آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟ | از هیپستر ها تا نارنگی ها
در این مجموعه از مقالات «آخر هفته چه فیلمی ببینیم؟» به سراغ دو سینمای متفاوت اما لایهمند خواهیم رفت. در ابتدا فیلمی از روسیه را میبینیم. اثری موزیکال و سیاسی با ایدههای عاشقانه. بعد از آن فیلمی از اروپای شرقی را خواهیم دید، روایتی ضدجنگ با طعم نارنگی.
فیلم هیپسترها
فیلم Hipsters
- کارگردان:والری تودورفسکی
- بازیگران: آنتون شاگین
- سال انتشار: ۲۰۰۸
داستان این فیلم در زمانی اتفاق میافتد که موسیقی غربی در شوروی جرم بوده است.
فیلمهای روسی بدون شک جز آثار جذاب سینمای جهان هستند. فیلمهایی که بهخاطر زیرمتنهای سیاسی و اجتماعیشان درگیر لایههای قدرتمندی میشوند، ایدههایی که فراتر از فیلمی با ساختاری معمولی حرکت میکنند. هیپسترها، درامی موزیکال است که نگاهی به روزهای بعد از جنگ جهانی دوم میاندازد. داستان آن در مسکوی ۱۹۵۵ میگذرد، سالهایی که جامعهی شوروی تحت ایدئولوژی یک رژیم کمونیستی زندگی میکرد. مقامات شوروی جاز را نوعی کالای امپریالیستی و غربی میدانستند و این نوع موسیقی تنها در مکانهای غیرمعلوم اجرا میشد. با اینحال در آن زمان گروههایی وجود داشتند که از سیستم موجود سرپیچی میکردند و سبک تازهای از زندگی را میپسندیدند. سیستم حاکم در آن زمان به افرادی که از ایدئولوژی رایج در کشور سرپیچی میکرد و به فرهنگ غرب چشم داشت لقب استیلیاگی را داده بود.
در شوروی آن زمان اجناس غربی وارد کشور نمیشد و این گروهها ازطریق باندهای قاچاق اقلام غربی را در کوچهپسکوچهها خریداری میکردند تا به ایدئولوژی شوروی پشت پا بزنند. حال هیپسترها (استیلیاگی)، ازطریق نمایش خواستههای یک گروه موسیقی تبدیل به فیلمی راجعبه شکاف بین نسلی میشود. داستان از این قرار است که ملس که تحت نظارت کمونیستها فعالیت میکند طی اتفاقاتی وارد هیپسترها میشود و با آنها رابطه برقرار میکند. موسیقی در این فیلم به معنای واقعی جلو برندهی قصه و محتوای اجتماعی و سیاسی روایت است. هیپسترها موزیکالی قدرتمند است که برای مخاطب تنها جنبهی سرگرمی ندارد.
فیلم نارنگی ها
فیلم Tangerines
- کارگردان: زازا اوروشادزه
- بازیگران: میخیل مسکی
- سال انتشار: ۲۰۱۳
دو پیرمرد هنگام جنگ تصمیم میگیرند تا در مرزعهی نارنگی بمانند.
سینمای اروپا، در قیاس با سینمای آمریکا جهانی مضمونمحور است. فیلمهای شرق اروپا بیشتر از آثار اروپای غربی ریزبینانهتر مسائل انسانی را بهتصویر میکشند، چراکه این کشورها بیشتر از سرزمینهای غربی درگیر مسائل سیاسی و اجتماعی بوده و هستند. این فیلم که محصول مشترک استونی و گرجستان است در جوایز گلدن گلوب نامزد جایزه بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان بود.
داستان این فیلم در یکی از مناطق روستایی در گرجستان اتفاق میافتد. زمانی که جنگ بین دو گروه از سربازان دو کشور در میگیرد و تنها کسانی در آن منطقه باقی میمانند که قصد برداشت نارنگی را دارند. بعد از تبادل آتش بین دو گروه درگیر جنگ تنها دو سرباز از این دو جبهه زنده میماند و قرار بر این میشود تا زمان بهبودی کاری به یکدیگر نداشته باشند. نارنگیها یک اثر ضدجنگ است، فیلمی اگزیستانسیالیستی که با دوری از کلیشهها میکوشد تا با استفاده از لحنی شاعرانه بهتصویری متفاوت و جدید از آنچه که در «نجات سرباز رایان» دیدیدم برسد. درست است که حادثه محرک فیلم از جائی در دل جنگ میآید اما این جنگ یک زیرمتنی است که قرار است فیلمساز را به لایههای انسانی اثرش برساند. نارنگیها با تصاویر بدیعاش اثری دربارهی انسانیت است، زمانی که دو پیرمرد و نارنگیهایشان پذیرای شرایط تازهای میشوند، این «انسان بودن است» است که همه را نجات میدهد.