باربیها که برای نشان دادن نقشهای متفاوت زنان در جامعه ساخته شدند.
فیلم سینمایی «کلاهقرمزی و پسرخاله» نقطه عطف بزرگی برای این شخصیت تلویزیونی بود. وقتی که در سال ۱۳۷۳ این فیلم در سینماها اکران شد، مردم با استقبال گستردهای به سینماها میرفتند. موفقیت چشمگیر این اثر راه را برای حضور کلاهقرمزی در برنامههای نوروزی و مجموعههای تلویزیونی مختلفی در دهههای بعد باز کرد. اما چیزی که توانست به موفقیت بیشتر کلاهقرمزی کمک کند شخصیت پسرخاله بود. اصلا همیشه فیلمنامهنویسان حواسشان به این هست که قهرمانشان با شخصیتهای همراه، مکمل و ضدقهرمان خودش را بهتر و بیشتر نشان میدهد. چالشها و ارتباط میان پسرخاله و کلاهقرمزی، شخصیت کلاهقرمزی را برجستهتر نشان داد و به مخاطب این امکان را داد که با روحیات و رفتارهای کلاهقرمزی بیشتر آشنا شود. اصلا شخصیت اصلی تنها، به درد ماندگاری نمیخورد، بههمین دلیل کلاهقرمزی بواسطهی حضور شخصیت پسرخاله ماندگارتر شد.
یکی از دلایل اصلی ماندگاری کلاهقرمزی، صداقت و معصومیت کودکانهی اوست. این شخصیت برخلاف بسیاری از کارکترهای کارتونی یا عروسکی که رنگ و لعاب اغراقشده دارند، بهشدت به تجربههای واقعی کودکانه نزدیک است: پرسشگریهای بیپایان، اشتباهات ساده اما قابل درک، بازیگوشیهای دردسرساز و تلاش برای فهمیدن دنیای بزرگترها، ویژگیهایی بودند که باعث شد تا مخاطب چه کودک باشد و چه بزرگسال خودش را در این کارکتر دوستداشتنی پیدا کند.
طنز موقعیت و گفتوگوهای هوشمندانه بین کلاهقرمزی و آقای مجری که رابطهای پدرانه، مهربان و گاهی قابل ترحم برای بزرگترها شکل میداد، تبدیل به یکی از عوامل کلیدی برای جذابیت این مجموعه شد
از سوی دیگر، طنز موقعیت و گفتوگوهای هوشمندانه بین کلاهقرمزی و آقای مجری که رابطهای پدرانه، مهربان و گاهی قابل ترحم برای بزرگترها شکل میداد، تبدیل به یکی از عوامل کلیدی برای جذابیت این مجموعه شد. این رابطه نه تنها پایه بسیاری از موقعیتهای کمدی بود، بلکه در عمق خود نقدی ملایم و غیرمستقیم به رفتارهای بزرگسالان و ساختارهای اجتماعی نیز وارد میکرد. نقدی بدون تلخی و در قالب اتفاقات طنزناک.
کلاهقرمزی در دههی ۸۰ و ۹۰ نیز به محبوبیت زیادی رسید . فامیل دور، ببعی، جیگر و... شخصیتهایی بودند که به دلیل محبوبیت زیاد کلاهقرمزی به جهان این کارکتر وارد شدند. هرکدام از این شخصیتها سبک رفتاری، زبان بدن و تیپ اجتماعی قابل توجهی را با خود حمل میکردند. این گسترهی شخصیتی علاوهبر تنوعبخشی به روایتها، توانست طنزی چندلایه خلق کند که در عین سرگرم کردن کودکان، برای بزرگترها نیز حرفهای تازهای بههمراه داشته باشد.
درواقع کلاهقرمزی، زاییدهی دنیای پس از جنگ در سینما و تلویزیون ایران است. سینمای ایران پس از رد کردن دههی شصت وارد فاز تازهای از روایتها و ایدهها شد. در این دوران ایدئولوژیها جای خود را به ایدههای سازندگی داده بودند و مسیری که مهرجویی با اجارهنشینها شروع کرده بود باعث شد که شخصیتی به نام کلاهقرمزی خلق شود. در اوایل دهه هفتاد زمانی که کلاهقرمزی زاده شد، جامعه نیازمند نشاط و بازسازی بود. از یک طرف هم سینمای کودک داشت جان میگرفت. پس کلاهقرمزی آمد تا هم سرگرم کند و هم اینکه در قالب رفتارهای کودکانه مسائلی را به کودکان و بزرگسالان بیاموزد. پس میتوان نتیجه گرفت که کلاهقرمزی مخلوق سیاستهای تازهی اجتماعی در آن زمان بود، کارکتری که برنامهریزیهای دوران پس از جنگ را در جامعه جلو میبرد.
کلاهقرمزی، زاییدهی دنیای پس از جنگ در سینما و تلویزیون ایران است
کلاهقرمزی شبیه همهی کارکترهایی که در دنیا معروف میشوند، حالا تبدیل به بخشی از نوستالژی مشترک چند نسل شده است. نسلی که با او بزرگ شده و خاطرات مهمی از دوران کودکیاش را در کنار این شخصیت تجربه کرده است. این عروسک حتی فراتر از حوزه کودک عمل کرده و در مباحث فرهنگی، اجتماعی و طنز مورد ارجاع قرار گرفته است. شخصیت ساده اما چندلایه کلاهقرمزی باعث شده که حتی پس از گذشت سالها همچنان تازگی خود را حفظ کند. این کارکتر یادآور دورانی است که رسانههای دیداری بر محور خلاقیت، صمیمیت و پیامهای انسانی عمل میکردند، دورانی یک عروسک میتوانست جهان آدمها را تسخیر کند و به القای مفاهیمی بزرگ بپردازد. او در آن دوران باید تبدیل به نمادی از شادی و امید میشد چرا که جنگ تمام شده بوده و جامعه نیازمند، نشاط، بازسازی و از سر گیری زندگی بود.
تاکنون چند فیلم سینمایی به نامهای کلاه قرمزی و پسرخاله، کلاهقرمزی و سروناز و کلاهقرمزی و بچهننه با حضور این کارکتر ساخته شدهاند. کلاهقرمزی همچنین در یک مجموعهی نمایش خانگی بهنام کلاهقرمزی در فرنگ و چند جنگ نوروزی و برنامههای تلویزیونی متعددی حضور داشته است. این کارکتر یکی از پولسازترین شخصیتهای تلویزیونی ایران است، زمانی که این کارکتر خلق شد کمتر کسی فکرش را میکرد که او در چند برههی زمانی تلویزیون و سینما را قبضه کند.