معرفی سریال Devil in Disguise: John Wayne Gacy | داستان قاتل سریالی معروف
سریالها و فیلمهای جنایی زیادی وجود دارند که براساس واقعیتهای هولناک انسانی ساخته شدهاند. آثاری که داستانهای واقعی جنایتکاران و قاتلان را بهتصویر میکشند. این فیلمها از همان ابتدا با نوشتن جملهی «این داستان براساس وقایع واقعی است» مخاطب را به اضطراب و تشویش میاندازند و او را میترسانند. سریال Devil in Disguise که براساس زندگی یکی از مخوفترین قاتلان سریالی آمریکا ساخته شده، از همین دست آثار است که در روزهای اخیر منتشر شده و با استقبال نسبتا خوبی از سمت مخاطبان روبهرو شده است.
جان وین گیسی (John Wayne Gacy) یک قاتل زنجیرهای و مجرم جنسی بود که در طول سالهای جنایتاش بیش از ۳۳ نفر مرد را به قتل رساند. او که به دلقک قاتل شهرت پیدا کرده بود، لباس مبدل میپوشید و در خیریهها و بیمارستانها به اجرای مراسم میپرداخت. او به بهانهی اجرای جادو و تردستی قربانیانش را به خانه میکشاند و بعد از اینکه بهشان دستبند میزند، مورد تعرض قرارشان میداد و پس از آن میکشتشان. جان وین گیسی که در دههی ۱۹۷۰ دههها مرد را به قتل رساند درنهایت در سال 1994 با تزریق مواد سمی اعدام شد.
جان وین گیسی (John Wayne Gacy) یک قاتل زنجیرهای و مجرم جنسی بود که در طول سالهای جنایتاش بیش از ۳۳ نفر مرد را به قتل رساند
سریال شیطان در لباس مبدل که براساس زندگی و جنایتهای این قاتل سریالی ساخته شده به تازگی از شبکهی پیکاک (Peacock) در فصل اول خود و در ۸ قسمت پخش شده است. داستان این سریال در آمریکای دههی ۷۰ اتفاق میافتد، زمانی که مردی به نام گیسی مردها و پسرها را میدزدد و آزارشان میدهد. گیسی آدم بهظاهر آرامی است، کارهای خوبی برای جامعه انجام میدهد اما در پس این ظاهر قابل اعتماد، واقعیت دیگری در جریان است.
نقش گیسی را مایکل چرنوس (Michael Chernus) بازی میکند. بازی چرنوس یکی از ویژگیهای جذاب فیلم است که از سمت منتقدان بسیار تحسین شد. او واقعا ترسناک است، خیلی رئال بازی میکند و مخاطب میتواند سنگینی دنیای گیسی را از طریق چرنوس درک کند. گابریل لونا (Gabriel Luna) هم در نقش رافائل تووار کاراگاهی که به دنبال گیسی میگردد، ظاهر میشود. او هم در نقش کاراگاهِ شیطان در لباس مبدل میداند، چگونه در نقش آدمی ظاهر شود که در دنیایی فروپاشیده به دنبال پیدا کردن حقیقت است.
جهان این سریال شبیه، تریلرها و داستانهای جنایی نوردیک و کرهای است. فضای سرد، سنگین و تکاندهندهی این روایت اصلا مثل قصههای کلاسیک جنایی و معمایی عمل نمیکند. پلیس بیتفاوت است، سیستم قضایی کاری نمیکند و قربانیان را نادیده میگیرد. این سریال همچنین به تعصبات اجتماعی میتازد و تا حدی نیز جامعه را مقصر وقوع این فجایع میداند. سریال در طول ۸ قسمت خود تصویری دقیق از جنایات گیسی ارائه میدهد اما چیزی که بیش از همه مخاطب را تحت تاثیر قرار میدهد، این است که روایت روی قربانیان و جامعهای که این جنایتها درش اتفاق افتاده تمرکز کرده است.
جهان این سریال شبیه، تریلرها و داستانهای جنایی نوردیک و کرهای است. فضای سرد، سنگین و تکاندهندهی این روایت اصلا مثل قصههای کلاسیک جنایی و معمایی عمل نمیکند
سریال طوری ساخته شده که گویی سازندگانش میخواهند به کشتهشدگان ادای احترام کنند و ظلمی که بهشان شده است را بازتابی سینمایی بدهند. اینکه سریال شیطان در لباس مبدل با زاویه دید متفاوتی به این جنایتهای زنجیرهای نزدیک میشود، در نوع خودش بسیار جذاب و آوانگارد است. شیطان در لباس مبدل به جای اینکه به خشونت و نشان دادن صحنههای فجیع قتل متوسل شود، با استفاده از درام ناراحتی ایجاد میکند. ریتم کند فیلم کاملا برنامهریزی شده است و سازندگان میخواهند با این ترفند، مخاطب را در داستانی هولناک غرق کنند و زمان کافی برای فکر کردن دربارهی عذابی که قربانیان کشیدهاند را به او بدهند.
این سریال به تضاد تکاندهندهای در شخصیت گیسی میرسد. دلقکی با گذشتهای ناراحتکننده که حالا دست به جنایت میزند و جامعه نیز برایش چنین جنایتهایی اهمیت چندانی ندارد. شیطان در لباس مبدل روی دیگر خیر را نشان میدهد و به تضاد عمیقی میرسد، اینکه فاصلهی میان شر و خیر بهشدت کوتاه است. سریال از نظر سبک بصری هم کاملا با عناصر روایی خود را هماهنگ میکند. نورپردازیها، طراحی صحنه، قاببندیها، بازیها و همهوهمه در جهت هدف داستان هولناک گیسی حرکت میکنند. سریال شیطان در لباس مبدل از آن روایتهایی است که از ژانر برای کندوکاو در انسانها و رفتارهای جامعه استفاده میکند، اثری که همهی عناصر یک فیلم خوب را همراه خود دارد.