داستان واقعی پرونده اسمرل؛ ریشههای ترسناک فیلم جدید The Conjuring
در ژانر سینمای وحشت، هیچ برچسبی به اندازهی عبارت براساس داستان واقعی نمیتواند برای مخاطب جذابیت ایجاد کند. این عبارت نه تنها هیجان مضاعفی به تماشاگر القا میکند، بلکه به سازندگان اجازه میدهد تا او را به سرعت در فضای مناسب برای ترسهای سینمایی غرق کنند. در میان فرنچایزهایی که از این تکنیک بهرهی موفقیتآمیزی بردهاند، دنیای سینمایی The Conjuring جایگاه ویژهای دارد. این سری با اینکه اغلب جزئیات داستانهای اصلی را برای اهداف دراماتیک بزرگنمایی میکند و در واقعیت دست میبرد، اما به دلیل تمرکز بر روابط خانوادگی و شخصیتهای محوری داستان یعنی اد و لورین وارن، در قلب جامعهی طرفداران وحشت حک شده است.
فیلم The Conjuring: Last Rites پایان داستان وارنها است
با انتشار فیلم The Conjuring: Last Rites مشخص شد که این قسمت جدید قرار است فاز اول فرنچایز را با یکی از مشهورترین و بحثبرانگیزترین پروندههای وارنها به پایان برساند: پرونده خانواده اسمرل. این انتخاب برای خاتمهی یک دوره، انتخابی تصادفی نیست. بسیاری از پروندههای قبلی این فرنچایز مانند پروندهی خانوادهی پرن به یک مکان خاص محدود بودند و وحشت آنها در چهاردیواری خانهای جنزده رخ میداد. اما پروندهی اسمرل ماهیتی متفاوت و عمیقاً شخصی داشت، زیرا موجودیت شیطانی ادعا میشد که حتی پس از نقل مکان خانواده، آنها را دنبال کرده است. این ماهیت پایدار و پیگیرانهی وحشت، به فیلم اجازه میدهد تا بر مفهوم نبرد بیوقفهی خانواده با نیروهای تاریکی و تأثیرات آن بر وجود آنها تمرکز کند. این رویکرد به ویژه در فیلم
فیلم The Conjuring: Last Rites که بهطور خاص روی جودی، دختر وارنها و تواناییهای روانی او تمرکز دارد، بسیار معنادار است. در نتیجه این انتخاب تماتیک بهعنوان یک پایانبندی شایسته و پرمعنا برای خط داستانی وارنها عمل میکند و میراث آنها را فراتر از خودشان گسترش میدهد. این گزارش به بررسی جامع داستان واقعی خانوادهی اسمرل، تناقضات آن، و چگونگی تبدیل آن به یک پدیدهی فرهنگی میپردازد که در نهایت به پایانی تکاندهنده برای دنیای سینمایی احضار تبدیل میشود.
از طوفان تا جنزدگی؛ روایت خانواده اسمرل از آغاز ماجرا
شروع دوباره در ویرانهها
داستان وحشتآفرین خانوادهی اسمرل با یک فاجعهی طبیعی آغاز شد. در سال ۱۹۷۲ طوفان سهمگین آگنس بخشهایی از شمال شرق پنسیلوانیا را در نوردید و باعث سیل گسترده شد. این بلای طبیعی خانهی قبلی خانواده را در ویلکس-بره از بین برد. در ماه آگوست سال ۱۹۷۳، جک و جنت اسمرل بههمراه چهار دخترشان و والدین جک (جان و مری) به یک خانهی دوبلکس قدیمی در خیابان ۳۳۰ چیس در وست پیتسون، پنسیلوانیا نقل مکان کردند تا زندگی خود را از نو بسازند. آنها که بهشدت مذهبی و کاتولیک بودند، تمام پسانداز خود را صرف بازسازی و رنگآمیزی این خانه کردند. اما این شروع دوباره به سرعت به یک کابوس ماورایی تبدیل شد.
آغازین: پدیدههای کوچک
ابزارهای تعمیر و بازسازی ناگهان ناپدید و سپس دوباره پیدا میشدند، لکههایی عجیب و غیرقابل پاکشدن روی دیوارهای تازهرنگشده ظاهر میشدند
در ابتدا، وقایع مرموز و غیرقابل توضیح بودند و ظاهری بیضرر داشتند. از سال ۱۹۷۴، خانواده شروع به مشاهده پدیدههای عجیب کردند. ابزارهای تعمیر و بازسازی ناگهان ناپدید و سپس دوباره پیدا میشدند، لکههایی عجیب و غیرقابل پاکشدن روی دیوارهای تازهرنگشده ظاهر میشدند و وسایل برقی مانند اجاقگاز و رادیو حتی درحالیکه از برق کشیده شده بودند، شروع به کار میکردند یا آتش میگرفتند. صداهای مرموزی شنیده میشد و بوی شدید گوگرد و گوشت فاسد، خانه را پر میکرد و به همان سرعت از بین میرفت. این اتفاقات در طول سالها بهصورت متناوب رخ میدادند و اگرچه آزاردهنده بودند، اما زندگی خانواده را مختل نمیکردند.
اوجگیری خشونت
اما با گذشت زمان و به ویژه از سال ۱۹۷۷، فعالیتهای فراطبیعی به شکلی خشونتآمیز و خطرناک تشدید یافتند. این پدیدهها در سال ۱۹۸۵ به اوج خود رسیدند، زمانی که یکی از دختران، شنون، در اثر افتادن یک لوستر از سقف مجروح شد. خانواده گزارش دادند که سگ آنها، سایمون، توسط نیرویی نامرئی به دیوار پرتاب شده و یکی از دخترانشان از پلهها به پایین هل داده شده است. در این دوره، خانواده همچنین با حملات فیزیکی دیگری مانند سیلی خوردن، گاز گرفته شدن و ضربوشتم توسط نیروی نامرئی مواجه شدند.
کابوس شبانه: حملات جنسی
تکاندهندهترین ادعاهای خانوادهی اسمرل مربوط به حملات جنسی بود که توسط یک موجودیت شیطانی صورت میگرفت. جنت اسمرل ادعا کرد که در هنگام خواب توسط یک نیروی شیطانی مورد آزار قرار میگرفت و سپس جک نیز قربانی حملات مشابهی شد. جک اسمرل ادعا کرد که یک ساکوبوس به او تجاوز کرده و این اتفاق در حالی رخ داده که او در اتاق نشیمن مشغول تماشای یک بازی بیسبال بوده است.
تصمیم خانواده برای افشای این تجربیات هولناک به رسانهها، با توجه به ماهیت شرمآور و تابوی این حملات، نشانهای از استیصال عمیق آنها بود. این اقدام نه تنها برای درخواست کمک صورت گرفت، بلکه یک نقطه عطف حیاتی در پرونده به شمار میرفت. با علنی شدن داستان، یک جریان رسانهای گسترده آغاز شد که در نهایت توجه اد و لورین وارن را به خود جلب کرد و این پرونده را از یک واقعهی خصوصی به یک پدیدهی فرهنگی تبدیل کرد که مورد توجه ملی قرار گرفت.
تیم تحقیق وارنها؛ شیاطین و ارواح سرگردان
زمان و روند تحقیق
پس از آنکه خانواده اسمرل برای یافتن پاسخ و کمک به کلیسای کاتولیک و مقامات محلی متوسل شدند اما نتیجهای نگرفتند، در سال ۱۹۸۶ به آنها اد و لورین وارن توصیه شدند. این زوج محقق فراطبیعی که به دلیل پروندههای دیگری مانند جنزدگی آمیتویل شهرت داشتند، به درخواست خانواده، تحقیقات خود را از ژانویه ۱۹۸۶ آغاز کردند. آنها برای ماهها بهطور منظم به خانهی اسمرل رفتوآمد کردند و با جمعآوری یادداشتها، عکسها و نوارهای صوتی، مدارکی از تحقیقات خود ثبت کردند.
یافتهها
وارنها پس از بررسی خانه، به این نتیجه رسیدند که خانواده اسمرل هیچ عملی برای باز کردن دری به دنیای دیگر انجام نداده بودند، بلکه آنها بهعنوان یکی از انتخابشدگان در یک نبرد کیهانی گرفتار شده بودند. اد و لورن چهار موجودیت را در خانه شناسایی کردند: سه روح انسانی (یک پیرزن، یک دختربچهی خشن و یک مرد) که مسئول پدیدههای خفیفتر بودند و یک نیروی شیطانی خالص که از ترس قربانیان تغذیه میکرد. به گفتهی اد وارن، این نیروی شیطانی «بسیار قدرتمند» و «بسیار خطرناک» بود.
شواهد ادعایی وارنها
اد وارن گزارش داد که در اولین شب حضور در خانه، دمای اتاق به شدت کاهش یافته، یک «تودهی سیاه» در هوا شکل گرفته و حتی پیام «گمشو» روی یک آینه ظاهر شده است
وارنها ادعا کردند که خودشان نیز شاهد پدیدههای غیرعادی بودهاند. اد وارن گزارش داد که در اولین شب حضور در خانه، دمای اتاق به شدت کاهش یافته، یک «تودهی سیاه» در هوا شکل گرفته و حتی پیام «گمشو» روی یک آینه ظاهر شده است. آنها همچنین ادعا کردند که از صداهای کوبیدن و ضربه در خانه نوارهای صوتی تهیه کردهاند.
بااینحال باید توجه داشت که رویکرد وارنها بیش از آنکه بر شواهد علمی قابل اثبات بنا شده باشد، بر تجربیات شخصی و اعتقادات مذهبی آنها متمرکز بود. این نوارهای صوتی و سایر شواهد فیزیکی هرگز به صورت مستقل تأیید یا منتشر نشدند و این تناقض در رویکرد آنها، زمینهساز اصلی انتقاداتی شد که در ادامه به آن پرداخته میشود.
طنین تردید؛ صدای شکاکان و واکنش کلیسا
برای ارائهی یک تصویر کامل و جامع از پروندهی اسمرل، لازم است به دیدگاههای متضاد و تحلیلهای شکاکان نیز بپردازیم. این دیدگاهها، پرونده را از یک داستان سادهی وحشت به یک معمای پیچیده تبدیل کردهاند.
توضیحات جایگزین پزشکی
شکاکان از همان ابتدا به سوابق پزشکی جک اسمرل اشاره کردند. جک در سال ۱۹۸۳ تحت عمل جراحی مغز قرار گرفته بود تا «آب مغزش» تخلیه شود، زیرا به دلیل مننژیتی که در جوانی به آن مبتلا شده بود، دچار مشکلات حافظهی کوتاه مدت و دیگر مشکلات شناختی بود. پروفسور پاول کرتز، رئیس کمیتهی تحقیق علمی ادعاهای فراطبیعی به این مورد اشاره کرد و پیشنهاد داد که ادعاهای خانواده میتواند ناشی از توهم، هذیان، یا آسیب مغزی باشد.
روانشناسان نیز این نظریه را مطرح کردند که افراد در زمان استرس شدید یا مشکلات خانوادگی، ممکن است به دنبال توضیحات ماورایی بگردند و به خانواده پیشنهاد کمک رایگان روانپزشکی و روانشناسی دادند، اما خانواده از پذیرش آن خودداری کردند.
دیدگاههای علمی
پاول کرتز صراحتاً ادعا کرد که وارنها «محققان عینی، مستقل یا بیطرفی نیستند» و پروندهی اسمرل را «یک فریب، یک حقهبازی و یک داستان ارواح» نامید. این انتقادها بر این نکته تأکید داشتند که در این پرونده هیچ مدرک فیزیکی یا تجربی قابل تاییدی برای اثبات وجود نیروهای شیطانی ارائه نشده است.
پس از آنکه خانوادهی اسمرل در سال ۱۹۸۸ از خانه نقل مکان کردند و ساکنان جدیدی به آنجا آمدند، آنها گزارش دادند که «هرگز هیچ فعالیت فراطبیعی» را در آن تجربه نکردهاند. این واقعیت، تناقضی بزرگ با ادعای جنت اسمرل ایجاد میکند که موجودیت شیطانی، خانواده را حتی پس از نقل مکان دنبال میکرد. این ابهام، این سوال را مطرح میکند که آیا وحشت واقعاً به مکان (خانه) وابسته بود یا به خود خانواده؟
موضع محتاطانه کلیسا
با اینکه خانواده اسمرل به شدت مذهبی بودند و از کلیسا درخواست کمک کردند، موضع رسمی کلیسای کاتولیک در اسکرانتون بسیار محتاطانه بود. سخنگوی اسقفنشین اعلام کرد که آنها مطمئن نیستند چه چیزی باعث این اتفاقات شده است. کشیشهایی که برای برکت دادن به خانه فرستاده شدند، اظهار داشتند که در طول حضورشان «هیچ فعالیت مضری» مشاهده نکردهاند. حتی کشیشی که دو شب در خانه ماند نیز گفت که «هیچ اتفاق غیرعادی» رخ نداده است.
تناقضات جنگیری
جنت اسمرل ادعا کرد که یک کشیش نامشخص سه مراسم جنگیری ناموفق را انجام داده است
جنت اسمرل ادعا کرد که یک کشیش نامشخص سه مراسم جنگیری ناموفق را انجام داده و دلیل شکست آنها این بود که موجودیت شیطانی در طول مراسم از یک نیمهی خانه به نیمهی دیگر فرار میکرده است. این ادعاها با گزارشهای رسمی کلیسا در تضاد بودند. درنهایت جوزف آدونیزی، کشیش محلی اعلام کرد که پس از دعاهای شدید، «چیزها به حالت عادی بازگشتهاند» و بوی بد و موجودیتها از خانه خارج شدهاند.
این تناقضات متعدد (پزشکی، علمی، مذهبی) در این پرونده، آن را از یک داستان وحشتآور ساده به یک معمای فرهنگی تبدیل میکند. این ابهام، ترس را از یک موجودیت خارجی به یک ترس درونی از «ندانستن» منتقل میکند، و همین امر باعث میشود که پروندهی اسمرل همچنان برای مخاطبان، چه معتقد و چه شکاک، جذاب باقی بماند. در جدول زیر تناقضات اصلی در این پرونده به صورت خلاصه ارائه شده است.
ادعاها و تجربیات خانواده و وارنها | توضیحات شکاکان و یافتههای جایگزین |
---|---|
حملات فیزیکی و جنسی توسط موجودیت شیطانی | سابقهی پزشکی جک اسمرل: جراحی مغز در سال ۱۹۸۳ و مشکلات حافظهی کوتاه مدت ناشی از مننژیت، که میتواند منجر به توهم یا هذیان شده باشد. |
جنگیریهای ناموفق | موضع کلیسای کاتولیک: کشیشها در طول حضور خود در خانه هیچ فعالیت غیرعادی مشاهده نکردند. |
وجود چهار موجودیت، از جمله یک نیروی شیطانی خالص | دیدگاههای علمی: پرونده توسط پاول کرتز، «فریب» و «داستان ارواح» نامیده شد، زیرا هیچ مدرک فیزیکی یا تجربی قابل تأییدی ارائه نشده بود. |
دنبال شدن خانواده توسط موجودیت شیطانی پس از نقل مکان | تجربه ساکنان بعدی: خانمی بهنام دبرا اوونز که پس از اسمرلها به خانه نقل مکان کرد، هیچ فعالیت ماورایی را گزارش نکرد. |
جنون رسانهای و اقتباسهای سینمایی
رسانههای ملی
پس از آنکه خانوادهی اسمرل تصمیم به علنی کردن داستان خود گرفتند، پروندهی آنها به سرعت به یک پدیدهی رسانهای تبدیل شد. روزانه تا ۹۰ خبرنگار در مقابل خانهی آنها حاضر میشدند. آنها در برنامههای تلویزیونی پرمخاطبی مانند
Larry King Live و Entertainment Tonight حضور یافتند تا داستان خود را برای میلیونها نفر در سراسر آمریکا تعریف کنند. این شهرت ناگهانی، خانواده را با چالشهای جدیدی مواجه کرد، به طوری که در سال ۱۹۸۶، آنها از توجه بیش از حد رسانهها اظهار خستگی کرده و از خبرنگاران خواستند که خانهی آنها را ترک کنند.
انتشار کتاب
با وجود اظهار خستگی از رسانهها، خانواده اسمرل تنها چند ماه بعد با همکاری اد و لورن وارن و یک روزنامهنگار محلی به نام رابرت کاران، کتابی با عنوان The Haunted: One Family’s Nightmare منتشر کردند. این اقدام ممکن است در ابتدا متناقض بهنظر برسد، اما در حقیقت یک اقدام استراتژیک بود.
خانواده با این کار توانستند «کنترل روایت» را بهدست بگیرند و داستان خود را آنگونه که میخواستند به گوش جهان برسانند، نه آنگونه که رسانهها میخواستند. این کتاب اگرچه مورد استقبال قرار گرفت، اما توسط منتقدانی همچون جوزف ماروسفاک به دلیل «یکطرفه بودن» و نادیده گرفتن دیدگاههای شکاکان مورد انتقاد قرار گرفت.
اقتباسهای قبلی
در سال ۱۹۹۱ یک فیلم تلویزیونی به نام The Haunted با بازی سالی کرکلند که برای بازی در آن نامزد گلدن گلوب شد ساخته شد
شهرت این پرونده به حدی رسید که در سال ۱۹۹۱ یک فیلم تلویزیونی به نام The Haunted با بازی سالی کرکلند که برای بازی در آن نامزد گلدن گلوب شد ساخته شد. این فیلم نه تنها داستان خانوادهی اسمرل را برای مخاطبان بیشتری روایت کرد، بلکه همانطور که جیمز وان، تهیهکنندهی دنیای سینمایی The Conjuring، اشاره کرده بود، تأثیری مستقیم و شخصی بر او گذاشت. انتخاب این پرونده برای پایانبندی فرنچایز، برای وان حکم یک بازگشت به نقطهی آغازین و یک ادای احترام به فیلمی را داشت که او را با دنیای وارنها آشنا کرده بود.
پایان یک دوره: The Conjuring: Last Rites حقایق، داستان و یک وداع
The Conjuring: Last Rites آخرین پرده از داستان وارنها را با اقتباس از پروندهی اسمرل به نمایش میگذارد. اما همانند سایر فیلمهای این سری، واقعیت تنها یک نقطهی شروع برای خلق یک داستان سینمایی جذاب است. فیلم برای رسیدن به اهداف روایی خود، تغییرات قابل توجهی در داستان اصلی ایجاد میکند که درک آنها برای مخاطبان ضروری است.
دلیل انتخاب پرونده
جیمز وان در مصاحبهای اعلام کرد که پروندهی اسمرل برای او بسیار شخصی بوده است
جیمز وان در مصاحبهای اعلام کرد که پروندهی اسمرل برای او بسیار شخصی بوده و فیلم تلویزیونی سال ۱۹۹۱ همان اثری است که او را با وارنها آشنا کرده است. او این پرونده را برای پایان دادن به «فاز اول» دنیای سینمایی The Conjuring، درحالیکه مخاطبان همچنان به آن علاقهمند هستند، انتخاب کرد. وان معتقد بود که این بهترین زمان برای خداحافظی با شخصیتهای اصلی است تا فرنچایز به بیراهه نرود.
تغییرات کلیدی (اسپویل پایان فیلم)
پرونده واقعی | اقتباس سینمایی در The Conjuring: Last Rites |
---|---|
منبع وحشت: یک موجودیت شیطانی و ارواح سرگردان که به خانه وارد شدند و خانواده را دنبال میکردند. | منبع وحشت: یک «آینه نفرینشده» که با گذشتهی وارنها مرتبط است. این تغییر، یک ابزار ملموس و قابل استفاده برای روایت سینمایی فراهم میکند.3 |
نقش جودی وارن: در داستان اصلی هیچ نقشی از دختر وارنها، جودی، در مبارزه با موجودیت وجود ندارد. | نقش جودی وارن: جودی به شخصیتی محوری تبدیل میشود که تواناییهای روانی مادرش را به ارث برده و در نهایت، به همراه والدینش با موجودیت مبارزه میکند و آن را شکست میدهد. |
پایان داستان: وحشت با دعاهای کشیش محلی به پایان رسید، اگرچه جنت اسمرل گزارش داد که هنوز صداهایی میشنود و خانواده در سال ۱۹۸۸ نقل مکان کردند. | پایان داستان: فیلم با یک پایان خوش برای وارنها به پایان میرسد. آنها بازنشسته میشوند و در عروسی جودی شرکت میکنند و با شخصیتهای پروندههای قبلی روبرو میشوند. |
این تغییرات عمده نشان میدهند که در دنیای سینمایی The Conjuring، واقعیت تنها یک «نقطهی شروع» است. هدف اصلی فیلم، روایت یک داستان منسجم و قدرتمند با محوریت «ایمان و خانواده» است.3 تغییرات داستانی، از جمله مرتبط کردن تهدید به آینهای نفرینشده و برجسته کردن نقش جودی، برای رسیدن به این هدف تماتیک ضروری بودند. این رویکرد به فیلم اجازه میدهد تا میراث وارنها را فراتر از خودشان گسترش دهد و به مخاطب یک پایانبندی احساسی و رضایتبخش ارائه کند.
ماندگاری یک معمای ماورایی
پروندهی اسمرل، چه یک داستان واقعی باشد و چه ساختهی ذهن، به دلیل عمق انسانی و ابهاماتی که در خود دارد، به یک پدیدهی فرهنگی ماندگار تبدیل شده است. این پرونده از یک سو شامل ادعاهای تکاندهندهی یک خانوادهی واقعی است که از استیصال، از وحشتی غیرقابل باور صحبت میکنند و از سوی دیگر، با تناقضات پزشکی و علمی و موضع محتاطانهی کلیسا روبهرو میشود. فقدان شواهد فیزیکی و عدم تجربهی وقایع ماورایی توسط ساکنان بعدی خانه، این پرونده را از یک رویداد قطعی به یک معمای دائمی تبدیل کرده است.
فیلم The Conjuring: Last Rites ممکن است با ارائهی یک پایان خوش سینمایی برای وارنها، داستان آنها را به سرانجام برساند، اما پروندهی واقعی اسمرل همچنان ابهامات خود را حفظ کرده است. قدرت ماندگار این داستان نه در تأیید وجود شیاطین، بلکه در هدف قرار دادن ترسهای بنیادین انسان دربارهی خانواده، ایمان، و ناتوانی در برابر نیروهای ناشناخته است. چه باورمند باشید و چه شکاک، داستان خانوادهی اسمرل به عنوان یکی از اسرارآمیزترین و بحثبرانگیزترین پروندههای تاریخ ماوراءالطبیعه، برای همیشه در اذهان باقی خواهد ماند.