۱۰ فیلم فراموش نشدنی که مسیر سینمای ایران را تغییر دادند
در سینمای ایران چیزی به نام «موج نو» وجود ندارد. آنچه که از ابتدای دههی ۴۰ بهطور جدی وارد سینمای ایران شد، یک جریان فیلمسازی خاص بود که تا به امروز نیز ادامه پیدا کرده است. قشر روشنفکر سینمای قبل از انقلاب در برابر سینمای بدنه یا همان فیلمفارسی دست به شورش زد و آثاری ساخته شد که در آنها قهرمانها و داستانهایشان دیگر همان همیشگیهای جهان فیلمهای فارسی نبودند. زمان سپری شد، وقفهای میان این جریان بوجود آمد تا اینکه جنگ تمام شد و سینما هم بواسطهی مسیر جدیدی که در کشور در حال شکلگیری بود، جریان شکلگرفته در دوران پیش از انقلاب را ادامه داد.
با تغییر در وضعیت سیاسی و اجتماعی کشور طی دو دههی جریانساز ۷۰ و ۸۰ روایتهای سینمایی نیز قالبهایی اجتماعی و سیاسی به خود گرفتند. در تمام مدت این سالها یعنی از سالهای پیش از انقلاب تا دههی حاضر آثاری وجود داشته که مسیر این جریان را هدایت کردهاند. فیلمهایی که برخلاف جریان بدنهی اصلی حرکت کرده و پای ایدهها و روایتهای آوانگارد را به سینما باز کردهاند. حال ما در این لیست به معرفی و بررسی فیلمهایی پرداختهایم که نقش مهمی در شکلگیری جریان مدرن سینمای ایران داشتهاند.
۱۰. فیلم چهارراه حوادث
- کارگردان: ساموئل خاچیکیان
- بازیگران: ناصر ملکمطیعی، ویدا قهرمانی
- سال انتشار: ۱۳۳۳
فرید بعد از یک شکست بزرگ در زندگی کارش به گروههای تبهکاری کشیده میشود.
چهارراه حوادث یکی از فیلمهای مهم سینمای ایران است. فیلمی از ساموئل خاچیکیان که نه به جریان فیلمفارسی تعلق داشت و نه به جریان روشنفکری چپهای سینما. چهارراه حوادث به عقیدهی منتقدان مسیر تازهای را برای سینمای ایران تعریف میکند و عناصر پلیسی، جنایی و تعقیبوگریز را به این صنعت میافزاید. درواقع سینمای جنایی و پلیسی ایران مدیون ساموئل خاچیکیان است سینمای او مملو از شگفتیهاست. زمانی که هیچکدام از طرفهای سینمای ایران به ژانر اهمیتی نمیدادند، خاچیکیان لقب هیچکاک سینمای ایران را دریافت کرد.
خاچیکیان در این اثر نشان میدهد که بر عناصر اکسپرسیونیستی سینمای آلمان اشراف کامل دارد و فرم را بهتر از کارگردانان همنسل خودش میشناسد. او فرم را به اندازهی فیلمنامه و محتوا مهم میداند و همانقدر که به کیفیت عناصر روایی پایبند است عناصر سبکی را نیز بخشی از جهان فیلمسازی خود در نظر میگیرد.
۹. فیلم مکس
- کارگردان: سامان مقدم
- بازیگران: فرهاد آئیش
- سال انتشار: ۱۳۸۳
خوانندهای کابارهای به اشتباه برای اجرای یک مراسم به ایران دعوت میشود.
با شروع دههی ۸۰ سینمای ایران کمکم بهسمت ساخت فیلمهای سیاسی پیش رفت. فضای اعتراض باز شده بود و حالا فیلمسازان میتوانستند علاوهبر مطرح کردن ایدههای اجتماعی تا حد کنترلشدهای نیز به مسائل سیاسی ورود کنند. کمدی موزیکال مکس هم فیلمی بود که در راستای این موج ساخته شد. قاسمخانی راهاش را در میان کمدیهای انتقادی پیدا کرده بود و نقشی اساسی در پیشبرد و خلق طنزهای شخصیتدار داشت.
کمدی مکس خوانندهای خالتور را در جایگاه یک موزیسین حرفهای قرار میدهد و کمدیاش را در تقابل این کارکتر با وضعیت جامعهی آن زمان پیش میبرد. انتقاد بخش مهمی از روایت این فیلم است. برای مکس ارائهی آنچه که در جامعه، سیاست و فضای هنری میگذرد، اهمیتاش از هر خردهداستانی بیشتر است. این فیلم تفکری اصلاحطلبانه دارد و بهنظر یک داستان اجتماعی سیاسی برای کنار آمدن جریانهای سیاسی با یکدیگر است.
۸. فیلم بانو
- کارگردان: داریوش مهرجویی
- بازیگران: بیتا فرهی، خسرو شکیبایی، عزتا... انتظامی
- سال انتشار: ۱۳۷۰
زندگی بانو بوایطهی خیانت همسرش از هم میپاشد و او درنهایت زندگیاش را ترک میکند.
دههی ۱۳۷۰ دورهی قوام گرفتن فیلمهای اجتماعی بود. داریوش مهرجویی نیز که یکی از پیشروان این جریان محسوب میشد، دست به ساخت فیلمهایی با محوریت «زن» زد. او با ساخت فیلم بانو در اوایل دههی ۱۳۷۰ نشان داد که به دنبال قوام بخشیدن به جریانی است که با ساخت اجارهنشینها و هامون شروعاش کرده بود. زنی که قرار بود، موجودی مطیع و منفعل باشد حالا در آثار مهرجویی نقشی پیشرو و کنشگر بر عهده داشت. این زنان که از «مهشید» هامون شروع شده بودند، حالا در چندگانهی مهرجویی و در دو فیلم بانو و سارا به اوج خود میرسیدند.
مهرجویی به دنبال تحول در هویت و روان زن بود. بانو و پری، تعریف دیگری از شمایل قدیسگونهی زن ارائه دادند و برخلاف رویههای سنتی که زن پاک را ملزم به ماندن میکند جهان مهرجویی کنشگری زن را سدی در برابر پاکی او نمیداند. روایت فیلم ما را به یاد ویریدنیای بونوئل میاندازد اما مهرجویی میداند که چگونه قصهی خود را در فضایی ایرانی روایت کند. جهان این فیلم همانند دیگر آثار مهرجویی دنیایی فروپاشیده دارد. آدمهایش سرگشته هستند و در اتمسفری سرد و پوچ نفس میکشند. فیلم بانو روایتی از سیر و سلوک و رسیدن به فلسفهی وجودی است که مهرجویی آن را از دید یک زن برای مخاطباش تعریف میکند. بانو به فیلمسازان بعد از خود جرات داد تا چهرهی متفاوتی از زن را در سینما بهتصویر بکشد. برادران لیلای سعید روستایی حاصل همین شجاعت مهرجویی است.
۷. فیلم هامون
- کارگردان: داریوش مهرجویی
- بازیگران: خسرو شکیبایی
- سال انتشار: ۱۳۶۸
حمید هامون با همسرش به مشکل برمیخورد. او که وارد دنیای عجیبی شده است خانه را برای دیدن دوستش ترک میکند.
سالهای منتهی به دههی ۶۰ سالهای مهمی برای سینمای ایران بود. فیلمهای جریانساز بعد از انقلاب در حال ساخته شدن بودند و مسیر تازهای در این میان شکل میگرفت. مهرجویی نیز یکی از سردمداران این جریان جدید بود و هامون او بعد از اجارهنشینها در سینمای ایران شبیه یک انقلاب عمل میکرد. هامون همهی آن چیزی بود که سینمای ایران در آن سالها بدان نیاز داشت. یک تغییر و مسیر جدیدی که بتواند واقعیتهای انسان و جامعهی اطراف او را بهتصویر بکشد. این فیلم نشان میداد که مهرجویی تسلط کاملی بر اندیشههای روشنفکران آن زمان دارد.
حمید هامون نمایندهی طبقهی روشنفکر آن دوره است. تحصیلکردهای که به زیارت میرود، کتاب میخواند، کتاب مینویسد و در دنیای اندیشمندان غربی غوطهور میشود. هامون فیلمی پیشرو در سینمای ایران است. حمید هامون شخصیت لوکسی بود که بواسطهی هنر و مطالعه در دنیایی پوچ زندگی میکرد. کارکتری که نمونهاش تا آن زمان و تا چند سال بعد در سینما یافت نمیشد. حمید هامونی که سالها بعد در شخصیت «علی سنتوری» بهنحوی دوباره خودش را پدیدار کرد و ضعیفترش نیز در کارکتر «نادی» لامینور بهتصویر کشیده شد. این فیلم علاوهبر شخصیت مرد متفاوتاش، زن عصیانگری نیز دارد، کارکتری که بعدها در دیگر فیلمهای مهرجویی نیز بهتصویر کشیده شد.
۶. فیلم رگبار
- کارگردان: بهرام بیضایی
- بازیگران: پرویز فنیزاده، پروانه معصومی
- سال انتشار: ۱۳۵۱
آقای حکمتی درگیر یک عشق نافرجام میشود.
رگبار هم در روند، جریان تازهی سینمای ایران در دههی ۵۰ ساخته شد. این فیلم برخلاف فیلمهای بدنهی اصلی سینما قهرمانی داشت که در آخر قصه، همه چیزش را میباخت و کوچ میکرد. رگبار در میانهی فیلمهای فارسی اثری بسیار متفاوت بود، چراکه نه کلیشهها در آن حضور داشتند و نه پایانی خوش برای قهرمان قصه در میان بود. این تفاوتها به قدری زیاد بود که هیچ سرمایهگذاری از بیم فروش کم آن حاضر نمیشد، پولی بابت ساختاش بپردازد.
این فیلم یک نمایش استعاری و نمادین دربارهی جامعهی آفتزدهی ماست. یک داستان سرراست و ساده از معلمی که با دیگران فرق دارد، به فکر تحول است، آوانگارد میاندیشد اما از آنجائیکه با دیگران متفاوت است، جایگاهی در جامعه ندارد و تنها این شاگرداناش هستند که او را میستایند.
۵. فیلم باشو غریبه کوچک
- کارگردان: بهرام بیضایی
- بازیگران: سوسن تسلیمی
- سال انتشار: ۱۳۶۴
باشو جنگزدهای از جنوب کشور است که با ماشینی به شمال کشور میرسد.
باشو غریبهی کوچک در اواسط دههی ۶۰. ساخته شد. زمانی که سینمای ایران کمکم در حال سازماندهی یک جریان اجتماعی بود. فیلمهای غالب این دهه آثاری جنگی با محوریتی ایدئولوژیک بودند. زمانی که فیلمهای اجتماعی در سینمای ایران ظهور کردند، آثار ضدجنگ نیز در لابهلایشان ساخته میشد. باشو غریبهی کوچک یکی از همین فیلمهایی بود که مسیر را برای فیلمهای بعد از خودش باز کرد. این فیلم یک اثر جنگی ضدجنگ است که برخلاف فیلمهای هم دورهی خود در بیرون از خاکریزها اتفاق میافتد.
باشو پسری جنوبی است که بعد از اینکه خانهاش بوسیلهی حملات عراقیها ویران میشود بوسیلهی یک ماشین باری به شمال ایران میرسد و به شالیزار زنی بهنام نایی میرود. باشو غریبه کوچک دربارهی آوارگی و جنگزدگی است که در آن زمان و آن سالها اثری با موضوعی کاملا مهم و قابل اعتنا محسوب میشد، چراکه آوارههای جنگ در شهرهای ایران پراکنده شده بودند. باشو واقعیت جنگ را تماموکمال بهتصویر میکشید و نشان میداد که کوچ اجباری چقدر میتواند ناراحتکننده باشد حتی اگر مهاجر به سرزمینی پرنعمت و جذاب برسد.
۴. فیلم آدم برفی
- کارگردان: داوود میرباقری
- بازیگران: اکبر عبدی
- سال انتشار: ۱۳۷۶
عباس برای اینکه ویزای آمریکا را بگیرد لباس زنانه میپوشد.
آدمبرفی نیز فیلمی بود که در میان موج فیلمهای اجتماعی دههی هفتاد ساخته شد. اثری که بسیاری از تابوها را شکست و راه را برای فیلمهای بدون نقاب بعد از خود باز کرد. این فیلم هویت مرد ایرانی را به چالش میکشید، ایدهای که به مذاق خیلیها خوش نیامد. عدهای آن را یک فیلمفارسی سخیف مدرنشده نامیدند، فیلمی که در آن هویت، فروشی میشود. فیلم بواسطهی ایدهی پرسروصدایش یکی از اولین کمدیهای جنجالی سینمای ایران است که هنوزم هم برای مخاطب، رخ جذاباش را از دست نداده است.
دنیای سرد و تلخ این فیلم هم راستا با جهان فیلمهای اجتماعی ایرانی بعد از جنگ ساخته شده است. در دنیای سرد این فیلم مردی که جلای وطن کرده کتک میخورد، مسخره میشود، هویتاش از دست میرود و در یک بحران غم اگزیستانسیالیستی فرو میرود. آدمبرفی ایدههایی را با خود همراه داشت که تا پیش از این در سینمای ایران بهتصویر کشیده نشده بود.
۳. فیلم اجاره نشین ها
- کارگردان: داریوش مهرجویی
- بازیگران: عزتا... انتظامی
- سال انتشار: ۱۳۶۶
ساختمانی بیصاحب مانده است و مباشر ساختمان قصد بالا کشیدناش را دارد.
سینمای ایران همانند، همهی سینماهای دنیا محصول انقلاب و جنگ است. بعد از انقلاب ایران، فیلمهای ایرانی بواسطهی جنگ هشت ساله مسیری ایدئولوژیک را پیش گرفت اما در روزهای بعد از جنگ زمانی که مردم به دنبال سازندگی بودند، سینما نیز کمکم متوجه شد که باید تغییر کند. داریوش مهرجویی جز اولین فیلمسازانی بود که به جریان سینمای مدرن ایران پیوست و با فیلم اجارهنشینهایش مسیر سینمای بعد از جنگ را تغییر داد. در سالهای منتهی به دههی هفتاد دیگر سینما تنها شاهد آثار جنگی نبود، بلکه فیلمهای اجتماعی نیز کمکم از راه رسیدند.
این فیلم آغازگر یکی از مهمترین موجهای سینمایی ایران است، جریانی که میوهاش در دههی هفتاد به ثمر نشست و در دههی هشتاد نیز به شکل دیگری پیش رفت. در این سالها سینمای کمدی ایران بسیار پرقدرت ظاهر شد و توانست در این قالب به مسائل سیاسی و اجتماعی بپردازد. اجارهنشینها یک کمدی درام استعاری دربارهی وضعیت ایران پس از جنگ بود. فیلمی که بهمعنای واقعی به درک درستی از کمدی رسیده و با استفاده از موقعیتهای طنز به بازگویی مسائل مهمی در حیطهی اجتماع، سیاست، آداب همسایگی، دوستی، کلاهبرداری و ثروت میپردازد.
۲. فیلم بن بست
- کارگردان: پرویز صیاد
- بازیگران: مری آپیک، بهمن زرینپور
- سال انتشار: ۱۳۵۷
دختر جوانی در کوچهای بنبست زندگی میکند. مردی همیشه در تعقیب اوست.
بنبست پرویز صیاد نیز یکی دیگر از فیلمهایی است که به مسیر متفاوتی نسبت به سینمای بدنه میاندیشید. جهان تلخ و سرد این فیلم برخلاف آثار فیلمفارسی، خالق دنیایی بود که بعدها سینمای ایران اثراتش را دید. قهرمانِ عاشقِ پرویز صیاد بر خلاف عاشقهای سینمای بدنه به عشق نمیرسد و به داخل دنیای تلخ خود میخزد. این فیلم که براساس داستانی به نام نقل از دفتر خاطرات یک دوشیزه از آنتوان چخوف ساخته شده، اثری متفاوت در کارنامهی پرویز صیاد است. فیلم تصویری رئال از جامعهی مدرن تهران دههی ۵۰ را بهنمایش درمیآورد و قصهای دلانگیز را تعریف میکند، عاشقانهای خیالی که مخاطب را همراه رویاهای دختر به جهانی رنگارنگ میکشاند.
شاید باورش سخت باشد که پرویز صیاد با آن لحن کمدی همیشگیاش چنین فیلمی را در کارنامهاش داشته باشد. عشق در بنبست صیاد هیچ معنایی ندارد، گویی یک استهزاست نسبت به عشقهای سینمای بدنه که در آن قهرمانانش بهراحتی به همه چیز میرسند و کیف میکنند. این فیلم جریانساز عاشقانهای تلخ را تحویل مخاطب میدهد.
۱. فیلم قیصر
- کارگردان: مسعود کیمیایی
- بازیگران: بهروز وثوقی، ناصر ملک مطیعی، پوری بنایی
- سال انتشار: ۱۳۴۸
قیصر بخاطر مرگ خواهر و برادرش، وارد یک مسیر انتقامی میشود.
فیلم قیصر جز اولین فیلمهای جریانساز سینمای ایران است. فیلمی که توانست تغییر عمدهای در مسیر فیلمسازی ایران ایجاد کند و همانند فیلم جنوب شهر فرخ غفاری جریانساز باشد. قیصر علاوهبر اینکه نقطه عطف مهمی در سینمای ایران بهشمار میآید، برای کارنامهی مسعود کیمیایی نیز فیلم مهمی است، چراکه اگر دقت کرده باشید، هر آنچه که در ادامهی مسیر فیلمسازی این کارگردان اتفاق میافتد، تکراری است بر آنچه که در قیصر میگذرد.
این فیلم از طرف کیمیایی جوابیهای برای جریان بدنهی اصلی سینما بود. حالا قهرمان قیصر با همهی قهرمانان پیش از خود فرق داشت، قیصر، یعنی همان قهرمان قصه زنده نمیماند و این چیزی بود که مسیر سینما را برای همیشه در ایران تغییر داد. قیصر قد خم نمیکند، پا پس نمیکشد و برای جهان آرمانیاش میجنگد. دنیای قیصر جهانی تلخ و سرد است، قهرمانهایش یا باید بمیرند و یا سکوت اختیار کنند. قیصر بهسان قهرمانهای دنیای وسترن است، کارکتری که گویا نیاز جامعهی ایران را به حرکتهای آنارشیستی مرتفع میکند.