۷ سوال بی پاسخ فصل اول سریال بیگانه (Alien: Earth)

فصل نخست سریال Alien: Earth به پایان رسید و همان‌طور که انتظار می‌رفت، قسمت پایانی با یک تعلیق بزرگ خاتمه یافت. با این شرایط، روایت باز هم سرانجامی نسبی دارد. اکنون می‌توان حدس زد که وِندی (Sydney Chandler) و «پسران گمشده» با در اختیار گرفتن بوئی کاوالیر (Samuel Blenkin)، کیرش (Timothy Olyphant) و دیگران، قصدشان بر این است که بر جزیره «نورلند» حکومت کنند. اگر داستان در همین نقطه متوقف می‌شد، می‌توانست یک پایان باز اما جالب باشد.

 بااین‌حال، ماجرا به اینجا ختم نمی‌شود؛ یوتانی (Sandra Yi Sencindiver) با ناوگانی از راه می‌رسد و گونه‌های بیگانه‌ای از بند رها می‌شوند. چشم‌انداز فصل دوم هیجان‌انگیز است، اما قسمت پایانی فصل نخست پرسش‌های زیادی را بی‌پاسخ رها کرده است.

هنوز مشخص نیست Alien: Earth رسماً فصل دومی خواهد داشت یا نه (هرچند به‌احتمال زیاد خواهد داشت)، اما یکی از امیدواری‌های بزرگ مخاطب بازگشت انتخاب‌های موسیقایی و موسیقی متن جف روسو است. در پایان هر قسمت، روسو قطعه‌ای راک کلاسیک از گروه‌هایی چون متالیکا یا Queens of the Stone Age پخش می‌کرد؛ انتخاب‌هایی که نه‌تنها بر تأثیر کلی داستان می‌افزودند، بلکه فضایی نوستالژیک می‌ساختند، حتی با وجود اینکه داستان در آینده روایت می‌شود. رواج «رتروفوتوریسم» در این سال‌ها پررنگ شده و دیزنی نیز در این زمینه عملکرد درخشانی داشته است.

خود موسیقی متن سریال فضایی آزاردهنده و سرشار از اضطراب و حس حضور بیگانه ایجاد می‌کند، اما این انتخاب‌های پایانی است که حال‌وهوای مجموعه را کامل می‌سازد. امید می‌رود در فصل دوم هم روسو همین روند را ادامه دهد و دوباره شاهد قطعات راک ماندگار باشیم.

از دهه ۹۰ میلادی، بیشتر فیلم‌های مجموعه Alien پیش‌درآمد بوده‌اند. از Prometheus گرفته تا آثار بعدی، روایت‌ها همگی پیش از وقایع فیلم اصلی سال ۱۹۷۹ قرار گرفته‌اند. روایت Alien: Earth نیز طبق اطلاعات موجود، دو سال پیش از ماجراهای فیلم نخست جریان دارد. اما آیا ممکن است سریال به‌نوعی به جهان پس از فیلم Aliens جیمز کامرون وارد شود؟ آیا حتی احتمال معرفی ریپلی (Sigourney Weaver) وجود دارد، هرچند حضور او الزامی نیست؟

 از سوی دیگر، اگر در فیلم اصلی تازه با زینومورف‌ها آشنا می‌شویم، حضور آن‌ها در زمین چگونه با خط داستانی فیلم‌ها هم‌خوانی خواهد داشت؟ آیا این امکان وجود دارد که وِیلند-یوتانی عمداً یک زینومورف را وارد کشتی کرده باشد، و اگر چنین است، چه تأثیری بر معنای وقایع فیلم نخست خواهد گذاشت؟ اگر نوآ هاولی قصد دارد در قلمرو پیش‌درآمد بماند، باید در نظر داشته باشد که «دو سال» فاصله زمانی چندان طولانی نیست و چنین رویکردی می‌تواند روایت را به رویدادهای کوچک محدود کند؛ رویدادهایی که معمولاً تاریخ‌ساز نمی‌شوند.

پرسش اینجاست که بوئی کاوالیر چگونه از واژه «Xenomorph» استفاده می‌کند؟ در حالی‌که در فیلم Aliens برای نخستین‌بار این نام به کار برده می‌شود. آیا به این معناست که او اولین کسی است که این موجودات را چنین می‌نامد، یا اینکه گونه‌ای شناخته‌شده برای دانشمندان زمین بوده‌اند و شاید حتی دلیل اصلی مأموریت وِیلند-یوتانی همین بوده است؟

طبق lore رسمی مجموعه، این واژه نخستین‌بار توسط ستوان گورمن (William Hope) در فیلم Aliens محصول ۱۹۸۶ بیان می‌شود. اصطلاحی برگرفته از ریشه یونانی «xeno» به معنای «غریب/دیگرگونه» و پسوند «-morph» به معنای «شکل». حالا اینکه استفاده کاوالیر از این واژه یک خطای داستانی است یا بخشی از طراحی عمدی نویسندگان، پرسشی مهم محسوب می‌شود.

در پایان فصل، وِندی و پسران گمشده به قدرت واقعی خود پی می‌برند و بوئی کاوالیر، کیرش، دیم سیلویا (Essie Davis)، آتوم آینس (Adrian Edmondson) و مورو (Babou Ceesay) را در همان قفسی زندانی می‌کنند که ساعاتی پیش خود در آن بودند. کیرش و مورو به‌شدت زخمی‌اند و باقی نیز در وضعیت ناتوانی قرار دارند. پرسش اصلی این است که هیبریدها چه تصمیمی درباره آن‌ها خواهند گرفت؟ بعید است خودشان دست به قتل بزنند، اما احتمالاً بوئی تلاش می‌کند راهی برای فرار بیابد، بدون توجه به دیگران.

بااین‌حال، ورود یوتانی به جزیره، نگه داشتن زندانیان را پرخطر می‌کند. اگر هیبریدها موفق به مقاومت شوند، بعید است اجازه دهند یوتانی کسی را با خود ببرد. در سناریوهای دیگر، او می‌تواند کل جزیره را تصرف یا حتی نابود کند. محتمل‌ترین بازماندگان در این میان بوئی، کیرش و شاید مورو خواهند بود، چراکه مورو زیر دست یوتانی است و احتمالاً از این موقعیت بهره ببرد.

در پایان فصل، موجود بیگانه‌ای با نام «اوسلوس» کنترل جسد آرتور (David Rysdahl) را در دست می‌گیرد. او با بدنی نیمه‌مرده اما زنده‌شده، دیگر خود واقعی‌اش نیست و تحت سلطه این موجود قرار دارد. این روند از پیش در سریال زمینه‌چینی شده بود، جایی‌که بوئی بارها با آن ارتباط برقرار می‌کرد.

حال پرسش این است: اوسلوس به کمک بوئی و هیبریدها خواهد آمد یا برنامه‌ای کاملاً مستقل دارد؟ اوسلوس قادر است رفتارهای انسانی را تقلید کند و در میان انسان‌ها پنهان شود، ویژگی‌ای که حتی خطرناک‌تر از زینومورف‌هاست. آیا در کالبد آرتور باقی خواهد ماند یا میزبان مناسب‌تری می‌یابد؟ و شاید حتی هدف نهایی‌اش تسخیر بدن خود بوئی باشد، آن هم به‌عنوان انتقامی از آزمایش‌هایی که روی او انجام شده است.

جو هرمیت (Alex Lawther)، برادر بزرگ‌تر وِندی/مارسی است و پیوندی عمیق میان آن‌ها وجود دارد. خاطرات مشترکشان از کودکی تا بزرگسالی نشان‌دهنده این نزدیکی است. جو در ابتدا باور دارد مارسی مرده است، اما وقتی او در جسم وِندی ظاهر می‌شود، موفق می‌شود که برادرش را متقاعد کند. بااین‌حال، اکنون که مارسی در بدن وِندی است، روزبه‌روز قدرت و کنجکاوی‌اش بیشتر شده است و دیگر صرفاً یک کودک فانی نیست.

سؤال اینجاست که آیا جو می‌تواند همچنان به درون مارسی راه یابد و او را هدایت کند؟ مهربانی و انسانیت جو همیشه نقطه اتکای مارسی بوده است؛ اما اگر این تأثیرگذاری کاهش یابد، آیا وِندی او را به‌عنوان فردی ضعیف کنار خواهد زد؟ یا برعکس، باز هم به توصیه‌های او گوش خواهد داد؟ خطر آن است که وِندی در اوج اعتمادبه‌نفس، خود را شکست‌ناپذیر بداند و برادرش را نادیده بگیرد.

پرسش اساسی این است که چرا وِندی، برخلاف دیگر پسران گمشده، بیشترین قدرت را در اختیار دارد؟ پاسخ احتمالی این است که ذات مارسی چنین ویژگی‌هایی را به او بخشیده است. مارسی شخصیتی با ویژگی‌های مقاوم، کنجکاو و باهوش بود که همین ویژگی‌ها پس از تبدیل شدن به هیبرید، در وجود وِندی نیز نمایان شدند.

اما بزرگ‌ترین راز، توانایی وِندی در برقراری ارتباط با زینومورف‌هاست. دیگر هیبریدها صرفاً می‌توانند با فناوری تعامل داشته باشند. زینومورف‌ها موجوداتی غریزی و شکارچی‌اند و هیچ پایگاه داده‌ای برای رمزگشایی زبانشان وجود ندارد. اینکه وِندی چنین توانایی‌ای دارد، پرسشی است کلیدی که می‌تواند آینده‌ی نه‌تنها این سریال، بلکه کل فرنچایز Alien را تحت‌تأثیر قرار دهد.