۷ پرسش مهم که فصل سوم سریال ونزدی باید به آن‌ها پاسخ دهد

دوشنبه 31 شهریور 1404 - 16:59
مطالعه 7 دقیقه
جنا اورتگا در در حال نگاه کردن در سریال Wednesday
فصل دوم ونزدی به برخی پرسش‌ها پاسخ داد، اما معماهای بزرگ‌تری را برای آینده باقی گذاشت. در ادامه به مهم‌ترین سوالات بی‌پاسخ می‌پردازیم.
تبلیغات

نیم‌فصل دوم فصل دوم سریال Wednesday در تاریخ ۳ سپتامبر منتشر شد و بالاخره به برخی از مهم‌ترین پرسش‌هایی که در نیم‌فصل نخست مطرح شده بود، پاسخ داد. اما در پایان این فصل، هنوز هم سوال‌های مهم و حیاتی مطرح هستند که انتظار می‌رود در فصل بعدی سریال ونزدی به آن‌ها پرداخته شود. در این مقاله، سراغ مرور ۷ مورد از مهم‌ترینِ این سوال‌ها خواهیم رفت.

در نظر داشته باشید که ادامه این متن اطلاعاتی از داستان سریال ونزدی را لو خواهد داد.

پیش از هر چیز متوجه شدیم که «ونزدی» (Jenna Ortega) همچنان زنده است؛ موضوعی که هرگز آن‌قدرها هم جای نگرانی نداشت. همچنین فهمیدیم زندانی مرموز «ویلو هیل» در واقع مادر «تایلر» (Hunter Doohan)، یعنی «فرانسواز» (Frances O’Connor) است و مردی که قلب مکانیکی داشت کسی نیست جز «آیزاک نایت» (Owen Painter)، برادر فرانسواز.

در ادامه جزئیات بیشتری هم درباره محبوب‌ترین کاراکتر سریال، یعنی «تینگ» (Thing) دریافت کردیم. این دست قطع‌شده لحظه‌ای ویژه و کاملاً تیم برتونی دارد؛ جایی که فاش می‌شود «تینگ» در واقع دست راست literal آیزاک بوده است. با این حال، پس از مرگ آیزاک، خانواده آدامز او را نزد خود آوردند و «تینگ» هم در نهایت علیه میزبان پیشین خود ایستاد و به خانواده کمک کرد. هرچند نیم‌فصل دوم مملو از لحظات و افشاگری‌های جذاب بود، اما هنوز پرسش‌هایی باقی مانده است که پاسخ آن‌ها داده نشد.

کپی لینک

آیا دوباره لیدی گاگا را خواهیم دید؟

انتظارها زمانی به اوج رسید که خبر حضور «لیدی گاگا» در فصل دوم Wednesday منتشر شد. در نیم‌فصل دوم بالاخره شاهد نقش‌آفرینی او بودیم. گاگا در قالب شخصیت «روزالین راتوود»، استاد پیشین نورمور و یکی از ریون‌ها (Outcastهایی با توانایی پیش‌بینی آینده) ظاهر شد؛ درست همانند ونزدی. از آنجا که «لاريسا ویمز» (Gwendoline Christie) به‌عنوان راهنمای روحی ونزدی حاضر است و در تصمیم‌های او نقش دارد، تأثیر «هستر» (Joanna Lumley)، مادربزرگ ونزدی، پررنگ‌تر است. او به ونزدی می‌گوید که بهترین راه برای بازگرداندن قدرت‌هایش، احضار روزالین از قبر است؛ موضوعی که ویمز به‌شدت با آن مخالفت می‌کند.

گاگا در نقش روزالین حضوری کوتاه اما تأثیرگذار دارد. او کاملاً مرده به‌نظر می‌رسد؛ با لباسی سفید، چشمانی گودافتاده و صدایی آرام اما نافذ. جالب است که روزالین در گذشته استاد هستر بوده و از بسیاری از اطرافیان ونزدی مسن‌تر است. او به ستایش روحیه مستقل و انزواجویانه ونزدی می‌پردازد و می‌تواند به‌عنوان راهنمایی متفاوت برای او ظاهر شود. با اینکه طبق قوانین، راهنمای روحی باید از اقوام باشد، بعید نیست ونزدی راهی برای ارتباط دوباره با روزالین پیدا کند. دیدن دوباره گاگا در این نقش واقعاً جذاب خواهد بود.

کپی لینک

چرا برونو ناگهان دغل‌کار شد؟

در این نیم‌فصل شاهد رابطه شیرین «انید» (Emma Myers) و «برونو» بودیم؛ دو گرگینه‌ای که به‌خوبی با هم هماهنگ بودند. اما وقتی ونزدی و انید پس از گفت‌وگو با روزالین بدن‌هایشان را عوض می‌کنند، ونزدی از طریق دانستن زبان تاگالوگ متوجه گفت‌وگوی عاشقانه برونو با فردی دیگر می‌شود. او به‌جای انید، رابطه را تمام می‌کند و اینگونه برونو به‌عنوان شخصیتی کم‌اهمیت به حاشیه رانده می‌شود.

 این موضوع کمی غیرمنتظره بود، چرا که برونو تا پیش از آن شخصیتی وفادار و بی‌خطر نشان داده شده بود. ناگهان در پایان سال تحصیلی، معشوقه دیگر برونو در مراسم گالا ظاهر می‌شود و او در نهایت همراه او مدرسه را ترک می‌کند. شاید این چرخش ناگهانی تنها برای افزودن کمی «درام عاشقانه» به داستان بوده باشد؛ چیزی که تیم برتون علاقه خاصی به آن دارد، اما سرعت و شتاب آن کمی بیش از حد بود.

کپی لینک

آیا بین آژاکس و بیانکا رابطه‌ای عاشقانه شکل می‌گیرد؟

در همین خط داستانی روابط نوجوانانه، همکاری «آژاکس» (Georgie Farmer) و «بیانکا» (Joy Sunday) برای نجات مادر بیانکا از دست رهبر فرقه‌ای خطرناک، لحظات صمیمانه‌ای میان این دو رقم زد. هرچند آن‌ها در پایان بیشتر شبیه دوستانی صمیمی به‌نظر می‌رسند، اما آیا جرقه‌های عاشقانه میانشان دیده نمی‌شود؟

از آنجا که آژاکس همچنان درگیر فراموش کردن انید است و بیانکا هم نیازمند آرامش و شادی پس از سختی‌های فراوان، احتمال شکل‌گیری رابطه میانشان وجود دارد. البته بهتر است این روند به‌صورت تدریجی و در قالب یک «slow burn romance» پیش برود تا ناگهانی و تحمیلی نباشد. چنین مسیری می‌تواند عمق بیشتری به داستان بدهد و به‌نوعی همان عاشقانه‌های کند و شیرینی را برگرداند که مدتی است در سریال‌های تلویزیونی کم‌رنگ شده‌اند.

کپی لینک

چرا عمه اوفلیا آن نوشته را روی دیوار می‌نوشت؟

گرچه فرانسواز در نهایت خواهر گمشده «مورتیشیا» (Catherine Zeta-Jones) یعنی «اوفلیا» از آب درنیامد، اما مشخص شد اوفلیا همچنان زنده است. هستر او را در زیرزمین خانه‌اش زندانی کرده و او مدام جمله «ونزدی باید بمیرد» را با رنگ قرمز روی دیوار می‌نویسد. این افشاگری بزرگ نیم‌فصل دوم بود که بی‌شک در فصل بعدی بیشتر به آن پرداخته خواهد شد.

این پرسش مطرح است که چرا اوفلیا چنین دشمنی‌ای با برادرزاده‌اش دارد، در حالی که ونزدی هیچ‌گاه او را ندیده است؟ گفته می‌شود اوفلیا نیز ریون بوده و توانایی پیش‌بینی آینده باعث جنون او شده است. شاید حقیقت آن باشد که او از ابتدا در اسارت هستر بوده و داستان «ویلو هیل» تنها پوششی برای پنهان کردن حقیقت از مورتیشیا بوده است. در هر صورت، تقابل ونزدی و اوفلیا می‌تواند یکی از محورهای اصلی فصل آینده باشد.

کپی لینک

فستر تمام این مدت کجا بود؟

«فستر آدامز» (Fred Armisen) همواره از محبوب‌ترین شخصیت‌های خاندان آدامز بوده است؛ شخصیتی عجیب، بامزه و دوست‌داشتنی. اما در نیم‌فصل دوم حضور چندانی نداشت. او تنها در ماجرای آزادسازی Outcastها از ویلو هیل و کمک به ونزدی برای مقابله با تایلر نقش ایفا کرد و سپس ناپدید شد.

این غیبت ناگهانی تا حدی حس خلأ در روایت ایجاد کرد، چرا که رابطه میان فستر و ونزدی همواره یکی از نقاط قوت داستان بوده است. بازگشت او در پایان فصل و همراهی با ونزدی برای یافتن انید گرگینه‌شده، هرچند کوتاه، خوشایند بود. امیدواریم در ادامه سریال نقش پررنگ‌تری برای این «عمو فانکِل» (fun uncle) شاهد باشیم.

کپی لینک

آیا انید می‌تواند دوباره انسان شود؟

در این نیم‌فصل آشکار شد که انید یک «آلفا» گرگینه است؛ کسی که حتی در نبود ماه کامل هم می‌تواند تغییر شکل دهد. «میس کاپری» (Billie Piper) هشدار می‌دهد که اگر آلفاها در شب کامل تغییر شکل دهند، ممکن است هرگز نتوانند به حالت انسانی بازگردند. انید در نهایت آگاهانه در شب کامل تغییر شکل می‌دهد تا ونزدی را از قبر نجات دهد و این ایثار سرنوشت او را مبهم‌تر از همیشه کرده است.

اکنون پرسش این است که آیا او قادر خواهد بود دوباره به شکل انسانی بازگردد یا سرنوشتش مهر خورده است؟ پاسخ این سؤال احتمالاً یکی از محورهای اصلی فصل سوم خواهد بود.

کپی لینک

آیا میس کاپری نوع جدیدی از ویلو هیل را آغاز خواهد کرد؟

در قسمت پایانی، میس کاپری پس از مرگ مادر تایلر، او را به جامعه‌ای جدید دعوت می‌کند؛ جایی برای کمک به افرادی که توانایی‌هایشان باعث رنج و آسیب آن‌ها شده است. این تغییر ناگهانی در شخصیت کاپری کمی غیرمنتظره به‌نظر می‌رسید، اما ایده جذابی است؛ به‌ویژه اگر به جای بیمارستانی شبیه ویلو هیل، این مکان بیشتر شبیه یک جامعه درمانی و بازپروری باشد.

از آنجا که هم او و هم تایلر قربانی توانایی‌های خود بوده‌اند، احتمالاً همکاری‌شان می‌تواند منجر به ایجاد پناهگاهی امن برای امثال آن‌ها شود. با این حال باید دید آیا این ایده در فصل بعدی به شکلی مثبت ادامه خواهد یافت یا تنها یادآور ویلو هیل در قالبی دیگر خواهد بود.

در نهایت، نیم‌فصل دوم فصل دوم Wednesday با وجود پاسخ به بسیاری از پرسش‌ها، همچنان نقاط مبهم و مسیرهای باز زیادی برای روایت باقی گذاشته است؛ موضوعی که بی‌شک در فصل سوم بیش از پیش به آن‌ها پرداخته خواهد شد.

مقاله رو دوست داشتی؟
نظرت چیه؟
داغ‌ترین مطالب روز
تبلیغات

نظرات